
پشت پرده یک واقعیت؛ علت حمله بارزانی به شنگال چیست؟
|پژار آبدانان
شاید برای کسانی که اتفاقات سیاسی را در کردستان از نزدیک دنبال نکنند، جای این سوال باقی بماند که چرا در زمانی بسیار کوتاه منطقه شنگال اینچنین بحرانی میشود و در طول دو روز جنگی در میگیرد که شاید کسی انتظارش را نداشت. اما واقعیت اینست که جنگ در شنگال نه یک تاکتیک، بلکه یک استراتژی بلندمدت از سوی دشمنان خلق کرد میباشد. میتوان صراحتاً گفت که “برای این جنگ دستکم دو سال برنامهریزی شده است”.
بدونشک همه این گفته خمینی را به یاد داریم که صراحتاً جنگ را تقدیس نمود و اعلام کرد “جنگ برای ما یک نعمت بود”. وقتی از این منظر به قضیه نگاه شود میتوان بهراحتی به هدف ترکیه و مزدوران محلیاش را از افروختن این جنگ پی برد. در واقع افروختن این جنگ در شنگال “یک نعمت بزرگ” برای ترکیه و بارزانیهاست و این دو نیرو اهدافی را در پی آن دنبال میکنند. سعی میشود در ذیل بهصورت موردی و خلاصهوار به این موارد نگاهی انداخته شود:
۱. تحولات سیاسی ترکیه و نزدیک شدن به رفراندم قانون اساسی این کشور را شاید بتوان از مهمترین عوامل دخیل در بروز این درگیریها دانست. آ.ک.پ و م.ه.پ در همپیمانیای قانون اساسی جدید ترکیه را در مجلس بهتصویب رساندند و برای اجرایی نمودن آن نیاز دارند تا در رفراندم ماه آوریل آن را بهصورت قانونی درآورند. مطمئناً این امر بدون فشار، سرکوب و بازداشتهای گسترده در ترکیه و باکور کردستان امکان پذیر نیست. حزب حاکم ترکیه تاکنون دهها هزار نفر در ترکیه را به بهانه وضعیت اضطراری در این کشور و خصوصاً در باکور کردستان بازداشت و یا روانه زندان نموده است. این موارد بهاضافه توقیف نشریات و ممنوعیت قانونی برای نهادهای مدنی کرد، موضوعیست که ترکیه بدون متوسل شدن به آن هیچوقت نمیتواند قانون اساسی خود را تصویب نماید. این موضوع برای حزب حاکم ترکیه یک ریسک بوده و در حقیقت خود آ.ک.پ بهخوبی از “سرنوشتساز بدون این رفراندم” آگاهی دارد. درصورت عدم تصویب این قانون در رفراندم ۱۶ آوریل، آ.ک.پ نمیتواند به “وضعیت اضطراری” پس از آن تاریخ ادامه دهد. نه افکار عمومی در داخل و نه غرب (اروپا) نمیتوانند دیگر از این مسئله چشمپوشی کنند. بنابراین درصورت عدم موفقیت در این رفراندم، ترکیه باید دهها هزار تن از کردهای بازداشت شده را آزاد و دوباره مشروعیت نهادهای مدنی کردها را قبول نماید. مطمئناً چنین امری بهمعنی قدرتیابی بهمراتب بیشتر کردها پیش از کودتای ۱۵ ژوییه خواهد بود. کردها دراین صورت میتوانند که از موضع محکمتری بر “پروسه صلح” و “چارهیابی مسئله کرد در باکور کردستان” به چانهزنی بپردازند.
از طرف دیگر با فرارسیدن فصل بهار و “شدتیابی عملیاتهای گریلا برضد مواضع ارتش ترکیه”، در هر دو صورت ـ هم پیروزی و هم شکست در رفراندم ـ ترکیه بیش از پیش در بحران سیاسی فرو خواهد رفت. حملات گریلاها به مواضع ارتش و جنگی که یگانهای مدافع غیرنظامیان (ی.پ.س) دوباره در درون شهرها از سر خواهند گرفت، ترکیه را با فشار بیسابقهای روبرو خواهد ساخت. در هر دو صورت فشار اروپا بر ترکیه و حزب عدالت و توسعه بیشتر خواد شد و این کشور از آنجا که با رد “راهکار سیاسی” خود آغازگر جنگ بوده، نمیتواند مشروعیتی برای جنگ در کوهستان و شهرهای باکور و ترکیه داشته باشد. هرگونه عقبنشینی برای این حکومت، بهمعنی شکست خواهد بود و به همین دیل سعی میکند تا از همین حالا با آغاز جبهه جدیدی از جنگ در خارج از مرزهای خود، از این معضل جلوگیری بهعمل آورد.
۲. مورد دوم را میتوان به سرعتیافتن عملیات آزادسازی پایتخت داعش (رقا) نسبت داد. شرکت نیروهای ق.س.د در هر عملیاتی، دقیقاً به معنی قویتر شدن این نیروها و قدرت چانهزنی بیشتر این نیرو در بحران سوریه میباشد. اگر نیروهای ق.س.د بتوانند رقا را آزاد نمایند، به قدرتمندترین نیروی سوریه تبدیل خواهند شد و پس از آنست که میتوانند با فراق بال، دیرالزور را کنترل و پس از آن به فکر آزادسازی ادلب و یا حتی فراتر از آن آزادسازی دوباره باب و خارج نمودن ارتش ترکیه از شمال سوریه بیافتند. ترکیه تاکنون برای ممانعت از این عمل ق.س.د، سعی داشته تا اقداماتی را انجام دهد. شدتیافتن حملات به مواضع شورای نظامی منبج در این شهر از اقداماتیست که ترکیه سعی دارد تا با استفاده از آن، تمرکز نیروهای ق.س.د را در رقا و دیرالزور کم نماید.
در این میان ترکیه هرچقدر که بتواند کردها را ـ بهعنوان اصلیترین نیروی ائتلاف ق.س.د ـ در جبهههای جدیدی وارد جنگ نماید، موفق عمل نموده است. ترکیه بهخوبی میداند که درصورت فراگیر شدن جنگ در شنگال، نیروهای ی.پ.گ و ی.پ.ژ با “گذار از مرزهای سایکسپیکو”، در شنگال مداخله خواهند نمود و بههمین دلیل به افروختن جنگ در شنگال امید بسته است.
۳. تجربه خودمدیریتی دمکراتیک در شنگال را شاید بتوان مهمترین دستاورد کردها در بحران منطقه، پس از کانتونهای روژاوا دانست. تثبیت جایگاه و قانونی شدن خودمدیریتی ایزدیها در عراق، میتواند یک ضربه مهلک دیگر بر پیکره اقتدارگرایی و سیاستهای تمرکزگرایانه آ.ک.پ در درون ساحت سیاسی ترکیه باشد. جنبش آپویی بهعنوان قدرتمندترین نیروی کرد، در استراتژی نوین خود با تکیه بر “خودمدیریتی دمکراتیک”، بدون اینکه فعلاً با موضوع جنجالی و بحثبرانگیز دولتملت کردی درگیر شود، درصدد دمکراتیک کردن منطقه و مجبور نمودن دولتهای منطقه برای پذیرفتن حقوق دمکراتیک به کردها میباشد. جای شکی نیست که پس از کسب خودمدیریتی کردها در هر بخش از کردستان، بهراحتی میتوان شاهد دمکراتیک شدن! دولتهای اشغالگر کردستان و تشکیل “کردستانی متحد و کنفدرال” بود. بههمین خاطر، شنگال نامزد وقوع جنگ نیابتی ترکیه شده است.
۴. بهنظر میرسد که بحران در خاورمیانه و جنگ در سوریه همچنان تداوم داشته باشد. با تشدید اختلافات میان امریکا و ترکیه و جد امریکا برای نابودی داعش در منطقه، تنها گزینهای که برای آ.ک.پ میماند، روی آوردن دوباره به نیروهای بنیادگرا و در صدر آنها داعش است. هرگونه تضعیف داعش در منطقه، مستقیماً بهمعنی کاهش یافتن قدرت چانهزنی ترکیه در معادلات سوریه خواهد بود. محاصره داعش در موصل میتواند ضربه محکمتری بر این گروه تروریستی باشد. مطمئناً پس از آزادسازی شهر موصل، دیگر شهرهای استان نینوا نیز یکی پس از دیگری آزاد خواهند شد. تلعفر بهعنوان یک شهر ترکمن شیعه، در محاصره حشد شعبی قرار دارد و این شهر بهجای “ترکیه سنی”، به “ایران شیعی” خواهد رسید. از طرفی تنها راه خلاصی داعش در عراق، رسید ناین نیروها به مناطق کوهستانی شمال غرب عراق (سنجار) میباشد. در صورت تثبیت این پروژه، داعش و ترکیه میتوانند کنترل یک منطقه استراتژیک را بدست آورند و با استفاده از آن به چانهزنی بر سر مسئله بپردازند. با این حساب، ایجاد کریدوری برای داعش در شنگال و شکستن محاصره برای این گروه، میتواند ترکیه را به اهدافش نائل گرداند.
۵. همپیمانی حزب دمکرات کردستان عراق (بارزانیها) در این جنگ و گسیل نیروهای موسوم به “پیشمرگه روژ”، را شاید از اقداماتی دانست که بههیجوجه دور از انتظار نبود. پ.ک.ک و ک.ج.ک در طول چند ماه گذشته، چندین بار نسبت به افروختن جنگ بدست بارزانی هشدار داده بودند. طبیعتاً بارزانی نیز از این جنگ اهداف خود را دنبال میکند. واقعیت اینست که حزب عدالت و توسعه در تمامی منطقه و حتی جهان، تنها یک متحد استراتژیک دارد و آنهم حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانیست. عوامل زیادی وجود دارند که این دو جریان را به یکدیگر نزدیک میکند ـ و البته پرداختن به این موارد در حوصله این بحث نمیگنجد ـ و درست بههمین دلیل سرنوست این دو حزب تقریباً به یکدیگر گره خورده است. هرگونه موفقیت جنبش آپویی در روژاوا و باکور کردستان، دقیقاً به معنی شکست خیالهای بارزانیست. با نهادینه شدن پروژه “کنفدرالیسم دمکراتیک” در هر بخش از کردستان، پروژه “واتیکان بارزانی” متشکل از تنها ۳ استان کردستان، با شکست مواجه خواهد شد. کنفدرالیم دمکراتیک هر چهار بخش کردستان میتواند اولین، مهمترین و تنها راه برای متحد نمودن هر چهار بخش کردستان باشد و این مورد برای عشیره بارزانی که تنها قدرتش را با استفاده از زور و توازنات سیاسی منطقه نگه میدارد، به منزله شکست خواهد بود. حزب دمکرات کردستان عراق، درصدد است تا با افروختن جنگ در شنگال و از میان برداشتن “خودمدیریتی دمکراتیک ایزدیها”، در برابر پروژه “کنفدرالیسم دمکراتیک” و اتحاد هر چهار بخش کردستان جلوگیری بهعمل آورد. دقیقاً بههمین دلیل به همپیمان ترکیه تبدیل شده و به مواضع کردها در درون کردستان حمله نموده است.
با این تفاصیل، مشاهده میشود که علت شروع درگیریها در شنگال، تنها مربوط به حضور گریلاها در شنگال نمیباشد. بلکه این موضوع، یک استراتژی مشترک از طرف آ.ک.پ و پ.د.ک میباشد که از دو سال پیش بر روی آن کار کردهاند. اردوغان و بارزانی دقیقاً به مانند خمینی، جنگ را برای خود یک “نعمت” میدانند.
منبع: فرات نیوز