بازترسیم نوین خاورمیانە در بحبوحە جنگ جهانی سوم و مسئلە کورد

بازترسیم نوین خاورمیانە در بحبوحە جنگ جهانی سوم و مسئلە کورد

این متن برگرفته از قسمت نهم برنامه ریگا و ریباز (راه و روش) میباشد. این برنامه، برنامەای آموزشی است که به صورت آنلاین در روزهای پنجشنبه به زبان کوردی از طریق صفحەی فیسبوکی و کانال یوتیوب ریگا و ریباز پخش می شود.
موضوع آموزشی این قسمت دیزاین نوین (بازترسیم) خاورمیانە در بحبوحە جنگ جهانی سوم و مسئلە کورد میباشد که در تاریخ بیست و چهارم سپتامبر ۲۰۲۰ توسط رفیق اهون چیاکو ارائه شده است..

موضوح این هفتە برنامه دیزاین نوین (بازترسیم) خاورمیانە، در بحبوحە جنگ جهانی سوم و مسئلە کرد، میباشد. بە راستی این موضوع موضوعی مهم است. در واقع اگر در این موضوع ژرف اندیشی و تعمق ننماییم، ریشە رخدادها را بە خوبی تحلیل نکنیم و تنها بە مشاهدە و ذکر رخدادها بسنده کنیم، در عمل بە مشکلات بزرگی برمیخوریم. باید دلیل وقوع رخدادها و پایەای کە آنها بر آن استوار میباشند را مورد بررسی قرار دهیم. در واقع تمام رخدادهای اخیر، اکنون و تا مدتی در آیندە، محصول اقدامات بانیان پروژە دیزاین نوین خاورمیانە توسط نیروهای سرمایە جهانی میباشد.
مخصوصا وقتی کە مشاهدە میکنیم رخدادها اینچنین بە سرعت بەوقوع میپیوندند، اگر آنها را بە خوبی مورد تحلیل و واکاوی قرار دهیم، در آنها تعمق یابیم و ژرف اندیشی کافی را از خود نشان دهیم، تبیعطا بە خوبی بە ریشە رویدادها و تحولات پی بردە و بهتر برای آیندە برنامەریزی نمودە و آمادگی بیشتری برای روبەرو شدن با حوادث پیش رو را خواهیم داشت. اما اگر بە ریشە رویدادها و تحولات بە خوبی پی‌نبریم، سرعت رویدادها ما را دچار سردرگمی خواهند کرد.

درواقع اکنون جنگی بزرگ و همەگیر در خاور میانە در جریان است. باید پرسید، این چە جنگی است؟ هدف از بەراه انداختن این جنگ فراگیر چیست؟ ابتدا باید بە پاسخ چنین پرسشهایی پی برد، تا بتوانیم در روند مقابلە با رویدادها آمادگی لازم را داشتە باشیم.
متاسفانە در تاریخ معاصر کورد، بعضی مواقع بە دلیل اینکە در رویداها ژرف اندیشی صورت نگرفتە است، تنها رویداها را شمارش کردە و مورد تحلیل واقع نشدەاند، این اشتباه سبب گشتە کە رویدادها را بە خوبی درک ننمودە و دچار اشتباهات جبران ناپذیری گردیم.

اما اگر ریشە رویدادها بە خوبی تجزیە و تحلیل گردند و در این بارە بە شناخت کافی دست یابیم، انسان خواهد توانست در کمترین زمان بە تحلیل صیح دست یافتە و آن را ریشەیابی نمودە و بر همین اساس خویش را آمادە عملی نتیجە بخش، نماید.
ما بحث این هفته را با سە عبارت دیزاین نوین خاورمیانە، بحبوحە جنگ جهانی سوم و مسئلە کورد نامگذاری کردەایم، بە همین دلیل لازم میدانم کە توضیحی کوتاە روی این عبارات داشتە باشم و بە این طریق وارد موضوع بحث شویم. پس ابتدا بە عبارت دیزاین نوین خاورمیانە خواهیم پرداخت.

دیزاین بە معنی بازترسیم، یا میتوان گفت دوبارە پی ریزی نمودن یک طرح میباشد. چرا ما از این عبارت یعنی دیزاین یا بازترسیم استفادە میکنیم؟ منظور ما از چە نوع دیزاینی است؟ دیزاین نوین خاورمیانە بە چە معنایی است؟ این دیزاین تداوم کدامین دیزاین میباشد، کە آنرا دیزاین نوین مینامیم؟ بدون شک با توجە به وقتی کە در اختیار داریم بە پاسخ این پرسش‌ها، خواهیم پرداخت.

همچنین ما از جنگ جهانی سوم بحث مینماییم، بر چە اساس و مبنایی آنرا جنگ جهانی سوم مینامیم؟ همگی میدانیم ٢ جنگ بزرگ و فراگیر در قرن بیستم بە وقوع پیوست و ما جنگ اخیر را جنگ جهانی سوم مینامیم، چگونە بە این نتیجە رسیدەایم؟ در نهایت در این وضعیت دشوار چگونە باید بە مسئلە کرد پرداخت؟ و هدف ما از طرح این موضوع چیست؟ بدون تردید، این پرسش‌ها نیز، پرسش‌هایی هستند کە در ادامە بە پاسخ آنها خوهیم پرداخت.

جنگی کە اکنون در جریان است، بە مرکزیت خاورمیانە و در درون خاورمیانە نیز، بە مرکزیت کوردستان در جریان است. بدون تردید دیزاین خاورمیانە قبل از هر جا بە آیندە کوردستان مرتبط میباشد. یعنی نتایجی را کە در کردستان کسب میشوند، بەطور مستقیم برروی چهار کشور ایران، ترکیە، سوریە و عراق کە کوردستان در بین انها تقسیم شدە است، تاثیر خواهد گذاشت و بە مدلی برای خاورمیانە نیز تبدیل خواهد شد.

پس بە این نتیجە میرسیم کە پرداختن بە چگونگی جنگ جهانی سوم بدون درنظر گرفتن خاورمیانە ممکن نیست و در خاور میانە نیز بحث از این جنگ بدون پرداختن بە جنگ بزرگ و فراگیری کە در کردستان در جریان است، ممکن نخواهد بود. حقیقتا دیزاین نوین خاورمیانە، در صورت غفلت بە مثابە دیزاین بعد از جنگ جهانی اول کە در نتیجە آن کوردستان بین کشورهای ترکیە، ایران، سوریە وعراق تقسیم شد، حاوی تهدیداتی است، اما اگربا وقایع درست برخورد شود، حاوی فرصت‌هایی نیز جهت آزادی کوردستان خواهد بود. بە همین دلیل هرگاە بە مسئلە کورد میپردازیم و آنرا مورد تجزیە و تحلیل قرار میدهیم، باید بە این مسائل و نکات دقت نمودە و سپس مورد بررسی قرار دهیم.

برای ورد بە این مبحث لازم است بەطور اجمالی نگاهی بە گذشتە بیافکنیم. اگر بەتاریخ مراجعە نماییم، درمیابیم کە خاورمیانە در طول تاریخ مرکز جنگ‌های بزرگی بودە است. دو نمایندە اصلی اقتدار منطقە درچند صد سال اخیرامپراتوری عثمانی و صفوی بوده اند. ما مطلعیم کە خلافت عثمانی حوضە حاکمیت و اقتدار خویش را تا مرکز اروپا پیش برد. ازطرف دیگر امپراتوری صفوی نیز، نفوذ خویش را در منطقە بسیار گسترش دادە بود. اما این امپراتوری نتوانست همچون امپراتوری عثمانی، خویش را تا جنگ جهانی اول نگە دارد و بە عمر خود تداوم بخشد. همچنین حکومتهایی کە بعد از صفویان سرکار آمدند، نتوانستند بە همە چارچوب‌های اقتدار یک امپراتوری استقرار و استمرار بخشند.
بدون شک در ٣٠٠ تا ٤٠٠ سال اخیر، اروپا تلاشهای فراوانی نمودە کە در مسائل خاورمیانە در راستای بهرەبرداری منافع خویش مداخلە نماید. این مداخلات روی خاورمیانە تاثیر مستقیم داشتە، بەطوری کە گاهی امپراتوری صفوی را بە جنگ عثمانیان فرستادە و گاهی نیز امپراتوری عثمانی را بە جنگ علیە صفویان تحریک نموده اند.

میتوان گفت کە مدرنیتە ـ کاپیتالیسم بە مرکزیت اروپا در ابعاد وسیع ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی و فیزیکی در منطقە خاورمیانە مداخلە نمودە، تاحدی کە اکنون بەخود اجازە میدهد کە برای کشورها و ملت‌های خاورمیانە تصمیم گیری کند. همچنین بەخود اجازە میدهند کە روی خلق‌های منطقە طرح‌ها و برنامەهای خویش را بە اجرا درآورند.

مطلع هستیم کە بعد از جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی ازهم فروپاشید، حکومت قاجار نیز در ایران متلاشی شد. در این چارچوب آنها در خاورمیانە، برمبنای منافع خویش، خاورمیانە را دیزاین کردند. چند کشور عربی تاسیس گشتند، کشور عراق و سوریە تاسیس گشت، دراین چارچوب سیستمی را بنیان نهادند، کە پرداختن بە تمام ابعاد این برهە، با توجە بە وقتی کە برای ارائە این برنامه در اختیار داریم، ممکن نیست. اما بە دوستان و رفقا پیشنهاد میکنم کە در این ارتباط کتاب صلحی کە همە صلحها را بە باد داد را مطالعە نمایند.

نویسندە کتاب در مورد کنفرانس صلحی کە بعد از جنگ جهانی اول تشکیل شد و جنگ‌ها و برخوردهایی کە از سوی کشورهای‌ امپریالیسم در خاورمیانە اعمال گشتە، بە بحث و گفتگو میپردازد. در مورد نقشە چگونگی تقسیم خاورمیانە بطور مفصل بحث مینماید. این کە کشورهای اروپایی بە چە شکلی ملک فیصل را بە قدرت رساندند، و در بارە اختلافات فرانسە و انگلیس در راستای تقسیم سهم خود در خاورمیانە، اشارە نمودە و شرح میدهد کە چگونە ملک فیصل را از اردن بە بغداد آوردند. بعد از اینکە ملک فیصل را بە بغداد آوردند، این بار ملک عبداللە را بە اردن بردند، اقداماتی کە در ترکیە و کشورهای عربی اعمال کردەاند و در این چارچوب چگونە بعد از جنگ جهانی اول دیزاینی در خاورمیانە بە دست نیروهای قدرتمند مدرنیتە ‌‌‌ـ سرمایەداری پی ریزی شد.

دیزاین خاورمیانە کە در نتیجە نتایج جنگ جهانی اول صورت گرفت، در جنگ جهانی دوم بار دیگر دیزاین خاورمیانە طبق منافع نیروهای سرمایداری مورد ترمیم قرار گرفت. بیگومان در نتیجە جنگ جهانی سوم، میخواهند با توجە بە وضعیت بازار سرمایە جهانی و طبق منافع سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی خود، بار دیگر بە بازترسیم خاورمیانە بپردازند.

در دوران اوایل قرن بیستم و پایان جنگ جهانی اول کوردها خارج از این دیزاین ماندند. میتوان گفت کە هم فاکتورهای داخلی کوردها در این رویە تاثیر داشت و هم سیاستهای امپریالیسم اقتضا میکرد کە باید مسئلەای کورد در این مرحلە برای کنترل کشورهای نو تاسیس در منطقە وجود داشتە باشد. نمیتوان منکر تلاش و مبارزات کوردها در این برهە شد. تا شروع جنگ جهانی دوم، یعنی تا سال ١٩٣٩ ضربات سنگینی بر کوردها وارد آمد. رفقا مستحضرند کە جنگ جهانی اول از سال ١٩١٤ تا ١٩١٨ بطول انجامید. جنگ جهانی دوم نیز از سال ١٩٣٩ تا سال ١٩٤٦ طول کشید. در این هفت سال جنگ جهانی دوم قدرتهای امپریالیستی بار دیگر خواستند در دیزاین خاور میانە تغییراتی را در راستای منافعشان ایجاد نمایند. در همین راستا کشور اسرائیل نیز تاسیس گشت. در این مرحلە دریچەای بر روی کردهای شرق کوردستان نیز گشودە شد، یا میتوان گفت فرصتی برایشان بە وجود آمد کە جمهوری کوردستان را در مهاباد تاسیس نمایند. اما سیاستهای جهانی و فاکتورهای داخلی در کوردستان اجازە نداد کە این دستاورد کردها زیاد دوام داشتە باشد.

کوردها مخصوصا بعد از سال ١٩٢٣ یعنی بعد از قرارداد لوزان تا سال ١٩٤٦ مبارزاتی را انجام دادند. این مبارزات قطعا نقاط ضعف بسیاری داشتند، اما نقطە قوت این مبارزات این بود کە کوردها تسلیم سرنوشتی کە لوزان برایشان رقم زدە بود، نشدە بودند. یعنی کوردهای هر چهار بخش کوردستان با وجود نبود ارتباط کافی باهم در آن زمان، ولی باز هم میخواستند باهم سرنوشتشان را رقم بزنند، میخواستند مبارزات مشترکی را باهم بە پیش ببرند.

در آن زمان جمعیت‌هایی تشکیل شدند و رهبری مبارزات را برعهدە داشتند. هنوز ساختار احزاب بوجود نیامدە بودند. میتوان گفت مبارزات در چند راستا بە پیش میرفت. مبارزات عشایری کە بیشتر بە صورت مسلحانە بود. رهبران عشایر در بعضی مواقع میخواستند فعالیت‌های سیاسی انجام دهند، اما بە دلیل نداشتن شمی سیاسی، در این مورد زیاد پیشرفت ننمودند. بیشتر جنگ‌های مسلحانە در جریان بود.

البتە در کنار جنبشهای عشایری شخصیت‌های انتلکتوئلی نیز بودند کە میخواستند نهادهایی سیاسی را تاسیس نمایند. در نهایت نیز، جمعیت‌هایی تاسیس شدند. همچون جمعیت ـ تعالی کرد ـ در شمال کردستان، جمعیت ‌ـ خوی بون ـ ، در غرب کوردستان، جمعیت ـ هیوا ـ در جنوب کوردستان و جمعیت کوملە ژ-کاف در شرق کوردستان.

این جمعیت‌ها شاید آگاهی عمیقی از تمام زوایای قرارداد لوزان نداشتند، اما متوجە بودند کە دست‌های پنهانی نقشە تقسیم کوردستان را کشیدە است. یکی از نقطە قوت‌های این جمعیت‌ها در مقایسە با احزابی کە بعد‌ها تشکیل گشتند این بود کە تسلیم طرح تقسیم کوردستان نگشتە بودند و آن را نمی‌پزیرفتند. از نامەها و اسنادی کە از این دوران بەجا ماندەاند، مدارکی دال بر اینکە این جمعیت‌ها از کوردستان ایران، کوردستان ترکیە، سوریە و یا عراق نامی ببرند، برنمیخوریم. بیشتر عناوینی مانند کوردستان شمالی و جنوبی مطرح بودەاند. اما بعد از جمهوری مهاباد حزب دمکرات کوردستان عراق تشکیل شد و برای اولین بار تقسیم کوردستان بطور تلویحی از سوی این حزب پذیرفتە شد و نام عراق را بە کوردستان چسباند.

متاسفانە بعد از آن، تا بە میدان آمدن جنبش آپویی، این رویە بە یک سنت تبدیل شد و تمام احزابی کە اعم از راست و چپ و سکولار و مذهبی شکل میگرفتند، تنها برای یک بخش تشکیل میگشتند و نام کشور استعمارگر آن بخش را بە حزب خود و کوردستان وصل میکردند. این نیز هم برای نیروهای امپریالیسم کە خود بانی تقسیم کوردستان بودند مورد قبول واقع میگرفت، هم استعمارگران کوردستان کە از آغاز قرن بیستم تا اواسط آن تمام سعی خود را کردە بودند کە از طریق سرکوب شدید کوردها را مسکوت گردانند، اما موفق نگشتە بودند، این تغییر و تحریف در جنبش کوردی را برای خود مناسب‌تر میدیدند تا وجود یک جنبش یک دست و نیرومند کوردی برای تمام بخش‌های کوردستان. چون در چنین صورتی میتوانستند احزاب و جنبش بخشی از کوردستان را برای تضعیف جنبش کوردی در بخش تحت استعمار خود بە کار ببندد و همانطور کە شاهدیم بعدها بارها از این ترفند بهرە بردەاند.

اگر مدتی جلوتر بیاییم و بە اوخر دهە هفتاد و اوایل دهە هشتاد میلادی برسیم، میدانیم کە در این دوران دولت متمایل بە غرب ایران، یعنی دولت پهلوی دربحران بزرگی بەسر میبرد و توانایی کنترل بحران‌ها را نداشت و طلیعە‌های فروپاشی دولت پهلوی نمایان شدە بودند. بە همین دلیل آمریکا و اروپا برای جلوگیری از بروز یک انقلاب سوسیالیستی در ایران و برای فرونشاندن اعتراضات و مبارزات نیروهای چپ، پروژە اسلامی سیاسی را در آن زمان پیش کشیدند، کە منجر بە سرکار آمدن جمهوری اسلامی در سال ١٩٧٩ شد. در ترکیە نیز کە چنین واهمەای داشتند، از طریق کودتای سال ١٩٨٠ ژنرال کنعان اورن را بە قدرت رساندند، کە در واقع حکومت فعلی آ.ک.پ تداوم همان رژیم کودتای کنعان اورن میباشد. از این پس در ترکیە اسلامگرایی مورد پشتیبانی قرار گرفت و تقویت گشت. در افغانستان نیز همین پرۆژە بە اجرا درآمد. با همین طرح کە طرح کمربند سبز نیز عنوان میشود، در صدد برآمدند کنترل کامل خاورمیانە را در اختیار خویش بگیرند. این رویە تا سال ١٩٩٠ ادامە داشت و فروپاشی اتحادجماهیر شوروی در سال ١٩٩٠راه را برای یکەتازی نئولیبرالیسم آمریکا بازنمود.

در این دواران فرانسیس فکومایا کتابی با عنوان ـ پایان تاریخ ـ نوشت و اظهار میداشت کە حقیقت سوسیالیسم بە پایان رسید و سرمایەداری تنها حقیقت است. ادعا میکرد کە دیگر هیچ حقیقت و ایدەای خارج از حقیقت سرمایەداری ظهور نخواهد کرد. از طرف دیگر شخصی دیگر بە نام ساموئل هانگینتون کتابی را با عنوان ـ جنگ تمدنها ـ در راستای منافع سرمایه داری نگاشت. همچنین هنری کسینجر برای پیشبرد اهداف سرمایداری بە مرکزیت آمریکا طرحی را تحت عنوان ـ خاورمیانە بزرگ ـ مطرح کرد و آن را بە عمق استراتژی آمریکا در خاورمیانە تبدیل کرد.

در ضمینە عملی نیز، برای پیشبرد طرح و نقشەهایشان ابتدا صدام حسین را تحریک نمودند، تا بە کویت حملە کند، تا ضمینە حضور گستردە خود را در منطقە فراهم کنند. صدام نیز کە درک عمیقی از نظام کاپیتالیسم نداشت، در دام آنها افتاد و بە کویت حملە کرد. کاپیتالیسم نیز بلافاصلە بعد از حملە صدام بە کویت، فرصت را غنیمت شمردە و یورش بە صدام و عراق را آغاز نمود. بە این ترتیب جنگ خلیج از همین جا آغاز شد. در واقع آنها بخش اول پروژە خویش را در جنگ خلیج، بە انجام رساندند. نیروی نظامی و ناوگان جنگی خویش را در منطقە مستقرکردند و جنگ جهانی سوم از همان موقع آغاز شد.

جنگ جهانی سوم با جنگ‌های جهانی اول و دوم تفاوت‌های بسیاری دارد. یکی از تفاوت‌های عمدەاش این است کە جنگی صرفا نظامی نیست. جنگی است با ابعاد وسیع کە نیروها و طرفین درگیر دارای همبستگی و آرایش منظمی نیستند. با همدیگر در حین نزاع در رابطە نیز هستند. میتوان در درس‌های آیندە، بیشتر بە ابعاد این موضوع پرداخت.

خصوصیت دیگر جنگ جهانی سوم این است کە جنگ مستقیما بە مرکزیت خاورمیانە و کوردستان در جریان است و برای پیشبرد طرح خود، این جنگ را زیر عنوان خاورمیانە بزرگ، بە پیش میبرند. همانطور کە ذکر شد ابتدا خود را در منطقە مستقر نمودند و آمادە ورود بە مرحلە یا بخش دوم پروژە خود شدند.

دراین مرحلە رهبر آپو با خوانش صحیح از این توطئە و برای حل مسئلە کورد، در بحبوحە جنگ جهانی سوم، بە وسعت هرچە بیشتر فکر و اندیشە خویش میپرداخت و با تلاش مستمر طرحی را برای کوردستان و خاورمیانە آمادە مینمود. در این طرح روی سە نکتە، قویا تمرکز نمود. ابتدا در مقابل اشغالگری کوردستان، مفهوم کورد آزاد و حل مسئلە کورد، در مقابل فاشیسم و ارتجاع و واپسگرایی، آمادەسازی زمینە همزیستی مسالمت آمیز و دمکراتیک بین خلق‌های منطقە و دموکراتیزە نمودن خاورمیانە و در مقابل مردسالاری و دیدگاه و ذهنیت حاکمی کە زن را طرد مینمود، یا هیچ می‌انگاشت ، خط و ایدئولوژی آزادی زن را پیش می‌برد.

در واقع نیروهای مداخلەگر در خاورمیانە، زمانی کە متوجە گشتند کە رهبر آپو مشغول آمادە سازی طرحی است منطبق با واقعیت اجتماعی خاورمیانە، از آن پس حملات خویش را با شدت بیشتر متوجە رهبر آپو نمودند. این واقعیتی واضح و بدون مبالغە میباشد. برای چە؟ چون بەهیچ ‌وجە خواهان ایجاد فکر و طرحی کە بە آلترناتیو پروژەهای آنها تبدیل شود، نبودند. برای همین حملات وسیعی را روی رهبر آپو انجام دادند و ما میدانیم رهبر آپو را در ١٥ فوریە ١٩٩٩ طی توطئەای بین الدولی ربودند.

یکی دیگر از اقداماتشان تراشیدن دشمنی جدید بود، برای پیشبرد اهداف‌شان. چون شوروی سوسیالیستی فروپاشیدە بود، و میدانیم کە دیالکتیک و لازمە برپا نمودن جنگ وجود دشمن میباشد. برای همین القاعدە را همچون دشمن شناساندند و بە بهانە جنگ با تروریسم، بعد از واقعە ١١ سپتامبر ٢٠٠١ حضور خود را در منطقە بیشتر از پیش کردند. یعنی همان نیرویی اسلام بنیادگرا کە تحت لوای مجاهدین قبلا برای جنگ و مقابلە با نفوذ شوروی، بویژە در افغانستان درست کردە بودند و بعدها طالبان از آن در آمد کافی نبود و باید نیرویی وسیعتر با هویت اسلام تندرو مانند القاعدە را بە میدان می‌آوردند. اینبار بەنام جنگ با تروریسم و اسلام سیاسی یا اسلام افراطی و رویارویی با همان نیروها جنگ در منطقە را گسترش دادند. حملە ١١ سپتامبر بهانە خوبی بود کە بنام جنگ با تروریسم و اسلام افراطی حملەای وسیع بە منطقە خصوصا حملە بە افغانستان و عراق انجام دهند.

از این پس طرح خاورمیانە بزرگ بە خاورمیانە نوین تغییر دادە شد. در این مرحلە کە رهبر آپو را ربودە بودند و انتظار نداشتند کە وی در سلول انفرادی زندان امرالی بتواند کاری انجام دهد، اما بر عکس انتظارشان رهبر آپو در این میان افکار و پروژەهای خویش را وسعت دادە، فرمولبندی نمودە و بە آنها ژرفا بخشیدە بود. بە این طریق در صدد بود کە توطئەهایشان را برملا و خنثی گرداند. بعد نیز با افشای نقشەهایشان برای خاورمیانە از طرف رهبر آپو و ارائە نقشە راه حل دمکراتیک، در بسیاری موارد و مواقع با ناکامی مواجهە گشتند.

از طرف دیگر میخواستند در منطقە توسط آ. ک. پ و اخوان‌المسلمین، یک پروتستانیسم اسلامی را پیش ببرند. بەهمان شیوەای کە در اروپا پروتستان را در مقابل کاتولیک علم کردند. همانطور کە اشارە شد این طرح از طریق اخوان المسلمین و آ.ك.پ با هماهنگی نیروی سرمایە جهانی کلید می‌خورد.

آنها از اسلام القاعدە برای جنگ‌های میدانی استفادە میکردند، اما برای مداخلات طولانی و جنگ‌های طویل المدت در خاورمیانە و کوردستان پروتستانیسم اسلامی یا اسلام لیبرال بە زعم خودشان، کە ترکیبی از اخوان و آ.ك،پ بود را در نظر گرفتە و آمادە کردند. اما آنها متوجە نبودند کە نە خاورمیانە اروپا است و نە اسلام مسیحیت است. برای همین این پروژە دچار شکست شد. آنها دیدند کە از ارتش آزادی کە در سوریە، خودشان درست کردە بودند، داعش بەوجود آمد. آنها متوجە گشتند کە اسلام لیبرال پنهانی اسلام رادیکال را پرورش میداد و هر دو هدفشان ایجاد حکومتی شریعتی بود، تنها در روش رسیدن بە حکومت اسلامی تفاوت داشتند. بدین معنی کە روش یکی از آنها رسیدن بە حکومت از طرف شمشیر بود و دیگر بە طریق تاسیس نهادهای سیاسی، رسیدن بە پارلمان و در نهایت تسخیر پارلمان و سپس تاسیس حکومت اسلامی بود.

وقتی متوجە هر دو روی اسلام شدند، اینبار بە اشتباه خویش پی‌بردند و شروع بە تضعیف آ.ک.پ نمودند. پشتیبانی قدرت فتح اللە گولن را از آ.ک.پ قطع نمودند. برای همین آ.ک.پ مجبور گشت با م.ه.پ همپیمانی کند. در تونس هم حزب النهضە تونس را وادار بە رفرم نمودند و از طرف دیگر میدانیم کە علیە اخوان المسلمین مصر کودتا انجام دادند. اخوان المسلمین کە طی سالهای ٢٠١٢ تا ٢٠١٤ با پشتیبانی همە جانبە ترکیە و جنگ‌ها و اشغآلگری‌های ارتش آزاد، جبهە النصرە و داعش جسارت گرفتە بود، یکبارە دچار شکست بزرگی شد.

ببینیم آنها چە برنامەهایی برای مسئلە کرد داشتند. برای مسئلە کرد ٢ پروژە داشتند، مدل هولیر(اربیل) و مدل آمد (دیاربکر). هدف چە بود؟ هدف تاسیس دولتی کوچک برای کوردها در هولیر آنهم نە برای همە جنوب کوردستان، بلکە بخشی از جنوب کوردستان، یعنی قسمتی از بادینان و دهوک و زاخو، توسط شخصیت‌هایی کە مهارشان کاملا در اختیار آنها باشد. بە کوردهای بخشهای دیگر هم بگویند شما سکوت نمائید، اینهم دولت کوردی، بقیە شما فقط میتوانید شهروندی ترکیەای، ایرانی، عراقی و سوریەای باشید. همان پروژەای کە برای خلق ارمنی پیادە کردند. دولتی کوچک برای ارمنیان ترتیب دادند، سپس قتل‌عام عمومی خلق ارامنە را عادی سازی کردند. برنامە اصلی‌شان این بود. اما چە کسی این پروژە یا توطئە را بهم زد؟ پروژەای کە هم منطقەای و هم جهانی بود. این انقلاب روژئاوا بود کە این طرح را دچار شکست نمود. ابتدا بە شکست کشاندن طرح ایجاد کوردستانی کوچک و وادار کردن بقیە کوردها بە شهروندی صرف دولت‌های اشغالگر.

از طرف دیگر شکست پروژە پروتستانیسم اسلامی کە میخواست از طریق اردوغان هژمونی خویش را بر کوردستان ایجاد کند. در حالی کە اردوغان نیز خویش را کاملا برای بە پیروزی رساندن این طرح آمادە و سرمست نمودە بود. نیروهای جهانی هم در این خصوص زمینە سازی لازم را کردەبودند و فتح اللە گولن را نیز بە پشتیبان این طرح منصوب کردە بودند. در داووس برای این منظور نشست‌هایی انجام گرفت و سناریوی موضع گرفتن و کنش اردوغان را در مقابل شیمون پرس ترتیب دادند. از طریق چنین سناریوهایی میخواستند بە دنیای عرب بگویند کە اردوغان برعلیە اسرائیل و بە نفع کشورهای عربی دارای موضع میباشد. در همان هنگام اسرائیل منطقە غزە را محاصرە نمودە بود و اردوغان برای محاصرە شدگان، با کشتی سلاح و آذوقە فرستاد و اسرئیل نیز کشتی را مورد حملە قرار داد و تعدادی از نیروهای ترکیە کشتەشدند. این اقدام برای چه بود؟ میخواستند در جهان عرب برای اردوغان پرستیژ ایجاد کنند. برایش کسب محبوبیت کنند. کە البتە انقلاب روژآوا این طرح را نیز بە شکست واداشت.

قدرت‌های کاپیتالیستی موقعی کە دیدند در روژآوای کوردستان سیستمی در حال تاسیس است، متوجە شدند کە آنها رهبر آپو را در زندان امرالی بە اسارت درآوردند تا سیستم آلترنایو ایجاد نشود، فکر آلترناتیو ظهور نکند. خلق کورد و تا خلق‌های خاورمیانە نیازمند طرح‌های آنها باشند و تسلیم آنها گردند، ولی دیدند کە فکر و آلترناتیو منطبق با واقعیت منطقە ایجاد شدە و سیستم خودمدیریتی روژاوا بر مبنای همین فکر در روژآوا در حال تاسیس و در حال توسعە است. اینبار گفتند نباید این فکر و آلترناتیو بە سیستم، عینیت و واقعیت تبدیل شود. یعنی تصمیم گرفتند بە هر طریقی کە شدە از پراکتیزەکردن و گسترش این سیستم در سوریە و منطقە ممانعت بەوجود آورند. اکنون نیز با این ستراتژی حرکت میکنند. اینبار چەکاری انجام دادند؟ سال ٢٠١٤ در شهر سری کانی توسط القاعدە و جبهەالنصرە بە نیروهای مدافع این سیستم یورش بردند. اما نیروهای مدافع روژآوا با مقاومتی بی‌نظیر حملات را درهم شکستند.

اگر کمی بە عقب برگردیم، درست زمانی کە کانتون‌های روژآوا اعلام موجودیت نمودند، گفتند ١٥٠٠ زندانی القاعدە از زندان ابوقریب فرار کردەاند. درواقع فرار نکردند، بلکە درهای زندان را بررویشان باز کردند و بە آنها گفتند بروید و نباید اجازە بدهید کە سیستم روژآوا پراکتیزە شود. آنها آمدند بە سریکانی و در جبهەهای القاعدە و النصرە بە جنگ علیە گریلاها پرداختند. رفقا آنها را تار و مار کردند، از این پس القاعدە ضربە بزرگی خوردە و دچار شکست شد. طبق اخبار موثق ٩٠ امیر بزرگ القاعدە و بیش از ٣٠٠٠ از افرادشان در طی این جنگ کشتە شدند. آنها اعتراف کردند و گفتند کە ما سالها در لیبی، افغانستان، عراق و منطقە جنگیدیم، سالها با ناتو در جنگ بودیم، اما این تعداد کشتە ندادیم.

اینبار کە دیدند با نیروهای القاعدە و النصرە توان مقابلە با نیروهای مدافع روژآوا را ندارند، داعش ” دولت اسلامی عراق و شام” را بە میدان آوردند. اساسا داعش برای درهم شکستن کوردها تاسیس شد. یا بە وجود آمد. اولین جنگ داعش هم علیە کوردها بود. در کوبانی، شنگال و نقاط دیگر کوردستان بە حملات خونینی دست زدند. در واقع داعش برای آنهایی کە بەوجودش آوردە بودند، برنامەهای وسیعتری را در برداشت. آنهایی کە خود توانایی انجامش را نداشتند، یا فرصت انجامش را نداشتند میخواستند توسط داعش بە انجام برسانند. داعش با امکانات وسیع مادی، معنوی، نظامی و پشتیبانی فراوان دولت‌های منطقە و برخی کشورهای جهانی میبایست میراث فرهنگی، تاریخی و معنوی خاورمیانە را نابود میکرد، مناطق وسیعی را همراه با کوردستان اشغال میکرد، خلافت خویش را اعلام میکرد و برنامەهای دیگری کە بازموضوع بحث امروزمان نیست و میتوان در فرصت‌های بعدی مفصلا در این خصوص بحث نمود.

ما کە از وقوع جنگ جهانی سوم بحث میکردیم، با توجە بە اینکە در میان کوردها در نتیجە اشغالگری اعتماد بە نفس تا حد زیادی فروکش کردە بود، کسی توجە نمیکرد. برای چه؟ چون اصطلاح جنگ جهانی سوم را یک کورد (رهبر آپو) مطرح کردە بود. برای همین برایشان ارزش نداشت. اما اگر همین تثبیت را یک اروپایی مطرحرمیکرد، همە قبول میکردند. حتی اگر شخص دیگری در خاورمیانە سوای یک کورد، این را میگفت بهتر قبول میکردند.

ما میگفتیم این جنگ جنگی محدود نیست و واقعا جنگ جهانی سوم درجریان است. خیلی ها میگفتند چرا میگویید جنگ جهانی سوم. خوب معلوم است، در این جنگ اکثر کشورها و نیروهای زیادی در سراسر جهان درگیر این جنگ بودند و اکنون نیزهستند. میتوان دربحثهای آیندە بیشتر در بارە آرایش این جنگ جهانی بە تفصیل گفتگو نماییم. حتی در حملە سال گذشتە بە سری کانی پاپ ـ اسقف اعظم کاتولیک‌ها ـ گفت: این جنگ از جنگ جهانی دوم هم بزرگتر است. خوب این بە چە معناست؟ معلوم است وقتی از جنگ جهانی دوم بزرگتر است، یعنی جنگ جهانی سوم است. چرا باید این تثبیت را حتما نهادی یا دانشگاهی آمریکایی یا اروپایی مطرح نماید؟ ما با چشمان خود می بینیم کە این جنگ وسیع بر روی منطقە و میهن ما در جریان است.
این جنگ شبیە جنگ جهانی دوم هم نیست، بلکە بیشتر بە جنگ جهانی اول شباهت دارد. سیستم ١٠٠ سال گذشتە یا دیزاین کهنە ازهم پاشیدە میشود و سیستم نوینی را جایگزین میکنند. در این سیستم نوین آیا کوردها میتوانند جایگاه خویش را پیدا کنند، ێعنی قادرند بە سیستم سیاسی خودشان دست پیدا کنند یا نە؟

کوردها اکنون هم در مقابل بزرگترین تهدیدات قرار دارند و هم فرصت‌هایی تاریخی برایشان بەوجود آمدە کە جایگاە خویش را پیدا کنند. متاسفانە گاهی خیانت و گاهی نگرش سطحی در میان کوردها مانع استفادە کوردها از فرصت‌های پیش آمدە میشوند. برای نمونە سال ٢٠١٣ رهبر آپو خیلی روی ایجاد کنگرە ملی کورد تاکید نمودند و با تلاش رفقا تا حدی هم پیشرفت. همگی مطلعیم کە نشست بزرگی در جنوب کوردستان در این خصوص برگزار شد و برای پیشبرد آن کمیتەای هم ایجاد شد. در آن زمان وکلای رهبر آپو میتوانستند بە ملاقات ایشان بروند و با قندیل هم مشورت نمایند و با طرفین جنوب کردستان هم دیدار نمایند. رهبر آپو گفت: تمنا میکنم زمان، زمان برگزاری کنگرە ملی کردهاست. گفت: ما در معرض تهدیدات جدی هستیم، برای همین بستن این کنگرە برای خلق‌مان ضروری و حیاتی است و هم میتواند فرصتی تاریخی برای خلقمان ایجاد کند و همچنین تحقق آن دست‌آوردهای مهمی برای خلق کورد بە همراە خواهداشت.

همچنین پیشنها نمودند کە شیوە کنگرە بهتر است بە صورت ریاست مشترک باشد. بەخاطر اینکە سیستم ریاست مشترک هم برای اخذ تصمیمات مشترک مهم و عادلانە است و همچنین مسئلە زن کە برای ما بنیادی و اساسی و ستراتژیک است، در این سیستم ارادە خود را مشارکت میدهد. در واقع مشارکت زنان در تصمیمات مهم و سرنوشت ساز برایمان اساسی و حیاتی است. بعلاوه مسئله زن ازعوامل بنیادین بحرانی است که امروز خاور میانه در آن غرق شده است و لازم است دراین مرحلە زنان پیشاهنگ باشند. خارج از اینکە مسئلە زنان برای ما جزو پرنسیب و ستراتژیک است. درهمان حال بنیاد مدل یا الگویی دموکراتیک با محوریت آزادی زن و برابری زن و مرد، بە پیشاهنگی خلق کرد، میتواند وجه دمکراتیک و آزادیخواهی کوردها را در خاورمیانە و جهان نمایانتر کند.

باتوجە بە اینکە رهبر آپو به حساسیت این موضوع کاملا واقف بود، پیشنهاد نمود کە روسای مشترک میتوانند مسعود بارزانی و لیلا زانا باشند. میدانیم کە لیلا زنا هم اهل شمال کوردستان است و هم رابطە خوبی با بارزانی داشت. برای همین این پیشنهاد را نمود. اما مسعود بارزانی این پیشنهاد را نپذیرفت. او ریاست مشترکی را رد نمود، بەخاطر اینکە یک فئودال هرگز نمیپذیرد کە یک زن در تصمیمات وی دخیل باشد. موضوع را بە اطلاع رهبر آپو رساندند. رهبر آپو در جواب گفتند: خوب برای ما بستن کنگرە ملی حیاتی است در این مرحلە حساس، مادام وی نپذیرفت بگذار خود مسعود بارزانی ریاست کنگرە را دورە اول برعهدە بگیرد، اما ریاست باید دورەای باشد، دورە دیگر کسی دیگر ریاست را بر مبنای انتخابات آزاد برعهدە بگیرد. اما مسعود بارزانی ریاست دورەای را نیز قبول ننمود. وی انتظار ریاست مادامالعمری را داشت. این تقاضا دور از انتظار همگان بود و خلقمان نمیتوانست بیشتر از این بە مسعود بارزانی امتیاز دهند. همە امتیازهای رهبر آپو برای تشکیل کنگرەای دمکراتیک برای خلق کورد بود کە این کنگرە برای خلقمان در این لحظات حساس دست آوردی داشتە باشد.

بە یقین میتوان گفت کە، اگر کنگرە تشکیل میشد نە اشغال و کشتار خلق کورد ئیزدی در شنگال روی میداد، نە کشتار کوبانی و نە اشغال و قتل عام خلق کورد درعفرین روی میداد. اگر در آن زمان کنگرە ملی ـ دمکراتیک کورد تشکیل میشد، قطعا اکنون وضعیت خیلی فرق میکرد. بیگمان مداخلات ترکیە و ایران مانع برگزاری کنگرە شد. یکی از ضرباتی کە خلقمان خورد این بود. ضربە دیگری کە خلق کورد متحمل شد، سوای کشتار ئیزدیان در شنگال، قتلعام کوبانی و اشغال و قتل عام خلقمان درعفرین، بود. عدم شرکت نیروهای کورد در عملیات آزادسازی موصل، فرصتی دیگر بود کە از دست رفت و مسئول آن هم باز تنگنظری و کوتە بینی بارزانی بود.

شهر موصل در طول تاریخ برای کوردها از اهمیت ویژەای برخوردار بودە است. اگر کوردها در عملیات آزادسازی موسل شرکت میکردند، مسئلە بسیار متفاوت میشد. بەخاطر اینکە شهر موصل را نمیتوان با شهر رقه مقایسە نمود. اولا رقه شهری کورد نبود، خارج از جغرافیای کوردستان بود و بیشتر در جریان جنگ و آزادسازی این شهر توسط نیروهای گریلا نامش برسرزبان ما کوردها افتاد. اما شهر موصل ازشهرهای کوردستان است و در حافظە کوردها همیشە موصل کوردستانی بودە است. اگر کوردها در عملیات آزاد سازی موصل شرکت میکردند، انگاه جوانان کورد از هر چهار بخش کوردستان آمادە شرکت در این عملیات میگشتند. آنگاه کە کوردها در آزادسازی موصل نقش ایفا میکردند، میتوانستند خواستەها و سیستم خویش را در آنجا به اجرا در آورند. در اصل بعضی از نیروهای دخیل در موضوع مخالف شرکت کوردها در این عملیات نبودند. بیشتر ترکیە و ایران بودند کە مخالف داشتند. چرا کە نمیخواستند تاثیر کوردها در نتیجە مشارکت در این عملیات در منطقە بیشتر شود.

برای آزاد سازی رقه نیروهای مدافع روژآوا بە تنهایی تصمیم گرفتند. اما برای آزادسازی موصل لازم بود با نیروهای جنوب کوردستان تصمیم گرفتە و این فرصتی مناسب بود برای وحدت هرچە بیشتر همە نیروهای کوردی در این مرحلە حساس. اما حزب دمکرات کوردستان عراق تحت تاثیر حکومت ترکیە در این عملیات شرکت نکرد. دولت ترکیە از طریق بارزانی مانع شرکت کوردها در عملیات آزاد سازی موسل شد. و این ضربەای سنگین بود کە جناح بارزانی بە کوردها وارد آورد.

مسئلە دیگر موضوع رفراندم بود کە باعث تضعیف موقعیت کوردها شد کە آن نیز از عملکردهای بارزانی در چارچوب ترغیب ترکیە بود. نخست میخواهم بگویم هر انسان کوردی کە وارد فعالیت‌های سیاسی نیز نگشتە باشد، از تە دل از استقلال کوردستان خشنود خواهد گشت. در واقع مبارزات ماهم برای استقلال و آزادی کوردستان میباشد. اما رفراندم توطئە بود. نگاه کنید، تا سال ٢٠١١ حکومت‌های ایران، عراق، ترکیە و حتی سوریە بین خود، ستاد مشترکی علیە کوردها بوجود آوردە بودند، اما جنگ قندیل در سال ٢٠١١ و جنگ روژآوا این نیروها را از هم دور کرد. ترکیە همیشە بە دنبال مخرج مشترکی بود تا دگر بار این نیروها را علیە جنبش آزادیبخش کوردستان دور هم گردآوری نماید.

همیشە در صدد ایجاد بهانە یا موضوعی تحریک آمیز بودە کە بتواند این نیروها را دور آن جمع آورد. تحریک خانوادە بارزانی و حزب دمکرات کوردستان عراق برای رفراندم مهمترین اقدامی بود کە در این راستا انجام شد. در ابتدا ترکیە سکوت میکرد و مخالفتی ننمود. مخالفت‌های اصلی ترکیە در هفتەهای دوم و سوم قبل از رفراندم بود. اکنون بە چرایی این موضوع خواهیم پرداخت. اگر بە یاد داشتە باشیم، ابتدا ترکیە خیلی ملایم بود و موافق مطرح کردن موضوع رفراندم بود. وقتی موضوع جدی شد، باعث تحریک دولت‌های ایران و عراق شدە و خشم آنها را برانگیخت. زمانی کە ترکیە فهمید کە حزب دمکرات و خانوادە بارزانی با تحریکات آنها تا مرحلەای پێشرفتەاند کە راه برگشتی نداشتند، اینبار ترکیە گفت کە ما هم نگرانیم و ما هم مخلاف رفراندم هستیم و در مقابل آن خواهیم ایستاد.

این امر باعث شد کە دوبارە حکومت‌های ایران، عراق و ترکیە و حتی سوریە بە هم نزدک شدە و هماهنگی دیگر علیە کوردها بەوجود آید کە از این موضع بیشترین نفع را ترکیە برد. بعدا از ترکیە ایران از آن سود بسیاری جست. بەخاطر اینکە در آن زمان آمریکا مشغول آمادەسازی زمینە مداخلە در ایران از طریق خاک عراق بود. موافقت بخشی از شیعیان عراق را هم دراین زمینە جلب کردە بود. در این میان ایران بە بهانە رفراندم نیروهای حشد شعبی را تاسیس نمود و توسط این نیرو بە کرکوک حملە نمودە و در این خصوص نیروهای زیادی را بە طرف خود جلب نمودە و باعث شد کە طرح آمریکا بەشکست بیانجامد. بە همین دلیل بود کە آمریکا با این اقدام بارزانی بسیار خشمگین شد. مخالفت شدید آمریکا با رفراندم بیشتر بە این دلیل بود کە سکوی فراهم شدە آمریکا در عراق برای مداخلە ایران را بە هم ریخت. همچنین این رفراندم بە ایران بهانە داد تا شرق کوردستان را بیش از بیش میلیتاریزە نماید.

دستآوردهای رفراندم همینها بودند، بیشتر از اینها نبود. میتوان گفت کە بە هیچ‌ وجهە اعلام و برگزاری رفراندم ربطی به خواست ومطالبه خلق کورد در رابطه با آزادی کوردستان نداشت. خود آرا و خواست خلق برای رهایی ازکوردستان از دست اشغالگران منطقه وسلطه جهانی و داشتن سرزمینی آزاد همیشه قابل دفاع است، اما سواستفاده بارزانی از این خواست و مطالبه در جهت منافع خود و همچنین خواست و منافع اشغالگران به هیچ وجه قابل دفاع نیست. در آن زمان جنبش آزادی خلق کورد گفت: کە ما آمادە جنگ و دفاع از استقلال کوردستان هستیم. اما همە نیروهای جنوب کوردستان و حکومت اقلیم کوردستان هنگام حملە بەکرکوک عقب نشینی کردند، تنها رفقای ما ماندند. باید آشکارا اذعان داشت کە این اقدامات خانوادە بارزانی و حزب دمکرات کوردستان عراق دشمنی آشکار با خلق کورد در چارچوب منافع محدود خود و ارتباط وسیعشان با اشغالگران کوردستان است و نباید خلق کورد بطور عموم و نیروهای سیاسی در اینبارە بر اساس منافع شخصی یا گروهی خود برخورد کنند. در واقع ما اکنون روی پل سراط قرار داریم، بدین معنی کە یا از فرصتهای طلایی کە بەوجود آمدەاند، نهایت بهرەبرداری را مینمائیم، یا اینکە ضربات جبران ناپذیری را متحمل خواهیم شد.

باید پرسید، برنامە ما برای این مرحلە یعنی دیزاین نوین خاور میانە چیست؟ واضح است کە جنبش آپویی بە هیچ عنوان از پروژە کوردستان بزرگ دست نکشیدە است. بگذار همە از این واقعیت خبر داشتە باشند. جنبش ما دست از اتحاد و همبستگی خلق کورد و کوردستان واحد برنداشتە و هیچگاە تجزیە کوردستان را نخواهد پذیرفت. ما مسئلە کوردها را بخش، بخش و جدا ازهم بەدست نمیگیریم. همچنین این جنبش همە سرکوب و بیعدالتی را که از سوی قدرتهای منطقه ای و جهانی صورت میگیرد میبیند و هدفش استفاده از همه توان خود برای محافظت از خلق کورد در برابر این اعمال سرکوب و بی عدالتیها است. که مینماید از این خلق با همە توان محافظت نماید. هدف جنبش ‌ما این است کە نه تنها خلق کورد زیر فشار و سنگینی این حملات و توطئەها لە نشود، بلکە بە رهایی و آزادی خو دش در آیندە خاورمیانە نائل گردد.

جنبش آپویی چە میگوید؟ بدون تردید قبل از هرکس بە قدرتهای بزرگ جهانی میگوید چون طرف اشغالگری کوردستان تنها ایران، ترکیە، عراق و سوریە بە تنهائی نیستند. اگر تنها ایران و ترکیە طرف جنبش آپویی می‌بودند، برای این جنبش مشکل تا این حد دشوار نبود. آنها بە تنهایی توان مقابلە با ارادە خلق کورد و جنبش آن را نداشتند. اما اکثر دولت‌های جهان از آنها پشتیبانی مینمایند. همان قدرتی کە ایران را با وضع محاصرهای اقتصادی و دیپلوماتیک مجازات میکند، باز از یک دولت واحد در ایران دفاع میکند. برای آنها تفاوت زیادی نمیکند کە قدرت در دست خامنەای باشد یا رضا پهلوی، خود جانبداری دولت‌های غربی از ایران واحد یعنی نادیدە گرفتن حقوق خلق‌های تحت ستم، از جملە خلق کورد است. آنها همچنین برای ترکیە همین دیدگاه را دارند.

ما بە این سیستم جهانی میگوئیم تجزیە کردن کوردستان و ستمی کە بە کردستان روا داشتەاید، نهایت بی‌عدالتی و بی اخلاقی است. صد سال است شما این ستم‌ها را تحمیل نمودەاید. پشتیبانی و حمایت شما از این حکومت‌ها باعث شدە است کە آنها جسارت کنند که کوردها را قتل عام کنند. مرزهایی کە بین کوردها کشیدید، ستمی عظیم است کە کوردها را از هم جدا کردە است و باید این مرزها روزی برچیدە شوند. اما اگر شما ادعا میکنید کە هنوز زمان آن فرا نرسیدە است، ما میتوانیم بە شیوەای با هم بە توافق برسیم و مدارا کنیم. بدین شیوە کە هر بخش از کوردستان بتواند حق تعیین سرنوشت خویش را داشتە باشد، پارلمان، کنگرە و نهادهای خرد و کلان خویش را داشتە باشد، نیرهای دفاع و امنیت خویش را داشتە باشد، تصمیم گیریهای اقتصادی در اختیار خودشان باشد.

برنامەهای فرهنگی و اجتماعی خویش را خود تنظیم نمایند، و بە حقوق پایەای کە هر خلقی آزاد باید داشتە باشد، برسند. میگوئیم: ای سیستم جهانی این مرزها اگر اکنون نیز امکان برداشتن کامل‌شان نیست، مدارا میکنیم، اما شرط ما این است کە این مرزها تا حدی کمرنگ شوند کە مانع تشکیل نهادها و مکانیسم‌های مشترک بین چهار بخش کوردستان نشوند. مانع تصمیمات مشترک سیاسی، سربازی، فرهنگی و اقتصادی مشترکشان نشود. دیگر تفاوتی ندارد تحت عنوان کنگرە ملی باشد یا هر عنوان دیگری.

اگر این خواستە پذیرفتە شود و قانون اساسی کشورهای ایران، ترکیە، عراق وسوریە تغییر کردە و این خواستەها را بپذیرند کە کردهای هر بخش از کردستان بتوانند در بخش خود خویش را سازماندهی نمودە و حق تعیین سرنوشت‌شان را داستە باشند و مانع تشکیل مکانیسم‌های مشترک بین بخشهای دیگر کوردستان نشوند، ما هم میتوانیم با خلق‌های دیگر ایران یا ترکیە در چارچوب این قانون دمکراتیک همزیستی مسالمت آمیز داشتە باشیم. بدون شک این نیز میتواند نوعی مرحلە گذار برای رسیدن بە تمام حقوق پایمال شدە باشد. ما میگوئیم اگر این را هم نپذیرید، اینبار ما نخواهیم پذیرفت کە کوردها بار دیگر در دیزاین خاورمیانە بدون ستاتو و موقعیت بیرون معادلات قرار بگیرند. شعار ما یا آزادی یا آزادی است و دیگر بە هیچ قیمتی این رذالت، یعنی بردگی را نمیپذیریم.

بی شک سیستم جهانی در مقابل این طرح، با ابعادی از آن مخالف است، چون نمیخواهد خلق کورد بە آزادی رسیدە و آزادانە تصمیم بگیرد. آنها ـ مدرنیتە کاپیتالیسم ـ کرد تسلیم گشتە، وابستە و نوکر میخواهند. از طرف دیگر سیستم اشغالگری بر روی کوردستان، بەویژە از طرف ایران و ترکیە، در این خصوص موانع بزرگی هستند. از طرفی دیگر خط خیانت در کوردستان مانع بزرگ دیگری است. در کنار این سە عامل اساسی عواملی دیگر، یعنی ارتجاع و واپسگرایی حاکم بر خاورمیانە، عدم احساس، آگاهی و اتحاد عمیق و مستحکم ملی در میان کوردها همگی دست بەدست هم دادەاند تا کوردها در این مرحلە با مشکلات بیشتری رویارو شوند.

برای همین، باید در قرن ٢١ مبارزات کوردها با همە این دشواریها مقابلە کند و بتواند جایگاه خلق کورد را در دیزاین نوین خاورمیانە تضمین نماید. لازم است کورد آزاد و جنبش آزاد خلقمان مهرخویش را بە آیندە خود و منطقە بزند و خلق کورد را بە جایگاە آزاد خود برساند.
خلق کورد یقینا اگر بە آزادی و دمکراسی برسد، دارای چنان پتانسیلی است کە دیگر خلق‌های خاورمیانە را نیز بە سوی دمکراسی هدایت نماید و در این خصوص پیشاهنگی نماید. خلق‌مان در طول تاریخ بارها این پیشاهنگی را انجام دادە است. برای نمونە در شکست امپراتوری آشور، یا اکنون در شکست داعش، خلق کورد همە خلق‌های خاورمیانە و انسانیت را از مصیبت و بلایی جهانی رهایی بخشید.

در این چارچوب باید با چشمانی باز، با هوشیاری فراوان دیزاین نوین خاورمیانە را زیر نظر داشتە باشیم. نباید بر مبنای منافعی ناچیز، شخصی، گروهی، محدود و با کوتەنظری بە مسئلە نگاە کنیم. مبارزەای عظیم در پیش روست و مشکلات فراوان. بحران خاورمیانە عمیق و در لحظات حساسی بە سر میبریم، کە نهایت هوشیاری، فداکاری و مبارزە را میطلبد.

نکتەای دیگر کە میخواهم بر زبان آورم در مورد نشست اخیر ایران و ترکیە میباشد. در نشست‌شان هر دو کشور بر این نکتە توافق داشتەاند کە کوردها تهدید هستند و باید جنبش آپویی نابود گردد، این یک واقعیت است. بر همین اساس تمرکز خویش را روی امرالی یعنی رهبر آپو و نیروهای دفاع از خلق، بیشتر کردەاند. حملات گستردەای را آغاز نمودەاند. برای همین حمایت و پشتیبانی همەگیر از رهبر آپو و نیروهای دفاع از خلق بە معنای دفاع از آزادی و رهایی کوردستان است. ما میتوانیم انتقاداتی داشتە باشیم، گلایەهایی داشتە، اما باید نوک حملە و تمرکز اصلی ‌ما متوجە اشغالگران، فاشیست‌ها و دشمنان باشد.

اکنون از طرف کنگرە جوامع دمکراتیک کوردستان ـ ک.ج.ک ـ نیز فراخوان کارزاری تحت عنوان ـ دیگر فاشیسم بس است، دیگر تجرید و اعدام بس است، اکنون زمان آزادی فرا رسیدە است ـ منتشر گشتە است. در این راستا در جهت حمایت از این فراخوان در شمال کوردستان و ترکیە کارزار آزادی رهبر آپو، در جنوب کوردستان ـ دیگر اشغالگری و فاشیسم بس است ـ در شرق کوردستان ـ نە بە اعدام، زمان آزادی است ـ و در غرب کوردستان ـ نە بە اشغالگری و پیش بەسوی سیستمی آزاد و دموکراتیک ـ بەراه افتادە است. لازم است فعالیت در این کارزارها بە مسئلە روزمان تبدیل شود و در پیشبرد اهداف آن کوشا باشیم.

رفقا، زمانی کە ما از رهبر آپو سخن بە میان می آوریم، منظورمان یک شخص نیست. تازە اگر یک شخص هم در نظر بگیرم بازهم این شخص ٢١ سال است بەخاطر آزادی، دمکراسی و همزیستی خلق‌ها و رسیدن کوردها بە آزادی زندگی خویش را در زندان انفرادی تحت شدیترین و سخترین شرایط سپری نمودە. اکنون ٧٠ سال سن دارد و ٥٠ سال از زندگی خویش را وقف آزادی خلق کورد نمودە است. اما ما از یک فکر، فلسفە، اندیشە و دیدگاه، از یک خلق سخن میگوئیم. بخشی از این کارزار برای آزادی رهبر آپو است.

بخشی دیگر برای پایان دادن بە اعدام‌ها و دیکتاتوری و بخشی برای پایان دادن بە اشغالگری و رسیدن بە آزادی و دمکراسی است. برای همین لازم است هر کوردی با نگرشی عمیق و دیدی باز در این کارزار عملا و به صورت فعال شرکت نماید. هرگونە شرکت کردنی اگر جزئی هم باشد بە نفع آزادی خلق کورد است. جنبش آپویی جنبشی فدائی است. همه تلاش جنبش برای رهائی خلق کورد است. این جنبش در فکر بنا کردن قصر و تالارهای باشکوه برای رهبری و اعضایش نیست. رهبر آپو تا کنون نیز کە در زندان انفرادی امرالی است، مالک یک وجب زمین نیست. رفقای رهبر آپو نیز همینطور، رفقایی کە در زندان امرالی هستند نیز بە همین منوال. رهبری این جنبش، و آپوئیست‌ها یا در زندان هستند، یا در کوهستان‌ها هستند، یا شهید شدند و یا در میان خلق مشغول فعالیت و پیشبرد مبارزە هستند. هیچکدام در تلاش کسب مقام و رسیدن بە قصر و ثروت و اقتدار نیستند. برای همین شرکت هر فردی در این کارزار در وهلە اول برای رهایی خودش است، سپس برای رهایی خانوادەاش و آزادی کوردستان.

حقیقتا وضعیت کوردها در جنگ جهانی سوم در مقایسە با جنگ‌های جهانی اول و دوم متفاوت است. در جنگ جهانی اول و دوم کوردها از لحاظ سیاسی، دیپلوماسی و نظامی نیرویشان بسیار پراکندە بود. نیروهای کوردی انسجام چندانی نداشتند. اکنون میدانیم کە کوردها بەلحاظ نظامی در سطح بالایی قرار دارند. شاید در جنگ هوایی و دفاع هوایی دچار مشکلاتی باشیم، اما تاکنون نتایج جنگ نشان دادە کە در کوردستان نیروی نظامی برای دفاع از خود را حفظ کردە است. میتوان گفت کە کوردها از لحاظ کمیت و کیفیت در این زمینە یکی از قدرت‌های منطقە هستند. خصوصا کە نیروی گریلا دارای تجربەای فراوا ن در زمینە جنگ گریلایی حرفەای میباشد.

در روژآوای کوردستان نیروهای گریلا در جنگ علیە چندین دولت و نیروهای تروریست بین‌الدولی پیروزی‌هایی را بدست آوردند، کە قدرت‌های بزرگ نظامی جهان، قادر بە انجام آن نگشتند. نکتە مهم دیگر این است کە کوردها امروز دارای فکر، اندیشە و فلسفەای هستند کە هم با وضعیت کوردها و هم وضعیت منطقە تطابق دارد. حتی در سطح جهان همچین دیدگا و اندیشەای مترقی زبانزد است.

با در نظر گرفتن اینکە در گذشتە کوردها در این زمینە ضعف اساسی داشتند و دنبالەرو و مقلد اید‌ه های وارداتی بودند، اما اکنون جلوتر از سیستم‌های فکری در سطح جهان، در حرکت هستند. اکنون می بینیم کە در روژآوا، شنگال، مخمور و بخش‌های دیگر کوردستان زنان و مادران ‌ما مسائلی را مورد مناقشە قرار میدهند، کە در کشورهای پیشرفتە جهان در سطح الیت‌های روشنفکری روی آنها بحث می‌شود. میتوان گفت این دست آوردها برای کوردها بسیار با ارزش بودە و زمینە بسیار مناسبی است، جهت پیشبرد اتحاد و یکپارچگی کوردها در هر چهار بخش کوردستان. در زمینە دیپلوماسی نیز، جنبش آزادیبخش کوردستان دارای تجربیاتی پربار و غنی است. جنگ روژآوا و کوبانی مسئلە کورد را بە مسئلەای جهانی مبدل کردە است. سیمای کردها را در جهان تغییر دادە است و برای کوردها فرصت‌های فراوانی ایجاد نمودە است. تنها لازم است کە این فرصت‌ها را غنیمت شمردە و کوردها با درکی عمیق از اوضاع، بدون سطحی نگری بە بهترین وجە از این فرصت‌ها استفادە نمایند.

همچنان کە پیداست، کوردها در این زمینە روز بەروز پیشرفت میکنند. کە اگر روند پیشرفت‌ها بەهمین منوال پیش رود، رضایت ‌بخش است. اما اگر همچون گذشتە بدون برنامە و پروژە و بدون داشتن موضعی مشخص، در مقابل توطئەهای جهانی، عملکرد‌های اشغالگرانە و دیکتاتوری، همچنین خط خیانت و مزدوری باشیم، یا همچون گذشتە پراکندە و فاقد دیپلوماسی کارآمد، عمل نماییم، نمیتوانیم دست آوردهای کنونی را حفظ کنیم و بە آنها بیافزاییم. باید هوشیاری کامل را داشت، در موازات با فرصت‌ها خطرات بزرگی نیز در کمین هستند.

میتوان گفت: هنوز هم در نتیجە سیاست‌های اشغالگران و برخوردهای خط خیانت دستاورد‌های جنوب و روژآوای کوردستان در معرض تهدیدات جدی هستند. چە زمانی این دستآوردهای کوردها تضمین پیدا میکنند؟ هنگامی کە حکومت‌های ایران و ترکیە فروبپاشند و اشغالگری آنها بر شمال و شرق کوردستان پایان گیرد. خصوصا جنوب کوردستان در معرض خطری جدی است. بگذار کسی در این فکر و خیال نباشد کە دست ‌آوردهای جنوب کوردستان مورد تضمین قرار گرفتە و یا در قانون اساسی عراق بە آن اعتراف شدە است، پس همە چیز روبەرا است. اگر فرصتی بیابند، یک شبە اوضاع را زیرورو میکنند، همە چیز را از دست خلق کورد میگیرند. ما میدانیم در فاصلە ٢٤ ساعت ٤٠ درصد از جغرافیای جنوب کوردستان دوبارە بە تصرف حکومت عراق درآمد. میتوان دوبارە انتظار اینچنین پیشامدهایی را داشت. بنابرین نباید خودمان را گول بزنیم و باید اذعان داشت کە وضعیت سیاسی جنوب کوردستان آنچنان قابل تعریف نیست. حاکمان جنوب کوردستان، چندان رغبتی برای دفاع از کوردها و کوردستان از خود نشان ندادەاند. هرگز در روزهای سخت وبحرانها کوردها را همراهی نکردەاند. وضعیت شنگال و کرکوک مصداق این واقعیت است.

بدون شک بە مناسبت انقلاب روژآوای کوردستان، اکنون کوردها دارای سیستمی هستند کە توانستە هم از نظر سیاسی، هم از نظر نظامی و هم بە لحاظ دیپلوماسی برای کوردها بە الگویی تبدیل گردد. بدین مفهوم میتوان گفت: مقاومت روژآوا را میتوان الگو قرار داد. خلق کورد در شرق کوردستان، با الهام گرفتن از این الگو (منظورمان کپی برداری نیست) و مقاومت روژآوا ،میتواند از کرماشان، سنندج، لرستان، مهاباد، ماکو و… در صورت وقوع هر حملەای بە شرق کوردستان، دفاع نماید.

از طرف دیگر سیستم روژآوای کوردستان تنها دست آورد این بخش کوردستان نیست، بلکە متعلق بە همە کوردها است، حتی متعلق بە همە آزادیخواهان است. مبارزین هر چهار بخش کوردستان و تعداد بیشماری از سراسر جهان، در این انقلاب شرکت کردە و زندگی خویش را فدا کردەاند. سیستم خودمدیریتی روژآوا برای هر چهار بخش کوردستان بە امید تبدیل شدە وهمچنین بە منبع نیرویی برای سایر بخش‌های دیگر کوردستان مبدل گشتە است.

البتە متوجە هستیم کە شرق کوردستان با روژآوا تفاوت‌هایی دارد، ولی باز نیز میتوان از جوهرە و پایە‌های جهانشمول انقلاب روژآوا، مقاومت روژآوا و سیستم روژآوا، الگو برداری کرد. پژاک نیز، همە تلاشش این است کە با درکی عمیق از تحولات کوردستان، منطقە و جهان، با تجزیە و تحلیل و آنالیزی دقیق، و با برنامە ریزی محکم و منسجم حساسیست وضعیت کوردها را بە همە یادآور شود، همە اقشار کوردستان را هشیار نمودە، نیروهای سیاسی شرق کوردستان را از وضعیت آگاه نماید و زمینە دفاع همە جانبە از خلق کورد در شرق کوردستان را آمادە نماید.

٢٤-٠٩-٢٠٢٠

Related posts