مصاحبه نادیاالعلی و لطیف تاش با آیلا آکات، نماینده پیشین حزب صلح و دموکراسی
کردها و ترکها بر لبه پرتگاه قرار گرفتهاند
ترجمه: نگین وطندوست
• وقتی من نماینده مجلس ترکیه بودم، عضو کمیتهای بودم که قانون اساسی جدید را بررسی میکرد. چهار اصل در قانون اساسی وجود دارد که ما میخواستیم تغییر دهیم. منازعه کردها در ترکیه و مسائل همه گروههای اقلیت در صورت افزودن این چهار اصل به قانون اساسی حل خواهد شد …
متن حاضر مصاحبه نادیا العلی* و لطیف تاش** با آیلا آکات، نماینده پیشین حزب صلح و دموکراسی، سخنگوی کنگره زنان آزاد و فعال سرشناس حقوق زنان در ترکیه است. آیلا آکات سالهای طولانی به دنبال راهحلی سیاسی برای مسئله کرد در ترکیه و دفاع از حقوق کردها بوده و در صف مقدم مبارزه علیه نابرابریهای جنسیتی در ترکیه و کردستان ایستاده است.
او در سال ۱۹۷۶ در دیاربکر زاده شده، از دانشگاه دجله دیاربکر در رشته حقوق فارغالتحصیل شده و پس از فارغالتحصیلی برای سازمانهای مختلف حقوق مدنی در ترکیه از جمله انجمن حقوق بشر، بنیاد مطالعات حقوقی و اجتماعی، انجمن مهاجرت و پلاتفرم زنان دیاربکر کار کرده است. او همچنین یکی از وکلای مدافع عبدالله اوجالان و یکی از اعضای اولین گروهی بود که در مذاکرات صلح برای حل مسئله کرد با اوجالان در زندان امرالی دیدار کرد. پس از پایان دوران نمایندگی، او به عنوان سخنگوی کنگره زنان آزاد (KJA)، مهمترین کنگره زنان در کردستان فعال بوده است. آکات از چندی پیش همراه با گروهی دیگر از فعالان حقوق زنان در ترکیه در زندان به سر میبرد. بازدداشت آکات در حالی صورت گرفت که او همراه گروهی دیگر علیه دستگیری گولتن کشاناک و فرات آنلی روسای شهرداری دیاربکر اعتراض کرده بودند. افزون بر این ۲۷ شهردار کرد در حبساند و ۴۳ نفر از کار برکنار شدهاند.
این دومین مصاحبه در چهارچوب پروژه العلی و تاش درباره ابعاد منازعه کرد و ترک در ترکیه، ابعاد جنسیتی آن و پروسه صلح در ترکیه است. پیشتر مصاحبه این دو با گولتن کشاناک منتشر شده است.
برای ما راجع به پیشینه تأسیس کنگره زنان آزاد (KJA) بگویید
مزوپوتامیا نقشی بسیار جدی در تاریخ تمدن بشری داشته است. متأسفانه این منطقه سالهای بسیار طولانی مرکز سلطه، جنگ و تنازع نیز بوده است. مخصوصاً در قرون اخیر زنان در خاورمیانه بیشتر از هر جای دیگری در جهان تحت ستم بودهاند. جنبش کرد میخواهد به این ستم پایان دهد و از دهه ۹۰ حقوق زنان از مهمترین اولویتهای ما بوده است. سلطه نه تنها در حوزه سیاسی وجود دارد که در تمام سطوح جامعه، خانواده و محل کار اتفاق میافتد. زنان تقریباً در تمام وجوه زندگی خود در معرض انواع گوناگونی از ستم و سبعیت بودهاند. با آنها همچون اشیاء برخورد شده است. هدف ما با کمک چندین سازمان جدید این بوده است که با تأسیس نهادهای جدید به زنان قدرت ببخشیم. ما میخواهیم که زنان در این پروسه نقشی فعال داشته باشند و اطمینان حاصل کنیم که از تحقق حقوق زنان در جامعه بهرهمندیم.
ما همیشه مشتاق آموختن چیزهای نو و پژوهش درباره حقوق زنان هستیم: ما میخواهیم بدانیم در نقاط دیگر جهان چه میگذرد و میخواهیم تجربیات مختلف زنان را بشناسیم. ما بسیار علاقمندیم که به آدمهای جدید از جمله دانشگاهیها، انجیاوها و سیاستمداران گوش بدهیم. به عنوان بخشی از این فرآیند، ما کارگاهها و کنفرانسهای مختلف برگزار میکنیم.
همزمان با آموختن درباره آنچه در نقاط مختلف جهان میگذرد، ما سعی میکنیم تجربیات و اهداف خود را با دیگران در میان بگذاریم. مسئله کرد و جنبش زنان کرد امر جدیدی نیست اگرچه ممکن است برای بسیاری در جهان مسئله جدیدی به نظر آید. آنها حالا ممکن است تلاش کنند که ما را بشناسند و بفهمند، اما من فکر نمیکنم که ما برای شناسناندن خود به دیگران تلاش کافی کردهایم و هنوز بسیاری از مسائل برای دیگران ناشناخته ماندهاند. به همین دلیل ما کنگره زنان کرد را در سال ۲۰۱۵ بنیان نهادیم. اما این کنگره ۲۵ سال تجربه زنان کرد را ادامه میدهد.
زنانی که در کمیته این کنگره حضور دارند، نقشهای مختلفی در این تجربه ۲۵ ساله داشتهاند. اگر به کارنامه زنانی که اکنون در این اتاق هستند نگاه کنید، متوجه منظور من خواهید شد. تأسیس کنگره زنان همچنین عنصر مهمی در پروسه صلح بوده است. اوجالان مخصوصاً میخواست که زنان بخشی از این پروسه باشند و یکی از اعضای ما جیلان باگریانک نماینده ما بود. متأسفانه پروسه صلح حالا فلج شده است. اما وقتی دوباره آغاز شود نماینده کنگره زنان سر میز مذاکرات صلح حضور خواهد داشت. با توجه به قانون فعلی ترکیه، ما هیچ مبنای حقوقی برای این کنگره نداریم. ما همه نهادهای زنان را زیر چتر این کنگره آوردهایم اما مبنای حقوقی برای این امر وجود ندارد. به همین خاطر ما به عنوان یک انجمن ثبت شدهایم. با این حال قالب «انجمن» بسیار محدود است و با اهداف ما مطابقت ندارد. ما میخواهیم به عنوان «کنگره زنان» ثبت شویم.
ما میدانیم که جنبش سیاسی کرد از مدتها پیش بر مسئله حقوق زنان تمرکز کرده است. با وجود این تلاشها، هدف شما از ایجاد این کنگره چه بوده و چرا حالا تأسیس شده است؟
این کنگره حاصل بسیاری از تجربیات متفاوت است. آنچه پیش و پس از کودتای ١٩٨٠ اتفاق افتاد، رنجی که کردها متحمل شدند، شکنجه زنان در زندانها و نخستین سازمانهای زنان درون و بیرون از زندان همه دلایل مهمی برای تأسیس انجمن زنان در سال ١٩٩١ بودند. سکینه جانسز یکی از مهمترین سنبلهای جنبش زنان در این دوره و پس از آن بود. پس از آن جنبش سیاسی کرد به ایجاد فضا برای زنان پرداخت. در سال ٢٠٠٠ بسیاری از سازمانهای زنان گرد هم آمدند که درباره آنچه میتوانند انجام دهند و پلاتفرمی که میتوانند بسازند که حقوق زنان را به یکی از مهمترین اهداف سیاسی در کردستان و ترکیه بدل کند، گفتگو کنند. تقریبا هر روز و در همه جنبههای زندگی، زنان با موانع فراوان روبرو هستند. هدف ما این بود که صاحبان قدرت سیاسی و اجتماعی این موانع را بشناسند و برای حل آنها کاری بکنند. این دیگر برای ما کافی نبود که فقط در روز جهانی زن یا یکی دو مناسبت دیگر در طول سال گرد هم جمع شویم. این مهم بود و هنوز هم هست که کمیته قدرتمندی داشته باشیم همراه با نهادهایی که روزانه درباره مسائل زنان کار میکنند. مسئله فقط تمرکز بر موضوعات خاص و تظاهرات برای آنها نیست. بلکه موضوع ایجاد فرمی نو از سیاست، نوعی جدید از آموزش، فضاهای جدید برای توسعه مهارت ها و برابری در همه جنبه ها برای زنان است. زنان نیمی از جمعیت هر جامعه ای را می سازند. لذا دستکم یک سازمان دائمی باید وجود داشته باشد که با این نیمه جمعیت که برای مدت بسیار طولانی از سیاست، جامعه و تولید اقتصادی کنار گذاشته شده اند کار کند.
این کافی نیست که موقعیت های محدودی به عنوان خوش خدمتی به زنان بدهیم. این قبیل کارها سیستم سلطه مردسالار را تهدید نمی کند. بجز چند دلخوشی کوچک، نیمی از جامعه هنوز تحت تبعیض است. این ساختارهای بسیار بد سیاسی و اجتماعی باید تغییر کنند. ما اینجا هستیم که آنها را تغییر دهیم. همه زنان باید درگیر شوند. این تغییر برای همه ما است. ما می خواهیم بخشی از بالاترین سطوح بحث، توسعه، تولید و اجرای تصمیمات باشیم. این تنها راهی است که می توانیم به خشونت علیه زنان خاتمه ببخشیم. ما باید سیاست هایی را پایان دهیم که خشونت و تبعیض علیه زنان را توجیه می کند.
همرزمان مرد شما چگونه به این امر واکنش نشان دادهاند؟ ما درباره سیستم ریاست مشترک می دانیم. مصاحبه پیشین ما با گولتن کشاناک این موضوع را با جزئیات مورد بحث قرار داد. اما آیا شما فکر می کنید هنوز برای تغییر واقعی راه زیادی در پیش است یا فکر می کنید مردان کرد، همرزمان شما یا مردان در خیابان با شما موافقند؟ آیا آنها به آنچه شما بدان معتقدید باور دارند؟
هنوز وضعیت ایدهآل نیست. اما تغییر در جامعه کردستان در حال وقوع است. هنوز نمی توان ایده قطعیای راجع به آینده داشت. تغییری که در آینده اتفاق میافتد امروز قابل تضمین نیست. اما هدف کلی ما این است که برای تغییرات مثبت تلاش کنیم. هدف ما این است که زمینهای ایجاد کنیم که این تغییرات محقق شوند. ممکن است آسان نباشد، اما تغییر اتفاق خواهد افتاد. اگر نهادها و سازمانهای فعلی ما تحقق تغییر را ممکن نسازند، ما راههای جدیدی برای تغییر وضعیت فعلی و قواعد مردسالار اجتماعی خواهیم یافت. مهمترین چیز برای ما تغییر عادات و قواعد قدیمی است. ضمن تغییر این قواعد قدیمی، آزادی زنان مهمترین اولویت برای هر نوع قاعده جدید و تحقق آن است.
ما تغییر را به هر صورت ایجاد خواهیم کرد. ما به این اعتقاد داریم. ما میدانیم که دولت ترکیه بسیار مردسالار است. ۷۰ تا ۸۰ درصد جمعیت کرد و ترک ترکیه بسیار محافظهکار است. اما حمایت اوجالان از مسئله زنان به ما قدرت بسیار داده است. او آزادی زنان را در اولویت آزادی ملی قرار داده است. این نگاه به ما کمک کرد که در مدت کوتاه تغییرات رادیکالی ایجاد کنیم. البته ما عمدتاً مسائل زنان را با زنان و سازمانهایشان در میان گذاشتیم. زنان تصمیمات بسیاری درباره مسائل خود را به تنهایی و بدون دخالت مردان میگیرند. این ممکن است کافی نباشد. ما اگر خواهان تغییر واقعی هستیم، باید بحثهای خود را به همه جامعه گسترش دهیم و همه را درگیر کنیم.
حالا ما روی این کار میکنیم. ما برنامه داریم که سمینارها و کنفرانسهای بیشتری درباره آزادی زنان، برابری و نقشهای تازه جنسیتی سازماندهی کنیم. ممکن است روزی ایجاد یک حزب سیاسی توسط زنان و برای زنان ممکن شود که مسائل زنان را مسئله اصلی خود قرار دهد. ما باور داریم که انقلاب با دخالت تک تک افراد و مخصوصاً تک تک خانوادهها آغاز میشود. اگر ما خانوادهها را درگیر نکنیم، چگونه میتوانیم خشونت را متوقف کنیم؟ البته با ابعاد سلطه موجود و شرایط جنگی در ترکیه، ساده نیست که مسئله زنان و تغییرات جدید مرتبط با آن را همچنان در مرکز توجه قرار داد. وقتی یک زن نمیتواند نان پیدا کند، وقتی خانهاش توسط دولت ویران شده و او سرپناهی برای خانوادهاش ندارد، دشوار است که بر جنبش زنان و برابری جنسیتی تمرکز کرد. نیاز به نان و سرپناه به راحتی ممکن است تمام مسائل دیگر از جمله برابری جنسیتی را تحت شعاع قرار دهد.
بنابراین با وجود شرایط جنگی فعلی، آیا مسائل زنان نادیده گرفته میشوند؟
وقتی من نماینده مجلس ترکیه بودم، عضو کمیتهای بودم که قانون اساسی جدید را بررسی میکرد. چهار اصل در قانون اساسی وجود دارد که ما میخواستیم تغییر دهیم. منازعه کردها در ترکیه و مسائل همه گروههای اقلیت در صورت افزودن این چهار اصل به قانون اساسی حل خواهد شد: اول: شرایط جدیدی برای شهروندی تعیین شود و استقلال هویتی کردها پذیرفته شود. دوم: آموزش به زبان مادری به رسمیت شناخته شود. سوم: موجودیت کردستان و مردم کرد پذیرفته شود. چهارم: سکولاریسم پلورالیستی مورد قبول قرار گیرد و به قانون اضافه شود. وضعیت فعلی متفاوت از این اصول است. سکولاریسم فعلی مبتنی بر فهم مردانه از جنسیت، جامعه و مذهب است. در حالی که سکولاریسم مد نظر ما همه گروههای مختلف جمعیتی را دربرمیگیرد. میتوانیم آن را سکولاریسم پلورالیستی بنامیم. ما میتوانیم مسئله ملی کرد را در ترکیه با اضافه کردن این چهار اصل به قانون اساسی حل کنیم.
با این حال تغییر در نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان دشوارتر است. حقوق زنان وابسته به تغییر اصول قانون اساسی نیست. هر ماه ۲۰ تا ۳۰ زن در ترکیه به قتل میرسند. خشونت دولتی سهم مهمی در خشونت خانگی دارد. مردان همان رفتار خودکامه و خشونت فیزیکی دولت را در خود دارند. مردان همرزم ما نیز همان قدرت دولت را از خود نشان میدهند. آزادی زنان باید اولویت داشته باشد. تغییر رادیکال اجتماعی برای پایان دادن به خشونت مورد نیاز است. اگر میخواهیم تحولات مثبت ایجاد کنیم، هر نهاد، مدرسه، محل کار، شورای شهر و دولت در کشور باید دوباره طراحی شود. تنها از طریق این کارهای مشارکتی است که خشونت متوقف میشود و برابری واقعی به وجود میآید.
ممکن است این موضوع را بیشتر باز کنیم. طبقه اجتماعی چطور؟ کردها متشکل از گروههای مختلف نژادی و مذهبیاند و شما میخواهید میان این گروهها ارتباط برقرار کنید. شما زنان شهری طبقه متوسط و نیز زنان کم سواد، روستایی و فقیر دارید. کشمشها و تفاوتهای میان این گروهها چطور؟
جنبش کرد از آغاز سه هدف اصلی داشته است: مسئله ملی، مسئله طبقاتی و مسئله جنسیتی. اگر میخواهیم برای مردم و جغرافیای خود راهحلی واقعی پیدا کنیم، همه اینها به یک نسبت مهماند. سه روز به عنوان روزهای بسیار مهم در مبارزه و آزادی ما تلقی میشوند و از سوی زنان و مردان کرد جشن گرفته میشوند: ۸ مارس، روز جهانی زن که برای مبارزه جنسیتی و آزادی ما اهمیت بسیار دارد؛ ۲۱ مارس، نوروز که برای مبارزه ملی ما بسیار مهم است و یک می، روز کارگر که برای مبارزه طبقاتی ما اهمیت بسیار دارد. متأسفانه قدرتهای مسلط، نابرابریهای جنسیتی، طبقاتی و ملی را به وجود آوردهاند که بتوانند راحتتر حکومت کنند. بدون مبارزه با این سه وجه اصلی سلطه، ایجاد آزادی واقعی آسان نخواهد بود.
در جنبش کرد، شما میتوانید به راحتی یک دکتر و یک چوپان، یک زن خانهدار و یک زن وکیل را کنار همدیگر ببینید که در یک سازمان نقش دارند و نقشهای رهبری را به صورت مشترک ایفاء میکنند. درک این موضوع از خارج ممکن است دشوار باشد، اما این واقعیت زنان ما از همان آغاز است. مبارزه ملی ممکن است جنبش ما را از آغاز بنا نهاده باشد، اما جنسیت و طبقه همیشه بخشی واقعی از مبارزه ما را تشکیل دادهاند. دولت ترکیه ونهادهای مختلف آن این مسئله را درک نمی کنند.
ما به خطرهای احتمالی هم آگاهیم. اگر اعضای ما و فعالیت آنها همه افراد را در برنگیرد، این خطر وجود دارد که جنبش ما به جنبشی «نخبه گرا» تبدیل شود که میتواند خودش، خودش را از میان ببرد. انقلابها همیشه میتوانند توسط «نخبههایشان» نابود شوند. امروز انقلاب ما وجود دارد و گام به گام در حال وقوع است، چرا که ما مشکل طبقاتی در انقلاب خود نداریم. اما ما نیاز داریم که به پیوند با همه جامعه، جوانان و جنبشهای قومی و مذهبی ادامه دهیم که بتوانیم نیازهای واقعی آنها را لحاظ کنیم. مادامی که یک جنبش با آنچه در جامعه اتفاق میافتد در ارتباط بماند، مشکلی نخواهد داشت.
آیا برای اینکه ایدئولوژی شما موفق باشد، به صلح باثبات و پایدار میان کردها و ترکیه نیاز ندارید؟ چرا بهرغم تلاشهای بسیار در سه دهه گذشته صلح حاصل نشده است؟
وقتی صاحبان قدرت نقش خود را به خوبی ایفاء نکنند، جهان با جنگ و تعارضهای غیرقابل حل مواجه میشود. من باور دارم که جهان و همه انسانها به همدیگر وصلاند. مشکل یک نفر به آسانی میتواند به مشکل دیگری تبدیل شود، چیزی که ما در بحران فعلی پناهندگی میبینیم. اگر کشورهای غربی نمیخواهند ورود میلیونها مهاجر به کشورهایشان را بپذیرند، باید برای صلح و ثبات بکوشند و رژیمهای اقتدارگرا مانند ترکیه را مجازات کنند. این هرگز ایده خوبی نیست که با رژیمهای دیکتاتوری و ساختارهای قدرتمند دولت ملت آنها سازش و مدارا کرد، چرا که اینها اغلب خود دلیل بنیادین تعارضاتاند.
وقتی به جنبش کردها در قرن گذشته نگاه میکنیم، میبینیم که هرگاه دولتها، خواه دولت عثمانی، خواه دولت ترکیه فعلی سعی در متمرکز کردن قدرت و نادیده گرفتن موجودیت کردها داشتهاند، کردها علیه آن به پا خاستهاند. در دوران حکومت عثمانی کردها خودمختاری داشتند. ترکیه یکی از آخرین دولت-ملتهاست که به ارزشهای دولت – ملت فرانسه پایبند است. ترکیه از یک جهت میخواهد دولت- ملت قدرتمندی با هویت واحد باشد و از جهت دیگر میخواهد ادامه دهنده امپراطوری عثمانی باشد. نمیشود همزمان هر دوی اینها بود. مشکلات بسیار زیاد ترکیه ناشی از این سردرگمی ذهنی است. فقدان یک رویکرد روشن نسبت به دولت در ترکیه، مانع بزرگی سر راه ایجاد صلح در جامعه پلورالیستی این کشور و پذیرش ارزشهای گروههای مختلف قومی و مذهبی است.
در سال ۱۹۲۰ و پیش از موافقتنامه لوزان در سال ۱۹۲۳ به کردها وعده استقلال کامل داده شد. اما در لوزان آنها کردها را میان چهار دولت- ملت دیگر تقسیم کردند و مشخصا به وجود کردها یا کردستان اشارهای نکردند. ملتی با ۴۰ میلیون جمعیت با امضای موافقتنامه لوزان حذف شد. کردها از آن زمان بدون دولت بودهاند. این فقط نمایندگان ترکیه نبودند که به کردها در لوزان خیانت کردند. قدرتهای غربی هم آنجا همین کار را کردند. این وضعیت غمناک پس از یک قرن هنوز وجود دارد. همه اینها نشان میدهد که چرا صلح در ترکیه میان کردها و ترکها دشوار است و چرا ترکیه هیچ تلاش واقعیای برای صلح نمیکند.
به نظرتان برای رسیدن به صلح چه عواملی مورد نیاز است؟
در ترکیه ما کردها با دولت مشکل حقوقی داریم. ما از لحاظ حقوقی و سیاسی به رسمیت شناخته نشدهایم. صلح مبتنی بر پذیرش و تقسیم قدرت میان هویتهای مختلف؛ کردها، علویها، آشوریها و عربهاست. مادامی که دولت به قدرت تنها در چهارچوب هویت «ترکی» میاندیشد ما صلح نخواهیم داشت. دولتهای فدرال در سراسر جهان از جمله بریتانیا، امریکا، آلمان و اسپانیا نهایتا تنوع پلورالیستی خود را پذیرفتهاند و سیستم سیاسی خود را با تکیه بر این تنوع و به هدف رسیدن به صلح ساختهاند. ترکیه نیز باید همین راه را برود. حزب ما HDP برای یک راهحل صلح آمیز تلاش میکند. اما سیستم دولتی ترکیه طرفداران صلح یا رهبران انقلابی را در خود نمیپذیرد. به همین دلیل است که ما نتوانستهایم از نقطهای که صد سال پیش بودیم فراتر برویم و هنوز همان منازعات را تکرار میکنیم. اما تغییر با همراهی مقامات ترک یا بدون آن محقق خواهد شد.
آیا نمونه تطبیقی مشابهی هست که به نظر شما بتواند به عنوان نمونه در مورد کردها و ترکها به کار رود؟
اگر ما به نمونههای دیگر نگاه کنیم، برای مثال در افریقای جنوبی، ماندلا وقتی زندان بود کوشید با رژیم آپارتاید مذاکره کند. رهبر ما اوجالان سالها تلاش کرده همین رویه را پیش بگیرد. پس از بازداشت، او تبدیل به رهبر همه کردها شد. عموم کردها او را به عنوان رهبر میبینند. نهادهای بینالمللی و از جمله دولتهای غربی فهمیدهاند که اوجالان چه نقش مهمی دارد. او آزادی خودش را فدای صلح میان کردها و ترکها کرده است. اما رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی فشارهای بینالمللی بسیار زیادی را برای نشستن بر سر میز مذاکره با ماندلا تحمل کرد. این فشار و تحریمهای اقتصادی رژیم بسیار خشن آفریقای جنوبی را سر میز مذاکره نشاند. فشارهای مشابه سیاسی و اقتصادی بر ترکیه وجود ندارد. کردها در دست دولت ترکیه تنها گذاشته شدهاند. البته دستیابی به صلح آسان نیست. برای یک فرایند صلح واقعی، نقش سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا و همچنین کشورهای دیگر و ابتکارات مردم مهم است.
تجربیات مختلف مطمئناً میتواند به ما کمک کند. به عنوان مثال نقش رهبر در آفریقای جنوبی و پیوندی که آنجا میان مسئله صلح و قانون اساسی ایجاد شد مهم است. ماندلا نقش بسیار مهمی در پروسه صلح بازی کرد و اوجالان نیز به طور جدی در حال کمک به این پروسه است. اما این روند باید بخشی از تغییر قانون اساسی باشد، نه اینکه به سادگی تحت کنترل دولت درآید. شباهتهایی میان جنبش ما و جنبش ارتش جمهوریخواه ایرلند IRA وجود دارد. بخشی از پروسه صلح در فیلیپین نیز متواند راهنمای خوبی برای ما باشد: با کمک مجلس بود که موفقیت به دست آمد. اما در نهایت ما مدل خود را ایجاد خواهیم کرد. کردستان بین چهار منطقه تقسیم شده و مشکلات هر منطقه به طور مستقیم بر دیگران تأثیر میگذارد. انقلاب روژاوا اثرات مهمی بر جنبش ما گذاشته است. در حالی که مدل روژآوا یک مدل خوب و عملیاتی است، موفقیت روژآوا ممکن است یکی از دلایل شکست پروسه صلح بین کردها و ترکها بوده باشد. دولت ترکیه میخواهد انقلاب روژاوا را نابود کند، چون کردها در سوریه یک سیستم مستقل پلورالیستی ایجاد کردهاند. آنها عملاً چون یک دولت فدرال عمل میکنند.
کردهای عراق تقریبا یک دولت مستقل دارند. دولت ترکیه این تحولات را چون خطری برای «وحدت» تحمیلی خود میبیند. آنها اهداف خود را به خوبی پنهان نمیکنند. این فقط سیاست امروز ترکیه نیست. این سیاست دولت از زمان استقرار جمهوری ترکیه بوده است. ما کردهای شمال کردستان به شدت از انقلاب روژاوا و جنبش مستقل کرد در عراق حمایت میکنیم.
در سالهای اخیر هدف سازمان جوانان کرد خودمختاری بوده است و جنگی که آنها در شهرهای مختلف علیه نیروهای ترکیه به راه انداخته اند تحول مهم دیگری است. این امر بر پروسه صلح تاثیر گذاشته و شیوه جنگ را تغییر داده و آن را از مناطق روستایی به شهرها کشانده است. میتوانید دلیل این تغییرات را توضیح دهید؟
دلیل اصلی تحولات اخیر و تلاشها برای ایجاد «خودمختاری دموکراتیک»، رویکرد دولت ترکیه در حفظ ساختار متمرکز و واحد خود و آرزوی این دولت در ادامه سیستم استعماری آن در چهارچوب رژیم دیکتاتوری است. اگر این ساختار تغییر نکند، تقویت این جنبش جدید در کردستان اجتنابناپذیر است. از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کردستان همانند سرزمینهای مستعمره اداره میشود. کردها از منابع محلی خود بهرهمند نمیشوند و برای بقاء به دولت وابستهاند. سرزمین کردستان غنی است، اما به درستی استفاده و مدیریت نمیشود. بیکاری عظیمی در کردستان وجود دارد. وابستگی سیاسی و اقتصادی توسط دولت ایجاد شده است. تقریبا تمام نقاط کردستان به این شیوه اداره شدهاند. این امر گزینههای سیاسی و اقتصادی محدودی پیش پای مردم و نمایندگان منتخب آنها گذاشته است. دولت حتی نمیتواند سیاستمداران منتخب کرد را تحمل کند، اگرچه بیشتر این نمایندگان ۷۰ تا ۸۰ درصد آراء عمومی را به دست میآورند.
روژاوا در حال تغییر این وابستگی و ایجاد ساختارهای اقتصادی و سیاسی مستقل خود است. اگرچه روژآوا در جنگ با داعش و تحت تحریم نظامی و اقتصادی ترکیه است، توانسته است به بخش توسعه یافتهتر و آزادتر سوریه بدل شود. تحولات رادیکال روژاوا نشان میدهد که اگر جوامع محلی خود بر خود حکومت کنند و از استقلال بهرهمند باشند، آنها میتوانند از لحاظ سیاسی و اقتصادی در وضعیت بهتری باشند.
میزان جنگ (میان کردها و دولت ترکیه) افزایش یافته و برخی ادعا کردهاند که حتی از سالهای دهه ۹۰ بدتر شده است. آیا برای کردها ممکن نبود که بر صلح اصرار ورزند و سر میز مذاکره باقی بمانند؟
کردها بر ماندن بر سر میز مذاکره اصرار داشته و دارند، اما دولت جنگ و نه صلح را انتخاب کرده است. دولت از همه روشهای مجرمانه علیه دوستان ما و اعضای حزب که خواهان تمرکززدایی بیشترند استفاده میکند. هزاران نفر از مردم کشته شدهاند و تنها در یک سال میلیونها نفر آواره شدهاند. این جنگ دلیل شکست پروسه صلح نیست. پروسه نمایشی صلح، بخشی از جاهطلبی اردوغان برای ایجاد یک دیکتاتوری استبدادی بود. این امر کردها و ترکها را بر لبه پرتگاه قرار داده است. دیدگاه دولت علیه کردها از دهه ۱۹۲۰ تغییر نکرده است. بازی آنها در برابر کردها گاه تغییر میکند، اما هدف واقعی آنها آن است که مانند استعمارگران بر کردستان حکومت کنند. این استراتژی همچنین راه بسیار آسان و ارزانی برای افزایش ناسیونالیسم ترکی و ایجاد یک هویت ملی همگن است. ناسیونالیسم و یک رژیم اقتدارگرا برای هر دو طرف بسیار خطرناک است. کردها و ترکها تحت رژیم اردوغان روی بندی نازک راه میروند. جنگ کنونی در ترکیه بین تداوم این دیکتاتوری و مردمی است که خواهان یک سیستم دموکراتیک پلورالیستیاند.
آیا این به آن معناست که جنگ هدف کردها برای ایجاد سیستم خودمختاری در ترکیه را به پایان نرسانیده است؟
کردها یک سیستم مستقل دموکراتیک در مقابل سیستم دولتی متمرکز، وحشی و فاسد ایجاد خواهند کرد. ایجاد چیزی بهتر برای مردم ممکن است آسان نباشد، اما کردها موفق خواهد شد و از موفقیت آنها ترکیه و کل خاورمیانه بهرهمند خواهد شد. این بخشی از برنامه HDP و KJA از آغاز بوده است. سیستم سیاسی و اقتصادی فاسد که رویکردی نابرابر به طبقه و جنسیت دارد، تنها زمانی از میان خواهد رفت که قدرت محلی و استقلال به دست آمده باشد. ما میخواهیم یک سیستم قوی پارلمانی ایجاد کنیم که به مناطق محلی قدرت بیشتری بدهد. وجود سیستم حکومتی تکنفره، مشروعیت دموکراتیک مجلس را تخریب و آن را بسیار تضعیف کرده است.
در چنین شرایطی مهم نیست که چه تعداد انتخابات داشته باشید، دمکراسی صرفاً به مهر تأییدی برای دیکتاتوری تقلیل مییابد. متاسفانه یک بلوک ناسیونالیستی در ترکیه وجود دارد که از این نوع از حکومت دیکتاتوری حمایت میکند. اینگونه است که ملتها فلج میشوند، مانند آنچه در اروپا در طول دهه ۱۹۳۰ دیدیم. با این حال کردها علیه چنان سیستم غیردموکراتیک و غیرپاسخگویی مبارزه میکنند و موفقیت ما به مردم ترکیه نیز اجازه میدهد که به یک سیستم دموکراتیک واقعی و برابر دست یابند.
*نادیا العلی استاد مرکز مطالعات جنسیت در دانشگاه سوآس لندن است و در حوزه زنان و مسئله جنسیت در خاورمیانه به ویژه عراق، مصر و اخیراً درباره ترکیه و مسئله کرد کار میکند.
**لطیف تاش پژوهشگر دانشکده حقوق دانشگاه سوآس لندن است که اخیراً بورس جهانی ماری اسکلودووسکا کوری را دریافت کرده است. او در زمینه پلورالیسم حقوقی، مسئله کرد و بسیج در دیاسپورا نوشته و به تازگی همراه با نادیا العلی بر روی تبعات جنسیتی جنگ و صلح در منازعه کردها و دولت ترکیه کار میکند.
این مقاله ترجمهای است از: www.opendemocracy.net
منبع: میدان
برگرفتە از سایت اخبار روز