فراخوان جنبش کودار برای ایجاد پلاتفرم نیروهای چپ و دموکراسی خواه و چپ
انباشت مطالبات سیاسی، حقوقی و آزادیخواهانهی مردم کردستان و ایران از یک سو و عدم قابلیت جمهوری اسلامی برای تغییر ماهیت و رفتار خود از دیگر سو، مردم کردستان و ایران را ناگزیر میکند که برای برونرفت از وضعیتِ کنونی، پویشهای مبارزاتی فعلی خود را ارتقا بخشیدە و ظرفیتهای سیاسی دیگری خلق کنند.
تداوم وضعیت فعلی به همان اندازه که ناشی از تحمیل ارادهی حاکمیت به جامعه از راه بکارگیری زور و فشار سیاسی و امنیتیست، معلول پراکندگی، عدم همگرایی و ایزولهشدن بسیاری از نیروهای دموکراتیک و خوگرفتن آنها به وضع موجود است. حاکمیت در ایران با علم به اینکه هرگز قادر نخواهد بود از حمایت استراتژیک اکثریت مردم در ایران برخوردار باشد، تلاش میکند هر نظم و تلاش دیگری را که به همگرایی این نیروها منجر شود مختل کردە یا آن را از میان بردارد. در این ارتباط، پذیرش این وضعیت بهمثابهی سرنوشت محتوم از سوی نیروهای مترقی و دموکراسی خواه، علاوه بر اینکه میدان مبارزاتی جامعه را محدودتر خواهد کرد، جسارت حکومت را نیز برای تنگتر کردن عرصهی سیاست بر مردم افزایش خواهد داد.
در کنار این فاکتورها، در خارج از مرزهای ایران نیز جدالی میان نیروهای دموکراتیک و دولتهای اقتدارگرا و ارتجاعی در جریان است. تجلی این وضعیت را در سوریه میتوان مشاهده کرد. دولتهای آنتیدموکراتیک منطقه و دیگر دول اقتدارگرای مداخلهگر بهرغم تضاد منافع و رقابتی که بر سر گسترش حوزهی نفوذ خود دارند، روی این محور توافق نظر دارند که تلاشهای استراتژیک و نویدبخش نیروهای دموکراتیک برای منافع واپسگرایانهی سیاسی آنها تهدیدی جدی قلمداد شده، به همین دلیل همکاری علیه کوردها و همپیمانانشان در جایگاه پیشاهنگان انقلابِ روژآوا با هدف ناکام گذاشتن مبارزات دموکراتیکشان، یکی از رئوس همکاریهای چندجانبهی این دولتها محسوب میشود.
درسطح فرامنطقەای نیز شبحِ گسترشِ راست افراطی و جریانهای دیگرستیز، بسیاری از کشورهای غربی را تهدید میکند. بدون شک تبعات سیاسی این روندها، تنها محدود به جغرافیای سیاسی آن کشورها نیست. به همان میزان که خطر رشد بنیادگرایی و فاشیسم اسلامی، که تبلور آن را امروزه در داعش میبینیم، یک تهدیدِ جهانشمول است، رشدِ راست افراطی در غرب نیز سایههای شوم نئوفاشیسم را در فرم و ظاهری دیگر به ما نشان میدهد؛ فاشیسمی که علاوه بر رویکرد خود ویرانگرش، روندهای دموکراتیک را نیز در سرتاسر جهان میتواند تهدید و تخریب کند.
در چنین شرایطی که فرد و جامعه در کوردستان و ایران، از فقدان حقوق، آزادی، عدالت اجتماعی و کرامت انسانی خود از سوی حاکمیت رنج میبرد، در شرایطی که حکومت جمهوری اسلامی بقای خود را در نقض و انکار سایر موجودیتها و پارادایمها و گفتمانهای دیگر تعریف میکند، در حالی که خاورمیانه در کلیت خود در حال نوزایی و گذار به سمت ایجاد یک نظمِ سیاسی جدید است؛ یگانه رویکردی که واجد معنا خواهد بود همگرایی، همراهی و پیشبرد مبارزات مشترک از سوی نیروهایی است که به تحقق دموکراسی رادیکال در کردستان، ایران و خاورمیانه باور دارند.
پراکندگی و شکاف بین جریانهای دموکراتیک و چپ ، علاوه بر اینکه برای خود این جریانها هزینهبردار است، به تضعیف ارادهی جمعی در کوردستان و ایران نیز خواهد انجامید. امری که تنها به سود نیروهای بنیادگرا و غیردموکراتیک تمام خواهد شد. تشخیص این خطر، برای جریانهایی که ادعای پیشاهنگی رادیکال مبارزاتی و دموکراسیخواهانه را دارند نباید چندان دشوار باشد. قطعا پاسخ به این پرسش که فوریترین وظیفهی احزاب، سازمانها و گفتمانهای ترقیخواه در این مرحلهی حساس تاریخی چیست؟ چیزی غیر از توانآفرینی، ظرفیتسازی، همگرایی و ارتقای ارادهیجمعی و مبارزات تودهای نیست. بدون تقویت ارادهی جامعهی حقجو و عدالتطلب؛ زنان، کارگران و اقشار فرودست، ارادهی حاکمیت و ذهنیتهای تمامیتخواه و سرکوبگر تضعیف نخواهد شد. در این میان، آن چیزی که به یک ضرورت تاریخی مبدل شده است، ایجاد چترها و مکانیزمهای نوینی است که بتواند در سطوح مختلف، نیروهای مترقی، دموکراتیک، برابری طلب و چپ را به یکدیگر نزدیک کند.
در همین راستا، جامعهی دموکراتیک و آزاد شرق کردستان (کودار) علاوه بر اینکه حاضر است با تمام توان مبارزاتیاش به مسئولیتهای تاریخی خود در این زمینه عمل کند، از همهی احزاب، جریانهای سیاسی و مدنی، شخصیتها و روشنفکران دعوت میکند تا با احساس مسئولیت انقلابی، موضع خود را در این زمینه اعلام کرده و بحث و گفتوگو را در خصوص ایجاد یک مکانیزم مبارزاتی مشترک در دستور کار قرار بدهند. کودار همچنین از نخبههای سیاسی و فکری کوردستان و ایران درخواست میکند تا با مشارکت فکری و عملی در این زمینه، به آماده سازی بسترهای لازم در جهت تحقق «پلاتفرم نیروهای دموکراتیک و چپ» کمک کنند.
جامعه ی دموکراتیک و آزاد شرق کردستان، کودار
15خرداد 1396