پژاك و کلاف سردرگم احزاب کردستان ایران

آرش نظامی

پژاك و کلاف سردرگم احزاب کردستان ایران

مرکز همکاری احزاب کردستان ایران در بیانیه ای، پروژه کودار و پژاك برای دمکراتیزه کردن ایران را “هم راستا با منافع حکومت” و “متضاد با روح جنبش ملت کُرد” خوانده است. در همین حال، اعضای برخی از این احزاب در پاسخ به فراخوان برای همگرایی جریانات سیاسی، گفتەاند که کومله و دمکرات هیچ وقت به وجود پژاك اعتراف نخواهند کرد.

در چنین صورتی سئوالاتی پیش می آید که مرکز همکاری احزاب کردستان ایران اگر سازمانی مسئولیت پذیر باشد انتظار می‌رود به آنها پاسخ دهد.

مهمترین سئوال این است که آیا این مرکز با مطرح کردن خود به عنوان تنها آلترناتیو موجود، قصد دارد به جای رقابت سیاسی سالم، موجودیت پژاک و پایگاه اجتماعی آن را کتمان کند؟ در این بین آیا قرار است کومله، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بخاطر قرار نگرفتن در جمع دور میزی خودی‌ها، مجازات شود؟

ابهام دیگر این است که آیا نفرت‌پراکنی، ناسزاگویی و تهدید علنی استفاده از خشونت علیه آپویی‌ها توسط عدەای از کادرهای شناخته شدەی این سازمان‌ها بویژه در ارگان رسانەای، موضع رسمی این احزاب است؟ این احزاب آیا تعهدی به عدم تکرار جنگ های مأیوس کننده داخلی دارند و آنرا تقبیح می کنند؟

سازمان‌های مطرح این مرکز که از گذشته تاکنون سیستم ك.ج.ك و اجزای آن در چهار کشور منطقه را مافیای مواد مخدر معرفی کرده و یا به همسویی با حکومت ایران و سوریه متهم کردەاند، در وهله نخست باید به خانواده دهها گریلا که فرزندانشان در نبرد با ارتش ترکیه جان باختەاند پاسخ دهند که چرا جمهوری اسلامی از ورود پیکر جانباختگان به ایران جلوگیری کرده و حتی نگذاشته برایشان مراسم یادبود برگزار شود. این توضیح در مورد زنان و مردان یگان‌های مدافع خلق در روژاوا هم مفید خواهد بود که علیه داعش یا شاخه های القاعده جنگیده بودند اما حتی پیکر بی جان آنها به ایران ممنوع الورود بوده است.

آقایان مهتدی و شرفی، از مقامات کومله زحمتکشان کردستان ایران و حزب دمکرات کردستان ایران که اخیرا در یک برنامه تلویزیونی از پاسخدهی به عملیات “ی.ر.ک”، شاخه دفاعی کودار علیه مقر سپاه در مریوان طفره رفتند، با چه توجیهی می توانند کودار یا به گفتەی آنها پژاك و نهایتا همان پ.ک.ک را به جمهوری اسلامی متصل کنند.

آیا کشته شدن یازده پاسدار در حمله اخیر، جنگ قندیل و دهها مورد درگیری پراکنده و خونین میان طرفین از سال ٢٠٠٤ به بعد را می توان توطئه‌ چینی برای فریب مردم نامید؟ آیا بستن لطیفه سلامت معروف به زیلان پپوله به خودروی در حال حرکت سپاه در مریوان و پیچیدن اجساد گریلاهای جانباخته در پتو و انداختن آن لای سیم ‌های خاردار مقابل انظار عمومی در مرز اورمیه هم یک نمایش بود؟

به نظر این سوال مهمی است که به دایه سلطنه، مادر فرزاد کمانگر همان معلم مبارز که درس عشق و آزادگی می داد و به اتهام همکاری با پ ک ک و پژاک اعدام شد چه خواهند گفت. آیا این هم توطئه طرفین برای تأمین منافع نظام بود؟

پاسخ دادن به فرزندان فرهاد وکیلی که دستان گرم پدر بر سرشان نیست و نگاه کردن به چشمان پرغرور شیرین علم هولی و قامت استوار علی حیدریان که زیر چکمه فرقه تبهکار تا زمان اعدام ایستادند هم احتمالا آسان نخواهد بود.

آیا این مرکز که از طیف‌های ناهمگون ناسیونالیست، مذهبی و “چپ‌” شکل گرفته می تواند به زینب جلالیان توضیح دهد که چگونه بخاطر همدستی با جمهوری اسلامی، توسط همان حکومت به حبس ابد محکوم شد و در اثر محرومیت از حق درمان، دارد بینایی خود را از دست می دهد.

این مرکز که برخی از احزاب عضو آن برای پیروزی جنایتکاری مانند اردوغان بطور علنی پیام تبریک فرستاده اند و یا در مراسم سالگرد تأسیس جمهوری ترکیه شرکت کرده اند باید به این سوال افکار عمومی پاسخ دهند که آیا قصد دارند نقش شورای میهنی کردهای سوریه را در رابطه با ایران بازی کنند؟

این ائتلاف که میگوید به مساله ملی کورد و کوردستان متعلق است بنظر باید به این سئوال عمده پاسخ دهد که وقتی حکومت ترکیه در باکور و روژاوا حمام خون بپا می کند چرا ساکت هستند و چرا علاوه بر این، مدام علیه حزب کارگران کردستان و الگوی کانتون‌ها در روژاوا تلاش میکنند.

آیا این یک رقابت سیاسی است و ارتباطی با آقای بارزانی و پشت صحنه شبکەی بدون رقیب روداو و احتمالا آنکارا ندارد؟

ناسیونالیسم کورد که جنبش تحت رهبری عبدالله اوجالان را بخاطر عدم اعتقاد به دولت‌گرایی و میل به خودمدیریتی های بومی و ایده همزیستی خلق‌ها در کنفدرالیسم دمکراتیك، به تخطی از آرمان استقلال و آزادی کردستان متهم می کند، لابد پاسخی هم به این سئوال دارد که وقتی تبه‌کاران داعش در شنگال و کوبانی و عفرین کشتار و تجاوز می کردند دقیقا کجا بودند؟ آیا منظور این جریانات از کردستان همان مناطق مزندگی خودشان درون مرزهای ایران است؟

Related posts