مرحلە چهارم مبارزە جنبش آپویی و شیوە مبارزاتی جنگ خلق انقلابی

درس چهل و سوم: مرحلە چهارم مبارزە جنبش آپویی و شیوە مبارزاتی جنگ خلق انقلابی

این متن برگرفتە از قسمت چهل و سوم برنامە ڕێگا و ڕێباز (راه و روش) میباشد. این برنامە برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین درروزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از طریق صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕێگا و ڕێباز پخش میشد.

 موضوع آموزشی این برنامە: مرحلە چهارم مبارزە جنبش آپویی و شیوە مبارزاتی جنگ خلق انقلابی میباشد کە درتاریخ بیستم ماە مە ٢٠٢١ توسط رفیق اهون چیاکو ارائە شدە است.

ما در هفته گذشته به مرحلە سوم مبارزه جنبش آپویی پرداختیم. یعنی از شروع توطئه بین المللی تا آخر دهه اول سده بیست و یکم (١٩٩٩ ـ ٢٠٠٩). این ده سال اساسا با توطئه بین المللی آغاز شد. رهبر آپو طی آن پارادیم جدید خود را فورموله و مطرح نمود. همزمان مبارزه ایدئولوژیک با افکار انحرافی درون  جنبش و تصفیه‌گران در این مقطع زمانی صورت میگیرد.

در نیمه دوم این دهه، یعنی از سال ٢٠٠٦ بە بعد رهبر آپو تکوین فومول بندی مانیفست تمدن دمکراتیک را بعنوان پارادایم نو و مبنایی جهت سازماندهی جدید جنبش آغاز نمود و طی سالهای ٢٠٠٧ تا ٢٠١٠  بتدریج و بدنبال هم جلدهای پنج گانه دفاعیات را نوشته وعرضه نمود.

جلد پنجم دفاعیات مختص به مسئله کوردستان بود.اهمیت جلد پنجم بخصوص در این رابطه بود که به مبانی استراتژیک پارادیم ما و بطور مشخص بە مورد کورد و کوردستان پرداخته و به سوالات موجود پاسخ داده شده و بدین ترتیب راهکارهای استراتژیک جنبش آپویی در ابعاد جهانی، منطقه و کوردستان تشریح و تکمیل میشود.

نکته‌ی که باید بدان اشاره کرد اینست که با اتمام هر جلدی از این دفاعیات در بین فعالین جنبش هیجان و همزمان سوالات متعدد دیگری مطرح میشدند، که در جلد بعدی پاسخ داده میشدند. در آنزمان تماس‌ها و دیدارهای وکلای رهبر آپو با او در جریان بود و امکان مناسبی برای دیالوگ و ردوبدل سوالات فعالین جنبش با رهبر آپو و جواب‌ها و رهنمودهای مشخص او ایجاد نموده بود.

مذاکرات اسلو که سال ٢٠٠٩ آغاز شد در واقع نتیجه مبارزاتی بود که از سال٢٠٠٤ آغاز شده بودند. در نتیجە آن نیز گریلا با مبارزات خود دولت ترکیه را که ابتدا تصور میکرد گریلا دیگر توانایی عملیات نظامی را ندارد، مجبور به بازگشت به میز مذاکره نمود.
بدون شک هدف آنها از این مذاکرات فریب دادن جنبش بود، اما از طرف دیگر باید تاکید کرد که این مزاکرات در نتیجە مبارزات خلق و گریلا در واقع به اردوغان تحمیل شد.گریلا بایستی تدارک حملات جدیدی را جهت تحت فشار قراردادن بیشتر دولت ترکیە و اردوغان و باز گرداندن آنها به مذاکرات آغاز میکرد و در این رابطه مبارزات درونی با افکار انحرافی و کلاسیک درون جنبش نیزتا حد زیادی و بطور موفقیت امیزی پیشبرده شده و به اتمام رسیده و با انتشار جلد پنجم  زمینه فکری و ایدئولوژیک لازم ایجاد شده بود.

رهبر آپو در این رابطه اعلام کرد که با این تدارکات مبارزاتی در مرحلە سوم مبارزە توطئه بین المللی  عملا خنثی شده و این امر زمینه لازم را برای حملات جدید و تحت فشار قراردادن دولت ترکیه و آغاز مرحله چهارم مبارزه یعنی “جنگ خلق انقلابی” پایه ریزی شده بود. در نتیجە نیروی گریلا بایستی خود را با الزامات و شرایط این دوره منطبق  و بازسازی میکرد.

این نیرو تا سال ٢٠٠٩ هنوز بطور کامل از رسوبات شیوه‌های مبارزاتی کلاسیک مائویستی رهایی نیافته بود. این نیرو بایستی در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی و بشکل مدرن و متناسب با اهداف این مرحله بازسازی وسازماندهی میشد. در سال ٢٠١٠ این تدارکات در واقع به نیتجه رسیده و آمادگی لازم ایجاد شده بود. طبیعتا دشمن که از نتایج مذاکرات و ترفندهای قبلی قطع امید کرده و همزمان تدارکات جنبش آپویی و گریلا را نیز مشاهده مینمود، خود را برای مرحله بعد و تدارکات برای هجوم و حملات دیگری علیه جنبش آماده مینمود.ابتدا قرار بود که جنگ انقلابی خلق در سال ٢٠١٠ آغاز شود. اما این امر به تعویق افتاد.

در واقع در سال ٢٠١١ در شمال کوردستان خود مدیریتی دمکراتیک اعلام شد و هیجان زیادی را در جنبش ایجاد نمود. از طرف دیگر در این زمان ایران حملات خود را علیه گریلا های پژاک آغاز نمود که با مقاومت گریلا به شکست منجر شد. هدف ایران ارسال این پیام به دولت ترکیه بود که آنها از شروع احتمالی سرکوب  دولت ترکیه علیه خود مدیریتی دمکراتیک اعلام شده  در شمال کوردستان  پشتیبانی مینمایند. اما این اهداف با شکست نیروهای مهاجم ایران توسط گریلاهای پژاک خنثی شد و بهمین دلیل دولت ترکیه از هجوم برنامه‌ریزی شده خود ابتدا منصرف شد. اما دو ماه بعد هجوم سنگین خود را با تکیه بر نیروی هوای خود علیه مواضع گریلا در کوهستان‌های  قندیل آغاز نمود و بدین ترتیب نبرد سنگینی آغاز شد. اما با بی نتیجه ماندن این نبرد دولت ترکیه مجبور به تمکین شد.

 از طرف دیگر با شروع بهار عربی احتمال میرفت که این امر به  سوریه  نیز گسترش پیدا کند. جنبش خلق در روژاوا سرگرم آمادگی همه‌جانبه برای رویارویی با این امر بود و تدارکات لازمه بطور جدی در جریان بودند. در واقع نیروهای گریلا در قندیل و مناطق گاره با رهبری رفیق خبات دیرک و رفقای دیگر مشغول تدارک و آمادکاری نظامی و سازماندهی اجتماعی برای انقلاب روژآوا بودند.

سرانجام سال ٢٠١٢ جنگ انقلابی تعویق یافته گریلا علیە دولت ترکیە با هجوم گریلا در منطقه شمزینان در شمال کوردستان  آغاز شد و گریلا موفق شد مناطق وسیعی را آزاد نماید. میتوان گفت که این اولین بار بود که گریلا نه تنها مناطقی را آزاد مینمود، بلکه از تسلط خود بر آنها نیز دفاع میکرد. آزاد سازی این مناطق به اعتبار ارتش ترکیه ضربات موثری وارد آورده و امید وهیجان زیادی در خلق ایجاد نمود. تصاویر و فیلم‌های این دوران موجود است و دوستان میتوانند به آنها مراجعه کنند.


بە موازات عملیات‌های موثر گریلا در مناطق شمزینان در تابستان و پاییز سال ٢٠١٢ اعتصاب زندانیان سیاسی کورد در زندان‌های ترکیە آغاز شد. این امرنیز در شمال کوردستان و ترکیه و در جهان انعکاس وسیعی یافته و پشتیانی زیادی در اروپا و بخش‌های دیگر کردستان با خودبهمراه آورد.


ارتش ترکیه با از دست دادن مناطق زیادی در شمزینان روحیه خود را بمقدار زیادی از دست داده بود. بدین خاطر دولت اردوغان قصد داشت با پرکردن خلایی که با عقب نشینی ارتش سوریه از شمال سوریه و روژآوا ایجاد شده بوداین شکست را جبران نموده و روحیه از دست رفته را ترمیم نماید. اما با حضور و آمادگی همه‌جانبه جنبش و خلق در روژاوا و سازماندهی نیرومند آن روبرو شد  و نتوانست به این هدف خود نیز نایل آید.

بدین ترتیب  و بدلیل عوامل سه گانه  شروع جنگ انقلابی خلق،اعتصاب نیرومند زندانیان سیاسی در شمال کوردستان و انعکاس وسیع جهانی آن در کنارناکام ماندن دولت ترکیه برای پرکردن خلا  در شمال سوریه و حضور نیرومند و سازمانیافته خلق در آنجا دولت ترکیه مجبور به شروع دوبارە مذاکرات شد و این بار بطور مستقیم با رهبر آپو در تبعیدگاه امرالی تماس گرفته و دست بدامان او شد.

در این شرایط اگر چه جنگ خلق انقلابی در شمال کوردستان بطور موفقیت آمیزی در جریان بود و به پیروزی‌های بزرگی نایل آمده بود، اما از نظر رهبر آپو علیرغم دستاوردهای حاصله در شمال کوردستان اولویت در شمال سوریه و روژآوا قرار داشت. از طرف دیگر رهبر آپو نمیخواست که جان زندانیان سیاسی که با اعتصاب غذای طولانی خود آزادی وی را مطالبه میکردند بخطر بیافتد.

بە هر صورت تحت تاثیر این عوامل  و احتمال اینکه در صورت محاسبات اشتباه دستاوردهای  جنبش نوپا در روژآوای کوردستان، که هنوز از استحکام کافی برخوردار نبود آسیب ببیند یا در مخاطره قرار گرفته و از بین برود باید گام‌های حساب شدەای از سوی جنبش برداشتە میشد. احتمالا بیشتر خوانندگان این متون هنوز وقایع این مرحله را بیاد دارند. به همین دلیل اعتصاب زندانیان سیاسی به اتمام رسید، نیروهای گریلا طی چندین مرحله از مناطق آزادشده شمزینان و شمال کوردستان عقب نشینی نمودند.مذاکرات آغاز شد و در نهایت پروسه صلح در پیام نوروزی ٢٠١٣ اعلام شد.

هدف دولت ترکیه از این تظاهر بە صلح در واقع فریب و تضعیف جنبش و خرید زمان بود. اما رهبر آپو هشیارتر و محاسبات او دقیقر بودند. طی سالهای ٢٠١٣ و ٢٠١٤ دولت ترکیه متوجه شد که دستاوردهای روژآوا تثبیت شده و در کنار آن در شمال کوردستان نیز جنبش انقلابی با جسارتی ستودنی و روحیه‌ی پیروزمند روز بە روز بیشتر موفق به گسترش وسیع سازماندهی خلق در شمال کوردستان می‌شود.

در نتیجه در سال ٢٠١٤ دولت ترکیه بطور غیر علنی یک طرح را بتصویب رساند. نام این طرح که بعدها اسناد ومدارک آن علنی شد، طرح “بزانو درآوردن” بود. در این طرح به شکست اهداف آنها در پروسه صلح اذعان شده و تصمیم گرفته شد که زمینه تضعیف و نابودی  پایگاه و بستر اجتماعی نیرومند پ.ک.ک. و جنبش در کوردستان و تهاجم به آن فراهم شود. برای این امر آنها حتی خود را برای کشتاری که حجم آن را تا بیست هزار کشته و حدود سیصد هزار آواره تخمین زده بودند، آماده مینمودند.

از طرفی دیگر در سال ٢٠١٤ در روژآوای کوردستان نیز کانتون‌ها تشکیل و اعلام شدند. در آنزمان تلاش بر این بود که کانتون عفرین که بلحاظ جغرافیایی مجزا بود به کانتون‌های دیگر متصل شود. بهمین دلیل یورشی سنگین تحت نام القاعده و جبهه النصر علیه سریکانی آغاز شد. اما ـ واحدهای مدافع خلق‌ها ـYPGو ـ واحدهای مدافع زنان ـ     YPJبا مقاومت نیرومند خود توانست ورق را برگرداند و از این هجوم جهت اتصال سریکانی و کوبانی استفاده نمود. این مسئله در کنار موقعیت نیرومند جنبش در شمال کوردستان دولت ترکیە کە در واقع بانی حملات بە روژاوا بود را دچار وحشت فراوان نموده بود. اما با وجود این نیز در سال ٢٠١٤ فرصت مناسبی برای اجرای طرح “بزانو درآوردن” فراهم نشد.

میدانیم که بعد از شکست القاعده و جبهه‌النصر این جریانات فندامندالیست تضعیف شدند و اینبار داعش بمیدان آمد. داعش در ابتدا از شهرهای حمس و رقه شروع نمود و بتدریج مناطق دیگری را بتصرف خود درآورد و هجوم به مناطق کوردی در سریکانی را آغاز نمود. در عراق نیز موفق به تسخیر شهر موصل شد. تسخیر موصل رهبران داعش را جریتر نمود. آنها میخواستند از روحیه و هیجان ناشی از این پیروزی‌ها استفاده نموده و کوبانی را تسخیر و مردم آنجا را قتل و عام  نمایند.

در همین اثنا  ترکیه مسعود بارزانی را ترغیب کرد که با شروع صحبت در مورد استقلال جنوب کوردستان  افکار عمومی را از توجه به کشتار احتمالی و برنامه‌ریزی شده در کوبانی و روژآوا منحرف نماید.از طرف دیگر مسئله غزه افکار بخش وسیعی از جهان و منطقه را بخود مشغول نموده بود. در چنین شرایطی و در صورت سقوط کوبانی  قتل و عام مردم در آنجا کمتر انعکاس میافت و اذهان  مردم و محافل بین المللی را آنچنان بسوی خود نمیکشید.

 اما داعش دراین یورش موفقیت چندانی بدست نیاورد و نتوانست آنطور که مورد انتظار بود مناطق مهم و وسیعی را اشغال نماید. در چنین وضعیتی و در نتیجه، آنها هجوم خود را به شنگال آغاز نمودند. رفقای ما پیشتر بر اساس اطلاعاتی که از اسرای داعشی در سریکانی بدست آورده بودند از نقشه حمله به شنگال آگاهی یافته و  نیروهای پارت دمکرات کوردستان عراق منتصب به مسعود بارزانی و اتحاد میهنی کوردستان را از این نقشه آگاه ساخته بودند.

 تصمیم حمله به شنگال پیشتر در نشست عمان گرفته شده بود. در این نشست دول ترکیه، قطر و پارت دموکرات بارزانی نیز شرکت داشتند. نقشه آنها این بود که با تسخیر شنگال مسیر حمله به کانتون جزیره را باز نمایند. رفقای ما به پارت دموکرات کوردستان و اتحاد میهنی کوردستان تشکیل جبهه‌ای مشترک علیه داعش را  پیشنهاد مینمایند. طبیعتا پارت دموکرات بارزانی که خوددر نشست عمان شرکت داشته و اجرای بخشی از این نقشه بر عهده او بود، جواب رد قاطعی به پیشنهاد رفقای ما داد.

اتحاد میهنی نیز موضعی سست اتخاذ نموده و عکس العمل مصممی را نشان نمیدادند. در چنین شرایط مخاطره آمیزی رفقا ما دوازده رفیق را به منطقه ارسال نمودند. وظیفه آنها این بود که ضمن برسی اوضاع در صورت حمله احتمالی داعش تا رسیدن نیروهای کمکی مقاومت نمایند. نیروهای بارزانی سه نفر از این رفقا را بازداشت نمودند و تنها ٩ رفیق موفق شدند خود را به شنگال برسانند.

 میدانیم که این ٩ رفیق با شروع حمله داعش و عقب نشینی بدون مقاومت نیروهای بارزانی با مقاومت و مبارزه‌ای دلیرانه بیاری مردم شنگال شتافته و با مقاومت خود و ایجاد کریدوری جان هزاران نفر را نجات  داده و آنها را از دسترس نیروهای داعش خارج کرده  و در رسیدنشان به کوهای شنگال و روژآوای کوردستان یاری نمودند. بدون چنین مقاومتی  قهرمانانه از طرف رفقای ما یقینا ابعاد فاجعه شنگال  نه تنها از حدود پنج هزار نفر فراتر میرفت بلکه صدها هزارنفر دیگر نیز قربانی این قتل و عام میشدند. این مقاومت علاوه بر نجات جان تعداد زیاد از مردم شنگال طرح حمله به جزیره را نیز نقش بر آب نمود. در واقع بعد از ناکامی و توقف این طرح حمله بزرگ دوم به کوبانی آغاز شد.

کوبانی بیش از سی و سە روز مورد هجوم سنگین واقع شده  و  در محاصره قرار گرفت. اردوغان اعلام کرد که بزودی مراسم عید و نماز جمعه را در کوبانی برگزار خواهد نمود. این مواضع بوضوح آشکار ساخت که داعش در واقع چیزی بیش از اهرمی در دست ترکیه و اردوغان نیست. در سال ٢٠١٤ هنوز دو سال به صدمین سال قرارداد سایکس-پیکو باقیمانده بود و ترکیهمجوزی برای ورود مستقیم خود بخاک سوریه را دارا نبود. بیاد داریم که ترکیه در سال ٢٠١٦ بعد از صد سالە شدن قرارداد سایکس‌ـ پیکو امکان ورود و دخالت مستقیم نیروهای خود را به خاک روژآوای کوردستان و سوریه فراهم دید و به آن جامه عمل پوشاند.


میدانیم که مقاومت قهرمانانه کوبانی سی تا سی و سە روز در یک سکوت جهانی ادامه داشت و در این مدت هیچگونه حمایتی از جانب نیروهای کوالسیون ضد داعش با رهبری اروپا و آمریکا صورت نگرفت و سکوتی مطلق بر رسانه‌ها ومحافل عمومی  دنیا و حتی محافل کوردی نیزحکمفرما بود. اقدام مدبرانه رهبر آپوو فراخواندن خلق شمال کوردستان از طرف او به حمایت فعال خلق از کوبانی منجر به قیام مردم و حمایت وسیع و روی آوردن آنها به کوبانی جهت دفاع  از آن انجامید.

هشت روز تمام خلق ما در شمال کوردستان در حالت قیام بوده و نزدیک به سی نفر جان خود را توسط نیروهای امنیتی و پلیس ترکیه از دست دادند. ابعاد قیام  شرکت مردم بحدی بود که دولت ترکیه بار دیگر مجبور شد با رهبر آپو و امرالی تماس گیرد. رهبر آپو اعلام کرد کە مردم تنها در صورتی آرام خواهند گرفت که راه رسیدن آنها به کوبانی باز شود. هدف رهبر آپو از یک طرف جلوگیری از کشتار اعلام شده مردم شمال کوردستان توسط دولت و ارتش ترکیه و از طرف دیگر نیرو رساندن به کوبانی و نجات آن بود.

در نتیجه هزاران نفر از مردم شمال کوردستان توانستند خود را به مرز کوبانی برسانند و درمیان آنان با پوشیدن لباس مدنی صد ها گریلا  کە از مناطق کوهستانی بوتان و سایر مناطق شمال کوردستان پایین آمد بودند و در میان مردم خود را جا دادە بودند موفق شدند خود را به مدافعان کوبانی رسانده و به آنان ملحق شوند. با این حرکت مدبرانه و خیره کننده رهبر آپو و خلق شمال کوردستان کوبانی در حال سقوط جان و نیروی تازه‌ای گرفته و اینبار هجوم متقابل علیه داعش آغاز شد.

در چنین شرایطی نیروهای موسوم بە اتلاف ضد داعش بە رهبری کشورهای اروپایی و امریکا که متوجه عدم سقوط کوبانی شده بودند، شروع به اقدام نموده و با پرتاب کمک‌ها و محموله‌های نظامی از طریق هوا، بیاری مدافعان کوبانی شتافتند.اساسا  تا این زمان هیچ جریانی حتی جریانات کوردی نیز جرات حمایت و موضع گیری حمایت آمیز از کوبانی را نداشته و همە انتظار سقوط آنرا داشتند.

بعد از این مرحله پشتیبانی‌ها و حمایت‌های محافل جهانی، منطقەای و کوردی آغاز شد. ابتدا نچیروان بارزانی و بعد از او انوشیروان مصطفی رهبر جنبش گوران به موضعگیری و حمایت پرداخته و بە این ترتیب پشتیبانی شورانگیزی از مقاومت کوبانی از جانب بخش وسیعی در سراسر کوردستان، منطقه و جهان صورت گرفت و در نهایت سرنوشت داعش و پایان آن توسط مدافعان کورد رقم زده شد.

باید یادآوری کرد که رهبر آپو درسال ٢٠١٣ و قبل از شروع حملات داعش و دولت ترکیە به مناطق جنوب و غرب کوردستان و وقوع جنایاتی از قبیل حملە بە شنگال و کوبانی اصرار  و اقدامات زیادی را جهت تشکیل کنگره ملی کوردستان بعمل آورد. جهت حصول این امر او حتی حاضر شد تعاویض و عقبنشینی‌های مهمی را بپذیرد.

بطور مثالبا وجود اینکه کنگره ملی کوردستان قبلا تشکیل شده و موجود بود اما او حاضر شد مجمعی نوین تحت نام کنگرە ملی تشکیل شود و رهبری مسعود بارزانی را در کنگره بپذیرد. او که وقوع حملات وسیع دشمنان کوردستان را بدرستی پیش بینی کرده بود، میخواست که صفوف سیاسی و نظامی متحد کوردها را در مقابل حملات آینده ایجاد نماید. متاسفانه مسعود بارزانی تحت فشار ترکیه این امر را نپذیرفت و این شانس بزرگ سیاسی که برای اولین بار در دسترس کوردها قرار میگرفت از دست رفت. حقیقت اینست که در صورت موفقیت این امر و تشکیل جبهه  وسیع کوردها و گسترش صفوف کنگره ملی کوردستان راه بر فجایع بعدی بسته میشد و بسیاری از کشتارهای بعدی بوقوع نمی‌پیوستند.

در این میان ما به سال ٢٠١٥ میرسیم. در این سال وزیر داخلی ترکیه در نشست دولمە باغچە اعتراف کرد که مسئله کوردستان در ترکیه باید اساسا حل شود.اردوغان که متوجه شده بود که فریب خورده و به اهداف خود نرسیده است، علیرغمپایین آوردن سطح مطالبات از سوی جنبش آپوی در شمال کوردستان از بیم آیندە قرارداد موسوم به دلمه باغچه را آشکارا رد نمود و سند آنرا در انظار عمومی پاره کرد و سیاست تجرید و انزوا بر رهبر آپو را در پیش گرفت و نهایتا طرح عقب افتاده و عملی نشده موسوم به “به زانودرآوردن”  سال ٢٠١٤ خود را در سال ٢٠١٥ در درون شهرهای شمال کوردستان به اجرا گذاشت.

رفقای ما جهت جلوگیری از این حملات تدارک دیده وبه تحکیم صفوف مقاومت وایجاد خندق‌هایی در شهرها و مناطق مورد هجوم پرداختند. این تصمیمات و اقدامات در واقع اشتباه نبوده و در عمل ابعاد کشتار برنامه‌ریزی شده را بطور موثری کاهش دادند. مشکل اما اینجا بود که شرکت در این مقاومت به قدر کافی همه گیر نشد و در عمل اشتباهاتی روی داده و کمبودهای موجود بود. نهایتا  علارغم مقاومت جانانه مدافعان خود مدیریتی دموکراتیک در شهرهای شمال کوردستان، ارتش ترکیه با بکار بردن اوج سبعیت و خشنونت به قتل و عام منطقه سور در شهر آمد، قتل و عام مردم جزیره  و نصیبین دست یازید  و شهرهای چون شرناج و منطقه سوردرشهر آمد را  ویران و با خاک یکسان کرد.

طبیعتا جنبش ما به طور جدی به برسی انتقادی این  شکست‌ها و اشتباهات خود پرداخت. در واقع تصمیم به مقاومت نه تنها اشتباه ارزیابی نشد بلکه جهت کاهش ابعاد کشتار برنامه‌ریزی شده طرح “به زانو درآوردن” بسیار ضروری شمرده شد. آنچه مورد انتقاد واقع شد چرایی این واقعیت بود که این مقاومت به پیروزی خلق نینجامید. رفقای ما تا به آخر در کنارخلق مانده و او را تنها نگذاشتند. امیدوارم رفقا بتوانند به دفتر خاطرات رفیق شه‌هید چیاگر مراجعت کرده و ابعاد قهرمانی‌های خلق و رفقای ما را در منطقە سور شهر آمد را مطالعه نمایند.

 در جزیره بوتان نیز قهرمانانی چون  محمد تونج و پاکیزه روسای مشترک مجلس خود مدیریتی این شهر و صدها قهرمان دیگر حماسه‌ها آفریدند. اگر چه این مقاومت به پیروزی نرسید، اما چهره به غایت سبعبانه دولت و ارتش ترکیه، آنهم در قرن بیست و یکم در معرض دید جهانیان قرار گرفت. توحش نظامیان به حدی بود که مردم امکان دفن کشته‌ شدگان را نداشته و مجبور بودند جنازه‌های فرزندان خود را در یخچال‌های خانگی نگهداری کنند. حتی جنازە یک مادر شهید بمدت چند روز در سطح خیابان ماند و نیروهای اشغالگر دولت ترکیە اجازە برداشتن جنازە او و دفن آن را نمیدادند. جنازە چند رفیق شهید زن را لخت کردە و بە جنازە آنها اهانت کردند.

در واقع از این زمان ببعد فشار بر امرالی و سیاست انزوای رهبر آپوتشدید شد. رهبر آپو در یکی از پیامهای خود آشکار نمود که اساسا مذاکره‌ای در میان نبوده است. هدف دولت ترکیە از این به اصطلاح مذاکرات این بود که از طریق من پ.ک.ک. و جنبش انقلابی کورد را تصفیه نموده و درهم  شکند.هدف من نیز این بود که دولت ترکیە را که طی سالهای طولانی مسئله کورد را انکار نموده بود با زبان خود و در ملا عام  به اعتراف به  وجود ملت کورد وادارم.

جنبش ما برای رسیدن به این هدف حتی از پیش شرط‌ها و سقف بالای مطالبات خود بمقدار زیادی عدول نمود. اما آنها در دولمه‌باغچهدرک نمودند که به اهداف خود نرسیده و فکر کردند فریب خورده‌اند و بهمین دلیل به همه چیز پشت پا زده و قرارداد را فسخ نمودند. در چنین وضعیتی رهبر آپو گفت که دولت تصمیم خود را گرفته و دیگر با ادامه سیاست صلح کاری پیش نمیرود. او نوشت کە دولت ترکیە قطعا هجوم گستردە خواهد کرد و خلق کورد باید خود را برای دفاع همگانی آماده کنند.

ممکن است بعضی تحت تاثیر جنگ ویژه و تبلیغات سرویس‌های گوناگون  بر این باور باشند که رهبر آپو در مورد امکان صلح با دولت ترکیه دچار توهم شده بود. اما واقعیت این نیست. پروسه صلح در سال ٢٠١٣ شروع شد. اما رهبر آپو سه سال قبل از آن در سال ٢٠١٠ در جلد پنجم مانیفست ـ تمدن دموکراتیک نوشت که آزادی خلق کورد تنها از دو طریق جنگ و صلح ممکن است. ما راه صلح را امتحان میکنیم. او نوشت که مسیر رسیدن به هدف از طریق پروسه صلح بسیار دشوارتر از جنگ است. در پروسه صلح باید نظرات مساعد تودەهای خلق را به اهداف و سیاست‌ها این پروسه جلب نمود. تلاشهای وسیع و پر هزینه سیاسی و اجتماعی و سازماندهی وسیع و هدفمند تودەها برای این امر لازم است.

در واقع او به تنهایی تصمیم به شروع مذاکرات صلح نگرفت. او معتقد بود که پروسه صلح به کل ملت و جنبش رهاییبخش کوردستان مربوط بوده و باید نظر همگان را پرسید. او گفت که در این مورد باید با تمام احزاب شمال، جنوب و شرق کوردستان گفتگو و مشورت کرد. در این رابطه KCKبا رهبری احزاب شرق کوردستان و بویژە با جناحهای مختلف احزاب کومله و دمکرات دیدارهایی را ترتیب دادند و در این مورد نیز تبادل نظر نمودند.

متاسفانه احزاب کلاسیک شرق کوردستان که سیاست انکار پژاک را در پیش گرفته‌اند،  این امر را غلط تفسیر نمودند. بجای اینکه این تماس را بعنوان اقدامی طبیعی درروند ارتباط مبارزات بخش‌های مختلف جنبش کوردستان و یک حسن نیت از سوی جنبش آپویی درک نمایند، اظهار نمودند که  گویا اکنون پ.ک.ک. مستیقما با آنها در تماس بوده و دیگر نیازی نیست ما با پژاک ارتباطی داشتە باشیم. چراکە پژاک بخشی از پ. ک. ک است و بە این شیوە خود را در سیاست انکار و نفی پژاک محق میدیدند.


جهت پیشبرد امر صلح با مشارکت مردم بخصوص در داخل شمال کوردستان و خارج از میهن از جمله در اروپا کنفرانس‌ها و سمینارهایمتعددی  با شرکت وسیع اقشار مردم برگذار شد. در واقع رهبر آپو از معتقدان عمیق به دمکراسی مستقیم و مراجعه به آرا عمومی است. خود من در آن موقع در کوهستان‌های کوردستان بودم. از طرف رهبر آپو برای ما پیام‌ها و متون بسیاری ارسال می‌شد. او میخواست که از نظرات ما (گریلا‌ها) در مورد آغاز پروسه صلح مطلع شود. ما نظرات خود را بطور کتبی برای او می‌فرستادیم.

در حقیقت پروسه صلح  بدون اطلاع جنبش، خلق و عموم  و در پشت درهای بسته آغاز نشد. این نمونه ها واقعی نبودن و غلط بودن  اتهامات بعضی را که گویا اوجلان دیکتاتور میباشد آشکار می نماید. واقعیت این است که اوجلان انسانی بسیار کوشا و جدی است. او میداند که بدون جدیت و فداکاری کارها  پیش نرفته و اهداف جنبش متحقق  نخواهد شد.

بهر حال رهبر آپو در سال ٢٠١٠ در جلد پنجم دفاعیات خود نوشت که بهترین راه برای رسیدن به اهداف جنبش صلح است. اما او به ماهیت  اشغالگران کوردستان آگاه بود و میدانست که آنها هیجگاه به حقانیت حقوق این خلق باور نداشته و همیشه آنرا وحشیانه سرکوب کرده‌اند.


اگر طبق بعضی اتهامات،  رهبر آپو در مذاکرات صلح تسلیم شده و عقب نشینی‌هایدر اصول کرده بود، چرا وضعیت انزاوی او در زندان امرالی بعد از این امر آشکارا بدتر شد و فشارها و تضیقات  بر او بیشتر شد؟


بهر حال طی سالهای ٢٠١٥ و ٢٠١٦ وقایع دردناک زیادی روی دادند. شهرهای زیادی در شمال کوردستان ویران و مردم قتل و عام شدند.در سال ٢٠١٧ بعد از شکست داعش در کوبانی روحیه خلق بالا رفته و در شهرهای عفرین، کوبانی و جزیره امرخود سازماندهیدر بین خلق  بطور وسیعی پیشرفت کرد. نتیجه آن سیستمی بود که  در مقیاس وسیعی نظر افکارعمومی را در کوردستان و جهان بسوی خود جلب نمود.

طبیعتا دشمن درتدارک و در انتظار فرصت مناسب برای مقابله و نابودی آن بود. در این مقطع در جنوب کوردستان پروسه رفراندوم آغاز شد. نظر جنبش ما در مورد رفراندوم این بود که خلق کورد بر تعیین سرنوشت خود حق دارد و باید بتواند سرنوشت خود را تعیین نماید. اما در این برهه از زمان شرایط مناسب نبوده و تعادل نیرو در ابعاد ملی و جهانی موجود نیست و نباید بدون ئاماده کاری لازم و در زمانی که شرایط آن فراهم نیست دچار اشتباه و حرکتی زودرس شد. میدانیم که متاسفانه این اشتباه اتفاق افتاد و پارت دمکرات کوردستان عراق یکجانبه این رفراندوم را بر گذار کرد و نتایج آن نیر آشکار شده و صحت این تشخیص رهبر آپو به اثبات رسید. در نتیجه رفراندمکرکوک و بیش از نصفی از مناطق جنوب کوردستان از دست رفتندند.

در همین ایام ترامپ و اردوغان بهم نزدیک شده و روابط آنها بسیار حصنه شد. در نتیجه  در سال ٢٠١٨ حمله به عفرین آغاز شد. کانتون عفرین بواسطه وضعیت مناسب جغرافیا و ویژه‌گی‌های فرهنگی مشخص آن در میان کانتون‌های روژاوای کوردستان از سازماندهی موفقتر و بهتری برخوردار بود. در واقع سازماندهی موفق خودمدیرتی دمکراتیک در آنجا انعکاس وسیعی در میان افکار عمومی منطقه و جهان یافته بود.

تمامی ارتجاع خاورمیانه، اشغالگران کوردستان ومدرنیتە سرمایەداری بە رهبری ترامپ در هراس بودند که این نمونه برجسته بە رهبری کوردها به دیگر مناطق خاورمیانه نیزسرایت نموده و مهر خود را بر آینده این منطقه کوبیده و نقشه‌های آنها را برای این حیطه دچار خطر جدی نماید.بهمین خاطر نقشه حمله به عفرین اجرایی شد.در یک توافق عمومی  روسیه بر اساس منافع خود عمل کرد، امریکا نیز سکوت نمود. ایندو در واقع منطقه شمال سوریه را بین خود تقسیم کرده بودند. امریکا اظهار میکرد که علاقه چندانی به شرق فرات نداشته و در غرب فرات نیز بیشتر با داعش درگیر بود.

 همزمان با فتح رقه کوردها در موقعیت مهم و تعیین کننده‌ای قرار گرفته بودند. در چنین فضایی در سال ٢٠١٨ هجوم علیه عفرین آغاز شد. بدون تردید اشغال عفرین زخمی کارا بر پیکر جنبش بود. اما نباید این مقاومت عظیم  را که طی آن بیش از ١٤٠٠ رفیق قهرمانانه جان خود را از دست دادند فراموش کرد و در نظر نگرفت. از طرف دیگر نباید با ئاکید بر این قهرمانی‌ها سقوط عفرین را توجیه کرد.

میدانیم که هجوم علیه سریکانی در سال ٢٠١٩ و بعد از یک تماس تلفنی بین ترامپ و اردوغان آغاز شد. اینجا نیز بعضی مناطق از کنترل کوردها خارج شد. بعضی از مناطق دیگر نیز تخلیه شده و کوردها مجبور به مهاجرت از آنجا شدند.همزمان تعدادی از رفقا شهید شدند. اما بعضی واقعیات را نیز باید در نظر گرفت. در نبرد کوبانی سکوت افکار و محافل جهانی بعد از حدود یکماه مقاومت شکسته شد.

اشغال عفرین نیز در سکوت کامل قدرتها و افکار و محافل جهانی صورت گرفت. اما شروع هجوم سریکانی انعکاس بسیار وسیعی در سطح جهان داشت. در اینجا با نرسیدن اردوغان و ترامپ به اهداف مورد نظر خود و مقاومت دلیرانه مدافعان سریکانی، به اهمیت و اعتبار کوردها بیش از پیش در سطح جهان افزوده شد. برای اولین بار مسئله کوردها در کنگره امریکا مطرح شد. مسئله کورد هیچگاه در گذشته  خود تا این حد ابعاد وسیع جهانی نیافته و مطرح نشده بود.

میدانیم که انقلاب روژاوا سیمای جدیدی به مسئله کورد در جهان بخشید. پیشتر اشغالگران کوردستان در تبلیغات خود کوردها را بعنوان تروریست و زن کش معرفی نموده بودند. با مبارزه و قهرمانی مدافعان کورد و بخصوص مبارزه رفقای زن این تصویر در هم ریخت.اینبار کوردها در انظار مردم جهان بعنوان پیشاهنگ مبارزه زنان در سطح جهان و قهرمان مبارزه علیه تروریسم داعش شناخته شدند.

در سال ٢٠٢٠ هجوم علیه هفتانین در جنوب کوردستان آغاز شد.. امسال یعنی در ٢٠٢١ هجوم جدید در گاره آغاز شد. میدانیم که به اعتبار ارتش و دولت ترکیه ضربات جدی وارد شد و آنها متحمل شکستهای بزرگی شده و این امر انعکاس وسیعی یافت. هجوم بعدی در متینا، آواشین و زاپ بوقوع پیوست. نمیخواهم در این مورد زیاد صحبت کنم. اما فقط تاریخ این هجوم یعنی ٢٤ اپریل  را در نظر بگیریم، که  روز قتل و عام  و نسل کشی ارمنی هاست. پیام دولت ترکیە نمیتوانست واضح‌تر از این باشد.

پیام این بود که در این روز ارمنی ها را قتل و عام کرده و نسل آنها را در ترکیه برانداختیم و امروز بعد از یک صد سال نوبت کوردهاست. باید اشاره کنیم که پیشتر در سال ٢٠١٨ ایران و ترکیه دیداری داشته و در آنجا مطرح نموده بودند که وضعیت کوردها برای بقای ما خطرناک شده و دیگر مثل سابق نیست. آنها خاطرنشان کرده بودند که مسئله کوردها اکنون ابعاد جهانی یافته و اگر از این روند جلوگیری نشود به تقسیم و تجزیه قلمرو آنها خواهد انجامید.

آنها همچنان مقاومت کوردها را دسته بندی کرده بودند. جنبش کوردها بە رهبری رهبر اوجلان را بعنوان خطر اصلی از یکطرف و بقیه را نیز در سمت دیگر قرار داده بودند. آنها اظهار کرده بودند که دسته دوم را میتوان با خواست‌های معین و غیر جدی راضی نمود، اما جنبش آپویی را نمیتوان گول زد. آنها بر خلق خود تکیه داشته و نیروی سازماندهی شده گسترده‌ای دارند و با شیوه‌های جنگ مدرن سده ٢١ کاملا آشنایی دارند و بایستی  اینها را از بین برد.

ما میدانیم که ایران و ترکیه اکنون به شیوه‌ای هماهنگ حرکت میکنند. در این اواخر چهار رفیق ه.پ.گ. ( نیروهای مدافع خلق) بدست نیروهای سپاه پاسداران ایران شهید شدند. همزمان در هجوم‌های ارتش ترکیه در متینا، تحرکات ایران هم از طرف دیگر آغاز شده است. احتمال این نیز هست که ایران نیز هجوم خود را آغاز کند. توپ باران این مناطق توسط نیروهای ایران اکنون نیز آغاز شده است. این بدین معناست که مسئله جدیست. دشمن علیه کوردها بطور یکپارچه هجوم آورده و عمل میکند. کوردها نیز باید بطور یکپارچه و متحد با این امر روبرو شده و مقابله نمایند.

ما میدانیم که  نبرد انقلابی خلق در روژاوا به اتحاد مردم کورد در هر چهار بخش کوردستان انجامید. این واقعیت را  میتوان بوضوع در گورستان و مزار شهیدان کوبانی، جایی که هزاران شهید از تمامی کوردستان در آن ارمیده‌اند،  مشاهده نمود. مردم در شرق کوردستان نیزعلیرغم تصور و انتظار جمهوری اسلامی  بە دفاع از روژاوا بپا خواستند.

از جنوب کوردستان دهها جوان بصفوف مدافعان روژاوا پیوستند. صدها اکسیون و کمپین برگذار نمودند. شمال کوردستان نیز بهمین ترتیب بپا خواست. کوردها در روسیه و بخصوص در اروپا نیز بهم چنین. ک.ج.د.ک.ا (کونگرە جامعە دمکراتیک کوردستان در اروپا)که ابتدا و قبل از سال ١٩٩٩ به شکل یک جبهه  فعالیت و عمل مینمود، ساختار و عملکرد خود را با پارادایم نوین منطبق نموده و در بیشتر شهرهای مهم اروپا مجالس خلقی با شرکت کوردهای هر چهار بخش کوردستان را تشکیل داد. 

این مجالس خلقی با هیجان و شور غیر قابل وصفی بپا خواسته و در برگذاری اکسیون‌ها و تظاهرات پشتیبانی از مقاومت و انقلاب روژاوا و بویژە مقاومت کوبانی نقش بسیار جدی ایفا نمودند. از طرفی دیگر برای اولین بار در تاریخ کوردستان دوستان غیر کورد زیادی در سطح جهان به پشتیبانی از مبارزە کوردها پرداختند. دوستان کوردها در اروپا و سراسر جهان در سطح چشمگیر و همه جا در فعالیتها و تظاهرات کوردها شرکت نمودند.

حتی تظاهرات زیادی از طرف نیروهای انترناسیونال جهت پشتیبانی از مقاومت کوردها انجام شد. تفکر و اندیشه رهبر آپو در سطح جهان شناخته شده و آثار او از طرف محافل روشنفکر، عقلا و اندیشمندان جهانی مطالعه و بررسی میشد. دهها سمینار و کنفرانس در مورد تزهای رهبر آپو تشکیل شد. بطور مثال در این راستا در آلمان و شهر هامبورگ دو کنفرانس بسیار وسیع تشکیل شد.

ک.ن.ک.(کنگره ملی کردستان) به فعالیت‌های بسیاری پرداخت. در پارلمان اروپا و در مکان‌های گوناگون برای مسائل  کوردهای فیلی(کوردهای که با لهجه های لک، کلهرتکلم کرده و در ایران بیشتر در مناطق کرماشان، قصرشیرین، ایلام و در شهرهای مرکزی عراق زندگی میکنند) کنفرانس‌های متعددی تشکیل شد. همچنین جهت دفاع ازشرق و روژاوای کوردستان کنفرانس‌های زیادی برگذار شد. این در واقع نمایانگر ابعاد همه جانبه یک جنگ خلق انقلابی بود و است.

باید یاد آور شوم که ما میتوانیم بوضوع نتیجه  آماده‌کاری گریلا در راستای انطباق خود با مکانیزم‌ها و شیوه‌های عصرو دوران نو و قرن ٢١ را که از سال ٢٠٠٩ آغاز شده بود،  در عمل و در نبردهای روژاوا، هفتانین و گاره و امروز در جنگ‌های متینا، زاب و آواشین مشاهده نمودیم. یعنی در مقابل پیشرفته ترین و مدرنترین شیوه‌ها و ابزار جنگی دشمن، گریلا مقاومت نموده و تاثیر آنها را خنثی نمودند.

حتی گریلا خود نیز به این تکنیک‌ها و ابزار پیشترفته دست یافته و آنها راعلیه دشمن بشیوه‌ای موفق بکار گرفت و دشمنان را استیصال نموده و تحت فشار سنگین قرار داده است. میخواهم بگویم که این دستاوردها به آسانی فراهم نشده و با فداکاری‌های فراوان بخصوص فداکاری گریلا حاصل شده است. میتوانم بگویم که ما هنوز بیشتر از پنجاه در صد تواناییهای گریلا را نمیشناسیم. توانایی آنها از جمله در ساختن مکانهای دفاعی نیرومند، تشخیص شیوه‌ها و شناسایی مکان‌ها و نقاط ضعف دشمن جهت حمله به آنها، همچنین دستیابی گریلا به تکنیک‌های مناسب جهت خنثی سازی برتری تکنیکی دشمن را خوب نشناختەایم.

در حقیقت جنگ امروز جنگ تکنیک و ایدە است. جوانان کورد از این توانایی برخوردارند. لازم است که همه جوانان کورد بطور وسیع این وظیفه تاریخی خود را درک کرده و بصفوف جنگ خلق انقلابی بپیوندند. نیاز به کسانی  که به علوم مکانیک، الکترونیک، کامپیوتر،عمران و تمامی عرصه‌های دیگر علمی و رشته‌های دیگر تخصصی آشنایی داشته، همه جا و بطور وسیع  موجود است. همه باید توانایی خود را در خدمت ایجاد و تقویت گریلای مدرن قرار دهیم.

در سده ٢١ یا با پشتیبانی گریلا و خلق آزادی کوردستان متحقق خواهد شد، یا اینکه ما فرصتی را از دست خواهیم داد که دوباره شدن آن احتمالا  دهها سال بطول خواهد انجامید. خطر نسل کشی و قتل و عام  هم کە جدیست. مسئله بر سر اختلاف ایدئولوژیک یا تاکتیکی این یا آن حزب نیست. بحث بر سر یک مبارزه  آزادیخواهانه و ملی است و هر کس باید استعداد و توانایی خود را در خدمت آن قرار دهد. این نیز معنی واقعی جنگ خلق انقلابی است.

یک گروه متخصص و فدایی پیشاهنگی این جنگ را بعهده میگیرند. اما جنگیدن وظیفه همگان است و همه باید به نسبت توانایی، زمان و مکان خود در این جنگ شرکت  و همکاری کنند. مسئله این نیست که تعدادی بجنگند، دیگران آنرا تحلیل و بعضی نیزآه برآورده یا تشویق کنند. همه باید در جنگ باشند. زمان زمان عمل است. میتوان زیاد حرف زد. بخصوص در دوران انفجار رسانه و عهد سوسیال مدیا و دسترسی آسان به منابع و آگاهی برای همگان علارغم کیفیت آن، میسر است. اما باید پراتیک را محور و اساس گرفت.

همه میتوانند حرف بزنند، اما آیا همه میتوانند عمل کنند؟ از آن گذشته تنها این جنش جهت  پیروزی در این مرحله از توانایی و پتانسیل لازم و کافی برخوردار است، در عمل جنبش دیگری موجود نیست. این جنبشی است که بر مبنای فداکاری و نه برای حصول منافع مالی و بده و بستان شخصی عمل مینماید. کادر، گریلا، مبارز و شرکت کننده‌گان این جنبش فداکارند.

باید بگویم که دیپلماسی و روابط بین المللی و ارتباط با دیگران اهمیت جدی دارند. اما در تحلیل نهایی این فقط نیرو و توان ذاتی خود ماست که زمینه را در این امور مهیا، آماده و تامین میکنند. همه کشورها با تکیه بر توان و نیروی خود ساخته  و موفق شده‌اند. بعنوان مثال کشور اسرائیل که تصور میشود با پشتیبانی این یان آن کشور بوجود آمده از مراحل دشواری عبور نموده است. در این مورد میتوان به نوشته‌ها و خاطرات گلدامایر مراجعه نمود.

در خاطرات او در خواهیم یافت کە در موارد متعددی انگلستان جهت نزدیکی به اعراب وجلب حمایت آنها علیه آلمان نازی  به اسرائیلی‌ها پشت نمود. در موارد زیادی نیز اسرائیلی‌ها توانستند  شرایط و نیروی لازم را فراهم آورند و دیگران را به پشتیبانی از خود مجبور نمودند. اینجا در مثل مناقشه نیست. صحبت بر سر این است که تنها با تکیه بر توان و نیروی درونی و ذاتی خود میتوان به اهداف مورد نظر رسید.

ما در تحلیل‌های خود اگر چه باید بحد لازم به مسایل بین المللی، امریکا و اروپا بپردازیم، اما بسیار بیشتر باید به تحلیل توانانمندی‌ها، مسائل و پتانسیل‌های درونی خودمان بیاندیشیم. بعضی از دوستان فقط معادلات جهانی از جمله بین امریکا، روسیه، اروپا و… را تحلیل میکنند. اینها البته مهم هستند، اما ما باید اساس تحلیل خود را بر توان درونی و مسائل جنبش کوردی خود بنا بگذاریم. پتانسیل‌ها را باید دستنشان و شناسایی نموده و بکار برد  و علیه مشکلاتمبارزه نموده، آنها را حل یا از گسترش و درجه تاثیر آنها کاست.

بدون شک دروهله اول اشغالگری خواهان ایجاد سد و مشکلات در مقابل جنگ خلق انقلابی هستند و این امری طبیعی، قابل انتظار بوده و جای انتقاد نیست. اینطور نیست که دشمن را بتوان به عملکردی خلاف منافع و اهداف خود هدایت کرد. مثلا در جنوب کوردستان میگویند که پ.ک.ک. باید بیرون برود و هجوم ارتش ترکیه را با این مسئله توجیه مینمایند. کسانی که چنین موضعی را پیش گرفته‌اند نه دشمن را میشناسند و نه به اندازه کافی از مسائل سیاسی جدی آگاهی دارند.

ما میدانیم که در لیبی یا سومالی، آنجایی که آنها حضور نظامی داشته و اشغالگری مینمایند،  پ.ک.ک. وجود ندارد. عده‌ای معتقدند که در صورت وجود جنبش آپوی در شرق کوردستان اردوغان مداخله خواهد کرد.  درست است که پ.ک.ک. ، پژاک در خط اول علیه اشغاگران مقاومت نموده و هدف اصلی اشغالگران کوردستان میباشند. درست است که آنها به این امر واقف هستند که با نابودی پ.ک.ک و پژاک قادر به نابودی کل جنبش کوردها خواهند بود و نیروهای دیگر کورد را بعنوان مانع جدی سر راه خود ارزیابی نیمکنند. اما این امر در واقع مسئله و مشکل اصلی اشغاگران نیست.

 مشکل آنها اساساخود ملت و جامعە کورد در شکل کلی آن است. هجوم علیه پ.ک.ک. دراینجا و در واقع هجوم علیه کل مبارزه کوردهاست.چرا بسیاری این مسائل ابتدایی را درک نمیکنند قابل فهم نیست. در خاطرات شیخ عزالدین حسینی از رهبران جنبش کورد در شرق کوردستان آمده است، کهسال ١٩٧٩ ودر بدو انقلاب ایران و در زمانی که در حال مذاکرات با دولت ایران بودند، هیئتی از  ترکیه به ایران سفر کرده و به سران ایرانی اعلام کردند که با هر گونه امتیازی به کوردها مخالف بوده و جلو آنرا خواهند گرفت.

 این بدین معنا نیست که  در آنزمان دولت ایران حاضر به مصالحه و امتیازدهی به کوردها بودە است. هدف آشکارکردن این واقعیت است که اشغالگران ماندن و سرنوشت خود را با نابودی جنبش کوردستان در قرن بیستم و بیست و یکم گره زده‌اند. سیاست آنها مکمل یکدیگر علیه کوردها بوده وبطور هماهنگ و هدفمند علیه کوردها و برای نابودی آنها اقدام و عمل میکنند. البته آنها دشمن بوده و نباید از آنان انتقاد کرده یا توقعی دیگریاز آنان داشت. آنچه ما باید انجام دهیم جلوگیری از تفرقە و ایجاد  اتحاد در صفوف نیروهای خود میباشد. باید گاها مواظب بود، سیاسی عمل کرد و بیگدار به آب نزد  و بدین ترتیب زمینه را برای ایجاد مخرج مشترک دشمنان علیه خود فراهم نیاورد.

 مورد دوم نیروهای سرمایه جهانی هستند. اینها اگر چه از اشغالگران کوردستان حمایت میکنند، اما برخورد ما با آنها نمیتواند و نباید مانند برخورد با اشغالگران باشد.آنها بدنبال منافع خود میباشند و میترسند اعتراف بە حقوق کوردها این منافع را بخطر بی‌اندازد. ما باید بە آنها بگوییم کە ما دنبال حق خود هستیم و تنها در صورت انکار آن با منافع انکارگرایان در ستیز خواهیم بود. از طرف دیگر آنها در محاسبات خود تنها در صورتی کوردها را در نظر گرفته و بحساب میاورند که آنها مانند روژاوای کوردستاننیرومند  و دارای قدرت جدی باشند. پس باید با نیرومند شدن خود سیاست انکار و امحا را بشکنیم.

بعضی ها میگویند که باید از اظهارات واعلام مواضعی که امریکا و دیگران  را ناخشنود کند پرهیز کرد. مسئله خشنودی یا دلخوری نیست، بلکه منافع آنهاست. میدانیم که  بایدن و اردوغان زمانی بشدت علیه یکدیگر موضعگیری داشتند، اما در شرایط کنونی منافع مشترک آنها را بە همدیگر نزدیک مینماید. بایدن از طرفی نسل کشی ارمنیان را برسمیت شناخت، اما همزمان و برای امیتیازدهی به اردوغان رهبران خلق کورد را دوباره در لیست ترور قرار داد.

سومین مانع در مقابل نبرد انقلابی خلق خیانت در ابعاد مختلف فردی، گروهی و از طرف نیروهایی مانند بارزانی و اقمارش میباشد. دنبال منافع شخصی و حزبی بودن میباشد. این مسئله بمراتب از اقدامات اشغالگران خطرناکتر است و بدون اتکا بە آن اشغالگر قادر به اقدامی قابل توجه و جدی نخواهد بود.

چهارمین مانع جدی بدون شک پراکندگی صفوف خودی،عدم درک صحیح حساسیت، موقعیت وتهدیداتی است که متوجه ما در لحظه میباشد. میتوان با مبارزه سیاسی، آموزش و آگاه ساختن همدیگر این مانع را برطرف کرده و از این طریق خط خیانت را نیز افشا نموده و منزوی کرد و بدین ترتیب امکانات اشغالگران را جهت هجوم محدود نموده و ضربات سنگینتری بر نیروهای آنها وارد آورد.

 طبیعی است که ما در این صورت به وزنه جدیتری در معادلات منطقه تبدیل شده و نیروهای جهانی نیز مجبور به در نظر گرفتن بیشتر این فاکتور میباشند. در سطح جهان ما باید دو مسئله را در نظر داشته باشیم. از طرفی  افکار عمومی و نیروهای دموکراتیک و سوسیالیست بخصوص در امریکا و اروپا و جلب پشتیابی آنها و از طرف دیگر از طریق این نیروها باید بر دولت‌های آنها اعمال فشار نمود.

 نه میتوان سرنوشت خود را  بدست نیروها و دولت‌های بزرگ جهان سپرده  و دنباله رو سیاست‌های آنها شد، و نه اینکه در مقابل آنان به سیاست ورزی غیر عقلانی و برخوردهای غیر سیاسی پرداخت. آگر دوستان و رفقا بیاد داشته باشند، ما قبلا یک بحث کامل را به تشریح “جنگ خلق انقلابی” تخصیص دادیم و من بدین خاطر و در اینجا این بحث را بە پایان میبرم و مایلم فقط اشاره کنم و قبلا نیز تاکید کردم  که ده سال آینده تا سالهای ٢٠٢٥ و ٢٠٣٠بسیار حساس و پر اهمیت میباشند.

مدت قرارداد لوزان به پایان رسیده و دولت-ملت ایرانی نیز صدمین سال خود را پشت سر میگذارد. این دو دولت برروی مسائل خود در این برهه زمانی کار نموده و محاسباتی انجام داده‌اند. ما نیز نباید منتظر بمانیم.  باید با دقت به محاسبات خود پرداخته، برنامه‌های خود را تدقیق نموده و تدارکات لازم را چیده ، مهیا و آماده نمایم. باید بگویم که اگر پیوند گسترده‌تر و کافی بین خلق ما و گریلاهای مدرن مان ایجاد شود، دهه سوم صده ٢١ دهه آزادی و رهای کوردستان و نابودی اشغالگران کوردستان خواهد بود.

در جواب پیشنهاد یکی از دوستان که برنامه راه و روش را دو بار درهفته برگذار کنیم باید بگویم که این مسئله با وجود برنامه‌های دیگری که ما در پیش داریم امکان پذیر نیست. ما امروز ٤٣ مین برنامه راه و روش را ارائە دادیم وبا ٥٠ مین  برنامه نیز بپایان میرسانیم. ما  در ادامە این بحث‌های باقی ماندە بیشتر به مسائل جنبش آپوی در شرق کوردستان و تاریخ و شرایط ایجاد پژاک، کودار و کژار خواهیم پرداخت.

Related posts