
واضح و مبرهن است که امروزه در خاورمیانه حیات سیاسی و سیاست به شیوهی گذشته میسر نیست. تغییر و تحولات بر روی هر کسی تحمیل میشوند. این حقیقتی است که نتیجهی جنگ و درگیری عمیقی است که سرتاسر خاورمیانه را در برگرفته است. جنگی که به نوعی میتوان جنگ جهانی سوم عنوان نمود.
قبلاً مرکز این جنگ کشورهای عربی بود، اما وقایع روژآوا و جنوب کوردستان این حقیقت را واضحتر مینماید که این جنگ به مرکزیت خاورمیانه در جریان است. علل آن هم بسیار مشخص است. کوردستان از لحاظ ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک به نحویست که هر کسی بر این منطقه تسلط داشته باشد؛ میتواند در خوارمیانه پیروزی را به دست آورد و جایگاه خویش را مستحکمتر نماید. به همین دلیل به صراحت میتوان اذعان داشت که جنگ کوردستان، سرنوشت تمامی دول و اقتدارخواههای منطقه و سرنوشت تمامی استعمارگران و حتی سرنوشت تمامی خلقهای منطقه به ویژه خلق کورد را مشخص مینماید. بنابراین تغییر و تحولات منطقه میتوانند تاثیرگذار باشند.
توان و نیروی سراسر خلق کورد در منطقه و موقعیت سیاسی خلق کورد در روژآوا و جنوب کوردستان، فرصتی طلایی را آفریده است. این فرصت و شانس با تلاش و مبارزهی خلق کورد بهدست آمده است. نه خودبهخود به جود آمده و نه از طرف کسی هدیه دادهشده است. بنابراین وقتی سخن از وضعیت بحرانی منطقه به میان میآید، لازم است که هم فرصتها و تهدیدها را برای خلق کورد در نظر بگیریم.
قبل از هر چیز لازم است که خلق کورد یک استراتژی دموکراتیک را به عنوان استراتژی مبنا در نظر بگیرد. به وسیلهی این استراتژی، دموکراسی و دموکراتیکبودن را توسعه دهد. در مقابل انکار و استعمار بیایستد و در مقابل تهدیداتی چون نسلکشی از خود محافظت نماید. این نکات را میتوان پیششرطهایی عنوان نمود که توسط آنها خلق کورد بتواند به هویت و ارزشهای راستینش، به فرهنگ و زبان و همچنین به سیاستی دموکراتیک دست پیدا کند و به مانند خلقی آزاد از حیاتی آزاد برخوردار باشد.
امروزه در خاورمیانه، سه جبهه یا ذهنیت باهم در حال نزاع و درگیری هستند. اولین ذهنیت، نمایندگان مدرنیته یا تمدن سرمایهداری هستند که نیروهای هژمونیک جهانی و دولتهای سرمایهداری جهان مانند دول اروپایی و آمریکا، پیشگامان این خط فکری به شمار میآیند. دومین ذهنیت، سیستم دولت-ملتهای محافظهکار منطقهای هستند؛ که ایران و ترکیه و سوریه و کشورهای عربی نمایندگان اصلی این طیف هستند. در مقابل هر دوی اینها ذهنیت، تفکر مدرینتهی دموکراتیک قرار میگیرد؛ که امروزه در خاورمیانه، خلق کورد نمایندگی آن را برعهده دارد. هر چند این احتمال وجود دارد که این جنگ و درگیری در خاورمیانه، جنگی طولانیمدت باشد و بیشتر از ده سال دیگر به طول انجامد؛ اما نیروی برنده، آیندهی خاورمیانه را رقم میزند. به همین دلیل هر کسی میخواهد که برندهی میدان باشد؛ چراکه بازنده، از بین خواهد رفت. سیستم دولت-ملت که امروزه در خاورمیانه موجودیت دارد، بیش از این نمیتواند راهحل خروج از بحرانها باشد، حتی میتوان به صراحت اذعان داشت که منشاء تمامی مشکلات خاورمیانه همین ذهنیت و سیستم دولت-ملت موجود است.
ایران و شرق کوردستان
بحرانهای خاورمیانه هر نتیجهای داشتهباشد، بدون شک بر روی وضعیت ایران تاثیرگذار خواهد بود. ایران بیشتر از این نمیتواند خارج از این تحولات باقی بماند. بنابراین اهمیت نقش خلق کورد در منطقه و به ویژه در شرق کوردستان، بیش از پیش برجستهتر خواهد شد. حکومت ایران سعی برآن دارد که خلق کورد را به سمت خویش جذب نماید.
حکومت ایران خواهان آن است تمامی خلق کورد را به سمت خود جذب کند؛ اما به شیوهای توامان خواهان حل مسئلهی کورد نیست و حقوق طبیعی خلق کورد را قبول نمیکند. نکتهی قابل توجه این است که مخالفان ایران نیز همان نگرش را نسبت به خلق کورد دارند و آنها نیز نمیخواهند که کورد را به مثابهی یک ملت و خلق قبول کنند و نمیخواهند که مسئلهی کورد حل گردد. به همین دلیل خلق کورد نمیتواند این نوع نگرش را نیز بپذیرد و در این طرف معادله جای گیرد؛ چراکه دقیقاً به مثابهی یک انتحار سیاسیست.
در چنین وضعیتی خلق کورد در شرق کوردستان، نمیتوانند در این جنگی که در خاورمیانه در جریان است، نقش قربانی داشتهباشند. نمیتوانند به مانند یک جبهه در مقابل جبههای دیگر قرار گیرند. خلق کورد در خارج از هر دو خط فکری و یا این دو جبهه قرار دارند؛ خط سوم را اساس مبارزات خویش قرار دادهاست. لازم است که خلق کورد در جنگ مذهبی و جنگ دولتهای دخالتی نداشته باشد و به وسیلهی برای این جنگطلبان تبدیل نشود. بنابراین لازم است که به ویژه در شرق کوردستان، فرمول کنفدرالیسم دموکراتیک خلقهای ایران و مدل خودمدیریتی دموکراتیک، بنمایهی تلاش و مبارزه باشد و جهت نیل به این مهم که آزادی، دموکراسی و عدالت را بههمراه دارد، اصرار ورزند.
هر شخص و جبههای میخواهد که خلق کورد را به سمت خویش جذب نماید تا در این مبارزه و درگیریها بتواند توازانات را در اختیار خود داشتهباشد. دلیل این بسیار مشخص و واضح است؛ چراکه خلق کورد نقشی اساسی در تعیین نتیجه دارد و هر طرفی که بتواند خلق کورد را جذب کند، برندهی میدان خواهد شد و دیگری را تضعیف کرده و از بین میبرد. خلق کورد نه میتواند و نباید یک استعمارگر به دیگری ترجیح دهد؛ بنابراین این نکته اهمیت بهسزایی دارد که خلق کورد، خویش را از دایرهی این پروژه و برنامههایی که دولتها در حال اجرای آنّها هستند،خودش دور نگهدارد. به همین جهت بایستی خلق کورد دارای سیاستی مستقل و ارادهای آزاد باشد. بایستی خلق کورد در شرق کوردستان در این مرحله، هم مبارزات و تلاشهای سیاسی و دموکراسیخواهانهی خویش را گسترش دهند و هم اهتمام به خرج دهند که با تلاش بیوقفهی خویش ذهنیت و نگرشی دموکراتیک، در جامعه ایجاد نمایند. بایستی وعدهوعیدهای دولت را باور نکنند و منتظر حل معضلات و مشکلات از سوی دولت نباشند. خلق کورد در شرق کوردستان، باید بداند که هیج وقت دولت نه میخواهد و نه میتواند که خلقها را به سوی آزادی سوق دهد و مشکلاتشان را به شیوهای بنیادین حلوفصل نماید؛ چراکه کاراکتر و مشخصهی دولت است که این معضلات را به وجود آوردهاست. به همین دلیل خلق کورد بایستی به شیوهای خودویژه تلاشها و مبارزات خویش را گسترش داده و با این تلاش آزادی را برای آیندهی خویش میسر گرداند.
خلق کورد جهت محافظت از خویش، هیچ ترددی ندارد.
امروزه خلق کورد به مرحلهای رسیده که بتواند سرنوشت خود را تعیین نماید و جهت نیل به این مهم بدلهای فراوانی را داده است. بنابراین حیاتی آزاد بر طبق هویت و زبان حق طبیعی خلق کورد میباشد. هر چقدر که دولتها تلاش کنند که خلق کورد را به سمت خویش جذب نمایند، به همان میزان لازم و ضروری است که خلق کورد بر خط سوم خویش اصرار ورزد و آن را سرلوحهی تلاشها و مبارزات آزادیخواهانهی خویش قرار دهد.
در این شرایط لازم است که خلق کورد در شرق کوردستان، جهت محافظت از هویت اجتماعی و سیاسی خویش، توسعه و گسترش خط دفاع ذاتی و مشروع را اساس کار خویش قرار دهند. اگر خلق کورد در شرق کوردستان، در سازماندهی اجتماعی و سیاسی خویش ضعیف عمل نمایند و خطمشی دفاع مشروع خود را تقویت نکنند؛ نمیتوانند حیات سیاسی-اجتماعی خویش تداوم بخشند و حتی در معرض نابودی هم قرار میگیرند. در چنین حالتی خلق کورد نمیتواند در مقابل نیروهایی که نیت سوءاستفاده را دارند، بیایستد.
در شرق کوردستان، خلق کورد بایستی با سازماندهی و تلاشی مضاعف، جمهوری اسلامی را مجبور نمایند که مسئلهی کورد را قبول کند و جهت حل آن به شیوهای سیاسی و دموکراتیک اقدام نماید. پارادایم نوین کورد بر مبنای تشکیل دولت نیست بلکه توسعه و برساخت ذهنیت ملت دموکراتیک و گسترش مدل سیاسی خودمدیریتی دموکراتیک میباشد. این سیستم باید دلیلی باشد جهت تکوین تمدن دموکراتیک در ایران و شرق کوردستان. بنابراین از این پس خلق کورد در شرق کوردستان با چنین مدل و راهکاری، خلق کورد را به صاحب یک هژمونی دموکراتیک مبدل میگرداند. توامان با این بایستی خلق کورد آمادگی محافظت و دفاع از خویش را داشتهباشد. هر چند که خلق کورد اساساً جنگطلب نبوده و نیست و خواهان جنگافروزی هم نمیباشد؛ اما به هیچ وجه جهت محافظت از خویش، هیچ تردیدی به دل راه نمیدهد.
لازم است که رژیم ایران این واقعیت را درک کند، که خلق کورد هیچگونه دشمنیای با هیچ کس ندارد. خلق کورد در شرق کوردستان تنها خواهان حقوق مسلمهی خویش هستند. هیچ مطالبهای از خلقهای دیگر ندارند و تنها و تنها خواستار حقوق و آزادیهای بهحقِشان هستند و این کاملاً یک مطالبهی طبیعیست و لازم است که هر کسی به این مطالبات احترام بگذارد.
امروزه اگر رژیم ایران میخواهد که با معضلات و بحرانهای منطقهای مواجه نشود؛ لازم ایت که مسایل مربوط به خلق کورد و سایر خلقهای ایران را حلوفصل نماید. راهچارهی معضلات در ایران از راه حل مسئلهی کورد در شرق کوردستان میسر میگردد. اگر رژیم ایران این واقعیت را نپذیرد و بخواهد که تسلیمیت را بر کوردستان تحمیل کند و با حمله به مواضع و خطوط قرمز خلق و گریلاهایشان و همچنین با جبر و زور و شکنجه و اعدام بخواهد که فریادهای مردمی را در نطفه خفه کند، احتمال خطر برای ایران بسیار بیشتر خواهد بود. تاکنون هیچ دولتی موفق نشده که با دستگیری و شکنجه و زندانِ، پیروزی را از آنِ خود کند.
حسن روحانی در سفرش به کوردستان از برادری خلقها حرف میزند؛ اما برادری خلقها بر اساس دموکراسی و عدالت و آزادی به واقعیت میپیوندد. خلق کورد نوعی اتحاد را اتخاذ مینماید که بر اساس حقوق برابر و آزاد و برادری پایهریزی شدهباشد. «اتحاد عادلانه» را به شدت قبول میکند اما به وسیلهی زور، انکار و آسیمیلاسیون برقراری اتحاد امکانپذیر نیست و قطعاً ایران را دچار خطراتی بسیار جدی خواهد گشت.
اگر رژیم ایران،مسایل مربوط به خلقها به ویژه خلق کورد را حل کند؛ در این صورت است که قدرتمند گردیده و میتواند که خلق را در کنار خود ببیند و بدین شیوه در مقابل معضلات و مشکلات بیایستد. اما اگر مسئلهی خلق کورد را حل نکند، همواره با مشکل روبرو خواهد بود و با مشکلات داخلیِ روزافزون به حیات خویش ادامه میدهد.
اگر رژیم ایران، اقدام به رفع مشکلات نکند، بدون شک با وضعیتی مشابه ترکیه، عراق و جنوب ترکیه مواجه خواهد شد. در این صورت امکان تجزیه ایران، جنگ و درگیری و عمیقتر شدن مشکلات به موضوعات اصلی تبدیل خواهند شد.
وضعیت کنونی نه برای خلق کورد و نه برای رژیم ایران، وضعیت مناسبی نیست. بنابراین لازم است که حکومت ایران صفحهای نوین را ورق بزند و اقدام به حل مشکلات خلقها نماید. همچنیت بایستی خلق کورد ارتباطاتش با سایر خلقهای ایران را مستحکمتر نماید و بر اساس توسعهی سیاست دموکراتیک و آزادیخواهانه، جهت دموکراتیزهنمودن ایران و خاورمیانه تلاشی بیشتر و جدیتری را ارائه دهد.
«ارتباط متقابل با تمامی احزاب سیاسی در شرق کوردستان و ایران در چهارچوب اصول مشترک، حائز اهمیت است.»
ما میخواهیم که ارتباطاتمان با سایر احزاب سیاسی را توسعه دهیم، چراکه ما هیچ کسی را انکار نمیکنیم. لازم است در میان احزاب ارتباطی متقابل وجود داشته باشد. شاید در میان احزاب سیاسی نگرشهای متفاوتی وجود داشتهباشد و باید هم که باشد؛ این موضوع نه جامعه و نه هیچ حزبی را تضعیف نمینماید، بلکه تحرک، تغییر و پیشرفت را ایجاد میکند و در راستای منافع خلق قرار دارد. لازم است ما در شرق کوردستان فرهنگ انتقاد و خودانتقادی را توسعه دهیم. انتقاد به معنای انکار و نفی همدیگر نیست. لازم است انتقاد و خودانتقادی در میان احزاب وجود داشته باشد، چراکه فرهنگ انتقاد و خودانتقادی هم موجب پیشرفت احزاب سیاسی و هم جامعه میگردد. بر پایهی اهداف ملی همگی میتوانند متحد شده و اقدامات خویش را جهت اتحاد کلی بهتر و مستحکمتر به انجام برسانیم. بایستی اولویت به مسایل ملی اختصاص داده شود تا مسایل حزبی. در این مرحلهی حساس هر کسی جهت اتحاد ملی و توسعهی دموکراسی تلاش نماید، موجب پیشرفت و گسترش جایگاه خلق کورد میگردد. درست نیست که تفاوتهای فکری و ایدولوژیک در میان احزاب موجب تجزیه و انکار گردد. لازم است که همگی ما تلاش به خرج دهیم که این اختلافات به اتحاد ملیمان لطمه وارد نکند و باید هر حزبی ارتباطات خویش را جهت رسیدن به اتحاد ملی تقویت نماید.
«تلاش جهت کنگرهی ملی باید نقطه مشترک همه باشد.»
اکنون فرصتی تاریخی برای خلق کورد پیشامده است، لازم است این فرصت تاریخی هم برای خلق کورد و هم برای سایر خلقهای منطقه و انسانیت به بهترین نحو مورد استفاده قرار گیرد. اختلافات نباید به دلیلی برای عدم برگزاری کنگرهی ملی تبدیل شوند. اساساً کنگرهی ملی اختلافات حزبی را حل مینماید. تنها در صورت برگزاری کنگرهی ملیست که اختلافات میان احزاب برطرف شده و در میان بخشهای دیگر نیز چارهیابی توسعه مییابد. در صورت برگزاری کنگرهی ملی یک سیر فکری ملی ایجاد شده و این موجب تقویت ارادهی خلق کورد میگردد. در این صورت است که تمامی احزاب این کنگره را مبنا قرار میدهند و هیچ حزبی نمیتواند باب میل خویش برنامههایشان را به اجرا درآورند، روابط دیپلماتیک برقرار سازد و اهداف خویش را به عرصهی نمایش بگذارد. امروزه اتحادی ملی وجود ندارد به همین خاطر دشمنان و استعمارگران کوردستان از این فرصت استفاده کرده و به هر طریقی از برقراری این اتحاد جلوگیر میکنند. تا اینکه این فرصت از دست نرفته، لازم است که خلق کورد اتحاد ملی را توسعه دهد. در همین راستا توان فراوانی وجود دارد و هیچ اختلافِ حزبیای وجود ندارد که بتواند از برگزاری اتحاد ملی جلوگیری نماید. تمامی طرفین در شرق کوردستان میتوانند به دلیلی برای برگزاری اتحا ملی تبدیل شوند و جهت این مهم پیشقدم شوند.
برگرفتە از سایت کۆدار