زنان و اقتصاد
پدیدە گلوبالیزاسیون بیکاری را هم جهانی کرده است. در تمام دنیا مشکل پیدا کردن کار گریبانگیر بخش بزرگی از مردم، مخصوصا زنان و جوانان شده است. سیستم اقتصادی سیاسی حاکم بر جهان این دو نیروی سازنده و موثر اجتماعی ، یعنی زنان و جوانان را با ترس بنیادی و غریزی از میان رفتن (از دست دادن موجودیت) و ترس از آیندە دست بە گریبان کرده است و بدین وسیلە آنها را تا حد زیادی از پتانسیل انقلابی بودن و حتی سیاسی بودن خالی کرده اند.
گلاویژ ماوەرانی
پدیدە گلوبالیزاسیون بیکاری را هم جهانی کرده است. در تمام دنیا مشکل پیدا کردن کار گریبانگیر بخش بزرگی از مردم، مخصوصا زنان و جوانان شده است. سیستم اقتصادی سیاسی حاکم بر جهان این دو نیروی سازنده و موثر اجتماعی ، یعنی زنان و جوانان را با ترس بنیادی و غریزی از میان رفتن (از دست دادن موجودیت) و ترس از آیندە دست بە گریبان کرده است و بدین وسیلە آنها را تا حد زیادی از پتانسیل انقلابی بودن و حتی سیاسی بودن خالی کرده اند. در واقع سیستم کاپیتالیسم جهانی بخصوص در فرم وحشتناک نئولیبرالی آن، هم مسئلە کار و اشتغال یعنی حضور داشتن در صحنە کار و اشتغال و هم مسئلە بیکاری یعنی دور کردن و دور بودن بسیاری از این صحنە را بە عاملی برای ایجاد ترس و نگرانی دائمی و از این طریق تحت کنترل درآوردن و در منگنە قرار دادن تودەهای وسیع مردم در سطح جهانی قرار دادە است. بە عبارتی دیگر این سیستم ستمگر و ضد انسانی فقر و بیکاری و یا ترس از آن را بە بزرگترین عامل برای خنثی کردن، نابودی نیرو و انرژی انسانها تبدیل کردە و درنهایت همچون وسیلەای برای دوور کردن تودەها از مسائل سیاسی و انقلابی بکار میبرد.
اگرقبل از کرونا امکان اندکی کار جانبی با دستمزد برای زنان در جوار کار خانه و پرورش آیندگان جامعه (البتە این کار بدون مزد) وجود داشت، اینک با بهانه کردن ویروس کرونا و اجرای برنامەهای قرنطینە و کوتاه کردن کار و درآمدها، در مرحلە اول سراغ زنان رفتند، آنها را عملا در خانه هایشان زندانی کردند و براندک رابطه اجتماعی آنها هم مهر پایان زدند. در پشت پرده و اندک اندک تحت عنوان “هوم اوفیس” (تبدیل خانە بە محل کار) عملا مردان را هم در خانه هایشان زندانی کردند. پدیدە “کار در خانە” شرایط بد و ترس آور کاری را برای همگان و بویژە برای زنان بسیار دشوارتر کردە است. این پدیدە در واقع یک خنجر دیجیتالی است کە بر پشت تودەهای کارکنان زدە شدە و تندرستی جسمی و روحی آنها را بشدت تهدید میکند و همزمان فشار چند برابری را هم متوجە زنان شاغل در این بخش کردە است. آنها اینک باید در آپارتمانهای کوچک خود و بە دور از روابط اجتماعی کە امری ضرور برای تندرستی جسمی و روحی انسانها است، همزمان کار خانەداری، نگهداری، تربیت و آموزش بچەها و کار شغلی خود را انجام دهند. در همین جا بایدیادآور شد، کە پدیدە تحمیلی قرنطینە و کار بصورت “کار در خانە” و مشکلات و فشارهای ناشی از آن طی ماههای گذشتە موجب افزایش فراوان خشونتهای خانوادگی ( کە قربانیان آن بیشتر زنان و کودکان هستند)، طلاق، افسردگی و خودکشی در سطح جهانی شدە است.
سردمداران اقتصادی و سیاسی در سطح جهانی عوامفریبانە با بهرەبرداری از ویروس کرونا و بە بهانە مبارزە با آن و نجات جان انسانها، ساختار شهرها و زندگی پر جنب و جوش مرکز شهرها را تغییر دادند، بسیاری از کارهای کوچک و خانوادگی را، بسیاری از مغازەها و کارگاههای کوچک و متوسط را بە ورشکستگی کشاندند و در همان حال امکان فعالیت و چنگ اندازی شرکتهای بزرگ و انحصارات غول پیکر را دهها برابر گسترش دادند. در حالیکە تودەهای بزرگی از مردم سراسر جهان در شرایط کنونی با وضع کاری و مادی بمراتب بدتری از گذشتە رویارویند، مولتی میلیاردرها در سایە “جنگ با کرونا” در مجموع تنها در یک سال گذشتە چندین تریلیون دلار بە ثروت خود افزودەاند. دیگر نمیتوان تردید داشت کە نئولیبرالسم دارد جهان را بە سوی نئوفئودالیسم سوق میدهد، بدین معنا کە الیگارشی جهانی و انحصارات غول پیکر همە شغلها و رشتەهای تولیدی و خدماتی را در دستان خود متمرکز میکنند و بە آنچە کە ما بعنوان طبقە متوسط میشناسیم، پایان میدهند و فراتر از آن بر آنند کە عرصەهایی مانند بهداشت و سلامتی و اموزش را هم کە تا حدود کمی تحت کنترل دولتی باقی ماندە است، بتمامی تحت کنترل و سیطرە خود در آوردە و بە میدانهای سودورزی و سودآوری تبدیل کنند. همە این تغییرات در نهایت بە بیکاری گستردەتر، فقر و نابسامانی و ترس و نگرانی شدیدتر در جوامع منجر خواهد شد و متاسفانە زنان قربانیان اصلی این دگرگونیها خواهند بود. هدف از برنامە “نوسازی بزرگ” کە گویا بر آنست سیستم بە بن بست رسیدە، بحرانزا و در حال مرگ کاپیتالیسم را نوسازی کردە و از مرگ برهاند، چیزی جز اجرای “اصلاحات بزرگ” در راستای تقسیم و انتقال بیش از پیش ثروت بسود انحصارات غول پیکر کنونی و تبدیل آنها بە فئودالهای جدید در آیندە نیست.
در ایران با وجود ثروت بیکران این كشور، بە دلیل حاکم بودن شیوەهای غارتگرانە نئولیبرالی و نیز سیستم دیکتاتوری مذهبی و ارتجاعی امکان کار و اشتغال برای جوانان و مخصوصا زنان کم است و بیکاری بەیکی از بزرگترین مشکلات جامعە تبدیل شدە است. از سوی دیگر تورم و گرانی بیداد میکند. این مسئلە تاثیرات ناگواری بر زندگی میلیونها زنان ایرانی و بخصوص زنان جوان گذاشتە است.
بسیاری از زنان جوان بە امید پیدا کردن سر پناهی حتی در سنهای پایین به ازدواجهای ناخواسته تن در میدهند. گروه زیادی متاسفانە در محیطهای کار مورد تحقیر و سواستفادە جنسی قرار میگیرند و چە بسا خود را ناچار میبینند کە بخاطر لقمەای نان مهر سکوت بر لب بزنند. عدە کثیری ناچارند برای سیر کردن شکم خود و خانوادەهایشان شرایط کاری هرچە سخت تر و دستمزدهای ناچیز را تحمل کنند. بسیاری از زنان جوان، حتی باوجود تلاشها و موفقییتهای تحصیلی و شغلی بدلیل شیوع فقر و گرانی و بی آیندگی در جامعە موفق بە ازدواج و تشکیل خانوادە نمیشوند. بسیاری از زنان بعنوان مادر، خواهر و یا همسر با مشکلات عدیدە خانوادگیدرگیر هستند کە منشا آنها بە سیستم اقتصادی اجتماعی حاکم بر جامعە بر میگردد کە سیستمی ضد انسانی و ضد اجتماعی است. و بسیاری نیز بەامید پیدا کردن کار و در جستجوی آیندەای بهتر راهی سرابی دیگر بە اسم خارج میشوند و متاسفانە بەغلط گمان میکنند کە اگر از جهنم جمهوری اسلامی رهایییابند، در کشورهای اروپایی و امریکا بهشتی در انتظار انهاست.
مهاجرت در نگاه اول و چە بسا در سالهای آغازین شادی آور است، چرا کە انسان جهنمی را پشت سر نهادە میبیند. ولی با دیدن و قرار گرفتن در شرایط کاری کمرشکن حاکم بر این کشورها بزودی شادی بسیاری از انسانها بەیاس و ناامیدی و افسردگی بدل میشود. در کشورهای اروپایی بخضوص در دهەهای گذشتە و در پی پیادە کردن برنامەهای اقتصادی نئولیبرالی کە بیشرمانە بر آن نام “رفرم” گذاشتەاند، محیط های کار در واقع بە مراکز بردەداری نوین برای سودآوری هرچە بیشتر تبدیل شدەاند. هر آنچە انسانی است بتدریج در محیطهای کار کمرنگ و ناپدید شدەاند. مثلا آنچە را دو سە دهە قبل دو نفر در دو ساعت انجام میدادند، اینک بایدیک نفر در یک ساعت انجام بدهد و اگر از پس آن بر نیاید، خطر بیکاری و یا کنار گذاشتە شدن وی “با دست نامریی بازار” همچون شمشیر داموکلس بر سرش آویزان است. این وضع فجیع کاری اغلب موجب بروز کشمکش و رقابت پایان ناپذیر روزانە در بین همکاران میشود. هر کسی از ادامە کار کنونی اش نامطمئن و نسبت بە آیندە نگران و هراسناک است. هر کسی میکوشد جا پای خود را محکمتر کند، حتی اگر بە قیمت لطمە زدن و خدشەدار کردن دیگری و یا دیگران باشد.اصطلاح (جامعە آرنجی) اصطلاح رایجی در میان آلمانیهاست و منظور انست کە هر کسی با آرنج تیز خود اطرافیان را بکنار میزند تا راە خود را باز کند. پروسەهای کاری بحد باورنکردنی و البتە بشکل پوچ و مسخرەای با استفادە از ابزارها و برنامەهای دیجیتالی هر روز پیچیدەتر و توانفرساتر میشوند و قوانین و بخشنامەها و مقررات کە هر روز بر حجم انها افزودە میشود، این پروسە ضدانسانی را سرعت میبخشند. شرایط طوری ساختە و پرداختە شدە کە هر کسی نە فقط درعرصە کار و تخصص خودش باید چند برابر گذشتە کار کند، بلکە همچنین باید ساعتهای مدیدی در محیط کار و خیلیها متاسفانەدر خانە هم بە کارهای بورکراتیک (دفترداری) مشغول شوند. بورکراسی و بویژە بورکراسی در محل کار یکی از بزرگترین ابزارهایی است کە با همکاری دولت و از راە وضع قوانین در جهت کنترل هرچە بیشتر مردم، اتلاف وقت و انرژی آنها، خستە کردن و سردرگم کردن آنها، سرگرم کردن و منحرف کردن فکر و ذهن آنها از غارت وحشیانە روزانەشان بکار بردە میشود.
در چنین فضای کاری کە تنازع بقا و داروینسیم اجتماعی در آن پیادە میشود، بیگمان “موجودات” ضعیف تر زودتر و سریعتر طعمە بازار سرمایەداری میشوند و اینان کسانی نیستنتد جز مهاجران، زنان، افراد مسن تر و معلولان!
بە این موضوعات بالا باید موضوعات دیگری هم اضافە کرد، از جملە تبعیضات مختلف در محیط کار و زندگی کە دامنگیر بسیاری از مهاجران میشود، کارهای خدماتی سخت و توانفرسا با دستمزدهایی کم کە تنها شانس کار و زندگی برای بسیاری از زنان و مردان جوان مهاجر یا در اصل مهاجر است و بیگمان سلامت آنها را در درازمدت بە خطر میاندازد، کارهای کوتاە مدت و نیم بند، آشنا نبودن کافی با زبان و فرهنگ و بویژە قانونهای بسیار پیچیدە در این کشورها کە در نهایت زمینەی بهتری برای استثمار و غارت شدن این افراد پدید میاورد. و دست آخر اینکە بسیاری از انسانهای مهاجر و بویژە زنان کە حساس ترهستند، بعد از گذشت سالیان احساس میکنند کە هم از جامعە خود بیگانە شدەاند و هم باوجود تلاش خود در مسیر انتگراسیون و یا آسیمیلاسیون، هنوز در این جامعە بیگانە شناختە میشوند و این احساس بیگانگی و همزمان از خود بیگانگی نوعی افسردگی و حتی بیماریهای روانی- جسمی بدنبال میاورد.
هدف از بیان موضوعات بالا در بارە محیط کاری این است کە صرف آزادی زنان در عرصە اقتصادی و امکان آنها برای دستیابی بە مشاغل مختلف هر چند یک امر مثبت ولی کاملا ناکافی است.
میتوان بعنوان زن و یا زن مهاجر شاغل بود و حتی در ردەهای تخصصی و شغلی بالایی قرار داشت، ولی این امر بهیچ عنوان بدان معنی نیست کە این زن در معرض استثمار و غارت وحشیانە و تحت فشار و شکنجە شغلی نباشد. براستی گاهی از خود میپرسم کە آیا زنان خانەدار غیر شاغل موقعییت بهتری دارند یا زنان شاغل اروپایی کە سیستم سرمایەداری نئولیبرالی محیط کار و حتی زندگی آنها را برایشان بە جهنمی پر از فشار و استرس تبدیل کردە است. کم نیستند زنان آلمانی کە بخاطر سر کار رفتن و نبود وقت کافی صبحها حتی نمیتوانند نە خودشان صبحانەای بخورند و نە کودکانشان، و بسیاری از این کودکان گرسنە راهی دبستان میشوند.
بنابراین تنها شرکت و فعالیت زنان در عرصە اقتصاد تعیین کنندە نیست و این بخودی خود هیچگونە نشانەای از پیشرفت اخلاقی و ترقی اجتماعی نیست. آنچە مهم است سیستم و یا شرایطی است کە زنان و بطور کلی انسانها در آن بە فعالیت اقتصادی و بە کسب و کار مشغولند. مسئلە کار و بطور کلی اقتصاد در جوامع سرمایەداری کنونی و بخصوص غربی نە در جهت رفع نیازهای مادی و روحی انسان، بلکە بزرگترین ابزاری است کە برای سودورزی هرچە بیشتر، غارت هرچە بیشتر، کنترل و انقیاد هرچە بیشتر انسانها بکار بردە میشود. راه برون رفت از این وضعیت نابسامان اقتصادی- اجتماعی تنها با عبور از سیستم کاپیتالیستی از طریق دگرگونی انقلابی آن و یا رفرمهای ریشەای امکان پذیر است. هم بیکاری و هم کار توانفرسا در زیریوغ کاپیتالیسم دو روییک سکەاند و یک هدف را دنبال میکنند کە همانا انقیاد و غارت است. بایدیک سیستم اخلاقی نوین انسانی،یک سیستم اقتصادی اجتماعیبدور از سودورزی و بر اساس نیازهای واقعی انسان و طبیعت را جایگزین کرد. در این امر سترگ کە مبارزە بر سر آزادی و بردگی، و حتی مبارزە بر سر بقا یا فنای نوع بشر است، زنان مسولیت خطیری بر دوش دارند و باید پیشاهنگ این مبارزە باشند.
گەلاوێژ ماوەڕانی
70.01. 2021
منبع: https://www.kjar.online/farsi