نگاهی به آیین و جامعه‌ی یارسان

نگاهی به آیین و جامعه‌ی یارسان
18.12.2019

سارو خسروی

مناطق زاگرس از دیرباز مرکز آیین‌، فرهنگ و باورهای بسیاری ازجمله هوری، مهرپرستی (میتراییسم)، زردشتی و … بوده است. پس از حملە اعراب و فراگیر شدن اسلام، در کوردستان و ایران بسیاری از این ادیان با فرهنگ و باورهای مختلف، تحت فشار اعتقادی دین اسلام از میان رفتند. دراین‌بین معتقدین به مذاهب بومی زاگرس، پرچم‌دار مبارزه با اعراب و ظلم و ستم آنها بوده و زیر بار ستم و ایدئولوژی متفاوت آنها نرفتند؛ یکی از این جنبش‌ها، «یارسان» است که تا به امروز به موجودیت خویش ادامه داده است.

‌ برخی از پژوهشگران بر این باورند که اکثر این آیین‌های بومی زاگرس، ریشه در میتراییسم دارند و برای ممانعت از هژمونی و تسلط دین زردشت و بعداً اسلام به شکلی مخفیانه و مستتر به موجودیت خویش تداوم بخشیده‌اند، هنوز هم نمادهایی از آئین میتراییسم در میان آنان وجود دارد. به نظر می‌رسد که خاستگاه و ریشه آیین یارسان به‌عنوان یک جنبش و نهضت فکری-فلسفی با محوریت حقیقت به دوران مهرپرستی بازمی‌گردد، که به‌تدریج موجودیت خویش را در زاگرس و در سده دوم هجری آشکار می‌نماید. در سده نهم با ظهور سلطان اسحاق برزنجه‌ایی و آغاز قانون‌گذاری و شرع دینی، نظام اجتماعی یارسان در واقعەی «مرنو» شکل گرفت. از آن زمان بدین‌سو واقعەی مرنو که به «عید خاونکار» نیز نامگذاری گردیدە، مبین مراحلی از ایستادگی و مجاهدت در مقابل ناحقی، ظلم و تاریک‌اندیشی در راستای رهایی و آزادی است. پس از واقعەی مرنو، جامعەی یارسان عملاً وارد فضایی نظام‌مند ـ کە شامل قوانین اجتماعی و تعامل با سایر باورها و عقاید مربوط به خود است‌ـ می‌گردد. متأسفانه مردم یارسان به دلیل ناآگاهی نسبت به مفاهیم و معانی نهفته در واژه و واقعەی مرنو یا خاونکار، از حقیقت این جشن و موقعیت زمانی آن بی‌اطلاع هستند و به پندار خود آن را یک جشن ساده و سنتی می‌انگارد.

یارسان

واژەی یارسان از دو جزء یار و سان (پادشاه) تشکیل شدە کە به معنای یاران پادشاه است. در ادبیات اعتقادی یارسان، منظور از پادشاه، یزدان منان است. مردم یارسان از کوردهای شرق و جنوب کوردستان می باشند که هم‌اکنون در سایر مناطق نیز پراکنده شدە‌اند. ماهیت این تفکر مبتنی بر تجلی عشق است و جهان‌بینی یارسان مبتنی بر فلسفەی «دونادون» است. این فلسفەی فکری این‌گونه توجیه می‌شود که چون هر دینی از وجوهات الهی و حقیقت تهی نیست، پس یارسان که در مرتبەی حقیقت است با تمام ادیان مشابهت‌هایی دارد.

اولین شخصیتی که از یارسان سخن گفته، «بهلول» ماهی در قرن دوم هجری است. پس از بهلول، شاه خوشین ملقب به مبارک‌شاه، در لرستان ظهور می‌کند که گستردگی حوزه‌ی فعالیت‌های وی از شمال خوزستان تا نواحی شمالی هورامان بوده است. پس از شاه خوشین لرستانی، شخصیت‌های دیگری نیز در قرون بعد ظهور کردند ازجمله، بابا سرهنگ دودانی، بابا جلیل دودانی، بابا ناوس سرکتی و سرانجام سلطان اسحاق برزنجەایی که تدوین‌کننده‌ی نظام دینی این آیین است. بر اساس متون کهن یارسان و شرح رویدادهای مربوط به زمان سلطان اسحاق و بر اساس محاسبات گاه‌شمار، وی در سال ۶۲۲ هجری شمسی مطابق با ۶۴۰ قمری و ۱۲۲۰ میلادی متولد شده است. ایشان نقطەی عطف و تدوین‌کننده‌ دستورات دینی یارسان به شمار می‌آیند.

یاران ایشان بر اساس اولویت به این شرح زیر هستند:

هفتن، هفتوانه، هفت‌خليفه، هفت‌سازچی، هفت‌گوينده، هفت‌كوزەچی، هفت‌سقا، هفت‌پيشكار، هفت‌دَسوور، هفت‌هفت، هفت يار قولتاس، هفت سردار، بيست و يك ميرد برزنجه، هفتادو‌دو پير، نودو‌نه پير، شصت‌و‌شش غلام، چهل‌تن، چهل‌تنان، هزار و يك ميرد، هزار‌و‌ششصد ميرد و بيون‌بيون‌ها.

به‌این‌ترتیب وجود این یاران نمایانگر مدیریت ذاتی و یا عدم تمرکز قدرت در دست اشخاص و یا نهاد‌های خاصی در آیین یارسان است. درواقع، هیچ‌کس در این جامعه وجود ندارد که در گروه و انجمن خاصی جایگاهی برای وی تعریف نشده باشد و حتی پادشاهی خالق در این آیین هم مشروط است. حوزەی زيست و جغرافيای انسانی يارسان در مناطق زاگرس جنوبی (هورامان، شهرزور و لرستان) بوده است.

این‌ها مناطقی هستند كه کوردهای يارسان برای نخستین بار در آنجا به تبلیغ و ترویج اعتقادات خود پرداختەاند، سپس در سایر مناطق ايران از جمله همدان، آذربايجان، تهران، زنجان و شمال ايران پراکنده‌شده‌اند. در شهرهای جنوب کوردستان و عراق همچون خانقين، كركوك، موصل، سليمانيه، هولیر، بغداد و در تركيه، درسيم، سيواس و تعداد معدودی نيز در روسيه در منطقەی اليزابتپل (اصالتاً از نواحی قارص) سکونت نموده‌اند. با ظهور قوشچی‌اوغلی در منطقەی آذربايجان و همچنين بودن شاه ویس‌قلی و اعقابش در ترکستان با ترويج و اشاعەی دين ياری در این مناطق، جمعی از ياران ترك به اين آیین گرايش پيدا نمودند.

اولین گفتار مکتوب شده به نظم در زبان كردی با هجای مشخص، مربوط به جامعەی يارسان است كه با زبان پهلوی ـ هورامی سروده شده و ابتدا توسط بهلول ماهی و يارانش در اين منطقه (هورامان) بیان شده است. بعد از آن، شاه خوشين لرستانی، بابا ناووس سركتی … و تمام شخصيت‌های یارسان كه در طول تاريخ موجوديت یارسان ظهور كرده بودند، گفتار خود را به زبان كوردی و با گويش گورانی عنوان كرده‌اند.

یارسان‌ها در چارچوب فکری خود، هیچ‌گاه خویشتن کامل خود را مقید به اندیشەی قانون و محدودیت نمی‌دانند، خود را از چارچوبی که محصور و به‌دوراز آزادی باشد، بر حذر می‌دارند. کلیت شیوەی تفکر در این آیین، مستلزم حاکم بودنِ بر جزء و کل قانون است. درواقع به‌کارگیری قانون و لوازمات آن چون اخلاق، تماماً در راستای رسیدنِ به آرمان غایی و در جهت نیل به آن قرار دارد که در نوع اولیەی آن به معنای صورت بخشیدن به انسان خدایی است. همین امر نیز باعثِ احترام به كلیت اصول و قائل نبودن به بد و بدی بە افرادِ در جامعەی يارسان و آیین یاری است که این خود به یک نياز برای ارتباط و برقراری روابط میان انسان‌ها مبدل گردیدە است. شالودەی ايدئولوژی آیین ياری، بر اساس احترام به انسانيت است كه حقيقت موضوع و قالب كلی آن را می‌بايست در مبحث خودشناسی و انسان‌خدایی برمبنای نيروها و استعدادهای ذاتی موجود در انسان جستجو نمود.

یارسان بر اساس فلسفەی دونادون، به تمام نقاط هستی و ادیان مختلف معتقد است، به همین دلیل همەی افراد بشر را به مثابەی خویش می‌پندارد و در نهايت به تکامل اين عملکرد نائل می‌گردد و به طبع آن به شكلِ زيبای انسان‌دوستی، ياری و ياوری می‌رسد.

تفکر انسان خدایی در اين بينش، شما را مجاب خواهد كرد كه خداوند را در خلال روابط انسانی جستجو كنید که به ملاطفت و احساس نياز به همديگر و تشكيل نمادين «جم» به معنی گردهمایی، منجر می‌گردد؛ این نیز نشانی از تكثرگرایی و احترام به نوع انسان و بحث فزونی در وحدت و وحدت در فزونی است.

خاونکار

خاونکار همان خداوندگار است و خاونکار به معنی صاحبکار کە یک واژه ترکیبی از دو واژەی «خاون» به معنی صاحب و مالک و «کار» به مفهوم خلقت و فراهم ساختن نظام‌مندی کائنات گرفته‌شده است. درواقع، این واژه معادل مفهوم [ایزد]، الله، یهوه و روح القدوس است و در کلام‌های یارسان با معانی متفاوت دیگری همچون صاحب کَرَم، پادشاه، صاحب‌کار و سلطان حقیقت نیز آمده است.

بنابراین جشنی در یارسان به نام «جشن‌خاونکار» وجود دارد که به عید خاونکار نیز معروف است. چون در مفهوم «مرنو[1]» به عنوان ظرف مکان تجلی پیدا کرده است، به عید مرنو نیز نامگذاری شده است. به دلیل حضور سلطان اسحاق در این جشن و غلبەی حقیقت بر جهالت و اعلان موجودیت رسمی یارسان در شمایل بشری (مظهریت)، از این جشن به‌عنوان نقطەی عطف و اساس تفکر یاری یاد می‌شود.

مرنو

مرنو یک کلمەی ترکیبی از دو واژه «مر» به معنای غار و «نو» به معنای تازه است، در ادبیات اعتقادی یارسان به معنای پدید آمدن مفهومی تازه در تاریکی کائنات است.

دو عبارت خاونکار و «مرنو» در برگیرندەی چند نکته زیر است که در بخش‌های بعدی به شرح هرکدام می‌پردازم.

مرحلەی نخستین دربردارندەی هجرت سلطان اسحاق از برزنجەی سلیمانیه به سمت هورامان و استقرار در پردیور است.

مرحلەی دوم شامل آغاز ارائەی قوانین و چارچوب ساختار تفکر یاری است که در مرنو شکل‌گرفته است.

مرحلەی سوم شرح تقویم یا گاه‌شمار کوردی است که بر اساس این واقعه قابل استخراج است و نشان می‌دهد که کوردستان دارای چه نوع تقویمی بوده است.

مرحلەی چهارم هم به بحث علم التنجیم و محاسبات مربوط به دریافت انرژی‌های موجود در نظام کائنات باز‌می‌گردد.

مرحلەی نخست:

شرح ظاهری جریان خاونکار- مرنو

سلطان اسحاق برزنجەایی فرزند شیخ عیسی از بزرگان و متدین منطقه، در تاریخ ٦٤٠ هجری قمری در برزنجه از توابع عربت استان سلیمانیه چشم بە جهان گشودە است. از همان اوان کودکی از سوی برادران و سایر مردم منطقه به‌دلیل تفاوت با سایرین مورد بی‌مهری و ملامت قرار گرفتە بود. پس از آن‌که آزار و اذیت نیروهای تمامیت‌خواه و رادیکال به اوج خود می‌رسد، وی بنای مهاجرت از برزنجه به سمت هورامان را می‌گذارد. در میانه‌های راه در حوالی هورامان در کوهی به نام «شندر» وی مورد تهاجم همان نیروهای متخاصمی که ایشان و یارانش را مورد تعقیب قرار داده بودند، قرار می‌گیرد. این سپاه متخاصم تحت نام نمادین چیچک ـ متشکل از تاریک‌اندیشان منطقه و نیروهای کمکی که با توطئه به منطقه آمده بودندـ مشهورند.

سلطان اسحاق به همراه یارانش به درون غاری پناه می‌برند که مرنو نام دارد و به مدت سه شبانه‌روز در این غار اسکان می‌یابند. سپاه چیچک پس از سه روز سرگردانی و طوفان شن و گرد‌و‌غباری که آنها را کلافه کردە بود، خستە و درماندە شدە و در نهایت با تلفاتی ناشی از حوادث و بلایای طبیعی محل را ترک می‌گویند. سلطان اسحاق پس از تارومار شدن سپاه تاریک‌اندیشان، در پایان روز سوم دستور برگزاری جشنی با نام جشن خاونکار یا عید پادشاهی می‌دهد که به عید مرنو نیز شناخته می‌شود. پس از برگزاری این جشن در غار مرنو، سلطان اسحاق با یارانش به سوی هورامان رهسپار می‌شوند.

مرحلە دوم

ارائەی چهارچوب و قوانین تفکر یاری:

در واقع مرنو نقطەی عطف تفکر یاری است، در این رویداد است که موجودیت یارسان بە تثبیت می‌رسد. پس‌ازاین واقعه، یارسان به شرایط متفاوت‌تری نسبت به قرون پیش از آن زمان می‌رسد. درواقع یارسان تا قبل از مرنو یک ادبیات اعتقادی بدون چارچوب دستوری و نظام دینی بوده است، اما پس از مرنو جامعەی یارسان به مرحلەی نظام‌مندی اجتماعی و دینی می‌رسد. در حقیقت، مرنو صرفاً به معنای رعايت روزه‌داری، رياضت و بردباری، دوری از خودپسندی و التزام به نيستی… نیست، بلکه مرنو رمزی نهفته در معنای نظام‌مندی هستی است که جهت کسب موجودیتی شکل گرفتە که با آن بتوان با تاریکی و ظلم مقابله نمود و مبارزه برای تداوم حقیقت و غلبه بر ناتوانی را در خود دستە‌بندی نمود.

سلطان اسحاق در گام نخست اولین دستور دینی اعتقادی خود را به واسطەی این واقعه صادر می‌نماید و این‌چنین می‌فرماید:

روکن وه دەفتەر، روکن وه دەفتەر

روکن ئی تاریخ بنویس وه دەفتەر

نەی چلەی تاوسان یەرێ رۆ سەبت کەر

مانگو دلێ راس دوازدەی سفید پەر

یەرێ رۆی یاران چیگام بی وەفەر

عەیدە و پادشاهیم دووهم داش نەسەر

این گفته از سلطان اسحاق بعدها توسط ذات‌داران دیگر هم مورد ارجاع، تاکید و تحلیل قرار می‌گیرد. آداب بجاآوردن این جشن بر اساس کلام‌ها به‌این‌ترتیب است. یارسان در موعد مقرری که دستور داده‌شده باید سه روز، از سپیده‌دم یا قبل از گرگ‌و‌میش شدن هوا تا ابتدای شب (افطار) و طلوع ستارگان در آسمان به روزه باشند و در پایان این سه روز جشن شاهی را برگزار نمایند.

آداب این جشن این‌گونه است که هر خانوادەی یارسانی موظف است یک عدد خروس بالغ و سالم را که بانگ سر می‌دهد، قربانی نموده و به همراه یک من (سه کیلو) برنج با روغن حیوانی پخت داده‌شده به حضور جم و جم‌خانه بیاورد تا در آنجا به صورتی برابر بین افراد تقسیم گردد. علاوه بر موارد فوق لازم است توشەای به نام «نیاز» هم تهیه گردد که شامل انار و سیب سرخ و اقلام دیگر است. مردم در این مراسم، جم تقسیم قدرت، جم تقسیم نیرو، جم تقسیم نیاز، جم همیاری و اتحاد شکل می‌دهند و با روشن کردن شمع به ذکر و کلام‌خوانی می‌پردازند. در روز جشن بازدید، عیادت و عید دیدنی از جانب یاران صورت می‌گیرد و افراد جم‌خانەهای مختلف به بازدید و عید دیدنی سایر جم‌خانەها می‌روند. این رسم بر تمام افراد یارسان مترتب است و همان آداب عید نوروز نیز در این عید بجاآورده می‌شود.

مراحل سوم و چهارم بحث که مربوط به گاه‌شمار کوردی و مبحث علم التنجیم است به علت پیچیدگی و تخصصی بودن آن در این نوشتار که فقط برای معرفی واژەی مرنو است، نمی‌گنجد؛ بنابراین برای اطلاع بیشتر از این نکات می‌توان به کتب زیگ آریایی-کوردی و همچنین بانگ سرحدان از طیب طاهری رجوع نمود. بااین‌وجود، اگر بخواهم این دو بحث را در یک سطر خلاصە کنم، باید بگوییم که گاه‌شمار موردنظر یک گاه‌شمار نجومی منطبق بر تقویم اعتدالین و حرکت دایره البروج با در نظر گرفتن سال کامل ۳۶۵/۲۴۲۲ است که منطبق بر علم گاه‌شمار یا تقویم نگاری با سیر قهقرایی و رسیدن به مبدأ است.

منابع و مآخذ:

طاهری طیب. ۲۰۰۷. سرانجام کلام‌های یارسان. عراق، سلیمانیه، انستیتو فرهنگی کرد.

ــــــــــــ. 2009. تاریخ و فلسفەی سرانجام، شرحی بر نحلەهای فکری و اعتقادی کردستانی. هەولیر دەزگای مکریانی.

ــــــــــــ. ۲۰۱۰. زیگ آریایی-کردی. هەولیر دەزگای مکریانی.

ــــــــــــ.2013. بانگ سرحدان، عراق، هەولیر دەزگای مکریانی.

ـــــــــــ. 2013. روژژمیر ئاریایی کوردی. هەولیر دەزگای مکریانی.

-تفسیر و ترجمەی دیوان گورە جلد اول و دوم– سید محمد حسینی

منبع: برگرفتە از شمارە ٧٨ آلترناتیو

Related posts