فرهنگ و اخلاق میهن دوستی

برنامەی دوم: فرهنگ و اخلاق میهن دوستی

این متن برگرفته از قسمت دوم برنامه ریگا و ریباز (راه و روش) میباشد. این برنامه، برنامەای آموزشی است که به صورت آنلاین در روزهای پنجشنبه به زبان کوردی از طریق صفحەی فیسبوکی و کانال یوتیوب ریگا و ریباز پخش می شود.

موضوع آموزشی این قسمت فرهنگ و اخلاق میهن دوستی میباشد که در تاریخ ششم آگوست ۲۰۲۰ توسط رفیق اهون چیاکو ارائه شده است.
با درود به همه رفقا، هر چند با توجه به وسعت وعمق بحث در رابطه با موضوع فرهنگ واخلاق میهن دوستی، گنجاندن کل بحث به صورت جامع در یک قسمت کار سادەای نیست، اما سعی میکنیم در حد توان موضوع را تحلیل، تشریح و توضیح دهیم.
در زبان کوردی چاند به معنای فرهنگ می باشد. ریشه لغوی چاند به معنای کاشت و برای تعریف همه دستاوردهای مادی و معنوی که طی زندگی، انسانها در یک جامعه خلق کردەاند، کلمه چاند بهترین گزینه است. دستاوردهایی که در واقع روشهایی هستند که بر مبنای نیازهای مادی و معنوی، اقتصادی و حتی جغرافیایی آن جامعه خلق و در بطن آن کاشت و بمرور زمان همانند بذری که در زمین کاشته می شود، ریشه دوانده، رشد و نمو کرده و از مسیرهای تاریک و سخت گذشته و به صورت فرهنگ آن جامعه شکوفا گردیده است. فرهنگ بیانگر ذهنیت و قالبهای زبانی و فکری یک جامعه می باشد. البته میتوان چنین هم گفت که فرهنگ مجموعه روشهایی هستند که در خانواده، گروه و جامعه دربعد وسیع مورد استفاده قرار گرفته و در تار و پود جامعه نهادینه می شوند. این روشها و رفتارها با گذشت زمان از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و در مسیر انتقال به نسبت رشد و تکاملی که یافته اند بصورت فرهنگ آن جامعه در می آیند.
اخلاق به این معناست که انسان به یک نظام باورها و اعتقادت در طول رشد تکاملی خود رسیده و به عنوان یک جوهر و پایه رفتاری در او شکل گرفته باشد. اخلاق در واقع همان مسئولیت پذیری فرد در قبال جامعه، وطن، محیط زیست و هر آنچه که در اطراف او میباشد است. هیچگونه اجباری از منبع یا ارگانی برای یادگیری اخلاق وجود ندارد بلکه همان جوهر است که در طول زمان حیات اجتماعی انسان در جامعه شکل گرفته است. بنابراین اخلاق و فرهنگ دو واژه اساسی هستند که مستلزم تامل و توجه برای ورود به بحث میباشند. البته بخاطر محدود بودن زمان برنامه بطور خلاصه به این دو واژه اساسی پرداخته شده است.
مراقبت از سرزمین مادری یا در یک کلمه وطن، همان رشد و نمو و ریشه دواندن بذر میباشد که با دستاوردها و فرآوردەهای خود، محصول گذشتەهای دور تا به امروز می باشد. همانطور که با تخریب ریشه، ساقه نیز خشک شده و از بین می رود، لذا انسان نیز برای حفظ هویت بایستی از ریشه خود محافظت کند. مراقبت از ریشه که در خاک قرار گرفته و به وسیله آب همان سرزمین آبیاری شده و به شاخ و برگ رسیده، هویت درختی را نمایان می کند که از بذر به عمل آمده است. هویت یک انسان نیز که بسان درختی خود نمایی می کند با ریشه هایش مشخص می شود و با نابودی آن هویت و تعلق به سرزمین اجدادی فرد نیز از بین می رود. هویتی که مشخص میکند آن شخص کیست و به کجا تعلق دارد و در طول رشد به چه دستاوردهایی رسیده است. حفاظت از ریشه در واقع مراقبت ازهویت خود می باشد وبه صورت کلی به شکل مراقبت از سرزمین مادری تجلی پیدا می کند. این حفاظت به زبان کوردی ولات پاریزی و به فارسی میهن دوستی به معنای مراقبت از سرزمین مادری یا اجدادی می باشد که درحقیقت حفاظت از خود و هویتی است که بر پایه ریشه جغرافیایی، مادی و معنوی و تمام دستاوردها در طول زمان حیات اجتماعی فرد و جامعه تا به امروز می باشد. وطن یا سرزمین اجدادی حاوی میراث نیاکان همراه با دستاوردهای شخص در طول حیات خود حس عشق به وطن را در وجود او پرورش داده است.
اگر به ادبیات و شعرهای زیبای کوردی مراجعه کنیم، خواهیم دید که سرزمین مادری جایگاه خود را بسیار زیبا و پر رنگ نمایش داده است بطوریکه شخص کورد احساس و اصرار بر هویت خویش را درعشق به وطن ابراز کرده و حتی با از خود گذشتگی در دفاع از سرزمین مادری در مقابل دشمنانی که قصد تسخیر آن را داشته اند، از جان خود هم دریغ نکرده است. هدف این بوده که سرزمین مادری که هویت وی می باشد، توسط دشمن اشغال نگردد و ما روشن و واضح عشق به وطن و دفاع از آب و خاک را در ادبیات و شعرهای کوردی می بینیم.
سرزمین مادری ما فقط محل سکونت نیست بلکه جغرافیایی است که تمام کسانی که از آن بذر سبز شده‌ و رشد و نمو کرده‌ و به ریشه گره خورده‌اند را به هم مرتبط میسازد و این خود زمینه هویت جمعی را فراهم میسازد.
سرزمین مادری ما کوردها کوردستان است. کوردستان شناسنامه یا هویتی فراتر از منطقه زندگی است. در ۱۰۰ سال اخیر با مبارزه و فداکاری فرزندان قهرمان این سرزمین نام کوردستان با جوهری پررنگ نوشته شده و مدام با تکرار هویت ما کوردها در ستیز با دشمنان خود را نشان داده است.
تاریخ پیدایش کوردستان به عصر نئولیتیک یا همان (عصر نو سنگی) برمیگردد و با توجه به داده های تاریخی در واقع کوردستان اولین منطقەای است که در روی زمین برای نخستین بار زندگی یک جا نشینی در آن شکل گرفته و به نوعی دیگر میان رشته کوهای زاگرس و تورس که همان کوردستان میباشد، انسان با گرایش به زندگی یکجا نشینی اولین بذرهای یک فرهنگ که همانا فرهنگ امروز کورد وارث آن میباشد را در این سرزمین کاشته‌اند. با توجه به این، کوردستان اولین وطنی است که شکل گرفته اما امروز توسط سیستم استعمار جهانی مورد انکار قرار میگیرد و توسط دولتهای اشغالگر تسخیر شده است. دشمنان کورد و کوردستان مدام خواسته‌اند که واقعیت هویت ما را از ذهنمان پاک کنند.
در سال ۱۹۳۲ بعد از سرکوب شورش آرارات به رهبری احسان نوری پاشا، روزنامه حریت که یکی از روزنامه‌های دولت ترکیه میباشد، کاریکاتور یک گورستان بتونی را همراه با نوشته‌ای تحت عنوان، کوردستان خیالی را زیر بتون دفن کردیم چاپ و منتشر کرد، یعنی نه تنها کوردستان واقعی وجود ندارد بلکه خیال آن هم جرم میباشد.
مسئله انکار هویت، آب، خاک و سرزمین مادری ما کوردها در هیچ زمانی از تاریخ برای ما قابل قبول نبوده و نخواهد بود. ما کوردها باید با جدیت با دشمنان کورد و اهداف شوم آنها برخورد کنیم و خود را و هویت خود را مانند یک کورد قبول داشته باشیم و در هیچ زمانی ریشه و تعلقات خود را از ذهن پاک نکنیم، حتی اگر تمام دنیا بر علیه ما متحدانه بخواهند وجود ما را از خودمان تهی و واقعیت وجود کورد و کوردستان را انکار کنند، ما باز هم برای آزادی خود و سرزمینمان مبارزه خواهیم کرد و به شدت در مقابل انکار آنان خواهیم ایستاد.
اگر در مورد هویت خود کوچکترین شک و تردید داشته باشیم، نه تنها به اهداف دشمنان سرزمین مادری خدمت کرده‌ایم بلکه خیانتی هم با انکار هویت خود، به خود کرده‌ایم و یا اگر کوردستان را در ذهن خود فقط به محیطی که زندگی می کنیم محدود کنیم وبخشها و مناطق دیگر کوردستان را نادیده بگیریم، این مسئله هم به نوبه خود ما را از هویتمان دور کرده و زمینه یک غفلت و خیانت ملی را فراهم خواهد ساخت.
وطن دوستی یا عشق به وطن نباید فقط در مایه واژه، شعر، نوشتن یا فقط در صحبت باشد، بلکه باید در عمل خود را نشان بدهد. زمانی که ما نام کوردستان را بر زبان می آوریم و یا کسی نام کوردستان را بر زبان می‌آورد با هیجان علاقه خود را نشان می‌دهیم اما این کافی نیست ، باید در کوران عمل اشتیاق خود را نشان دهیم.
فداکاری در عمل و قبول هزینه در هر شرایطی، مهمترین مسئله راستی آزمایی برای کسب واقعیت هویت ما می‌باشد که به دست دشمنان ما تسخیر شده است.
نکته مهمی که باید به خاطر داشت، این است که شناخت ما در مورد کوردستان نباید به محیط بسته منطقه یا زادگاه ما محدود شود بلکه تمام کلیت کوردستان چه از لحاظ جغرافیایی و چه از لحاظ آداب و رسوم هر منطقه باید مد نظر قرار بگیرد، زیرا ما اگر شناخت کافی از سرزمین مادری نداشته باشیم، ادعای عشق به وطن را نمی‌توانیم ثابت کنیم و در ذهن خود، خارج از واقعیت، تجسمی نادرست می‌سازیم و نمی‌توانیم از سرزمین خود در مقابل حملات دشمن دفاع کنیم. بنابراین، یک امر لازم برای حمایت و دفاع از سرزمین مادری، شناخت کامل جغرافیایی از لحاظ منطقه‌ای، شهرها، دهکده‌ها، کوهها، چشمه‌ها، جنگل‌ها و….. می باشد. با توجه به شرایط و احترام به منطقه و زادگاه خود، میباید عشق و دلسوزی خود را نیز به دیگر منطقه‌های کوردستان داشته باشیم. هر چند این حق مسلم یک انسان و کاملا طبیعی است که با توجه به شناخت عمیق‌تر و خاطراتی که از منطقه یا زادگاه خود دارد، عشق و علاقه خاصی به آنجا از خود نشان دهد اما این هم یک ضرورت است که در مورد کوردستان به واسطه دردی مشترک که درد تمامی قسمتهای آن است نباید جدایی ذهنی و روانی بین کوردها ایجاد گردد. ما هم زمان با دوست داشتن زادگاه خود نباید منکر دوست داشتن دیگر مناطق کوردستان یا کوردستان بزرگ شویم. این شیوه وطن دوستی درست و زیبا است و نمی توان از آن هیچگونه ایرادی گرفت یا انتقادی کرد. یکی از سخنان زیبا و آموزنده رهبر خلق کورد، رهبر اوجلان در رابطه با حس حقیقی وطن دوستی شخصی ایشان در رابطه با زادگاهش که در دهکده ای درمنطقه خلفتی، روستای آماره است، می باشد که می گویند: ۴۰ سال است که خارج از زادگاهم زندگی می کنم اما علیرغم دوری از آنجا، نتوانسته‌ام روحن و ذهنن فراموشش کنم و منکر علاقه‌ام به زادگاهم شوم و در همه حال ریشه خود را متعلق به آنجا احساس کرده‌ام اما اجازه نداده‌ام که شخصیتم تنها به این علاقه محدود شود بلکه عشق به زادگاهم خود چون نیرویی محرکه باعث رشد و تکامل تعلقات کوردستانی، اینترناسیونالیستی و کیهانیم نیز بوده است .
در واقع ما در دفاع از سرزمین مادری و دلسوزی برای آن مسئول هستیم واگر نتوانیم به وظیفه خودمان در این رابطه عمل کنیم، قادر نخواهیم بود خانه کوچک و خانواده را که در سرزمین بزرگ قرار دارد اداره کنیم، چرا که خانه کوچک همیشه در مقابل تهدید دشمن قرار دارد. مثلا در کوردستان دشمن به راحتی خانه وآشیانه ما کوردها را یا مصادر کرده و یا با تخریب خانه، ما را آواره کرده است. ابتدا دشمن سرزمین یا خانه بزرگ ما را تسخیر و در نتیجه ما را در مقابل خود بی دفاع می کند چرا که او خانه کوچک ما را نیز متعلق به خود می داند. بنابراین گارانتی و امنیت خانه کوچک ما فقط با امنیت خانه بزرگ امکان پذیر می‌باشد.
خانه بزرگ و یا سرزمین اجدادی ما هویت و شناسنامه ما است و در هر کجای دنیا هم زندگی کنیم، متعلق به سرزمین و یا خانه بزرگ خود کوردستان هستیم. در گذشته، کوردها در منطقه‌ای که سکونت داشتند، آنجا را وطن می‌دانستند و هنگامی که از منطقه مسکونی خود دور می‌شدند، احساس دلتنگی می‌کردند، که در موسیقی‌های فولکلور و حماسی میهن دوستانه این احساس واضح به گوش می‌رسد. رفته رفته با گذشت زمان و پیشرفت و توسعه جامعه، تعلق به سرزمین اجدادی و وابستگی به آن شدت یافت. لذا این مسئله بسیار مهم است که خانواده‌هایی که در خارج از سرزمین اجدادی زندگی می‌کنند، هویت اصلی خود را پنهان نکنند. آگاهانه به این باور داشته باشند که آنها با وجود اینکه در کشوری غیر ازسرزمین اجدادی زندگی می‌کنند و حتی پاسپورت و محل سکونت ثابت آنها در آن کشور است، نمی‌توانند خود را با هویت آن کشور خطاب کنند چرا که فقط بعنوان شهروندی در آن کشور شناخته می شوند.
لازم است که بچه‌های خود را با آشنا کردن به واقعیت و هویت اصلی، آنها را از توهم ذهنی و تردید آزاد کنیم. بچه‌ها و یا حتی نوه‌ها هم متعلق به سرزمینی هستند که میراث سرزمین اجدادی آنان است و نه محل سکونت در کشوری که فقط آنجا زندگی می کنند. لذا مسئولیت آشنایی فرزندان با حقیقت هویت اصلی خود به عهده والدین است.
مثلا اگر ما در سوئد زندگی می کنیم، یک شهروند سوئدی هستیم اما هویت ما سوئدی نیست، چرا که شهروندی و هویت دو مقوله‌ی متفاوت میباشند، شهروند به معنای تنظیم روابط فرد با سیستم بروکراتیک کشور میزبان میباشد، در حالی که هویت دارای جوانب فرهنگی، اجتماعی، روحی، معنوی و ملی میباشد. با مردم سوئدی دارای حقوق مشترک شهروندی هستیم اما هم هویت نیستیم، با وجود اینکه همان مردم سوئدی با خود مردم سوئد هم دارای حقوق شهروندی مشترک و هم دارای هویت مشترک هستند. ما صرفا حکم مهمان در کشور آنها را داریم و در مورد بچه‌ها و نوه‌هایی که متولد می‌شوند هم این قانون از لحاظ معنوی و حقیقت هویت صدق می کند. بنابراین باید بچه‌ها را در مقابل هر اتفاقی که در آینده می تواند در سر راه آنها قرار گیرد آماده کرد و این فقط با بیان حقیقت هویت و افتخار خود به آنها صورت می گیرد. هر انسانی با هویت واقعی خود او آزاد است. هر کشوری آداب و رسوم مختص به خود را دارد که برای خود آن مردم که فرهنگ آنها به شمار می‌رود زیباست. بچه‌ها را از توهم و بحران هویتی برهانیم.
همه ما که به عنوان پناهنده یا مهاجر در کشورهای میزبان زندگی میکنیم به نوعی تفاوت برخورد با پناهندگان توسط شهروندان بومی را به وضوح تجربه کرده ایم، بطوریکه اگر سخنی غیر از قوانین حاکم و یا ضد آنها را بگوییم با واکنش نژادپرستی از جانب آنها روبرو می‌شویم. برای نمونه هنگامی که زنان سومالی در اعتراض به ترامپ سخن گفتند و با وجود اینکه دو نسل آنها بزرگ شده امریکا بودند، با یادآوری سریع و اینکه امریکا مملکت آنها نیست، ترامپ از بیرون کردن آنها صحبت کرد. بنابراین بچه‌هایی که در چنین موقیعتی ودر مقابل چنین واکنشی قرار بگیرند مانند شیشه می‌شکنند و از لحاظ روحی و روانی آسیب می‌ببینند. ما می‌توانیم با سخنان درست همانطوری که ذکر شد بچه‌ها را که مهاجر هستند و متعلق به آب و خاک محل سکونت نیستند، با دادن آگاهی روشن کنیم و چگونگی مهاجرت را نسبت به سن، رشد و درک بچه‌ها برای آنان توضیح داده و در رابطه با هویت یعنی سرزمین اجدادی و فرهنگ، نخست خودمان نهایت احترام را داشته و آن را نیز با شیوه آموزشی صحیح به فرزندانمان بیاموزیم. این امر را که سرزمینمان در اشغال دشمنان می باشد را باید با دقت و حساسیت بیشتری نشان دهیم و همیشه یاد سرزمینمان را که ریشه ما است با احساس و پشتیبانی عملی آبیاری نموده، و هر لحظه آماده حفاظت از آن باشیم .
البته قرار نیست دیوار سنگی بین فرزندانمان با شهروندان بومی کشور میزبان بکشیم. ما و فرزندانمان با ورود به کشور جدید و دریافت حق پناهندگی و اقامت بایستی زبان آن کشور را فرا بگیریم تا قادر باشیم در محیطهای کار و آموزشی به زندگی خود ادامه دهیم. میهمان بودن ما دلیل برآن نیست که سیاستهای نژادپرستانه وتبعیض را از سوی دولت آن کشور و یا احزاب و گروههای راست و افراد نژادپرست بپذیریم. به صرف اینکه میهمان هستیم به هیچ وجه قرار نیست خود را بعنوان شهروند درجه ۲ به حساب بیاوریم. ما بعنوان شهروند دارای حقوق برابر با شهروندان بومی آن کشورها می باشیم و از حق رای، انتخاب کردن و انتخاب شدن در کمونها و در سطح پارلمان برخوردار هستیم. دستیابی به شغلی شرافتمندانه، کسب تحصیلات عالی و باز بودن راهها و امکانات برای دخالت دادن ما و فرزندانمان در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، برخورداری از صندوق بیمەی بیکاری، بازنشستگی و…..از اصول اولیه جامعه دمکراتیک می‌باشد که تا حدی در برخی از کشورهای میزبان طی مبارزات نیروهای چپ و سوسیالیست بوجود آمده است، و استفاده از آن حق ماست. در کشورهای میزبان احزاب چپ و سوسیالیست، دمکرات و سازمانهای فمنیستی و سازمانهای مدافع حقوق پناهندگان فعال میباشند، لذا بایستی روابط خود را با این احزاب محکمتر نماییم تا نه تنها زندگی برای ما آسوده‌تر باشد بلکه این احزاب و کارگران، زنان و دیگر اقشاری که از این احزاب حمایت می‌کنند بعنوان پشتیبان و متحدین ما در رهایی سرزمینمان کوردستان به ما کمک کنند و از حمایت معنوی و مادی آنان برخوردار شویم.
اساسا کشور ما در حال حاضر مستعمره دشمنان ما است و ما در حال مبارزه با آنها و تنها راه رهایی، دفاع از وطن درعمل است. تا زمانی که نتوانیم قبول کنیم که راه آزاد سازی وطن (کوردستان) از چنگ اشغالگران مبارزه است، هرگز نمی توانیم به به سوی رهایی خلق و سرزمینمان پیش برویم.
در دفاع از وطن میباید به شیوه عمیق، اخلاق انقلابی در مبارزه را در وجود خود پرورش دهیم. اگر در مبارزه ضعیف بوده و نقاط ضعف اخلاقی خود را نبینیم نه تنها احتمال لغزش وجود دارد حتی ممکن است به ابزاری در دست اشغالگران تبدیل شویم. بنابراین اخلاق انقلابی اساس مبارزه در دفاع از وطن است.
اتحاد و همبستگی در مبارزه برعلیه دشمن هم، دفاع از وطن محسوب می‌شود. دفاع از وطن به معنای آزادی است که تمام کوردها اعم از سکولارها گرفته تا افراد مذهبی در کوردستان به آن نیاز دارند. از فردی سکولار گرفته تا یک فرد مذهبی و یک چپ، یک فرد راست، هنرمند و تاجر و هر کسی در دنیا نیاز به کشوری آزاد دارد، بنابراین دفاع از سرزمین مادری اساس اتحاد وهمبستگی تمام احزاب موافق و ناموافق در رابطه با یکدیگر است. لذا بایستی زمینه اتحاد، همبستگی و نزدیکی کوردها را برای دفاع از وطن ومبارزه رهایی بخش ایجاد کنیم.
بزرگ‌ترین مبارزه و دفاع از وطن را گریلاها انجام می‌دهند که با هزینه جان خود در این راه، پیشاهنگی خط مقدم را در عمل به عهده گرفته اند. گریلا می داند و قبول کرده‌ است که در راه دفاع از وطن میتوان از جان خود گذشت.
البته ممکن است همه ما توانایی یک گریلا را چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمانی برای دفاع از وطن نداشته باشیم اما این به معنای فراموش کردن و دست کشیدن از مبارزه و دفاع از وطن نیست، بلکه هر کسی به اندازه توانایی خود و در هر شرایطی می تواند از وطن دفاع کند و با اتحاد خود در مبارزه شرکت نماید. نکته مهم این است که اخلاق مبارزه و یا دفاع از وطن را در خود پرورش دهیم.
هر کسی می تواند با توانایی‌هایی که دارد در دفاع از وطن شرکت کند به عنوان مثال یک هنرمند یا یک خواننده کورد با سرودهای انقلابی و استعدادهای هنریش، می تواند درخدمت مبارزه باشد.
انسانی که احساس و اخلاق دفاع از وطن وعشق به آن را در خود پرورش داده و به وظایف خود بدون چشمداشت و سود بردن منافع شخصی آگاه است، بدون اینکه منتظر دستورعمل از شخص و یا اشخاصی باشد، آن عمل را انجام می دهد. یک میهن دوست با رسیدن به درجه‌ای از آگاهی و درک اینکه سرزمین مادری در اشغال دشمنان قرار گرفته و با علم به اینکه می داند وظیفه او چیست و چکار می تواند برای دفاع از وطن و مبارزه برعلیه دشمنان سرزمین مادری انجام دهد، بایستی راهی را که با شرایط و توانایی او و در اتحاد با دیگر مبارزان می باشد، دنبال کند.
در مبارزه و دفاع از وطن و همبستگی در مقابل اشغالگران و تنفر و کینه نسبت به دشمنان کورد و کوردستان، باید یکپارچه عمل کرد و مبارزه را با اخلاق انقلابی بسوی هدف پیش برد. به همان اندازه که دشمن اشغالگر گناهکار است، خیانت به آب و خاک و سرزمین اجدادی نیز نابخشودنی و فرد خائن نیز گناهکار است و باید بر علیه خائن و اشغالگر با اتحاد مبارزه کرد. هدف مبارزه باید مشخص باشد و با اخلاق انقلابی و در نهایت با شناخت عمیق از سرزمین مادری، فرق بین راه غلط و درست را در مسیر دفاع از وطن فهمید. دوست داشتن خلق کوردستان نباید فقط مختص به منطقه و یا زادگاه باشد، بلکه باید تمام مناطق کوردستان را دوست داشت، چرا که کوردستان بزرگ دارای یک ریشه مشترک میباشد. زمانی که دوست داشتن و علاقه یکسان به منطقه زادگاه و دیگر مناطق کوردستان را در وجود خود پرورش دهیم، می‌توانیم پتانسیل اتحاد را هم داشته باشیم و راحت‌تر با دیگر مناطق هماهنگ و در جهت دستیابی به هدف مشترک، مبارزه و دفاع از خلق را پیش ببریم. یک انسان مدافع وطن باید درد مشترک را درک و همدردی با هم رزم و مردم خود را اصل قرار دهد، چرا که خود نیز متحمل همان درد و آزار است و کاملا درد را احساس می کند. از سوی دیگر کوردستان بزرگ در حین اینکه یک کشور با وسعتی بزرگ است که به دست دشمنان اشغال شده و درد مشترک تمام کوردها می باشد اما در عین حال هر قسمتی از کوردستان درد مخصوص به خود را نیز دارد که در دیگر بخش‌های اشغال شده آن ممکن است وجود نداشته باشد. بطور مثال، کوردهای فیلی که دردهای زیادی همچون حقارت و کوچ را تجربه کرده اند و کوردهای ایزدی که بارها در گذشته و در این دهه توسط داعش قتل‌عام شده‌اند و یارسا نها هم به شیوهای دردناکی زیر درد و رنج دشمن بوده‌اند. تمامی قسمتهای کوردستان به شیوه های گوناگون از جانب دشمنان وطن زیر درد و شکنجه بوده‌ و هستند. بنابراین باید از شرایط و حتی دردهای همدیگر با خبر باشیم تا قادر باشیم اتحاد و همبستگی را در راه مبارزه ایجاد کنیم. بطور مثال وقتی با کورد فیلی در مورد دردش سخن می گوییم به معنی فهمیدن درد وی و همزمان برقرار کردن اتحاد عمل با او می‌باشد. همانگونه که ذکر شد، انسان مبارز نه در حرف زدن و آه و ناله کردن که در واقع سودی هم ندارد بلکه درعمل راه مبارزه را در پی می‌گیرد و ادعا را با عمل به هم گره زده و مبارزه خود را نشان می دهد. نکته واضح که واجب می‌دانم آن را تکرار کنم، عشق به وطن بدون مبارزه و دفاع از آن در عمل هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت. آگاهی و هوشیاری از اصول مهمی در خط مبارزاتی ما هستند که در راه هدف و دفاع از سرزمین اجدادیمان نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند. همانطور که ذکر کردم و دوباره یادآوری می‌کنم، دفاع ازسرزمین مادری احتیاج به اخلاق مبارزاتی و آگاهی درست سیاسی در عمل دارد و اینکه مبارزه تنها در مقابل دشمنان منطقه یا زادگاه نباشد بلکه تمام کوردستان بزرگ میدان مبارزه است که با اتحاد گسترش می‌یابد. یک انسان انقلابی و مبارز مدام در جریان مسائل سیاسی روز قرار دارد و نسبت به جریان و تحولات روز عمل درست را اجرا می‌کند و با توجه به تحولات سیاسی جهان، منطقه و کوردستان چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی آماده دفاع از سرزمین مادری می‌باشد. سرزمین اجدادی ما کوردها به وسیله دشمنان ما اشغال شده است، بنابراین ما در حال مبارزه و جنگ بر علیه دولت‌های اشغالگر و دزدان بی اخلاق هستیم و تمامی ما کوردها در برابر این ناعدالتی‌ها، باید خود را در راه دفاع از آب و خاک سرزمین اجدادیمان کوردستان، مسئول بدانیم. در راه مبارزه بدون هیچ چشمداشتی و در نظر گرفتن منافع شخصی، تنها باید وظیفه ملی میهنی در دفاع از وطن را در نظر داشت و به آن عمل کرد.
عزیزان؛ اخلاق مبارزاتی نقش اساسی را در راه مبارزات ما در طول سال‌های سال داشته و آنچه را در این سال‌ها ما در عمل شاهد بوده‌ایم، دفاع و جان فدایی در راه سرزمین مادریمان بوده است، شهیدان ما با اخلاق مبارزاتی خود در راه مبارزه و دفاع از وطن، جان عزیز خود را فدا کرده‌اند. آنها بزرگ‌ترین افتخار و الگوی مبارزاتی ما هستند. شهیدان با جان فدایی خود در راه دفاع از وطن با خون می نویسند که راه ما را ادامه دهید. ما با ادامه راه آنان یاد و خاطره قهرمانیشان را زنده و گرامی خواهیم داشت و شهیدان برای همیشه ستارگان درخشانی خواهند بود که در آسمان مبارزه ما میدرخشند و آن را روشنی میبخشند. ما برای ادای دینمان به مادران، فرزندان و خانواده شهیدان باید در راه مبارزه برای آزادی کوردستان و ایجاد جامعه‌ای دمکراتیک استوار و ثابت قدم باشیم باشیم.
ما ملت مبارز بخاطر شرایط سیاسی و اشغالگری سرزمین مادری به دست دشمنان ملت کورد، آواره کشورهای دیگر و مجبور به زندگی پناهندگی شده‌ایم، نباید فراموش کنیم که راه مبارزه و دفاع از سرزمین مادری را باید ادامه داد چرا که مشکل امنیت جانی و یا دغدغه زندانی شدن ما نسبت به هم میهنانمان در داخل قابل مقایسه نیست، هر چند مبارزه ما نیز در کشورهای میزبان بدون مشکل و خطر نمیباشد اما می‌توانیم به مبارزه کماکان ادامه دهیم. هر چند دوری از وطن دلتنگی و محدود شدن در برخی موارد را به دنبال دارد، اما میتوان با درایت این دلتنگی را به موتور محرکه‌ای برای مبارزه تبدیل کرد و از امکاناتی که در وطن بواسطه اشغالگری دشمنان نداشته‌ایم اما در کشور میزبان مهیا است استفاده کنیم و به مبارزه ادامه دهیم. بطور مثال گردهمایی‌های سیاسی و دیپلماسی، رساندن فریاد خلقمان به گوش دنیا، استفاده از موقعیت مکانی و فرصتهای مادی و معنوی موجود می توانند در راه مبارزه به ما کمک کرده و گامی فراتر را برداریم. بنابراین وظیفه هر مبارزی که در خارج از وطن زندگی می‌کند غافل نبودن از وظایف مبارزاتی و برخورداری از فرهنگ اخلاق میهن دوستی میباشد.
در اینجا لازم است به یک نکته اشار‌کنم، شرایط سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان و نقش استراتژیک خاورمیانه تهدید ها و فرصتهای گوناگونی را برای ما ایجاد کرده است، بنابراین اگر ما خودمان را در راه خدمت و دفاع از وطن با فرهنگ و اخلاق میهن دوستی مجهز کرده در راه دفاع از وطن راسخانه پیش برویم ، موقعیت کنونی را به یک فرصت تبدیل کرده و افق رسیدن به آزادی را پیش رویمان خواهیم داشت.
در تاریخ ما را به سه روش غافل کرده‌اند. یک: مذهب یا امت گرایی، به عنوان مثال، یک دیندار را از ابراز عقیده و صحبت در رابطه با ملت خود منع کرده‌اند و برای یک دیندار یا مذهبی کورد محدودیتهای بسیاری را در رابطه با مبارزه یا پشتیبانی از وطن گذاشته اند. دو: چپها هم تحت نام جهان وطنی و وحشت از انگ عقب مانده و ناسیونالیست از طرف تمامیت ارضی خواهان و چپ شونیست، به نوعی خاص در مقابل مبارزات میهن دوستی خلق کورد قرار گرفته اند.
سه: در دنیای مدرنیته کاپیتالیستی و نئولیبرالیسم هم با شعار گلوبالیسم برای حفظ ثبات منطقه جهت منافع خویش و با توجه به اینکه کشورهای اشغالگر کوردستان هم هر کدام یکی از حلقه‌های به هم پیوسته زنجیر کاپیتالیسم هستند، لذا سیاست دولتهای کارگذار سرمایه جهانی نیز به شیوه‌های گوناگون در همکاری و همسویی با آنها (اشغالگران) خواهان انکار کورد و کشور کوردستان می باشند و ملت کورد را با این ذهنیت کاذب که امروز مبازه برای مطالبات ملی دمکراتیک معنی ندارد فریب می‌دهند. این در حالی است که انسانی که وارث آن سرزمین مادری می‌باشد، در آنجا بدنیا آمده و کوردستان به عنوان هویت و شناسنامه وی می‌باشد و هیچ قدرتی با هیچ دسیسه و حیله‌ای نمیتواند آن را رد کند.
اگر فرض را بر این قرار دهیم که آنچه را دینمداران و چپها یا دنیای به ظاهر متمدن می گویند هم درست باشد، باز هم در حل مسئله هویت انسان و سرزمین اجدادیشان که حقیقت انسان می‌باشد، عاجز می‌باشند و در صورت هر گونه تحولی هم در حیات اجتماعی انسان، هویت ملی که وطن اصل اساسی آن می‌باشد نیاز اجتناب ناپذیر جامعه انسانی است و نباید بدون جواب بماند.
بنابر این باید به انکار ناپذیری هویت و حقیقت سرزمین اجدادی خود کوردستان اصرار بورزیم و در مرحله نخست خود و واقعیت خویش را به صورت باوری عمیق در ذهن خود پرورش داده و به عنوان سپری دفاعی در برابر هر گونه انکاری که در مورد موجودیتمان اعمال میشود از آن بهره بجوییم و مبارزه خود را در راه حقیقت و راستی وظیفه بدانیم.
فرهنگ واخلاق میهن دوستی بزرگترین تاثیر را در زندگی اجتماعی خواهند گذاشت. اخلاق میهن دوستی، رفتاری بر پایه درست اخلاقی و رفتار دموکراتیک و مردمی نسبت به خلق خود و همچنین برخورد درست بر اساس باورمندی به برابری نسبت به زن و تامل دمکراتیک نسبت به مخالفان ایدولوژیک را به همراه خواهد داشت. بنابراین می‌توان گفت که میهن دوستی در عمل، سیستم رفتاری و روانی را از تمام لحاظ تنظیم خواهد کرد و اعتماد به نفس و اراده را به سطح بالایی رشد می‌دهد و ارزشهای انسانی و دمکراتیک را، هم در فرد و هم در جامعه ارتقا می‌بخشد.
اخلاق سرمایه داری و اخلاق واقعی کاملا با هم متفاوت و حتی در تضاد هستند.
در حقیقت اخلاق در سرمایه‌داری وجود ندارد و نظام سرمایه‌داری بر اساس حقوق است، البته حقوقی که در جهت منافع سرمایه و صاحبانش تنظیم شده است.
اخلاق و حقوق دو واژه کاملا مجزا هستند.
اخلاق نوشته شدنی نیست و به ماده حقوقی هم تبدیل نشده است.
البته ما حقوقی را که بر اساس اخلاق تنظیم شده باشد رد نمی‌کنیم اما نه حقوقی که با مسائل اخلاقی مشکل داشته و در تناقض باشد. حقوقی که با اخلاق مشکل داشته باشد، خود بی اخلاقی است.
در دنیای سرمایه‌داری بی اخلاقی به صورت ماده و تبصره درآمده و اسم قانون را بر آن گذاشته‌اند. قانونی که وظیفه‌اش حمایت و حفاظت از ایدئولوژی (استثمار، چپاول، اشغال) نظام حاکم است. بطور مثال طبق قوانین ترکیه، کوردی وجود ندارد وهمه ترک هستند و این نمونه‌ای از قانون و تعریف نظام سرمایه از حقوق است. وجود چنین ماده‌هایی در حقوق نه تنها حقوق نیست بلکه نقض بیشرمانه حقوق انسان است.
در پایان اشاره‌ای به وفاداری در چهار چوب فرهنگ و اخلاق میهن دوستی داشته باشیم، وفاداری مسئله‌ای مهم و قابل تامل است مشروط بر اینکه در مسیر اخلاق باشد، اگر ساختار وفاداری بر پایه آگاهی شکل گرفته باشد، طبیعتا وفاداری امری با ارزش خواهد بود، به عنوان مثال وفاداری به ارزشهای میهن دوستی خود انگیزه دفاع از وطن را می آفریند .

ناسیونالیسم را نباید با دفاع از سرزمین مادری اشتباه گرفت، زیرا دو واژه مختلف هستند. ناسیونالیسم مکتبی است که بر أساس آن بورژوازی برای تجهیز نیرو استفاده سیاسی و اجتماعی خود از آن سود می‌برد و به خودی خود نوعی منفعت طلبی و سود جویی به حساب می آید. ناسیونالیسم انسان و ارزشهای انسانی را نادیده گرفته و تنها به قدرت و حاکمیت بر ثروت و امکانات وطن می‌اندیشد . در حالی که از میهن دوستی کاملا در رابطه با اخلاق مبارزه و یا همان اخلاق حفظ خاک و خانه خود می‌باشد و دارای پرنسیپهای اخلاقی و انسانی است و تفکری که بر أساس میهن‌دوستی بنا شده است نمی تواند برای سود شخصی و یا ملی ، حق دیگر ملتها را نادیده بگیرد و یا در صدد انکار و امحا آنان بربیاید.
در اینجا، برنامه آموزشی هفته دوم ما که موضوعی بود در رابطه با فرهنگ و اخلاق میهن دوستی، به پایان رسید.

07-08-2020

Related posts