ڕێگا و ڕێباز قسمت چهارم: شیوه و گفتار انقلابی

ڕێگا و ڕێباز قسمت چهارم: شیوه و گفتار انقلابی

این متن بر گرفته از قسمت چهارم برنامه ریگا و ریباز (راه و روش) ‌میباشد. این برنامه برنامه ای آموزشی است که به صورت آنلاین در روزهای پنجشنبه به زبان کوردی از طریق صفحه فیسبوکی و کانال یوتیوب ریگا و ریباز پخش میشود. موضوع آموزشی این قسمت شیوه و گفتار انقلابی میباشد که در تاریخ بیستم آگوست ۲۰۲۰ توسط رفیق ئه هوه ن چیاکو ارائه شده است.
با درود به همه رفقا …
شیوه‌ی گفتار و خطابت می‌توانند همانند ابزاری برای پراکتیزه کردن و منعکس کردن اخلاق و فرهنگ انقلابی عمل نمایند. یعنی یک مبارز انقلابی می تواند جهان بینی و تفکر سیاسی خود را از طریق گفتار بە دیگران انتقال دهد و مطمئنا با شیوه‌ی گفتاری درست و بیانی شیوا سخن جذاب تر و تاثیرگذارتر خواهد بود. یک مبارز انقلابی با توجه به آنکه مدام در تعامل و همفکری با دیگران است، باید دارای قدرت بیان و سخنوری قابل و همچنین بیانش صریح و شفاف باشد.

شیوه ی بیان و گفتار انقلابی در ظاهر خود را نشان می‌دهد بە این معنا کە آنچە را کە فرد می گوید شنیده میشود، میزان باور خود شخص به آنچه میگوید نیز مهم است، چرا که فهم و باور مبارز انقلابی به گفته هایش جذابیت آن را دو چندان مینماید، اما در هر حال هر چند هم کە شیوه‌ی بیان و گفتار قوی و تاثیرگذار باشد باید دارای جوهر و عملکرد هم باشد، درغیر این صورت، مثل عالم بی عمل صدق پیدا خواهد کرد، و حتی اگر همه ویژگیهایی را هم که به آن اشاره شد داشته باشد اما گفتار و بیان، به صورت عملی در کردار مبارز انقلابی به نمایش گذاشته نشود، شنونده باورش را به او از دست داده و رغبتی به توجه و تامل در مورد نکات بیان شده نشان نخواهد داد و در نتیجه به مرور زمان مخاطبان خود را از دست میدهد. از طرف دیگر عکس این موضوع هم می تواند در جذب مردم تاثیر داشته باشد، برای نمونە فرد مبارزی کە دارای دانش و آگاهی بسیار است اما در بیان و انتقال آن مشکل دارد نمی تواند موفق باشد زیرا کە انسان باورها و آگاهی هایش را از طریق بیان منتقل می‌کند و صد البته کە بیان صریح و رسا دارای کارکرد و تاثیر بیشتری است. کسی کە دارای خطابت درست و جذابی است نە تنها مخاطبانش را از دست نمی‌دهد بلکە روز بە روز بە تعداد کسانی کە بە او گوش می‌دهند اضافە می شود چرا که حرفی برای گفتن دارد. چنین فردی می تواند طولانی مدت حرف بزند بدون این کە اطرافیان از او خسته شوند زیرا کە کلامش قوی و جذاب است.

چە مشکل گفتاری و چە جوهری می تواند سبب عدم موفقیت مبارز انقلابی و نقش مانعی برای پیشبرد اهداف او و حتی خط سیاسی کە به آن تعلق دارد را داشته باشد زیرا کە او نمایندەی سازمان و جریانی است کە در صدد انتقال درست نظرات سیاسی و ایدیولوژی خود میباشد. یک مبارز انقلابی نمی تواند بە دلیل داشتن نیت باطنی و جوهری درست دست از تلاش برای ارتقا شیوه ی گفتاری و خطابتش بردارد زیرا کە این تنها راه و ابزار برای انتقال دادن دانش و آگاهی او است . ‌هر چند کە فردی با مشکل گفتاری اما نیت پاک محبوب تر و قابل اعتمادتر از کسی است کە تنها با حرف های قلمبە و سلمبە عوام فریبی می کند.
جوهر و نیت پاک با شیوه‌ی بیان صحیح تکمیل کنندەی یکدیگر و ضرورتی برای موفقیت مبارز انقلابی و یک جریان سیاسی می باشد. شیوه‌ی گفتاری، زمانی حائز اهمیت است کە فرد بە نیت چارەیابی و حل مسئلەای مداخله کند در آن صورت چنانچه شیوه نادرست اتخاذ شود نه تنها موضوع حل و چاره یابی نمی‌شود بلکە منجر بە شکست و خراب‌تر شدن آن مسئلە میگردد.
‌همان طور کە شیوه ی ‌غذا خوردن، راه رفتن، خوابیدن و … انسان ها منحصر بە فرد و متفاوت است، ‌هر انسانی دارای شیوه بیان و ادبیات خاص خود برای حل کردن و بە سرانجام رساندن یک موضوع است. برای نمونه ما در حرکت انقلابی خود از اصطلاح هایی مانند، شیوه ی آپویی استفاده می کنیم و بە این معنا است کە رهبر آپو طرز منحصر بە فردی برای رویارویی با مشکلات و حل آنها دارد. همیشە مسئلە را شناسایی کردە و سپس بە جهت حل آن بهترین راه ممکن را برای چاره یابی انتخاب کرده است. مطمئنا اگر امروز این جریان انقلابی بە این سطح از قدرت و نفوذ و محبوبیت رسیدە است رابطه مستقیمی با این متد و شیوه ی رهبر آپو دارد. طرزی کە فکر می کند، نیازها را شناسایی می کند و سپس حرکت می‌کند.
برای نمونه زمانی کە رهبر آپو دستگیر و زندانی شد تمامی ارتباطش با رفقا، تشکیلات، مردم، خانواده و حزب قطع شد و در آن شرایط سخت کە شاید هر انسان دیگری و حتی رهبران سیاسی دیگر می توانستند خود را بی چاره و شکست خورده ببینند اما او شروع بە نوشتن کتاب‌هایی کرد کە امروز در اختیار داریم و سبب آگاهی حزب و مردم همچنین به آلترناتیوی جهانی تبدیل گشته است. طرز آپویی هیچ گاه منتظر دستور و یا یادآوری دیگران نیست بلکە همیشە پویاست و در حال حرکت است، فکر می کند، درست‌ترین راه را انتخاب می کند و در راستای آن حرکت می نماید.
مسلما افراد در هر حزب و سازمانی دارای توان و ظرفیت متفاوتی می‌باشند اما در نهایت ما طرز آپویی را الگو قرار می دهیم و مبارز انقلابی حتی با فهم و درک درست از ایدئولوژی و دارا بودن دانش، نیازمند شیوەی بیان درست برای انتقال آن است.
در این راستا چارەیابی برای مسائل باید ھدف مبارز انقلابی و حزب انقلابی باشد. بە ھمین سبب فرد انقلابی برای ارتباط برقرار کردن با پیرامون خود، جذب مخاطب و انتقال آگاھی باید دارای شیوە ی بیان متفاوت و جذابی باشد. ھمان طور کە فرد انقلابی باید با شیوە ی بیانش مشکل گشای مسائل باشد، یک جریان سیاسی هم در بعد وسیع تر باید قابلیت حل مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرھنگی را دارا باشد، در غیر این صورت مردم نیازی بە پیوستن بە جریان انقلابی را کە توان حل و چارە یابی برای مسائل را نداشتە باشد، نمی بینند.
بە طور کلی یک شیوە ی گفتاری درست نکات، ویژگی ھا و محورھای خاصی را می طلبد تا بە جذب مخاطب منجر شود.
یکی از این ویژگی ھا قدرت تاثیر گذاری است، اما این بە ھیچ وجە بە معنای تحمیل کردن یک ایدئولوژی یا طرز فکر و تحمیل کردن آن نیست بلکە استفادە ازشیوە ی بیان درست برای انتقال درست تر و در نتیجە فھم و درک موضوع توسط مخاطب می باشد و قطعا افراد با فھم درست از یک موضوع می توانند راحت تر آن را بپذیرند و در راستای آن تلاش کنند. بدیهی است که یک فرد انقلابی و روشن فکر تحت ھیچ شرایطی راضی بە اجبار و تحمیل فکرش بر دیگران نیست اما ھموارە در تلاش برای انتقال درست آن می باشد.

ویژگی مھم دیگر نقد کردن و پذیرفتن نقد است. انتقاد مانند اسلحەای است کە اگر استفادە از آن را بدانیم می توانیم در مواقع خطر، جان خود و رفقایمان را حفظ کنیم اما برعکس با استفاده غلط یا استفاده نکردن از آن می توانیم باعث مرگ خود و اطرافیانمان شویم. انسان ھا با انتقاد کردن از دیگران در اصل شخصیت و توانایی گفتاری خود را نیز نشان می‌دھند بە این معنا کە ما شاھد چگونە انتقاد کردن فرد منتقد و قوی بودن کلام او نیز ھستیم و چە بسا اگر فرد منتقد دارای بیانی درست نباشد ، انتقاد می تواند بە رنجش خاطر و کدورت منجر شود بالاخص کە در حضور دیگران ھم باشد. نکتە مھم این است کە انتقاد بە ھیچ وجە نباید تخریب کنندە و یا بە منظور کوچک شمردن و یا حتی فرصتی برای کدورت‌ھای شخصی و انتقام باشد بلکە انتقاد سازندە باید با صمیمیت و بە منظور رفع اشتباھات اخلاقی و رفتاری باشد و در اصل راھی برای کمک بە فرد مورد انتقاد باشد. ما با مورد انتقاد قرار دادن فرد مورد نظر فرصت شناخت بیشتر از خود و تغییر به او می دھیم. البته انتقاد در واقع یک ابزار دو کاره است، جدای از تاثیر بر شخص مورد نقد قرار گرفته، معرف مطرح کننده نقد هم است، بدین معنی که او و میزان صداقت و مثبت بودن هدفش را از نقد مشخص کرده به معرض نمایش میگذارد. بە طور مثال رھبر آپو بارھا ملت کۆرد، شیوه سازماندھی زن و رفقایش را در این رابطه مورد نقد قرار داده است، اما این انتقادھا سبب تشخیص و رفع مشکلات و نقطە ضعف ھا و پیدا کردن راە حل ھای ریشە ایی شدە است.

ویژگی مھم دیگر در شیوە ی گفتار و بیان درست، جدیت در گفتار است و این با عصبانی بودن، خشک و سرد بودن فرق دارد. انسانی کە در کلامش جدی است نسبت به گفتە ھایش بی قید و بند نیست بلکە بە گفتە ھایش باور دارد و ھر حرفی را بر زبان نمی آورد. قبل از حرف زدن فکر می کند و خود را در مقابل آن ھا مسئول می داند، پس از حرف ھای بیھودە و بی محتوا پرهیز میکند. فرد انقلابی می تواند انسانی خوش برخورد اما در عین حال جدی و مصمم هم باشد.

نکتەی مھم دیگر، انتقال دادن امید بە اطرافیانمان است و قطعا کسی کە بە حرف ھایش باور ندارد و خود امیدی بە محقق شدن آرمان و ھدف ھایش ندارد، نمی تواند این حس را بە دیگران انتقال دھد و در کلامش مشھود است. ھمان طور کە رھبر آپو می گوید امید از پیروزی مھم‌تر است. خلقهایی کە دچار مشکلات عدیدەای هستند، با داشتن امید می‌توانند نجات پیدا کنند و عدم داشتن امید منجر به شکستشان خواهد شد حتی اگر همه امکانات دیگر برایشان مهیا باشد .

انسان مبارز دارای شیوەی گفتاری نرم همراه با صبوری است و در مقابل نظرات و ایدەھای مختلف جبھە نمی گیرد و بیشتر سعی در تحلیل و بررسی آن بە جای رد کردن آنی و عدم پذیرش آن دارد اما بدون شک این بە معنی پذیرفتن ھمەی نظریات و موافق بودن با ھمەی عقیدەھا نیست. برای نمونە: کھنە پرستی، تبعیض جنسیتی، فئودال منشی، پیرسالاری، مردسالاری و خودرای بودن عقیدەھای ارتجاعی ھستند کە فرد انقلابی نە تنھا نباید بپذیرد بلکە باید با جدیت آن را رد و برای از بین بردنشان مبارزە کند. ھم چنین انتقاد باید بە جای ویرانی، آبادانی به ھمراە بیاورد، به این معنا که انتقاد باید به شیوه‌ای باشد که ویرانی‌ها درست و غلطها را تصیح نماید نه آنکه ویرانی ببار آورد. دیسیپلین و جدیت هم دو ضرورت به هم پیوسته میباشند، همانطور که اشاره کردیم، جدیت به معنای خشک بودن و عصبی بودن نیست، بلکه باورمند بودن به متد انقلابی برای مبارزه است که قاعدتا نظم و جدیت از أصول مهم این مقوله میباشند.

دیسیپلین و نظم هم، قالب بودن و دگم بودن نیست، بلکە سازماندھی شخصیتی و رفتاری و جدیت و داشتن ضوابط و اصول برای پیشبرد اھداف است. دیسیپلین با برنامە و پلان حرکت کردن است. با توجه به آن کە کوردستان کولونی می‌باشد و بە ٤ قسمت تحت کنترل و استعمار دولت‌ھای مختلف تبدیل گشته است، کوردھا ھموارە دارای رفلکس‌ھا و عکس‌العمل‌ھای مختلفی بودەاند. بخشی خدمتگزار و تسلیم دولت استعمارگر شدەاند، بخشی بدون رفلکس و خنثی و قسمتی ھم ھموارە عصیان کردەاند و ھیچ دستورالعملی را از دولت ھا نپذیرفتەاند زیرا کە دستورالعمل‌ھا و دیسیپلین آن‌ھا بر پایەی انکار و نابودی ملت کورد بنا شدە است.

کورد، سیستم و دیسیپلین
از آنجا کە سیستم حاکم و اشغالگر بە ملت کورد اجازەی ایجاد سیستم و دیسیپلین مختص به خود را ندادە است، این موضوع سبب شکل‌ گیری چند کاراکتر کلاسیک و نو در شخصیت کوردها شدە است و برای رسیدن بە آزادی نیازمند شکل گرفتن کاراکتر پنجم هستیم..

کاراکتر اول: شخصیتی کە بە تمامی، سیاست حاکمیت اشغالگر را اخلاق خود قرار داده است و کاملا تسلیم سیستم اشغالگر و بە ابژە او تبدیل شدە است. قدرت فکری و ذهنی اش را از دست دادە و برای اثبات سرسپردگی‌اش بە سیستم حاکم بیشتر از خود آن سیستم و افرادش در راستای حفظ و اجرای دیسیپلین سیستم اشغال گر تلاش میکند.
كاراکتر دوم: شخصیتی کە دیسیپلین‌های سیستم حاکمیت را اجرا نمی‌کند و هرگز بە بخشی از سیستم حاکم تبدیل نمی‌شود اما از آن طرف هیچ تلاشی برای ابداع سیستم و دیسیپلین خود و ملتش ندارد و هیچ رفلکس و مقابله‌ی عملی و حتی ذهنی در مقابل سیستم حاکم و اشغال گر ندارد و در نتیجە، تسلیم بی‌ارادگی و بی‌مسئولیتی می‌شود و دارای فرهنگی سازشکار میباشد که نتیجه القا سیاست سازشکارانه‌ای است کە تمام عمرش بە گوشش خواندەاند و در این به اصطلاح پند خود را نشان میدهد (اگر توانایی شکستن دستی را نداری پس آن را ببوس).
کاراکتر سوم: کاراکتری است کە در مقابل سیستم حاکم رفلکس و عکس‌العمل دارد، آن را بە هیچ شیوه‌ای قبول ندارد و اجرا نمی‌کند، عصیان می‌کند و یاغی است و حتی بە قهرمان بدل می‌شود اما بە دلیل آن کە در مقابل نظم و دیسیپلین سیستم حاکم ایستادگی و مقاومت کرده است، دارای کاراکتری آنارشیستی است کە هر دیسیپلین و نظم دیگری را رد می‌کند و آن را نمی‌پذیرد . این کاراکتر فداکار و آماده مقابلە با سیستم حاکم است اما بە هیچ شیوه‌ای دیسیپلین انقلابی را هم نمی پذیرد و در اصل هر دیسیپلینی را منشا قدرت و فشار می‌داند و در راستای مقابلە و رد کردن آن حرکت می کند.

کاراکتر چهارم: کاراکتری کە در چهارچوب تعاریف لیبرالیسم، هر نظم و سازماندهی انقلابی و مبارزه جدی کە باید در راستای تحقق آرمان های ملت کورد و کوردستان رعایت و اجرا شود را فشار می بیند. این کاراکتر هرگز عمق مشکلات کوردستان و خلق کورد را درک نمی کند و نمی تواند تشخیص دهد کە کوردستان و ظلمی کە بە مردمش می‌رود ویژه است و موقعیت و چنین سرکوب و ستمی چه از نظر شدت و عمق آن و همچنین وسعتش در هیچ جای جهان توسط هیچ خلق دیگری تجربه نگشته است، این شخصیت اگر در اوروپا یا آمریکا ساکن شود تمام سعی‌اش را در بە اجرا درآوردن نظم و دیسیپلین و قوانین این کشورها می‌کند اما نوبت بە کشور و ملت خودش کە می رسد از دیسیپلین انقلابی سرباز می زند.
در نتیجه باید برای درست کردن کاراکتری آزاد تلاش کرد کە بتواند ابژگی ، گوش بە فرمان بودن و مطیع بودن سیستم حاکم را در خود از بین ببرد، پیروی کردن از تعاریف و دستورالعمل‌های سیستم حاکم و اساس گرفتن آنها را در خود بکشد و ذهنیت بردگی و زنجیرهای اسارت ذهنی خود را در هم بشکند. باید قیام کند، یاغی و سرکش باشد و در مقابل سیستم اشغالگر بدون رفلکس و عکس العمل نباشد. از آن طرف با سیستم و دیسیپلین انقلابی سازگار باشد و تفاوت دیسیپلین سیستم حاکم را از نظم و سازماندهی سیستم انقلابی تشخیص دهد. منظور این نیست که با هر دیسیپلین و سیستمی سازگار شود، بلکە منظور نظم جوهری و انقلابی است کە با هم سو شدن و سازگاری با آن بتوان بە آزادی و رهایی از حاکمیت اشغالگر دست یافت و ضرورت دیسیپلین انقلابی را درک و به صورت یک اصل لازم در مسیر مبارزه اش به آن بنگرد.
بدون شک پایە این کاراکتر ،کاراکتری شکست ناپذیر و پیروز است و تنها کاراکتری است کە در یک جریان انقلابی راه رسیدن بە پیروزی را ممکن می سازد. ٤٠ سال است کە برای شکل گیریش مبارزه می شود و باز هم باید برای ایجاد چنین کاراکتری مبارزه کرد، پیروزی ما مستلزم ایجاد چنین کاراکتری است (با این ویژیگیها، سوبژه، عصیانگر، دارای نظم، سیستم و سازماندهی انقلابی).
فرد انقلابی دارای گفتاری صریح و روشن است و اھل سازش یا چشم پوشی از خطاھا نیست، اما گاهی شرایط مبارز انقلابی را ناچار به مدارا کردن مینماید که این متد در روابط داخلی و برخورد با دوستان برای حل مسائل استفاده میشود اما در برخورد با دشمن و مخالفین سیاسی، برای حل مسئلە باید از ابزار تاکتیک استفاده کرد این به معنای سازش نیست، تاکتیک میتواند توافقی کوتاه مدت یا طولانی مدت باشد بر سر مسئله ای که نفع آن به جیب خلق میرود و در شرایط خاص اجتناب از آن تاکتیک غیر ممکن میباشد، البته تاکتیک به هیچ وجه نباید استراتژی را تحت الشعاع قرار دهد و خللی در آن ایجاد کند، بر عکس باید به ابزاری جهت حفظ و پیشبرد استراتژی که همانا رهایی خلق است، باشد.
در اصل مبارز انقلابی در تلاش برای یافتن راه حلی است کە ھم سو با خط فکریش است و می تواند برای بە نتیجە رسیدن مدارا و توافق هم داشته باشد، اما لیبرال نیست و این نباید بە رفتار و کاراکتر او تبدیل شود. اگر مدارا کردن بە یک طرز و عادت روش تبدیل شود، در واقع سازشکاری است و خطرناک میباشد. مبارز انقلابی نباید فرصت طلب با اپورتونیست باشد و اگر در شیوە گفتار و رفتارش فرصت طلبی مشاھدە شود باعث افت مبارزە می‌شود.
جزئیات را با دقت دنبال و ارزیابی کردن یکی دیگر از ویژگیهای مبارز انقلابی است، برای مثال هنگامی که کلیپی از عملیات گریلا ھا را می بینیم، شاید تصور شود که این عملیات موفقیت آمیز در لحظە و آنی اتفاق افتادە است اما در واقع مدت ھا بە این عملیات فکر شدە است و آن را با جزئیات بررسی کردەاند.
ھم چنین شیوە و طرز انقلابی نیازمند صبر و حوصلە است اما این بە معنی خنثی بودن و بی خیالی نیست. زیرا خنثی بودن در شرایطی کە نیاز به مداخلە سریع است، ویرانگر خواهد بود.گاھی بعضی موضوعات نیازمند تصمیم گیری سریع و وارد عمل شدن فوری است و صبر کردن می تواند باعث مشکلات بزرگتر و جدی تری شود. ھمان طور کە بی صبری و عجول بودن در مواردی کە می‌توان بیشتر تامل کرد باعث شکست و بە انجام نرسیدن پروژە می شود. فرد مبارز نباید دارای خصوصیاتی ھم چون نا امیدی، خودکم بینی و … باشد زیرا کە فرد مبارز خود امید خلق است و مردم ھیچ گاە بە فردی ضعیف تکیە یا حتی اعتماد نمی کنند.
فرد انقلابی دارای اعتماد بە نفس است. ثابت قدم، استوار و محکم است و ھمیشە با امید و روحیە مثبت با مردم از آیندە صحبت میکند، دائما در حال مبارزە برای از بین بردن و بە حداقل رساندن ذھنیت کھنە پرستی، مردسالاری، تبعیض جنسیتی، تبعیض طبقاتی، ظلم، اجبار و ناعدالتی است پس خود نباید دارای یکی یا چند مورد از این ویژگی ھا باشد و یا حتی شیوە و طرز گفتارش برای نمونە تحمیلی باشد. او نمی تواند و نباید دارای ادبیات و روش فئودال منشانه، شئونیستی و یا ادبیات برخاسته از فرهنگ مردسالاری و زن ستیزانه باشد.
موقعیت، سرانجام و ھدف باید در گفتار فرد انقلابی مشھود و قابل درک باشد. فرد مبارز با امید بە سرانجام و بە ثمر رسیدن تلاش ھا حرف میزند، ھرچند که پیروزی از مسیر دشواری هم بگذرد و سخت باشد، در هنگام شکست هم، با درایت دلایل شکست یک پروژە و فعالیت را مورد تحلیل و بررسی قرار می دھد و از تکرار آنها پرهیز میکند. اما پس از ھر شکستی ھم نا امید نمی شود و دست از مبارزە بر نمی دارد. فرد انقلابی با ھدف زندگی می کند و تا رسیدن بە آن دست از مبارزه برنمیدارد. در طرز و اصول و حرف زدنش ناکامی، منفی بافی و بی چارگی دیدە نمی شود و برعکس بە اطرافیان انرژی مثبت می دهد و امید و رفتارش سبب حرکت و انرژی گرفتن اطرافیان می شود، دارای انرژی بالا و بدور از روش بروکراسی و خود بزرگ بینی است و میل به ریاست ندارد و در جایگاهی که قرار میگیرد به جز به خدمت بیشتر و تلاش بیشتر در جهت مبارزه فکر نمیکند، در واقع در یک جریان انقلابی هیچکس فرانبر و فرمانبردار نیست، فرمان را موقعیت و منافع مبارزه و هدف در جهت پیروزی مبارزه صادر میکند و مبارزان انقلابی همه به نسبت جایگاه و توانایهای خود مطیع آن هستند(دیسیپلین).
انسان انقلابی برای به انجام رساندن یک پروژه و پلان تمام تلاش خود را خواهد کرد، اما در صورت تشخیص عدم تواناییش برای به انجام رساندن پروژه، متواضعانه و با کمال صدات پروژه را به رفیق خود که در آن مورد توانایی بیشتری دارد میسپارد.

در مبارزە تنھا فداکاری و اھل عمل بودن ھم کافی نیست ھر چند کە این ویژگی ھا بسیار ارزشمند و نایابند اما مبارز انقلابی مطمئنا برای جذب و تاثیرگذار بودن و ابتکار عمل نیازمند فکر کردن و پلان و برنامە است. یعنی انسان مبارز با دقت و تامل پلان و برنامە ریزی می کند و ھمیشە بە دنبال شیوە ھای جدید و ایدە ھای متنوع در راستای خط فکریش است، بدیهی است که اھل عمل است و آمادە انجام کارھای پراکتیکی را نیز دارد. البتە باید گفت، با در نظر گرفتن استعمارزدگی خلق کورد، مبارزه و جذب نیرو جهت مبارزه کار ساده ای نیست اما مبارز انقلابی در این راه تلاش مستمر میکند و روحیه ای شکست ناپذیر دارد.
مبارز انقلابی باید دارای کلامی دوستانە باشد برای این کە حس اعتماد و امنیت را بە اطرافیان بدھد در غیر این صورت می تواند باعث دفع مردم و یا ایجاد ترس و بی اعتمادی شود. او در عین حال کە جدی و صریح و قاطع حرف میزند اما دارای کلامی دوستانە است کە حس امنیت را در طرف مقابلش بە وجود می آورد.
انسان مبارز دائما در تلاش برای تغییر رفتارھای نادرست و اشتباە ھای خود است زیرا فردی کە نتواند خود را تغییر دهد، نمی تواند دیگری یا جامعە را تغییر دھد پس او باید بە اشتباھات گفتاری و روشهای نادرست خود اعتراف کند، آنھا را شناسایی کند و سپس در جھت رفع آن ھا و رشد خود بکوشد. چنین فردی با مطالعە منظم، مشاھدە و یادگیری و شناخت ضعف ھایش خود را تغییر میدھد و می تواند باعث تغییر دیگران هم باشد. و در سطح وسیعتری جامعە را نیز تغییر دهد و ھدف مبارزه نیز تغییر و رشد جامعە است.

انتقاد کردن باید زمینە اش فراھم باشد و سپس با گفتاری درست و دور از مشکلات شخصی در جھت رشد طرف مقابل، با لحنی دوستانە و صمیمی بیان شود و این نباید مطلقا برای تخریب شخصیت و یا بی ارزش کردن او باشد کە در این صورت از مرز نقد و انتقاد می گذرد و معنی تخریب را خواهد داشت. در یک جریان انقلابی درست، ھمە افراد در ھر سن و سالی باید حق اظھار نظر کردن و شنیدە شدن را داشتە باشند .
انسان ھایی کە دارای تجربیات بیشتری ھستند و سال ھای طولانی تری در صفوف مبارزە بوده اند می توانند با شیوە ای دوستانە نه از روی اجبار و دستور ، آگاھی خود را بە جوانترھا منتقل کنند و البتە این نکتە حایز اھمیت است کە استعداد و تلاش انسان ھا در یادگیری و کسب تجربە متفاوت است برای نمونە کسی در گذر ٢٠ سال می تواند بە دانشی برسد کە در فرد دیگر با گذر١٠ سال ممکن است. در نھایت جنبش و پویایی و انرژی جوانان باید مکمل تجربیات و آگاھی کسانی شود کە سالیان طولانی مبارزە کردە اند و بە گفتە رھبر آپو در این حالت رسیدن بە پیروزی حتمی است.

Related posts