اهمیت اموزش

اهمیت اموزش

برنامەی اول ڕێگا و ڕێباز

این متن برگرفته از قسمت اول برنامه رێگا و رێباز (راه و روش) میباشد. برنامه ریگا و ریباز برنامه ای آموزشی میباشد که روزهای پنجشنبه به صورت آنلاین به زبان کوردی در صفحه فیسبوک و کانال یوتیوب آن پخش میشود. این متن ترجمه اولین برنامه با موضوع اهمیت آموزش میباشد که در تاریخ۳۰-۷-۲۰۲۰ به عنوان اولین قسمت این سری برنامه از سوی رفیق اهون چیاکو ارائه شده است.

با درود و گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان راه آزادی کوردستان، لازم است که برنامه را با تجدید پیمان با شهدا آغاز نمائیم، چرا که ارزشهای مادی و معنوی ما نتیجه مبارزه و ایثار و فداکاری آنان میباشد.

سری برنامەهای آموزشی را که ما امروز و در ادامه برنامه های گذشته بیان می کنیم، نتیجه رنج، مبارزه و تلاش رهبر آپو و هزاران شهید و همچنین محصول رنج و مبارزه بی امان رفقایی است که در مکانهای گوناگون در حال تلاش و مبارزه می باشند.
در همین حال می توانم بگویم آنچه ما در این سری برنامه های آموزشی ارائه می دهیم، نتیجه مبارزه، تلاش خلق کورد و همه کسانی است که در مسیر مبارزه یار و یاور این خلق بوده و همچنان می باشند.
ما بسان امانت داری، آنچه را که از مبارزه برای رهایی خلق کورد آموخته ایم را تقدیم رفقا می نماییم. آموزش ادامەدار است و در یک برنامه خلاصه نمی شود. البته در ادامه برنامه به آن اشاره خواهیم کرد و مواردی را که می توانیم در کاتگوری آموزش قرار دهیم، مورد توجه بیشتر قرار خواهیم داد.
آموزش به چند مرحله تقسیم می شود که در برنامه های مختلف ارائه خواهد شد.
در مرحله نخست آموزش، سعی می کنیم برخی مسائل مهم را به اطلاع رفقای شرکت کننده برسانیم. همچنین تلاش می کنیم که در این مرحله یک شناخت واقعی از جنبش آپویی را مطرح نماییم که البته ادامەدار خواهد بود و در مراحل بعدی نیز بخشی از آموزش را شامل خواهد شد. مرحله نخست حداقل شامل بیست تا بیست و پنج برنامه خواهد بود. بحثهایی که در این برنامه مطرح می شوند، مواردی پایه ای و مهم هستند. ممکن است این مرحله برای برخی از رفقا که دورەهای آموزشی را گذراندەاند تکراری باشد هر چند تکرار دوره آموزشی موجب بەروز شدن و یاد آوری می شود و از این لحاظ برای این دسته از رفقا هم سودمند خواهد بود. از طرف دیگر ممکن است آموزشهای این مرحله برای برخی دیگر از رفقا تازگی داشته باشد. به همین دلیل لازم است که ما توازن را در نظر بگیریم، بویژه در این مرحله، تا بتوانیم شناخت درست و مفیدی را ارائه دهیم و راه را بسوی عمیقتر شدن بحثها در جلسات آتی هموار کنیم.

بدون شک در مورد اینکه آموزش مهم است یک اتفاق نظر همگانی وجود دارد، بنابر این اولین بحث را به تعریف و توضیح آموزش اختصاص می دهیم، چرا که آموزش پایه انقلاب است. عدم توجه به آموزش می تواند موجب عدم سازماندهی درست، تضعیف سازماندەهی، غیرفعال شدن و موجب اختلال در فعالیت گردد.

برای نمونه حرکت آپویی را نظر میگیریم. بیش از چهل سال است که حرکت آپویی آغاز و مدام در حال فعالیت بوده است، چرا که پایه و اساس این حرکت بر آموزش بنا گشته است. بصورت کلی اهمیت آموزش و بویژه آموزش در جهت انقلاب و در شرایط مبارزه فقط به معنی دادن اطلاعات و یا ارسال معلومات نیست، بلکه آموزش به معنی رشد دادن است. به عنوان مثال زمانی که می گوییم گلی را پرورش می دهیم، به معنی دادن اطلاعات به آن گل نیست. در حقیقت پرورش یک گل جان بخشیدن به گل، شاداب کردن، زیبا کردن و بزرگ کردن گل است که نگاه کردن به گل موجب لذت بیننده گردد.

در اساس آموزش، به ثمر رساندن مبارز انقلابی است، چرا که مبارزه در جهت انقلاب بدون مبارز انقلابی امکانپذیر نیست.
اسپینوزا می گوید: دانش و آگاهی روشنایی است و انسانی که مسلح به روشنایی است، تاریکی و نادانی را از بین می برد. آموزش را میتوان در مرحله نخست به ۲ نوع تفکیک داد، آموزش معرفتی و آموزش مسلکی. آموزش مسلکی بیشتر به کسی ربط دارد که خواستار یک شغل و کار است و بر اساس آن خود را پرورش داده و به شیوه های گوناگون آموزش می بیند. هدف دوره های آموزشی ما، ارائه آموزش معرفتی است که همانا شناخت و درک دنیا و هر آنچه که در اطراف انسان است میباشد. انسانی که طالب پرورش معرفتی است، دارای ویژگی های خاصی است، چون احساس نیاز به در ک و نگرش عمیق نسبت به همه چیز از جمله خود و خلق را در خود می بیند.

آموزش معرفتی ، در کانسپتهایی چون فلسفه، دین، عرفان و غیره ارائه می گردد. آموزشی که ما بر آن اصرار داریم، آموزش انقلابی با پایەهای فلسفی و علمی است، چرا که بر این باوریم که زندگی بدون هر چه امکان داشته باشد، بدون مبارزه برای ایجاد تغییر مثبت امکانپذیر نیست، بویژه برای خلق کورد که خلقی تحت سلطەی اشغالگری می باشد و همه در تلاشند که این اشغالگری را بر آنان عمیقتر و وسیعتر نمایند. در نتیجه باید گفت که آموزش انقلابی در هر مرحله حائز اهمیت است، بویژه در شرایطی که اکنون خلق کورد در آن قرار دارد. آموزش انقلابی در چنین شرایطی از نان شب واجبتر می باشد. در این چارچوب موضوع آموزش انقلابی بهترین گزینه برای آموزش ما میباشد و در جریان آموزش، تلاش خواهیم کرد که موارد ضروری و مرتبط با مبارزه خلق کورد را مورد بحث قرار دهیم، مواردی چون میهن دوستی، تاریخ عمومی کوردستان، تاریخ اشغال کوردستان، بویژه تاریخ اشغال کوردستان توسط ایران که به باور ما اشغالگری تورک و عرب نیز الهام گرفته از اشغالگری ایرانی می باشند.

بدون شک در این برنامەها ما به این موضوعات خواهیم پرداخت. تاریخ مبارزه خلق کورد در سده ۲۰ و ۲۱، تاریخ کلی حرکت آپویی، تاریخ حرکت آپویی در شرق کوردستان و آلترتاتیو حرکت آپویی (کنفدرالیسم دمکراتیک، ملت دمکراتیک) برای حل مسئله ملی و اجتماعی.

تلاش خواهیم کرد که به این شیوه آموزش را پیش ببریم، تا هم آموزش در سطح مناسبی باشد، هم قابل درک برای شرکت کنندگانی باشد که برای بار نخست این دوره های آموزشی را تجربه می نمایند.

از طرفی دیگر آموزش معرفتی یا ایدئولوژی که مورد اشاره قرار گرفت را میتوان به این شیوه تقسیم بندی کرد، آموزش مثبت و آموزش منفی. آموزشی که قدرتهای حاکم و حرکتهای ارتجاعی برای اعضای خود و آحاد جامعه در نظر میگیرند، با هدف عقب نگه داشتن و افزودن بر شدت و عمق ستم برجامعه صورت می گیرد. قطعا همه میدانیم که دولتهای ایران و ترکیه و دیگر اشغالگران کوردستان، همچنین دولتهای عقب مانده در خاورمیانه و پدیدەهای ارتجاعی نیز چون داعش، القاعده و دیگر مرتجعین منطقه تحت عنوان آموزش، اعضا و نیروهای خود را طبق استانداردهای سرکوبگرانه، ارتجاعی و فاشیستی پرورش داده و از آنان جهت تخریب جامعه استفاده می کنند که در واقع آموزشی منفی است.

……و اما آموزش مثبت و بالنده آموزشی است که جامعه را به سوی رشد و تکامل هدایت می کند و درست نقطه مقابل آموزش منفی است. آموزش بالنده انگیزه مقابله و مبارزه با هرگونه نابرابری، ستم طبقاتی، ستم جنسیتی، ستم ملی و بی عدالتی را در آحاد جامعه ایجاد می کند. در نتیجه باید گفت، هدف ما ارائه آموزش مثبت می باشد.

…..آموزش مثبت راه پرورش نیروی مبارز و انقلابی با تفکر رهایی بخش برای مقابله و ایستادن در برابر افکار ارتجاعی، ستمکارانه، سلطه جویانه و اشغالگرانه میباشد که مسلح به تمامی ابزارهای نظام کاپیتالیستی، کل جامعه انسانی را مورد یورش قرار داده اند. این یورش در مورد خلق کورد توسط کارگزاران نظام کاپیتالیستی با شدت و عمق بسیار بیشتر و در بعدهای گوناگون انجام می گیرد.

……آموزش می تواند به شیوه های گوناگون صورت گیرد، از جمله گروهی، فردی، بصورت رسمی و یا غیر رسمی خود آموزشی که فرد به وسیله مطالعه و تحقیق بصورت آزاد انجام می دهد. ناگفته نماند که شخصیت انقلابی و مبارز بدون آموزش رشد نخواهد کرد و در اصل پرورش و تکامل نخواهد یافت. داشتن نیت پاک و حس انقلابی هر چند در ابتدا ضروری است اما اگر فرد مورد آموزش قرار نگیرد و درک و شناخت عمیق از مفاهیم نداشته باشد، نمی تواند یک انقلابی واقعی باشد. آموزش یک نیروی محرکه است که سبب رشد و بالندگی جامعه و حرکت به سوی مبارزه و انقلاب می شود.

در تاریخ همه جنبشهایی که در برابر سیستمهای سلطەگر و خودکامه پدید آمدەاند، برای آموزش اهمیت قائل بوده اند. مبارزه در برابر خداشاهان، فرعونها، نمرودها بدون پرورش امکان نداشته است.
برای نمونه می توانیم به مسیح و شیوه مبارزه او با ظلم زمان خود اشاره نماییم. آنچه که مسیح خود به آن رسیده بود به همراهانش می آموخت. مسیح چنان همراهانش را آموزش می داد که هر کدام از حواریون خود به مسیحی تبدیل شده و برای ترویج و تبلیغ مسیحیت به میدان آمده بودند، بطوریکه هنگام تعقیب قرار گرفتن مسیح توسط سربازان روم، تشخیص مسیح واقعی برای آنان امکان نداشت و اگر کمک یهودا نبود که با بوسیدن پیشانی مسیح، که موجب شناسایی او شد، برای سربازان روم غیر ممکن بود که او را پیدا کنند. جالب است که امروز هم محبتهای دروغی و نه از روی محبت واقعی که در جهت منافع و دروغ و خیانت هستند به بوسه یهودایی مشهورند.

مثال دیگری که می توان به آن اشاره کرد سنت پل است. سنت پل یکی از مخالفان مسیح بود که بعدها در سوریه به مسیح و پیامش علاقمند می شود و تصمیم به همکاری با مسیحیون می گیرد و راهی روم می شود. درک عمیق و باورمندی سنت پل به دین نو ظهور مسیحیت و مبارزه اش با حاکمین روم، موجب تسلیم شدن روم و به رسمیت شناختن دین مسیحیت در امپراطوری روم می شود.

…..هدف از عنوان این موارد به عنوان مثال، ارزش گذاری نیست، بلکه مورد توجه قرار دادن تاثیر آموزش و درک عمیق از مفاهیم و تفکری است که بر مبنای آن مبارزه صورت می گیرد. در همین رابطه میتوانیم نگاهی گذرا به دین اسلام هم داشته باشیم، دینی که ظهورش در تاریکترین و وحشتناکترین مقطع زمان بود، این به معنی تایید و یا رد اسلام نیست. طبق روایاتی که در دست است، ابراهیم و موسی نماینده طبقات تحتانی و استثمارشده و فرعون و نمرود نماینده طبقه حاکمه و استثمارگر بوده اند. اسلام در آن زمان در مقابل اشرافیت حاکم وقت قد علم می کند و برای رسیدن به هدف خود از ابزار آموزش بهره می گیرد، مسلمانان را طبق اصول اعتقادی خویش پرورش میدهد و همین موجب پیروزی اسلام و فتح مکه میگردد. هدف تاکید بر ضرورت آموزش است.

…..مخالفین و شورشیان علیه امویان، عباسیان، عثمانی و صفوی نیز از اصل آموزش بهره گرفته اند که البته در ادامه دوره آموزشی جامع تر به آن اشاره خواهد شد.
جنبشهای سوسیالیستی و دمکراتیک هم اصل آموزش را بعنوان بخشی مهم از فعالیتهای خود قرار داده اند. از مارکس، انگلس و لنین گرفته تا حرکتهای خاورمیانه و حرکت ما هم از این قاعده مستثنی نبوده و مدام تلاش شده است که نیروی خود را آموزش داده و جهت مبارزه در راه انقلاب و ایجاد جامعه ای دمکراتیک آنان را آماده سازند.

…..جامعه کوردستان و ملت کورد از هر جامعه و هر کس بیشتر به آموزش نیاز دارند چرا که ما، تحت اشغالگری تاریخی هستیم و سیستم اشغالگر تنها سرزمین ما را مورد اشغال قرار نداده است بلکه ذهنیت ما را نیز مورد یورش اشغالگرانەی خود قرار داده است، بعلاوه با توجه به شرایطی که در آن قرار گرفتەایم امکان ایجاد مراکز آموزش و آموختن را نداشته ایم. آنچه که بعنوان آموزش دریافت کرده ایم در جهت دشمنی با خود ما و از خود بیگانه شدنمان بوده است. البته ناگفته نماند که در تاریخ کوردستان همیشه حرکتها و جنبشهای انقلابی در ضدیت و برای مبارزه با اشغالگران وجود داشتەاند، از جمله یارسانیان و علویان که به دلیل حملەهای بی امان اشغالگران و ضعفهای درونی خود نتوانستند استقرار یابند، هر چند آنها هم اصل آموزش را در نظر داشتند.

نگاهی به مقطع کنونی و بعد از تشکیل دولت-ملت جامعه و احاد جامعه کوردستان نتوانستەاند چون گذشتگان خود، سپهر دفاعی خویش را در برابر تاثیر اشغالگران خود حفظ کنند. با شروع آموزش همگانی و تاسیس مدارس، سینماها و مکانهای فرهنگی و به اصطلاح پرورشی، رژیمهای اشغالگر در واقعیت آموزش قبول اشغالگری، خودکم بینی، انکار و امحا خود، بوده است. این آموزشها در ما توهمی ایجاد کرده است که هر آنچه را که متعلق به دشمن است و در جهت منافع او است از آن خود بدانیم و به وسیله آن تیشه به ریشه خود زنیم و اتوماتیک در خدمت دشمن اشغالگر قرار بگیریم.

دشمن برای رسیدن به این هدف و خلق کردن ملتی که حتی قبل از دیگران خود را انکار کند، از آموزشهای ابتدایی و آکادمیک گرفته تا فیلم، موسیقی، رمان، داستان، نمایش و خلاصه انواع ابزارها و هنرهای گوناگون بهره جسته است.
در صد ساله اخیر ملت کورد این امکان را نداشته است که آموزش معرفتی همگانی و در سطح وسیع و در جهت منافع ملی دمکراتیک خود را داشته باشد. تنها آموزش، مبارزه و مقاومت خطهای ضد اشغالگری کوردستان و آنهم در بعد محدود بوده است.

با توجه به اینکه ملت کورد علیرغم آن مبارزات نتوانسته است نه تنها دستاوردهای لازم را کسب کند بلکه در حفظ مبارزه نیز عاجز بوده است، نتیجه میگیریم که آموزش ناقص بوده و اشکال بزرگی در عمق آن وجود داشته است.
حتی جنبش ما نیز که اصرار بسیاری بر آموزش می ورزد، باز هم نتوانسته آنچه را لازم است انجام دهد و دارای ضعفهایی می باشد چرا که جهان با سرعت زیادی درحال تغییر است و چنانچه هماهنگ با این سرعت تغییر نباشیم و قدرت بەروز و نو شدن را نداشته باشیم، پیشرفت نمینمائیم و درجا میزنیم.

با این حال و همه نقدهایی که می توانیم متوجه حرکت خود داشته باشیم اما باز هم با توجه به اینکه حرکت ما حرکتی بنیاد شده بر پایه آموزش و نو شدن میباشد، بیش از ۴۰ سال است که مبارزه می کند و در سخت ترین شرایط و دشوار ترین وضعیت هم حرکت ما اصل آموزش خود را نادیده نگرفته است، اصلی که در نتیجه تئوری رهبر اوجلان می باشد.

رفقای حرکت آپویی به این باور رسیده اند که برای درمان دردهای بی شماری که جامعه کورد با آن دست به گریبان است درمانی جز آموزش انقلابی وجود ندارد. همانطور که شعار لنین سازماندهی، سازماندهی و سازماندهی بوده است و شعار ناپلئون، پول، پول و پول بوده، شعار رهبر اوجلان هم، آموزش، آموزش و آموزش است. این مثل در حرکت آپویی به یک فرهنگ تبدیل شده است، اگر رود از حرکت بایستد، آموزش نخواهد ایستاد. وقتی سخن از آموزش به میان می آوریم، منظور آموزش فردی و گروهی است. فرد و گروه آپویی اگر بطور مستمر و روزانه خود را بەروز ننمایند، نمیتوانند جوابگوی حرکت آپویی باشند. رهبر آپو در نامه آخرشان بصورت واضح اشاره می کنند و می گویند، من هنوز هم تلاش می کنم که روزانه خود را بەروز کرده و نو شوم.

آموزش و آموختن دانش به مثابه نیازی واقعی و ضروری است که می تواند ذهن و افکار را تغذیه نماید و با این تغذیه تازگی و جوانی را برای سلولهای مغز و عمق روح و روان به ارمغان بیاورد. انسان در جستجوی حقیقت مدام تشنه یادگیری است و این حس تشنگی او را به سوی آب که همانا حقیقت می باشد راهنمایی می کند و هیچگاه احساس نمی کند آنچه که آموخته است کافی می باشد، برعکس نیاز به آموزش و آموختنش نامحدود و بدون مرز است.

…..انسان آموزش دیده با درک عمیق از مفاهیم گوناگون در برابر سختیها و ناملایمات نیز مقاوم است و به هر بادی نه تنها نمی لرزد بلکه با اتکا به ریشه قوی خویش که همانا آموختەهای انقلابی و درک عمیق او از واقعیات هستند، در برابر طوفانها هم مقاومت می کند. یکی دیگر از هدفهای آموزش ایجاد انقلابی ذهنی و وجدانی در انسان است چرا که انسان امروزی در برابر یورش بمبارانهای مداوم در جهت ساکت کردن وجدان و حس انسانیش قرار دارد و قطعا انسان بدون وجدان و احساس مردەای متحرک است که به راحتی به ابزار تبدیل می شود و تن به بردگی نظام حاکم میدهد و در برابر ظلم و ستم ساکت میماند و خود نیز به ابزاری در جهت اعمال ستم تبدیل میگردد. بدون شک شعر و موسیقی می توانند در خنثی کردن این یورشها و حملات پی در پی که برای کشتن حس و وجدان انسان در کار است تاثیر داشته باشند

……..خواندن حتی یک متن و شعر انقلابی و یا شنیدن موزیکی با مفهوم انقلابی می تواند به سپری دفاعی در برابر هجومهای اشاره شده تبدیل شود. ما در ادامه دوره آموزشی اشاره خواهیم کرد که بعد از پدید آمدن اولین دولت شهرها تا نظام کاپیتالیستی کنونی، مراکز آموزشی آنان مدام در تلاش برای تخریب افکار و ذهنیت ما بودەاند. برای این هدف از نهادینه کردن مرد سالاری، مادی گرایی، تن دادن به بردگی وامثالهم استفاده کرده اند. ممکن است که همه به یک صورت تحت تاثیر این تخریب قرار نگرفته باشند اما انسانی که مجبور به زندگی درمحیط تحت حاکمیت ایدئولوژی کاپیتالیستی و اشغالگری است، حتی اگر سپر دفاعی قوی هم داشته باشد باز هم از آبی که سرچشمه آن آلوده است حتی به صورت ناخود آگاه نوشیده است. برخی از تفکرات و ذهنیات حتی قبل از تولد انسان آماده شدەاند که با پا نهادنش در عرصه زندگی در ذهن او جا داده شوند. از بلند گوی مسجد محل گرفته تا روابط حاکم بر جامعه، ابزارهای مدرنیته کاپیتالیستی به هر شیوەای سعی در دادن آگاهی های کاذب و غیر واقعی دارند که فقط و فقط در جهت منافع طبقه حاکم میباشد. برای مقابله با این معضلات و رهایی از این آگاهی های کاذب و جایگزین کردن دانش و آگاهی واقعی به جای آن، دوره های آموزشی ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد.

چند سال پیش نوام چامسکی صراحتا در مقالەای گفته بود، که مراکز دانشگاهی نظام کاپیتالیستی مراکزی برای تولید علم نیستند، بلکه مرکز تولید نیروی کار میباشند. این مراکز ممکن است بتوانند در یک رشتەی کاری مشخص متخصص تربیت نمایند اما در زمینه معرفتی کمترین آموزشی نداده و کوچکترین تربیتی نمی کنند و این انسان تهی از دانش معرفتی میتواند
بسیار آسان به یک جنایتکار تبدیل شود. تاریخ ثابت کرده است که بسیاری از فاشیستهای نازی که مرتکب جنایتهای وحشتناکی شده اند، فارغ التحصیلهای دانشگاه بوده اند. همین امروز هم خلبانهایی که باران بمب را بر سر مردم خاور میانه می بارند، تربیت شدگان همین مراکز آموزشی کاپیتالیستی هستند که موجب کشته شدن هزاران انسان می شوند. این مراکز تولید نیروی کار، مرکز تولید برده های مدرن هم هستند که در نقشهای گوناگون جز فلاکت و بدبختی ارمغانی دیگر برای جامعه انسانی ندارند.

این مراکز حتی دکترهایی را تربیت می کنند که در خدمت گروههای مافیایی در می آیند و در کار تجارت اعضای بدن انسان مشغول میشوند. در این چارچوب، ما در این دوره های آموزشی تلاش خواهیم کرد که آگاهی های درست و واقعی را در اختیار آحاد جامعه بگذاریم. یکی دیگر از هدفهای ما پیشبرد و نهادینه کردن آگاهی کمینال در برابر لیبرالیسم و نئولیبرالیسم است.

جامعه کوردی همیشه جامعەای کمینال و دارای فرهنگی انسانی بوده است. ارزشهای انسانی تار و پود آن جامعه را تشکیل داده اند که البته این ویژگی شامل همەی جوامع اولیه بوده است اما جامعه کوردستان دارای ریشه ای عمیق در این زمینه میباشد. امروزه تحت عنوان مدرنیته سعی در لیبرالیزه کردن ما و از بین بردن حس انسانی و همبستگی ما حتی نسبت به خانواده و افراد نزدیکمان را دارند. شعار همه چیز برای من و مشکل دیگری به من ربطی ندارد را در جامعه نهادینه می کنند. ما تلاش می کنیم تا جانی دوباره در کالبد فرهنگ کمونالیسم که ریشەای تاریخی و عمیق در جوامع کوردستان دارد بدمیم و باور داشته باشیم اگر ملت کورد تا کنون در برابر همەی سرکوبها، سیاستهای آسیمیلاسیون و قتل عام ها توانسته است مقاومت کند و به مبارزه خود ادامه دهد، به دلیل همین فرهنگ و ریشەای بودن وعمق بسیار زیادش میباشد. همین کمونال بودن موجب شکست فرهنگ فردگرایی گشته و هنوز هم در جوامع کوردستان، کمونالیسم به صورت روش زندگی روزانه مردم حرف اول را میزند و خود را در شرایط سخت به شکل همبستگی و احساس مسئولیت در قبال هم نشان میدهد و صحنەهای زیبا و ستودنی می آفریند. کمونال بودن فقط به معنی در کنار هم قرار گرفتن و تشکیل دادن گروه نیست بلکه احساس مسئولیت اجتماعی می باشد. گاهی پیش می آید در اجتماعهای که صرفا گروه هستند اما تهی از فرهنگ کمونالیسم، هیچ گونه احساس مسئولیتی مشاهده نمی شود و برعکس یک فرد می تواند به تنهایی حامل فرهنگ کمونال همچون رهبر اوجالان باشد که در زندان جزیره امرالی است اما جهانبینیش کمونال است.

البته کمونالیسم جنبه ساختاری هم دارد و انسان کمونالیست باید خود را سازمان داده و در ایجاد ساختار خود بکوشد. کمونال بودن با یک قرار سیاسی ایجاد نمی شود و مستلزم آموزش همگانی جامعه است.
برای تاکید دوباره بر اهمیت آموزش باید بگویم گاهی فرد هر چند نیت پاکی دارد و در وجودش شور انقلابی نیز وجود دارد اما چون آموزش ندیده است و درکش از تفکر انقلابی سطحی است، ناخواسته آب در آسیاب دشمن میریزد. در این رابطه لنین می گوید که راه جهنم از سنگفرشهای نیت پاک میگذرد، زیرا نیت پاک بدون ابزار درست برای رسیدن به هدف کافی نیست و این ابزار درست به وسیله آموزش ایجاد می شود.

هدف کلی ما از این دوره های آموزشی پیشبرد اندیشه های انسانی است. برای رسیدن به این هدف با ایجاد درک عمیق از مراحل متدولوژی، دین، فلسفه و دانش بتوانیم از افقهای مثبت این مراحل سنتزی فراهم کرده و با بهره گرفتن از آن انسانی را تربیت کنیم که نه از تاریخ بریده شده باشد و نه با واقعیتهای امروزی مشکل داشته باشد. به این معنا که بتواند با شرایط واقعی زندگی امروزی خود را تطبیق دهد.

هدف دیگر ما طرح کردن و جواب دادن به ۳ سوال مهم است، چرا در حال مبارزه هستیم؟ ما ملتی تحت ستم هستیم و لازم است که برای رفع این ستم مبارزه کنیم. این جواب درست است اما باید به عمق آن پی برد. سئوال دوم این است که دشمن ما کیست؟ آیا دشمنمان را خوب می شناسیم؟ سون تزو نویسنده کتاب هنر جنگ می گوید، اگر خودت را بشناسی و دشمنت را نشناسی، پنجاه در صد احتمال پیروزیت وجود دارد. در صورت شناخت خود و همچنین شناخت دشمن، احتمال پیروزیت صد در صد است. اما اگر نه از خودت شناخت داشته باشی و نه از دشمن، احتمال پیروزیت به صفر می رسد. در نتیجه، یک اصل مهم مبارزه، شناخت از ریشه، ایدئولوژی، تاکتیک و شیوه نفوذ دشمن در جبهه توست و این شناخت با آموزش میسر می شود. سئوال سوم این است، چه می خواهی؟ شناخت از آنچه خود میخواهی و برایش مبارزه می کنی هم بسیار مهم است. برای نمونه ایرانیها به این معروف هستند که می دانند چه نمیخواهند اما نمی دانند چه می خواهند. البته به نظر من ایرانیها نمی دانند چه چیزی را هم نمی خواهند.

گاهی شناخت از آنچه نمی خواهیم موجب می شود که برای آنچه میخواهیم جواب داشته باشیم که ایرانیها از آن محروم هستند، لذا با آنکه در ایران قیام صورت می گیرد اما انقلابی واقعی اتفاق نمی افتد و هر بار حکومتی بدتر از حکومت پیشین حاکمیت ایران را در دست می گیرد و این موضوع شرق کوردستان را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اکثر مردم فکر میکردند که با رفتن شاه، نظام سرکوبگر حاکم بر ایران هم از بین میرود، همانطور که امروز هم عدەای تصور میکنند که با رفتن جمهوری اسلامی و با قدرت گرفتن اپوزیسیون شوونیست ایرانی مسئله کورد هم حل میشود که اشتباهی به غایت بزرگ است.
در اصل هدف آموزش ما جواب دادن به چند سوال است:

چرا در مبارزه هستیم ؟
مبارزه ما بر علیه کیست و جایگزین ما چیست
چه میخواهیم؟
چه نمیخواهیم؟
چگونه زندگی میکنیم؟
از کجا شروع کنیم؟
ما از کجا آمدەایم؟ و کورد کیست؟ و در کل انسان کیست و از کجا آمده است؟

هر کدام از اشغالگران کوردستان به شیوه خاص خود چگونه زیستن را بری خلق کورد تعریف کردەاند با جهانبینی متفاوت و در تضاد با پایەهای فرهنگی و تاریخی خلق کورد و همین تضاد خود یکی از مسائل مهم است، لذا ما ناچاریم بر پایه منافع، تاریخ، فرهنگ و جهان بینی انسانی خود، شیوه زیستن خود را تعریف نموده و از خود آغاز نماییم، هدف آموزش ما در اصل ارئه راهکاری است برای نائل آمدن به این هدف.

به زرتشت و شعار پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک اشاره می کنم، که رهبر آپو اینچنین آن را فرموله میکنند، فکر درست، بیان درست، فعالیت درست و به هماهنگی و عدم تناقض در بین آنها تاکید دارند، چرا که گاهی پیش می آید که در بین فکر و بیان و عمل به شدت تناقض وجود دارد و عمل انجام شده با بیان گفته شده فرسنگها فاصله دارد، این یعنی اپورتونیسم و یک شخص، گروه، حزب و سازمان اپورتونیست هیچ ربطی به انقلاب و مبارزه انقلابی ندارد، در مبارزه انقلابی فکر، بیان و عمل در یک جهت است. اندیشه انقلابی گفتار و عمل انقلابی را نیز به دنبال دارد.
اینجا در مورد فرد انقلابی باید قبول کرد که با توجه به این که در محیط غیرانقلابی رشد کرده و از دادەهای نظام کاپیتالیستی تغذیه شده است احتمال تناقض در گفته و عملش وجود دارد که به هیچ وجه نباید به یک روش برای او تبدیل شود و راه کار مقابله با آن را باید فرا گیرد.

نا گفته نماند که روانشانسان نظام حاکم سعی در این دارند که به آ حاد جامعه القا نمایند که در انسان فقط دو میل وجود دارد یکی میل فرمانبری و دیگری میل به فرمانروایی است و سعی در نورمالیزه کردن این نظر و ارائەی آن به عنوان یک واقعیت علمی به جامعه بشری هستند، در حالی که این دو میل ساختگی هیچ پایه واقعی علمی ندارند و نتیجه سیستم حکمرانی از سومر تا کنون میباشد. انسان موجودی است که هم در جامعه نقش دارد و هم دارای عمل میباشد. بنابر این هدف ما زنده کردن انسان سوم می باشد، انسانی که هم سوبژه باشد و دارای نقش و هم طابع امر جمعی باشد که خود نیز در آ ن نقش دارد
رهبر اوجالان میگویند که هدف ما روشنفکر کردن همه احاد جامعه میباشد. ممکن است که همه در یک سطح نباشند اما نباید اقلیتی الیت و اکثریت، مجری نظرات آنان باشند و در واقعیت تحط فرمان الیت باشند. انسان انقلابی شخصیتی با اخلاق، سیاسی و روشنفکر انقلابی میباشد. البته منظور از اخلاق تعریف ارتجاعی آن نمیباشد بلکه منظور از اخلاق، احساس مسئولیت، نپذیرفتن بردگی و نفی اربابی است.

شخصیت سیاسی به معنی کارا بودن، دارای خلاقیت و اخلاق انقلابی برنامه ریزی شده است. شخصیت روشنفکر هم شخصیتی چشم و گوش باز، دارای قدرت تصمیم گیری و تشخیص منافع خود و خلق میباشد. از راه دورەهای آموزشی قصد داریم که فاکتورهای سیاسی، اخلاقی و روشنفکر را در خود زنده نماییم. یک اصل مهم آموزشهای ما این است که هیچکس استاد نیست و هیچکس هم شاگرد نیست. ما همه رفیق هستیم و از هم می آموزیم. امروز من آموزش می دهم، فردا رفیقی دیگر.

هدف آموزش ما نهادینه کردن شخصیت انقلابی و نظم دادن به اخلاق انقلابی می باشد. البته منظور از نظم، نظم جوهری می باشد و در کنار آن نظم مکانیکی هم لازم است. وجود این دو گونە نظم بایستی چه در زندگی شخصی و چه در زندگی انقلابی انسان نهادینه شوند. برای مثال به نظر من در زندگی انسان انقلابی بایستی ۸۰٪ نظم جوهری و ۲۰٪ نظم مکانیکی وجود داشته باشد. در ادامه دورەی آموزشی بە موضوع نظم، نظم و کورد خواهیم پرداخت.

اولین قدم برای رهایی از آموزشهای منفی اشغالگران و مدرنیته کاپیتالیستی، شکستن توهم به آنها است و باور به اینکه اموزشهای آنها در جهت منافع خودشان میباشد. رهایی از آموزشهای منفی نظام کاپیتالیستی (مدرینته کاپیتالیستی) و رژیمهای اشغالگر مستلزم رهایی از توهم ذهنی خود به آنان است.

باید باور داشته باشیم که آ نچه آنها به عنوان آموزش و سبک زندگی در اختیار ما میگذارند، به هیچ وجه در راستای منافع ما نیست و هر آنچه را که به مثابه علم و تکنیک هم در عرصه های گوناگون تولید کرده اند فقط و فقط برای خدمت به اهداف خود و استثمار و سلطه بر انسان است. در این میان رژیمهای اشغالگر کوردستان هم، چون حلقەهایی از این زنجیر هستند، همان هدف را با شدت بیشتر و شدت بیشتر دنبال میکنند، هدفی که از خود بیگانه و تسلیم کردن خلق کورد در برابر اشغالگریشان است.

در حقیقت در اموزشهای آنان تلاش میشود که فاکتورهای استثمار، سلطەگری، تبعیض، تخریب محیط زیست از خود بیگانگی و انکار نیرو و توان خود، جنگهای ناعادلانه نرمالیزه شود. در آموزشهای آنان تلاش میشود که پذیرش سرکوب، نابرابری، ناامنی روانی و فیزیکی، ناامنی اقتصادی، بیماریهای کشنده و همه و همه را نرمالیزه کرده و انسان را به موجودی اسیر، بیچاره، تسلیم و محتاج مرحمتهای خیریه منشانەاشان تبدیل کنند.

باور به این واقعیتها قدمی در جهت رهایی خواهد بود. رهبر اوجالان میگویند، من برای تحصیل به یکی از دانشگاهای معتبر ترکیه رفتم. در مرحله اول هیجانی را که ناشی از بالا رفتن از پلەهای ترقی بود در خود احساس کردم اما هنگامی که عمیق به آموختەهایم نگریستم، درک کردم که هدف آنان تبدیل کردن من به یک کارگزار است، کارگزاری که ماموریتش حفظ منافع سیستم اشغالگر باشد و هر آنچه را که آموختەام برعلیه خلقم بکار گیرم. لذا با خود پیمان بستم که درست عکس خواسته های انان عمل کنم و هر آنچه که آنان به من آموخته بودند برعلیه شان به کار گیرم.

حس شرم از اینکه به موجودی اسیر و فرمانبردار در مقابل اشغالگر تبدیل گشته ایم هم میتواند راه گشای ما باشد. جهت رهایی از آموزشهای آنان، باید شرم را تبدیل به خشم انقلابی و آن را به نیروی محرکەای بر ضد اشغالگران تبدیل نماییم. همانگونه که رهبر اوجالان میگویند، ما از استعمار زدگی و بردگی خود شرم کردیم و این شرم را به ”پ ک ک” برای مبارزه و رهایی از این شرم تبدیل کردیم.
یکی از دلایل دشمنی خطهای مختلف با حرکت آپویی، پارادایم جهان شمول این حرکت است، پارادایمی که در حصارهای تنگ خاور میانه نمانده است و گوی سبقت را از به اصطلاح پیشرفتەترین گفتمانهای جهان ربوده است. فاکت ما بر اثبات این ادعا، عملی و نهادینه شدن ارزشهای مدرنیته دمکراتیک در بخشهای آزاد شده کوردستان میباشد. برای نمونه یک مادر ایزدی کورد در شنگال، خواسته ها و مطالباتش بسیار مترقی تر و شیوه بیانش بسیار شجاعانه تر از بسیاری از نخبەها و آکادمسینهای کشورهای آمریکا و اروپا میباشد.

در اینجا بحث را به پایان میرسانیم، طبیعتا در روند و ادامه این برنامه نکات ذکر شده در این قسمت نقش پایه ای برای بحثهای اتی ما میباشند.

31-07-2020

Related posts