اهون چیاکو
تحلیل وضعیت در روژآوا
بخش اول
در چارچوب طرح کنفدرالیسم دمکراتیک، هدف نهایی، اختتام دولت ـ ملت اشغالگر (غاصب) میباشد، و اگر فرصت انجامش در کوتاهترین زمان مهیا باشد، به آن تحقق خواهد بخشید. بدون شک با نیرویی که دولت موجود را از هم پاشیده باقی میماند، با همان نیرو زمینە و اجازەی شکلگیری مدیریتی نو و جایگزین دولت کهنە را نخواهند داد!
اما بەاحتمال اینکە کنفدرالیسم دمکراتیک نیرویش در وضعیت کنونی توان از هم پاشیدن دولت موجود را بە دلیل اینکە دولت مذبور هنوز فاکتورها و پتانسیل درونیش را جهت ماندگاری تماماً نباختە باشد، و یا اینکە هنوز فاکتورهایی بیرونی موجودند کە مانع فروپاشی آن دولت شوند، یعنی: در کنار فاکتورهای درونی، هنوز اتحادی جهانی جهت فروپاشیش ایجاد نشده باشد و نیرویی یا جهانی حامی و مانع فروپاشیش باشد، پس تعامل طرح کنفدرالیسم در آن صورت چیست؟
ولی در صورتی که دولت مذکور بە دلیل همخوانی فاکتورهای درونی و بیرونی فروپاشید، اما فاکتورهای درونی و بیرونی مجدداً تلاش برای بازسازی دولتی نو در همان جغرافیای کنند و نیروی کنفدرالیسم دمکراتیک نیز، در چنین شرایط توان مقابلە و ممانعت کافی را نداشته نباشد، در آن صورت چه رویکردی را پیش خواهد گرفت؟
قدر مسلم نە تسلیمیت را برگزیدە و نە بخشی از دولت جدید خواهد شد و نە وارد برخوردهای دگماتیک و سکتاریستی خواهد شد کە موجب بە فنا رفتن نیرویش گردد. همچنین انکار شرایط ابژکتیو را برنمیگزیند (وضعیت موجود یا شرایط کنونی)!
گرچە کنفدرالیسم دمکراتیک ادعای آلترناتیو جهانی را دارد، اما تأکید غیرواقع بینانەای بر روی موضوعی کە هنوز فرصت آن پایان نیافتە، همچون خطر نابودی و تحلیل نیرویش بدان مینگرد. در مواجهه با چنین وضعیتی از دیالکتیک آرمانگرایی و واقعگرایی تبعیت خواهد کرد که خود این حاوی انقلابی فلسفی میباشد!
در اینجا تئوری دولت + دمکراسی همچون مرحلە گذار را بر میگزیند. برخلاف تئوری دولت دمکراتیک، بەهیچ عنوان دولت با ذات دمکراسی همخوانی ندارد و دمکراسی و دولت دو مقولەی کاملاً از هم منفک میباشند، دمکراسی حقیقت است و دولت تحریف آن!
بدون شک هدف از دمکراسی، دمکراسی لیبرال و بورژوایی نیست. هدف سالاری و خوگردانی خلق با تحقق دمکراسی رادیکال، کمونال و مستقیم میباشد. البته تحلیل این مفاهیم از حوصله این مطلب خارج است. در تشریح این مفاهیم کتاب و نوشتارهای زیادی در این زمینە موجودند و طالبین درک بیشتر از محتویات این مفاهیم میتوانند به آنها رجوع کنند!
تئوری دمکراسی + دولت، به این مفهوم: مادام کە دمکراسی هنوز توان اجتماعیاش بە آن درجەای نرسیدە کە دولت را بیاثر گذارد، همچنین دولت نیز توان محو کامل دمکراسی را ندارد، در چنین بزنگاهی توازنی شکل گرفتە که میتوان با توافق و انعقاد قرارداد یا قانونی اساسی، وجود دیگری را انکار نکنند، به خشونت متوسل نشوند و همدیگر را آماج نابودی قرار ندهند.
حتی در پارلمان چنین دولتی میتوان فراکسیونی جهت ایمنی خلق و کنفدرالیسم بنیاد نهاد. اما در چنین وضعیتی نیز کنفدرالیسم دمکراتیک مدام تلاشهایش را از طریق نیروی نرم ایدئولوژیک، جهت تضعیف مداوم و در نهایت ذوب و استحالە دولت بە کار میگیرد. همچنانکە اشارە نمودیم چنین روندی مرحلەی گذار بودە، نە حقیقتی کلی و هدفی نهایی!
کنفدرالیسم دمکراتیک میتواند طبق تئوری مورد نظر، دولت + دمکراسی را چنانچه یک دولت کوردی در همەی کوردستان موجود باشد، یا اینکە همراە دولتی کوردی در هر بخشی از کوردستان شکل بدهد. یا در شرایط کنونی کە کوردستان اشغال گردیدە است و فاکتورهای درونی و بیرونی مانع از فروپاشی دولت ها است، با ایجاد توازن نیرو، خلق کورد در هر یک بخشهای کوردستان میتواند با دولتهای اشغالگر، همان بخش مشروط بە استقرار دولت + دمکراسی، این مرحلەی گذار را بنیان نهد.
در اینجا کورد در چهارچوب خودگردانی دمکراتیک، زندگی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی، حفاظت و امنیت، اقتصاد، اجتماعی و … خویش را بدون مانع پیش میبرد و ملت دمکراتیک خویش را بنیان مینهد و دولت نیز بە تحکم و زور پناە نمیبرد. دولت نیز مقداری از مناسبات خویش را در چارچوب مناسبات بینالدولی بەانجام میرساند و حضور خود را بیرون از جامعە و در مرزها مستقر میسازد.
اگر کورد در دو بخش یا اینکە در چهار بخش کردستان چنین وضعیتی را بنیان نهادە باشد، یکی از مفاد این است کە مرزها موجود سختی و تحکم کنونی را نداشتە و آنچنان منعطف گردند کە هیچ گونە موانعی در ارتباط ملی دو بخش یا چهار بخش کوردستان شکل نگیرند و تنها نقشی فرمایشی داشتە باشند.
مجددا تأکید میکنم کە این روند در خوشبینانەترین حالتش هم تنها یک مرحلەای گذار میباشد. در حقیقت مقطعی بودە و هدف غایی رسیدن بە آزادی و رهایی همیشگی کورد و کوردستان میباشد.
بنابراین توافق خودگردنی روژآوا با دولت سوریە و یا در واقع با روسیه در مقابلە با سیاست وقیح آمریکا و اشغالگری ترکیە، گرچە در زمینەی تاکتیکی عاقلانە و انتخاب گزینەی تحمیل شدەی وضعیت کنونی (وضعیت موجود) جهت پیشگیری از فجایع سنگین تر و بنابراین مشروع میباشد، اما در زمینەی معیار فلسفی و بنیاندهای کنفدرالیسم دمکراتیک نیز خارج از اصول نیست و انحراف از تئوری نمیباشد! بر روی ضرورتهای تاکتیکی و پیامدهایش در اینجا چیزی نخواهم نوشت، تا بعضی از مسائل رونمایی شوند، اما روژآوا را فراموش نکنیم. ایستادگی، مقاومت و همصداییمان را حفظ کرده، زیرا که توامان هم حملە و اشغالگری وجود دارد و هم مقاومت و رزم انقلابی!
تحلیل وضعیت در روژآوا – بخش دوم
موضوع توافق خودگردانی روژآوا با سوریە و روسیە دچار اشتباهمان نکند! تنها مقاومت انبوە مردم و مقاومت شەڕڤانان متضمن آیندە و منافع ماست! چنانچه ما با فعالیتهایمان همصدای روژآوا نشویم، هیچ توافقی، حتی اگر طرف مقابلت درست عمل کند و ضرورتهای پراکتیک را بە انجام برساند، توان محافظت از روژآوا را ندارد.
ممانعت از حملات هوایی جنگندەهای ترکیە متضمن پیروزی ماست و تمام تلاشها در راستای توافق، تنها جهت تحمیل این گزینە میباشد، که آنهم تنها از رهگذر فعالیتهای جمعی ما میسر میشود. امریکا قطعا مورد اعتماد نیست و بە همان اندازە نیز روسیە. از یاد نبرید سوریە نیز دولت اشغالگر کوردستان است، اما رئالیتەی این دنیا هم وجود دارد!
در نوشتاری تحت نام «دیالکتیک آرمانگرایی و واقعیتگرایی، انقلاب فلسفی در انقلاب روژآوا»، تحلیلی را در رابطە با معیارهای فلسفی و پرنسیبهای انقلابی روژآوا کە تا چە اندازە بە چنین رهیافتی توافقی دست می یابد، گذری کردە بودم. اما باید افزود که طبق معیارهای سیاسی در پیماننامەی فدراسیون روژآوا یا خودگردان شمال و شرق سوریە، راه برای حضور نیروهای دولت مرکزی همیشه هموار بودە، تنها در صورتی کە مابین دولت مرکزی و آنان توافقی صوت گیرد کە حق خودگردانی ممکن گردد.
ما میدانیم و مدیران روژآوا هم اذعان میدارند که این توافق میدانی و نظامی تنها به جهت ممانعت از کشتارجمعی میباشد و نه بیشتر. پرواضح است کە چنین توافقی، توافقی محکم و جای باور نیست و حتی اینکه تا چە اندازە واقعاً عملی میشود نیز مشخص نیست. اما تاکنون چنین نمود یافتە کە تاثیری روی توازنات سیاسی داشتە و توپ از جانب نیروهای روژآوا بە میادین روسیە، آمریکا و اتحاد ضد داعش (اروپا و آمریکا) افتاده و وضعیت را از شرایط راکد روزهای نخست جنگ بە شرایطی بحث برانگیزتر و بزرگتر و جهانی منتقل نمودەاست. بەهمین دلیل این عمل/تصمیم روژآوا از لحاظ میدانی، پڕاگماتیسمی و تاکتیکهای جنگ، ضروری و خردمندانه است!
دو طرف اصلی جهان، یعنی امریکا و روسیه توان دارند آسمان روژآوا و شمال سوریە را بر روی دولت فاشیستی ترکیە ببندند. امریکا با اردوغان توافقاتی دارد کە میتواند روژآوا و شمال سوریە را اشغال کند . البته ممکن است برای پیادهسازی این پروژه استعماری، یک بازه زمانی زمانی نیز تعیین کردە باشند کە فقط به ترکیه اجازه میدهند تا آن موعد زمانی هدف خود را تعقیب کند.
همزمان وعدەهایی نیز میانشان ردوبدل گشتە کە اگر ترکیە آنجا را اشغال نمود، میباید پایبند شرایطی باشد کە آمریکا تعیین نمودە و آن نیز از گفتەهای ترامپ مشاهده گردید کە مرتب تکرار میکرد و می گفت: اردوغان قول دادە اگر بدانجا رسید، ضروریست کە چنین و چنان بکند.
در واقع ترامپ تحت نام درست کردن منطقەای آرام و دادن اطمینان بە ق.س.د، نیروهای ق.س.د قسمت قابل توجهی از نیرو و سنگربندیهای خود را از نوار مرزی عقب کشیدند. همزمان تحت این عنوان که این جنگ از آن ما نیست، آمریکا نیروهایش را عقب کشید. امریکا با نشان دادن چراغ سبز تماماً دروازەها را بر روی حملات ترکیە گشود و چنین تخمین زده بودند کە در کمترین زمان ممکنه روژآوا را اشغال خواهند کرد و البته پیمان خود را عملی.اما چنین نشد. با مقامتی سخت مواجهە شدند و تا حال نیز توان پیشروی نداشتەاند.
در چنین شرایطی مقاومت جنگجویان با آن آوازە و کنشگری بی بدیل،، تاکتیک ق.س.د در چهارچوب توافق با روسیە و سوریە، نظر مردمان جهان را به خود جلب و وضعیت را برای اردوغان و حتی ترامپ نیز دگرگون و بغرنج نمود و این است خصلت عمل انقلابی!
همچنانکە میدانیم روسیە پیشتر جهت بە قناعت رسانیدن روژآوا تلاشهایی نمود تا بە دولت شام نزدیک شوند. همزمان و بدون شک روسیە دوست ندارد کە همپیمانی ترامپ و اردوغان پیروز میدان شود. از دیگر سو دولت کنونی سوریە هنوز عضو سازمان بین الملل است و در آنجا کرسی داشته و روژآوا و شمال سوریە، حقوقاً قسمتی از سوریە کنونی است و فدراسیون شمال سوریە هم ادعای تجزیە از سوریە کنونی را نکردە و در درازای این سالها بە شام گوشزد شدە کە اگر خواهان اتحاد خاک سوریە هستید، شروط مارا قبول کنید و نیرویهای خود را نیز بە مرزها بفرستید. اما حکومت اسد تاکنون نە حتضر به قبول شروط فدراسیون شدە و نە توازنات سیاسی نیز چنین راهی را هموار نمودەاند.
اما اینبار وضعیت تا حدودی متفاوت بودە، اتحادیە عرب غیر از قطر، متفقالقول هستند کە باید جلوی ترکیە را گرفت و همچنین ایران و روسیە نیز نمیخواهند همپیمانی اردوغان و ترامپ پیروز شود. نیز گسترەی حملات بە گونەایاست کە اگر شام مواضعی نداشتە باشد، آن جایگاە قانونی متزلزلی هم که داشته را از دست خواهد داد. بدون شک نیز ق.س.د هم از احتمالات بیش از ما آگاه بوده و از این کارتها استفادە خواهد نمود.
قابل درک است کە چنین موضعی از رور بیچارگی نیست و آن خطاب ژنرال مظلوم عبدی نیز کە گفتە ــ ما در حد فاصل نابودی و توافق با دولت روسیە وسوریە ـــ توافق را بر میگزینیم و تا حدودی مظلومیت نمایی در آن عینیت یافتە! متوجه باشید که آن مربوط بە گفتگویی با روزنامەی فارینپالیسی در زمان قبل از اتفاق با روسیه و سوریە بودە و بیشتر جهتی دپلوماتیک را دنبال میکند که در آن فیالواقع بە آمریکا التوماتیم دادە شدە است. بدون شک خطر جدی است و احتمال ژنوساید وجود دارد؛ اما سایکولوژی التماس و خودکم بینی بر مواضع ق.س.د حاکم نیست. اما تاکتیک و دپلماسی را حتما پیگیری میکند.
لازم بە یادآوریست دپلماسی تنها رهروی میدان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیست و میدان نظامی نیز دیپلوماسی را دنبال میکند، همچنانکە در جنگ نیز تنها شهامت کافی نیست، تاکتیک و حتی ترفند و فریب دشمن و گمراە کردنش ضروریست.
اکنون روژآوا و ق.س.د توپ را بە میدان چندین جناح مختلف انداختەاند، یا اتفاق با روسیە و شام میسر میشود و باهم روژآوا و شمال سوریه را در برابر اشغالگری ترکیه محافظت میکنند و روسیە با بکارگیری توان خود آسمان را بر روی جنگندەهای دولت ترکیه میبندد و تا مرحلەی آزادی عفرین نیز گام مینهد، یا کوالیسیون و آمریکا بر ضد این اتفاق، از روی ناچاری بە همراهی روژآوا جهت کنترل تلاشهای اشغالگرانە دولت فاشیست ترک همکاری میکنند.
هر دو حالت بە نفع روژآواست. بدون شک روژآوا تنها محکوم بە آزادی بوده و محکوم به هیچ اتفاق تاکتیکی و میدانی علیالخصوص در جولانگاە نظامی آن نیست، و اگر اتفاقی مفیدتر و تاثیرگذارتر ممکن بود، روژآوا دگماتیستی برخورد نکرده و آنرا پیگیری خواهد نمود. روژآوا اینبار بهتر از قبل از ظرفیتهای ویژەی خط سوم استفادە نمودە، آنهم بر مبانی تاکید بر این کاراکتر خط سوم: اصرار بر اصول و منعطف در تاکتیک. البتە باز هم ضروریست متذکر شویم کە ضمانت بیشتر در اتفاق و همپیمانی، مقاومت و فعالتها و اتحاد ما است. لازم است فعالیتهایمان را دامن بزنیم و نظر جهانیان را حول پیروزی خود بجنبانیم و از آن جهت فشاری همەگیر بر طرفهای مربوطە وارد آوریم .
فراموش نکنیم کە روی پل صراط واقع شدەایم و باید تا پایان این جنگ و پیروزیش، میدان فعالیتهایمان را ترک نکنیم و گرمترش کنیم. در جبهەهای جنگ هم بر نیروهای دشمن و طرفهای جهانی فشار آورده و هم بە نیروهای طرفدار دشمن و از طریق همان فعالیتها بە جنگجویانمان روحیە ببخشیم.
تحلیل وضعیت در روژآوا – بخش سوم
ما به مثابه نیروهای انقلابی باید هوشیار بوده و گرفتار دامهای تنیدە نگردیم که برای این امر هم بایستی سرشت و واقعیت جنگ را خوب درک کنیم. در اوج جنگ، مدام نیروهای متخاصم و درگیر جهت پرهیز از افتادن در یک جنگ فرسایشی و برای خرید زمان جهت تجدید و تجمع نیرو بحث از اتفاق و آتش بس خواهند کرد. همچنین در خطابتهای خود، اصرار بر خواستهایشان خواهند نمود، کە بە سبب آن بە جنگ روی آوردەاند. در چنین وضعیتی هریک از نیروهای رودرو در صددند تا چنان وانمود کنند کە در میدان جنگ دست بالا را دارند و این دیگریست کە التماس توقف جنگ را دارد.
بدون تردید این بیشتر از طرف نیروی ضربە خوردە در جنگ، به دلیل جمع و جورکردن نیروی خود، مطرح میشود. البتە در چنین صورتی نیرویی هم کە ابتکار عمل میدان جنگ را داراست، ولی احتمال میرود کە او نیز نیاز بە تجمع و تجدجد قوا داشتە باشد، بنابرین خواست مطروحە توقف جنگ را کاملاً رد نخواهد نمود، ولی بە اغفال و توهم هم فرو نخواهد رفت. بهدلیل اطمینان خاطر از این کە دشمن مشغول تجدید و تجمع قوا برای از سرگرفتن حملە شدیدتر است، او نیز بە تقویت استحکامت و تجمع نیروی خود جهت مقابلە و هجوم میپردازد.
نمیتوان انکار نمود کە در «مقاومت شرف» در روژآوا هم در وضعیت میدانی جنگ و هم در عرصە اجتماعی و سیاسی، تاکنون برد و دست بالا عاید شروانان (رزمندگان) و خلق بودە است. این هم باعث گردید کە اردوغان و ترامپ در تنگنا قرار گرفته و بە بحث از اتفاق و آتش بس بپردازند.
در واقع این ترفندی بود برای لاپوشانی کردن شکستشان! خواستند در مرحلەی اول فشاری کە در نتیجە این مقاومت بر آنها وارد شدە است را کاهش دهند و در مرحلەی دوم یا ق.س.د را فریب داده تا بە خواستهای مطروحەشان تن دهد. در واقع تلاش داشتند بدان چیزی کە ازطریق جنگ نائل نیامدند، با ترفند توافق و آتش بس آنها را کسب کنند.
درحالتی دیگر پنداشته بودند که حتی ممکن است ق.س.د در اولین اظهار نظرش مسئلەی آتش بس را رد کرده تا بهعنوان نیرویی جنگطلب در نزد افکار عمومی کە بە شدت بە نفع روژآوا و ضرر آنها بسیج شدە بود، وضعیت را تغییر دهند و حتی همو را مسئول نسلکشی و قتل عام معرفی نمایند. اتفاقاً بە همین دلیل هم در جریان مذاکرات، خواستهای خود را بسیار نابخردانه نسبت بە نتیجەی جنگ مطرح کردند. به این نیت کە ق.س.د فوراً موضع رد را اتخاذ کرده و بدین طریق خود را بیگناه جلوه داده و ق.س.د را به عنوان عامل خواهان جنگ به جهانیان معرفی نمایند تا بدین طریق دستشان در مرحلهی سوم، یعنی نسلکشی وسیع باز گردد.
بدون تردید ق.س.د هرچند در جنگ دست بالا را داشت، ولی هم با هدف خنثی گرداندن این دام و هم با هدف کسب زمان جهت استحکام بخشیدن بە خط دفاعی خود باید تیزبینانە و سیاسی برخورد میکرد، یعنی باید هم از این ضعف دشمن سود میبرد، هم اینکە از توهم و غفلت پرهیز میکرد. تا کنون هم چنین کردە است! نە مسئلەی آتش بس و توافق را رد نمودە، نە مفاد آن را پذیرفتە، که البته شرح آنها را با جزئیات دادە است. اتفاقاً وقتی ترکیە موضع خردمندانە ق.س.د را شاهد گشت، متوجە گردید کە این نیرو بدین دام گرفتار نخواهد آمد. لذا خود او در همان ساعات اولیە، آتش بس را نقض کرده و بە تداوم جنگ پرداخت.
ترامپ و اردغان میخواهند هم ق.س.د را بە دام غفلت و توهم بیندازند و هم ندای افکار عمومی علیە خود را فروکش دهند. فراموش نکنیم کە مدیران و فرماندهان روژآوا در پیامهای کوتاە و بیانیەهای خودشان از ما انتظار ارتقاء سطح اتحاد در خیابانها را دارند. براستی یکی از پایەهای مستحکم برد این جنگ در کنار مقاومت شروانان اتحاد ما در خیابان است. لذا لازم است کە حضورمان در خیابان مستمر و همچنان محکمتر از پیش باشد.
باید اجازە ندهیم کە در صفوف و وحدتمان در خیابان خدشە و خلا وارد کنند. همچنین باید در فعالیتهایمان همچنان خلاق و فعال باشیم. مطمئن باشیم کە جنگجویانمان جز مقاومت گزینە دیگری را بر نمیگزینند و بە غفلت و توهم گرفتار نخواهند آمد. در نتیجە باید نیروی خیابان هم کاملاً تیز و هوشیار بوده و بە تلە و غفلت گرفتار نگردد. بدانیم کە هجمە و اشغال همچنان ادامە دارد و جنگ و مقاومت نیز.
میدانیم کە تا کنون با اتحادمان، پلان اول و پلان دوم اتحاد ترامپ-اردوغان را خنثی نمودهایم. پلان آ این بود کە در طی دە روز و بعنوان مرحلە نخست هجوم خود سرکانی و گرسپی را کاملاً تسخیر و بە کنترل کامل خود در بیاورند. کە با گذر ١٠ روز از مقاومت شرف این پلان خنثی شد. اتفاقاً بەهمین دلیل بە تلهگذاری جدید تحت عنوان آتش بس روی آوردند.
در روز نهم و یک روز باقیماندە بە مدت مرحلەی اول هجومُ خود تحت لوای آتش بس خواستند گرفتار دامشان شویم و اتحاد خیابانمان را متفرق سازند و حمایت جهانی را از مقاومتمان سلب نمایند. ولی امروز کە در دوازدهمین روز مقاومت شرف قرار داریم، هم اتحادمان در خیابان بە قوت خود باقیست، هم افکار عمومی جهانی همچنان در راستای حمایت از ما و رسوایی آنها قرار دارد.
پس باید همچنان با تداوم لاینقطع و پر نیروی حضور و مبارزهی خیابانی بە بخشی از نیروی رزمندگانمان برای نیل به پیروزی راسخ در مراحل بعدی مقاومت تبدیل شویم. این جنگ دیگر نە صرفاً جنگ مقاومت، بلکە جنگ پیروزی روژآوا است.
صفوف انقلابی خود را محکمتر کنیم!
آینده در هماکنون از آن ماست!
تحلیل وضعیت در روژآوا – بخش چهارم
بهمنظور ارائهی تحلیلی صحیحتر از وضعیت، سە موضوع حائز اهمیت میباشند. اول) شناخت درست از جنبشی کە رخدادها در محوریت آن بە وقوع میپیوندد. دوم) توجە عمیق و درست بە رخدادهای قبلی، پیجویی صحیح و عمیق در عواقب و نشانەهای رخدادهای زمان حال و آیندە. سوم) تعمق و تامل و پرهیز از شتابزدگی احساسی چە از سر بغض و چە از سر حب!؟
همانطور کە مطلعیم، شبی کە آمریکا و تورکیه بە توافق رسیدند، ژنرال مظلوم عبدی طی پیامی کوتاە، سریعاً اتخاذ موضع نموده و اشارە بە چهار نکتە نمود. اول گفت: ما از قبل و بە مدت سە روز از روند آمادەکاری این رایزنیها مطلع هستیم و با آمریکاییها بطور مداوم در این زمینە و طی سە روز در ارتباط بودەایم. دوم گفت: توافق صرفاً برای فیمابین سرکانی و گرسپی بودە است کە طول آن بە ۱۲۰ تا ١٥٠ کیلومتر میرسد. سوم اذعان کرد: ما اجازە بە اشغال و تغیر دموگرافی این منطقە نخواهیم داد و چهارم گفت کە الباقی کار بە دوش بخش سیاسی کار خواهد افتاد.
با توجە بە شناخت خود از شیوەی کار جنبش روژآوا و با توجە بە تعمقم از رخدادهای پیش از تخلیە سرکانی، در هنگامهی تخلیه و بعد از تخلیە سرکانی تا کنون و همچنین با پرهیز از حب و کین قصد دارم تحلیل و احتمالاتی کە از نظر ممکن میآید را بیان نمایم.
در نوشتارهای پیشین از اهداف اتفاق ترامپ و اردوغان در مورد حملە بە روژآوا سخن راندە بودم. بنابرین نیازی بە تکرار آنها نمیبینم. ولی باید اذعان کرد کە چنین محاسبە نمودە بودند کە در کوتاهترین زمان ممکن روژآوا کاملاً اشغال شده و مسئلە پایان مییابد. ولی مقاومت شروانان، این توهم آنها را نقش بر آب کرد و از سویی دیگر بازتاب گستردە این عمل وقیحشان در افکار عمومی و حمایت وسیع از مقاومت شرف، آنها را شوکە کرده، زیرا که مقاومتی در این حد دور از انتظارشان بود. عدم پیشروی ارتش اشغالگر ترکیە مسبب خشم ترامپ از اردوغان شد. بە دلیل اینکە ترامپ حتی بیشتر از اردوغان در تنگنای سیاسی قرار گرفت!
این هم سبب شد کە ترامپ بە ارتباط تلفنی با ژنرال مظلوم عبدی بپردازد. در واقع اینکە ترامپ بدون آنکە ژنرال مظلوم درخواست کردە باشد بە ارتباط تلفنی با ایشان روی آوردە، خود حائز اهمیت است و پیداست کە سبب آن در تنگنا قرار گرفتن در برابر مقاومت شروانان و عکس العمل افکار عمومی جهانی در برابر اقدام ترامپ و اردوغان بودە است. پیداست با ناکام ماندن از رویکرد نظامی بە رویکرد سیاسی و دیپلوماتیک جهت دام گسترانیدن متکی میشوند.
واقفیم کە در نهمین روز مقاومت شرف، ترامپ نامەای بە اردوغان ارسال نموده و او را بە باد طعنە و تشر گرفت و همچنین بە نصیحت او پرداخت. در نامە خود بە او گفت: سر عقل بیا! احمق نباش! با ژنرال مظلوم تماس گرفتەام و ایشان اعلام آمادگی نمودە کە نکاتی را بپذیرد و این خود یک شانس است. این لحن در نامەاش که اردوغان را خطاب قرار میدهد تصویری شکست خوردە از اردوغان و پیروزمند از ژنرال مظلوم و روژآوا را ترسیم میکند. رذالتی بە اردوغان را نمایش داده و هیبت روژآوا و ژنرالش را نمایان میگرداند.
بدون تردید این خشم ترامپ نسبت بە اردوغان به ناکارآمدیش در پیشبرد پلانشان برمیگردد کە سبب در تنگنا قرار گرفتن ترامپ هم شده است. درواقع ترامپ در ارتباط تلفنیاش با مظلوم عبدی بە دو موضوع اذعان کردە بود. اول گفتە بود: از اردوغان بسیار خشمگینم. حتی از فرط خشم از اردوغان خواسته بود تا با سوریە و روسیه توافق کنند. همچنین گفتە بود آنهایی کە در اطراف من هستند شما را بیشتر از آمریکا دوست دارند.
ترامپ از موضع سربازان تا فرماندهان، از وزرا تا سناتورها دریافتە بود کە سمپاتی روژآوا، بهدلیل ویژگی مقاومتش و انقلابش، بیش از آن است کە او میتوانسته متصور شود. ضروری بود تا تکاپو و موضع ما بر وی تحمیل گشته تا راهحلی نمایان گردد که خارج از تصور او بود. اینجا بود کە وی هیئتی بە سرپرستی معاون خود و با حضور وزیر خارجەاش را بە ترکیە جهت بحث و گفتگو در مورد ایجاد آتش بس فرستاد. درواقع ترکیب هیئت آمریکا و سطح آن گویای آن است کە مقاومت شرف تا چە حدی آنها را در تنگنا قرار دادە است. این بود موضع دونالد ترامپ که وضع موضع سیاسیاش بر همگان آشکار بوده و نیازی به تشریح آن از سوی من در اینجا نیست. دیگر موضع دنیای دمکراتیک، آزادیخواە، سوسیالیست و…، همچنین موضع مسئولین دیگر دولتها بماند بجای خود.
همچنین با استناد بە اظهارات مظلوم عبدی و آمریکاییها و موضوع نامە ترامپ بە اردوغان چنین مینمایاند کە تلاش آمریکاییها در چارچوب هماهنگی با روژآوا بودە و مسئلە اینچنین نیست کە آمریکا بدون اطلاع و بدون توجە بە روژآوا بر سر روژآوا با ترکیە بە توافق پرداختە باشد. این نیز گواه از نتایج مثبت و هیبت مقاومت شرف در روژآوا دارد.
بدون تردید ترامپ در صدد است تا خود را از تنگنا خارج سازد، چرا که منطق او تنها تجارت و کسب سود و دلار است. در واقع نزد او دلار والاترین ارزش است. یک سال پیش در مورد وضعیت عراق گفت: ما تاکنون چیزی غالب بر ٧ میلیارد دلار در عراق صرف کردەایم، ولی چیز آنچنانی از آن کسب نکردەایم. حقیقتاً اینکه چه تعداد و به میزان انسان کشتە و آوارە و شکنجە گشته، موضوع ترامپ نیست. آنچە کە تنها و تنها مورد اهمیت وی است دلار میباشد و بس! زیرا ترامپ نە مال گلە و گازند است نە اعتماد و انتظار. این کورد و روژآوا است کە بایستی میدان جنگ و سیاست را خردمندانە پیش ببرد. باید مقتضیات لازم در راستای دفاع از خود در برابر حملەی فاشیسم ترکیە در چارچوب اتحاد اردوغان و باغچلی را بداند و همچنین فاشیسم منطقە در چارچوب توافق اردوغان-خامنەای و فاشیسم جهانی در چارچوب توافق اردوغان-ترامپ و حتی پوتین را به دقت تحت نظر داشته و جنگ و سیاست را بە پیروزی برساند. بدون تردید کورد و روژآوا تنها نیستند و دنیایی در حمایت از آنها وجود دارد، ولی همچنان عامل تعینن کنندە مقاومت خود کورد و روژآوا است.
همچنان کە واقفیم در چارچوب اتفاق آمریکا و ترکیە و با هماهنگی آمریکا با روژآوا، بە تاریخ ١٧/١٠/٢٠١٩ اعلام آتش بس شد. ٥ روز هم مهلت برای عملی کردن آن مشخص شد. که امروز یعنی ٢٢/١٠/٢٠١٩ پایان این مهلت است. بدلیل آنکە پیشتر در نوشتاری تحت عنوان «تلەای تحت نام آتش بس، تلەای کە خوب از ماهیت آن آگاهیم» از وضعیت آتش بس مذکور بحث نمودە بودم، لذا نیازی بە تکرار آن نمی بینم. ولی لازم بە اشارە میباشد کە ترکیه با حملات پیدرپی در این مدت و از همان آغاز، آتشبس را نقض کردە و بە آن پایبند نبوده است.
ق.س.د هم جهت خنثی کردن دام آتش بس و همچنین جهت پیشگیری از کشتار جمعی و نسل کشی بە تاریخ ٢٠/١٠/٢٠١٩ سرکانی را تخلیە کرد. البتە باید متذکر شد کە سرکانی قبل از تخلیەی کامل در تاریخ مذبور جهت پیشگیری از کشتار گستردە، بیشتر ساکنیناش از آنجا خارج شدە بودند و بیشتر شروانان در آنجا حضور داشتند و نیروهای اشغالگر ترکیە بخشی از شهر را نیز پیشاپیش اشغال کردە بودند.
احتمالات:
در اینجا میتوان دو احتمال را برای پایان مهلت آتش بس محتمل دانست،.
اولی این است کە بحث منطقەی امن با محتوای فی مابین گرسپی و سرکانی عملی گردد و این منطقە تحت حمایت و نظارت نیروهای بین المللی قرار بگیرد، همچنین مردم این منطقە و شاید تعدادی آورەی دیگر سوریەای بە آن برگرداندە شوند. بە این صورت روژآوا از حملە ترکیە محفوظ بماند و همچنین ترکیە از این ادعا کە از مرز روژآوا احساس تهدید میکند مسکوت گردد.
دوم آنکه ترکیە همچنان بە بە ایجاد «منطقەی امن» مورد نظر خویش اصرار ورزد، آنهم با ادعای ایجاد منطقەی امن بە طول حدوداً ٥٠٠ کیلومتر و عمق ٤٠ کیلومتر کە این خود بە معنای وسعت کل روژآوا میباشد. و طبق آن چیزی حدود ٣ میلیون آوارهی سوری در تورکیە کە بیشترشان از بقایای داعش و سایر گروهای تندرو اسلامی تحت حمایە خود ترکیە بودەاند را در آنجا و در زیر لوای مدیریت خود اسکان دهد. اما چنین امری بەمعنای اشغال کلی روژآوا و تغیر دموگرافی و نسل کشی در روژآوا میباشد.
احتمال دارد روژآوا خود را با احتمال اول تطبیق دهد، بدلیل اینکە پیشتر هم رضایت خود را در ایجاد منطقە امن محدود را اعلام کردە بود، البته بدون حضور ترکیە و با نظارت نیروهای بینالمللی و اسکانیابی مجدد ساکنان قبلی منطقەی امن. بسیاری از طرفهای دیگر مسئلە این گزینە را جهت پایان بخشیدن بە تهدیدهای ترکیە مبنی بر اشغال روژآوا مناسب میبینند.
طبق اخبار منتشر شدە، از مظلوم عبدی فرماند ق.س.د از سوی مقامات آمریکا برای سفر بە این کشور جهت گفتگو برسر مسائل روژآوا دعوت بە عمل آمدە است. ولی همچنان کە خود قبلاً اظهار نمودە بود این از وظایف عرصەی سیاسی روژآوا است و نە عرصەی نظامی. بە همین دلیل از سوی مدیریت روژآوا، الهام احمد برای اجرای این وظیفە مقرر گشتە و از همین رو وی به همراه هیئتی از روژآوا برای گفتگو در این خصوص اکنون در آمریکا بسر میبرند. بسیاری از مقامات آمریکا و اروپا اذعان کردەاند کە از این گزینە حمایت خواهند کرد و احتمالاً این امر به ترامپ نیز تحمیل خواهد شد.
ولی با تمام این اوصاف بعید است کە اردوغان این آلترناتیو را بپذیرد و احتمال آن میرود که حملاتش را از سر بگیرد. شاید در مدت این پنج روز آتش بس مشغول بازیابی خود جهت حملە و اشغال وسیعتر بودە است. بدون تردید همچنان کە ق.س.د نیز پیشتر اعلام کردە بود، نیروهایش صرفاً از حوالی سرکانی عقب نشینی کردەاند و بە عمق روژآوا عقب نکشیدەاند. تردیدی نیست کە آنها هم تمهیدات مستحکمتری برای مقابلە با هرگونە حملەی جدیدی از طرف ترکیە را دیدهاند. مظلوم عبدی نیز در بیانیەهای خود اشارە صریح بە سطح تمهیدات نیروهایشان در راستای مقاومت و مقابلە کردەاست.
مسلما در دور دوم حملات هم افکار عمومی جهان بطور محکمتر و وسیعتر پیشاپیش حامی روژآوا خواهد بود و اینبار حتی احتمال میرود که اردوغان ترامپ را به عنوان همپیمان خود از دست بدهد. البتە اردوغان برای اشغال روژآوا حاضر است کە هر تعویضی را بە هر طرفی بدهد و دست بە دامان هرکسی شود. همانطور کە مطلعیم امروز ٢٢/١٠/٢٠١٩ با پوتین ملاقات داشتە و باید تا پایان امشب و آغاز روز دیگر منتظر باشیم تا مشخص گردد که وضعیت بە کدام سمت و سو میرود.
آنچە مشخص است فعلا تلاش برای اشغال ادامە دارد، پس در سوی دیگر هم مقاومت و جنگ برای پیروزی همچنان در جریان میماند. از یوم مقاومت شروانان و وحدت ما در خیابان، تا کنون توازن قوا بهنفع مقاومت بوده و لازم است خود را جهت صاحبداری از مرحلەای دیگر از فعالیتهایمان در خیابانها و جهت حمایت از مقاومت شرف آمادە سازیم. بهویژە باید همەی ما فعالانه به تبلیغ و ترویج کمپین تحریم اقتصاد و کالاهای ترکیەی فاشیست در سطح جهانی بپردازیم.
وحدتمان را آتشینتر و منسجمتر از گذشته حفظ کرده و نگذاریم بە سردی و ضعف بگراید! نگذاریم در درون صفوفمان انشقاق وارد آمده و بدخواهان گرد ناامیدی به دل خلق بپاشند.
یا پیروزی یا پیروزی
تحلیل وضعیت در روژآوا – بخش پنجم
در روز ٢٢ اکتبر ٢٠١٩ دو مسئله در خصوص وضعیت روژآوا موضوع بحث و گفتگوی آن محافلی بود کە مسائل مقاومت شرف در روژآوا را تعقیب میکردند. مسئلهی اول پایان آتش بس ۵ روزە کە در نتیجەی توافق آمریکا و ترکیە در روز ١٧/١٠/٢١۰٩ مطرح شدە بود. همچنین دیدار پوتین و اردوغان در همان روز بود کە بطور عمدە مسائل روژاوا را در دیدار خود مورد بحث قرار دادند.
دولت ترکیە تهدید میکرد کە بعد از پایان مهلت آتش بس حملات خود را از سر گرفته و حتی تلویزیونهای رسمی با هدف جنگ روانی ساعات معکوس پایان مهلت ١٢٠ ساعاته را در گوشەی تصویر نمایش میدادند. نیروهای سوریهی دمکراتیک (ق.س.د) در همان روز و قبل از پایان ساعات آتش بس شهر سرکانی را کە ١١ روز مقاومت بیامانی کردە بود با هدف شکستن تلەی آتش بس کە در بخشهای قبلی مقاومت روژآوا بە آن اشارە نمودە بودم از نیروهای خود تخلیە کرد. ولی ترکیە همچنان تهدید میکرد کە ق.س.د فقط شهر را تخلیە کردە و همچنان در حوالی شهر نیروهایش موجود هستند و بە همین دلیل بعد از پایان ساعات آتش بس، حملە را از سر خواهد گرفت. موازی با این وضعیت نتیجە دیدار پوتین و اردوغان در یک کنفرانس خبری مبنی بر توافق آنها در ١٢ مادە اعلام شد. جهت فرصت دادن بە عملی کردن مفاد آنُ آتش بسی ٦ روزە اعلام نمودند کە ٢٨ اکتبر پایان این آتش بس ١٥٠ ساعاتە میباشد.
هرچند کە اردوغان در نتیجەی شکستش در مواجهە با مقاومت سرکانی و همچنین ترامپ کە در نتیجە این مقاومت یکە خوردە بود کە تشریح آن را در بخشهای قبلی تحلیل وضعیت روژآوا روشن نمودە بودم، مجبور بە توافقی شدە بودند، کە در نتیجەی آن اردوغان تنها بە کمتر از ١٠ درصد از اهدافش در روژآوا میرسید، آنهم با دادن هزینەای گزاف در طول ١١ روز مقاومت روژآوا. در نتیجە بهنظر میرسید در توافق ترکیه با روسیە، فقط نزدیک بە ٢٠ درصد از اهداف ترکیە کە قبلاً در مورد روژآوا مشخص کردە بود ممکن شد. هرچند دولت ترکیه رضایت نداشت اما مجبور به تظاهر برخلاف واقعیت بود.
در واقع مقاومت روژآوا و سیاست خردمندانە آن در خنثی کردن تلە آتش بس سبب شد کە ترکیە چیزی را در توافق با ترامپ بدست نیاوردە بود بدنبال آن باشد که شاید در توافق با روسیه کسب شود. البتە مقاومت روژآوا ترامپ را در مخمصە قرار دادە بود و وی نمیتوانست پذیرای تمام خواستهای اردوغان شود، همچنین پوتین را هم متوجە کردە بود که قبول تمام خواستهای اردوغان و تحمیل آن بر روژآوای مقاوم نەتنها ممکن نیست، بلکە حتی مطرح کردن آن موجب رسوایی او نیز بە مثابە ترامپی دیگر میشود. بەهمین دلیل او هم مانند ترامپ راهکاری میانی را انتخاب کرد. البتە بدلیل آنکە موقعیت او با تنگنایی کە ترامپ در نتیجە مقاومت روژآوا در آن قرار گرفتە بود فرق میکرد، در راستای کسب امتیاز از ترکیە امتیاز بیشتری را در مفاد توافقنامە خود با ترکیە نصبت بە توافقنامە آمریکا با ترکیە را بە اردوغان داد. باید یادآور شد که این هم آنی نبود کە اردوغان میخواست. ولی مقاومت روژآوا او را مجبور تظاهر بە رضایت نمودە بود.
بر خورد روژآوا در بدو اعلام این توافقها، چە توافق آمریکا و ترکیە و چە روسیە با ترکیە برخوردی ماهرانە و خردمندانە بود. بە دو دلیل: اول) همچنان کە پیشتر بە آن اشارە نمودیم خنثی کردن تلە آتش بس و دلیل دوم) کاهش فشار تحمیل شدە از طرف توطئه و همچنین خرید فرصت برای بازیابی، حفظ نیرو، تجدید و تجمع قوا و همچنین استحکام بخشیدن بە موقعیت و تکوین استحکامات خود جهت ادامە مقاومت. بە همین دلیل بیانیەهای فرماندهان سیاسی و نظامی روژآوا با گفتن: «آتش بس خوب است، ولی باید روی مفاد توافق بیشتر گفتگو کرد» از سویی تظاهر بە تمکین بود و از سویی دیگر روونمایی از وجهە تهدیدآمیز این توافقات کە هرچند محدود جلوە میشوند ولی در واقع زمینهی نسلکشی را تمهید مینمایند. البتە هرچند بە موقعیت خود جهت ادامەی مقاومت استحکام میبخشیدند، صریح الهجەتر ابراز نظر میکردند و اظهار نهایی آنها این شد کە ما آتش بس را میپذیریم ولی هیچ توافقی را برسر خاک و سرنوشت خود نمیپذیریم. در واقع حرف حق و آخر مقاومت روژآوا هم همین است و بس!
از سوی دیگر روژآوا باید بسیار هوشیارانە عمل میکرد کە حمایت عظیم افکار عمومی جهانی را با خود همراه کند و اجازە بە دستهایی کە با هزار حیلە و نیرنگ در صدد تضعیف و متفرق کردن آن هستند را ندهد. بە همین دلیل باید هم سیاست و تاکتیک را مدبرانە پیش میبرد و هم تمهیدات انقلابی خود را جهت مقاومت، بە سیل خروشان حامیان خود منعکس میکرد. در نتیجە مقاومتش درهایی را نیز به سویش گشودە بود و باید از آنها استفادە میکرد.
توأمان کە ترامپ بە تماس تلفنی با فرماندە ق.س.د پرداخت، اینبار وزیر دفاع روسیە برای بحث بر سر مسائل بە تماس و جلسە اسکاپی با فرماندهی ق.س.د وارد گشت. درواقع بهدلیل خروج آمریکا از منطقە و حضور روسیە بهجای آن، روژآوا رایزنی مسائل امنیتی را توسط مظلوم عبدی با روسیە پیش را میبرد و از سویی دیگر بە دلیل نیروی افکار عمومی در اروپا و آمریکا در مورد مسائل حقوقی و سیاسی جهت افشای جنایات ترکیە در جنگ روژآوا و همچنین سیاست انفعالطلبانهی ترامپ روژآوا مسئولیت انجام ماموریت را بە الهام احمد و هیئت همراهش سپرد.
البتە دعوت پیدرپی آمریکا از مظلوم کوبانی بهعنوان یک فرماندە نظامی روژآوا بە آمریکا در چارچوب همان تلاشهایی است کە آمریکا سعی دارد خلاهایی کە در نتیجە سیاست ترامپ برای موقعیت آمریکا در منطقە ایجاد شدە را ترمیم نماید. درواقع درخواست اردوغان از ترامپ مبنی بە دستگیری و استرداد مظلوم کوبانی بە ترکیە نیز در زاویەای دیگر ناکامی اردوغان از عملیات “چشمە صلح” است. بدون تردید هر دو مورد نشانهی پیروزی مقاومت روژآوا تا این مرحله است، آنهم در برابر اردوغانی کە با تمام نیرو و تجهیزات و زدوبندهای بینالمللی برای همەی روژآوا آمدە بود!؟
چرا ترکیە با وجود تهدیدهایش بعد از پایان مهلت آتش بس ۵ روزە، حملەی گستردە خود را آنطور که رسم اعلام کرده بود را آغاز نکرد؟
در واقع اگر ترکیە حملە را آغاز نکرد و حتی بە یک آتش بس دیگر ٦ روزە در توافق با روسیە روی آورد، حتی بعداً اظهاراتی هماهنگ با بیانات ترامپ ارائه کرد مبنی بر اینکه کە آتش بس پایدار خواهد ماند و نیازی بە از سرگیری عملیات و جنگ نیست. این نە بدلیل آن بود کە بە اهدافش رسیدە و یا بە مقولە آتش بس پایبند است، بل بدلیل آن بود که بەهیچ وجهە زمینه را فراهم ندید. میدانست کە ترامپ با هزار دردسر خود را از مخمصە نجات دادە، نەتنها دیگر او را همراهی نخواهد کرد، بلکە مجبور بە تقابل خواهد شد. بدون تردید پوتین هم حماقت ترامپ را تکرار نمیکرد. هرچند سیاستی کاملا منفعت طلبانە را پیگیری میکند اماد حد و حصری هم وجود دارد که آنهم در نتیجەی مقاومت روژآوا ایجاد گشتە است.
از سوی دیگر اردوغان میدانست کە برعکس تصور او نیروهای روژآوا در سرکانی با تمام غافلگیریها و از پشت خنجرزدنهایی کە پیش آمدە بودند مقاومت جانانەای را ترتیب دادند، تا جایی کە مانع پیشرویهای اشغالگرانەی او شدند. از سوی دیگر در نتیجە این مقاومت، بسیج افکار عمومی و حتی انشقاق در صفوف ساختار دولتها از خود ترکیە گرفتە تا کشورهای منطقە، همچنین اروپا و بویژە آمریکا نیرویی عظیم معنوی، سیاسی و مشروعیت را بە روژآوا بخشید. حالا در طی ۵ روز آتش بس هرچند کە ق.س.د در نوار مرزی و اراضی سرکانی و گرسپی منطقە را از نیروهایش تخلیە کردە باشد، ولی آنسوتر اقدام بە سنگربندی مستحکمی نمودە و درصورت حملەی مجدد چون دیواری آهنین عظیم سد راهش خواهد گشت و از سوی دیگر حمایتهای بینالمللی منسجمتر، تشکل یافتەتر و گستردەتر از مرحلە قبلی در حمایت از انقلاب روژآوا طبل رسوایی او را خواهند کوبید.
اردوغان در واقع هرچند رسماً و بطور وسیع عملیات را از سر نگرفتە، ولی بطور غیرە رسمی و پراکندە حملاتی را همچنان صورت میدهد و در پی فرصتی است برای از سرگیری حملەای وسیع، چنانچه احساس بە فرصت کند. البتە حملات پراکندەاش بطور محکمی خنثی میشوند و حتی ضربات مهلکی را متحمل میشود. نیروهای روژآوا هم همچنان محکم و استوارند و راە بە اغفال نخواهند داد چرا کە مرحلە و مقاومت هیچ غفلتی را نمیپذیرد. اگر قبلاً هم نواقص وجود داشتە از این پس صدای زنگ هوشیاری هر لحظە در گوش میباشد.
پیروزی از آن کیست؟
بدون تردید در مورد پیروزی نهایی نمیتوان همە چیز را بطور قاطع از هم اکنون مشخص کرد، ولی با توجە بە وضعیت موجود میتوان تا حدودی میزان برد و باخت نیروهای درگیر را مشخص کرد. ولی باید قبل از هرچیز بە اهداف نیروهای درگیر اشارەای کرد. ترکیە از قبل گفتە کە اگر در آفریقا چادری بە اسم کورد زدە شود من سعی بر امحای آن خواهم نمود. پس هدف ترکیە اشغال کل روژآوا، تغیر دموگرافی آن بە قیمت امحای کورد و ضمیمە کردن آن بە خود در چارچوب پروژە میثاق ملی میباشد کە با هزینەهای گزافی کە دادەاست شاید تنها بە کمتر از ١٠ درصد اهداف خود رسیدە، آن هم نه به صورت پایدار. در واقع هم مقاومت روژآوا و هم معادلات منطقە اجازە حفظ پایدار آنرا بە او نخواهند داد، حتی بعید نیست کە در مراحل بعدی نتیجە معکوس تا نابودی فاشیم دولت ـ ملت ترکیە را برای آن بە بار بیاورد.
آمریکا در ابتدای شکلگیری مدل روژآوا تلاشهایی جهت پیشگیری از تکوین آن نمود ولی ناکام ماند، بعد از مقاومت کوبانی بعنوان یک دیفاکت بە آن تحمیل شد. البتە از سوی دیگر حضور آمریکا در منطقە نیز بە روژآوا تحمیل شد و این باعث ائتلافهای تاکتیکی و نظامی گشت. بدون تردید روژآوا هیچ وقت بهعنوان یک تکیەگاە محکم و استراتژیک نسبت بە آمریکا متوهم نگشتە است. از سوی دیگر آمریکا تمام سعی و تلاشش این بود کە روژآوا را از محتوا و وجهەی انقلابی خود تهی گرداند و روژآوار را در خدمت اهداف خود رام نماید. برای این هم از تمام شیوهها و تاکتیکهای نرم بهرە بردە است. روژآوا نیز با اتکا بە دیالکتیک آرمانگرایی و واقعگرایی بهعنوان بنیان و پایەی فلسفی خود و نیز هم با رویکرد ــ بر اصول اصرار و در تاکتیک انعطاف ــ و با برنامەهای آموزشی، ایدئولوژیک و فرهنگی خودش هم از این وضعیت تحمیلی سود بردە هم مانع رسیدن آمریکا بە اهدافش بودە است. اتفاقا توافق ترامپ با اردوغان بطور تکروانە کە صدای مخالفان و حتی دوستانش را در آمریکا در آورد، در نتیجەی خشم از ناکامی رویکردهای قبلی خود از طریق بە کار بستن ابزارهای نرم بودە است و نه نوعی خواستە بود تا بە این طریق روژآوا از طرف ترکیە فتح گردد و سپس آنرا بە کوردهایی کە این رامشدگی را میپذیرند واگذار نمایند. یا حداقل اعمال فشاری بر روژآوا گردد برای قبول خواستەهای آمریکا و انصراف از اصول انقلابی و رهاییبخش خود.
البتە نتیجە برعکس شد و جایگاە روژآوا را مستحکم تر کرد در نتیجە مقاومت از هر زمانی بیشتر هم از سوی افکار عمومی دمکراتیک، سوسیالیست و آزادیخواە بە انقلابی بودن روژآوا اذعان گشت هەم اینکە از خود ترامپ گرفتە تا تمام مخالفین و موافقینش در آمریکا و بسیاری از مقامات سایر دولتهای جهان بە نقش عمدە قسدە و روژآوا در شکست ترور و بویژە داعش اذعان کردند. مشخص شد از این پس نیز هیچ مبارزەای در تقابل با ترور در سوریە بدون اتکا بە جنبش روژآوا ممکن نیست، همچنان کە امروز ٢٧/١٠/١٠١٩ ابوبکر بغدادی بعنوان خلیفە خود خاندە داعش کشتە شد کە این در نتیجە نقش عمدە و ماثر نیروهای روأآوا بودە است.
با وجود این هم باید یاد آور شد اظهارات اخیر ترامپ کە نیروهای قسدە را بعنوان محافظ چاهای نفت در روژآوا و سوریە معرفی میکند، ادامە همان سیاست نرم است بعد از شکست توافق او و اردوغان با این اظهارات در صدد است کە نقش قسدە را تقلیل و ماهیت انقلابی آن را وارونە جلوە دهد. قسدە و روژآوا محافظ کرامت و آزادی خلقها بویژە خلق کورد، ارزشهای دمکراتیک، آزادیخواهنە و انسانی هستند و بس. باید تردید نداشت کە هرآنچە سرمایداری و نمایندەاش ترامپ میگویند دروغ است و بە واقعیت نمیرسد، چرا کە مقاومت و ایستار انقلابی روژآوا و قسدە بیشتر از پیش محکم و استوار است.
روسیە اهدافش را پنهان نساختە، و بر استقرار اسد، حفظ وحدت خاک سوریە تحت انقیاد خود اصرار دارد. البتە گاهگاهی بر حفظ حقوق کردها در قانون اساسی سوریە تاکید میکند، ولی این صرفاً حقوق شهروندی است آن هم بە سبک اسد و پوتین کە در واقع بە معنی از دست دادن موقعیت کنونی روژآوا و منحل گرداندن آن میباشد، بەمعنای دست کشیدن روژآوا از ستاتو و محتوای انقلابیش میباشد. روژآوا هرچند تا کنون همە نوع توافق با اسد و پوتین را رد نکردە، ولی توافقی کە در این راستا باشد را مطلقاً نخواهد پذیرفت. از سوی دیگر تاکنون معادلات منطقە بە تحقق اهداف کامل پوتین اجازە ندادەاند. دولتهایی مانند سوریە و ایران در اطراف روسیە نقش حاشیەایتری دارند کە بعضی اوقات از رخدادها فایدە میبرند و خیلی مواقع هم مضرور میگردند. همچنان کە عربستان، مصر در اطراف آمریکا و قطر در اطراف ترکیە دارای همچنین وضعیتی میباشند.
حفظ جنبەهای انقلابی چە در زمینهی شکل حیات اجتماعی و چە تضمین رهایی خلقها، بویژە خلق کورد از اهداف پایەای و استراتژیک انقلاب روژآوا میباشد. حتی ارائەی نمونەای از حیات دمکراتیک بە انسانیت و پنجرەای رو بە دنیایی بهتر میباشد. روژآوا هرچند در طول این سالها فشارهایی را جهت حفظ این وجهە خود متحمل گشتە، و شاید ضرباتی نیز بدان وارد گشتە باشد و حتی نقاطی از قلمرو جغرافیایی خودش را از جملە درنتیجە هجوم اخیر فاشیسم ترکیە از دست دادە باشد، ولی همچنان نوای انقلابی آنرسا و بلند میباشد. برعکس از دست دادن نقاطی از قلمرو جغرافیایی خود، البتە نە آسان بلکە بعد از ارائە مقاومتی بی نظیر و گاها برای جلوگیر از نسلکشی، ولی از سویی دیگر دستاوردهای افزونتری نسبت بە پیش را از لحاظ مشروعیت گفتمانی، سیاسی و سمپاتی جهانی کسب کردە کە بدون تردید در هر فرصت پیش آمدە با اتکا بە این جنبە از نیرویش آنچە را کە از طریق ائتلافها، توطئەها و توافقهای سرمایهدارانە و استعمارگرانە از دست دادە بازخواهد ستاند.
روژآوا در میان سناریوهای منطقە امن کدام را بر میتابد:
سناریویی کە ترکیە پیشتر بر آن اصرار داشتە، ایجاد منطقە امن با طول نزدیک بە ٥٠٠ کیلومتر با عمق ٤٠ کیلومتر و با آوردن ٣ ملیون جهادی و اسکان دادن آنها کە بە بعنی نسل کشی و تغیر دیمگرافی از این طریق میباشد، آنهم تحت انقیاد و کنترل خود کە بمعنای اشغال کامل روژآوا و شمال سوریە میباشد کە روژآوا قویا و با اتکا بە مقاومت همچنان کە تاکنون کردە از این پس هم بە مبارزە جهت شکست و عدم تحقق آن میپردازد.
سناریوی توافق آمریکا و ترکیە مابین گرسپی و سرکانی بە طول ١٢٠ کیلومتر و عمق ٣٠ کیلومتر میباشد، البتە هنوز مشخص نیست کە آیا میخواهند جهادیستهای تحت حامی ترکیە در آنجا اسکان دادە شوند یا ساکنین آوارە همین مناطق را باید بە آنجا برگردند. ترکیە کە بە اسکان جهادیستها اصرار دارد ولی آمریکا در این ضمینە اظهار نظری صریح و مشخصی ارائە ندادە است. البتە با نزدیکی تورکیە بە روسیە و برای برهم زدن توافق آنها احتمالا دیگر آمریکا اصراری بر تحقق آن نورزد و با پرهیز از موضوعی کردن آن آن توافق با ترکیە را بە سوی خاموشی سوق دهد کە پیداست بیشتر کاربرد مقطعی کوتاە مدت برای فروکش کردن فشارها کە در نتیجە فجایعی را کە ترامپ بار آوردە بود، داشتە.
سناریوی توافق روسیە با ترکیە همان توافق ترکیە و آمریکا را یعنی فاصلە فی مابین سرکانی و گرسپی را مورد تاکید قرار میدهد ولی فراتر از آن از سوریە دمکراتیک میخواهد کە نیروهایش را در سایر مناطق مرزی روژآوای کوردستان و باکور کوردستان بە عمق دە کیلومتر بە عقب بکشد، البتە آنها هم نگفتەاند کە در مناطقی کە درخواست دارند قسدە عقب نشینی کند چە کسانی را در آنجا اسکان خواهند داد، بە این ترتیب این سناریوی توافق ترکیە و روسیە از توافق ترکیە و آمریکا بە مراتب برای روژآوا نامطلوب تر میباشد و تن بە آن نخواهد داد. تاکنون هم بجز بخش کوچکی از طرح روسیە کە گشت مشترک نیروهای امنیتی روژآوا و نیروی امنیتی روس میباش چیز دیگری را نپذیرفتە و بە شکل کلان آن صریحا نخیر را گفتە است. البتە خارج از جواب رد روژآوا، معادلات منطقەای و بویژە معادلە بین آمریکا و روسیە بە تحقق آن اجازە نخواهد داد و شاید آمریکا در پی کسب دوبارە موقعیت از دست رفتەاش گردد.
سناریوی دیگر طرحی است کە بیشتر از سوی اروپا طرح میشود، آنهم درست کردن منطقە امن با طول مرز روژآوا و باکور کوردستان بە عمق دە کیلومتر با حفظ ادامە حیات بە خود ساکنان این منطقە و با نظارت نیروهای بین المللی، از سوی دیگر عدم تشکیل منطقە امن با حضور نیروهای مرزی دولت سوریە در مناطق مرزی روژآوا و باکور کوردستان کە هنوز در سازمان ملل موقعیتی رسمی دارد و روژآوا هم در چارچوب کنفدرالیسم دمکراتیک رد قاطع را در بر نخواهد گرفت.
با این وجود روژآوا سە سناریوی اول را بە ترتیب سطح زیانشان رد خواهد کرد و با مقاومت مانع تحقق آنها خواهد گشت و هر متر از خاکی را کە چە در نتیجە توافق ترکیە و آمریکا و چە روسیە و ترکیە از دستش در آمدە باشد جز سرزمین اشغالی حسابی دیگر برای آن باز نخواهد کرد و تنها وظیفە خود را ارتقاء مقاومت جهت آزادی آن میداند. ولی شاید با توجە بە نیاز و برای تضمین دستاوردهایش از گزند دولت فاشیست ترک میتواند با دو سناریوی پایانی البتە با اتخاذ احتیاط و حفظ و استمرار خود مدیریتی دمکراتیک روژآوا و شمال سوریە کنار بیاید.
اسباب تضمین پیروزی مقاومت روژآوا:
البتە کە این تقدیر نیست اگر ما وظایفمان را انجام ندهیم، صرفاً بدلیل بحق بودن خواستەهایمان و دمکراتیک و آزادیخواهانە بودن گفتمانمان حتما پیروزی از آن ما خواهد شد. یا بدلیل برخورداری نیروهای متخاصم روژآوا از تاسیسات و ادوات وسیع و پیشرفتە نسبت بە ما پیروزی از آن آنها خواهد شد.
آنچە پیروزی را عاید مقاومت روژآوا خواهد کرد بجا آوردن وظایف انقلابیمان خواهد بود، با توجە بە مکان و موقعیت هریک از ما. روژآوا اکنون دارای یک نیروی منضبط و باورمند بە مقاومت و مبارزەی نظامی میباشد. از سویی دیگر دارای ریشەای اجتماعی و بنیانهای فکری دمکراتیک آزادیخواهانە و پیشروندە میباشد. از حمایتی بینظیر از سوی افکار عمومی دمکراتیک، سوسیالیست و آزادیخواه جهانی برخوردار میباشد، از سوی دیگر در نتیجە مقاومتش درون ساختارهای دولتی هم انشقاق ایجاد کردە و بخشی را حتی اگر در نتیجە رقابتهای خودشان بودە بە حامی خود تبدیل کردە و مشروعیت رسمی از سوی ساختارهای دولتی را نیز تاحدودی کسب کردە است. البتە همپیمان استراتژیک روژآوا جنبشهای، سوسیالیست، دمکراتیک و آزادیخواە اجتماعی میباشند، ولی باید این حامیان را نیز در چارچوب همپیمانیهای تاکتیکی جهت حفظ خود بە کار برد.
درواقع هرکس از یک پست فیسبوکی تا یک تویت گرفتە تا شرکت در آکسیونها و تظاهرات، تا ملحق شدن بە نیروی شروانان و…، با توجە بە سطح خواست و فرصتهای شخصیاش میتواند بە بخشی از این مقاومت مبدل گردد. بویژە هرکس با کمترین هزینە و کسب بهترین نتیجە میتواند بخشی از کمپین تحریم اقتصاد ترکیە یعنی تحریم کالا و توریسم ترکیە گردد. هم خود بە آن عمل نماید هم در گستراندن آن تاثیرگذار باشد.
باید یادآور شد کە برعکس بسیاری از کشورهای منطقە کە اقتصادشان بە منابع طبیعی از جملە نفت استوار است، ترکیە از منابع طبیعی و بهویژە نفت بە سطحی کە اقتصادش را نگە دارد برخوردار نیست و بیشتر اقتصادش بر جذب توریسم و فروش کالا و فرآوردهایش در بسیاری از نقاط جهان میباشد کە اگر مورد تحریم وسیع مردمی قرار بگیرد، توان جنگیش را نیز از دست خوهد داد. پس بیایید حداقل با پیوستن بە کمپین تحریم در نابودی فاشیسم قرن بیست و یکم سهیم باشیم.
اهون چیاکو