خط آپوئیستی و ویژگی های آن در کوردستان

خط آپوئیستی و ویژگی های آن در کوردستان

این متن برگرفتە از قسمت سی و هفتم برنامە ڕێگا و ڕیباز (راه و روش) میباشد. این برنامە برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین درروزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از طریق صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕێگا و ڕێباز پخش میشد. 

 موضوع آموزشی این برنامە: خط آپوئیستی و ویژگی های آن در کوردستان میباشد کە درتاریخ هشتم آپریل ٢٠٢١ توسط رفیق اهون چیاکو ارائە شدە است.

ما در برنامه قبل در مورد ویژگی‌های خط کلاسیک صحبت کردیم. اساسا زمانی مشخص کردن یک نگرش بعنوان خطکلاسیک معنا مییابد که در مقابل آن نگرش جدیدی ظهور کردە باشد. در واقع خط آپوئیستی همان خط فکری است کە در کوردستان سر برآورد و بە عنوان آگاهی جدید بە آنتی‌تز آگاهی کهنە خط کلاسیک مبدل شد و تاریخ ملت کورد در طول ٥٠ سال اخیر در نتیجە رابطە دیالکتیکی این دو آگاهی رو بە پیش میرود.

همانطور که در مبحث قبلی اشاره کردیم خط کلاسیک وسیع تر از حزب کلاسیک است. هرچند که حزب کلاسیک به سبب ویژگی های خط کلاسیک شکل می گیرد اما ممکن است بسیاری از افراد عضو این احزاب نباشند، اما از ذهنیت خط کلاسیک رنج ببرند.

 این موضوع درمورد خط آپویی نیز صدق می کند؛ احزابی مانند پ.ک.ک، پژاک، پ.ی.د، ه.د.پ که درنتیجه ی خط آپویی تشکیل شده اند، و اگرچه بنا بر وظایفشان و میدانی که در آن قرار دارند باید تاکتیک های متفاوتی داشته باشند اما در واقع همه جزئی ازکلیت خط آپویی هستند. 

خط آپویی نیز وسیع تر از حزب آپویی می باشد. یعنی حتی اگر شخصی عضو هیچ یک از این احزاب نباشد اما ویژگی های آپویی مورد قبول وسرمشق او باشد او یک فرد آپویی است. همچنین ممکن است افرادی بە هر دلیلی در یک حزب آپوئیستی عضویت یابند اما هنوز بطور لازم آگاهی آپوئیستی را کسب نکردە باشند و در مواردی از ذهنیت خط کلاسیک برخوردار باشند. در واقع اینجا است کە آموزش فکری و ایدئولوژیک معنا مییابد تا از طریق آن آگاهی آپوئیستی را تعالی بخشید و جوانب ذهنیت خط کلاسک را در ذهنیت زدود. 

ما در بحث گذشتە بە دوازدە مورد از ویژگی های خط کلاسیک اشارە کردیم. در واقع این ویژگی‌ها کاملا نقطە مقابل خط آپوئیستی میباشند و خط آپوئیستی بطور کامل برعکس این ویژگیها می‌اندیشد و عمل میکند. در نتیجە ما بجای اینکه بگوییم در کوردستان احزاب و گرایش های مختلف وجود دارد باید در ابتدا این دوخط فکری و عملی را ارزیابی کنیم. 

در اینجا باید خاطر نشان کرد کە خط آپویی هم از لحاظ پایەهای نظری و هم از لحاظ ارتباط اجزای خود دارای روابطی سازمان یافتە و منسجم میباشد. همچنین از لحاظ گفتمان سیاسی نیز دارای هماهنگی منظم در بین اجزای خود میباشد. اما اجزای خط کلاسیک اینچنین نیستند و بسیار پراکندە و برخوردار از گرایشات متعددی از قبیل چپ، راست، سکولار، مذهبی و… میباشند. در واقع هرچند تفاوتهای ایدئولوژی نیز با همدیگر داشتە باشند، ولی در بسیاری لحاظ در مسیر خط کلاسیک بە هم میرسند.

 البتە همانطور کە در مبحث قبلی هم اشارە کردیم یک کاسە کردن همە آنها نیز دور از انصاف است. آنها حتی در برخورد با خط آپویی هم دارای برخوردهای متفاوتی هستند. برای نمونە طیف چپ این خط نسبت بە خط مذهبی و ناسیونالیست آن برخورد منعطف‌تری با خط آپویی دارند و در بسیاری از موارد زمینە سازگاری آنها با خط آپویی بیشتر است.

 در هر صورت ابتدا باید خصوصیات خط آپویی را ارزیابی کنیم و سپس باتوجه بە وجود گرایش های مختلف خط کلاسیک تعین میگردد کە کدام یک از گرایشات و جریانات خط کلاسیک زمینە سازگاریشان با خط آپویی قویتر و یا ضعیفتر میباشد.

در تقابل با سیاست بخشگرایانە خط کلاسیک، کوردستانی بودن یکی از ویژگی های کلیدی خط آپویی میباشد. در مبحث قبلی اشاره کردیم که در سال ١٩٤٦ با تاسیس پارت دموکرات کوردستان عراق، نگرش بخشگرایی در کوردستان پایەهای خود را گذاشت و بعد از آن این نوع نگرش و سیاستگزاری بە مشخصە بارز خط کلاسیک تبدیل شد. اگرچه بطور رمانتیک و بە مثابە خیالات شاعرانه و جهت اغفال جامعە کورد، گاها درمورد چهار بخش کوردستان بحث هایی نیز توسط رهبران این خط صورت گرفتە باشد اما در عمل و سیاست برنامە و دایرە اهداف آنها محدود بە یک بخش از کوردستان بودە است.

خط آپویی زمانی کە پا بە عرصە مبارزە گذاشت از همان آغاز اعلام کرد که کورد و کوردستان کلیت واحدی هستند و تجزیە آن به دلیل وجود اشغالگران و نیروهای امپریالیسم می باشد نه حقیقت کوردستان. جنبش آپویی این را پایە قرار داد کە ما نباید به این غصب و نیرنگ تن دهیم و بایستی عکس آن عمل کنیم. در نتیجە جنبش آپویی از همان آغاز کار، کوردستان را یکپارچه بە دست گرفت و افق دید خود را محدود بە یک بخش از کوردستان نکرد. در عین حال عمق استرتژیک خود را با توجە بە این افق مشخص کرد. این استراتژی بعدها تبدیل به مانیفست و راه انقلاب کوردستان گشت. لازم بە ذکر است کە ترجمە کتاب  راە انقلاب کوردستان بعنوان اولین متن جنبش آپویی به هردو زبان کوردی و فارسی موجود است و شاید بسیاری از رفقا آن را مطالعە کردە باشند.

 اگرچه جنبش آپویی ابتدا در جزئیات، بیشتر وضعیت شمال کوردستان را واکاوی میکند، ولی در کل ستراتژی را بر مبنای کلیت کوردستان تعین کردە است. دلیل این که آن زمان در جزئیات بە سایر بخش‌های کوردستان در سطح شمال کوردستان نپرداختە است بە موقعیت آن زمان بستگی دارد کە دسترسی بە دانش و آگاهی کافی در مورد سایر بخشهای کوردستان آسان نبودە است. در واقع آن زمان امکان بدست آوردن آگاهی کافی، حتی درمورد شمال کوردستان نیز بسیار دشوار بودە است. اما آنچە کە حائز اهمیت است پایه و اساس این مانیفست بر مبنای مبارزە جهت رهایی هر چهار بخش کوردستان است.

در عین حال شاید جنبش آپویی از ابتدا نتوانست از لحاظ پراکتیکی و حضور عملی هر چهار بخش کوردستان را دربرگیرد و این کار سال ها به طول انجامید، اما همانطور کە اشارە شد با تعین برنامه و استراتژی خود در راستای منافع هر چهار بخش کوردستان اندیشیدە و عمل کردە است، حزب کارگران کوردستان را طبق اساس نامه و برنامەای متفاوت با اساسنامە و برنامە احزاب کلاسیک تاسیس کردە و با اعتقاد بە اینکە ” کوردستان مستعمره است ویک مستعمره جهانی است” وارد کارزار مبارزاتی گشتە است. 

همچنین جنبش آپویی برای تعین موقعیت قائم بذات کوردستان بعنوان یک میهن، در ادبیات خود جهات جغرافیایی این میهن را از قبیل ڕۆژهەڵات (شرق)، ڕۆژئاوا (غرب)، باشوور (جنوب)، باکوور (شمال) تعین کرد و در جامعە کوردی مرسوم گرداند. بە این طریق نیز اصطلاحات شرق کوردستان، شمال کوردستان، غرب کوردستان و جنوب کوردستان را جایگزین اصطلاحات کوردستان ایران، کوردستان ترکیه، کوردستان سوریه و کوردستان عراق کرد و بتدریج وارد ادبیات سیاسی کوردستان شد و میدانیم امروزە عمومیت یافتە است. 

با توجە بە موارد ذکر شدە یکی از ویژگی‌های اصلی جنبش آپویی کوردستانی بودن و گذار از دو خصوصیت افتراق‌ آمیز بخش‌گرایی و منطقە‌گرایی خط کلاسیک میباشد. یعنی بە همان میزان کە بر علیە سیاست بخشگرایانە در کوردستان مبارزە خواهد کرد در هر یک از بخش‌ها نیز اعمال جنبش آپویی در راستای در مرکز قرار دادن یک منطقه و در حاشیه قرار دادن سایر مناطق نیست. هرچند بدون شک این کاراکترکلاسیک میتواند از طریق افراد تا حدودی نیز در جنبش آپویی رسوخ کردە باشد، اما خصوصیت کوردستانی جنبش آپویی هیچگاە اجازه نداده که این نگرش بر سیاست و عمل آن چیره شود.

میدانیم کە کوردها از هر چهار بخش کوردستان و از هر طیف و قشری بە این جنبش ملحق شدەاند و الزاما همه ی آنها بطور سریع تمام خصوصیات کلاسیک را در خود خصلت زدایی نکردە و این آموزش و فعالیت روشنفکری، فرهنگی و ملی ـ اجتماعی مداوم را میطلبد. از سوی دیگر بدلیل سیاست استعماری آگاهی کافی نسبت به همه ی بخش های کوردستان برای هرکس ىطور یکسان کسب نشدە است و ارتقاء روح ملی و شناخت کافی از موقعیت فرهنگی، دموگرافی و جغرافی کل کوردستان زمان میطلبد. شاید کسانی باشند کە به دلیل شناخت بیشتر و تعلق‌ خاطری که بە منطقه خود دارند، تمایل بیشتری برای مرکزیت قرار دادن آن در بحث خود داشتە باشند.

 اما حرکت آپویی همیشه در تلاش برای ایجاد کاراکتری است که تمرکز آن تنها روی یک بخش و منطقه نباشد، و ما همە شاهد این موضوع هستیم که اگر اقدامات جنبش آپویی از ابعادی دیگر مورد انتقاد قرار گیرد از نظر کوردستانی بودن سنگ تمام را گذاشتە است. البتە با وجود تلاش برای ایجاد یک نگاە کوردستانی، از سویی دیگر جنبش آپویی تفاوتمندیها را میپذیرد و هویت های منطقه ای را انکار نمی کند. یعنی مرکز ـ پیرامون را برنمی‌تابد و بطور مساوی نظر بە تمام اجزاء فرهنگی، ملی، اجتماعی و جغرافیایی کلیت کوردستان را دارد. 

یکی دیگر از ویژگی های جنبش آپویی تلاشی عظیم برای مقابله با مردسالاری هم در درون خود جنبش و هم در انعکاس پیشرفت ها در این زمینە بە درون جامعه میباشد. بر کسی پوشیدە نیست کە جنبش آپویی هم از لحاظ ذهنی و هم از لحاظ عینی در جهت برانگیختن اراده ی زنان در درون جنبش و جامعە بزرگترین تلاش‌ها را انجام داده است. باید گفت از همان ابتدا و در بدو تاسیس خود نقش زنان در حرکت آپویی برجسته بودە است. برای مثال؛ در میان حرکت های تاثیرگذار کوردستان، جنبش آپویی اولین حرکتی است که زنان در کنگره اول آن حضور دارند.

 یعنی در کنگره اول پ.ک.ک دو زن مشارکت کرده اند که یکی از آنها رفیق سکینه جانسز و دیگری کسیره یلدروم (فاطمە) می باشند؛ این به این معنی نیست که در آن زمان جنبش آپویی به کلی از مردسالاری مبرا بودە است. بدون شک باز از طریق افرادی کە بە جنبش آپویی میپیوندند و از آنجا کە اعضای رهبری و موسسین پ. ک. ک نیز از درون جامعە کوردی برخاستەاند، جوانبی از ذهنیت و عینیت جامعە مردسالاری نیز بە صفوف جنبش آپویی رسوخ کردە است. ولی رهبری جنبش آپویی بطور مداوم با شیوه تفکر مردسالاری در نزاع بودە است و برای زدودن این ویژگی در درون جنبش و جامعە هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی بزرگترین تلاش‌ها را بخرج دادە است. 

این تلاش‌ها نیز روز بە روز موقعیت زنان را در درون جنبش و جامعە ارتقاء میبخشد. حاصل آن نیز در کنار حضور برابر زنان در تمام نهادهای جنبش، تشکیل سازمان‌های ویژە سیاسی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زناب به ویژه در اواخردهه ٨٠ تا کنون می‌باشد. بعدها آزادی زن بە یکی از بناهای اصلی حرکت آپویی مبدل شد. حتی در پارادایم جدید جنبش آپویی زنان بعنوان سوژه اصلی مبارزه رهایی معرفی میشوند. همانطو که کارل مارکس می گفت: اگر پرولتر آزاد شود جامعه آزاد خواهد شد، رهبر آپو هم می گوید؛ زنان اولین بردگان هستند، اگر زنان آزاد شوند جامعه هم آزاد خواهد شد.

حتی رهبر آپو زمانیکه در امرالی زندانی شد، گفت: من تا حدودی درمورد مسائل مربوط به کوردستان آسوده خاطر بودم، اما تنها نگرانی من مسائل مربوط به زنان بود که آن را شروع کرده بودم و ناتمام مانده بود. سپس می گوید نباید هدف مبارزە همانند آنچە کە بسیاری از فمنیست‌ها بر آن متکی هستند صرفا سهیم شدن زن در سیستم مردسالارباشد. بلکه باید هدف ایجاد جامعەای انسانی و علمی (فارغ از پوزتویسم) با محوریت نقش زن باشد. به همین دلیل است کە رهبر آپو بجای فمنیسم تاکید بر اصطلاح و محتوای وسیعتری دارد کە آن را تحت عنوان ژنولوژی در مانیفست تمدن دمکراتیک اعلام میکند. 

در این خصوص رهبر آپو میگوید: انقلابی کە منجر بە آزادی زن نشود انقلاب نیست و سازمانی که زن را سازماندهی نکند، سازمان نیست. جنبش ما هم این گفتە رهبر آپو را شعار همیشگی خود قرار دادە است و در این راستا گام برمیدارد. در نتیجە آن نیز امروزە زنان کورد در بخش های مختلف کوردستان نقش برجسته ای در مبارزات دارند و این باعث شده است که احزاب کلاسیک هم این مسئله را، حتی به صورت تصنعی و ظاهری هم کە باشد، بپذیرند. بنابراین گذار از مردسالاری و مبارزە برای آزادی زنان یکی دیگر از ویژگی های بنیادین جنبش آپویی می باشد.

یکی دیگر از ویژگی‌های جنبش آپویی پویایی، جوانی و بطور مداوم در جوانی ماندن است. ما در مبحث گذشتە اشارە کردە بودیم که پیرسالاری (ژرنتوکراسی) یکی از ویژگی های خط کلاسیک می باشد. چه از لحاظ ایدوئولوژی و ذهنیتی که مبتنی بر اولیت دادن به افکار کهن و ایجاد مانع بر سر راە تغییر و خلاقیت و چه از لحاظ فیزیکی اصرار افراد سالخوردە در حفظ موقعیت خود در سمت ها ونهادهای تصمیم گیری و مدیریتی که راە را بر نیروی دینامیک جوانان و نقش آفرینی آنها ناهموار می‌سازد. 

اما خط آپویی همانطور کە با پیشاهنگی جوانان شروع به مبارزە کرد، مدام خود را بروز کردە و راە را بر تغییر مداوم برای همیشە باز خواهد گذاشت. همچنین زمینە را برای الحاق جوانان بە صفوف خود هموار میسازد، با نگاە ابزاری بە جوانان نمینگرد، بلکە بعنوان یک نیروی دینامیک و راهگشا بە نیروی جوان توجە دارد و امکان مشارکت در مدیریت را بە جوانان اعطا میکند. 

در این زمینە رهبر آپو می گوید: ما با جوانی شروع کردیم و با جوانی هم بە موفقیت خواهیم رسید. اکنون اگر دقت کنید پس از ٥٠ سال از آغاز فعالیت جنبش آپویی هنوز هم ٨٠ درصد نیروی گریلا از افراد زیر ٣٠ سال تشکیل شده است. پس جنبش آپویی بە دو طریق همیشە سعی بر جوان نگاە داشتن ویژگی خود دارد. یکی بطریق خلاقیت، بدعت و تغییر مداوم، دوم گشودن راە برای پیوستن جوانان و مشارکت دادنشان در مدیریت سازمان و جامعە.

همانطور که اشاره کردیم قدرت‌طلبی و اقتدارگرایی یکی از ویژگی های خط کلاسیک است.اما خط آپویی به شدت با این ویژگی مرزبندی دارد. اساس خط آپویی به جای اتکا بە قدرت‌طلبی و اقتدارگرایی و جدال بر سر قدرت، هم در مناسبات درونی خود و هم در روابط اجتماعی و سیاسی خارج از صفوف خود بر اصل رفاقت و دموکراسی استوار است.

برای نمونە روزنامه نگاری از رفیق جمیل بایک (هەڤاڵ جومعه) می‌پرسد کە آیا تو نفر دوم پ.ک. ک هستی؟ وی در پاسخ میگوید: در پ.ک.ک چیزی به نام نفر اول وجود ندارد تا من نفر دوم باشم. ما یک رهبر ایدئولوژیک و فلسفیک داریم کە رابطە ما با او رابطەای فکری و فلسفیک میباشد. رابطە ما رفیقانە و انقلابی میباشد و همه باهم از لحاظ حقوقی برابرهستیم.

بە هر صورت جنبش آپویی مناسبات درونی را بر پایە رفاقت و، در مواجهە با جامعه نیز دموکراسی را را مبنا قرار میدهد. در رابطە با سایر احزاب و جریانهای درون جامعە نیز نە برپایە نزاع و مناقشه در راستای انباشت قدرت و ثروت، بلکە اصرار بر اتحاد بر پایە خدمت بە جامعە میباشد. بنابراین رفاقت، دموکراسی و اتحاد سه مفهومی میباشند کە جنبش آپویی آنها را جاییگزین اقدرت‌طلبی و اقتدارگرایی فردی، گروهی و حزبی کردە است.

اتکا بە ناسیونالیسم سوننی و سورانی بەویژە در جنوب و شرق کوردستان بعنوان یکی از خصوصیات خط کلاسیک کە در مبحث قبلی آن را تشریح کردیم، باعث شدە بخش عظیمی از پتانسیل ملی و اجتماعی جامعە کورد کە خارج از این دایرە است، طرد گردد و یا حضور آن در مبارزات ملی ـ اجتماعی کوردستان بە درجە دوم تنزل دادە شود. این نیز همیشە زمینە را برای سوءاستفادە استعمارگران فراهم کردە است. اما جنبش آپویی به دلیل ویژگی رادیکال کوردستانی بودنش و همچنین بدلیل پایەهای پارادایمیک و گفتمانیش هیچ منطقە و فرهنگ مختص بە آن، مذهب و لهجه ای را در مرکز قرار نمی دهد تا سایرین نقش پیرامونی و حاشیەای یابند. 

همچنین معتقد است کە باید همه ی گویشهای زبان کوردی در مناطق خود در امر آموزش و مدیریت اداری مورد کاربرد واقع شوند. در عین حال دین، مذهب، عقاید و باورداشتها باعث سلب امکانات از منطقەای بە نفع منطقەای دیگر نخواهد شد و با دیدی مساوی و دمکراتیک بە این مسئلە مینگرد. در هر صورت جنبش آپویی در همه ی مناطق با وجود تفاوتمندی‌های فرهنگی، گویشی و مذهبی بە فعالیت میپردازد و تلاش میورزد و میکوشد کە پتانسیل تمام بخش‌ها و مناطق کوردستان را در مسیر مبارزە رهایی ملی و اجتماعی کانالیزە نماید.

برخلاف خط کلاسیک که همیشه از روح زمانە عقب مانده است و درک بە متغیرات سطح جهانشمول نداشتە، خط آپویی همیشە پیشبینی‌هایی در خصوص متغیرات وضع جهانشمول داشتە کە اکثرا در عرصە عمل هم درست از آب در آمدەاند، حتی سعی نمودە کە خوانش‌هایی را ارئە دهد کە بە الگوی جهانی تبدیل شوند. یعنی نە تنها در رابطە با تغییرات اجتماعی و سیاسی در سطح جهانشمول غافل نبودە و عقب نماندە است بلکە چند قدم جلوتر نیز بودە است.

برای مثال؛ صحبت ها و نظریاتی کە امروزە یک شهروند کورد از َشنگال، قامیشلو، کوبانی و… درمورد اکولوِژی، حقوق زنان، دموکراسی مستقیم و… ابراز میدارد هنوز در کشورهای غربی عمومیت نیافتە و صرفا در سطح الیتی یک مبحث علمی و آکادمیک مانده است. در واقع همین ویژگی است کە باعث شده انقلاب روژآوا در سطح بالایی مورد توجه جهانیان قرار گیرد. زیرا نه تنها نسبت به خاورمیانە بلکه نسبت به خیلی از مناطق جهان، به خصوص درمورد مسئلە زنان، پیشرفته تر ظاهر شدە است.

از سوی دیگر اگر دقت کنید بسیاری از مسائلی که رهبر آپو حدود ١٥ سال پیش درمورد آنها صحبت کرده است مانند عواقب عملکردهای کاپیتالیسم، وضعیت سیاسی و تضادهای منطقەای و جهانی، حقوق زنان، خوانش نامرسوم در مورد تاریخ و…، به تازگی در جهان مورد بحث قرار گرفته است.

یکی دیگر از ویژگی های جنبش آپویی تلاش در عرصە تئوری و باز تعریف هویت کوردی منطبق با پیشرفتهای فکری در سطح جهانشمول است. همچنین بر پایە جنبە مادی مسئلە کورد و مسائل خاورمیانە در تلاش خلق تئوری آلترناتیو برای حل مسائل جهانی بودە و میباشد. این تنها حرف ما و یا یک شعار نیست بلکه پیشرفت‌های تئوریکی کە رهبر آپو خلق کردە است جوانب پیشرو آن مورد تایید بسیاری از روشنفکران و افراد آکادمیک در سطح جهان می باشد.

اکنون کتاب های رهبر آپو بە بسیاری از زبانهای خاورمیانە و جهان ترجمه شده اند و از محتوای آنها به عنوان گامی پیشروندە در مسیر تکوین اندیشە انسانی بحث می شود. برای نمونە در سالهای اخیر در شهر هامبورگ آلمان دو کنفرانس با حضور دها آکادمیسین راجع به اندیشه های عبدالله اوجلان برپا شد و نتایج آن در قالب یک کتاب به چاپ رسید. همچنین در چندین شهر دیگر اروپا، خاورمیانە و کوردستان چنین کنفرانس‌هایی برگذار شدەاند کە تاکید بر توانایی این تئوریها در حل مسائل منطقەای و جهانی دارند.

نکته ی دیگر اینکه جنبش آپویی مدام تلاش ورزیدە تا ضعف کوردها در تعین استراتژی جنگ و امر دیپلماسی را برطرف نماید. با پیشبرد شیوە جنگ گریلایی تلاش کرد تا یک بار دیگر شیوە مقاومت و دفاع واقعی کوردها را کە با موقعیت جغرافیایی کوردستان مطابقت داشتە باشد احیا کند. همچنین از طریق شیوە جنگ گریلایی از لحاظ محتوایی نیرویی را در کوردستان پیش برد کە نیرو و جسارت جنگی آن در خدمت جامعە کورد باشد نە نیروهای استعمارگر و کولونیالیست منطقەای و جهانی و امکان داد تا مبارز کورد طبق استراتژی خود کورد بجنگد و سرباز مزدور و یا سرباز بی جیرە و مواجب بیگانگان نباشد. ما می دانیم که اکنون گریلای مدرن ادامه این تلاش‌ها است.

جنبش آپویی در امر دیپلماسی نیز گامهای مهمی نهادە است و سعی نمودە بجای توهم بە ناجی خارجی با اتکا بر نیروی اجتماعی و فرهنگی جامعە کورد بە حل مسئلە بنگرد. این نیز باعث شدە بجای ژست‌های ظاهری با توسل بە مبارزە زمینە دیپلوماسی را مهیا نماید. برای نمونە اگر مقاومت در روژآوای کوردستان و فرهنگ انقلابی و دموکراتیک آن نمیبود بعید بود دیدارهای دیپلوماتیک تا سطح رساندن مسئلە کورد بە کنگرس آمریکا میسر شود.

جنبش با ارتقاء نیروی مردمی توان دیپلماسی را نیز افزایش داد؛ دیپلماسی را نه تنها در حوزە دیپلماسی بروکراتیک با دولت ها بلکه دیپلماسی خلقی یعنی دیپلماسی با نهادهای مردمی ملت های مختلف جهان را در دستور کار قرار داد و بە این طریق مسئلە کورد را در سطح جهانی برجستە کرد. نتیجه ی آن نیز ایجاد دوستان زیادی برای ملت کورد بود. این نوع دیپلوماسی باعث گردید توجە افکار عمومی جهان بە مسئلە کورد و مقاومتش جلب شود. این نیز باعث ایجاد فشار بر سیاست بسیاری از دولتها بویژە دولت‌های اروپایی و آمریکا شد تا ناچارا جانبداری‌هایی از مسئلە کورد بە عمل آید. همچنین توسط دیپلوماسی خلقی بسیاری مواقع بر سر راە تجارت کشورهای سرمایەداری و استعمارگران کوردستان بر سر ملت کورد در راستای تامین منافع خود، ایجاد مانع کردە است.

در واقع در نتیجە این رویکرد دیپلوماتیک، برای محکوم کردن و مقابلە با تهاجمات چند سال اخیر دولت ترکیە و نیروهای اقماریش از جملە داعش بسیاری از فعالیت ها و تظاهرات‌هایی کە در کشورهای اروپایی و حتی در آمریکا و سایر نقاط جهان سازماندهی میشدند در نتیجە همکاری افراد آزادیخواە، اینترناسیونالیست و سازه های دموکراتیک مردمی در سطح جهان با ملت کورد بود کە انجام میگرفتند. این نیز آن معادلەای را کە کوردها دوستی در جهان ندارند و تنها کوهستانها دوست کوردها میباشند را در هم شکست و امروزە ملت کورد در میان آزادیخواهان دوستان فراوانی را در سطح جهان دارد.

همچنین در طول ٣٠ سال گذشتە با پیشاهنگی و ابتکار جنبش آپویی عدیدەای از سازه های ملی جهت پیشبرد دیپلوماسی داخلی ملت کورد و دیپلوماسی کورد با خارج از خودش تاسیس گشتەاند. به عنوان مثال: سازەهایی مانند پارلمان کورد در خارج از کوردستان در سال ١٩٩٥ و کنگرە ملی کوردستان ـ ک، ن، ک، در سال ١٩٩٩ تاسیس شدند. همچنین سازمانهایی از قبیل جامعە دمکراتیک کورد در اروپا ـ  ک، ج، د، ک، ا ـ و ده ها سازه و فدراسیون و کنفدراسیون جهت ارتقاء ایجاد زمینە برای شناخت، درک و آگاهی سایر جوامع و ملل از وضعیت کورد و کوردستان در اروپا به وجود آمدند.

حتی رهبر آپو در جلد پنجم مانیفست تمدن دمکراتیک می گوید: ما دیگر مرحلە دیپلوماسی منفی را پشت سر گذاشتەایم و وارد فاز دیپلوماسی مثبت شدەایم. بە این مفهوم ما تا کنون در روابط دیپلوماتیک خود بیشتر ذکر مصیبت کردەایم تا دردها و الام خلقمان را بە جهانیان منعکس کنیم و توجە آنها را بە جنایات اشغالگران کوردستان جلب کنیم. بە این نوع دیپلوماسی نیز عنوان وظایف منفی در دیپلماسی اطلاق میگردد.

رهبر آپو میگوید: باید صرفا بە تکرار این نوع دیپلماسی قائل نگردیم و بە انجام وظایف مثبت در دیپلماسی اقدام نماییم. بە این مفهوم کە روابط را بر مبنای ادعای برساخت ملت ـ دمکراتیک جهت دهی نماییم و تلاش کنیم برای انجام این امر خود را از حمایت‌های خارج بویژە حمایت‌های مردمی بهرمند سازیم. چرا کە سطع آگاهی خلق کورد از هرلحاظ مانند قبل نیست و ارتقاء یافتە است. باید بە جهانیان بگوییم کە ملت کورد دیگر عدم ستاتو (عدم کسب موقعیت سیاسی بعنوان یک ملت) را برای خود در قرن بیست و یکم بە هیچ ‌وجە قبول نخواهد کرد و از نیروی ورود بە پروسە جهانی شدن با هویت قائم بە ذات خود برخوردار است.

یکی دیگر از خصوصیات جنبش آپویی این است که رهبری را از انحصار طبقات فئودال، بورژوا و خردە برژوا در آورد و آن را بە شکل رهبری خلقی و اجتماعی تبدیل کرد. خود رهبر آپو کە این جنبش را بنیاد نهاد نه از طبقە فئودال و آریستوکرات بود و نە از طبقە بورژوا. نە فرزند شیخ و مرشد بود و نه فرزند رئیس عشیرە و تاجر و مالک و نە یک خردەبورژوای شهری.  بلکه از خود مردم و از خانواده ای دهقانی اهل روستایی از توابع شهر ارفا بود.

بە این ترتیب جنبش آپویی از همان آغاز رهبری را از انحصار فئودال‌ها و بورژوا و آریستوکرات های کمپرادور کورد در آوردە و به خود مردم سپرد. زیرا مردم اگر هوشیار شوند بهتر از هرکس از منافع خود دفاع خواهند کرد و توان دفاع و مقاوت خواهند داشت. اما همانطور کە در مبحث قبلی گفتیم رهبری فئودال منش مردم را رعیت می پندارد و همچنین رهبری بورژوامنش از آنها تنها برای تامین منافع خود استفاده می کند.

لازم بە ذکر است کە جنبش آپویی زمینه ای را ایجاد کرد که هر شخصی بتواند جایگاه خود را در مبارزه داشته باشد. حتی گامهایی گذاشتە میشود کە در مبارزات رهایی بخش ملی و مبارزات سوسیالیستی کم نظیر بودە است. برای نمونە در حزب سوسیال دموکراتیک روسیه، قبل از بلشویک ها،  دو رهبر به نام های مارتوف و لنین در کنگرە این حزب در سال ١٩٠٣ در مورد شرایط عضویت و وظایف عضو در درون این حزب طرح‌های خود را ارائە میدهند. مارتوف میگوید: عضو حزب؛ کسی است که اساس نامه را مطالعه کرده و بندهای آن را قبول داشته باشد، آبونە (حق عضویت) خود را پرداخت کند و با یکی از کمیته ها و نهادهای حزب در ارتباط باشد. 

مادە اول و دوم طرح پیشنهادی مارتوف در مورد شرایط و وظایف عضویت مورد قبول لنین نیز واقع میشوند. ولی از نظر لنین مورد سوم ناقص است و کفایت نمیکند؛ لنین می‌گوید: اولا باید دانست این کمیته ها و نهادها از چه کسانی تشکیل می‌شوند کە عضو حزب باید با آنها در ارتباط باشد. وی همچنین میگوید: اگر فرض بر این باشد کە این کمیتەها و نهادها از برخی از اعضای داوطلب تشکیل شوند و دیگر اعضا خود را ملزم بە حضور در آنها ندانند و صرفا با این کمیتەها و نهادها در ارتباط باشند، این خود نابرابری در بین اعضا را سبب میشود. 

 از سویی دیگر اگر هردو یعنی آنکە در کمیتەها و نهادها جایی میگیرد و فشار سازماندهی را متحمل میگردد و کسی کە خود را تحت این فشار قرار نمیدهد و صرفا در ارتباط با کمیتەها و نهادهای تشکل یافتە میباشد همان موقعیت را در عضویت حزب داشتە باشند، به مرور زمان باعث اصطکاک و ایجاد مشکل در پراتیک خواهد شد.

در نتیجە این اختلاف نظر نیز انشعابی به وجود آمد و حزب بە دو بخش بلشویک (اکثریت) بە رهبری لنین و منشویک (اقلیت) بە رهبری مارتوف منشعب شد. اما بعدها به دلیل توانمندی تعاریف لنین از سازماندهی و وظایف عضو، انقلاب ١٩١٧ شوروی با ابتکار بلشویک‌ها و بە رهبری لنین بە پیروزی رسید. البتە این تعریف لنین هرچند کوتاە مدت نتیجە مطلوب را حاصل کرد و انقلاب شوروی را رقم زد، اما بدلیل اینکە یک دگم را در مورد عضویت و عدیدەای از مسائل دیگر با خود حمل میکرد، شوربختانە نتوانست برای میان مدت و دراز مدت جوابگو باشد و بعد از مدتی تحریفات آغاز شدند. در نتیجە بعد از مدتی دیگر شوروی بە سیر قهقرایی وارد شد و درنهایت در سال ١٩٩١ فروپاشید. 

جنبش آپویی در ابتدا تعاریف لنین را در مورد شرایط و وظایف عضویت میپسندد و طبق آن عمل میکند. اما با مرور زمان وتعمق بیشتر بر روی مسئلە کورد و دشواریهای مبارزە در کوردستان بە این نتیجە میرسند که مبارزە در کوردستان چنان با دشواری همراە است کە حتی تعریف رادیکال لنین در مورد عضویت برای انقلاب کوردستان کفایت نمیکند. چرا کە مشکلات کوردستان عمیق تر است و با هیچ کجا قابل مقایسە نیست. کوردستان بین چهار اشغالگر تقسیم شده است و هر بخش بنوعی از این اشغالگری تاثیر پذیرفتە است. مخصوصا در شمال کوردستان وضعیت بە حدی بغرنج است که کوردها کورد بودن خود را انکار می کنند.

 در نتیجه با توجە بە دشواری‌های مبارزە در کوردستان در مورد شرایط و وظایف عضویت تعریف دیگری را میطلبید کە رهبر آپو و پ. ک. ک در همان اوایل تاسیس آن را صورت بخشیدند. در این تعریف بیان می شود که عضو حرفەای حزب، کسی است که به دلخواه و به صورت تمام وقت در حال مبارزه باشد و زندگی مرسوم شخصی را کنار بگذارد و تمام وجود خود را وقف مبارزە کند. این تعریف گریلا و کادرهای حرفەای را شامل میشود.

طبیعتا نمی توان همه ی کوردها و افرادی را کە میل مبارزە و رهایی ملی ـ اجتماعی نیز دارند را به این شیوە مبارزە متقاعد کرد. اما این بە این معنی نیست کە هرکس گریلایی و کادر بودن حرفەایی را برنگزیند دیگر نمیتواند در مبارزە با جنبش آپویی همراە شود. تعدادی از افراد میهندوست و مبارز نیز هستند با وجود اینکە میل بە مبارزە دارند و جنبش آپویی را هم میپسندند اما میخواهند صرفا پارەای از وقت خود را بە مبارزە صرف کنند و در کنار آن نیز زندگی شخصی خود را داشتە باشند. تشکیل خانوادە دادە و برای امرار معاش بایستی کار کنند. بە همین دلیل نمی توانند محل ثابت زندگی و خانواده خود را ترک کنند. ولی در عین حال خواهان آزادی کوردستان و انقلاب هستند. در اینجا طبق تعریف لنین بە عضویت جنبش درمی‌آیند و شروع بە فعالیت میکنند. طبق آن نیز این افراد می توانند در محلی کە زندگی میکنند بەعنوان یک عضو جنبش در درون یکی از کمیتەها و نهادهای جنبش حضور سازمانی داشتە باشند و فعالیت کنند. کادرهای محلی یعنی رفقایی کە در شهر، روستا و منطقە زندگی خودشان و در کنار زندگی شخصی در درون کومیتەها و نهادهای جنبش جایی میگیرند، شامل این تعریف می‌شوند.

در واقع موردی که برای انقلاب روسیه و لنین اوج رادیکالیسم بود برای جنبش آپویی و انقلاب کوردستان بە مرحلە دوم تنزل مییابد. البتە رهبر آپو با درایت کامل بە مسئلە نگریست و درمورد این مسئلە (نحوە جایگیری در درون جنبش) با دگم برخورد نکرد وحتی تعریف مارتوف را نیز رد نکرد؛ او گفت تعدادی از افراد در مناطقی زندگی می کنند که به دلایل متفاوتی نمی توانند وارد کمیته و نهادی نیز بشوند، اما آنها نیز میل بە مبارزە و حمایت از آن دارند. این افراد می توانند با شرکت در فعالیت‌ها، پرداخت آبونە و کمک‌های مالی، همچنین ترویج افکار و سیاست‌های جنبش و عدیدەای دیگر از وظایف کە برای افراد دارای چنین شرایطی ممکن است، بعنوان مییهندوست و سمپاتیزان در کنار جنبش باشند.

در واقع پ. ک. ک و رهبر آپو با عدم پافشاری تنها روی یک تعریف و با پرهیز از دگماتیسم زمینه ای را ایجاد کردند که همه بتوانند بە نوعی جزئی از مبارزه باشند؛ و در موقعیتهایی تحت عنوان کادر حرفه ای، نیمه حرفه ای و میهندوستی و سمپاتیزان بە مبارزە بپردازند. این موقعیت ‌ها بر مبنای درجات بالا و پایین و شیوەای سلسلە مراتبی نیست. تنها در نتیجە شرایط و نوع تصمیم افراد در جاییگیری در مبارزە میباشد.

 همانطور کە پیشتر اشارە شد رفاقت انقلابی پایە مناسبات درون جنبش آپویی میباشد. البتە در درون جنبش آپویی مدیریت نیز امری ضروری میباشد. ولی مدیریت بە معنی کسب امتیاز بیشتر و زمینەای برای راحت‌طلبی نیست. مدیریت بە معنی پیشاهنگی و تلاش بیشتر است. رهبر آپو می گوید: مدیریت در درون جنبش ما بە مثابە لباسی از آتش است. یعنی وسیلەای برای راحتتر بودن، حیف و میل کردن  و صرفا دستور دادن نیست، بلکه هرچقدر مسئولیت بیشتر باشد فداکاری، شب بیداری و آمادگی برای شرایط سخت نیز باید بیشتر شود، و این تعریف مدیریت در حرکت آپویی است.

همانطور کە اشارە کردیم تقسیم افراد به سه گروه (کادر حرفه ای، نیمه حرفه ای و میهندوست یا سمپاتیزان) به منزله نشان دادن برتری یکی بر دیگری نیست. در واقع هر شخص در هر جایی نقش خود را بهتر ایفا کند، آن است ارزش و جایگاە آن شخص را تعین میکند. بە این معنی کە اگر گریلایی در میدان جنگ و کوهستان باشد اما وظایف خود را به درستی انجام ندهد و در مقابل یک کادر محلی و میهندوست در منطقه خود وظایفشان را به خوبی انجام دهند، قطعا آنها هستند کە نقش یک مبارز واقعی را ایفا میکنند. پس این تقسیم‌بندی نوعی طبقه بندی بر مبنای برتری نیست. بلکه جهت این است که همه بتوانند با توجە بە شرایط و تصمیمی کە خود گرفتەاند از طریق راه های مختلف و با توجە بە شرایط و موقعیت‌شان در مبارزه سهیم باشند.

سه مورد مهم دیگر در جنبش آپویی از این قبیل میباشند؛ اکنون چه میکنی؟، خود شما چه کردەای؟، در جایی که زندگی میکنی چه انجام میدهی؟ منظور از موارد ذکر شدە این است که اگر شما، برای مثال، تا دیروز ده تا پایگاه را فتح کرده و ده ها فعالیت را به انجام رسانده باشید، اکنون نمی توانید تنها با تکیه بر آن لم بزنید، فعالیت قبلی خود را بە وسیلە راحت طلبی خود و سوءاستفادەهای دیگر تبدیل کنید. یا اینکە به سبب انجام وظایفت به درستی در گذشته، اکنون خراب کاری کنید و انتظار داشته باشید از آنها چشم پوشی شود؛ بە این بهانە کە در گذشتە کارها را خوب انجام داده‌اید. اینکه بدلایل موجە امکان فعالیت در سطح گذشتە را نداشتە باشید این موضوع دیگری است و مسئلە با آنچە کە ما گفتیم متفاوت است. منظور آن است اجازە بە اینکە از عملکردهای موفق گذشتە برای سوءاستفادە در زمان حال و آیندە بهرە جستە شود، مطلقا دادە نمی‌شود. به عنوان مثال؛ شخصی سی سال قبل پیشمرگ بوده و اکنون در اروپا و آمریکا زندگی می کند و در طول حضورش در اروپا و آمریکا دست بە سیاە و سفید نزدە است اما انتظار دارد که پس از آزادی کوردستان به آنجا بازگردد و صاحب مقام و سرمایە شود. شاید این در درون احزاب کلاسیک جایی داشتە باشد. ولی در فرهنگ جنبش آپویی چنین رویکردی بەهیچ‌ وجە پذیرفتنی نخواهد بود و تداوم خدمت و مبارزە در راە جامعە با توجە بە شرایط از اصول پایەای در کاراکتر جنبش آپویی می‌باشد.

مورد دوم این است که آیا شما خود مبارز هستید و مشغول به انجام کار مفیدی هستید!؟ یا تنها به سبب اینکه همه یا یکی از اعضای خانواده شما مبارز بوده اند دست روی دست گذاشته و حق برای هر دخل و تصرفی را بە خود بدهید. در واقع این نوع برخورد بە مثابە قاپیدن حاصل رنج و زحمات شخص و یا اشخاص دیگری محسوب می شود. حتی اگر این افراد اعضای خانودە خود شما باشند. مسئله این است که خود شما چه کاری انجام می دهید؟ بدون تردید اگر فردی با توجە بە توان خودش در مبارزە سهیم باشد و در عین حال عضو خانوادەای میهندوست و انقلابی باشد، یا اینکە عضو و اعضایی از خانوادەاش در صفوف گریلا باشند و یا بە شهادت رسیدە باشند، حق دارد برای وجود چنین خانوادەای بە خود ببالد و افتخار کند. اما نباید آن را بە زمینە سوء‌استفادە تبدیل کند.

مورد سوم اینکه شما در جایی که زندگی می کنید چه کاری انجام می دهید؟ برای مثال رهبر آپو رهبری کل جنبش آپویی را بر عهده داشت اما در جایی که حضور میداشت کارهای دیگری نیز انجام می داد. اما در حزب کلاسیک اینگونه نیست؛ مثلا بعضی افراد برای آزادی کوردستان برنامه می ریزند و پروژه ارائه می دهند و حرف می زنند اما در هیچ مبارزه و فعالیتی میدانی و عملی شرکت نمی کنند. حرکت آپویی مخالف این شیوە است؛ در جنبش آپویی شخص می تواند مسئولیت و نقش بزرگی داشته باشد و ایده های خود را بیان کند اما در نهایت نحوه عملکرد و پراتیک او، از لحاظ خدمت به مردم و مبارزه، بویژە در مکانی کە حضور دارد از اهمیت انقلابی برخوردار است.

در جنبش آپویی کسی که تنها حرف می زند و عمل نمی کنند عنوان لافزن (حراف بی عمل) بە او اطلاق میشود. البتە کسی نیز که تنها عمل می کند و تلاشی در زمینە ارتقاء فکری، ایدئولوژیک و سیاسی بخرج نمیدهد عنوان حمال بە او اطلاق میگردد. جنبش آپویی با هیچکدام از این دو تیپ (حراف بی عمل و عمل بی اندیشە) نمیسازد و از طریق آموزش درصدد تغییر آنها برمی‌آید. در واقع جنبش آپویی خواستار افراد آزاد و مبارز است نە لافزن و حمال.

یکی دیگر از ویژگی های  جنبش آپویی این است که تقلیدگرا نیست. برای نمونە از مفاهیم همچون دموکراسی، سوسیالیسم، کمونیسم و… کە در سایر نقاط جهان بە اجرا گذاشتە شدەاند با برخورد تقلیدوار کپی پست نمی کند. هرچند بدون شک همه ی نکاتی را که باعث پیشرفت در این موارد شده است بعنوان الگو در نظر می گیرد  و سعی می کند آنها را در واقعیت تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ملت کوردستان بگنجاند و مدلی را ارائە دهد کە منطبق با شرایط زمانی و مکانی خاورمیانە و کوردستان باشد. در واقع نه الگوهای جهانی را در امر مبارزە و پیشرفت جامعە انکار میکند و نه از آنها تقلید می کند. بلکه جنبە جهانشمول و پایەای اندیشەهای انتقادی و ضد نظام سرمایەداری را ارج مینهد ولی بە آنها کفایت نمیکند و بە تولید افکار جدید و ارتقاء اندیشە میپردازد.

خصوصیت دیگر خظ آپویی آن است که سیاست خود رابا اتکا بە نیروی ذاتی و درونی جامعه پایە میگذارد و نیروی مادی و معنویش از جامعه و منابع اجتماعی و ملی کوردستان سرچشمه می گیرد. راسخانە بە این اصل معتقد است کە اگر بتوان جامعه را هوشیاری و آگاهی بخشید و آن را مدام زنده نگه داشت، در آنصورت میتوان بطور دائم صاحب فرصت‌های دیپلماتیک، امکانات مالی و نیروی انسانی و توان مقاومت بود. در نتیجە این رویکرد نیز برای جنبش آپویی ملاقات یک فرد و خانواده کورد و یا یک مبارز و انقلابی ولو کورد هم نباشد از ملاقات با یک والامقام دولتی جنبە استراتژیک تری به حساب می آید.

در واقع جنبش آپویی به همین دلیل است کە تا کنون دوام داشته است؛ این کار سخت اما تضمین شده است. زیرا اگر پشتوانه و منبع مادی و معنوی خارج از جامعه خود باشد، و زمانیکه این پشتیبانی دیگر در راستای منافع طرف مقابل قرار نگیرد شما را حمایت نخواهد کرد و حتی در راستای منافع خویش بر سر شما با دیگران معاملە خواهد کرد. اما ملت و جامعە خود شما و دوستانش، شما را رها نمی کنند و نیازهای مادی و معنوی شما را تامیین خواهند کرد. در قبال آن نیزتنها انتظاری کە دارند آن است در امر مبارزە صادق و پایندە باشید تا کسب پیروزی و آزادی کوردستان تحقق یابد.

میدانیم کە امروزە در هر چهار بخش کوردستان و خارج از کوردستان نهادها و احزاب آپوئیستی تاسیس شده اند و مشغول بە فعالیت میباشند و دیگر خط کلاسیک تک ‌تاز میدان نیست. احزابی از قبیل ـ حزب کارگران کوردستان ـ پ، ک، ک، ـ حزب حیات آزاد کوردستان ـ پژاک در شرق کوردستان، ـ حزب دموکراتیک خلق‌ها ـ ه. د. پ، در شمال کوردستان ـ حزب اتحاد دموکراتیک ـ پ، ی، د، در غرب کوردستان، جنبش آزادی در جنوب کوردستان و عدیدەای دیگر از سازمانها و تشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دیگر امروزە وجود دارند.

اما این به این معنی نیست که هرکس عضو این احزاب باشد دیگر به کلی آپویی است و تمام آثار خط کلاسیک را در خود زدودە است. اگر کسی عضو یک حزب و تشکل آپویی باشد، اما هنوز در ذهن و عملش خصوصیات خط کلاسیک طراوش میکنند و از لحاظ ذهنی و عملی از ویژگیهای خط آپویی دوری میجوید و صرفا شعار سر دهد، قطعا در آپویی بودنش خلل جدی وجود دارد. آپویی بودن نیاز به تلاش دائم و مستمر در خودسازی دارد.

 یک شخص آپویی باید برای ارتقاء شخصیت انقلابی و دموکراتیک خود مدام از جوانب خط کلاسیک در وجودش خصلت زدایی نماید و با مفاهیمی ازقبیل بخش‌گرایی، منطقەگرایی، مردسالاری، پیرسالاری، قدرت‌طلبی، دین سالاری، ملیگرایی ابتدایی، در انتظار ناجی خارجی ماندن، استعمار و استثمار مدرنیتە ـ سرمایداری و…، در نبرد فکری و عملی مداوم باشد. 

برای روشن تر شدن منظور خود مسئلەایی را تعریف می کنم. در یک برنامه تلوزیونی شخصی درمورد آیین زرتشت صحبت می کرد و مجری از او پرسید ویژگی زرتشتی بودن چیست و او پاسخ داد: کردار نیک، گفتار نیک، پندار نیک… سپس از او پرسید اگر کسی دارای این ویژگی ها باشد اما تاکنون حتی نام زرتشت را نشنیده باشد یا به هر دلیلی خود را زرتشتی نپندارد آیا او زرتشتی محسوب می شود؟ و او در پاسخ گفت بله. سپس پرسید اگر کسی تنها بگوید که زرتشتی است اما این ویژگی ها را نداشته باشد و صرفا شعار زرتشتی بودن سر دهد، آیا او زرتشتی محسوب می شود؟ و جواب او منفی بود. این امر درمورد آپویی بودن هم صدق می کند. در واقع تنها با پست کردن عکس رهبر آپو در صفحه فیسبوک، انستگرام و سایر شبکەهای اجتماعی آپویی محسوب نمی شوید، بلکه باید ویژگی های آن را داشته باشید.

کسانی هستند که تنها حرف آپویی بودن را می زنند و صرفا شعار می دهند، و اگر با آنها مخالفت کنید و سعی کنید آنها را متوجە نقص خود کنید، فورا می‌رنجند و فکر میکنند که بطور کامل آنها را رد می کنید. در واقع منظور آزار و اذیت دادن و رد کردن آنها نیست. مسئله این است که آپویی بودن تنها شعار نیست بلکه عمل است و باید در رفتار متبلور شود. شما اگر آپویی هستید چگونه در خانه خود نظام مردسالاری دارید؟ چگونه به راحتی تحت تاثیر تلاشهای دشمن جهت تفرقە کورد و کوردستان از طریق ترویج نگرش‌های بخشگرایانە و منطقەگرایانە قرار می گیرید؟ چگونه دائم حرف آپویی بودن را می زنید اما نمی توانید دو نفر را آموزش و سازمان دهید؟ چگونه برای رهایی به جای اتکا بە نیروی ذاتی جامعه خود به ناجی خارجی چشم دوخته اید؟ و غیرە.

ما هفته قبل درمورد خط کلاسیک صحبت کردیم و به ضعف های آن اشاره کردیم و در آخر گفتیم که این بە آن معنا نیست که هرکسی کە در این احزاب بوده صرفا بدلیل عضویتش در احزاب کلاسیک دیگر شخص نامطوبی می‌باشد. بلکه انسان های بزرگ و شریفی نیز عضو این احزاب بوده اند. تنها ممکن است که هنوز درک نکرده باشند جایگاه آنان آنجا نیست یا درک کرده اند ولی نتوانسته اند با آن مقابله کنند یا مقابله کرده و از بین رفته اند و یا بە حاشیە راندە شدە اند. برای نمونه لیلا قاسم عضو حزب دموکرات کوردستان عراق بود اما مانند یک قهرمان عمل کرد و هزاران انسان شریف دیگر در درون احزاب کلاسیک شهید شده اند.

خط آپویی هم به همین صورت است. ما نمی گوییم هرکس صرفا بدلیل اینکە عضو یک حزب آپویی می‌باشد بی نقص و کامل است، بدون شک انسان های ضعیف و نامطلوب نیز وارد خط آپویی شدەاند و چە بسا مسئولیت‌هایی هم کسب کردە باشند و زیانهایی را نیز رساندە باشند. این افراد نامطلوب ممکن است خود بە درون جنبش آمدە بودە باشند ولی نتوانستە باشند خود را با اصول خط آپویی تطبیق دهند و شاید بعنوان نفوذی دشمن نیز وارد گشتە باشند. اما ویژگیهای این خط در کنار شیوە مبارزاتی و نحوە آموزش جنبش آپویی هیچگاە اجازە ندادە است کە میل آنها بر کل عملکرد و سیاست جنبش غالب گردد.

انسان نمی تواند اینگونه بین اعضای این دو خط تبعیض وتفاوت قائل شود و بگوید کسانیکه وارد احزب کلاسیک شده اند بد و کسانیکه وارد احزب آپویی شده اند خوب اند، مسئله خوبی و بدی افراد درون این احزاب نیست. مسئلە این است کە دلایل مطلوبی و نامطلوبی این دو خط از چه چیزی سرچشمه می گیرند. در واقع سرچشمه جوانب مطلوب جنبش آپویی از افکار رهبر آپو، اهداف مردمی ملت کورد و راه و روش شهیدان کوردستان و راە آزادی نشات میگیرد. یعنی معیارهای پایەای ما فکر و عمل رهبر آپو و میراث شهیدان است. اگرنه در این جنبش نیز در کنار خط قهرمانی شاهد افرادی هستیم کە در بالاترین سطح خود بە خیانت مرتکب شدەاند. ما هفته آینده درمورد حقیقت رهبری و راە و روش رهبر آپو صحبت خواهیم کرد. در خصوص اینکه او چه کسی بوده و چگونه عمل کرده است. 

برای درک دقیق تر تفاوت بین خط آپویی و خط کلاسیک دو چشمه را در نظر بگیرید. فرض کنید یکی از آنها از سرچشمە کدر و گل آلود است و اگر هزاران انسان با نیت‌های پاک و عزم راسخ در طول چشمە تلاش کنند آن را پاک کنند، قطعا آنها موفق نخواهند شد. چرا کە مشکل از سرچشمە است نە از قسمتهای پایینی چشمە. بطور یقین هرچند در قسمت‌های پایین چشمە تلاش گردد از سرچشمە گل آلود دوباره همان جاری خواهد شد و مسیر را آلوده خواهد کرد.

اما اگر سرچشمه ای زلال باشد و افرادی به طور عمد یا غیر عمد بخواهند قسمت‌هایی از آن را آلوده کنند، باز آب روشن از سرچشمە جاری گردد و همه ی آلودگی ها را پاک خواهد کرد. حرکت آپویی هم به همین صورت است و این واقعیت دارای تاریخی از مبارزە است که آن را اثبات می کند. در واقع آنکس کە بنای این جنبش را نهاد شخص رهبر آپو است که هفته آینده درمورد آن صحبت خواهیم کرد.

پرسش

چه مکانیزمی در حرکت آپویی وجود دارد کە باعث فعالیت بیشتر زنان و جوانان نسبت به خط کلاسیک می شود؟

پاسخ:

چیزی که باعث می شود زنان و جوانان در جنبش آپویی فعالیت بیشتری داشته باشند دارای دو بعد ذهنی و ساختاری است. حرکت آپویی زنان را سوژه مبارزه و نیروی اصلی مدیریت سازمانی و اجتماعی قرار داده است و به این جهت از لحاظ ذهنیتی برای پیش بردن مبارزه و مدیریت جامعه، جامعەای را در تصور دارد که دوباره در آن مردسالاری رشد نکند و زنان در حاشیه قرار نگیرند. به همین سبب و برای تغییر ذهنیت سعی میشود زنان و مردان آزادی در این جنبش پرورش داده شوند.

 از لحاظ ساختاری نیز درخط آپویی زنان و مردان به یک اندازه در فعالیت ها سهیم هستند و دارای حقوق مساوی اند. غیر از آن زنان دارای سازماندهی ویژه هستند. زیرا اگر سازمانی مخصوص به خود نداشته باشند همیشه ممکن است تحت سلطه مردان قرار گیرند و حاصل زحماتشان را دریافت نکنند. اما اگر زنان خود دارای سازمان ویژه باشند، توانایی مبارزه و پرورش خود را خواهند داشت. بە نیرو تبدیل میشوند و حد و مرزها را برای ذهنیت و سیستم مردسالار تعین خواهند کرد.

این موضوع درمورد جوانان هم صدق می کند.  حرکت آپویی همیشه روی جوان بودن و جوان ماندن تاکید دارد و برای آنان هم حق تشکیل سازمانهای ویژه قائل است و آنان را مدام از رویکردهای جامعە پیرسالار بر حذر میدارد و هوشیار می کند. زیرا جوانان از لحاظ توانایی فیزیکی و ذهنی دینامک اند اما از لحاظ تجربه دارای کاستی اند و اگر تنها دریک سیستم عمومی فعالیت داشتە باشند و در کنار نقش پیشاهنگی در بخش عمومی سازمان از حق سازماندهی ویژە برخوردار نباشند این کمی و کاستی برطرف نمی شود و قربانی بی تجربگی و مورد سوءاستفادە قرار خواهند گرفت. در نتیجە جوانان بایستی سازماندهی مخصوص به خود را داشته باشند و بە این طریق سطح آگاهی و ارادە خود را ارتقاء بخشند.

پرسش:

چه تضمینی وجود دارد کە بعد از رهبر آپو، رهبری و مدیریتبه دست دیکتاتور ها نیفتد؟

پاسخ: 

رهبر آپو تنها یک لیدر سیاسی نیست بلکه یک رهبر فکری- فلسفی می باشد. به همین خاطر تا زمانیکه حرکت آپویی وجود داشته باشد بر اساس ایده ها و پایه های اصلی پارادیم آپوئیستی پیش میرود. حرکت آپویی نیزبا توجه به نیازهای جامعه دائم به روز می شود و رو به جلو حرکت می کند. حرکت آپویی در مورد  کنفدرالیسم دموکراتیک بحث می کند که در نهایت مدیریت را به دست مردم می‌سپارد و این گذار از سیستم رهبری اتوکراتیک (رهبری یک فرد) است کە همیشە امکان تبدیل شدنش بە یک سیستم دیکتاتوری و توتالیتاریست وجود دارد. 

در واقع برای اینکە سازمان و جامعە ما دچار چنین سیستم‌هایی نشود، در کنفدرالیسم بجای رهبری اتوکراتیک رهبری کولکتیو مبنا قرار دادە میشود. بدون تردید در رهبری کولکتیو راە بر ایفای نقش افراد مجرب و توانمند نیز باز است. ولی در کنترل رهبری کلکتیو عمل میشود. یعنی اتوریتە فردی تحت کنترل اتوریتە کولکتیو است تا در صورت احتمال انحرافات جلوی آن را سد کند. ما این مفهوم را اتوریتە دموکراتیک نام مینهیم. در واقع رهبری کولکتیو نیز در همه ی ارگان ها تنها یک مکانیسم اجرایی است و تصمیم گیرنده اصلی کنگرەها و مجامع عمومی می‌باشند.

١٨-٠٣-٢٠٢١

Related posts