جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کردستان “کودار”، لحظاتی پیش در طی بیانیهای مشترک با پژاک، کژار و ک.ج.ر، موضع نهایی خود را در قبال انتخابات ریاستجمهوری ایران اعلام کرد
این بیانیه مشترک که از سوی فواد بریتان رییسمشترک کودار در مناطق حفاظتی مدیا در حضور رسانهها قرائت شده، انتخابات ریاستجمهوری را در نظام جمهوری اسلامی ایران قویاً محکوم نموده است. متن کامل بیانیه مشترک کودار، پژاک، کژار و ک.ج.ر بدین شرح است:
بیانیه مشترک انتخابات
دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری و پنجمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا به بحثها و مناقشات چند ماهه اخیر ایران شکلی متفاوت بخشیده است. سرنوشتساز بودن این انتخابات را میتوان ناشی از التهابات و حساسیتهای حاکم بر فضای منطقهای و جهانی دانست. این انتخابات و برونداد آن میتواند چرخشی کامل را در سیاست نیروهای جهانی در قبال ایران شکلداده و همچنین موجبات دگردیسی سیاست داخلی را برای سیاسیون چه در سطوح حکمرانی و چه در میان دیگر کنشگران اجتماعی فراهم آورد.
باتوجه به رصدی که بر سیر تحولات داشتیم سعی کردیم تا در این پروسه به تعریف مجدد فضای سیاسی داخلی و شرایط جنگیـامنیتی حاکم بر منطقه بپردازیم. و از این رهگذر سعی نمودیم بر مبنای ضرورتها و اولویتهای زمانی کنش سیاسی متمایزی را اتخاذ نماییم. بههمین خاطر در طرح بیانیه اولیه انتخاباتی در تاریخ ۳۱.۳.۲۰۱۷، ضرورت بسته شدن نطفههای یک چشمانداز معطوف به دمکراتیزاسیون به حاکمیتـ دولت گوشزد شد؛ با این دیدگاه که، نشان دادن روی خوش در خارج و بیاعتنایی به مطالبات انباشته شده خلقها در داخل، ایران را از ورطه استحاله در معضلات نجات نخواهد داد و تمرین دمکراسی، همیابی خلقی و اجتماعی داخلی را با تسلیم شدن حاکمیت به نیروهای جهانی به مخاطره خواهد انداخت. با طرح نقشهراه در تاریخ ۲۳.۴.۲۰۱۷ بر این مسئله واقف بودیم که نظام حاکم با تورم معضلات ساختاری و ذهنی خود در سطح دولتی و حاکمیتی قادر به ارائه پروژه نظم نوین داخلی جهت حل دمکراتیک مسایل نمیباشد. لذا سعی نمودیم با طرح این نقشه راه در یک اقدام درایتمدار، افقی را جهت گذار و اقدام عملیِ مقدماتی بهمنظور برونرفت دولتـ حاکمیت و جامعه ترسیم نماییم. در پایان نیز با هدف سنجش اراده نیروها، جناحها و افرادی که خواهان به دست گرفتن سکان اداره دولت میباشند، “طرح جامع مطالبات” را در تاریخ ۶.۵.۲۰۱۷ ارائه نمودیم. هدف این بوده که دریابیم، آیا این افراد عزم معطوف به واگذاری حداقلیترین و حساسترین مواردی که برای به چرخش درآوردن چرخه حیات یک جامعه از سوی شهروندانش لازم است را به آنان خواهند داشت یا نه؟
اما آنچه که درطول این چند ماهه اخیر و بالاخص در طول مناظرات و میتینگهای استانی شاهد بودیم، حکایت از این دارد که هیچکدام از این جناحهای درونحاکمیتی یک برنامهی منسجم و منطقی جهت حل مسائل و معضلات را از خود ارائه نداده و گفتار سیاسی شکلگرفته در میان هر دو طیف در یک سیکل پوپولیستی در آمدوشد است. این کلام عوامفریبانه در اردوگاه اصولگرایی از سنت دیرینهای برخوردار بوده و از انتخابات سال ۱۳۸۴ و با انتخاب احمدینژاد به مقام ریاست جمهوری وارد دور تازهای شد. از سوی دیگر گفتمان اصلاحطلبیــاعتدالی به خرد و عقلانیت سیاسی شکلگرفته در انتخابات دوره یازدهم ریاستجمهوری در سال ۱۳۹۲ احترام نگذارده و به مشارکت سیاسیـعقلانی خلق و جامعه ایرانی جهت گذار از فضای امنیتیـنظامی دیگریسازِ حاکمیت، وقعی ننهاده است.
عدم پرداختن به بسترهایی که زمینهساز معضل در ایران هستند، نشان از یک تربیت ثابت “پاک کردن صورت مسئله بجای حل مسئله” در میان برنامهریزان و قانونگزاران سیاسی نظام حاکم دارد. عوامفریبی و غوغاسالاری حاکم بر فضای مناظرات و زدن انگ اتهام به اشخاص حقیقی از میان هر دو جناح بهعنوان بانیان معضل، اصلیست انحرافی که پرداختن به سرچشمه اصلی مسایل یعنی قانون اساسی، تمرکزگرایی، تجمیع قدرت زیر لوای ولایت فقیه که مانع از تفکیک قوا و توزیع قدرت و مدیریت بهعنوان اولین اصل مشروط نمودن حاکمیت و به رسمیت شناختن جامعه است را از نظر دور دارد. عدم حضور زنان و عدم اهتمام به مسایل آنان در مقام جامعهای مستقل دالی است بر عدم بهرسمیت شناختن مضاعف جامعه. این در حالیست که وضعیت و موقعیت آنان بهعنوان معیاری اساسی جهت سنجش میزان آزادی، دمکراسی و انسانباوری یک نظام ارزیابی میشود. حاکمیتـ دولت به صورتی هدفدار سعی در محدود نمودن دغدغه زنان به مباحث برابری حقوقی، بیولوژیک، هنجاری و پوششی داشته است؛ هرچند که نمیتوان از میزان اهمیت این مباحث چشم پوشید اما دغدغه بنیادین جامعه زنان ایرانی، دغدغه معطوف به هستی و موجودیتی خودویژه از رهگذر سازماندهیهای خودبنیاد زنان است. با نگاهی به جنبش مبارزاتی زنان ایرانی از مشروطه تا حال مشهود است که گفتار مصلحتگرایانه و ابزارگرایانه نسبت به زنان با هموغم نظری و عملی زنان همپوشان نبوده و در تضاد با آن قرار دارد. عدم حضور یک نگاه انتقادی به رویکردهای کلی نظام و سند چشماندازهای توسعه آن در حوزه سیاست، اجتماع، فرهنگ، اقتصاد منهای حضور زنان و جوانان، هدفی جز سلب مسئولیت و منزه جلوه دادن اصل نظام را در سر نمیپروراند. کاهشدهی دغدغههای وجودی ملل و جوامع ایرانی به مسئله معیشت و نه اقتصاد و تلاش جهت شکلدهی به جامعهای رانتینر با این هدف صورت میگیرد که بخشی از سرمایههایی که از جامعه به یغما رفته بود را جهت تمکین بیشتر از سوی جوامع بدان برگردانند. حاکمیتــدولت با تمرکز بر روی مسایل نظامی و بزرگنمایی مسایل امنیتی نقش داروغهای مدرن را برای خود متصور است. عدم برنامهمحوری کاندیداهای حاکمیتــدولت در نبود کاندیدایی که گزینهی مطلوب جامعه باشد، به جای مشارکتدهی خلق در اداره امور و اتخاذ تصمیمات ضروری حول مسایل حیاتی خویش، سودای تقلیلدهی حضور و مشارکت ملت را به یک قشونکشی خیابانی در سر میپروراند. هدف، مشروعیتدهی به خویش در برابر نیروهای خارجی و ابراز وجود داخلی از سوی طرفین درگیر در انتخابات است. این رویکرد، انتخابات را به کارناولی جنجالی و نمایشی مبدل کرده و به صورت سیال و شناور دولت و حاکمیت را ظاهرا در مقام اپوزسیون قرار داده است.
این در حالیست که در سایه بزرگنمایی مساله انتخابات ریاستجمهوری نباید از انتخابات شوراهای شهر و روستا غافل ماند. نظام با شکلدهی به شور سیاسی سعی بر آن داشته تا توجه جامعه و ملل ایرانی را به مسایل کلان در حوزه انتخابات معطوف نماید. ماحصل این شور سیاسی کمتوجهی و بیاعتنایی به واحدهای مدیریتی بومی جوامع از سوی شهروندان شده است. بههمین سبب مدت مدیدیست که مناطق پیرامونی و مرزی ـکه بخش اعظم خلقهای غیر فارسزبان در این جغرافیا حضور دارندـ به عرصهای برای جولان و تاخت و تاز سیاسی جناحهای درونحاکمیتی مبدل گشته است. این دخل و تصرف نظام در اراده و حساسیت جوامع نسبت به حیاتیترین ساحت زیستی خودشان و مصادره آن سبب گردیده که افراد فرصتطلب، باندباز و فاسد که هدفی جز سودای مالی و سیاستزدایی را در سرندارند عنان مدیریت بومی را در دست گرفته و در مقام اسب تروای مرکز در این مناطق به ایفای نقش بپردازند. با اشراف به اینکه حاکمیتـ دولت با استفاده از خلاء دمکراتیک در قانون اساسی و از مجاری فراقانونی اجازه دخالت هرچند اندک را نیز به واحدهای بومی نمیدهد، جامعه با خرد و شعور سیاسی خویش فارغ از دغدغهها و هیجانات طایفهای، خاندانی، عشیرهای، قشری و مذهبی و بعضا ملیگرایانه در محیطهایی که از ترکیب فرهنگی متنوع برخوردار است، میباید این قلمرو خودویژه را از افراد فرصتطلب، سیاستزدا و غیرخودی خودینما تماما بزداید. از این نظر انتخاب افراد شایسته و خلقمحور درصورت حضور در حوزههای انتخاباتیِ هر ناحیه جهت برعهدهگرفتن مدیریتهای بومی شهری و روستایی، با صلاحدید خود شهروندان بهمنزله مشروعیتبخشی به اصل نظام نبوده و میباید از آن بهعنوان حساسیت جامعه نسبت به حق تعیین سرنوشت در حوزه مدیریتهای بومی یاد شود.
در فضایی که نهادها و جناحهایی که در راس نظام و دولت هستند جهت سلب مسئولیت از خود در مقام اپوزسیون حالتی شبحگون به خویش گرفتهاند چنان موجی شکل گرفته که سعی در پاکسازی حافظه تاریخیـ سیاسی و فرهنگی جامعه دارد. این جنگ زرگری که با هدف اغفال جامعه از حقوق حقه خویش صورت میگیرد میبایست قویاً محکوم گردد. لذا با اشراف بر وضعیت موجود و جهت ایفای رسالت تاریخی، جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کردستانـکودار، حزب حیات آزاد کردستانـپژاک، جامعه زنان آزاد روژهلات کردستانـکژار و جامعه جوانان روژهلات کردستانـ ک.ج.ر، مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری را قویا بایکوت و تحریم مینماید.
حزب حیات آزاد کردستانـ پژاک
جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کردستانـ کودار
جامعه زنان آزاد روژهلات کردستانـ کژار
جامعه جوانان روژهلات کردستانـ ک.ج.ر
۱۲/۵/۲۰۱۷
بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۶
منبع: فرات نیوز