هجمە مثلثی بەپژاک و جنبش آپویی شرق کوردستان از آغاز تا کنون

این متن برگرفتە از قسمت چهل و نهم برنامە ڕێگا و ڕێباز (راه و روش) میباشد. این برنامە
برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین درروزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از طریق
صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕێگا و ڕێباز پخش میشد.
موضوع آموزشی این برنامە: هجمە مثلثی بە پژاک و جنبش آپویی شرق کوردستان
از آغاز تا کنون میباشد کە درتاریخ اول ماە جولای ٢٠٢١ توسط رفیق اهون چیاکو
ارائە شدە است.

موضوع این هفتە برنامە آموزشی رێگا و رێباز هجمە مثلثی بر علیە پژاک از بدو
تاسیسش تا بە اکنون میباشد. در واقع باید قبل از هرچیز مشخص کرد کە نیروهایی
کە در هر یک از اضلاع این مثلث قرار گرفتەاند کدامند؟ بدون شک در یک ضلع
آن دولتهای اشغالگر کوردستان، بویژە دولت اشغالگر ایران میباشند. ضلع دیگر
اپوزسیون شوونیست و مرکزگرای ایرانی اعم از راست افراطی کە در کانسکت
سلطنت‌طلبی نماین میشود، راست میانە با ماسک جمهوری‌خواهی و
دموکراسی‌خواهی؛ و سووسیال شوونیست ایرانی کە با داعیە چپ، همان شوونیسم و

مرکزگرایی را پیرو میکند. شوربختانە در ضلع سوم هم احزاب کلاسیک کورد
وجود دارند کە برخی از آنها تا سطح خیانت جلو رفتە و در تکمیل عملکردهای دو
ضلع دیگر برعلیە پژاک عمل میکنند. بە هر صورت در این برنامە سعی بر آن
داریم تا هریک از این سە ضلع را در شیوە، عملکرد و اهدافی را کە هریک از آنها
پیگیری میکنند مورد تجزیە و تحلیل قرار دهیم.
بدون شک گوشە اول کە اشغالگران کوردستان میباشند با تمام شیوەهای سخت و نرم
سرکوب فیزیکی و فرهنگی پژاک و خلق کورد را در دستور کار دارند. در عین
حال با بکارگیری تمام ابزارهای نرم و سخت جنگ، تا در توان داشتەاند بە پژاک
یورش آوردە و حملە نمودەاند تا بر این جنبش ضربە وارد آوردە و آن را از میان
بردارند.
شیوەهای سخت بە مفهوم دست زدن بە حملات توسط نیروهای سرکوب اعم از
نیروهای نظامی، امنیتی و با بهرە گرفتن از همە ادوات جنگی و تاسیسات نظامی
است. اشغالگران در بکار بردن تمام توان خود در بە کار بستن تاکتیک‌های نظامی،
رویکردهای امنیتی و استخباراتی، زندان، شکنجە و اعدام برای نابودی پژاک و در
کل جنبش آپویی دریغ نکردەاند. در این راستا عملیات‌های نظامی گستردەای را
انجام دادە و در سطح وسیعی جنگ علیە گریلاهای پژاک براە انداختەاند و مناطق
تحت نفوذ آنها را توپ باران و بمب باران نمودەاند. از سویی دیگر رفقای ما را در
زندان زیر شکنجەهای وحشیانە قرار دادەاند و با ارزشترین رفقایمان را اعدام
نمودەاند. تمام این شیوەها در چهارچوب جنگ سخت قرار میگیرند کە برای در هم
شکستن ارادە پژاک و خلق کورد بە کار گرفتە شدەاند.
بە موازات این حملات نظامی و سرکوب وحشیانە، انواع حملات، فشارها، شیوەها و
تاکتیک‌های جنگ نرم را نیز برای نابودی این جنبش بە کار بستەاند. سعی میکنیم
در ادامە این شیوەهای جنگ ویژە حکومت را در امتداد برنامە شرح دهیم.
در اینجا میتوان گفت کە تمام این حملات از طرف دشمن میباشد. از دشمن نمی توان
گلایە نمود و یا آن را مورد انتقاد قرار داد، زیرا دشمن است و کار خودش را انجام
میدهد. بطور طبیعی دشمن همە توان خویش را بکار گرفتە است تا این جنبش را
بدنام و بطور فیزیکی متلاشی کند و با ابزار جنگ نرم هواداران، اعضا و کادرهای

این جنبش را دچار بی ارادەگی نمودە و تسلیم نماید. در واقع او دشمن میباشد و بی
گمان از دشمن بیشتر از این نیز نمیتوان انتظار داشت.
بە‌طور یقین جمهوری اسلامی ایران از تمام شیوەهای سرکوب کە در مقابل
نیروهای انقلابی در طول حاکمیتش بکار بردە بە شیوەهای وحشیانەتر و شدید تر
علیە پژاک و جنبشمان از آنها استفادە نمودە و این رویە وحشیانە خود را بە مراتب
پیشرفت دادە است.
جمهوری اسلامی بە همە این سرکوبها بسندە نکردە، همە این قتل‌عام و کشتارها را
کافی ندانستە، علاوە بر آن برای مقابلە دست بە دامان دولت ترکیە نیز شد. چرا کە
دولت ترکیە سال‌های زیادی علیە خلق کورد و جنبش آزادی خلق کورد بە پیشاهنگی
جنبش آپویی در شمال کوردستان جنگیدە و همە شیوەهای سرکوب و کشتار جمعی و
ژنوساید و امحاء فرهنگی و فیزیکی را بکار گفتە و در این راه تجربیات فراوانی
دارد. در نتیجە جمهوری اسلامی از دولت ترکیە مدد خواستە و با همدیگر
طرح‌های مشترکی را علیە پژاک و جنبش آپویی بە راە انداختند.
یکی از پروژەهای مشترک جمهوری اسلامی و دولت ترکیە طرحی موسوم بە طرح
ضد پژاک بود کە در راستای جنگ ویژە علیە پژاک و خلق کورد راەاندازی شد. این
پروژە در طی سال‌های ٢٠٠٥،٢٠٠٦ و ٢٠٠٧ مرحلە بە مرحلە شروع بە کار کرد
و کماکان فعال است. در راستای طرح ضد پژاک، گروههای تبهکار را تحت نام
کنترا گریلا بە وجود می آورند. این کنترا گریلاها بە میان مردم میروند، مردم را
مورد اخاذی، آزار و شکنجە قرار میدهند. بە مردم حقارت میکنند و این رفتارهای
ضد انسانی را بە گریلاهای پژاک نسبت می‌دهند تا مردم و خلق کورد از گریلاها
متنفر شدە و از این جنبش دوری گزیند.
از طرف دیگر این افراد تبهکار افراد بیگناە جامعە را بەراحتی بە قتل میرسانند،
لباس گریلایی بە تنشان میکنند و در شهر و روستاها بە نمایش میگذارند و میگویند
گریلا کشتەایم تا وانمود کنند کە کشتن گریلا امری آسان است. یا این کە گریلا بە
راحتی آسیب‌پذیر است تا بە زعم خودشان بە این شیوە هیمنە گریلا را در هم
بشکنند.

اغلب کوردهای شرق کوردستان بویژە در مناطق مریوان و هورامان هیوا تاب و
گروە آدم کش او را میشناسند. در واقع یکی از این گروەهای کنترا گریلا گروهی بە
سرکردگی هیوا تاب بود کە بعد از فعالیت مشترک میت ترکیە و اطلاعات جمهوری
اسلامی ایران بە وجود آمد. هیوا تاب و گروهش قاتل دهها نفر در شرق کوردستان
بودند. آنها افراد بیگناه در روستاها و اطراف شهرهای شرق کوردستان را میکشتند
و لباس گریلایی بە تنشان میکردند و در ازای هر نفر کە میکشتند مبلغی از حکومت
جمهوری اسلامی پول دریافت می‌کردند. البتە بعد از آنکە گروە هیوا تاب فاش شد و
این عملکرد رژیم مورد رسوایی گشت جمهوری اسلامی این گروە را امحا کرد و
سرکردگان آن از جملە هیوا تاب را اعدام کرد. در واقع این تنها یکی از گروە‌های
متعدد کنترا گریلا بود کە در طول این سالها در این راستا از سوی نهادهای امنیتی
جمهوری اسلامی ایجاد شدەاند و اکنون هم فعالیت میکنند.
جنگ رسانەای نیز یکی دیگر از شیوەهای جنگ نرم علیە پژاک بود کە جمهوری
اسلامی در طرح ضد پژاک قویا آن را لحاظ کرد. در این راستا نیز سایتی را تحت
عنوان ضد پژاک راەاندازی کردند و بە نشر شایعات علیە پژاک دامن زدند. این
سایت شبانە روز کار میکرد و بە سیاهنمایی پژاک می‌پرداخت. اخبار کذب و
اطلاعات بی پایە و اساس منتشر میکرد و کسانی را اجیر کردە بود کە بر علیە پژاک
مقالە بنویسند. ویدیوهایی را می‌ساخت و میخواست از طریق این ویدیوها چهرە
پژاک را خدشەدار کند و ماهیت پژاک را وارونە بە افکار عمومی جلوە دهد.
کار این سایت حملە بە حقیقت گریلاهای پژاک و در کل جنبش آزادی خلق کورد بود.
حملە بە کادرها و طرفداران پژاک و کل جنبش بود، بویژە حملە بە اعضای رهبری
پژاک و سیاهنمایی آنها. در این راستا نیز بە پخش فیلم‌های ساختە اطلاعات و پخش
اعترافات ساختگی در زندان‌های جمهوری اسلامی بر علیە پژاک می‌پرداخت.
بە هرصورت جمهوری اسلامی در عرصە رسانەای با تمام توان بە پخش شایعات و
اطلاعات بی پایە و اساس، نشر اکاذیب و دروغ‌پردازی علیە پژاک دامن می‌زد.
انتشار تهمت‌های ساختە و پرداختە توسط جمهوری اسلامی بر علیە پژاک از
وظایف اصلی این سایت و فعالیت رسانەای طرح ضد پژاک در حوزە جنگ نرم

بود. آنان در این راە از هیچ فریب و دروغی پرهیز نمیکردند. این شیوە جنگ نرم
علیە جنبشمان اکنون نیز با تمام توان در جریان میباشد و ادامە خواهد داشت.
برای نمونە اکنون یک کانال تلگرام تحت نام بی‌تاوان و سایت و کانال تلگرامی
دیگری بە نام دیدبان حقوق بشر کوردستان روزانە بر علیە پژاک در حال فعالیت
میباشند و تمام پلتفرم‌های شبکەهای مجازی را در این راستا بە کار میبندند. در واقع
بیتاوان و دیدبان حقوق بشر کوردستان و تمام کانال‌هایی کە در این راستا دایر
می‌گردند همان وظایف سایت ضد پژاک را توسعە و گسترش میدهند.
نمونە دیگری از جنگ نرم جمهوری اسلامی علیە پژاک فشار وارد آوردن در داخل
ایران بە خانوادەهای رفقایمان در عرصە گریلا و اکثر فعالین جنبشمان در جنوب
کوردستان، اروپا و اقسی نقاط جهان میباشد. توسط این فشارها تلاش می‌ورزند تا
والدین فرزندانشان را از ادامە مبارزە منصرف کنند. جمهوری اسلامی همە این
اقدامات را آشکار و بی محابا انجام میدهد. بە هر تقدیر همانطور کە در ابتدا گفتیم
گوشە اول مثلث ضد پژاک اشغالگران کوردستان هستند کە از اعمال آنها در این
راستا میتوان موارد فراوانی را ذکر کرد. ولی ما در اینجا بە این حد کفایت میکنیم.
چرا کە دشمنی اشغالگران کوردستان، بویژە جمهوری اسلامی با جنبش ما بر
جستوجو گران حقیقت آشکار است و در این زمینە ابهامی وجود ندارد.
در اینجا جای بسی تاسف است کە خط کلاسیک کورد نیز دانستە و ندانستە درهمان
راستا عمل کردەاند و در یکی از گوشەهای هجمە علیە پژاک قرار گرفتەاند و آب بە
آسیاب جنگ نرم ضد پژاک جمهوری اسلامی می‌ریزند. سعی میکنیم در ادامە بە
افشاگری در بارە این اعمال خط کلاسیک نیز بپردازیم.
در واقع ما دشمن و اشغالگر را میشناسیم. وضعیت اشغالگر مشخص است. اشغالگر
آشکارا اعلام میکند کە: میخواهم نابودت کنم، ارادەات را در هم بشکنم و تسلیم
خویش نمایم. اما نقش مخرب خط کلاسیک کورد بە ‌مثابە یکی از گوشەهای هجمە
بە پژاک و درکل جنبش آپویی جای بسی تاسف است.
خط کلاسیک کورد میتواند شامل احزاب کلاسیک کورد باشد ولی البتە تنها بە
احزاب محدود نمیشود و میتواند شامل اشخاص، گروەها و نهادهایی کە دارای همان
کاراکتر و عملکردهای خط کلاسیک میباشند، نیز باشد. بە هر صورت زمانیکە خط

کلاسیک مبارزات و تلاشهای رهایی‌بخش جنبش نوین خلق کورد یعنی جنبش
انقلابی، دمکراتیک و مدرن خلق‌مان را در راستای منافع خویش ندانستە با این
جنبش بە شیوەهای گوناگون وارد جنگ میشوند. اینان در قالب بە اصطلاح
روزنامەنگار مستقل، نویسندە، فعال سیاسی، روشنفکر، محقق، آکادمسین و… وارد
میدان میشوند و بە جنبشمان حملەهای ناروا میکنند.
خط کلاسیک از نوع چپ و راستش در طی این سال‌ها حملات ناروایی بە پژاک
کردەاند و آنکە از این اعمال آنها منتفع شدە است قبل از هر کس جمهوری اسلامی
ایران بودە می‌باشد. متاسفانە احزاب کلاسیک در طول این سال‌ها، هم احزاب چپ
کە زیر لوای سوسیالیسم و کمونیسم فعالیت کردەاند و هم احزاب راست کورد کە ادعا
میکنند مبارزات ملی انجام میدهند، بە حقیقت جنبشمان حملەور شدە و بە پروژە ضد
پژاک جمهوری اسلامی یاری رساندەاند. شاید کاملا همراە و همدست با جمهوری
اسلامی و در یک راستا بە ما حملە نکردە باشند ولی همانند جمهوری اسلامی با این
جنبش بە رقابت ناسالم پرداختەاند و در نهایت آب بە آسیاب جمهوری اسلامی
ریختەاند.
یکی از دلایل مخالفت و دشمنی این جریانات با جنبشمان همچنانکە در مباحث قبلی
نیز یادآور شدیم این است کە زمانی کە عناصر خط کلاسیک دچار شکست و
فروپاشی میگردند بە جای تحلیل و آنالیز وضعیتی کە بە آن دچار شدەاند، یا بە نوعی
دیگر بە جای تحلیل عواملی کە باعث شکستشان شدە است بخشی از شکست خویش
را بە دشمن نسبت میدهند و از این راه میخواهند شکست و ناکامی‌هایشان را توجیە
نمایند. این نیز کاملا خطاست و گریز از خود انتقادی میباشد و گرنە در اساس دشمن
کارش نابودی توست و این تو بە عنوان نیروی مبارز هستی کە نباید این فرصت را
بە او بدهید. بە هر صورت بخشی از دلیل شکست‌شان را بە قوی بودن دشمن ربط
میدهند و بە توجییە آن میپردازند.
بخش دیگری از شکست‌شان را بە دوش مردم می اندازند بە این بهانە کە مردم
کورد از آنها بە اندازە کافی پشتیبانی نکردەاند و البتە این دور از حقیقت است. مردم
کورد بە همە جنبش‌ها و قیام‌ها کمک نمودە و از آن پشتیبانی کردەاند. زندگی و
سرمایە و فرزندان خویش را تقدیم نمودەاند. حتی اگر چنین هم باشد و مردم آنچنان بە
میدان نیامدە باشند باز این وظیفە یک نیروی انقلابی است کە مردم را سازماندهی

نمودە، رهبری کردە و وارد میدان مبارزە نماید. قطعا این توجیهات نابجا بودە و
دور از واقعیت مبارزە و پرنسیب‌های رهبری و پیشاهنگی جامعە و انقلاب میباشد.
خصوصیت دیگر این جریانات کلاسیک کە بیشتر با این مبحث ما در ارتباط میباشد
این است کە بەخاطر سرپوش نهادن بە شکست‌هایشان، برای کتمان بی‌کفایتی و
نالایق بودنشان، بە هر ایدە و جنبشی نوین حملەور میشوند. بە این مفهوم کە زمانی
کە در کوردستان فکر و ایدەای نوینی یا جریان و جنبش نوینی پا بە میدان مبارزە
میگذارد و سعی میکند کە خلاءی را کە این جریانات مسبب اصلی آن بودەاند پر کند،
آنها این وضعیت را برنمی‌تابند. یعنی وقتی متوجە میشوند بدلیل عقب‌نشینی‌هایی
کە آنان آنجام دادەاند جامعە از آنها ناامید و سرخوردە شدە است و یک نیروی جدید
سعی میکند بە جامعە امیدی تازە ببخشد، بە سازماندهی اجتماعی بپردازد، جانی تازە
در کالبد جامعە مایوس و در هم شکستە بدمد و جامعە را وارد میدان مبارزە نماید؛
این احزاب و جریانات بی‌نهایت خشمگین میشوند و واکنش‌های تند از خود نشان
میدهند تا جایی کە از نیروی اشغالگر و حکومت‌های سرکوبگر شدیدتر بە مبارزات
نیروهای نوین حملەور میشوند. چرا کە میترسند نتیجە عملکرد نیروی انقلابی نوین
از ناکارآمدی آنها پردە بردارد و ماهیت آنها افشا گردد.
شاید آشکارا توان، جسارت و یا امکان آن را نداشتە باشند کە بطور مستقیم وارد
جنگ با جنبش نوین شوند. اما پنهانی و زیر پوشش بهانەهای متفاوت این کار را
انجام میدهند. البتە گاهی آشکارا حملە بە جنبشمان را انجام دادەاند. در واقع این کار
را با تمام توان علیە پژاک انجام دادەاند. اولین اقدامشان نیز این بود کە چهرە پژاک
را مخدوش نمایند و در صدد بودند حقیقت مردمی و اجتماعی بودن پژاک را زیر
سئوال ببرند. در این راستا نیز ابتدا خواستند تشکیل پژاک را بە جمهوری اسلامی
نسبت دهند و شایع کنند کە پژاک را خود جمهوری اسلامی تاسیس کردە است تا مانع
نزدیکی جامعە بە پژاک گردند.
اما زمانی کە گریلاهای پژاک وارد کوهستان‌های شرق کوردستان شدند، خلقمان با
آنان تماس پیدا کردە و تلاش و رنجهای فراوان گریلاها را در حین مبارزە با رژیم
ستمکار ایران از نزدیک مشاهدە کردند. همچنین زمانی کە خلقمان گریلاهای پژاک
را دیدند کە در جنگ با نیروهای سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی شهید و در

زندانها بە دست دژخیمان جمهوری اسلامی بە دار اویختە می‌شوند ماهیت انقلابی
این جنبش را بە خوبی شناختند.
شاید در اوایل یعنی سالهای اول و دوم تاسیس پژاک کە گریلاها در نقاط مختلف
شرق کوردستان مستقر نشدە بودند و یا سازماندهی گستردە انجام نشدە بود میتواسنت
این تهمت‌ها کمی تاثیرگذار باشد. ولی بعدها، بعد از سالهای ٢٠٠٥ و ٢٠٠٦ این
ترفند دیگر رنگ باختە بود و خلقمان در شرق کوردستان بیشتر بە گریلاها و پژاک
نزدیک میشدند و پژاک و گریلاها هر روز محبوبیت بیشتری در میان مردم پیدا
میکردند. برای همین این بار بر علیە پژاک موضوع دیگری را مطرح نمودند. چە
کار کردند؟
فعالیتهای نظامی پژاک را هدف گرفتند، گفتند چە موقع جنگ است، چرا پژاک در
این وضعیت موضوع جنگ را پیش میکشد. در وضعیت جنگی، کوردستان بیشتر
میلیتاریزە میشود. جمهوری اسلامی با جنگ از بین نمیرود و غیرە. پژاک نیز اذعان
میکرد کە شاید با این ضربات و یا جنگ مسلحانە رژیم از بین نرود، اما بە رژیم
جمهوری اسلامی این پیام را میدهیم کە ما هستیم، خلق کورد هست، خلقمان در
میدان مبارزە علیە ستم و بیدادگری حضور دارد و دوبارە بە پاخاستن خلق برای تمام
دشمنان کورد و اشغالگران کوردستان بە نمایش گذاشتە میشود. همچنین این
عملیات‌ها بە خلقمان جسارت می‌بخشد و بە آنان نشان میدهد حکومتی کە اظهار
میدارد اسیب ناپذیر است، ابدی است و باید تسلیم آن شد دور از واقعیت است و
میتوان آن را بە چالش کشید و ماهیت پوشالی آن را افشا کرد.
بە هر صورت فعالیتها و مبارزات پژاک در میان مردم باعث هیجان و شور و شوق
فراوانی شدە بود. خلقمان از این مبارزات نیرو گرفتە و اعتماد بە نفس پیدا کردە
بودند. اینبار جریانات کلاسیک این را مطرح کردند کە پژاک چگونە میتواند در
داخل ایران فعالیت نماید. برای نمونە میگفتند اگر ایران از حضور این گریلاها چشم
پوشی نمیکند آنها چگونە میتوانند وارد نقاط مختلف شرق کوردستان شوند. البتە
بخشی از این واکنش‌ها برخاستە از ذهنیت تسلیم پذیری در مقابل حکومت و قدرت
است کە میگوید نمیتوان در مقابل حکومت و دولت مقاومت نمود.

اما گریلا نحوەی زندگی، مبارزات و تلاشهای خویش را در میان خلق منعکس نمود.
مردم دیدند کە گریلاها بە چە رنج، مشقت، فداکاری، سختکوشی و هیجانی در مقابل
دشمن مبارزە و مقاومت میکنند و پیش میروند. مردم دیدند کە گریلاها در
کوهستان‌های صعب العبور با چە مشقتی و چگونە در سرمای سخت و طاقت‌فرسا
زندگی و مقاومت میکنند. دیدند کە گریلاها در کمپ‌ها و یا در شرایط راحت و در
میان امکانات فراهم شدە و سازش پذیر زندگی و مبارزە نمیکنند، بلکە داری حیاتی
انقلابی و ارادتمند میباشند. در واقع خلقمان زود متوجە اینها شد. از طرف دیگر
اخلاق انقلابی گریلا نیز تا حد زیادی این ترفندها و دروغ پردازیها را خنثی نمود.
گریلاها زندگی همراە با فداکاری، صداقت را داشتند. از هرگونە غارتگری و سوء
استفادە از اموال، خانە و زندگی مردم بدور بودند.
ازطرفی خط کلاسیک باور نداشت کە بتوان در گروه‌های کوچک با سازماندهی
منظم در کوهستان‌های کوردستان در سختترین شرایط دوام آورد. چون آنچنان بە
رنج و مشقت باور نداشتند. اما هر بار کە ترفندهایشان بی نتیجە میماند و در میان
خلقمان مورد قبول واقع نمیشد، ترفند دیگری را در چهار چوب جنگ ویژە علیە
پژاک بکار میگرفتند. البتە در کنار ترفند جدید دروغ پردازی‌ها و ترفندهای قبلی را
نیز کماکان ادامە میدهند.
اینبار گفتند پژاک همان پ. ک. ک است. خوب بە فرض اینکە یکی باشند، چە
اشکالی دارد!؟ در واقع این چیزی از مردمی بودن این جنبش نمی‌کاهد. اگر حزبی
سراسری در کوردستان وجود داشتە باشد و برای همە کوردستان و کوردستان
بزرگ مبارزە کند چە اشکالی دارد؟ کوردستان یک سرزمین است و ملت کورد یک
ملت. بطور یقین خلق‌مان هیچ عیب و اشکالی در این موضوع نمی‌بینند. اما آنها
میخواستند بعمد بگویند کە پژاک همان پ.ک.ک است. وقتی پ.ک.ک در لیست ترور
قرار دارد، باید پژاک نیز در لیست ترور قرار بگیرد. حتی در بسیاری از
نشست‌های دیپلوماتیک خویش این موضوع را برای طرف‌هایشان مطرح ساختەاند.
تا جایی کە حکومت ایران نیز از این موضوع نهایت استفادە را کرد و وقتی فهمید
کە این نیروهای بە اصطلاح کورد تلویحا ابراز میدارند کە پژاک در لیست ترور
قراربگیرد با همکاری حکومت ترک فعالیت مشترکی در امر لوبی‌گری آغاز کردند
و اعلام کردند کە پژاک همان پ.ک.ک است. وقتی پ.ک.ک در لیست ترور است

باید پژاک نیز در لیست ترور قرار بگیرد. این فعالیت‌ها را در سطح جهان و منطقە
گسترش دادند. آنها میگفتند ببینید تعدادی از کوردها هم میگویند کە پژاک همان پ.
ک. ک است و باید در لیست ترور قرار بگیرد. البتە وقتی این ترفند نیز راە بجایی
نبرد شایع کردند کە پژاک حزبی مستقل نیست. می‌گفتند اگر پژاک حزبی مستقل
است افراد بخش‌های دیگر کوردستان در شرق کوردستان در درون پژاک و گریلا
چکار میکنند؟
صدها سال خواب و رویا و آرزوی خلقمان، شاعران ما، نویسندگان و هنرمندان ما
این بودە کە مرزهای ساختگی بین کوردها برداشتە شود. اما اکنون آنها برداشتن این
مرزها را برای خود مشکل میدانستند. وقتی یک گریلای اهل آمد(دیاربکر) یا
گریلای اهل کوبانی و یا گریلای اهل هولیر(اربیل) میرود در کوهستان‌های شاهو و
دالاهو در شرق کوردستان برای آزادی کوردستان فعالیت و مبارزە میکند، پیروان
خط کلاسیک این را برای خودشان مشکل و عیب میدانستند. یعنی این جنبە قوی و
ملی مبارزات ما را همچون نقطە ضعف پژاک نشان میداند.
یا اینکە میگفتند چرا افراد و گروەهای کورد در شرق کوردستان بە بخش‌های دیگر
کوردستان میروند و در آنجا بر علیە اشغالگران سایر بخش‌ها مبارزە میکنند.
میگفتند این افراد را پژاک میفرستد. آنها درک نمی کردند کە یک جوان نوین و
انقلابی کورد شرق کوردستان آمد و قامشلو و کوبانی و دالاهو را خاک کوردستان
میداند و همچنانکە یک جوان آمدی برای رهایی خلق کورد در شرق کوردستان بە
شاهو و دالاهو میرود بە‌ طور طبیعی یک جوان کورد اهل شرق کوردستان نیز
برای مبارزە در راە آزادی کوبانی و شنگال و سایر مناطق کوردستان بە بخشهای
دیگر کوردستان میرود.
آنها کە همچنان در سایکولوژی و ذهنیت بر آمدە از تجزیە کردن کوردستان بە سر
میبرند، برایشان دشوار است کە درک کنند یک جوان کورد بە این نتیجە رسیدە باشد
کە در هرجای کوردستان کە لازم باشد آنجا حضور پیدا میکند. برای آنان این وجهە
زیبای کورد نوین و موضع جوانان انقلابی کوردستان قابل هضم نبود.
وقتی خلقمان در شرق کوردستان در برابر این دیدگاە منفی و دور از منش انقلابی
آنها موضع میگرفتند، اینبار دیسپلین و اخلاق انقلابی و دیدگاههای گریلا را در امر

سازماندهی انقلابی مورد حملە قرار دادند. اینبار گفتند چرا گریلا دسترسی بە مبایل،
فیسبوک و در کل اینترنت و شبکەهای مجازی ندارد. چرا گریلا نمیتواند ازدواج
کند، بە خانوادە سر بزنند و شایعاتی از این قبیل.
هرگز در این فکر نبودند کە خلقی کە زیر ستم اشغالگران می نالد، زیربار ستم
فرهنگی، سیاسی و ملی دست و پا میزند، هر روز جوانانش بەدار آویختە میشوند و
سرزمینش بە آتش کشیدە میشود بە انسان‌های فداکار، بە جوانان فداکار، زنان و بە
مادران فداکار نیازمند است تا محدودیت‌هایی را در امر آزادی فردی و زندگی
عادی بە قیمت تداوم مبارزە در برابر این ستم بپذیرند و آگاهانە یک زندگی انقلابی
را با تمام مشقات آن مبنا قرار دهند تا آزادی کوردستان میسر گردد.
میتوان گفت کە جریانات کلاسیک بیشترعواملی را کە باعث شکست و فروپاشی آنها
شدە بود برای پژاک تجویز میکردند و شکستن این عوامل توسط پژاک را بە سخرە
میگرفتند. این جریانات بە جای آنکە از آن دلایلی کە موجب ضعف‌شان در مبارزە
شدە بود درس گرفتە و در این راستا خود را مورد انتقاد قرار دهند، بە دلیل عدم
گرفتار شدن پژاک بە وضعیت فلاکت‌بار خود؛ پژاک را مورد هجمە قرار میدادند و
یکی از نقطە قوت‌های پژاک را کە همانا دیسپلین انقلابی میباشد همانند یک ضعف
برای پژاک و گریلاهای پژاک تلقی و در میان مردم شایع میکردند. یعنی بە جای
اینکە بگویند نبود دیسپلین و نظم گریلایی و اخلاق گریلایی از اهم عوامل شکستمان
بودە، در عوض بە این دیسپلین گریلا، اخلاق انقلابی گریلا، فدایی بودن گریلا حملە
می کردند.
همە ما میدانیم کە اگر سرزمینمان و خلقمان اشغال و تحت ستم قرار نگرفتە بود ما
نیازی بە گریلا و مبارزە مسلحانە نداشتیم. این وضعیت استعماری بوجود آمدە در
کوردستان است کە ما را وادار میکند از خیلی از احساسات و عواطف خویش
جلوگیری کنیم و همە‌ی هم و غم خویش را در راە رهای سرزمین و خلقمان بکار
گیریم. در واقع این وضعیتی است کە توسط اشغالگران کوردستان بر ما تحمیل شدە
است. در نتیجە اگر کسی را هم مقصر بدانیم باید نوک پیکانمان بسوی اشغالگر باشد
نە نیروی انقلابی کە با این اشغالگری در جنگ است و ملزومات این مبارزە را
برای شکستن حلقە استعمار بر دور کوردستان فراهم می‌سازد.

در واقع ٢ راە پیش روی ماست. یا باید تسلیم شویم یا باید برای رهایی خویش مبارزە
کنیم. وقتی کە تصمیم بە مبارزە گرفتیم برای رهایی از چنگال اشغالگران باید سخت
تلاش و مبارزە کنیم و دچار توهم نشویم. اینچنین مبارزەای هم نیازمند دیسیپلین،
اخلاق انقلابی و فائق آمدن بر بسیاری از جوانب احساست و عواطف فردی میباشد.
چرا کە بدون اتخاذ تدابیر و ازخودگذشتگی نمیتوان در برابر دشمن مقاومت نمود.
تاریخ و وضعیت احزاب کلاسیک بە خوبی نماینگر این واقعیت است.
بە هر صورت اخلاق انقلابی گریلا را مورد هجمە قرار دادند و گفتند کە چرا
درمیان گریلا مشروب خوری آزاد نیست، چرا در میان گریلا روابط جنسی آزاد
نیست. میگفتند اینها جزو حقوق بشر میباشند و نباید منع شوند. انگار بە فکرشان هم
نرسیدە کە خلقمان تحت اشغال قرار گرفتە و دارای حیاتی است کە هر روز مورد
تجاوز قرار میگیرد و تحت شدیترین ستم‌هاست. هر روز دشمن در تلاش است در
میان صفوف مبارزان نفوذ کردە و آنها را از جوهر مبارزاتیشان دور نماید.
خصوصا اگر یک جنبش گریلایی باشی و تصمیم گرفتە باشی کە بە صورت
پروفشنال در صفوف مبارزە جای بگیری باید هزینە آن را نیز بپردازی. در واقع در
یک جنبش گریلایی ضعف نظم و دیسپلین کافیست برای نابودی و اگر در این ضمینە
نظم و اخلاق انقلابی را سرلوحە قرار ندهی برای نابودی نیازی بە دشمن خارجی
نیست و خود در درون زمینە شکست را مهیا میسازی.
از طرفی دیگر ایدئولوژی گریلا و دیدگاەهای پژاک را مورد هجمە قرار دادند. آنها
خودشان با شوونیست‌ترین جناح‌های ایرانی جلسە و نشست داشتند. این جریانات
شووینیست نیز در سطح بالایی بر این احزاب کلاسیک کورد حکم میراندند. احزاب
کلاسیک برای دریافت کمک بە درگاە این دولت و آن دولت پناه میبردند. اما اینکە
پژاک میگفت همزیستی مسالمت‌آمیز خلق‌ها ممکن است، پژاک را مورد هجمە
قرار میدادند. ولی زمانی کە خودشان با افراد و جریانات مرکزگرا، شووینیست و
فاشیست ایرانی روبرو می‌شدند خود را میباختند و دچار ضعف ارادە میشدند. معلوم
نیست کە چرا همزیستی خلق‌ها و جوامع امری نامطلوب و ناممکن است ولی
ائتلاف و همپیمانی با جریان مرکزگرا، شوونیست و فاشیست امری ممکن و مطلوب
می‌باشد.

از سوی دیگر آنها در روابط‌شان با جریانات سایر ملل تحت ستم در ایران بطور
ناچار دم از برادری خلق‌ها میزنند و میگویند ما هم با خلق‌های عرب، ترک ـ
آذری، بلوچ و … برادریم. یعنی گفتەهایی کە خودشان هم بارها اگر تاکتیکی نیز باشد
بر زبان می‌آورند را برای پژاک وارونە منعکس میکردند. در واقع همزیستی
خلق‌ها برای پژاک یک امر تاکتیکی و تبلیغاتی مزورانە نیست بلکە این از
دیدگاه‌های پایەای و از پرنسیپ‌های مبارزایتش می‌باشد. بطور یقین پژاک با این
هجمەهای ناروا دچار تزلزل نخواهد شد.
در واقع پژاک تاریخ ایران و شرق کوردستان را مورد بازخوانی، تجزیە و تحلیل
قرار دادە و در این بارە نیز مقالات و جزوات و کتاب‌هایی را بە رشتە تحریر در
آوردە است. همچنین برای ابراز نتایج این تحقیقات برنامەهای رادیویی و تلوزیونی
فراوانی ساختە و درسگفتارهایی را هم در این راستا ارائە دادە است. قطعا در مسیر
تحلیل تاریخ ایران و شرق کوردستان می بایست تاریخ احزاب کلاسیک نیز مورد
تحلیل و موشکافی قرار گیرد.
در این مسیر اشتباهات آنها، تلف کردن زمان و فرصت سوزی‌هایی کە دچارش
شدند، تاکتیک‌های غلط آنها و سیاست‌های اشتباە رهبریشان میبایست مورد
بازخوانی و نقد و انتقاد قرار میگرفت. در واقع پژاک کە برای شفاف سازی گذشتە،
بازنویسی تاریخ حقیقی، تثبیت اشتباهات و خطاهای گذشتە و برای اینکە از آنها
درس عبرت گرفتە و در جریان مبارزات خویش بە آنها دچار نشود این کار را انجام
دادە بود نە از روی بغض و خصومت. اما آنها بغایت تنگ‌نظرانە و با خصومت
شدید بە پژاک حملەور شدند و در میان مردم شایع میکردند کە پژاک ارزشهای
مبارزاتی ما را پایمال کردە است و بە پیشمرگان و سمبل‌های ما توهین میکند و
مسائلی از این قبیل.
درحالیکە برعکس پژاک عواملی را دستنشان کردە بود کە باعث شکستشان شدە بود.
عواملی کە مانع شدە بود کە احزاب کلاسیک ارزشهایشان را پاسداری کنند. عواملی
کە مانع شدە بود از شهدا و آرزوهای شهیدان محافظت کنند. عواملی کە مانع
پیروزی آنها و خلقمان شدە بود با وجود همە فداکاری، رنج و مقاومتی کە خلقمان و
پیشمەرگەهای صادق و دلسوز متحمل شدە بودند.

متاسفانە آنها چنین می‌پنداشتند کە اگر پژاک مبارزە را آغاز نمیکرد و یا ادامە ندهد
همچنان خودشان در صحنە خواهند ماند و روزی هم بە نتیجە خواهند رسید. آنان
فکر میکردند بدون عیب هستند و این سخنان پژاک واقعیت ندارد. یا حداقل اینچنین
نشان میدادند. اما بر عکس وقتی پژاک بە صحنە مبارزە آمد و مسائلی را طرح کرد
از میان صفوف پیشمرگان خودشان هم بسیاری شروع کردند بە انتقاد از
سیاست‌های گذشتە حزبشان و پردە از راز برداشتند. حتی در درون خودشان از
رویدادهایی سخن گفتە شد کە پژاک هرگز بر زبان نیاوردە بود. در حقیقت پژاک یک
تاریخ را تحلیل میکرد و بیشتر از ذکر رویدادهای ناگواری کە در درون صفوف این
احزاب اتفاق افتادە بودند بە ارائە تحلیلات پایەای مشغول بود ولی اعضا و
پیشمرگان بە ستوە آمدە بە جزئیات رویدادها، ماجراها و اشتباهات فاحش اشارە می
کردند. چون خودشان در بطن رویدادها قرار داشتند و عمق فاجعە را لمس کردە
بودند.
احزاب کلاسیک خواستند انتقادات پژاک را بە معنی دشمنی با مبارزات قبلی خلق
کورد منعکس کنند تا بدینوسیلە پژاک را از دید همگان سیاە نمایند. در حالیکە پژاک
از بدو تاسیس توسط کسانی بەوجود آمد کە پدرانشان، مادرانشان، برادر، خواهر یا
یکی از اعضای خانوادە یا فامیلشان پیشمرگ یا شهید یکی از این احزاب بودە است
و پژاک نە نافی مبارزات خلق کورد بلکە نیروی تداوم بخشی بە مبارزات خلق کورد
در ادوار گذشتە بود.
در سال‌های گذشتە کە بسیار میگفتند پژاک همان پ.ک.ک است و پ.ک.ک هم در
لیست ترور قرار دارد بعد از ماجرای کوبانی و روژآوا این ترفندشان نیز کاملا
خنثی گشت. وقتی متوجە شدند کە دیگر بر همگان آشکار است اکنون پ.ک.ک
علمدار مبارزە علیە تروریسم است و تلاش‌هایی در جریان است کە پ.ک.ک را از
لیست ترور خارج کنند و همچنین زمانی کە دیدند پ.ک.ک جایگاە ویژەای در میان
هر چهار بخش کوردستان بخاطر مقاومت در روژاوا، شنگال، کوبانی، بدست آوردە
است و بە همین دلیل در میان افکار عمومی منطقە و جهان موقعیت جدیدی پیدا کردە
است آنوقت متوجە شدند کە این شایعات دیگر خریداری ندارد و برعکس بە امتیازی
برای پژاک تبدیل میشود.

در همان حال پژاک نیز سعی نمود باب گفتگو را با آنان (احزاب کلاسیک) باز
بگذارد، نشست‌هایی با آنها داشتە باشد تا بتوان بە هم نزدیک شد و درک بیشتری از
همدیگر داشت. البتە با وجود تمام حسن نیت‌هایی کە پژاک نشان میداد اما اینبار از
طرق دیگری وارد شدند و بجای شایعە پراکنی‌هایی کە پیشتر خود بەطور مستقیم
انجام میدادند در مرحلە جدید آن را بە افراد و گروهایی تحت نام روزنامەنگار، فعال
سیاسی و… واگذار کردند کە بسیاری از آنها از اعضای آن جریانات بودند و بە این
شیوە شروع بە دور جدیدی از حملات علیە پژاک کردند.
در این مرحلە دستگاە اطلاعات حزب دمکرات کوردستان عراق(پاراستن) بە
صورت فعال و برنامە ریزی شدە این افراد و گروها را ساپورت میکرد و احزاب
کلاسیک نیز کاملن اعضای خود را برای انجام هرچە بیشتر پروژە ضد پژاک
ترغیب کردند. یعنی دور جدید و سازماندهی شدە خط کلاسیک شرق کوردستان با
هماهنگی پارت دموکرات کوردستان عراق و احزاب اقماری آن در شرق کوردستان
با تمام توان دور جدیدی از جنگ نرم خود را علیە پژاک آغاز کردند.
پارت دمکرات کوردستان عراق زمانی کە مشاهدە کرد کە جنبش آپوئیستی در
روژآوای کوردستان ابتکار عمل را در دست گرفتە، سیستم مدیریت خود را در آنجا
ایجاد نمودە و بە نیرویی در منطقە تبدیل شدە است، بسیار هراسان گشت. بە زعم
خود برای اینکە در شرق کوردستان این ماجرا تکرار نشود وارد میدان شد. بە
احزاب کلاسیک تحت نفوذ خود فرمان داد کە بیشتر علیە پژاک فعالیت کنند و در
واقع در این بارە هر چە در توانشان بودە برای در هم شکستن پژاک دریغ نکردەاند.
اما از سویی دیگر خلق‌مان فداکاری و مبارزات بی دریغ گریلا را در هر چهار
بخش کوردستان بە وضوح مشاهدە مینمود و از جنبش ما حمایت میکرد. این نیز
بسیاری از نقشەهای آنها را نقش بر آب نمود.
ازدیگراقداماتی کە علیە پژاک انجام می دادند این بود کە اطلاعات نادرست از پژاک
در اختیار آن دستە از اپوزسیون ایرانی کە خودشان با آنها ارتباط داشتند
می‌گذاشتند. منظور از اپوزسیون ایرانی نیروهایی اعم از ملی‌گراهای افراطی و
میانەرو، نیروهای دمکراتیک و چپ‌های ایرانی و احزاب و نیروهای متعلق بە
سایر ملل تحت ستم در ایران میباشد. در میان احزاب چپ ایرانی از طریق جریانات
بە اصطلاح کمونیست کورد و کسانی کە خود را سوسیالیست و کمونیست مینامند این

کار را انجام میدادند. بقیە را نیز نیروهای بە اصطلاح ناسیونالیست کورد انجام
میدادند.
این افراد برای ضربە زدن بە ما در مقابل شووینست‌های ایرانی چاپلوسی و تملق
میکردند. آری برای در هم شکستن پژاک، برای سیاە نمودن پژاک در میان آنها
پخش کردند کە پژاک توسط پ.ک.ک بوجود آمدە، توسط جمهوری اسلامی تاسیس
شدە است. پیش چپ‌ها می‌گفتند کە پژاک ناسیونالیست است و نزد ملی‌گراها میگفتند
کە پژاک تجزیە‌طلب و کورد بد است و ما هستیم کورد خوب.
آنها بە نیروهای بە اصطلاح اپوزسیون ایران تاکید میکردند کە از رابطە با پژاک
حذر کنند و نشست نداشتە باشند. سپس شوونیست‌های ایرانی و پان ایرانیست‌ها کە
از طریق این احزاب کلاسیک ما را شناختە بودند و خود هم اطلاعاتی در مورد
پژاک جمع‌آوری نمودە بودند و بە مبارزات راسخ و انقلابی پژاک واقف گشتە بودند
این بار آنها بە احزاب کلاسیک کورد میگفتند نباید با پژاک نشست داشتە باشید چرا
کە پژاک یک نیروی تجزیەطلب است. در واقع آنان فهمیدە بودند کە پژاک مانند
احزاب کلاسیک بە بلە قربان گوی آنان تبدیل نخواهد شد.
همچنین با احزاب ملل تحت ستم در ایران بویژە بلوچ، ترک ـ آذری و عرب تماس
می‌گرفتند و اطلاعات نادرست در بارە پژاک بە آنها منتقل می‌کردند. اما اکنون
احزاب بە اصطلاح ترک برساختە شدە توسط دولت ترکیە برای آنها شرط گذاشتە کە
در صورتی کە با پژاک در ارتباط باشند نمی‌توانند با آنها همکاری کنند.
این اقدامات و عملکردها در سوسیال میدیا و کانال‌های انترنتی بەخوبی هویدا شد.
خصوصا کە کانال‌های مربوط بە دولت ترکیە در شبکەهای مجازی بە شدت روی
این مسئلە کار میکنند و سعی میکنند احزاب کلاسیک را بە طرف دشمنی با پژاک و
پ.ک.ک سوق دهند. متاسفانە آنها هم جسارت این را پیدا نمیکنند کە بگویند اگر با
پژاک و پ.ک.ک اختلاف هم داشتە باشیم باز آنها نیروهای انقلابی کورد هستند، اما
دولت فاشیست ترکیە دشمن خلق کورد است.
در واقع همسو با سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی و دستگاە پاراستن پارت
دمکرات کوردستان عراق از همان آغاز سازمان میت ترکیە هم بطور شدید بر علیە

پژاک وارد عمل شد. میدانیم کە دولت ترکیە بارها اثبات کردە است کە دشمن همە
کوردها است بویژە اگر این کورد آپوئیست نیز باشد کە دشمنی آن صد چندان میشود.
دولت فاشیست ترکیە اکنون تنها بە پ.ک.ک حملە نمیکند، بلکە پ.ک.ک پژاک،
پ.ی.د و همە را دشمن خود اعلام کردە است. اما با این وجود نیز احزاب کلاسیک
کورد هم در مراسم حزب حاکم ترکیە یعنی حزب عدالت و توسعە بە رهبری
اردوغان بارها شرکت کردەاند و بە اردوغان قاتل کوردها بارها تبریک گفتەاند.
بدون تردید در چنین اوضاع و احوالی نیز اردوغان تلاش نمودە کە این احزاب را
علیە پژاک ترغیب کند.
پارت دمکرات کوردستان عراق نیز بعد از سال ٢٠١٤چنین می‌اندیشید کە
روژآوای کوردستان و شمال کوردستان در اختیار جنبش آپویی قرار گرفتە و اکنون
وضعیت جنوب کوردستان نیز ناپایدار است. اگر شرق کوردستان هم بە دست
نیروهای جنبش آپوئیستی بیفتد ما با خطر بزرگی مواجهە میشویم. از طرفی میدانست
نمایندگی مبارزات جنبش آپوئیستی را در شرق کوردستان پژاک، کژار و کودار
بعهدە دارند و همچنین میدانست کە خلق کورد در شرق کوردستان با خلق‌مان در
روژآوای کوردستان تفاوت‌های زیادی دارد و بیشتر بە کارنامە پر جنایت و پر از
خیانت او واقف است.
در واقع خلق کورد در شرق کوردستان مصیبت‌های زیادی را از دست پارت
مکرات کوردستان عراق دیدە است. اعمالی مانند کشتن رهبران کوردی همچون
سلیمان معینی و یارانش، موضوع قیادە موقت کە تعداد زیادی از پیشمرگان حزب
دمکرات و کومەلە را شهید کرد و تحویل جمهوری اسلامی ایران داد. برای همین
مستقیما وارد جنگ با پژاک نشد بلکە از طریق احزاب کلاسیک کورد این کار را
انجام می‌دهد.
وقتی پارت دمکرات متوجە شد کە این احزاب در این رابطە توانایی کامل روبرو
شدن با پژاک را ندارند، اینبار از طریق شخصیت‌های معلوم الحالی زیر پوشش نام
نویسندە، روزنامەنگار، فعال سیاسی، روشنفکر، آکادمسین و … جنگ ویژە خود را
علیە پژاک سازماندهی نمودە و از طریق آنها حملە گستردەای را علیە پژاک تدارک
دید کە همچنان ادامە دارد.

ما در اینجا در رابطە با زاویە دوم مثلث هجمە بە پژاک کە احزاب کلاسیک کورد
میباشند بحث کردیم ودیدیم کە احزاب کلاسیک کورد زیر چتر پارت دمکرات
کوردستان عراق برای انجام این حملات قرار گرفتەاند. البتە نمیتوان گفت کە همە
احزاب شرق کوردستان جز این طیف میباشند. برای نمونە حزب کوملە سازمان
کوردستانی حزب کمونیست ایران در ارتباط با پژاک منعطف تر بودە است و همیشە
از همسویی با پارت دمکرات کوردستان حذر نمودە است. شاید در میان آنها نیز
افرادی باشند کە نسبت بە پژاک رفتار مناسبی نداشتە باشند، اما در چهار چوب کلی
کوملە سازمان کوردستان حزب کمونیست ایران بویژە بعد از مقاومت روژآوا نسبت
بە دیگر احزاب کلاسیک در ارتباط با پژاک و درکل جنبش آپویی برخورد منعطف
تری داشتە است.
همچنین در میان اعضای حزب دمکرات کوردستان ایران نیز بودند شخصیت‌های
مبارزی کە سال‌ها فداکاری و مبارزە نمودەاند و بە همین دلیل از انصاف برخوردار
بودە و برخورد منصفانە و مناسبی را با پژاک اعمال داشتەاند و نباید همە را یک
کاسە کنیم. بە هر تقدیر بودند افرادی کە بە ‌طور کامل در اختیار نقشەهای پارت
دمکرات کوردستان عراق قرار گرفتە بودند و دیگرانی کە اگر مستقیما با پارت
دمکرات کوردستان عراق وصل نبودند ولی ضعفها و شکست‌هایشان را با حملە بە
پژاک کتمان میکردند و بە این شیوە بە عقدەهای خود تسکین میبخشیدند. افرادی
سادەلوحی نیز بودند کە از سر ناآگاهی تحت تاثیر جو ضد پژاک قرار میگرفتند و
بدون هیچ اطلاعی از مسئلە بە شایعە پراکنی در مورد پژاک روی می‌آوردند. اما
افراد با کرامت زیادی نیز در میان آنها بودند کە هیچگاە بە جزئی از کمپین ضد
پژاک تبدیل نشدند. یعنی وارد جنگ با پژاک نشدند و حملە بە پژاک را اشتباه دانستە
و آن را نپذیرفتند. بە هر صورت نمیتوان گفت همە احزاب کلاسیک کورد و همە
اعضا احزابی کە بر علیە پژاک فعال بودند در چهارچوب این دایرە جنگ ویژە علیە
پژاک قرارگرفتەاند.
میتوان گفت کە احزاب، گروەها و افرادی کە هیچگاە در دام این توطئە‌ نیفتادند و
وارد جنگ با جنبش نوین شرق کوردستان و پژاک نشدند قابل ستایش و احترام
میباشند. حتی تعدادی از آنها اکنون از دوستان نزدیک ما هستند. تعدادی از پیشمرگان
دیرین کوملە و حزب دمکرات کوردستان حتی در مقابل این حملات عکس العمل

نشان دادە، مخالفت نمودند و حتی در خنثی کردن این حملات ناروا بە جنبش ما در
کنار ما قرار گرفتند.
زاویە سوم این مثلث نیز اپوزسیون شووینیست و مرکزگرای ایرانی میباشد. در واقع
اپوزسیون شوونیست ـ فاشیست ایرانی در ابتدا شناخت کافی از ما نداشتند. در همین
راستا میخواهم مسئلە ی را تعریف کنم:
زمانی کە رفقایمان شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر و علی حیدریان
توسط جمهوری اسلامی ایران اعدام شدند، شخص دیگری هم همراە آنان اعدام شد بە
نام مهدی اسلامیان. در اوایل ما شناخت چندانی از هویت سیاسی نامبردە نداشتیم. اما
چون توسط جمهوری اسلامی اعدام شدە بود در تظاهرات و متینگ‌های
اعتراضی‌مان پوستر مهدی اسلامیان را نیز با خود حمل میکردیم.
بعدها مشخص گردید کە مهدی اسلامی از اعضای “تندر” کە گویا شاخە نظامی
گروهی از سلطنت طلب‌ها تحت نام انجمن پادشاهی بود، میباشد. این جریان کە این
رفتار انقلابی ما را دیدند همراە با تشکر و قدردانی خواهان ارتباط با ما شدند و
درخواست کردند کە بیشتر همدیگر را بشناسیم.
رفقای ما نیز اساسنامە پژاک و مقالات حزب را در ارتباط با تاریخ ایران و نظام
خسروانی و تحلیلات ما در بارە سلطەطلبی پادشاهان ایرانی را برایشان ارسال
کردند. بعد از یک هفتە کە متون و مقالات ارسال شدە از سوی ما را مطالعە کردە
بودند دریافتە بودند کە تمام سیستم پادشاهی و کلیت دولت ـ ملت ایرانی در درون این
متون مورد افشاگری جدی و بە چالش کشیدە شدە است. در نتیجە خشمگین شدە و
شروع کردند بە حملەور شدن بە پژاک. اینبار آنان بودند کە بە احزاب کلاسیک
کورد میگفتند باید علیە پژاک باشید. می‌گفتند پژاک خطرناک است و علیە تمامیت
ارضی ایران میباشد و شرط رابطە ما با شما دوری گزیدن شما از پژاک میباشد. در
واقع هم ملیگرایان و مرکزگرایان ایرانی سلطنت‌طلب و هم غیرە سلطنت طلب در
حملە بە جنبش ما بسیج شدند.
از سویی دیگر زمانی کە حزب کمونیست کارگری با تمام شاخەهایش یعنی با پسوند
حکمتیست و بدون این پسوند متوجە شد کە پژاک پایگاه اجتماعی پیدا کردە و روز بە
روز گسترش پیدا میکند با همان سایکولوژی و لوژیک قبلی کە بە همە احزاب مبارز

کوردستان حتی احزاب کمونیست، خصوصا بە حزب کمونیست ایران و کوملە کە
خود شاخەای منشعب شدە از آن میباشد، حملەور میشدند این بار با شدت تمام شروع
کرد بە حملە کردن، شایعە پراکنی و دروغ پردازی و اتهام زنی علیە پژاک.
البتە باید بە واقعیتی هم اشارە نمود. در میان شخصیت‌های ایرانی نیز افراد و
گروەهای سوسیالیست، چپ و دمکرات نیز بودند کە در دام سوسیال شوونیست‌ها
نیفتادند و وارد این توطئە و جنگ ناروا علیە پژاک نشدند. جنگی ویژەای کە ساختە و
پرداختە جمهوری اسلامی ایران در یک ضلع، اپوزسیون مرکزگرای ایرانی اعم از
چپ و راست در یک ضلع و احزاب کلاسیک کورد در ضلع دیگر آن بودند. این
افراد و گروەهای صادق مدام تلاش نمودەاند کە خودشان پژاک را از نزدیک
بشناسند، تلاش نمودند از نزدیک با رفقای ما و رهبری ما تماس گرفتە و بعد از آنکە
ما را بهتر شناختند تعدادی از آنها اکنون از رفقای خوب ما هستند و هستند بسیاری
دیگر از آنها کە دوستانە بە ما نزدیک هستند و در مراسم و فعالیت‌های ما حضور
مییابند.
در این راستا ائتلافات و جبهەها و همپیمانی‌های موقتی هم بەوجود آوردند،
ائتلاف‌هایی همچون شورای دمکراسی خواهی، شورای گذار، کنگرە ملی ایران
و… اینها همە ائتلاف‌های موقتی بودند کە هر دو طرف هم احزاب کلاسیک کورد
و هم اپوزسیون مرکزگرای ایرانی یکی از شروطشان این بود کە نباید پژاک بە این
ائتلافها راه پیدا کند. یعنی هر دو طرف بە جهت دشمنی با پژاک متفق بودە و
همراستای جمهوری اسلامی علیە پژاک عمل میکردند.
برای نمونە در پراگ نشستی برگزار شد کە احزابی همچون حزب دمکرات
کوردستان ایران و سازمان انقلابی زحمتکشان کوردستان ایران ـ کوملە هم در آن
شرکت داشتند. کسی بە نام مهران براتی آشکارا با خطاب بە نمایندەگان این دو حزب
کورد میگوید کە ما بە یک شرط اجازە میدهیم کە برادران دمکرات و کوملە در
چنین جلساتی حضور پیدا کنند. آنها باید قول بدهند و متعهد شوند کە علیە پژاک
بایستند. یعنی یک شخص شوونیست ایرانی برای احزاب کورد خط و نشان تعین
میکند و میگوید کە باید علیە یک حزب دیگری از کوردستان فعالیت کنید.

حتی یکی از شروط تعدادی از جریانات و احزاب ترک ـ آذری متمایل بە دولت
فاشیست ترکیە هم برای احزاب کلاسیک کورد و حتی دیگر نیروهای اپوزسیون
ایران از جملە جریانات متعلق بە سایر ملل تحت ستم در ایران این است کە نباید با
پژاک هیچ گونە رابطەای داشتە باشند.
ما میتوانیم با یک حزب کوردی اختلاف داشتە باشیم، هم عقیدە هم نباشیم اما انتقادات
و اختلافاتمان را نە باید بر اساس خواست و خط و نشان کشیدن دشمنان خلقمان و
جریانات شوونیست خارج از کوردستان بنا نهیم. متاسفانە کسی در این نشست پراگ
برنخاست کە بە وی بگوید کە تو چە کارەای برای من خط و نشان تعیین میکنی و تو
کی هستی بە ما دستور میدهی!؟
نمونە دیگر برنامەای است با حضور عبداللە مهتدی و با میزبانیی علی رضا
نوری‌زادە کە یکی از سلطنت‌طلبان و مریدان خاندان پهلوی میباشد. باید یادآور
شوم کە در سال ٢٠١٣ در کوردستان داشت تدارک برگزاری کنگرە ملی کورد دیدە
میشد. هر ٢ حزب دمکرات و کوملە کە سال‌ها علیە همدیگر جنگیدە بودند و تعداد
زیادی از پیشمرگان همدیگر را کشتە بودند با شاخەهای انشعابی خود یک شبە با هم
متحد شدە بودند و میخواستند کە پژاک را از این نشست‌ها حذف کنند و اجازە ندهند
در کمیتە آمادکار کنگرە ملی و درکل در کنگرە ملی کوردها حضور پیدا کند.
در این برنامە نوریزادە میگوید آقای مهتدی هموطنان ما(منظورش ایرانی‌ها بودند)
از برگزاری این کنگرە ملی کوردها نگرانند و از این میترسند کە کنگرە ملی کوردها
(یعنی اتحاد کوردها) برای تمامیت ارضی ایران موجب ایجاد خطر شود. مهتدی هم
در جواب میگوید جناب آقای نوری زادە جایی کە من و کاک مصطفی هجری
حضور داریم خیال شما از این بابت آسودە باشد. یعنی بە آقای نوریزادە قول میدهد
کە از منافع آنها دفاع کند. ازمنافع کسانی کە هرگز بە حقوق ملی کوردها اعترافی
نمیکنند. چندی بعد هم نوریزادە اعلام کرد کە آقایان مهتدی و هجری بە من قول
دادەاند کە بە اصطلاح شاهزادە رضا پهلوی را از بانە تا تهران همراهی کنند.
میتوان گفت کە خواست نابودی جنبش انقلابی کوردستان و حملە بە جنبش انقلابی ما
از سوی دولت‌های اشغالگر کوردستان بویژە جمهوری اسلامی ایران یک امر
طبیعی است. هم راستا بودن نیروهای مرکزگرا و شوونیست مخالف جمهوری

اسلامی با این حملات نیز یک امر عادی است. چون آنها هم سلطە طلب هستند و
خواب رسیدن بە قدرت را در سر دارند و جنبش انقلابی ملت کورد را صد راە
خودشان میدانند. بە همین دلیل طبیعی است کە از اتحاد و یکپارچگی و خواست‌های
ملی ـ دموکراتیک کوردها نگران باشند و همچون حکومت فعلی ایران بە جنبش ما
حملەور شوند.
اما برای احزاب کلاسیک کورد نباید بدین صورت باشد. اگر تا کنون هم بدین منوال
بودە باید بە این روند پایان داد. ما میتوانیم منتقد همدیگر باشیم اما در مقابل حکومت
جمهوری اسلامی و اپوزسیون شوونیست ایران متحد باشیم و بە جان هم نیفتیم و
اجازە ندهیم کە آنها برای ما خط و نشان بکشند و برایمان تعیین تکلیف کنند.
باید گفت حتی رسانەهای فارسی در راستای همپیمانی احزاب کلاسیک و
شوونیست‌های مرکزگرای ایرانی علیە پژاک، ما را تحریم کردەاند و اخبار مربوط
بە پژاک را پوشش نمیدهند و سانسور میکنند. تلویزیون‌هایی از قبیل بی بی سی
فارسی، ایران انترناشنال، صدای آمریکا و … کە تحت اختیار اپوزسیون شوونیست
ایرانی بویژە سلطنت‌طلب‌ها میباشند این کار را میکنند. همچنین افرادی از احزاب
کلاسیک کوردی و وابستە بە بارزانی در این رسانەها کار میکنند کە با تمام توان
کار تلاش می‌ورزند تا هرگز بە پژاک اجازە حضور در این تلویزیون‌ها و استفادە
از این تریبون‌ها دادە نشود. البتە این آنچنان برای ما اهمیت ندارد تنها خواستم
فعالیت‌های علیە پژاک در عرصە رسانە را ذکر کنم.
بسیاری از دوستان و رفقا از ما انتقاد میکنند کە چرا شما در این تلویزیون‌ها
حضور پیدا نمیکنید، چرا در برنامەهایشان شرکت نمیکنید و …؟ ما هم در جواب بە
این عزیزان میگوییم ما برای اینکە ندای خلق‌مان را بە گوش همە برسانیم آمادەایم
در هر برنامەای بغیر از تلوزیون‌های متعلق بە دولت‌های اشغالگر کوردستان
شرکت کنیم. ما در این زمینە محدودیتی نداریم و در اینجا مشکل چیز دیگری است.
در واقع این تلوزیون‌ها و تریبون‌ها هستند کە در راستای سیاست‌های شوونیستی و
مرکزگرایانەی بانیانشان نمیخواهند کە صدای ما بە گوش همگان برسد.
در اینجا میخواهم بە نکتە مهم دیگری اشارە کنم؛ بعد از سال ٢٠١٧ دورەای از
حملات گستردە علیە پژاک آغاز شد. این حملات در تریبون مشترکی بین نیروهای

علیە پژاک زیر پوشش روزنامەنگار مستقل و بە شیوەای ناجوانمردانە و دور از
هرگونە اخلاق روزنامەناگری بە ناگهان شدت گرفتند و تمام شبکەهای مجازی را
برای انتشار اکاذیب خود علیە پژاک بە کار گرفتند.
این حملات هم نشات گرفتە از چنین توهمی بود کە فکر می‌کردند ترامپ بە زودی
بە ایران حملە خواهد کرد و نباید گذاشت در صورت آشفتە شدن ایران جنبش انقلابی
ابتکار عمل را بدست بگیرد. در واقع زمانی کە ترامپ سرکار آمد خصوصا اوایل
سال ٢٠١٧ چندان بحثی در بارە ایران ننمود. شیوە برخورد و از تاکتیک‌های
ترامپ بە این شیوە بود کە بە طرف مقابل فشار وارد آورد، آن را مجبور بە تعویض
نماید تا طرف مقابل خواستهای آمریکایی‌ها را بپذیرد. برای نمونە با عربستان
سعودی و کرە شمالی بە این گونە رفتار نمود.
وی در اواخر سال ٢٠١٧ شروع کرد بە فشار آوردن بە حکومت ایران. مثلا جان
بولتون اظهار داشت کە ما اجازە نخواهیم داد کە حکومت ایران جشن ٤٠ سالە
خویش را برگزار نماید. ترامپ هم فشارها و تهدیدات خویش را آغاز نمود. این روند
نیز در میان احزاب شوونیست ایرانی و احزاب کلاسیک کوردی اینچنین توهمی را
ایجاد کرد کە ترامپ تا ٦ ماە دیگر بە ایران حملە خواهد کرد. در چنین اوضاعی
وارد سال ٢٠١٨ شدیم.
در امریکا نهادهای متعددی وجود دارند کە برای سیاست خارجە آمریکا کار میکنند
و برای اقصی نقاط جهان از جملە خاورمیانە و ایران جهت گسترش سیاست امریکا
پروژە ارائە میدهند. یکی از این نهادها نهادی است تحت عنوان بنیاد دمکراسی برای
ایران. این نهاد تلاش فراوان نمود کە رضا پهلوی و سلطنت طلب‌ها را بە گفتمان
غالب در ایران و میان اپوزسیون تبدیل نماید. تلاش نمود کە همە اپوزیسیون ایران را
گرد رضا پهلوی بهم برساند. حتی جهت این کار یک بار در سال ٢٠١٨
وزارتخارجە امریکا بیانیەای صادر کرد و اعلام نمودند کە ما مانند وزارت خارجە
آمریکا با احزاب ایرانی از جملە احزاب کورد بە ‌طور جداگانە نشست انجام
نمیدهیم، بلکە باید همە این احزاب گرد محوری جمع شوند. این محورها چە بودند؟
در واقع در پروژە آنها محور رضا پهلوی بود. از سویی دیگر هم مجاهدین خلق نیز
بعنوان یکی از نیروهای محوری در پروژە آنها جایی داشت و بنیاد دمکراسی برای
ایران سعی میکرد این دو نیرو را یعنی سلطنت‌طلبان و مجاهدین خلق را با هم آشتی

دهد و ائتلافی بین آنها برقرار کند. البتە بعد از مدت کوتاهی این بە شکست منجر شد
و نتیجەای از آن حاصل نگشت.
بە هر تقدیر در این راستا احزاب کورد حزب دمکرات کوردستان ایران و سازمان
انقلابی زحمتکشان کوردستان ایران ـ کوملە بە امریکا رفتە و در نشست‌هایی در این
رابطە شرکت کردند. در واقع نیروهایی کە در این گیر و دارحضور داشتند
نیروهایی از قبیل بنیاد امریکایی دمکراسی برای ایران، سلطنت‌طلبان، احزاب
کلاسیک شرق کوردستان و افرادی از پارت دمکرات کوردستان عراق و خانوادە
بارزانی کە بە درون احزاب کلاسیک شرق کوردستان بویژە حزب دمکرات
کوردستان ایران نفوذ داشتند بودند. این نیروها همگی بە این نتیجە رسیدە بودند کە
اگر حملەای بە ایران صورت گیرد و اوضاع آشفتە گردد خطر این وجود دارد کە
پژاک، پ.ک.ک و جنبش آپوئیستی در کلیت خود همچون سوریە و روژآوای
کوردستان در ایران و شرق کوردستان نیز ابتکار عمل را بە دست بگیرند.
خصوصآ در آن اوان جنگ روژآوا و پیروزی‌های جنبش آپوئیستی علیە تروریسم
دولت ترکیە و داعش زبانزد خاص و عام بود. جنبش ما در کوردستان، منطقە و
جهان جایگاە ویژەای پیدا کردە بود و هنوز هم مسئلە اشغال عفرین و سریکانی بە
وقوع نپیوستە بود. این مقاومت نیز در میان خلق‌مان در شرق کوردستان و نیروهای
مبارز سرتاسر ایران شور و شعف فراوانی ایجاد کردە بود. این هیجان و شور و
شوق خلقمان و سایر نیروهای مبارز منطقە و جهان؛ و روی آوردن گستردە بە
جنبش آپوئیستی آنان را بغایت نگران کردە بود.
در واقع سیاست امریکا در قبال جنبش آپوئیستی همیشە بدین گونە بودە کە این جنبش
را از درون دچار گسست، تصفیە و متلاشی نماید. بنیاد دمکراسی برای ایران نیز
در این راستا عمل مینمود. بطور مثال برای روژآوای کوردستان میگفت “پ.ی.د
“نباید با “پ.ک.ک”ارتباط داشتە باشد. در شمال کوردستان نیز میگفت که “ه.د.پ
“نباید با “پ.ک.ک”ارتباط داشتە باشد و همچنین میخواست پیشاپیش از ارتباط پژاک
و پ.ک.ک هم جلوگیری کند و بە زعم خودشان مسئلە روژآوای کوردستان برایشان
دوبارە نشود.

اپوزیسیون شوونیست ایرانی خصوصا پهلوی‌ها نیز میخواستند نگاه کوردهای شرق
کوردستان فقط بە تهران بودە و نە تنها نگاهشان بلکە همیشە تحت امر تهران باشند.
آنها از اینکە امید و نگاه کوردهای شرق کوردستان بە بخش‌های دیگر کوردستان
مانند آمد (دیاربکر)، قامشلو، کوبانی، هولیر (اربیل)، سلیمانیە و شنگال است بیمناک
بودند و مسبب این امر را پژاک میدانستند. برای همین اصرار داشتند کە باید احزاب
کلاسیک شرق کوردستان از پژاک دوری گزیدە و بر علیە آن فعالیت کنند. آنها
میخواستند پژاک در اتحاد نیروهای شرق کوردستان جایی نگیرد.
متاسفانە احزاب شرق کوردستان نیز بطور تنگ نظرانە از این واهمە داشتند کە اگر
مداخلەای در ایران صورت گیرد بە احتمال زیاد ابتکار عمل و رهبری بە دست
پژاک خواهد افتاد. پارت دمکرات کوردستان عراق نیز جدای نگرانی‌های قبلی کە
مورد بحث قرار دادیم بە خاطر اینکە خیانت‌های گذشتەاش نسبت بە خلقمان در شرق
کوردستان را در اذهان پاک کند نیاز بە فرافکنی داشت. قتل‌عام‌هایی از قبیل قتل
رهبران کورد و تحویل آنها بە شاە ایران در جنبش ٤٦ و ٤٧، قتل‌عام پیشمرگان
دمکرات و کوملە در نتیجە همراهی او با سپاە پاسداران جمهوری اسلامی ایران،
خیانتهای”قیادە موقت”و…، همچنین برای جلوی گیری از پیشرفت پژاک و جنبش
آپویی در شرق کوردستان تمام تلاشش را معطوف بە این مسئلە نمودە است.
پارت دمکرات کوردستان عراق در این راستا میخواهد چنین فرافکنی نماید کە آنچە
مانع اصلی بر راە فعالیت کوردهای شرق کوردستان است وجود پ. ک. ک میباشد و
بە این طریق نقش بازدارندگی خود را در تحقق انقلاب شرق کوردستان بە پ. ک.
ک نسبت دهد. در این راستا نیز همە امکانات مادی، سیاسی و حکومتی را کە در
اختیار داشت، در اختیار کسانی کە بە نام روزنامەنگار، سیاستمدار، نویسندە و
تحلیگر بە اصطلاح مستقل اما سر در آبشخور پارت دمکرات کوردستان عراق
داشتند، گذاشت. آنها با برنامەریزی مداوم بە پژاک و پ.ک.ک و جنبش آپوئیستی
هجوم آوردە، سیاه نمایی می‌کنند، بە ارزشهای این جنبش حملە می‌کنند، تهمت و
افترا علیە جنبشمان پخش می‌نمایند و بسیار بیشرمانە میخواهند این جنبش را مسبب
اصلی مشکلات معرفی نمایند.
برای پیشبرد این اهداف هم صدها سایت اینترنتی، کانالهای مجازی، امکانات
رسانەای حکومت اقلیم کوردستان و پارت دمکرات کوردستان عراق در اختیار این

اشخاص و گروها قرار گرفتند. این اشخاص و گروها چندین سال است بطور مداوم
برای اهداف پارت دمکرات کوردستان عراق کە همانا اهداف اشغالگران کوردستان
میباشد خدمت مینمایند.
بخشی از این دروغ و تهمت و افتراها بە منظور درهم شکستن ارادە اعضا و
هواداران و دوستان پژاک و جنبشمان است. میخواهند توجە رفقایمان و دوستانمان را
از بخشهای دیگر کوردستان دور نمایند. شایع میکنند کە پژاک از خود ارادەای ندارد
و تمام تصمیم‌ها در اختیار پ.ک.ک میباشد. یا اینکە پژاک شرق کوردستان را برای
شمال و روژآوای کوردستان قربانی نمودە و هیچ کاری برای شرق کوردستان انجام
نمیدهد و شایعاتی از این قبیل.
در واقع آغاز این موج از تبلیغات همزمان بود با یورش ترکیە بە عفرین در آغاز
سال ٢٠١٨میلادی. بیشتر تلاششان در آن زمان این بود کە توجە جوانان و خلقمان
در شرق کوردستان بە مقاومت عفرین معطوف نگردد و با هدف دفاع از عفرین در
برابر حملات وحشیانە دولت ترکیە بە آنجا نروند.
آنها متوجە نبودند کە در جنگ کوبانی صدها نفر از شرق کوردستان بە روژآوا
رفتند. در حالیکە بخش بزرگی از این مبارزان از طرف پژاک بە آنجا نرفتە و این
خودشان بودند کە برای دفاع از میهنشان در برابر هجوم فاشیسم احساس مسئولیت
کردە و در نتیجە آن خود را بە روژآوا رساندە بودند.
این حملات هنوز هم در جریان می‌باشند. اما در آغاز سال ٢٠١٨ بە مدت چندین ماە
با شدت و حدت بسیار بیشتری پیش می‌رفت. ولی زمانی کە متوجە شدند ترامپ بە
ایران حملە نمیکند امیدشان را از دست دادند، در میانشان تفرقە ایجاد شد و تا حدودی
از هم فاصلە گرفتند. البتە بقایای این پروژە هنوز هم اگر بە شدت مرحلە آغاز آن
نباشد کماکان بر علیە پژاک در حال فعالیت میباشد.
احزاب کلاسیک شرق کوردستان نیز بە امید اینکە این حملات بە پژاک باعث ریزش
در صفوف پژاک شود و اعضای پژاک بە طرف آنها بروند، در این حملات با تمام
توان شرکت کردند. آنها غافل بودند کە از کادرهای پژاک اگر کسانی هم باشند کە از
جنبش دور شوند بە ندرت بە احزاب دیگر ملحق می‌شوند. میتوان گفت تا ٩٨
درصد افرادی کە بە دلایلی از صفوف پژاک دور می‌شوند بعد از مدتی و طی

مراحلی سازمانی دوبارە بە نوعی بە صفوف جنبش آپویی برمی‌گردند. برای نمونە
اگر قبلا کادر پروفشنال بودەاند، اینبار در بخش دیگری با مسئولیت دیگری از قبیل
یک کادر محلی، فعال سیاسی، وظایف میهن دوستانە و…، فعالیت میکنند.
آنها متوجە نیستند کە جنبش نوین شرق کوردستان و پژاک همانند احزاب کلاسیک
نیستند کە پیوند انسان‌ها با آن تنها بە یک کارت عضویت بند و از پایەای سست
برخوردار باشد. در واقع جنبش ما جنبشی فکری، پارادایمیک، فلسفی ـ علمی و
ایدولوژیک میباشد کە پیوند انسان‌ها با آن یک پیوند عمیق فکری بر مبنای انقلابی
بودن، فداکاری و میهندوستی میباشد. اعضا وکادرهای ما بر این مضمون آموزش
دیدەاند و بە آسانی بە همە این ارزشها پشت نمیکنند.
البتە احزاب کلاسیک بویژە شاخە نفوذی پارت دمکرات کوردستان عراق در درون
حزب دمکرات کوردستان ایران در سال‌های ٢٠١٥ و ٢٠١٦ نیز در سطح
محدودتری موجی از حملە را بر علیە پژاک و جنبش آپویی آغاز کردند. آنموقع
عربستان بدنبال نیرویی می‌گشت کە ضرباتی را بە ایران وارد سازد. از سویی پولی
را بە این نیروها پرداخت کرد و از سویی دیگر این توهم را ایجاد کرد کە بزودی
بوسیلە حملات چند جانبە بە جمهوری اسلامی این رژیم سقوط خواهد کرد. این بار
هم بسیاری از نیروهای کلاسیک کورد و با ترغیب بارزانی از بیم اینکە در صورت
سقوط رژیم؛ پژاک ابتکار عمل ر بە دست بگیرد شروع بە حملات وسیع رسانەای
بر علیە پژاک کردند و در این راستا سایتی را تحت عنوان رۆژی کورد (روز
کورد) تاسیس کردند کە با زبان‌های متعدد بە شایعە پراکنی و انتشار اکاذیب بر علیە
جنبش ما پرداخت. اما بعد از مدتی رخدادها نشان داد کە خیال آنها توهمی بیش نبودە
و بعد از مدتی منفعل گشتند.
البتە باید گفت کە حملات مستمر سالهای ٢٠١٧، ٢٠١٨، ٢٠١٩ و حتی ٢٠٢٠ و تا
کنون هم در این راستا بودەاند. بدون شک در این مدت از کاستی‌های ما و از
اشتباهات ما نیز نهایت سوء استفادە را بردەاند. ما در بعضی از حوزەها در انجام
مسئولیت‌مان کوتاهی نمودیم. در بعضی حوزەها در حل مشکلات مردم کوتاهی
کردیم و آنها از این کاستی‌ها بر علیە ما استفادە نمودند.

البتە معدود کسانی هم بودند کە از صفوف مبارزە بریدند و با نهایت بی اخلاقی
اطلاعات نادرست در اختیار این روزنامەنگاران سرسپردە، سایت‌ها و کانال‌های
تلویزیونی‌شان و همچنین در اختیار دیگر مراکز جنگ ویژە گذاشتەاند.
همچنین کسان دیگری هم بودند کە کدورت‌هایی داشتند و از حزب جدا شدند. این
کدورت‌ها نە از رهبر آپو، نە از شهدا، نە از سیاست حزب و نە از حقیقت، فلسفە و
ایدولوژی حزب بودە است، بلکە کدورت‌های شخصی بودە، اینها رفتند و گلایەهایی
کردند و احتمالا نهادهای جنگ ویژە توانستند از اظهارات این دستە هم بطور غیرە
مستقیم بر علیە جنبش سوء استفادە کنند.
همچنین افرادی هم بودند کە بە ما نزدیک شدند، اما از فرهنگ و پرنسیپ‌های
اخلاقی و سازمانی ما آگاهی کافی نداشتە و وقتی این پرنسیپ‌ها را نتوانستند هضم و
تحمل کنند در برخی سایت‌ها و سوسیال مدیاها اظهاراتی را ابراز نمودند. این
مراکز جنگ ویژە از این دستە اظهارات نیز سوء استفادە نمودەاند.
بە هر حال چندین سال است کە از این ٣ زاویە بە پژاک حملە و هجوم آوردە میشود.
در واقع گوشە دوم و سوم مثلث کە اپوزسیون شوونیست ایران و احزاب کلاسیک
شرق کوردستان میباشند در طی این سال‌ها در سطح بالایی با هماهنگی علیە ما کار
کردەاند.
در اینجا میخواهم بە نکتەای اشارە کنم. متاسفانە خط کلاسیک کورد گاه گاهی از
طریق پارت دمکرات کوردستان عراق مستقیما بە دستگاە اطلاعات ترکیە
“میت”وصل شدە است. همچنین گاه گاهی از طریق عناصری در میان اتحادیە میهنی
کوردستان “ی.ن.ک”و عناصری از پارت دمکرات کوردستان عراق بە داستگاە
اطلاعات جمهوری اسلامی ایران نیز وصل گردیدەاند. میتوان گفت گاهی این روابط
ملموس بودە و گاە گاهی هم غیر ملموس بودە است.
خلقمان باید در مورد اهداف این همە حملات بر پژاک بیشتر تامل کند و لازم است
دلایل آن بیشتر درک گردند. باید یادآور شد کە این هجمەهای عظیم و همە جانبە علیە
پژاک و جنبشمان اگر علیە هر نیرو و دولتی دیگر انجام میشد تاب نمی آورد و از
بین میرفت. کماکان نیز این حملات جنگ ویژە هرچند ادامە دارند ولی بە اهداف
مطلوب خود نرسیدەاند و نخواهند رسید. بە همین دلیل اشغالگران کوردستان بیشتر

از پیش بە حملات نظامی خود بر علیە جنبش ما گسترش دادەاند و بطور وسیعتر هم
ادامە خواهند داد.
ما از احزاب کلاسیک این درخواست را داریم کە بە این رویە پایان دهند. از این
فعالیت‌ها علیە پژاک دست بردارند. ما از دشمنان خلقمان، از اشغالگران کوردستان
هیچگونە شکایتی نداریم، آنها دشمن هستند و هدفشان نابودی و امحاء ما است.
هدفشان در هم شکستن ارادە ما و خلقمان است. ما باید باهم در مقابل دشمنانمان
بایستیم و لازم است متحدانە ارادەی آنها را درهم شکنیم، میهنمان را آزاد کنیم و
رهایی را برای خلقمان بە ارمغان بیاوریم.
بطور یقین هر آنچە کە مرکزگرایی و شوونیست ایرانی است خصوصا
سلطنت‌طلب‌ها بە هیچ‌وجە نمیخواهند خلق کورد بە رهایی و آزادی برسد. آنها
میخواهند ملت کورد در آیندە نیز همچنان تحت انقیاد نهادهای دولت ـ ملتی آنها بماند.
آنها چشم دیدن آن را ندارند کە روزی ملت کورد و سایر ملل تحت ستم دولت ـ ملت
ایرانی از حیاتی مبتنی بر ارادە آزاد خویش برخوردار شوند. از سوسیال
شوونیست‌های ایرانی هم چندان انتظاری نیست. در نهایت آنها هم از دولت ـ ملت
ایران گذار نخواهند کرد و همچون لیبرال شوونیست‌ها دیدی از بالا را نسبت بە ملل
تحت ستم از جملە ملت کورد دارند.
برای همین احزاب کورد چە احزاب چپ و چە احزاب مدعی مبارزە ملی نباید
همچنین برخوردی با هم داشتە باشند. ما هرگز مبارزات، تلاشها و فداکاری‌های
خلقمان و احزاب را در گذشتە نە تنها انکار نمیکنیم بلکە از آنها صاحبمندی نمودە و
خود را بخشی از آن میدانیم.
ما بارها گفتەایم کە نە آنها بە تنهایی میتوانند مبارزات خلقمان را بە نتیجە برسانند و
نە ما بە تنهایی میتوانیم. ما باهم میتوانیم این مهم را بە انجام برسانیم. ما باید در مقابل
دشمنانمان، در مقابل اشغالگران کوردستان و هم در مقابل اپوزسیون شوونیست
ایرانی در کنار هم قرار گیریم و متحد شویم.
ما در این روزهای اخیر دیدیم کە جریانات فاشیست ترک کە آبشخورشان دستگاهای
امنیتی ترکیە و آذربایجان میباشند در ایران چە حقارت‌هایی بە ارزشهای ملی و
تاریخی خلقمان نمودند. برای نمونە در برنامەای در کلاپهاوس این جریانات گفتند کە

کوردها تروریست هستند. وقتی افرادی از اعضای حزب دمکرات اعتراض نمودند
آنها گفتند منظورمان همە احزاب نبودە بلکە منظور ما پژاک و پ. ک. ک میباشد.
بعد این افراد سکوت کردند و بە نوعی رضایت نشان دادند. اما فردای آن روز
دوبارە برعلیە کوردها اتاق باز کردند و گفتند همە کوردها و جریانات مسلح‌شان
تروریست هستند. یعنی بە آنهایی هم کە بە اتهام تروریست بودن پژاک رضایت
ضمنی نشان دادند و سکوت کردند نیز همین اتهام را زدند. پس باید با تمام
اختلافاتمان در برابر هر نوع فاشیسم و اشغالگری متحد باشیم این است کە بە ما نیرو
میدهد و از همە ما محافضت می‌کند. البتە در این اتاق‌ها افراد شریف، دلسوز و
میهندوست و آزادیخواە هم حضور داشتند کە این حملات بە پژاک را قبول
نمی‌کردند و با وجود اینکە اصلا پژاکی نبودند در برابر این هجمەها و اتهامات
وارد شدە بە پژاک موضع جدی گرفتند.
خطاب بە این بە اصطلاح روزنامەنگاران، روشنفکران، آکادمسین‌ها و
سیاستمدارانی کە در چهار چوب پروژەها و برنامەهای دستگاههای “پاراستن”مربوط
بە پارت دمکرات کوردستان عراق، “میت”مربوط بە ترکیە و
سازمان”اطلاعات”مربوط بەجمهوری اسلامی ایران بە ما حملەور میشوند میگویم:
شما کوچکتر از آنی هستید کە بتوانید ارادە ما را خدشە دار کنید. ما با فرهنگ و
عزم انقلابی‌مان تمام موانعی را کە شما بر سر راە ما ایجاد میکنید خواهیم شکست و
حقیقت مبارزاتی خود را بە درون جامعە منعکس خواهیم کرد.
خطاب بە احزاب شرق کوردستان نیز میگوییم: کلیاتی کە بحث شد بخشی از تاریخ
بود. اکنون شرایط کمی بهتر شدە است. بیایید بە همدیگر ضربە نزنیم، بە همدیگر
حملە نکنیم، ما میتوانیم از همدیگر انتقاد کنیم در همان زمان میتوانیم با هم متحد هم
باشیم.
ما نکات مشترک فراوانی با هم داریم. شهیدان‌مان کە برای آزادی کوردستان
جانشان را فدا کردەاند از ارزشهای والا و مشترک همە ما می‌باشند. همە در این
نکتە متفق القول هستیم کە کوردستان اشغال شدە است و ما همە میخواهیم کوردستان
آزاد شود. ما همە میخواهیم کە کوردستان دارای سیستم سیاسی و رهبری مختص بە
خودش باشد. همە شهیدان کوردستان در شخصیت شهیدان والا مقامی همچون شهید
قاضی محمد بنیانگذار جمهوری کوردستان و همچنین بنیانگذار حزب دمکرات

کوردستان، شهید فواد مصطفی سلطانی از رهبران و بنیانگذاران کوملە، همچنین
شهدا فرها وکیلی، شیرین علمهولی، علی حیدریان و فرزاد کمانگر بعنوا ن کسانی کە
در صفوف پژاک جان خود را فدا کردند را باید بعنوان ارزش مشترک ملی نگریست
و گرد این ارزش‌ها اتحادمان را استحکام بخشیم. بدون تردید اهداف و ارزش‌های
مشترک زیادی داریم کە برای ایجاد اتحادمان علیە اشغالگران و جهت تحقق رهایی
کوردستان کفایت لازم را در خود حمل میکنند.
البتە تحقق بخشیدن بە اتحادمان بدین معنا نیست کە از همدیگر انتقاد نکنیم. ما هرگز
نگفتەایم کە از پژاک انتقاد نشود. ما معتقدیم کە باید خیلی دقیق‌تر پژاک را مورد
انتقاد قراد داد. کاستی‌هایمان، اشتباهاتمان، کارهایی کە میتوانستیم انجام دهیم اما بە
دلایلی کوتاهی شدە است، لازم است مورد انتقاد قرار گیرند. بدون تردید بە همان
اندازە کە انتقادپذیر هستیم انتقاد خود را بە عملکردهای نارسای دیگر احزاب و
جریانات در کوردستان ابراز خواهیم کرد. در واقع این انتقاد و خود انتقادی درست
است کە مسیر درست را مشخص میکند و بە اتحاد هم استحکام می‌بخشد و نباید از
انتقاد هراسید.
در این راستا نیز باردگر همە این احزاب را بە اتحاد فرا می‌خوانیم و از آنها
میخواهیم اجازە ندهند فضایی را کە اشغالگران کوردستان نهایت استفادە را از آن
میبرند تداوم یابد. ما نیز بە نوبە خود برای ایجاد فضایی مناسب‌تر و فروکش کردن
این وضعیت ناسالم تمام تلاشمان را خواهیم کرد.

پرسش و پاسخ
پرسش: با تشکر از روشنگری‌هایتان. میخواهم بپرسم عکس العمل پژاک در برابر
این همە حملات ویرانگر احزاب کلاسیک چیست؟ آیا پژاک میخواهد همچنان سکوت
کند؟
پاسخ: در ابتدا ما خواهان آنیم کە بە این دشمنی‌ها، تهمت‌ها، افتراها و حملات ناروا
و نادرست خاتمە دادە شود. هر چند ما در این جلسە در بارە یک مدت ١٥ سالە
صحبت کردیم و بخش زیادی از بحثمان مربوط بە حال حاضر نبود. میتوان گفت

اکنون نسبت بە قبل تا حدودی این فضا تغییر کردە است. اکنون روابط ما با این
احزاب نسبت بە قبل تا حدودی بهتر است و میخواهیم این احزاب بە اشتباهات خود
در برابر پژاک دامن نزنند و برخورد درست را لحاظ کنند.
در واقع از این پس هم تمام تلاش ما همراە با روشنگری، کاهش این فضای بی
اعتمادی و تنش آفرین میباشد. همچنین در تلاشیم از کاستی‌ها و اشتباهاتمان کە
میتواند این فضا را ملتهب کند پرهیز نمائیم و از طرف دیگر بیشترین تلاشمان در
جهت سازماندهی جامعە کوردستان و خلقمان میباشد. ما معتقدیم کە تنها آزادی
کوردستان میتواند بە این وضعیت پایان دهد. تا کوردستان در اشغال دشمنان و
اشغالگران کوردستان باشد، هم اشغالگران کوردستان و هم اپوزیسیون شوونیست
ایرانی کە با حکومت کنونی ایران برای کسب قدرت در نزاع هستند، هر دو تلاش
میکنند در میان احزاب کورد بە توطئە چینی و فتنە و فساد دامن بزنند. تلاش‌های
دولت فاشیست ترکیە و بارزانی‌ها هم مزید بر علت است.
مرکز احزاب کورد هم کە در در درون شرق کوردستان نیست و در خارج از شرق
کوردستان بسر میبرند، خواه ناخواە از واقعیت جامعە دور میشوند. بسیاری از این
روشنفکران و روزنامەگاران نیز کە بر علیە پژاک مینویسند در درون شرق
کوردستان نیستند. یا در جنوب کوردستان و یا در کشورهای خارجی بسر میبرند. در
واقع آنهایی کە بر علیە پژاک مینویسند و بە تحریفات می‌پردازند اکثرا تحت اختیار
ونفوذ لایەهای قدرت در آن مکان‌ها میباشند و در جهت اهداف و منافع و برنامەهای
تدوین شدە آنها گام برمیدارند. البتە ما تنها با برخورد صحیح، دقیق و انقلابی میتوانیم
این هجمەها را خنثی کنیم.
برای همین ما معتقدیم اگر کوردستان آزاد شود اشغالگری در کار نخواهد بود کە در
میان جریانات کوردی تفرقە و دشمنی ایجاد کند و بە توطئە و فتنە و فساد رواج
دهد. اپوزیسیون شوونیست ایرانی هم در کوردستانی آزاد نخواهد توانست احزاب
کورد را زیر نفوذ خویش نگە دارد. آنموقع احزاب کورد دیگر در درون کوردستان
آزاد، حضور خواهند داشت و بیگمان در چنین صورتی خلق‌مان بە توطئەچینی‌ها،
دشمن تراشی‌ها و حملات نادرست بە دستاوردهای مبارزە و انقلاب اجازە نخواهد
داد.

پرسش: نظر شما در بارە ورود افراد کمتر از ١٨ سال بە داخل صفوف پژاک
چیست؟ انتقاداتی در اینبارە نسبت بە پژاک مطرح میگردد.

پاسخ: میخواهم یادآورشوم کە ما تعهدنامە بین المللی را مبنی بر اینکە نباید افراد زیر
١٨ سال را وارد بخش نظامی و عرصە جنگ کرد امضا کردەایم. اما باید این
واقعیت را در نظر داشت کە ما دارای سازماندهی جوانان و نوجوانان هستیم کە
فعالیت‌شان سازماندهی و آموزش جوانان کورد میباشد. هستند جوانانی کە سنشان بە
١٨ سال نرسیدە و خودشان را بە مناطق گریلایی میرسانند. جمعیت جوانان شرق
کوردستان تا امکان داشتە باشد بعد از گفتگو و آموزش سعی میکند آنها را بە فعالیت
در محل زندگی‌شان تشویق و متقاعد سازد، مگر در شرایط استثنائی کە از طرف
حکومت یا خانوادەهایشان مورد تهدید واقع شدە باشند یا در معرض تهدید باندهای
پخش مواد مخدر و گروهای مافیایی و فندامندالیست اسلامی باشند. اما بە هیچ عنوان
این افراد وارد مناطق جنگی نخواهند شد. چندین نهاد سیاسی، فرهنگی و هنری در
مناطق حفاضت شدە میدیا وجود دارد کە این افراد در این نهادها و دور از مناطق
جنگی اسکان دادە میشوند.
حتی جوانانی کە بالای ١٨ سال سن هم باشند، بلافاصلە روانە مناطق جنگی
نمی‌شوند. ابتدا آموزشهای ابتدائی بە مدت ٣ یا ٤ ماە را سپری میکنند، سپس برای
مدتی در مناطقی کە منطقە جنگی نیست نگهداری میشوند. اگراین جوانان بعدا از
سپری کردن این مراحل مسائل نظامی را فراگرفتند، ایمان بە مبارزە و باور بە
آزادی خلقشان را توسعە دادە و تصمیم بە ماندن نمودند، آن وقت است کە تقسیماتشان
بە مناطق جنگی صورت میگیرد.

Related posts