گزارش سمینار پلاتفۆرم زاگرس: ‘افق تعامل و همزیستی دو خلق کورد و آذری، فرصت ها و چالش ها’

پلاتفۆرم زاگرس در تاریخ ١١ فوریە ٢٠١٧ در شهر ستوکهولم سمیناری تحت عنوان ‘افق تعامل و همزیستی دو خلق کورد و آذری، فرصت ها و چالش ها’ برگزار کرد. در این سمینار فعالین سیاسی اقایان حاتم منبری، فرهاد بشارت، شاهین شریفیان و بهرام رحمانی سخنرانی کردند. در پایان سخنرانیها از طرف حاضران سوالات و نظراتی مطرح گردید. گزارش تصویری/صوتی سمینار بزودی از طریق یوتوب در اختیار علاقەمندان قرار خواهد گرفت. هماهنگی سمینار را اقای حمید علیالی بر عهدە داشت.

آقای حاتم منبری سخنرانی خود را بە زبان کوردی ارایە داد. متن نوشتاری سخنان ایشان کە در ادامە این گزارش خواهد آمد بە زبان فارسی در اختیار حاضران قرار گرفت.

آقای بهرام رحمانی بحث خود را از وضعیت خلق‌ها در ایران شروع کرد و تاکید نمود کە:
`مردم عرب زبان خوزستان، با وجود این که بر روی دریایی از گاز و نفت زندیگ می‌کنند و بخش کلان اقتصاد ایران نیز از معادن زیرزمینی این منطقه به‌دست می‌آید اما متاسفانه اکثریت مردم خوزستان در فقر و شرایط بد آب و هوایی به‌سر می‌برند. هنوز در بسیاری از جاها آثار جنگ ایران و عراق باقی مانده است و این مردم هر موقع دادخواهی و حق‌طلبی کرده اند با گلوله و اعدام حاکمیت جواب گرفته‌اند.
مردم سیستان و بلوچستان در فقر مطلق قرار دارند و بسیاری از جوانان این استان بیکار هستند و به اجبار به کارهای کاذب روی آورده‌اند تا شکم خود و خانواده‌شان را سیر کنند.
کردستان 38 سال است میلیتاریزه شده است. چرا که فضای حق‌طلبی و پیکارگری و رادیکالیسم سیاسی در مخالفت با حکومت اسلامی ایران در کردستان به حدی بالاست که این حکومت پس از سی و هشت سال حاکمیت خونین خود، هنوز هم نوانسته در این منطقه جای پای محکمی برای خود به‌وجود آورد. بسیاری از جوانان کردستان به‌کارهای سختی و جانکاهی مانند کولبری روی آورده‌اند که اگر توسط مامورین حکومتی کشته نشوند، گرفتار بلایای طبیعی نگردند، عمرشان بسیار کوتاه است. چون که ضربات سختی به جسم و رح شان وارد می‌شود به‌سرعت آن‌ها را فرسوده می‌کند.
آذربایجان که دورانی به‌لحاظ اقتصادی، یکی از استان‌های پیشرفته و ثروتمند ایران بود اکنون به‌سرعت به‌سوی پیوستن به‌ردیف استان‌های فقیر خیز برداشته است.
در این میان، زبان که ابتدایی ترین حق انسان‌هاست هنگامی که از همان دوران کودکی این حق مسلم او او گرفته می‌شود و کودک نمی‌تواند به زبان مادری خود درس بخواند آسیب‌های جدی می‌بیند و بحث از حقوق بشر در این چنین کشوری، هیچ معنا و مفهومی ندارد.
اما برای مبارزه بر علیه تبعیض و ستم ملی، جنسی، مذهبی و سیاسی و غیره در ایران، برجسته‌تر کردن ملیت و نژاد نیست، بلکه روی‌آوری به مبارزه و همبستگی سراسری علیه حاکمیت جانی با رد محکم فلسفه وجودی «ملت – دولت» و تاکید به «خودمدیریتی دموکراتیک»، «خودگردانی دموکراتیک» و یا همان مناسبات شورایی است.
اما تا آن‌جا که به‌همبستگی و دوستی نزدیک مردم آذری‌زبان و کرد‌زبان برمی‌گردد این مسئله یک مسئله ریشه‌دار تاریخی است. حتی در دوره جمهوری مهاباد به رهبری قاضی محمد و دولت محلی دموکراتیک آذربایجان به رهبری جعفر پیشه‌وری، با وجود این که بر جمهوری مهاباد گرایش ناسیونالیستی و آذربایجان گرایش چپ دست بالا را داشت اما آن‌ها با همدیگر روابط بسیار دوستانه و نزدیکی داشتند.
اکنون که گرایش نژادپرستی و گرایشات موسوم به «گرگ‌های خاکستری» که سنبل آن نیز تیم تراکتور و قلعه بابک شده است در واقع پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایاجان گرایش گرگ‌های خاکستری به‌رهبری حزب حرکت ملی و آلپ ارسلان ترکیش اصلان وارد این جمهوری شد و از آن‌جا نیز به ایران کشیده شد. اما واقعیت این است که نه قلعه بابک و نه تیم تراکتور، ربطی به‌گرایشات فاشیستی ندارند اما فعلا گرایشات فاشیستی هم قلعه بابک و هم تیم تراکتور را که تیم فوتبال کارگران کارخانه تراکتورسازی تبریز است به ابزارهای تبلیغاتی فاشیستی و نژادپرستی آن‌ها تبدیل شده‌اند. مدیریت این تیم در دست سرداران سپاه پساداران است و عامل مهمی در جهت تفرقه‌اندازی بین مردم فارسی، ترک، کرد، ارمنی و… ریشه این گرایش، به‌ترک‌های جوان و اتحاد و ترقی در اواخر امپراتوری عثمانی و پس از تاسیس جمهوری نوین ترکیه در سال 1923، به رهبری مصطفی کمال‌(معروف به آتاتورک» برمی‌گردد. در حال حاضر وارث این گرایش، حزب فاشیستی حرکت ملی است که در پارلمان ترکیه حضور دارد و با حزب حاکم عدالت و توسعه اسلامی به رهبری رجب طیب اردوغان رییس جمهوری این کشور، بر علیه مردم کردستان ترکیه، روژاوا، به‌ویزه علیه حزب دموکراتیک خلق‌ها، همکاری تنگاتنگی دارد.
آلترتاتیو ما برای جامعه ایران همان دستاوردهای شورایی روژاواست که در پنج سال گذشته به پراتیک گذاشته شده که تدوین کننده آن نیز عبدالله اوجالان است که هجده سال است در جزیره ایمرالی زندانی است و همان جا نیز به‌مبارزه آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه و عدالت‌جویانه خود ادامه می دهد.`

آقای شاهین شریفیان در سخنان خود با ارجاع بە تجربە روژاوا بە دو نکتە مهم اشارە کرد. وی تاکید کرد کە مدل خودمدیریتی دموکراتیک در روژاوا از پیش زمینە قوی فکری و سازمانی برخوردار بودە و بدون اتوریتە و دیسیپلین قوی حزب کارگران کوردستان پ ک ک امکان پذیر نمیبود. او همچنین بە اهمیت آمادگی نیروهای سیاسی ایران و کوردستان برای برخورد با تحولات در راە اشارە نمود.

بە عقیدە آقای فرهاد بشارت ملت نه یک پدیده اوبژکتیو و طبیعی بلکه پدیدەای است کە ساختە میشود. این ملت نیست که ملی گرائی را می سازد. ملی گرائی به عنوان یک مکتب سیاسی بورژوازی ملت را می سازد. در این مورد او بە به تئوری های زنده یاد اریک هابس باوم تاریخدان نامدار مارکسیست رجوع داد.

او همچنین با رجوع به دوران بعد از جنگ جهانی اول و دوم پیدایش ملی گرائی فارسی و آذری و کردی و عرب و بلوچ در ایران توضیح داد. وی بە خطراتی که این سنت سیاسی برای امروز و آینده اکثریت مردم و بخصوص طبقه کارگر در جغرافیای سیاسی ایران و منطقه دارد اشارە کرد. وی همجنین با اشارە بە نظرات بوکچین و رهبر خلق کورد عبدولا اوجلان و درافزوده تاریخی و ارزشمند جنبش “مدیریت دموکراتیک فدراتیو” در شمال سوریه و جنوب ترکیه از این جنبش و تلاس فکری این دو رفیق تقدیر نمود.

جالب توجە آنکە همە سخنرانان بە ارزش تجربە روژاوا چون مدلی برای حل مسایل خاورمیانە تاکید داشتند.
++++++
متن نوشتاری و فشردە سخنان آقای حاتم منبری در سمینار ‘افق تعامل و همزیستی دو خلق کورد و آذری، فرصت ها و چالش ها’ ترجمە و تنظیم: پلاتفورم زاگروس

اگر از بالا، مثلا از دریچە هواپیما بە کرە خاکیمان بنگریم بنظر نمی رسد کە مرزی بین کشورها، خلقها، شهر و روستا، دشت و دریا، بطور کلی طبیعت و فرهنگ وجود دارد. همە چیز بی مرز و بهم پیوستە است. اما بە محض اینکە پا بە زمین میگذاریم و کمی با دقت بە دور و بر نگاه کنیم مرزهای بسیاری را حتی در واحدهای کوچک مشاهدە خواهیم کرد.
وجود مرزها بە خودی خود نە بد است و نە خوب. مرزها در مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی انسانها و جوامع معنا میدا میکنند. بسیاری از مرزها طبیعی اند و کسی در برپایی شان دست نداشتە است. روند زندگی و گذر زمان گۆناگونی و تفاوتها را موجب شدەاست. در حقیقت وجود این گوناگونی ها و تفاوت ها از خصوصیت طبیعت و زندگی است. زندگی و طبیعت یکرنگ و یکنواخت ایدەال کسی نیست. مسلمآ جالب و جذاب نمی بود اگر همە انسانها با یک زبان سخن می گفتند یا رنگ پوست یکسان می داشتند. زندگی با رنگارنگی هایش زیباست.
با وجود این، حقایق امروز و گذشتە جوامع انسانی از این تلخ تر هستند کە ما با این دید رومانتیکی بە آن بنگریم. بسیاری از این مرزها مصنوعی و نتیجە توسعە طلبی و غریزە مستبدانە قدرتمندانند. این مرزهای مصنوعی در موارد بیشمار بسیار زیانبار، و نتایج مستقیم انها بسیار مصیبت بار و مخرب اند. هزاران جنگ خانمانسوز منطقە ای و دو جنگ جهانی کە در انها همە انواع سلاحهای کشتار جمعی بە کار رفتە و میلیونها انسان را قربانی نمودە بە خاطر این مرزکشی ها و یا برجایی این مرزها بودە است. در طول تاریخ متاسفانە بسیاری از کشورها و ملتها از یونانی ها، رومی ها، مصری ها، پارس ها، عرب ها گرفتە تا مغول ها، روس ها، فرانسوی ها، آلمانی ها، انگلیسی ها و اسپانی ها و….از طریق لشکرکشی ها و جنگهای ویرانگر خواستەاند مرزهای تحت سلطە خود را گسترش و دیگران را محدود نمایند. در حقیقت از این جهت تاریخ جوامع انسانی بیشتر بە سلاخ خانە میماند تا جامعەای کە در آن عقل و خرد حاکم است.
با اینحال نباید فراموش کرد کە بە موازات این رویە تلخ و دردناک تاریخ جوامع انسانی، همیشە کوشش و همت انسانها برای ایجاد یک جامعە و زندگی برای همگان بر پایە همزیستی و همکاری وجود داشتە است. در همە جهان و در همە دوره های تاریخ جوامع انسانی کسانی بودەاند کە بر علیە ویرانگری، جنگ و بیعدالتی بە مبارزە برخاستەاند. علت، دلیل و هدف بسیاری از انقلابها تغییر جهان کهنە و برانداختن ظلم و بیعدالتی و برپاساختن دنیایی بودەاست کە در آن حقوق و حرمت انسانها در همە زمینەهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حفظ شدەباشد.
علیرغم تاریخ خونبار جوامع انسانی نمونەهای موفقی از کوشش های بە ثمررسیدە در زمینە همزیستی مسالمت آمیز ملتها، خلقها و گروههای مختلف موجود است کە میتواند سرمشق مبارزات آتی باشند. همزیستی مسالمت آمیز ملتهای داخل سویس، همچنین ملتهای سکاندیناویا و هیندوستان علیرغم تاریخی طولانی از جنگها و اختلافات مابین نمونەهای خوبی هستند. پروژە هر چند ناتمام و ناکامل اتحادیە اروپا میتواند نمونە دیگری از همزیستی ملتها و گروههای قبلا متخاصم باشد.
نگاهی بە جغرافیای ایران نشان میدهد کە از ‘درە اسداباد’ همدان تا آخرین نقطە مرزی شمال غرب ایران خانە مشترک و مکان زندگی مشترک دو ملت آذری و کورد است. این همزیستی و همسایگی بە اجبار بودە باشد یا بە اختیار، چیزی از این واقعیت نمیکاهد کە ما محکوم با آن هستیم.
اختلاط دو ملت کورد و آذری نە تنها در شهرها بلکە در روستاها نیز تاریخی طولانی دارد. ازدواج مختلط بین مردم آذری و کورد، و همکاری طوایف، گروهها و خانوادەهای آنها واقعیت روز است. اگر این واقعیت بر اساس احترام متقابل و اعتراف دوجانبە بە وجود یکدیگر بنا و تقویت شود میتواند یک هماهنگی کارامد در میان ما ایجاد نماید. البتە گذشت زمان و تغییر سیستمهای سیاسی ا‌ثرات خود را بر دموگرافی منطقە گذاشتە است. بە کرات گروههایی از مردم ساکن در یک جا بە مناطق دیگر کوچ کردەاند یا بە اجبار کوچاندەاند و گروهها دیگر را بە جای آنها اسکان دادەاند. این متاسفانە اغلب تنش زا بودەاست. ولی بە طور کلی میتوان گفت کە این اختلاطها مصنوعی نبودە، بلکە طبیعی یا تاریخی اند. جنبەهای مثبت این اختلاطها از جوانب منفی آن بمراتب بیشتراست.
واضح است کە صاحبان قدرت در طول تاریخ سعی کردەاند و سعی میکنند کە تفاوتها و اختلافات ما را بزرگ جلوە دهند، بە آن دامن بزنند و بە این ترتیب در سایە کوهی از نفرت تلنبار شدە میان گروههای گوناگون جامعە با حیات خود و قدرت سیاە خود ادامە دهند. دقیقا اینجاست کە اهمیت هشیاری ما، بخصوص روشنفکران و رهبران سیاسی آشکار میگردد. در مقابل این سیاست تقرقەافکنانە باید پیوندهای تاریخی دو خلق همسایە کورد و آ‌ذری ونقاط مشترک را اساس مبارزە برای آزادی، دموکراسی و همزیستی قرار داد. با اینحال باید اقرار کرد کە پیوند دو ملت همسایە آذری و کورد مسئلە پیچیدەایست. واقعیت اینست کە دراین بارە هم امکانات وسیعی برای گسترش این روابط بر پایە همزیستی و احترام متقابل موجود است، هم خطرات بسیار. درک و شناسایی این خطرات برای برداشتن انها اهمیت حیاتی دارد. پس بگذارید اول این خطرات را بە اختصار،بدون تقدم و تاخر گوشزد نمایم.
چالش ها
١- ذهنیت ناکامل و کودکانە بعضی از سیاستمداران، شرایط بحرانی و نابسامان منطقە و نظریات فاشیستی مذهبی-ناسیونالیستی در میان جوامع همیشە خطرات بزرگی برای روابط و مناسبات میان خلقها بودە و است. این عمومیت دارد و مختص منطقە ما نیست. گروههای هستند کە از تفاوتها و وجود گوناگونی هراسناکند. آنها مبلغ جامعەای یکدست و یکرنگند. ولی مهمتر از همە انها وجود خود را در انکار ‘دیگری’ میبینند. در این بارە دستەای از روشنفکران ملت بالادست ایرانی، یعنی روشنفکران فارس نقش بسیار مخربی داشتە و دارند. این روشنفکران با سیاستی مبنی بر یکدست و یکرنگ کردن جامعە، ذوب کردن فرهنگ دیگران در چارچوب پروژە دولت-ملت ایران تا آنجا پیش رفتەاند کە فرهنگ و زبان دیگران را تحقیر کنند. فرهنگ’جوک سازی’ در بارە ملل زیردست ایران مانند ترکها، کوردها، عربها، بلوچها وغیرە را باید در این چارچوب دید. در کلیپی در یوتوب آخوندی زبان تورکی را زبان جهنم میداند. این سیاست در دوران پهلویها برجستەتر بود ولی این سیاست در جمهوری اسلامی هم بە شیوەهای مختلف ادامە دارد هر چند خوشبختانە این سیاست در راستای حذف تفاوتها بە منظور تشکیل ‘ملت ایران’ شکست خوردەاست.
٢- بیگمان در سد سال اخیر دولتمردان و حاکمان تهران سعی کردەاند کە مذهب مشترک فارس ها و آذربایجانی ها را دستاویز قرار دادە، مذهب را بە عنوان شکاف جدایی میان کورد و آذری برجستە نمایند و بدینوسیلە پلهای ارتباطی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تاریخی این دو خلق همسایە را خراب کنند. این سیاست البتە تا حال با شکست مواجە بودەاست ولی همچنان ادامە دارد و این یک خطر جدی است. کافی است نقش ملا حسنی ها و قاضی پورها را در تخریب مناسات کورد و آذری و تشدید اختلافات را تا حد درگیری مسلحانە بیاد بیاوریم. سیاست دامن زدن بە اختلافات مذهبی خطرناکترین مسئلە در مناسبات دو ملت کورد و آذری است و باید از طرف هر دو بە شدت با آن مبارزە کرد.
٣- تاریخ ما همچون دو ملت همسایە و آمیختە بەهم، با حوادث و رویدادهایی ناخوشایند و تلخ آغشتە است. رویدادهای دوران قیام سمکو، فاجعە نقدە، جرایم قارنی و یک سری حوادث دیگر مانند زخمی کهنە و التیام نیافتە بر پیکر روابط ماست. آشکار است کە کتمان و سکوت در بارە این رویدادها ما را بجایی نمیبرد. بر عکس بازخوانی و بازبینی این رویدادهاو بررسی دلایل وقوع آنها در شرایط زمانی و مکانی شان میتواند بسیار آموزندە باشد. آنچە کە در این رابطە بسیار اهمیت دارد اینست کە این بازخوانی ها یکجانبە نباشد. نباید فراموش کرد کە حقیقت نمیتواند تنها از آن طرفی باشد. یک بازخوانی بیطرفانە میتواند بە درک ما از حوادث ناگوار گذشتە کمک کند و بسیاری از سوء تفاهم ها را برطرف نماید.
٤- در همە جوامع انسانی کسانی هستند کە یک دید فاشیستی را نمایندگی می کنند. این افراد در شرایط بحرانی فرصت طلبانە مواضع خود را بە پیش میبرند. آنها در چنین شرایطی از آب گل آلود ماهی میگرند. این نمایندگان نظرات فاشیستی میتوانند با سوءاستفادە از مشکلات و اختلافات قابل حل جامعە و گروههای گوناگون را بە درگیریهای فاجعە آمیز سوق دهند. ىر سیاسیون و رهبران هشیار است کە با اینگونە نظرات و نمایندگان آنها مبارزە و مقابلە کنند.
٥- مطالعە تاریخ برای شناختن سرچشمە ها و ریشه های انسان و جامعە بە طور کلی و همچنین مسائل و مشکلات انسانها و جوامع انسانی اهمیت بسیار دارد. اما نوشتن وخواندن تاریخ آن طور کە رخ دادەاست بە همان اندازە اهمیت دارد. قدرتمندان و حاکمان همیشە خواستەاند کە روایتی دروغین و دستکاری شدە بە خورد مردم بدهند. این دستکاری در تاریخ در مورد ملتهای محروم از ستاتوی سیاسی گستردەتربودەاست. هدف اساسی مخدوش کردن تاریخ ملتهای زیردست، مخصوصا تاریخ مناسبات آنها، انداختن تفرقە در میان آنها و تشدید اختلافات بودەاست. بە همین دلیل بسیار اهمیت دارد کە ما تاریخی را کە حاکمان و دولتمردان ایرانی یا تورکیەای برای ما نوشتەاند باور نکنیم و آنرا اساس سیاست خود قرار ندهیم و بدینوسیلە از دیدگاههای فاجعە بار جلوگیری کنیم.
فرصت ها
چنانکە قبلا اشارە شد وجود مرزها و تفاوتها در میان ملت ها و خلق ها بە خودی خود نە بد است نە خوب. مسئلە اصلی اینست کە جگونە با این تفاوتها و مرزبندی ها برخورد می کنیم. اما بە جرئت می توان گفت کە اساس و پایە مناسبات سالم و همزیستی مسالمت آمیز اعتراف دوجانبە بە وجود یکدیگر و تفاوتهای یکدیگر است.
تاریخ بعضی از جوامع و کشورها از جملە کشورهای اروپایی تجربیات با ارزشی در این زمینە دارند. در نتیجە مبارزە در این جوامع، انسانها بە حقوقی دست یافتەاند کە احقاق آنها در گذشتە نە چندان دور دشوار بە نظر می امد. در این جوامع تفاوتهای اتنیکی، مذهبی، فردی و …. قانونا پذیرفتە شدە و در عمل محترم شمردە می شود. این حقوق شامل افراد تازە وارد بە این جوامع هم می شود. تعامل گروههای مختلف و متفاوت با یکدیگر در این جوامع می تواند نمونەی خوبی باشد برای تنظیم مناسبات و همزیستی مردم کورد و آذری.
در تاریخ مبارزاتی خود ما هم نمونەهایی ارزندە از تعامل و همکاری بین خلقهای آذری و کورد کم نیست. نمونەی برجستەای کە می توان درسهای گرانبهایی از آن گرفت مناسبات و همکاری ما در دوران جمهوری ملی آذربایجان و جمهوری کوردستان است. مبارزە مشترک دو خلق کورد و آذری بر علیە استبداد شاهی و برای کسب آزادی و حقوق ملی بە سنت مبارزاتی ارزندەای درامدەاست. بر اساس این سنت مبارزاتی مشترک می توان روابط و همکاری را در همە زمینەها گستردەتر و مستحکمتر نمود.
یک نمونە جالب کە توجە جهانیان را بە خود جلب کردەاست نمونە روژآوای کوردستان و شمال سوریە است. در حالیکە سرتاسر خاورمیانە در اثر دخالتهای خارجی، استبداد دولتهای منطقە و گروههای ارتجاعی در آتش جنگ اتنیکی، مذهبی و طایفی می سوزد، نیروهای مترقی کورد، عرب، سریانی، چچن و غیرە در کنار هم با حقوق و وظایف برابر با یکی از درندەترین و وحشی ترین نیروهای سیاه تاریخ می جنگند. تجربە روژاوای کوردستان و شمال سوریە نمونە ارزندەای از همکاری و همیاری ملتهایی است کە در طول تاریخ بە دشمنی یکدیگر واداشتە شدەاند.
تدقیق در تجربە روژاوا و شمال سوریە و تقویت آن برای ما بخصوص مبارزان کورد و آذری از ارزش حیاتی برخوردار است. از این تجربە علیرغم کاستی های قابل درکش بسیار
می توان آموخت.
موفق باشید

Related posts