اهمیت سازماندهی و عملیات
این متن برگرفته شده از قسمت پنجم مجموعە برنامەهای ڕیگا و ڕێباز (راه و روش) میباشد. ریگا و ریباز، برنامهای آموزشی است که به صورت آنلاین در روزهای پنجشنبه به زبان کوردی از طریق صفحه فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕیگا و ڕیباز پخش میشود . موضوع آموزشی این قسمت (اهمیت سازماندهی و عملیات) میباشد که در تاریخ بیست و هفتم آگوست ۲۰۲۰ توسط رفیق اهون چیاکو ارائه شده است.
در این دوره از مجموعه برنامههای راه و روش به اهمیت سازماندهی و نحوه فعالیت یا به بیانی دیگر چگونگی عملیات انقلابی، لزوم و ضرورت سیستم و طریقههای کارکرد و آشنایی با آن خواهیم پرداخت.
در آغاز میخواهم این گونه شروع کنم که مجموعه هستی ذاتا دارای سازماندهی، نظم و سیستمی قانونمند است، و میتوان گفت تمامی موجودات کره خاکی برای ادامه حیات خود به نسبت توانمندیهایشان دارای سازماندهی، نظم، سیستم و مناسبات خاص به خود هستند. به نحوی اگر بخواهیم زندگی هر یک از جانداران و حیوانات را با در نظر گرفتن توانایی و ویژگیهای خاص به خودشان را بررسی کنیم، هر کدام از آنها سازماندهی، نظم و سیستم مختص به زندگی خود را دارند.
بدون شک اگر از زاویه قانونمندی و سیستم موجود در عالم، به جوامع انسانی و بویژه جوامع مدرن که جوامعی سیاسی نیز هستند نظر بیفکنیم، نیاز به این مهم بیش از پیش نمایان و برجسته میگردد. تا آنجا که میتوان گفت: سازماندهی و نظم یکی از عوامل و ابزارهای اساسی زندگی و مبارزه انقلابی هستند، یعنی اگر بخواهیم تیتروار مراتب آموزش، سازماندهی و فعالیت انقلابی را فرموله کنیم، بعد از آموزش، سازماندهی در زندگی و فعالیت انقلابی در اولویت قرار میگیرد.
به گونهای دیگر سازماندهی و آموزش مکمل یکدیگر هستند، در نتیجه بدون امر آموزش، سازماندهی و تشکیلات فاقد انسجام است، به نوبه خود سازماندهی نیز اگر بر آموزش استوار نباشد منسجم نخواهد بود و جهت ماندگاری و تداوم بخشی امر آموزش، سازماندهی باید بر پایه محکمی ازآموزش استوار گردد. متقابلا عدم انسجام بین سازماندهی و آموزش، تشکیلات را بسوی پرتگاه میکشاند و در نهایت منجر به از هم پاشی سازماندهی میگردد.
با توجه به سه اصل مهم برای پیشبرد انقلاب یعنی آموزش، سازماندهی و عملیات، همانگونه که بدون آموزش دستیابی به یک سازماندهی منسجم امکان ندارد، بدون سازماندهی نیز امکان به میدان آمدن و اجرای عملیاتی تاثیر گذار ممکن نیست. پس سازماندهی را باید به عنوان اصلی مهم بعد از آموزش در جهت مبارزه برای انقلاب و زندگی هدفمند باید در نظر گرفت.
بر اساس فرمول دیگری اگر بخواهیم سازماندهی را مورد ارزیابی قرار دهیم، برای نائل آمدن به هدف و معنا بخشی به زندگی به سه مولفه یا عامل کوتاه مدت، میان مدت و طولانی مدت جهت نظم بخشی نیاز داریم.
۱).سازماندهی: همچون محرک نیروبخش کوتاه مدت.
۲). ایدئولوژی: مرحله میان مدت.
۳). علم و دانش: مرحله طولانی مدت.
باتوجه به سه مرحله یاد شده، سازماندهی و تشکیلات به عنوان مرحله آغازین، نقش محرک و اساسی در پیش برد اهداف عملی در کوتاه مدت را برای نیل به مبارزه و زندگی ایفا میکند، در این مرحله است که نقش فرد برجسته میشود، به این معنا که مبارزه، فرد سازمان یافته میطلبد، مجموعه افرادی که پایبند به اصول و مبانی تشکیلات در زندگی و مبارزه باشند.
● ویژگیهای فرد تشکیلاتی:
در باب فرد پایبند و متعهد به اصول و مبانی تشکیلات میتوان تعاریف متعددی ارائه داد و از زوایای مختلفی به کاراکتر فرد تشکیلاتی پرداخت، اما در اینجا به چند ویژگی اساسی اشاره خواهیم کرد.
– به طور کلی انسان دارای دو نوع هوش میباشد، هوش عاطفی و هوش تحلیلگر،یک فرد سازمان یافته قدرت ایجاد توازن بین هوش عاطفی و تحلیلگر را دارا میباشد، چرا که اتکا به هریک از این ویژگی ها به تنهایی، نمیتواند نظم را به مرحله عمل درآورد.
برای نمونه در برخورد فرد با موضوعی، ناخودآگاه واکنش فرد نسبت به موضوع پیش آمده را در بر دارد، در نتیجه اگر فرد تنها با اتکا به ویژگی های احساسی برخورد کند، احساسات صرف میتواند ابزاری باشد برای به بیراهه بردن موضوع و هدر دادن زمان و انرژی و ضررمند کردن امر موجود؛ اما زمانی که هوش تحلیلگر دخالت میکند فرد را به کنش، تحلیل و آنالیز رهنمود میسازد و در نتیجه فرد با تسلط بر احساسات خود برخورد کرده و در اصل هوش احساسی خویش را سازمان میدهد و با ایجاد توازن بین هر دو هوش به نفع حل بحران وچاره یابی از آن بهره میگیرد.
اما گاها بالعکس، اگر فرد تنها با اتکا به هوش تحلیلگرانه بخواهد موضوع را تحلیل و ارزیابی کند، عملگرایانه با موضوع برخورد خواهد کرد، بدون در نظر گرفتن عواطف و احساسات که این هم میتواند عملی زیانبار و مضر در پی داشته باشد. در واقع سلطه و استیلای همراه با ظلم و استبداد امروزی حاصل رویکرد یک جانبه و بعد تحلیلگرانه است که مانع از مداخله بعد عاطفی و احساسی شده است. یک جانبه بودن بعد کاوشگرانه صرفا در پی منافع و سودجویی میباشد که برخورد صرفا عملگرایانه مانع شکوفایی عواطف و احساسات انسانی میشود، درنتیجه منافع جامعه انسانی نادیده گرفته میشود. بنابر این فرد تشکیلاتی، فرد متعهد به مبانی و اصول سازماندهی باید بتواند بین دو بعد موجود هماهنگی و همسویی ایجاد کرده و با علم به شناخت از خود توزان بین تحلیل و احساس را معیار تصمیمگیری قراردهد. زیرا از بین رفتن توازن میان این دو بعد در هر حالت به زیانباری ختم میشود، اما مبارز انقلابی و تشکیلاتی با ایجاد همسویی و توازن، متعهد به اصول و مبانی سازماندهی خواهد بود که در فرآیند عمل فرد نیز نمایان خواهد شد.
• نظم و دیسیپلین:
در رابطه با نظم و دیسیپلین قبلا هم اشاره کردیم، که نظم از فاکتورهای اصلی مبارز انقلابی است که باید در خود ایجاد کرده و آن را پرورش داده و شکوفا سازد، مقصود از نظم و دیسیپلین نظم بنیادین است، بدون شک در اینجا فرد تشکیلاتی تابع نظم مکانیزمی نیز خواهد بود.
در آغاز با مثالی از لنین در این رابطه شروع خواهیم کرد:
لنین از جمله مبارزین انقلابی بوده است، که در زمینه علم تشکیلات نام او بیش از هر مبارزی به میان آمده و میآید. همانطور که در دورههای آموزشی قبل در مورد آن بحث کردیم، شعار همیشگی و اصلی ناپلئون پول، پول و پول بود. شعار لنین نیز سازماندهی، سازماندهی و سازماندهی بود و شعار بنیادین رهبر آپو: آموزش، آموزش و آموزش بوده و میباشد.
لنین از محدود افرادی بوده است که به باور بسیاری در زمینه علم سازماندهی بیشترین پافشاری را کرده است. نقل میکنند که از لنین پرسیدهاند: – با وجود این همه جنگهای داخلی و هجوم خارجی، عامل اصلی موفقیت شما چه بوده است؟ -در جواب لنین میگوید:دیسیپلین، دیسیپلین و باز هم دیسیپلین.
• از خودگذشتگی و فداکاری:
از خود گذشتگی و فداکاری یکی دیگر از ویژگی های فرد تشکیلاتی است، فردی که مدام از راحت طلبی و تن پروری و تنبلی گریزان است. همیشه آماده از خود گذشتگی است و در هر موقعیتی اگر تن پروری و تنبلی بر او غالب شود بیدرنگ با دید و استدلالی نقادانه خود را نقد و مورد باز بینی قرار میدهد.
• جمعگرایی و کلکتویزم:
کلکتویزم یا جمعگرایی و کار گروهی و جمعی یکی دیگراز ویژگیهای فرد تشکیلاتی است.
بدین معنا که فرد تشکیلاتی هر چقدر ورزیده و متبحرهم باشد، واقف به این نیزواقف است که به تنهایی راه به جایی نخواهد برد. پس فرد تشکیلاتی باید جمعگرا و کلکتویزم باشد و در عین حال با روحیه کار جمعی و همگام با جمع در پراکتیزه کردن سازماندهی و مبارزه اقدام کند، در مقابل آن فردی منزوی، گوشهگیر، راحت طلب و سودجو نیست بلکه فردیست کمونال، کارآفرین و دمکرات. در واقع میتوان گفت فرد تشکیلاتی کاراکتریست که خود را از یوغ استبداد و ستمی که از جانب دولت به او تحمیل شده است رها میسازد چرا که با اتکا به کارکتری که در نظام دولتی آموزش و توسط استبداد رشد و پرورش یافته امر تشکیلاتی راه به جایی نخواهد برد.
● تشکیلات و سازماندهی:
تا به اینجا خلاصه وار نظم و ویژگی های فرد تشکیلاتی را تشریح نمودیم، اگر در یک جمله بخواهیم تشکیلات و سازماندهی را توضیح دهیم: به گرد هم آمدن مجموعه سه نفر و بیشتر از سه نفر برای رسیدن به هدف و فعالیت در راستای دستیابی به آن هدف را کار تشکیلاتی میگویند.
پس میتوان گفت تشکیلات از مجموعه سه نفرو بیشتر از سه نفر تشکیل میشود، اما کمتر از سه نفر یعنی دو یا یک نفر را به تنهایی نمیتوان کار سازماندهی شده یا تشکیلات نامید. در عین حال یک نفر به تنهایی نیز میتواند دارای کاراکتر تشکیلاتی باشد اما به تنهایی قادر به سازماندهی و پیشبرد اهداف تشکیلاتی نیست.
یک تشکیلات سازمان داده شده میتواند از مجموعه سه نفر آغاز و تا هزاران و میلیونها شخص (برای رسیدن به هدف و آرمانی) ادامه داشته باشد، یعنی هر گاه تشکیلاتی ایجاد میشود در واقع به منظور رسیدن به هدف و آرمان خاصی ایجاد میگردد. سازماندهی و تشکیلات قبل از هر چیز باید با تعیین هدف و آرمان خاصی در چارچوب دستیابی به همان هدف ایجاد شده باشد، اما برای دستیابی به هدف یا اهداف معین شده به دو ابزار دیگر نیز نیاز است:
•استراتژی
•تاکتیک
پس سازماندهی و تشکیلاتی که هدفی را از قبل تعیین میکند، برای دستیابی به آن هدف، استراتژی و تاکتیک رسیدن به هدف را نیز مشخص کرده باشد.
به بیانی سادهتر استراتژی و تاکتیک به نردبانی میمانند که جهت بالا رفتن به بلندی مورد استفاده قرار میگیرند، در مرحله اول، هدف رسیدن به بلندی است، پس قبل از هر چیزی به وسیله و ابزاری برای رسیدن به نقطه مورد نظر در بلندی نیاز داریم. در وهله اول نردبان به عنوان وسیله رسیدن به هدف یا همان استراتژی ایجاد میگردد، و در وهله دوم هر یک از پلهها و فواصل ایجاد شده در نردبان همچون تاکتیک رسیدن به قله (هدف) ایجاد شده و عمل میکنند.
از نقطه نظری دیگر هر گاه مجموعه سازماندهی و تشکیلاتی ایجاد میگردد همزمان با آن تشکیلات با ایجاد مجموعه برنامهها، نقشه راه، تهیه و تنظیم مانیفست، سازماندهی اصول و پرنسیبهای عضویت و مشارکت و .. آغاز به فعالیت میکند و صرفا دورهم گرد آمدن چند نفر را به تنهایی نمیتوان تشکیلات یا کار تشکیلاتی نامید. در کنار آن تشکیلاتی که به منظور دستیابی و رسیدن به مطالبات ملی دمکراتیک خلق و رهایی از ستم طبقاتی و جنسیتی سازماندهی و تشکیل میشوند، ضروری است که ابزار مورد نیاز را نیز فراهم سازند، به این معنا که یک سازمان تشکیلاتی باید مانیفست سازمانی، طرح و برنامه، اصول عضویت واساس مشارکت را ایجاد و مشخص کرده باشد. به صورت گستردهتری میتوان گفت تشکیلات مجموعه فعالیت و مبارزه مشترک بر اساس اصول و سازوکار مشخص در راه اهداف و آرمانهای مشترک و تعیین شده است. اما برای فعالیت مشترک نیاز به قواعد و قوانین تشکیلاتی است، با آنکه افراد با اهداف و زمینههای مشترک متشکل شده اند، اما نیاز به قواعد و قوانین تشکیلاتی امری اجتناب ناپذیر در سازماندهی افراد است، در این چارچوب یک سازمان تشکیلاتی باید دارای اساس نامه و برنامه هایی باشد که اعضا را مقید به پیروی از آن میکند.
برنامه و دستور کار قبل از هر چیز اهداف تشکیلاتی را تعیین میکند و در کنار آن تبعیت داخلی، ارتباط و پیوستگی درون تشکیلاتی را معین میسازد، به این معنا که تبعیت در دستور کار تشکیلات، بیانگر ارتباط و پیوستگی در کار سازماندهی است. با توجه به آنچه ذکر شد میتوان نتیجه گرفت که مجموعه دستورات کاری، برنامه، قواعد و قوانین، سیاست تشکیلاتی و تابعیت و پیروی درون تشکیلاتی اخلاق و منش تشکیلات را تشکیل میدهند.
• سیاست تشکیلاتی: اهداف و آرمان تشکیلاتی.
• اخلاق تشکیلاتی: تابعیت و پیروی کردن درون تشکیلاتی.
در نهایت در این نقطه است که جامعه بر مبنای ارزشهای اخلاقی و سیاسی پا به عرصه میگذارد و جامعه اخلاقی و سیاسی پدید می آید، در مباحث آینده موضوعی را در رابطه با جامعه اخلاقی و سیاسی خواهیم داشت که در آنجا به صورت مفصلتری در این مورد بحث خواهیم کرد.
● سازماندهی جامعه
در باب فرد، خارج از سازماندهی تشکیلاتی نکاتی را ذکر کردیم، گفتیم که فرد هر اندازه قوی و نیرومند هم باشد، خصایص و کارکتر تشکیلاتی را نیز در خود پرورش داده باشد، تا آن زمان که وارد حلقه تشکیلاتی نشده باشد قادر به تصميمگيری مستقل و فردی نیست، فاقد استدلال و عاجز از اقدام به امر تشکیلاتی به صورت منفرد است. به این معنا که اگر فرد با هزاران تن از افراد دیگر دارای نقاط فکری مشترک باشد تا زمانی که عوامل و امر سازماندهی این افراد را به هم دیگر مرتبط نسازد و موجب فراهم ساختن زمینه تصميم گيری، بحث و جدل مشترک بین افراد نشود تا هر اندازه هم که این افراد داری افکار و نقاط مشترک فکری باشند خارج از دایره تشکیلات مفهوم نیرو شکل نخواهد گرفت.
در این رابطه برای همه ما واضع و آشکار است که اشغالگران، نظام سرمایهداری و امپریالیسم در هر زمان و هر جا در تقابل با سازماندهی و تشکیلات عمل میکنند و مدام در صدد از میان برداشتن مکانیزمهای تشکیلات و سازماندهی جامعه هستند. در تقابل با تشکیل و سازماندهی جامعه، لیبرالیزم وارد عرصه میشود و با ترویج و تشویق افراد به گوشگیری و انزوا، فرهنگ لمپنیزم و بیتفاوتی را اشاعه داده و به اسم آزادی فردی، فردگرایی را اموزش و در جامعه نهادینه میکند و به هر طریق ممکن سعی در ایجاد سد در برابر همبستگی اجتماعی و سازماندهی دارد، که در اصل نشات گرفته از وحشتش از ارزشها و معیارهای تشکیلاتیی میباشد که در جهت رهایی است. به ویژه در جامعه ما که جامعهای اشغال شده و زیر سلطه است، بنابراین هر گونه تشکل را که در جهت آزادی و منافع همگانی باشد به شدت سرکوب مینماید.
در هر صورت ما امروز نمیتوانیم همچون گذشته با دید کلاسیک به امر تشکیلات بنگریم، در گذشته سازماندهی صرفا با شعار حزب آهنین و با اتکا به اصول نظم و دیسیپلین ایجاد میشد.اما ما امروز بر این باوریم که باید در هر جامعه با اتکا و در نظرگرفتن ویژگیهای آن جامعه به سازماندهی و تشکیلات اقدام نماییم. برای نمونه نیروی پیشرو “هێزی پێشەنگ” امروز دارای سازماندهی خاص بە خود است، به این معنا که نیروی پیشرودارای نظم و دیسیپلین خاص به خود در امر سازماندهی و تشکیلات است و در کنار آن خود جامعه نیز از هر جهت نیازمند به سازماندهی است.
برای تشکیلاتی که در جهت انقلاب مبارزه میکند، نیروی پیشرو تعین کننده درجه کمی و کیفی تشکیلات، در برهههای مختلف زمانی و مکانی است، که بیشتر نقش خود را آشکار و نمایان میسازد. در نتیجه نیروهای پیشرو تشکیلاتی که در مرحله انقلاب قرار دارند ملزم به رعایت دستهای از اصول و معیارهای خاص به خود به عنوان نیروی پیشرو در مرحله انقلاب هستند. اما نباید فراموش کرد که این اصول و قواعد را نمیتوان به عنوان معیارهای ثابت و همیشگی یک نیروی تشکیلاتی در هر زمان و مکانی قرار داد.
در رابطه با سازماندهی جامعه میتوان گفت که جامعه باید در تمامی زمینهها به امر سازماندهی اقدام نماید و در هر زمینه نیز سازماندهی باید با توجه به ضرورت و نیاز جامعه در آن زمینه باشد، باتوجه به تفاوت های سازماندهی در درجه کمی و کیفی ، برهه زمانی و مکانی، سازماندهی یک جامعه، یک ضرورت میباشد، به این معنا که یک گروه فرهنگی هنری به مانند یک گروه چریکی سازماندهی نمیشود، یا سازماندهی یک کمیته فعال در زمینه اجتماعی همچون یک دسته سربازی، نخواهد بود، یا یک گروه کادر درمان و الا آخر .. یعنی تمام گروهها و دستههای تشکیلاتی با توجه به ضرورت و اهمیت هر دسته در زمینه کارو فعالیت منطبق با خود سازمان مییابند، پس نمی توان با دیدی تنگ نظرانه و دگماتیزم به امر تشکیلات نگریست.
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم هر امری که مجموع بیش از سه نفر یا بیشتررا در عرصه اجتماعی با اهداف مشخص، جهت جواب دادن به نیازهای جامعه دور هم گرد آورد را میتوان تشکیلات نامید. در این رابطه نباید فراموش کرد که سازماندهی و تشکیلات امری صرفا مختص به مرحله انقلاب یا پیش از انقلاب نیست، بلکه نیاز به سازماندهی جامعه بعد از انقلاب بیش از پیش امری لازم و ضروری است. همانطور که قبلا هم اشاره شد وظایف نهادها و سازمانهای دولتی در واقع هدفی جز جلوگیری از سازماندهی جامعه را ندارند، که امری دیکته شده و تحمیلی از بالا به پایین برای ممانعت از سازمان یافتن جامعه است، اهمیت سازماندهی جامعه تا آنجا است که تمامی ارگانها و نهادهای دولتی یا در یک کلمه دولت اشغالگر مدام در حال جلوگیری از سازمان یافتن جامعه عمل میکنند.
● معیارهای تشکیلات و سازماندهی:
هر سازمان و تشکیلاتی بر اساس مجموعه ای از معیارها شکل می گیرد، بویژه برای آن دسته از تشکیلات و سازماندهیهایی که درجهت مبارزه برای انقلاب فعالیت دارند یعنی تا وقتی که امر پیشاهنگی مبارزه برای انقلاب را برعهده دارند و در صدد پیشبرد اهداف عملی سازمان هستند هر لحظه غفلت و درنگ کردن در عمل می تواند فاجعه بار و وقایع جبران ناپذیر در پی داشته باشد.
پس سازمان باید دارای معیار هایی در بدنه تشکیلات و رهبری در جهت واکنش به موقع در مواقع اضطراری و غیرقابل پیش بینی و در شرایط عادی نیز باشند. تشکیلاتی که دارای هزاران و میلیونها عضو است قادر نیست که تمامی اعضای میلیونی خود را جهت اتخاذ موضع در رابطه با موقعیت و پیشامدهای اضطراری در جریان تصميم گيری آنی و به موقع که لازمه کار تشکیلاتی است قرار دهد .
اما این چنین هم نیست که یک سازماندهی و تشکیلات بدون برنامه از قبل اقدام به اتخاذ موضع و تصميم گيری کند همانطور که قبلاً هم اشاره شد یک تشکیلات باید دارای برنامه، مانیفست، طرح و نقشه باشد. پس در این راستا در چارچوب اساسنامه و مکانیزم کنگرههای مرکزی، استراتژی و برنامهها ی خود را از قبل آماده و برنامه ریزی های کاری را با توجه به استراتژی های مشخص شده در دستور کاری خود قرار میدهد. همزمان با آن مکانیزم اجرایی متناسب با سازوکار و استراتژی جهت به عمل در آوردن آن نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت.
در عین حال مکانیزم ایجاد شده برگرفته از اراده عموم اعضای آن تشکیلات یا جامعه است با این حال نمی توان در هر موقعیت و شرایطی جهت تصمیمگیری یا عملی کردن مواضع اتخاذ شده به آراء عمومی مراجعه کرد، اینجا است که بحث اعتماد به میان میآید، یعنی تشکیلات باید با اتکا به اعتماد و وجود اعتماد در درون تشکیلات از این توانایی برخوردار باشد که با بهره گرفتن از برنامهریزیهای درون تشکیلاتی که برگرفته شده از استراتژیهای تعیین شده است آنها را اجرا و در دستور کار قرار دهد.
همزمان با آن طی شدن یا طی کردن این پروسه بر اساس متقاعد ساختن و نه تحمیل تصمیم گرفته شده است، اما در بیشتر مواقع فرصت و امکان متقاعد ساختن موجود نیست یعنی به دلیل اظطراری و اورژانسی بودن موقعیت پیش آمده فرصت و زمان متقاعد ساختن وجود ندارد. در نظر بگیرید که شهر یا منطقهای مورد هجوم و حمله است در این حالت است که نمی توان تصمیم گیری به موقع را جهت دفاع یا عدم دفاع به عموم ارجاع داد یعنی در چنین شرایطی زمان برای بحث و گفتگو در این باب فراهم نیست پس فرماندهی و رهبری تصمیم بر دفاع و مقاومت را در دستور کار قرار میدهد متقابلا بدنه تشکیلات نیز با وجود عدم فرصت و زمان کافی در متقاعد ساختن باید پیروی از تصمیم اتخاذ شده را در دستور کار قرار دهند و در ادامه آماده تجزیه و تحلیل شرایط و موقعیت های پیش آمده باشند.
● ارتباط افقی و عمودی در تشکیلات:
مورد دیگر ارتباط افقی و عمودی در تشکیلات است به ویژه در یک سازماندهی اجتماعی که راه و روش های متفاوت در این عرصه بسیار بیشتر از تفاوتهای موجود در تشکیلات است. در بعضی مواقع تمایل عدهای از افراد به طرق عمومی یا ستونی تشکیلات باعث غفلت در طریقه های افقی تشکیلات میشود یا با بی توجهی نسبت به راه های افقی در تشکیلات برخورد می کنند، در نقطه مقابل آن عده ای نیز دارای دیدی تک بعدی نسبت به امور تشکیلاتی هستند، یعنی با دید افقی نسبت به سازماندهی در تمامی شرایط و موقعیت ها و برهههای زمانی و مکانی به مانند همدیگر مینگرند، فاقد انعطاف، ابتکار عمل و نوآوری هستند کیفیت و کمیت در عمل را در نظر نمیگیرند، این روش در عمل که تحت عنوان روش افقی توجيه می شود چه بسا فرد را به سوی منفعل شدن و هرج و مرج در عمل می کشاند . پس ایجاد توازن بین سبک و سیاق و روشها چه به صورت عمودی و چه به صورت افقی در امر تشکیلات از دیگر نکات حائز اهمیتی است که باید مد نظر داشت.
● اسلوب و شیوه زندگی تشکیلاتی:
یک فرد تشکیلاتی نباید فردی بروکرات باشد، بروکراسی نبودن به این معنا که فرد پایبند به تشريفات در رسیدگی به امور و انجام کار نیست، پشت میزنشینی و صرفا با صدور فرمان، به تعویق انداختن امور، عریض و طویل کردن کار و ایجاد پیچیدگی در به انجام رساندن کار از ویژگیهای بروکراسی در نظام سرمایهداری است و فرد تشکیلاتی به هیچ وجه بروکرات نباید باشد. بروکراسی در واقع نظام دستگاه اداری اشغالگران و کاپیتالیسم است که توسط آن طبقات بالا دست و سرمایهدار از منافع خود در مقابل طبقات پایین جامعه مراقبت و محافظت می کنند.
فراموش نباید کرد که این به معنای نبود سیستم و نظم در انجام امور نیست، اما در دام بروکراسی هم نباید افتاد، اعتقاد به تشریفات در انجام امور تشکیلاتی به گونهای که اقدام به عمل و پراکتیزه کردن را مختل و یا به تاخیر بیاندازد، افتادن در این دام است که منجر به گذشتن از سلسله مراتب و طی کردن پروسه های طولانی خواهد بود و زیان آور است و خطرآفرین نیز می باشد.
قبلا هم به این اشاره کرده ایم که در یک سازماندهی انقلابی و آزاد به ویژه در حرکت آپویی رابطه فرمانده و فرمانبر در بین اعضا جایی ندارد بلکه فرد در این حرکت در آن واحد هم فردی عملگرا و همزمان تاثیرگذار در برنامهها و ساز و کار انقلاب و سازماندهی می باشد. موضوع دیگری که در امر تشکیلات مخاطره آمیز خواهد بود ضعف در پایبندی به هدف است، یعنی ایجاد شکاف و گسست بین فرد و هدف، هر فردی دارای هدفی کلی در سازماندهی و تشکیلات است در کنار آن اگر فرد پایبند به اهداف چارچوب تشکیلات نباشد موجب فروپاشی یا از هم گسیختگی تشکیلات می شود.
همزمان با آن هر فرد در انجام کوچکترین وظایف درون تشکیلاتی نیز دارای هدف است و هدفمند حرکت میکند، به این معنا که همزمان با اهداف کلی و بزرگ با هر برنامه ریزی طرح و نقشهای در پی اهداف دیگری نیز هست یعنی فرد تشکیلاتی فردی هدفمند و پایبند به اهداف است. از طرفی دیگر فرد تشکیلاتی، وظیفه اش صرفا ارائه گزارش (ماهانه، سالانه) تشکیلاتی نیست برای مورد انتقاد قرار نگرفتن، هر چند این نیز به نوبه خود لازم و ضروری است اما نباید به عنوان هدف قرار بگیرد، فرد تشکیلاتی دارای هدفی بسیار مهمتر است که برای رسیدن به آن همیشه در حرکت و تکاپواست.
هدف اساسی فرد نباید گریز از مورد انتقاد واقع شدن و امثال آن باشد، بلکه فرد تشکیلاتی دارای هدف و آرمانی انقلابی در چارچوب تشکیلاتی است که میخواهد بخشی از پیکره آن باشد. همزمان فرد تشکیلاتی حسابگرانه وارد دایره تشکیلات نمیشود. با هدف بده بستان در تشکیلات جایی نمی گیرد به این معنا که در قبال فعالیت و تلاشی که انجام میدهد از تشکیلات مطالبه ای داشته باشد به ویژه در سازمان و تشکیلاتی که در مرحله انقلاب با حجم گسترده ای از وظایف روبرو است، و در کنار آن محتملا فرصت و امکان رسیدگی به تمامی جزئیات و ریزه کاری ها برای تشکیلات فراهم نباشد. متقابلاً با به وجود آمدن زمینه بده و بستان در یک تشکیلات به مرور زمان زمینه مالکیت و تصاحب ایجاد میشود که سبب شکوه و شکایت مداوم نیز خواهد شد.
رهبر آپو در رابطه با تشکیلات می گوید:”آنقدر خود را صاحب تشکیلات میدانم، که همچون چشمانم از آن محافظت کنم، در عین حال آنقدر خود را صاحب تشکیلات نمی دانم که آن را به مالکیت و تصاحب خود در بیاورم”. پس فرد تشکیلاتی هیچگاه به فکر تملک و تصاحب ارزشها و دستاوردهای تشکیلاتی نیست و آن را به تمسخر هم نمی گیرد در این رابطه باز رهبر آپو می گوید: ”مادرم را به تمسخر بگیرید اما تشکیلات را بازی ندهید”، اهمیت سازماندهی تشکیلات تا آنجایی است که رهبر آپو برای نشان دادن جدیت در کار برای تشکیلات آن را بدینگونه ابراز داشته است، جدای از آن، سازماندهی و تشکیلات موجود نتیجه خون هزاران شهید است. در نتیجه فرد تشکیلاتی هیچگاه به دنبال عذر و بهانه تراشی نیست، اما متاسفانه بعضاً فرد یا افرادی آنچنان در پی بهانه جویی برای شانه خالی کردن از وظایف هستند که اگر نصف انرژی صرف شده در عذرتراشی را صرف انجام وظایف کنند، مطمئناً نتایج کار به صورت دیگری خواهد بود. یک مبارز انقلابی که در حزبی انقلابی متشکل میشود، در مرحله نخست انسانی هدفمند میباشد و برای مبارزه نیازی به بهانه ندارد، برای ادامه مبارزه و کار و تلاش هم، وجود یک شهید دلیل بسیار بزرگی میباشد، از سوی دیگر حضور اشغالگر در سرزمینمان خود زمینه و دلیل منطقی و محکی است برای ضرورت کار، تلاش و مبارزه برای آزادی خود و میهن خویش. در نتیجه فرد تشکیلاتی برای انجام وظایف خود دلایل محکم و منطقی را اساس قرار میدهد نه عذرتراشی و بهانه جویی را.
● تشکیلات و سازماندهی در شرق کوردستان:
در رابطه با سیستم موجود در شرق کوردستان می خواهم بگویم که ما دارای نیروی پیشاهنگ (ڕێکخستنی هێزی پێشڕەو) یعنی پژاک و کژار و کودار (کۆدار) هستیم، پژاک تشکیلات نیروی پیشاهنگ است که به صورت گسترده تری در راه چاره جویی مسئله ملی و اجتماعی در جوامع شرق کوردستان دارای نقش است .
به صورت کلی پژاک متشکل از مجموعه کادر و فعالینی است که با قبول اهداف، آرمان و اساسنامه حزب مجاب و متعهد به فعالیت در چارچوب اصول و قوانین حزب هستند و آن دسته از فعالین و نیروهایی که اگر به صورت کامل نیز متقاعد به کار کردن در چارچوب اساسنامه نشدهاند، اما در آن سطح از تعهد به اصول، نظم و پرنسیب های حزب و قبول پژاک هستند که برای دستیابی به اهداف و آرمان های مشترک در کنار سایر اعضا و کادرهای پژاک به فعالیت و مبارزه بپردازند.
• کودار
در کنار پژاک به عنوان یک حزب ما دارای سیستم کودار در شرق کردستان هم هستیم که برخلاف پژاک یک سیستم حزبی نمیباشد،بلکه کودار یک پیمان نامه اجتماعی است که در تمامی سطوح جامعه به سازماندهی و مبارزه می پردازد.
در رابطه با نحوه فعالیت و سازماندهی نیرو و کادرهای کودار باید گفت معیارهایی که برای فعالین و کادرهای پژاک اساس قرار داده میشود در واقع تا حدودی با آنچه که در کودار اساس و معیار کار و فعالیت نیروها قرار میگیرد متفاوت است.
دو معیار اساسی که در سازماندهی کودار ملاک قرار داده میشوند عبارتند از:
• ملی بودن
• دمکراتیک بودن
اما برای نیرو و فعالین پژاک جدا از معیارهای ذکرشده، فرد بایستی مجاب و متقاعد به برخی اصول و قواعد اساسی دیگر نیز باشد که به عضویت پژاک در آید.
مقصود این است که تشکیلات، فرد را نه بدون پیش آهنگ رها می سازد و نه اینکه فرد را در حلقهای محدود و خشک قرار میدهد، به گونهای که برای هر فرد و شخصی امکان سازگاری و مطابقت امکانپذیر نباشد. در این صورت است که در سیستم تشکیلات اجتماعی و حیطه سیاسی سایر جریانهای سیاسی هم مشروط به آنکه معیار و ملاک های اساسی کودار را بپذیرند میتوانند در کودار به عنوان عضو به کار و فعالیت بپردازند.
در حوزه اجتماعی نیز با وجود تفاوت و ناهمگونی جامعه در افکار و عقاید و باورهای مختلف مشروط به آنکه این افراد در معیارهای ملی میهنی و دمکراتیک بودن اتفاق نظر داشته باشند میتوانند با سازماندهی در تشکیلات جای بگیرند، به این معنا که فعالیت و کار کردن در چارچوب کودار مشروط به پژاکی بودن این افراد نیست.
بلکه همانطور که گفته شد این افراد باید به مبارزه برای مطالبات ملی دمکراتیک پایبند باشند. همچنین در حوزه اقتصادی، هر منطقه میتواند با در نظر گرفتن ویژگی ها و توانایی های اقتصادی آن مناطق خود را سازماندهی کند.
ورود به حوزه نظامی نیز به مانند سایر حوزهها مشروط به پذیرش تمامی معیارها و ملاک های پژاک نیست، همچنان که در مورد YRK (یگانهای مدافع شرق کوردستان) صدق میکند. اما افرادی که خواهان فعالیت در این بخش از سازماندهی هستند دستکم باید معیار دفاع و حراست از میهن را اساس قرار داده باشند، یا فردی از خود گذشته و فداکار در قبال حراست از کیان و میهن خویش باشند. در حوزه فرهنگی نیز، تشکیلات به این شکل است، افراد با توانایی های هنری فرهنگی می توانند با سازماندهی خود در این بخش از تشکیلات جای گیرند .
بنابراین تشکیلات درون جامعه بدین شکل است و در امر تشکیلات قرار بر این نیست که یک مرکز سازماندهی با اتخاذ موضع و تصمیمگیری بخواهد تصمیمهای خود را از بالا به تمامی بخشها و حوزههای مختلف تشکیلات تحمیل کند، زیرا امر سازماندهی تشکیلات بدین شکل پاسخگوی مقتضیات موجود نخواهد بود. تشکل های گوناگون که فاقد پیوستگی و ارتباط لازم با هم هستند راه به پیش نخواهند برد، زیرا نهادهای منفرد و از هم گسیخته نه مکانیزم کافی برای دفاع در برابر حملات دشمن را دارند و نه در آیندهای که دشمن و اشغالگر بیرون رانده شده اند توانایی اداره جامعه را دارند. در این جاست که به اساس و حقیقت کنفدرالیسم دمکراتیک خواهیم رسید،به این معنا که کنفدرالیسم دموکراتیک بیانگر این واقعیت است که امکان و زمینه سازماندهی تمامی اقشار جامعه را فراهم میسازد و هم به صورت ارگانیک تمامی اقشار و طبقات جامعه را به هم پیوند میزند.
● اهمیت برگزاری جلسات در تشکیلات:
موضوع حائز اهمیت دیگری که به آن خواهیم پرداخت موضوع برگزاری جلسات تشکیلاتی است. قبل از هر چیز باید در نظر داشته باشیم که برگزاری جلسات صرفاً برای دور هم جمع شدن و گذراندن وقت در کنار همدیگر نیست، اساس یک جلسه تشکیلاتی باید تجزیه و تحلیل نیازها و برنامهریزی امور باشد، چرا که بعضاً در جلسات ساعتها بحث و مناقشه، اختلاف نظرهای ایدئولوژی کار را به جایی می کشاند که جلسه بدون در برداشتن نتیجه خاصی به پایان می رسد، در واقع جلسه تشکیلاتی باید با اتخاذ تصمیم گیری قاطع و در برداشتن نتیجه نهایی موضوع یا موضوعات همان جلسه شروع و خاتمه یابد و در آخر پراکتیزه کردن تصمیمات گرفته شده، اساس هر جلسه قرار داده شود و در کنار آن نیز جلسه دارای نظم و دیسیپلین خاص به خود است، بویژه یک جلسه انقلابی و تشکیلاتی باید با نظم و دیسیپلین خاص خود همراه باشد متعاقباً سیستم گزارش ماهانه یا سالانه در هر جلسه و همزمان سیستم آموزش و تعلیمات در یک تشکیلات دارای اهمیت خاص خود هستند و به ویژه گزارش های کاری در یک تشکیلات انقلابی قبل از هر چیز بیانگر موقعیت کاری تشکیلات و حوادث و رویدادهای موجود در حوزه فعالیت آن تشکیلات هستند که باید سازمان انقلابی از آنچه که در آن حوزه فعلیات خود در جریان و در حال وقوع است آگاه باشد. و با توجه به آن برنامه ریزی لازم را در دستور کار خود قرار دهند، و برگزاری جلسات خود ابزاری در این جهت هستند.
● تعلیمات:
از دیگر موارد در رابطه با تشکیلات موضوع تعلیمات است، همانطور که قبلا هم گفتیم در کنگره، استراتژی تعیین شده و با توجه به آن گروه اجرایی و برنامهریزی را جهت پراکتیزه کردن و عملی ساختن آن نیز مشخص میکنیم.در این چارچوب این گروه اجرایی با برگزاری جلسات و برنامهریزی بر اساس تصمیمات گرفته شده یا برنامه های از قبل تعیین شده را به بحث و گفتگو می گذارند و در نهایت تصمیم اخذ شده را به زیر مجموعه های خود در سایر بخش های دیگر سازمان و تشکیلات ارسال می دارند.
● رازنگهداری:
از دیگر ویژگیهای فرد تشکیلاتی راز نگهداری است. به این معنا که فرد تشکیلاتی اسرار و مباحث داخل تشکیلات و هر آنچه را که در جریان نشست تشکیلاتی رخ میدهد را در خارج از محل برگزاری بیان نمیکند، یک فرد تشکیلاتی به این امر به خوبی واقف است که در هر مکانی هر چیزی را بازگو نکند و در کنار آن از کنجکاوی برای سردرآوردن از مباحث و آنچه را که مربوط به حیطه کاری او نیست خودداری میکند، او آگاه به نحوه کار تشکیلات است و میداند که اطلاعاتی را که مربوط به حیطه کاری او باشد به او خواهد رسید، خارج از آن نسبت به هر امر و اطلاعاتی کنجکاو نیست.
این بدان معنا نیست که فرد را دچار بدبینی کند بلکه در مقابل آن فرد تشکیلاتی آگاه و با بصیرت خود موقعیتها را از همدیگر تشخیص داده و اگر بداند که در رساندن آنچه که به او و حیطه کاریاش مرتبط است، کم کاری و اهمال وظیفه شده است پافشاری کرده و انتقاد خود را مطرح می سازد. چون قبلاً هم اشاره کردیم از ویژگی ها ی بارز فرد تشکیلاتی داشتن قدرت نقد و انتقاد است، فرد همیشه باید توان نقد سازنده را داشته باشد و در عین حال انتقادپذیر هم باشد.
در آخر برای تعریف پایانی از سازماندهی و تشکیلات باید گفت تا به اینجای کار در دورههای آموزشی چهار قسمت ارائه شده است تحت عنوان های 1).اهمیت آموزش 2).فرهنگ و اخلاق میهن دوستی 3)فرهنگ و اخلاق انقلابی 4). شیوه و گفتار انقلابی، که در واقع اساس شکل گیری تشکیلات هستند و سازماندهی در حول تک تک آنها شکل میگیرد و صرفا دوره هم جمع شدن چند نفر به معنای تشکیلات نخواهد بود روزانه هزاران و میلیونها نفر در خیابانهای شهر در حال رفت و آمد هستند که نه میتوان نام تشکیلات بر آنها نهاد و نه جامعه، در واقع هیچ کدام از این دو نیستند، به این معنا که جمع شدن یا ازدحام هزاران نفر در خیابان بدون آنکه هیچ گونه ارتباط مستقیمی با هم برای رسیدن به هدف مشترکی را داشته باشند، نمیتوان تشکیلات نامید.
در واقع مواردی همچون آموزش، میهن دوستی، انقلابی بودن و … که قبلا هم اشاره کردیم محتویات و درون مایه و سازماندهی، پیکره و قالب را تشکیل می دهند، یعنی سازماندهی که دارای محتوایی ژرف نباشد به هیچ وجه پاسخگو نخواهد بود و تحت نام تشکیلات، تشکیلاتی فاقد درون مایه را به پیش خواهد برد. همچنین درون مایه یک پیکره نیز بدون داشتن چارچوب و قالب طرح شده فاقد توانایی و انسجام خواهد بود.
در نتیجه میهن دوستی و انقلابی بودن درون مایه را و سازماندهی پیکره و قالب تشکیلات را شکل می دهند
●چالاکی – عملیات (فعالیت انقلابی _ تشکیلاتی):
چالاکی: ( در کوردی دارای معانی مختلفی است اما آنچه که در این مبحث بیشتر مورد نظر است فعالیت انقلابی، تشکیلاتی و عملیات چریکی و گریلایی است.)
عملیات یا فعالیت انقلابی و تشکیلاتی را میتوان این گونه تعریف کرد: که هر تشکیلات و سازماندهی منسجم و پایداری توانایی سازماندهی عملیات منسجمی را نیزخواهد داشت چه در بعد گسترده و بلند مدت و چه در بعدکوچک یا به نوعی دیگر کوتاه مدت. سازماندهی و فعالیت در تمامی زمینههای دیگر اعم از آکسیون، حوزه اجتماعی، عملیات گریلایی، فعالیت اقتصادی و غیره … در زمره عملیات یا فعالیت قرار میگیرند، در کنار آن هر عملیاتی که از سازماندهی منظم برخوردار نباشد نتیجه بخش نیز نخواهد بود تا آنجا که میتوان گفت هدف نهایی هر سازماندهی و تشکیلاتی، عملیات است.
در نتیجه اگر سازماندهی تا حدی از معیار و اصول تشکیلاتی نیز برخوردار باشد اما منتهی به عملیات و فعالیت در میدان عمل نشود پایدار و نتیجهبخش نیز نخواهد بود. در یک کلام هدف نهایی هر تشکیلاتی منتهی شدن به امر عملیاتی و عملی ساختن سازوکار سازماندهی است. در این چارچوب هر عملیاتی که متکی بر نظم و سازماندهی باشد موفق و نتیجهبخش نیز خواهد بود.
برای روشنتر شدن موضوع، به عنوان مثال اگر یک آکسیون یا یک عملیات را در نظر بگیریم، گروهی که بدون هیچ گونه برنامهریزی و فاقد سازماندهی و بدون در نظر گرفتن معیارها و ابزارهای لازم برای پیشبرد آن آکسیون اقدام میکنند بدون شک موفقیت آمیز و نتیجهبخش نخواهد بود. در نقطه مقابل آن سازمان و گروهی که با برنامهریزی از قبل و با اتکا به ابزارها و سازماندهی منظم و اطلاعات دقیق اقدام به انجام عملیات میکند مطمئنا عملیات موفقیتآمیزی را طی خواهند کرد.
قبلا هم اشاره شد که گاهی ما در خبرها میخوانیم و شاهد کلیپهایی نیز در این مورد هستیم، که فلان عملیات بسیار موفقیت آمیز بوده است، نباید تصور کرد که این موفقیتها بدون برنامه ریزی دقیق قبلی و در لحظه به دست آمده است در واقع همه عملیات موفقیت آمیز و نتیجهبخش مراحل قبل از خود را طی نموده، یعنی مکان یابی دقیق، سازماندهی دقیق در طریقه انجام عملیات، جابجایی نیروها و فنون لجستیک و تمامی ابزارهای لازم برای پیروزی آن از قبل مهیا شده است و این تلاشها زمینه به پیروزی رسیدن عملیات را فراهم کرده است.
در نهایت با توجه به آنچه که تا به اینجای کار بدان پرداختیم و با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فعلی جامعه کوردستان که هر روزه و لحظه به لحظه مورد هجوم نیروهای اشغالگر و دشمن است، تشکیلات و سازماندهی ما باید سازمان یافته فعال و عملیاتی باشد، جامعه و خلق ما لحظه به لحظه مورد هجوم و حمله های بیامان دشمن هستند و با توجه به آن فعالیت و مبارزه ما امری اجتناب ناپذیر است و دفاع از خلق و سرزمینمان مستلزم نیروی سازمان داده شده عملیاتی میباشد.
در انتها نکته دیگری که باید به آن توجه داشت دشمنان و اشغالگران کوردستان هستند که جهت منفعل ساختن جامعه کوردستان و جلوگیری از سازماندهی خلق کورد از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد. تا آنجا که از در کنار هم قرار گرفتن دو نفر هم هراس دارند. ممانعت دشمنان از ارتباط خلق با همدیگر در واقعیت هراس از سازمان دهی و تشکیلات است و فراموش نکنیم که دشمن به روشنی به این امر واقف است که ایجاد ارتباط و تجمع خلق میتواند منجر به سازماندهی شود و این سازماندهی ایجاد نیروی عملیاتی را در پی خواهد داشت، اگر واقع امر را در نظر داشته باشیم وحشت و هراس دشمن از فعالیت و عملیات خلق است و بدیهی است که اشغالگر برای جلوگیری از آن مانع سازی کرده و همچنین به شیوه های گوناگون در جهت جلوگیری از همبستگی و سازماندهی خلق، در میان آنان ایجاد رعب و وحشت نیز نماید .
این را نیز به خاطر بسپاریم که امروز ما در حال مبارزه برای ایجاد دگرگونی و انقلاب و در شرایطی بسیار حساس و مهم هستیم سرزمینمان اشغال شده و مورد هجوم دشمن است در نتیجه سازماندهی و تشکیلات ما باید بر اساس واقعیت موجود باشد، حتی دستاوردهای نسبی حاصل شده در روژآوا و جنوب کوردستان نیز قطعی نیستند، شمال و شرق کردستان مستقیما از طرف اشغالگران تسخیر شده اند، لذا هر فعالیت، سازماندهی و تشکل یابی باید بر پایه واقعگرایی استوار باشد.
٢٧-٠٨-٢٠٢٠