باران بریتان عضو مجلس پژاک: ائتلاف‌های نامیمون منطقەای، توانایی سرکوب پروسه‌ی دمکراتیزاسیون سوریه را ندارد

باران بریتان عضو مجلس پژاک: ائتلاف‌های نامیمون منطقەای، توانایی سرکوب پروسه‌ی دمکراتیزاسیون سوریه را ندارد

« سیاست‌هایی که ایران در همکاری با ترکیه در پیش گرفته، به طور قطع در بلندمدت و نیز در کوتاه مدت، نە تنها منافع خلق‌های ایران، بلکه منافع حکومت جمهوری اسلامی ایران را نیز تامین نمی‌کند. »

جمعه ۲۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۸
قندیل
« سیاست‌هایی که ایران در همکاری با ترکیه در پیش گرفته، به طور قطع در بلندمدت و نیز در کوتاه مدت، نە تنها منافع خلق‌های ایران، بلکه منافع حکومت جمهوری اسلامی ایران را نیز تامین نمی‌کند. »

باران بریتان عضو مجلس حزب حیات آزاد کردستان(پژاک) در برنامه‌ی روژف روژهلات تلویزیون نوروز به بررسی مسائل و رویدادهای پیش‌ آمده در خاورمیانه با توجه به جبهه‌بندی‌های جدید دولت‌های ترکیه، ایران و روسیه و چگونگی و چرایی رویکردها و رفتار‌ها در برخورد با سوریه و بخصوص در مورد پیشروی‌های جدید انقلابیون کرد به بحث و گفتگو پرداخت.

باران بریتان تاکید نمود: چنانچه نگاه ایران به موقعیت کردها در منطقه و بخصوص در روژآوا(غرب کوردستان) و باکور (شمال کوردستان) تغییر نکند، چنین امری باعث تعمیق و گسترش درگیری‌ها در دیگر نقاط منطقه خواهد شد. وی با بیان اینکه «این یک بلف سیاسی نیست» اذعان نمود: اگر ایران به رفتار خصمانه‌ی خود در سوریه و بخصوص مناطقی چون قامشلو و حسکه ادامه دهد، ممکن است جبهه‌ی جنگ جدیدی در درون ایران پدید ‌آید، این جبهه‌ی جنگ برای دستیازی مخالفان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران بسیار اشتها‌آور است. نظر ما به مثابه‌ی مجلس حزب حیات آزاد کردستان(پژاک) این است که ایران نباید در دام سیاست‌های تمامیت‌خواهانه‌ی دولت ترکیه بیفتد. اگر این اتفاق سیاسی یا بهتر بگویم این تمکین سیاسی ایران از ترکیه انجام پذیرد، دستگاه حاکمه‌ی ایران باید بداند که این عمل به مانند “شرط‌بندی بر اسب مرده‌ است”، و این اسب مرده چیزی جز حزب عدالت و توسعه در ترکیه نیست؛ ایران باید دقت بیشتری در اتخاذ چنین تصمیمی بگیرد. تبعات منفی این موضوع به چگونگی عملکرد نظام حاکمه‌ی ایران باز می‌گردد. تغییر سیاست راهبردی از جانب ایران و روی‌آوردن به کردها و باز ساخت روابط کهن و طرح‌ریزی و دوباره نمودن هم‌پیمان تاریخی و فرهنگی میان هر دو آنها، می‌تواند ایران را به قوی‌ترین نیرویی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مبدل کند. اما به نظر می‌رسد با وضعیت فکری موجود در میان دولتمردان ایران این موضوع دور از ذهن باشد.

باران بریتان در مورد نقش و بازیگردانی های تازه‌ی جمهوری اسلامی ایران در رویدادهای اخیر در سوریه و بخصوص در منطقه‌ی حسکه که موجب درگیری و جنگ میان نیروهای ائتلاف سوریه‌ی دمکراتیک و نیروهای به‌ظاهر دولتی بشار اسد روی داد؛ بیان داشت که:” جنگ رویداده در حسکه جدای از اراده‌ی دولت بشار اسد بود و دال‌های وجودی این رویداد را در چارچوب اتقاقات و ترافیک‌ سیاسی میان دول منطقه‌ای در روز‌های پیش از این جنگ باید جستجو نمود. بدین معنی که دولت‌های ترکیه با در نظر گرفتن وجود منافع مشترک میان ایران و روسیه در موضوع سوریه، اقدام به دعوت و طلب همکاری و تشکیل ائتلاف با دیگر بازیگردانان نمود.

باران بریتان در ادامه گفت که دلایل فراوانی برای عدم همکاری و عدم تشکیل ائتلاف میان ترکیه، روسیه و ایران وجود دارد، که از این قرار است:

اول آنکه باید تغییر و چرخش سیاسی در رویکرد ترکیه نسبت به غرب را در پیش‌زمینه‌های(کانتکس) پدید آورنده‌ی آن تعریف کرد؛‌ با وجود این پیش‌_فهم می‌توان گفت این چرخش مقطعی و تاکتیکی است. در واقع عکس‌العملی در مقابل عمل غرب می‌باشد. رابطه‌ی میان ترکیه، اروپا و ایالات متحده‌ی آمریکا از جهاتی دچار بحران شد. این نیز باز می‌گردد به خود‌محوری‌های اعمال شده از جانب حکومت اردوغان در مقابل سیاست‌های راهبردی اروپا و آمریکا. این تقابل را نباید یک تقابل زیربنایی و ایدوئولوژیک قلمداد نمود؛ بخش اعظم این تقابل مربوط به گسترش‌خواهی و در پیش‌گرفتن سیاست‌های پان‌ترکیسم است که در قالب و شکل‌واره‌ی عثمانی‌گرایی اردوغانی، خود را نشان می‌دهد. از جهتی دیگر ترکیه آمریکا را متهم به دست داشتن یا حداقل اطلاع داشتن از وقوع کودتا می‌کند. حمایت ننمودن ناتو در بحث درگیری میان ترکیه و روسیه و سوء‌استفاده‌ی ابزاری ترکیه از پناهجویان و کمک به سرازیر شدن آنها در اروپا به انفکاک و اغتشاش سیاسی هر چه بیشتر میان ترکیه، آمریکا و اروپا تسریع بیشتری بخشید. بنابراین زمینه‌ها، می‌توان گرایش اردغان را به روسیه و ایران یک حرکت تلافی‌جویانه‌، توجیە و تفسیر کرد. این حرکت به نوعی تاکتیکی و جبران کننده یاس، امتناع و عدم حمایت غرب نسبت به ترکیه می‌باشد.

دوم آنکه باتوجه به واقعیت‌های تاریخی که در روابط فی‌مابین ایران و ترکیه(عثمانی) وجود داشته و دارد. می‌توان دریافت که میزان اختلاف و تضاد منافع به لحاظ ایدئولوژیک و اقتصادی از آنچه به نظر می‌رسد به مراتب دور‌تر است. اما باتمامی این شکاف‌ها و تقابل آراء میان هر دو در برخورد با یک موضوع تاحدودی اشتراک نظر دارند و آن مسئله‌ی کرد است. نکته ای که باید در نظر گرفت این است که در چگونگی برخورد و رویارویی با آن نیز به یک شیوه و روش عمل ننموده‌اند. اما این امر با توجه به پیشرویهای اخیر نیروهای سوریه‌ی دمکراتیک در شمال سوریه از یک سو و خطر از بین رفتن سیستم کهنه و پوسیده‌ی دولت-ملت‌ به واسطه‌ی پدید آمدن سیستم کنفدراسیون دمکراتیک در مناطق کرد و عرب‌نشین شمال سوریه از سوی دیگر سبب همگرایی این دو دولت شده است. ریشه‌ی اصلی ترس یا بهتر بگویم هراسی که وجود دارد این است که این دولت‌ها، احتمال الگوبرداری خلق‌های منطقه از سیستم نوین دمکراتیک، را برای ساختار کهنه‌ی و از کار افتادی خود متصور هستند و از تاثیرات دومینویی این امر بشدت هراسانند. بر همین مبنا در عدم دستیابی کردها به یک موقعیت سیاسی در سوریه به نظر می‌رسد به توافق رسیده‌اند. درگیری‌های نظامی که در حسکه روی داد را می‌توان نتیجه‌ی مستقیم این رفت‌ و آمد‌ها میان دولت‌های ایران و ترکیه استنباط کرد؛ بیانیه‌ای که ریاست مشترک مجلس سوریه‌ی دمکراتیک انتشار داد؛ مشخصا بیان می‌کند که در درگیری‌های رویداده در استان حسکه، دولت ترکیه نقش عملیاتی داشته و حکومت ایران نیز نقش اجرایی داشته است.

در مورد روسیه باید گفت که این کشور به دنبال تحکیم جایگاه منطقه‌ای خود در سوریه و بخصوص منطقه‌ی مدیترانه است و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نیست. روسیه در طول دوران معاصر هیچ‌گاه هم‌پیمان خوبی نه برای کردها و نه برای خلق‌ها و دولت‌های منطقه نبوده است. سیاست خارجی و راهبردی آنها به شکلی ابزاری و پراگماتیستی است. برای روسیه مانایی و استمرار حاکمیت رژیم اسد، اولویت‌مندتر از روابط خود با کرد‌هاست بدین خاطر شاهد سکوت روسیه در برخوردهای پیش آمد و همکاری با دولت ترکیه می‌باشیم.

باران بریتان گفت: رفت و آمدهای دیپلماتیک منطقه‌ای و ائتلاف‌های نامیمون روی داده میان آنها شاید بتواند مشکلات و موانعی را در دست‌یابی انقلابیون کرد به سوریه‌ای دمکراتیک پیش اورد، اما توانایی از میان بردن و یا سرکوب روند و پروسه‌ی دمکراتیزاسیون سوریه را ندارد. این یک اصل تاریخی است که رویدادها و تغییرات بنیادین در ساختار اجتماعی و سیاسی غیر قابل برگشت می‌باشد و سوریه‌ نیز از این قائده مستثنی نیست.

فرات نیوز

Related posts