نوزدەهم اردیبهشت اوج جنایت جمهوری اسلامی ایران و خلق حماسە قندیل توسط پژاک در تابستان سال ٢٠١١

نوزدەهم اردیبهشت اوج جنایت جمهوری اسلامی ایران و خلق

حماسە قندیل توسط پژاک در تابستان سال ٢٠١١

این متن برگرفتە از قسمت چهل و ششم برنامە ڕێگا و ڕێباز (راه و روش) میباشد. این برنامە
برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین درروزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از طریق
صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕێگا و ڕێباز پخش میشد.

موضوع آموزشی این برنامە: نوزدەهم اردیبهشت اوج جنایت جمهوری اسلامی ایران و خلق
حماسە قندیل توسط پژاک در تابستان سال ٢٠١١ میباشد کە درتاریخ دەهم ماە ژوئن ٢٠٢١
توسط رفیق اهون چیاکو ارائە شدە است.

با درود بە رفقا. در هفتە گذشتە مطالبی را از برگزاری کنگرە اول پژاک تا زمان کنگرە سوم
پژاک ارائە دادیم. در واقع کنگرە سوم پژاک کنگرە تکوین حزبی و ارتقاء کادر انقلابی بود.
همچنین اشارە کردیم کە تا زمان برگذاری کنگرە سوم گریلا در بسیاری از مناطق شرق
کوردستان مستقر شدە بود. در عین حال اشارە کردە بودیم کە استقرار گریلا بە آسانی میسر نشد،
بلکە نتیجە سال‌ها فعالیت و مبارزەای مستمر و مداوم در شهرها و روستاها بود و با انجام
فداکاری‌ها و از جان گذشتگی‌های قابل ستایشی بە آن مرحلە رسیدیم تا بستر فعالیت گریلا در
شرق کوردستان فراهم گردد.

بە هر صورت در سال ٢٠٠٨ و ٢٠٠٩ کار و مبارزه وسعت بیشتری یافت و پیشرفت قابل
ملاحظە ای از آن حاصل شد. خلق کورد استقبال بسیاری از گریلاهای پژاک کرد و پژاک در
سطح ملی و منطقه ای و در بین سایر ملل بعنوان یک نیروی مبارز و رهاییبخش شناخته شد.
همانطور کە در مبحث قبلی ذکر کردیم در سال ٢٠١٠ پژاک اولین کنفرانس خود را برای تجزیە
و تحلیل عملکردهایش بعد از کنگرە سوم، تعین ساختار مناسب تشکیلاتی و اتخاذ تصمیمات جدید
جهت تداوم مبارزە برگزار کرد. در طول سال ٢٠٠٨ و ٢٠٠٩ و ماه‌های اوایل سال ٢٠١٠
رهبر آپو تحلیلات عمیق و ژرفی را در مورد بازترسیم نوین خاورمیانه ارائه داده بود و
استراتژی خط سوم را برای مبارزه و رهایی خلق کورد و دیگر جوامع در چنین وضعیتی
مطرح کردە بود. بدلیل اینکە در مبحثی ویژە از همان آغاز بحث‌های راە و روش (رێگا و
رێباز) خصوصیات خط سوم را تشریح کردەایم نیازی بە شکافتن بیشتر آن در اینجا وجود ندارد.
آنچە کە حائز اهمیت است این است کە پژاک در کنفرانس ٢٠١٠ خود عمیقا و بطور ژرڤ
استراتژی خط سوم را مورد بررسی قرار داد و آن را پایە و اساس کار و فعالیت خود قرار داد.
در همان زمان رهبر عبدالله اوجلان مرحله چهارم مبارزە حنبش آپویی در مسیر رهایی خلق
کورد را اعلا م کرد. این مرحله حفظ دستاوردها وتداوم مبارزات مراحل قبل را در سطح
بالاتری ابراز می‌داشت. این در مقطعی بود کە پژاک بطور سریع مراحلی از مبارزە را پشت
سر می‌گذاشت و ادامە کار فعالیت های تشکیلاتی و مبارزاتی منسجم‌تری را برای تداوم مبارزە
و حفظ دست‌آوردها میطلبید. در واقع برگزاری کنفرانس ٢٠١٠ برای تعین ساز و کارهای
مناسب جهت تحقق این ضرورت بود.
در نتیجە این ضرورت نیز تشکیلات ـ جامعە جوانان شرق کوردستان ـ KCR و ـ جامعە زنان
شرق کوردستان ـYJRK و دیگر نهادهای جنبش آپویی در شرق کوردستان لازم بود که بار
دیگر کار و فعالیت خود را مورد بررسی قرار دادە و طبق شرایط جدید و مرحلە چهارم مبارزە
سازوکارهای مبارزاتی خود را تعین کنند. یکی دیگر از اهداف کنفرانس ایجاد هماهنگی و
جلوگیری از پراکندگی در بین نهادها و حوزەهای متفاوت مبارزاتی جنبش آپویی در شرق
کوردستان بود. در واقع کنفرانس ٢٠١٠ در حد یک کنگرە بە مسائل پرداخت و بسیاری از
موارد را حل و فصل کرد و راە مبارزە و تلاش برای ایجاد سازماندهی مدرن را هموار ساخت.
در همان زمان دولت ایران تمام سعی اش این بود کە در عرصە داخلی، منطقەای و جهانی پژاک
تنها بعنوان یک حزب و جریان صرف نظامی تداعی گردد یا شناختە شود. رژیم در واقع سعی
میکرد کە با اقداماتی پژاک را تحریک کند تا عملکرد پژاک تنها در عکس‌العمل‌های نظامی
محدود بماند و ماهیت پژاک بە بیرون وارونە انعکاس یابد. بە بیان دیگر دشمن میخواست پژاک
اهمیت فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را نادیده بگیرد و تنها به جنگ مسلحانه و
نظامیگری بپردازد تا این نیز بهانه ای باشد برای جمهوری اسلامی ایران برای اینکە از سویی
حملات گستردە را برعلیە پژاک تا سطح نابودی آن صورت بخشد و از سویی دیگردر سطح
بین‌المللی پژاک را به عنوان یک جریان تروریستی معرفی کند.

اما پژاک در چهار چوب تصمیمات و رهنمودهایی کە میخواست در کنفرانس آنها را بە تصویب
برساند بر شیوە مبارزاتی صحیح آگاه بود. پژاک سعی میکرد برنامەای را طرح کند تا بتواند هم
حضور نظامی ـ گریلایی را وسعت بخشد و در عین حال مبارزە را تنها در حوزە نظامی
خلاصە نکند و آنچه را لازمه مبارزه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی است ارتقاء بخشد
تا پژاک تنها مانند یک حزب صرف ملیتاریستی برای بیرون تداعی نگردد.
در عین حال پژاک به خوبی آگاه است که با وجود حکومت استعمارگر و دیکتاتوری مانند
جمهوری اسلامی ایران بدون نیروی نظامی تداوم مبارزه و فعالیت امکان پذیر نیست. ولیکن بە
این واقعیت نیزآگاه است کە اگر مبارزه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تشکیلاتی را مبنا و پایه
قرار ندهد هم در گسترش مبارزە ناکام خواهد ماند و هم اینکە دشمنان پژاک، پژاک را نوع
دیگری به دنیا معرفی خواهند کرد. یعنی معرفی آن به عنوان نیرویی صرفا نظامی که بسیاری
از مسائل را رعایت نمی کند و جریانی فارغ از وجوهات سیاسی و اجتماعی در راستای مبارزە
رهایی ملی و اجتماعی بە بیرون معرفی میگردید.
بنابراین پژاک در کنفرانس خود تصمیم گرفت که به هیچ عنوان در مرزهای ما بین شرق
کوردستان و جنوب کوردستان یعنی مرز ساختگی موسوم بە مرز ایران و عراق عملیات‌
مسلحانه انجام ندهد. بلکه تنها نیروهای خود را در کوهستانهای کوردستان مستقر کند و در آنجا
بە امر آموزش و مدیریت نیروهای خود بپردازد. پژاک سعی میکرد نیروهای خود را بە داخل
شرق کوردستان هدایت کند تا اگر در جایی خطری از جانب دولت ایران موجودیت پژاک و
مردم را تهدید کرد امکان و توان دفاع از خود و خلق را داشته باشند.
لازم بە ذکر است کە در حین برگزاری کنفرانس اول پژاک در سال ٢٠١٠ در حالی کە هنوز
کنفرانس بە پایان نرسیدە بود در تاریخ ١٩آپریل رفیق چیا روناهی در مناطق هورامان طی
توطئه ایی از پیش طراحی شده شهید شد. بعد از بە پایان رسیدن کنفرانس و تنها سە هفتە پس از
شهادت شهید چیا روناهی در تاریخ ٥ مە سال ٢٠١٠پنج رفیق مبارز و فداکار ما در دالاهو به
وسیله همکاری مزدوران رژیم و خائنین بە ملت کورد مسموم و شهید شدند. اسامی این رفقا
چنین بود. رفیق حکیم اهل شهر وان، رفیق شاهین دالاهو اهل کرماشان و از رفقای یارسان،
رفیق خشمهر (رضا فقی سلیمانی) اهل سنندج، رفیق نوپلدا اهل شمال کوردستان و رفیق زوزان
اهل روژآوای کوردستان بودند.
در واقع در واقعە شهادت شهیدان دالاهو خون فرزندان سه قسمت کوردستان در دالاهو به شیوه
ای نا جوانمردانه و به دور از اخلاق جنگ ریخته شد و در هم آمیخت. این نیز از سویی توحش
دشمن و از سویی دیگر اتحاد ملی خلق کورد را تداعی‌گر بود. همه ما می‌دانیم کە جمهوری
اسلامی برای از بین بردن دشمنان خود به هر شیوه ای از توحش و بی‌اخلاقی متوصل می شود.
در واقع شیوه به شهادت رساندن رفقایمان در دالاهو پیامی را در بر داشت و آن نیز این بود که
به رفقا و گریلاهای پژاک نشان دهد که اگر بار دیگر پایشان به منطقە کرماشان و دالاهو برسد

بە آنان سم خواهند داد. چرا کە بدلیل اهمیت فراوان این منطقە رژیم با تمام توان سعی میکند تا
این منطقە بە جنبش رهاییبخش ملی کورد ملحق نشود. در واقع شیوه به شهادت رساندن رفقا با
آگاهی انتخاب شده بود.
رژیم با این شیوە شهادت یعنی از طریق مسموم کردن رفقا میخواست هشدار بدهد کە اگر
گریلاهای پژاک تا کامیاران و مریوان و جوانرود آمده اند و در مقاطع قبلی نیز این مناطق شاهد
حضور مبارزات ملی کوردها بودە است اما منطقه ایلام و کرماشان یعنی مناطق جنوب شرق
کوردستان از حساسیت خاصی برای دولت ایران برخوردار است و ایران به هیچ عنوان اجازە
نمیدهد که مردم این مناطق به مبارزه ملی خود وصل شوند. بە همین دلیل هم هر اقدامی را بە
شدیدترین شیوە جواب خواهد داد تا مانع گسترش مبارزە در این مناطق گردد.
در واقع آن رفقا اولین شهدای ما در دالاهو نبودند. لازم بە ذکر است کە در سال ٢٠٠٨برای
اولین بار گروهی هفت نفره از گریلاهای ما به دالاهو رفتند و من خود شاهد هستم که آن رفقا با
کمترین امکانات عازم دالاهو شدند. این رفقا با وجود کمترین امکانات بیشترین فعالیت را در
دالاهو انجام دادند. در نتیجە فعالیت آنها نیز جوانان بسیاری از این منطقە به صفوف گریلا ملحق
شدند. آنان کارهای تشکیلاتی زیادی را انجام دادند و عملیات‌ موثر مسلحانە را هم در منطقە
دالاهو انجام دادند. اما آن سال برای فصل زمستان در دالاهو ماندگار نشدند و در راه برگشت بە
شاهو بە کمین نیروهای مزدور رژیم افتادند و یکی از رفقا به نام رفیق رونی شهید شد. گروە
دوم رفقا در سال ٢٠٠٩ به دالاهو اعزام شدند و آن گروە هم رفقایی بودند کە طی توطئە مزبور
توسط مزدوران رژیم مسموم و شهید شدند. در واقع این بار دوم بود که ما در منطقە دالاهو
شهید دادیم.
دو هفتە بعد از شهادت رفقای دالاهو جمهوری اسلامی جنایت بزرگ تری مرتکب شد و این
جنایت بعد از دیدار محمود احمدی نژاد رئیس‌جمهور وقت جمهوری‌اسلامی ایران با مقامات ـ
حزب عدالت و توسعە ـ AKP در ترکیە رخ داد. یعنی بعد از ملاقات آنها با همدیگرناگهان خبر
اعدام چهار رفیق مبارز و قهرمان ما منتشر شد که این چهار رفیق و واقعە اعدام آنها برای عموم
خلق کورد و خلق‌های ایران آشناست.
شهید فرزاد کمانگر، شهید شیرین علم هولی، شهید فرهاد وکیلی و شهید علی حیدریان رفقایی
بودند کە در تاریخ ١٩ اردیبهشت سال ٨٩ اعدام شدند. شهید فرزاد کمانگر یک معلم بود اما
تحت هیچ شرایطی تسلیم خواسته های دولت استعمارگر ایران نشد. رفیق فرزاد کمانگر از سویی
با اتکا بە توان و استعداد خود سعی میکرد بە مبارزە ملت کورد بویژە در امر آموزش زبان و
تاریخ کوردستان بە دانش‌آموزانش خدمت کند و از سویی دیگر با پولی که بعنوان حقوق معلمی
دریافت میکرد بخشی از آن پول را هزینه کودکان و دانش‌آموزان خانوادەهای بی‌بضاعت
میکرد و بخش دیگری را هزینه مبارزه و فعالیت‌ میکرد. در واقع مقدار بسیار کمی از پول
حقوق معلمی خود را صرف هزینەهای شخصی و خانوادگی خودش میکرد.

شهید فرزاد انسانی نبود که به فکر منفعت خود باشد و در تمام دوران کار و فعالیتش هیچ گاه فقط
برای خودش نزیست. چرا که اگر برای خود می زیست می توانست امتیازات و منافع زیادی را
برای خود فراهم کند. اما او اهداف ملی و اجتماعی بزرگتری داشت و زندگی را بە حوزە زندگی
شخصی و خانوادگی محدود نمی‌کرد. ایشان در زندان هم بزرگترین مقاومت را کرد.
در واقع درست در زمانی که جمهوری اسلامی از طریق دو دهه سرکوب جامعه را در سکوت
فرو برده بود و زندان تبدیل شده بود به مکانی برای بی اراده کردن و بە تسلیمیت واداشتن و در
نتیجە آن نیزداشت ادبیات مبارزه و مقاومت بە فراموشی سپردە میشد، شهید فرزاد بار دیگر
ادبیات مقاومت و مبارزه را در شرق کوردستان و ایران احیا کرد. وی از طریق ارسال نامەهای
ادبی خود بار دیگر بە کالبد مبارزە دمید و بە مبارزە و مقاومت انگیزە ای تازە بخشید. در نهایت
نیزتبدیل به الگویی از مبارزە و مقاومت برای خلق کورد و دیگر خلق‌های ایران شد.
در واقع ادبیاتی را کە شهید فرزاد کمانگر خلق کرد تداعیگر و احیای آثار انقلابی صمد بهرنگی
و مقاومت مبارزین دوران پهلوی و مقاومت انقلابی‌های دهە شصت خورشیدی در برابر
جمهوری‌اسلامی بود. تا بە حال با وجود گذشت چندین سال از اعدام شهید فرزاد کسی نیست که
بگوید در نتیحه اعتراف و سستی شهید فرزاد مشکلی برایش پیش آمده باشد. این در حالیست کە
من خود آگاهم شهید فرزاد کمانگر حداقل حدود ٢٠٠ نفر را می شناخت که با آنان کار و مبارزه
مشترک انجام دادە بود و بعد از دستگیری شهید فرزاد هم کسی از آنها گرفتار نشد. این نیز بە
این معنی بود کە فرزاد و یارانش سر دادند ولی سر ندادند و تا پای جان اسرار را حفظ کردند.
از سوی دیگر زن کورد، شهید شیرین علم هولی بود که در تجربە زیستی خود ستم ملی، حنسیتی
و طبقاتی را شدیدا تجربە کردە بود. او از ماکو به شاهو آمده بود تا با این ستم ها مبارزه کند.
رفیق شیرین کە از سال ٢٠٠٦ تا ٢٠٠٨ در منطقە شاهو حضور داشت من خود شاهد هستم که
در تمامی فعالیت ها چه فعالیت های نظامی و چه فعالیت های تشکیلاتی پیشتاز بود. در سال
٢٠٠٨ بعد از حمله شدیدی که به بسیاری از مواضع ما از جملە بخش مطبوعات ما شد، رفیق
شیرین علم هولی و رفیق چیا روناهی برای انجام یک عملیات به تهران رفتند و در آنجا عملیات
موثری را انجام دادند. خبر این عملیات بدلیل قدرت و تاثیری کە داشت در همه جا پیچید و در
سطح رسانەهای داخلی و جهانی پوشش دادە شد. اما متاسفانه رفیق شیرین بعد از عملیات در
حیطە منطقە ای کە در آن عملیات صورت گرفت دستگیر شد.
رفیق شیرین بعد از دستگیری بە مدت دو سال در بدترین شرایط تحت شکنجه جسمی و روانی
قرار گرفت اماهیچ کس به وسیله اعترافات شیرین دچار مشکل نشد. چرا کە رفیق شیرین سخت
ترین شکنجەها را تحمل کرد ولی اعتراف نکرد. همبندی های رفیق شیرین نقل می کنند که شهید
شیرین چه تاثیری بر آنان گذاشته است و بسیاری از همبندیهایش هم با وجود گذشت چند سال از
آن اتفاق، هنوز هم مطالبی در وصف شخصیت، منش و اخلاق رفیق شیرین می نویسند و ابراز
میدارند. آنان میگویند: با وجود این که رفیق شیرین تحصیلات آنچنانی نداشته است اما از درک

و بینش بسیار بالایی بر خوردار بوده و اقرار می کنند که بارها از خود پرسیده اند که این چه
مکتبی است شیرین را این گونه پرورش داده است. این در حالی است کە دوستان و همبندی‌های
رفیق شیرین کە این مسائل را ابراز میدارند کورد، آپویی و پژاکی نیستند تا از ناحیە احساس
ملی، حزبی و تعلقات ایدئولوژیک بە رفیق شیرین نگریستە باشند. آنان میگویند کە طی زندانی
بودنش با ابتکار او در زندان مراسم ٨ مارس برگزار میکردیم و در مورد مسئلە زن بە بحث و
گفتگو می‌پرداختیم.
شهید فرهاد وکیلی نیز یک پدر مبارز و میهن دوست بود که می توانست زندگی آرام و بدون
دغدغه ای برای خود و خانوادەاش فراهم کند و آنانی که او را می شناختند بر این موضوع واقفند
کە او داری چنین موقعیتی هم بود کە زندگی آرامی برای خود و خانوادەش تامین کند. اما وقتی
که دید ملتش تحت ستم و ظلم است، آسایش خود را فدای مبارزە در راە رهایی ملت خود کرد. او
سالیان زیادی بە مبارزە پرداخت و بعدها او هم دستگیر شد و بە زندان افتاد. مقاومت شهید فرهاد
هم در زندان مثال زدنی است و با تمام شکنجەهای روانی و جسمانی کە بە او اعمال میشود
کوچکترین تزلزلی را نپذیرفت و چون کوە در برابر ظلم ظالمان ایستاد. حتی یک بار مسئولین
جمهوری اسلامی ایران به شهید فرهاد وکیلی می گویند: نامه ای خطاب به خامنه ای بنویس و
اظهار ندامت و پشیمانی کن تا شاید مشمول عفو واقع شوی. اما شهید فرهاد با لحنی قهرمانانه و
بسیار شجاعانه اظهار می‌کند که باید رهبر شما چنین نامه ای را بنویسد و در برابر خلق‌ ما
ابراز ندامت و پشیمانی کند. چرا که او خلق ما و ملت ما را تحت استعمار و استثماردر آوردە
است. شاید بە این طریق او از سوی خلقمان مورد عفو و بخشش واقع شود. کسانی که در زندان
شهید فرهاد و سه شهید دیگر را شناختەاند و با آنها هم زندانی بودە اند بە کرات در مورد اخلاق
و انسانیت شهید فرهاد و سه رفیق دیگر گفتەاند و ایستار انقلابی آنها را مورد تمجید و ستایش
قرار دادەاند.
نفر چهارم هم رفیق ما علی حیدریان اهل دهگلان بود. رفیق علی نیز نمونەی جوانی و رشادت
بود. او بە صفوف گریلا پیوستە بود و سالیان زیادی در درون نیروی ویژە گریلا فعالیت کردە
بود. او نیز در زندان مانند سە رفیق دیگر مقاومت را پیشە کرد و در دوران زندانیش تردیدی در
اصرار بر مبارزە بە دل راە نداد. لازم به ذکر است که از این چهار رفیق علی کادر حرفەای و
گریلا بودند. رفیق دو تن از آنها یعنی رفیق شیرین و رفیق اما اما رفیق فرزاد کمانگر و رفیق
فرهاد وکیلی از اعضا و کادرهای محلی پژاک بودند کە چون کادری حرفەای و یک ملیتان عمل
کردند و با روح و استقامت گریلایی در میدان مبارزە و کوران مقاومت ظاهر شدند.
بە هر صورت در سال ٢٠١٠بعد از آنکە پژاک کنفرانس اول خود را برگزار کرد با حملات
همە جانبە دشمن مواجە شد. همانطور کە ذکر شد تعدادی از رفقا در عرصە گریلایی طی
اقداماتی توطئەگرانە و با راەاندازی کمین‌ها و عملیات‌ از سوی دشمن شهید شدند. در ١٩
اردیبهشت هم در زندان اوین چهار رفیق ما را اعدام کردند. پژاک در مقابل این حملات و
شهادت رفقا در سطح وسیعی دست به قدامات مسلحانه زد و عملیات‌های گستردە و تاثیرگذاری

را در برابر نیروهای جمهوری اسلامی ایران انجام داد. طی این عملیات ها نیز دەها نفر از
نیروهای دشمن کشتە شدند. سطح این عملیات‌ها بسیار محکم و توانمند بود. تا جایی که از سویی
دشمن را در تنگنا قرار داد و از سویی دیگر هم باعث خوشحالی خلق کورد شد. چرا کە این
عملیات‌ها پاسخی بود به جنایات حکومت اشغالگر جمهوری اسلامی، بویژە جنایت ١٩
اردیبهشت در زندان اوین. لازم بە ذکر است کە این عملیات ها‌ نزدیک به دو ماه به طول
انجامیدند و هر یک از این عملیات‌ها‌ خسارات زیادی را به دشمن وارد آورد. اما خوشبختانه
گریلا در تمام این عملیات‌ متضرر نشد و رفقا چنان دقیق عمل میکردند کە با وجود وارد ساختن
ضربات مهلک بە دشمن، اما خود در عرصە عملیات سالم برمی‌گشتند.
هرچند کە پژاک در کنفرانس خود بیشتر بر روی لزوم ارتقاء فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی
فرهنگی و تشکیلاتی تاکید کرده بود، اما لازم بود که پاسخی محکم هم به این جنایات جمهوری
اسلامی ایران، کە در برابر خلق کورد و گریلا مرتکب شدە بود دادە شود. پژاک با عملیات‌های
نظامی خود به دولت ایران نشان داد که خلق کورد بی صاحب نیست و پژاک توان آن را دارد کە
بە دست‌درازی‌های جمهوری‌اسلامی جواب محکمی بدهد. البتە از سوی دیگر پژاک سعی
میکرد کە در دایرە یک جنگ فرسایشی و بدون نتیجە نیفتد. در نتیجە با دقت و کنترل تمام
عملیات‌هایش را پیش ‌برد.
لازم بە ذکر است کە با پایان سال ٢٠١٠ و ورود بە سال ٢٠١١ در ١٧/٠١/٢٠١١ جمهوری‌
اسلامی دست به جنایت دیگری زد و رفیق هیمن (حسین خضری) را اعدام کرد. رفیق هیمن
یکی از اعضای جامعە جوانان شرق کوردستان KCR و یکی از رفقای مبارز جنبش ما بود.
من خود خاطره ای در ذهن دارم کە مربوط به رفیق حسین و بعد از اعدام این رفیق گرانقدر
میباشد. ما در درون شرق کوردستان دو دوست و رفیق داشتیم که دو سال بعد از اعدام رفیق
هیمن برای دیدار نزد ما بە قندیل آمدند. آنها تعریف کردند که روزی که رفیق هیمن دستگیر شد
شب قبلش در منزل آنها بودە است. می‌گفتند ما با وجود اینکه به رفیق هیمن ایمان داشتیم و بعید
میدانستیم کە در خصوص رابطە خود با ما اعترافی بکند اما با وجود این نیز باز هم نگران بودیم
و دلهرە داشتیم کە شاید رفیق هیمن در زیر شکنجە تاب نیاورد و راز ما را آشکار کند کە ما با
پژاک در ارتباط هستیم و نیروهای دولتی برای دستگیری بە سراغمان بیایند. اما حالا بعد از
گذشت دو سال با وجود اینکە رفیق عزیزمان هم اعدام شد ولی کسی برای دستگیری سراغ ما
نیامدە و هیچ مشکلی برای ما پیش نیامده است. این نیز نشانە آن است کە رفیق هیمن سخنی
راجع ما بە دشمن نگفتە است. این مسئلە باعث شدە بود کە رازنگهداری و مقاومت رفیق هیمن
تاثیر فراوانی بر روی میهندوستان ما باقی بگذارد.
در حالی ما وارد سال ٢٠١١ می شدیم تحولاتی در شمال کوردستان در شرف وقوع بود. در
١٤/٧/٢٠١١ خود مدیریتی ـ دموکراتیک به صورت رسمی در شمال کوردستان اعلام شد. این
موضوع بغیر از ایجاد ترس و واهمە برای دولت ترکیە باعث نگرانی شدید دولت ایران نیز شد.
ایران از ترس اینکە مبادا این پروژە کوردها بر شرق کوردستان هم تسری یابد، در صدد برآمد

تا پیغامی با این مضمون را به ترکیه بفرستد کە نگران نباش من می توانم در توقف این حرکت
کوردها بە یاریی تو بشتابم. چرا کە آنزمان گسترش سازماندهی در شمال کوردستان تا حد بالایی
دولت ترکیە را از اقدام بر علیە ابتکار‌عمل های خلقمان فلج کردە بود و توان تصمیم گیری
برای تقابل جنبش ما را از دست دادە بود.
همزمان در بغداد دولت عراق بسوی برگزاری انتخابات می‌رفت و دولت ایران می‌خواست
فشارهایی به جنوب کوردستان وارد کند و مقامات حکومت اقلیم کوردستان را تحت فشارهایی
بگذارد تا پارت دموکرات کوردستان عراق و اتحادیە میهنی کوردستان طبق خواست و منافع
ایران در جریان انتخابات عراق عمل کنند. خواست جمهوری اسلامی ایران نیز این بود که بە
هر طریقی شدە نوری مالکی به عنوان نخست وزیر عراق انتخاب شود.
از طرف دیگر اتفاقات روژآوای کوردستان و سوریه در حال وقوع بود وایران در نظر داشت
با حمله به مناطق حفاظتی میدیا جنبش ما را مشغول کند و مجال فعالیت و سیاست در روژآوای
کوردستان را از ما بگیرد. بی گمان در کنار همە این اهداف یکی دیگر از اهداف عمدە او
نابودی پژاک بود. چرا کە پژاک قدرتمند شده بود و در کوردستان و حتی در سطح بین المللی
شناخته شده بود و این نیز جمهوری اسلامی را بسیار هراسان کردە بود. همچنین جمهوری
اسلامی احیای مبارزە در شرق کوردستان را بعد از عقب نشینی احزاب کلاسیک بدلیل ظهور
پژاک می‌دانست و این نیز کینەای عمیق و عظیمی را در دل او برعلیە پژاک ایجاد کردە بود.

در نتیجە در تاریخ ١٧/٠٧/٢٠١١جمهوری اسلامی ایران بە قندیل و بە مواضع پژاک حملە
گستردەای را آغاز کرد. این حملە با یک اقدام غافلگیر کننده و حملە به یکی از تپەهایی کە پنج
رفیق جوان ما در آنجا حضور داشتند آغاز شد. این پنج رفیق ما تا آخرین فشنگ مبارزه و
مقاومت کردند و حتی زمانی که به نزد جنازه این رفقا می‌روند مشاهده کردە بودند که هیچ گلوله
ای برای آنان باقی نمانده است. بعد از این اقدام سپاه پاسداران و شهادت رفقایمان جنگ میان
پژاک و ایران گسترش یافت و بە مدت چند روز گریلاهای ما ضربات مهلکی را بە نیروهای
دشمن وارد آوردند.
در اوج جنگ و درگیری بود کە نیروهای ایران بطور غیرە منتظرە در خواست آتش بس کردند.
بعدا متوجە شدیم کە دلیل این سراسیمە بودن دشمن آن بودە است که تمام اعضای تیم فرماندهی
عملیات دشمن درون یک ماشین بر روی یکی از مینهایی کە رفقا بر سر راە آنها گذاشتەاند عبور
کردە و زمانی کە مین منفجر میشود ماشین را منهدم و تمام سرنشینانش کشتە میشوند. این نیز
باعث سراسیمە شدن و ضعف دشمن میشود و دشمن ناچارا درخواست آتش بس و توقف جنگ را
پیش میکشد.

در واقع در جنگ‌ پارتیزانی بدلیل آنکە گریلا واقف است کە از امکان نیروی انسانی و تاسیسات
نظامی بە اندازە ای کە در اختیار دولت است برخوردار نیست، باید در جنگ با دقت بسیار
بیشتری عمل کند. از سوی دیگر نیروهای دولتی و بویژە استعمارگران کوردستان نگاە ابزاری
بە نیروهای خود دارند و از تلف شدن آنها برای نیل بە اهداف شومشان پروایی ندارند. ولی در
جنگ گریلایی چنین نیست و احساس رفاقت انقلابی وجود دارد و نسبت بە جان باختن هر رفیق
احساس تاسف و اندوهگینی زیادی بر رفقا سنگینی میکند. چرا کە هر رفیقی بخشی از ارزش و
وجود سازمان، خلق و انقلاب است و نقش ابزاری ندارد.
در نتیجە وقتی دشمن درخواست توقف جنگ کرد رفقای ما هم بعد از چند روز جنگیدن نیاز بە
اینکە نفسی تازە کنند را لازم دیدند. اما رفقا میدانستند کە دشمن در حال تمهیدات خود برای حمله
ای دیگر است. بە همین دلیل گریلا هم باید خود را آماده مرحلەای دیگر از جنگ میکرد. بعد از
توقف چند هفتەای جنگ، عاقبت مرحله دوم جنگ قندیل شروع شد. ایران کە در مرحله نخست
در تنگنا قرار گرفت، اینبار تنها بە نیروهای قبلی خود اکتفا نکرد وعده ای سرباز خود را کە
بطور ویژە آموزش دادە بود تحت نام سربازان گمنام امام زمان در مرحلە دوم جنگ قندیل وارد
میدان کرد. ولی این نیروها هم در برابر تاکتیكهای گریلا دوام نیاوردند و همگی کشته شدند و
فیلم جنازه های آنها بعد ها در شبکەهای اجتماعی منتشر شد و هنوز هم در یوتیوب موجود
میباشد.

در اینحا لازم است یادی کنیم ازفرمانده افسانه ای شرق کوردستان شهید سمکو سرهلدان ومی
توانیم بگوییم عگید شرق کوردستان که با تاکتیک‌های موثر و قوی و بسیارهوشیارانه و مملو
ازروح و انگیزە آپویی و گریلایی جنگ را فرماندهی میکرد. متاسفانه رفیق سمکو در همان
حنگ و در مرحلە دوم آن با سلاحی که ترکیه به ایران داده بود شهید شد. در واقع در این جنگ
و در میان کشته شدگان ایران، افسران ترک دیده شدند و این نشانگر آن است کە این حملە یک
حملە مشترک بود.

لازم بە ذکر است کە بنابر آماری کە خود دشمن منتشر می‌کرد در آن جنگ صدها نفر از
نیروهایش تلف شدند. در واقع ناتوانی سپاە در این جنگ باعث بروز اختلافات در درون
نیروهای سپاه و حتی در بین ارتش و سپاە شد که ارتش با کنایه به سپاە اعلام کرد ـ اگر شما نمی
توانید بجنگید بگذارید کە ما وارد جنگ شویم ـ. لازم بە ذکر است کە دشمن بعد از شکست در
مرحلە دوم جنگ هم از طریق اتحادیە میهنی، پارت دموکرات کوردستان عراق و KCK باز
خواستار آتش بس و توقف جنگ شد.

پژاک نیز بدلیل اینکە نسبت به جان و مال روستاهای مرزنشین و مناطقی کە در آن جنگ در
جریان بود خود را مسئول میدانست و میدانست کە تداوم جنگ خسارتی را بە آنها وارد خواهد
کرد و همچنین بدلیل پرهیز از افتادن در دایرە جنگ فرسایشی، همچنین بدلیل آنکە در کنفرانس
سال ٢٠١٠ تصمیم گرفتە بود که تا جایی که امکان دارد در درون خود شرق کوردستان جنگ و
مبارزه کند و از جنگ در مناطق مرزی پرهیز کند توقف جنگ را مثبت ارزیابی کرد و بعد از
وارد شدن تلفات زیاد بە دشمن و جانباختن ٢٢ نفر از رفقای با ارزش ما جنگ قندیل بە پایان
رسید.

در واقع در جنگ قندیل ایران دچار شکست شد و ترکیه نیز کە در نظر داشت در صورت
پیشروی ایران در قندیل او نیز در مناطق خاکورک حملە را آغاز کند بعد از شکست ایران از
انجام حملە زمینی صرف‌ نظر کرد و نیروهایش را بە عقب کشید و تنها بە صورت حملە
هاوایی بە مواضع جنبش ما، وارد عمل شد.
اما ایران احزاب اقلیم را تحت فشار قرار داد و از طریق آنان خواستار استقرار نیروهایش در
بخش‌هایی از مرز بین جنوب و شرق کوردستان شد. در واقع با وجود آنکه پارت دموکرات
کوردستان عراق و اتحادیە میهنی کوردستان خود مستقیما وارد این جنگ نشده بودند، اما به
نوعی آنان هم به نفع ایران عمل می کردند و در طول جنگ قندیل رفقای ما را تحت محاصره
قرار داده بودند و نمی گذاشتند هیچ وسیله ای و آذوقەای به راحتی بە دست گریلا برسد. حتی
١٢٠٠٠ پیشمرگه را در منطقە پشتدر کە محلی نزدیک بە قندیل است مستقر کرده بودند که اگر
ایران موفق شد قندیل را بە تصرف خود درآورد آن را تحویل این نیروها بدهد. چون می‌دانستند
کە بدلیل شرایط بین‌المللی ایران نمی تواند در انجا مستقر شود و ایران نیز این قول را بە آنها
دادە بود کە در صورت همکاری و ایجاد محاصرە مناطق گریلا برای جلوگیری از رسیدن آذوقە
و مهمات بە آنها، بعد از پیروزی ایران در جنگ با پژاک، آنها هم بە این شیوە منتفع میگردند.

بە هردلیل ایران از طریق حکومت اقلیم کوردستان و تحت فشار قرار دادن آن ادعا میکرد که با
توجه به قرارداد الجزایر ایران باید بە طول ٥ کیلومتر در داخل خاک جنوب کوردستان مستقر
شود. حکومت اقلیم کوردستان نیز ازKCK و PJAK درخواست میکرد کە این حق ایران است
و باید بە او اجازە دادە شود کە نیروهایش را در مناطقی از قندیل بویژە در تپە جاسوسان مستقر
کند. بی گمان پژاک نمی توانست این را قبول کند و میگفت حکومت ایران یک دولت اشغالگر
است در مورد چه مرزی صحبت می کند!؟ اما حکومت اقلیم کوردستان بسیار هراسان شده بود و
میگفت اگر بعضی از خواستەهای ایران را نپذیریم ایران می تواند ضرر و زیان بزرگی را به
موقعیت حکومت اقلیم کوردستان وارد کند و باید این خوستە او را بپذیریم.

عاقبت در نتیجە وساطت حکومت اقلیم کوردستان و KCK پژاک هم جنگ را متوقف کرد. به
مدت دو سال یک وضعیت آتش بس برقرار گشت و می توانیم بگوییم ایران در طی این دوسال
خیلی محتاط عمل می‌کرد. در نتیجە آن هم تا سال ٢٠١٣ اعدام‌های سیاسی و بویژە اعدام
اعضای پژاک را متوقف کرد. نسبت به قبل کمتر بە عملیات و کمین گذاری در مناطق گریلا
دست میزد و این فرصت نیز باعث شد که گریلا نیروی خود را در سطح بالاتری برای کار و
فعالیت تبلیغاتی و تشکیلاتی مستقر کند. البتە در دوران آتش بس نیز هرازگاهی پژاک و ایران با
هم درگیری‌های محدود مسلحانه در بعضی مناطق با همدیگر داشته اند.
در واقع هرچند کە پژاک هم سعی کردە باشد که از درگیری‌های غیرە لازم پرهیز کند اما کم و
بیش درگیری‌هایی هم رخ دادەاند که یا اعلام نشده و یا بخش اندکی از این درگیری‌ها رسانەای
شده اند. البتە در سال ٢٠١٣ روحانی رییس جمهور وقت ایران شد و با سر کار آمدن دولت
روحانی جمهوری اسلامی ایران مرتکب جنایت دیگری شد و رفیق حبیب الله گلپریپور و رضا
مامندی از اعضای پژاک را اعدام کرد و بە این طریق دیگر عملا آتش بس معنی خود را از
دست داد.

رفیق رضا مامندی یکی از کادرهای محلی پژاک بود و در راستای سیاست های پژاک فعالیت
میکرد. اما رفیق حبیب الله گلپری کادر حرفەای بود و سالیانی در کوهستان‌های کوردستان
فعالیت گریلایی داشتە کە مدتی برای فعالیت مخفیانە بە داخل شرق کوردستان رفتە و در آنجا
فعالت میکرد کە بعد از مدتی توسط نیروهای جمهوری‌اسلامی دستگیر شد. رفیق حبیب اللە
گلپری پور بعد از متحمل شدن شکنجەهای سخت جسمی و روانی عاقبت در سال ٢٠١٣ بە
همراە رفیق رضا مامندی اعدام شدند. زمانی که رفیق حبیب الله گلپری پور را به سوی چوبه
اعدام می برند به هم بندی هایش گفته بود: ـ از خلقم طلب بخشش کنید، چون توانم فقط در این حد
بود ـ، اساسا این گفتە رفیق حبیب الله تداعی همان روح مقاومت رفیق محمد خیری دورموش
است که در زندان آمد با تمام مقاومتی که کرده بود، در آخرین لحظات زندگیش گفته بود: ـ بر
روی سنگ قبرم بنویسید که بدهکار انقلاب کوردستان است ـ. حقیقتا موضع انقلابی رفیق حبیب
الله گلپری‌پورنمود واقعی روح آپویی و ایستار انقلابی شیوە و طرز کادر بودن در پژاک میباشد.

در واقع سال های ٢٠١٢و٢٠١٣ سال‌های آغاز و ارتقاء انقلاب روژآوا بە پیشاهنگی جنبش
آپویی بود. پژاک هم بعنوان بخشی از جنبش آپویی و همچنین بعنوان بخشی از نیروی مبارزە
ملی در کوردستان و بعنوان نیروی موثر در درون ـ مجمع جوامع کوردستان ـ KCK نمی
توانست نسبت به رخدادهای روژآوا بعنوان بخشی از کوردستان بی تفاوت باشد. طی این سال‌ها

پژاک نقشی اساسی را در تقویت انقلاب روژاوا ایفا کرد و انقلاب روژآوا نیز باعث ارتقاء
فرهنگ مقاومت و امید بە مبارزە در میان خلقمان در شرق کوردستان شد. چون کە انقلاب
روژاوا تبدیل شد به یک امر و دغدغه جهانی و مسئلە کورد را در سطح جهان بە موقعیت
بالاتری هدایت کرد. بی گمان این نیز برای کل مسئلە کورد و کورد در بخش های دیگر
کوردستان حاوی فواید ارزندەای بود.

در واقع دشمن هیچ زمانی دشمنی با کورد را بە یک بخش از کوردستان محدود نساختە و کورد
را برای اهداف دشمنی خود بعنوان یک کل و یک پاکج نگریستە است. در نتیجە ما هم نمی
توانیم مساله کورد را بخش بندی کنیم و بگوییم هر بخش تنها مسئول حل مسائل خود است و
نباید هیچ نقشی در آزادی بخش‌های دیگر کوردستان ایفا کند. پژاک هم هیچ وقت بخش گرایانە
بە مسائل کوردستان ننگریستە و با تلاش جهت ارتقاء مبارزە در شرق کوردستان همیشە سعی
کردە بە مبارزە رهایی در راە کل کوردستان نیرویی موثر باشد. البتە هیچگاە حمایت فعال پژاک
از انقلاب روژآوا باعث نشد کە مبارزه و کار و فعالیت در شرق کوردستان (روژهەلات) متوقف
گردد. ولی این را نیز نمیتوان انکار کرد کە بخشی از نیرو و توان پژاک نیز بە حمایت فعال از
انقلاب روژآوا اختصاص یافت.

در هر صورت در سال ٢٠١٤ پژاک چهارمین کنگره خود را برگزار کرد و تغییراتی در شیوە
مبارزە و منطبق با شرایط جدید را در دستور کار قرار داد. در همان سال (٢٠١٤) ـ جامعه
دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان ـ کودار نیز تاسیس شد. اساسا پژاک از ابتدا برای ایجاد
زمینە جهت تبیین سیستم کنفدرالیسم ـ دموکراتیک کار و مبارزه انجام داده بود و بعد از ده سال
معتقد بود که جامعه به سطحی از شناخت در مورد پروژە پژاک رسیده است. در نتیجە امکان
برساخت مقدمات طرح سیستم کنفدرالیسم ـ دموکراتیک و اعلام یک قراداد اجتماعی مبتنی بر آن
را برای شرق کوردستان فراهم شدە ارزیابی کرد.
پژاک در آغاز هم معتقد بود کە یک حزب هرچقدر قوی، دموکراتیک و در راستای منافع ملی و
اجتماعی نیز باشد نمی‌تواند کل جامعه را در گسترە سازمانیابی حزبی خود در بر گیرد و نیاز
به تشکیل سیستمی است کە تمامی افراد، اقشار و گروهای اجتماعی با هر عقیدە و باوری را بر
مبنای دمکراسی، منفعت ملی و اجتماعی در یک جامعە آزاد و دموکراتیک سازمان یابند. این
امر نیز هم برای مرحلە مبارزە و هم برای مدیریت اجتماعی میتواند کارساز باشد. کودار
درنتیجە این نگرش تاسیس شد.

البتە این اقدام یعنی تاسیس کودار منتقدانی را هم پیدا کرد. منتقدین ابراز میداشتند که قرارداد
اجتماعی باید در بطن اجتماع صورت بگیرد نه در کوهستان گروهی آن را تنظیم کنند. اما در
واقع د رتشکیل کودار افراد و گروهای زیادی کە در درون جامعە بودند و به عنوان فعال مدنی
و اجتماعی خارج از حوزە گریلایی فعالیت میکردند نقش مستقیم در تنظیم قرارداد اجتماعی
کودار داشتند و بسیاری هم وجود داشتند کە بە رفقا مشاورە میدادند. یعنی میهن دوستان و فعالین
زیادی وجود داشتند کە بعنوان فعال مدنی و اجتماعی در شهر و روستای خود کار و فعالیت می
کردند و با ارسال نظرات خود بە رفقا در تشکیل کودار سهیم بودند. اما با توجە بە شرایطی کە
ما در آن قرار داشتیم امکان مشارکت علنی و گستردە خلق‌مان امکانپذیر نبود و باید بعد از
رهایی و امکان فعالیت علنی در جامعە، دخالت مستقیم خود جامعە در برساخت کنفدرالیسم ـ
دموکراتیک و ارتقاء نهادهای کودار بطور رادیکال دخیل گردد.
در واقع در بسیاری جوامع دیگر نیز مواقعی وجود داشتە است که عده‌ای برنامه ای را طراحی
کردە باشند کە در شکل کلی آن منافع اجتماعی و ضمانت اجرایی آن را در جامعه دارا بودە باشد
و چهارچوب کلی آن مورد قبول واقع شدە باشد و بعدها با مشارکت گستردە اجتماعی مواجە شدە
بودە باشد. البتە این قرارداد نباید بطور دیکتەوار و آمرانە بر جامعە تحمیل گردد و باید جامعە در
نقد و بررسی آن، رفع کاستی‌ها، تکمیل و گسترش آن نقش سوبژگی داشتە باشد و در نهایت از
یک طرح الیتی بە یک قناعت، درک و عمل عمومی در سطح جامعە تبدیل شود. مثلا قرارداد
اجتماعی روسو ابتدا تمام مردم فرانسە در تنظیم آن شرکت نداشتند و تنها به وسیله یک نفر
نگارش شد اما بعد ها گروهی مشاهده کردند که امکان پیاده کردن آن در اجتماع وجود دارد و
برای آن کار کردند و حتی آن را بە نیروی محرکە انقلاب کبیر فرانسە تبدیل کردند.

بە هر تقدیر کودار تشکیل شد و اعلام آن بخش‌های وسیعی از جامعه را بە این امر آگاه کرد که
الزاما محبور نیست در یک حزب و یا در نهاد دولت خود را سازمان دهد، بلکە می تواند سیستم
اجتماعی خود را داشته باشد. در چنین سیستمی جامعە هم نهادهای لازم خود را برساخت مینماید
و هم اینکە مجبور نیست تحت انقیاد نهاد دولت در بیاید. حزب مبارز هم باید هدفش جز تبیین
یک سیستم اجتماعی و نهادهای فراگیر نباشد و برای آن پیشاهنگی جامعە را در دستور کار
قرار دهد. حزب مدرنیتە ـ دموکراتیک نمی تواند به مثابه حزب کلاسیک و در چارچوب مدرنیتە
ـ کاپیتالیسم عمل کند و سعی کند جامعە را تحت انقیاد خود و نهادهای استثماری دولت گرا
دربیاورد. بە هر تقدیر اعلام کودار بازتاب زیادی را در سطح جامعە داشت و مورد پیشوازی
بخش بسیار وسیعی از جامعە شرق کوردستان قرار گرفت. اما در کوردستان وضعیتی پیش آمد
که باعث شد کودار و پژاک نتوانند تمام برنامه های خود را در طی این سالها به طور کامل پیاده
کنند کە در ادامە اشاراتی بە علل آن خواهیم داشت.

در واقع در سال ٢٠١٤ حملات به کوردستان بسیار شدت یافت. حمله به روژاوا، شنگال و بویژە
بە کوبانی به اوج خود رسید. در هر صورت از سال ٢٠١٤ تا ٢٠١٩ شدیدترین حمله ها به خلق
کورد انجام گرفت و در این راستا ـ حزب حیات آزاد کوردستان ـ پژاک ـ و ـ جامعه دمکراتیک
و آزاد شرق کوردستان ـ کودار نیز سعی کردند در مقابل حملاتی کە بە روژآوا و شنگال در
جریان بود مسئولانه عمل کنند. این نیز یک مسئولیت انسانی و ملی بود و بغیر از کودار و پژاک
بسیاری دیگر از نیروهای ملی و اجتماعی کوردستان نیز در همین راستا حرکت کردند. وقتی کە
این مسئلە بە یک امر ملی، اجتماعی و انسانی در سطح کوردستان، منطقە و جهان تبدیل میشود
بعید است کە انتظاری غیر از این از پژاک و کودار وجود داشتە باشد.

اتفاقا این احساس ملی و انسانی در سطحی در شرق کوردستان فراگیر شدە بود کە بسیاری از
افرادی که در شرق کوردستان خود را به روژاوا رساندند و شهید شدند عضو و گریلای پژاک
نبودند. بسیاری از آنها جوانانی بودند کە بدون اینکه پژاک اطلاع داشته باشد و رابطەای
سازمانی با پژاک داشتە بودە باشند از ایلام تا ماکو مرزها را در نوردیدند و خود را به روژاوا
رساندند تا از انسانیت و ملت خود حفاظت کنند و در برابر داعش خونخوار بجنگند. وقتی کە
احساس ملی و انسانی تا این حد ارتقاء یافتە کە مردم شرق کوردستان بطور خودجوش از روژآوا
و شنگال پشتیبانی میکنند، کودار و پژاک کە این را انکار نمی کنند بخشی از جنبش آپویی
میباشند و از اعضای ـ مجمع جوامع کوردستان ـ ک ج ک هستند، چگونه می توانند نسبت به
روژاوا و شنگال احساس مسئولیت نداشتە باشند!؟

با این وجود نیز در سال ٢٠١٦ پژاک کنگرە پنجم خود را برگزار کرد. نتایج کار و فعالیت خود
را از کنگرە چهارم بە بعد مورد نقد و بررسی قرار داد و تصمیمات جدید را در راستای ارتقاء
مبارزە اتخاذ کرد. لازم بە ذکر است کە از کنگرە اول تا کنگره چهارم پژاک که در سال ٢٠١٤
برگزارشد، رفیق مهندس رحمان حاجی احمدی ریاست پژاک را بر عهده داشت و از ٢٠١٤ به
بعد و طبق تصمیم کنگرە چهارم سیستم تک ریاستی حزب تبدیل شد به سیستم ریاست مشترک
ودر این کنگرە رفیق حاجی احمدی و رفیق اویندار ریناس به ریاست مشترک پژاک انتخاب
شدند.

همچنین از کنگرە اول تا کنگرە چهارم حد نساب مشارکت زن و مرد در درون رهبری پژاک
٤٠٪ بود. یعنی باید حداقل حضور هیچکدام از زن و مرد پایین‌تر از ٤٠٪ نباشد و ٢٠٪ در
صد باقی هم بماند برای میزان مشارکت زن و مرد کە هرکدام از این جنسیت‌ها بە اندازە میزان
مشارکت خود از آن سهم ببرند. اما از کنگره چهارم به بعد شیوە مشارکت زن و مرد در سطح

رهبری و نهادهای زیرمجموعە تبدیل شد به حضور مساوی٥٠٪. در نتیجە در کنگرە چهارم یک
رفیق زن و یک رفیق مرد برای ریاست مشترک پژاک و ٦ رفیق زن و ٦ رفیق مرد برای
مجلس پژاک انتخاب شدند. کنگرە های بعدی هم از این تصمیم طبعیت کردەاند.

لازم بە ذکر است کە گریلا در جواب بە این حملات دشمن و شهادت رفقا عملیات موثری را در
منطقە مریوان صورت داد کە بازتاب بسیاری در میان خلق و رسانەها داشت. عملیات گریلا
حملە بە یکی از پایگاەهای عمدە دشمن در منطقە مریوان واقع در روستایی تحت نام دری بود.
این پایگاە نیز بە پایگاە دری معروف بود. بە هر صورت در نتیجە این عملیات گریلا، انبار
مهمات دشمن منفجر شد. بە این دلیل نیز پایگاە با خاک یکسان شد و تعداد زیادی از نیروهای
دشمن کشتە شدند.

در واقع این دو تصمیم، یعنی تبدیل ریاست حزب بە فرم ریاست مشترک و حضور ٥٠٪ زنان
از گامهای مهم پژاک و از تصمیمات مهم کنگرە چهارم پژاک بودند. درعین حال این برای
اولین بار بود که در شرق کوردستان سیستم ریاست مشترک و حضور ٥٠٪ زنان در رهبری
حزب صورت می‌گرفت. لازم بە ذکر است کە کودار نیز از همان آغاز این رویە را پیش گرفت
و سیستم ریاست مشترک و حضور ٥٠٪ زنان و مردان را در برنامە خود قرار داد و عملی
کرد.
لازم بە ذکر است کە در کنگره پنجم پژاک کە در سال ٢٠١٦ برگزار شد رفیق سیامند معینی
فرزند شهید سلیمان معینی (سلیمان معینی رهبر جنبش ٤٦ و ٤٧ کە توسط بارزانی‌ها شهید شد
و جنازە آن تحویل رژیم پهلوی دادە شد) و رفیق زیلان وژین بە ریاست مشترک پژاک انتخاب
شدند کە هنوز هم این وظیفە را بر عهدە دارند.

از سال ٢٠١٦ و بویژە از سال ٢٠١٧ بە بعد حمله شدیدی در چارچوب جنگ ویژە بر علیه
پژاک در جریان است کە نسبت بە مراحل قبلی ابعاد جدیدی بە خود گرفتە است. از سویی حمله
های عوامل خط خیانت که مسولیت پذیری پژاک نسبت به روژاوا را هدف قرار میدهد و از
سویی دیگر حمله های جنگ ویژە جمهوری اسلامی ایران بر علیە پژاک شدت بیشتری
یافتەاست. متاسفانە خط کلاسیک شرق کوردستان نیز از چنین هجمەهایی حمایت میکند و از سر
تنگ ‌نظری آب بە آسیاب جنگ ویژە استعمارگران کوردستان و خط خیانت بر علیە جنبش
آپویی میریزد.

در واقع میتوان گفت حمله هایی مشترک از سوی افراد و گروەهایی از ایادی اطلاعات ایران،
میت ترکیه و پاراستن پارتی بر علیە جنبش آپویی درکل و پژاک بطور ویژە در جریان است که
بطور علنی و غیرە علنی مورد حمایت و خواست بعضی از نیروهای کلاسیک شرق کوردستان
هم میباشد. شیوە این هجمەها بە پژاک را سعی میکنیم در بحث جداگانەای مورد تشریح مفصل
قرار دهیم.

متاسفانە در ١٤/١٠/٢٠١٦ دوازدە تن از رفقای قهرمان ما در منطقە سلاس و باواجانی شهید
شدند. اسامی این رفقا بە ترتیب رفقا فواد شورشگر، ولات کوردستان، دارا ئیدر، هلو زریبار،
خبات نیشتمان، باور آرتین، جمیل تولهلدان، آکیف سیمورغ، کوچر میدیا، چیا لیلاخ، دژوار
زاگروس و بروسک باز بودند که هر کدام از آن ١٢ رفیق خود فرمانده ای شجاع و ورزیده
بودند که از داست دادن هریک از آنها برای انقلاب شرق کوردستان و پژاک خسران و زیان
بسیار بزرگی بود. در همان سال یکی از کادرهای پژاک رفیق کمال پینجوینی و رفیق صادق
سالیاوایی که یکی از میهندوستان منطقە پینجوین در جنوب کوردستان بود به شیوه ای
ناجوانمردانه توسط مزدوران جمهوری اسلامی در منطقە پینجوین ترور شدند .این دو واقعە نیز
قسمتی از گذشتە غم انگیز مبارزه ما در این سالها میباشد کە اشارە بە آن ضروری بود.

لازم بە ذکر است کە در سال ٢٠١٨ پژاک و کودار دو نقشه راه را منتشر کردند کە بازتاب
زیادی در درون افکار عمومی شرق کوردستان و ایران داشت. نقشه راهی برای تمام ایران و
نقشه راهی مخصوص برای شرق کوردستان. انتشار این دو نقشه راه از سویی مورد استقبال
گستردە افراد و گروهای اجتماعی واقع شد و از سویی دیگر هم مورد انتقاد بعضی از افراد و
گروەها شد. بعضی از آن انتقادها بجا و سازنده بودند که پژاک آنان را پذیرفت و از آنان برای
گام‌های بعدی استفاده کرد. اما بودند کسانی که بدون آنکه شناختی از برنامه داشته باشند شمشیر
را از رو بسته و مثل همیشه عدم آگاهی، کوتەبینی و غرض خود را زیر لوای نقد و انتقاد ابراز
کردند.
در سال ٢٠١٨ و بعد از انتشار نقشە راە پژاک و کودار، جمهوری اسلامی ایران در پینجوین
مرتکب جنایت دیگری شد و یکی دیگر از کادرهای فعال پژاک رفیق اقبال مرادی را ترور کرد
کە بە نوعی جوابی بود در برابر نقشە راە پژاک و نشان داد کە جمهوری اسلامی تا چە اندازە از
راە‌کارهای دموکراتیک واهمە دارد. با فاصله کمی از این جنایت جمهوری اسلامی جنایت
دیگری را مرتکب شد و ٤ رفیق ما در هورامان و سنندج به نام های رفیق ارگش کارزان،
رفیق تولهلدان سنە، روژهات شر و دلوفان فردا در نتیجە حملە جمهوری اسلامی شهید شدند.

شهید آرگش اهل کامیاران و شهید تولهلدان اهل سنندج از اعضای رهبری پژاک و کودار بودند.
می توانیم بگوییم که پژاک حزبی است که در سطوح مدیریتی بالا شهیدان زیادی داده است. در
طول این سالها دەها نفر از اعضای مجلس و رهبری پژاک شهید شده اند و این نشانگر آن است
که مدیریت در پژاک فدایی بودن، پیشاهنگی و جسارت می‌باشد نە مقامی برای راحت‌طلبی و
تامین منافع شخصی.

گاها انتقادهای زیادی هم می شود مبنی بر اینکه پژاک آن نقشی را که باید ایفا کند تا به حال ایفا
نکرده است. بی گمان پژاک عاری از کم و کاستی نیست و باید طبق انتظاری کە از او میرود
مورد نقد و بررسی نیز قرار بگیرد. چرا کە پژاک با تمام فداکاریها و عملکردهایش تا به حال
نتوانستە که تمامی انتظارات خلق را براورده کند. همچنین امکان اجرا کردن برنامه هایی را که
خود طرح کردە است هنوز بە انداز کافی مهیا نکردە است. درست است کە موانع هم بر سر راە
وجود دارند ولی با این اوضاع نیز پژاک می توانست بسیار فعال‌تر ظاهر شود. اما از سویی
دیگر نباید هیچ کدام از کاستی‌ها و ضعف‌ها باعث شود که قهرمانی ها و مبارزات پژاک تحت
شعاع ضعف‌ها قرار گیرد و واقعیت وارونە جلوە دادە شود.

با وجود تمام موانع و وضعیتی کە بە آن اشارە شد واحدهای گریلایی پژاک از سال ٢٠١١ تا
سال ٢٠١٨ در طی این شش هفت سال به مناطق جدیدی مانند قسمت‌هایی از لرستان، مناطق
جنوبی ایلام، مناطق شرقی کرماشان از جملە لکستان و مناطق دیگری از شرق کوردستان مانند
هاوشار، گروس و لیلاخ رسیدند. پژاک هیچ وقت سنگر مقاومت شرق کوردستان را رها نکرده
است. در واقع حضور گریلایی آنهم بطور مداوم در شرق کوردستان خود بە تنهایی ایستاری
قوی و مقاومت‌طلبانە را میطلبد. یک روز ماندگار شدن در زمستان شاهو و دالاهو و سایر
کوههای کوردستان و از طرف دیگر وقتی همیشه در معرض حمله دشمن بودن در میان باشد
تداوم مبارزه لازمه اش جز اراده ای فولادین نیست و خواستار مقاومت وصف ناپذیر است.

از طرفی دیگر مبارزاتی که پژاک در روژاوا انحام داد و حمایتی که خلقمان در شرق
کوردستان با پیشاهنگی پژاک از خلقمان در شمال و جنوب کوردستان انجام دادند را هم نباید
نادیده گرفت. فرهنگ خودمدیریتی را هم مبارزات جنبش آپویی و بویژە پژاک در شرق
کوردستان بە یک فرهنگ عمومی ارتقاء داد. این را نیز به خلق آموخت که نباید همیشه منتظر
دولت ها باشند. خلق‌مان درشرق کوردستان در کنار حمایت‌هایی کە از خلق کورد در سایر
بخش‌های کوردستان میکرد از مبارزات خلقمان در سایر بخش‌ها نیز نیرو و الهام میگرفت.
برای نمونە خود مدیریتی خلقمان در شمال کوردستان را مشاهدە میکرد و از آن تاثیر میگرفت و

همچنین از خود مدیریتی روژاوا امید و قوت قلب می گرفت و بە این طریق ناامیدی را که بعد
از عقب نشینی احزاب کلاسیک دچارش شدە بود می‌زدود و با توانی کە از پیشاهنگی جنبش
آپویی میگرفت یاس و ناامید بە امیدواری تبدیل می‌شد.

خلقمان در شرق کوردستان وضعیت رهبر آپو را در امرالی با دقت پیگیری میکرد و از
رهنمودهای ایشان کە تاکید بر سازماندهی اجتماعی و نیروی ذاتی جامعە برای تبیین خود
مدیریتی و روح همیاری داشت پیشوازی میکرد. ما در بلاهای طبیعی مانند زلزلە سال ٢٠١٧
مناطق کرماشان در شرق کوردستان بە عینە دیدیم که مردم شرق کوردستان نسبت به ده، بیست
سال قبل‌تر از این حادثە چقدر تغییر کرده بودند و روح سازماندهی و همیاری و همکاری در
میانشان تا چە اندازە ارتقاء یافتە بود. ما در این زلزله دیدیم که خلق چگونه خود جوش به کمک
هم میهنانشان می‌شتافتند و خود امورات و بحران زلزلە را مدیریت میکردند.

این یک نکته و نکته دیگر این است که پژاک هدف اصلیش رهایی و آزادی شرق کوردستان
است. همچنین نیرویی موثر در مبارزە برای رهایی و آزادی خلق کورد در سایر بخش‌های
کوردستان است و با توجە بە توان خودش برای سایر خلق‌ها و جوامع تحت ستم ایران، منطقە و
جهان نیرویی حامی میباشد. ما نباید زرەای در این تردید بە دل راە دهیم کە پژاک جز این هدف
دیگری را دنبال میکند. اگر در این مسئلە تردید داشتە باشیم قطعا تحت تاثیر تبلیغات عوامل
جنگ ویژە از سوی دشمنان پژاک درخواهیم آمد.
البتە این درست است کە بسیاری موارد وجود دارند که ما به عنوان پژاک آنها را بطور دقیق
مورد تحقیق و تحلیل قرار ندادەایم. این هم باعث ضعف‌هایی در عملکرد ما شدە است. در نتیجە
آن نیز انتقاداتی صحیح از سوی خلقمان و دوستانمان بطور مشفقانە متوجه ما میشوند. انتقاداتی
کە درست هستند و البتە ارادەای هم برای پذیرفتن و رفع آنها در درون پژاک موجود است. البتە
بسیاری از کارهایی هم کە باید انجام میگرفت ولی تا کنون انجام نگرفتە است، دلایل سیاسی خود
را دارد و با وضعیت کلی جهان، منطقە و کوردستان مرتبط است کە سعی میکنم در ادامە بحث
بە آنها اشارتی داشتە باشم.

رفقا توجه کنید از سال ٢٠٠٠ تا سال ٢٠١٠و ٢٠١١ روژاوای کوردستان در یک وضعیت
نسبتا مسکوت قرار داشت. چون سال ٢٠٠٠ در بین اسد و دولت ترکیە قرارداد ادنا منعقد شدە
بود و طبق آن دولت بشار اسد بایستی کاملا در کورد ستیزی با دولت فاشیست ترکیە همسو
میشد. در نتیجە آن نیز اگر در روژآوای کوردستان کوچکترین فعالیتی از سوی کوردها انجام
میگرفت بە شدیدترین شیوە سرکوب میشد. حتی وضعیت برای کوردها بدتر از شرق کوردستان

و شمال کوردستان شدە بود. میدانیم کە ـ حزب اتحاد دموکراتیک ـ PYD در سال ٢٠٠٣
تاسیس شد و تا مدتی آنچنان مطرح نبود. چرا کە بسیاری از فرصت‌های فعالیت در سوریە و
روژآوای کوردستان نسبت بە قبل بسیار محدود شدە بودند. یعنی هرچند PYD شروع بە کار
کردە بود ولی واقعا در ابتدا تاثیر چشمگیری نداشت تا بتواند تشکیلات گستردە و فعالیت عمدەای
را صورت بخشد. درست است کە پیشتر رهبر آپو و جنبش آپویی آگاهی زیادی را بە خلق
روژآوای کوردستان بخشیدە بودند و مردم را هم سازمان دادە بودند ولی بدلیل قرارداد ادنا در
طی دە سال اعمال زور و خفقان از سوی دولت اسد وضعیت بسیار بغرنج شدە بود و هنوز
PYD آن فرصت را نیافتە بود کە سازماندهی و فعالیت‌ها را بە سطح وسیع اجتماعی برساند.

در شمال کوردستان نیز از سال ٢٠٠٠ تا سال٢٠٠٥ حمله های آنچنان عریان و گستردەای بە
گریلا و خلق در جریان نبود و دولت ترکیە بیشتر داشت در چارچوب جنگ نرم بر علیە خلق و
جنبش عمل میکرد. شیوەهای این نوع جنگ‌ها هم برای هرکس مشهود نیستند. از سویی دیگر
دولت ترکیه در طی این سال‌ها بر این باور بود که افراد تصفیەگری مانند فرهاد (عثمان
اوجالان) و بوتان (نظام‌الدین تاش) در درون خود جنبش وجود دارند و در تلاشند که از درون
این جنبش را تصفیه کنند. پس انجام عملیات‌ها و هجمەهای عریان و وسیع را در برابر جنبش و
خلق ضروری نمیدانست. در ضمن ـ حزب عدالت و توسعە ـ AKP بە رهبری اردوغان نیز
تازە بە مسند قدرت رسیدە بود و هنوز در تلاش استحکام بخشی بە پایەهای قدرت خود بود و در
آن اوان ناچارا مدارا را برگزیدە بود.

البتە از سال٢٠٠٥ بە بعد و پس از شکست تصفیەگران در درون جنبش، حمله های کنترل‌ شده
ای از سوی دولت ترکیە بر علیه PKK انحام میشد و گریلا هم عملیات‌های موثر ولی محدود
را انجام میداد ولی جنگ شدیدی در جریان نبود. در سال ٢٠٠٩ نیزدر بین PKK و دولت
ترکیە نشست اسلو در جریان بود کە دولت ترکیە وانمود می‌کرد خواهان حل مسئلە کورد از
طریق دیالوگ و راهکارهای مسالمت آمیز است. هرچند کە نشست اسلو بە شکست انجامید ولی
بعد از دو سە سال باز پروسە آشتی آغاز شد کە در نوروز ٢٠١٣ اعلام گشت. منظور این است
کە در شمال کوردستان نیز وضعیت جنگی شدید تا سال ٢٠١٥ در جریان نبود. در واقع بعد از
اعلام خودمدیریتی شمال کوردستان در سال ٢٠١٥ و حملە دولت ترکیە بە شهرهای شمال
کوردستان بود کە بە جنگ خندق شهرت دارد وضعیت تغییر کرد و یک وضعیت جنگی وسیع و
مداوم در شمال کوردستان آغاز شد کە تا کنون هم در جریان است.
طی این سالها نیز در جنوب کوردستان یک آرامش نسبی برقرار بود. در سال ٢٠٠٣ دیکتاتوری
صدام حسین سقوط کرده بود و حکومت اقلیم کوردستان تشکیل شده بود. در نتیجە آن نیزوضعیت
جدیدی در جنوب کوردستان پیش آمدە بود. مردم بر این باور بودند که دیگر کوردستان آزاد شده

است و فقط مشکلات مدیریتی وجود دارد و رانت خوری‌هایی وجود دارد کە با طرق مختلف
مبارزە مدنی و سیاسی قابل رفع میباشند. در واقع در نتیجە این وضعیت بود کە جنبش تغییر
(بزوتنەوەی گۆران) پا بە عرصه میدان گذاشت. جنبش تغییر بە رهبری نوشیروان مصطفی
بسیاری از مخالفان حکومت اقلیم کوردستان را در خود جمع کردە بود. رهبران این جنبش معتقد
بودند که با فعالیت‌هایی از قبیل حضور نمایندگانشان در درون پارلمان اقلیم کوردستان و با
افشاگری از طریق فعالیت‌های رسانەای کە برای پیشبرد این هدف نیز کانال تلوزیونی KNN
را تاسیس کردند، میتوانند بە افشاگری حکومت و آگاهی بخشی بە مردم بپردازند و بە این دو
طریق یعنی فعالیت پارلمانی و رسانەای مشکلات را حل کنند. در واقع تا ظهور داعش نیز
جنوب کوردستان در چنین فراز و نشیب‌هایی بسر میبرد.

اما شرق کوردستان بر عکس بخش های دیگر بعد از سال ها سکوت و هنگامی که دولت ایران
فکر میکرد دیگر همه چیز را تحت کنترل و انقیاد خود در آوردە است و در وضعیتی کە خلق تا
حدودی دچار یاس و ناامید شده بود در ابتدای قرن بیست و یکم حرکتی تازه با خونی تازه به نام ـ
حزب حیات آزاد کوردستان ـ پژاک به میدان مبارزه شرق کوردستان وارد شد. بە موازات طرح
شیوەهای نوین مبارزە اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ارائە افکار نوین و مترقی، گریلا نیز در
کوه های کوردستان مستقر شد و امیدی تازە آفرید و این نیز وضعیت مسکوت شرق کوردستان
را در هم شکست.

در واقع پارادیم و اندیشه های جدید جنبش آپویی، قدرت گفتمانی پژاک و فعالیت‌های گریلا که
روی روانشناسی جمعی و افکار عمومی کوردستان و ایران بسیار تاثیر گذار واقع شد اتمسفر
حاکم بر شرق کوردستان و حتی ایران را شدیدا تغییر داد. برای نمونە بعد از سال ها سکون در
شرق کوردستان گریلا شروع بە عملیات کرد. مجازات کسانی را که توضیع کنندە مواد مخدر
بودند و جوانان را آلودە میکردند و تمام کسانی را کە سعی در تخریب جامعە کورد داشتند را در
دستور کار قرار داد.همچنین مجازات مزدوران رژیم (جاش ها) کە دستشان بە خون خلق آلودە
بود را در دستور کار قرار داد و در این زمینە عملیاتهای موثری انجام داد. این نیز روز بە روز
باعث به وجود آمدن هیجان و شور و شوق و احیای امید بە مبارزە در شرق کوردستان می‌شد.

در واقع هرچند در سال های ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٧ عملیات‌های گریلایی در شرق کوردستان در
جریان بودند. ولی عملیات‌های عمدە گریلایی از سال ٢٠٠٨ بە بعد گسترش یافتند. یعنی در
سالهای٢٠٠٨، ٢٠٠٩ و ٢٠١٠عملیات‌های مسلحانه گریلایی بالا گرفت و این موجب انفجاری
خبری در سطح جهان، منطقە، ایران و کوردستان شد. این وضعیت نیز تاثیر بسیار زیادی بر

خلق‌مان بویژە در شرق کوردستان گذاشت. عملیات‌های گریلایی و نقش آفرینی پژاک و گریلا
در سال ٢٠١١ به اوج خود رسید. ما در مبحث گذشتە بحث جنگ قندیل و مقاومت گریلا را در
برابر سپاە پاسداران کە بە مواضع گریلا حملە کرد، کردیم. پس نیازی بە ذکر دوبارە آن نیست.
ولی باید گفت کە توان پژاک و گریلا در جنگ قندیل در بالاترین حد بە معرض نمایش گذاشتە
شد.

در طی جنگ قندیل در سال ٢٠١١ طبق گفتە بسیاری از مردم مناطق شرق کوردستان و نزدیک
بە قندیل، زمانی که نیروهای دولت ایران به سمت قندیل در شهرها و روستاهای آنها عبور
میکردند آنها را بسیار نگران ‌کردە بود و غم و اندوه آنها را فرا می‌گیرد. چرا کە فکر می‌کردە
اند با انتقال این همە نیرو بعید است کە گریلا بتواند مقاومت کند و پژاک کە بە امید تازەای تبدیل
شدە بود حتما در برابر این حملە وسیع و گستردە ساقط خواهد گشت. اما به گفته خودشان زمانی
که جنازه های نیروهای سپاە را می دیدند کە در نتیجە مقاومت گریلا برمی‌گشت سرور و شادی
آنها را فرا گرفتە و بسیار خشنود می شوند.

در واقع مقاومت گریلا در جنگ قندیل در سال ٢٠١١ و بازتاب آن بە درون خلق باعث شد
صدها جوان شرق کوردستان به صفوف گریلا ملحق شوند. مخصوصا جوانان شهر سردشت و
مناطق نزدیک بە قندیل. چون آنها از نزدیک ناظر قدرت گریلا در جنگ قندیل بودند. من خود
شاهد هستم که در طول ١٥ روز فقط ١٢٠ نفر از جوانان سردشت به گریلا ملحق شدند. در
واقع در طول جنگ قندیل پیوستن جوانان بە صفوف گریلا به اوج خود رسید.

از سویی دیگر از سال ٢٠٠٥ تا اویل سال ٢٠١٣در ایران دوران ریاست جمهوری محمود
احمدی نژاد بود. در آن دورە تنش جمهوری اسلامی ایران با خارج بە بالاترین سطح خود رسیدە
بود. در نتیجە آن نیز ایران در کانون بحث‌های بین المللی بود و جهان خارج روز بە روز بیشتر
ایران را در سطح جهانی منزوی میکرد و حتی بسیاری مواقع احتمال حملە نیروهای خارجی بە
ایران بالا میگرفت. در نتیجە آن نیز فرصت بسیاری برای مبارزە بر علیە جمهوری اسلامی
فراهم بود و توجەهای داخلی، منطقەای و جهانی را بە خود جلب می‌کرد. پژاک سعی میکرد از
این فرصت بە بهترین نحو بهرەبرداری کند.

در واقع در نتیجە این وضعیت کلی و بویژە فعالیت‌های پژاک بار دیگر مسئلە کورد در شرق
کوردستان بە کانون توجە مبدل شد. این نیز فرصت مناسبی را فراهم کردە بود کە اگر احزاب

کلاسیک درست برخورد میکردند و بە جای سنگ اندازی با پژاک همراه می‌شدند، اکنون
وضعیت شرق کوردستان از جملە خود این حزب‌ها هم در وضعیت بغایت بهتری بود. حتی
میتوانست باعث دستاوردهای بزرگی برای خلق‌مان شود. اما متاسفانه احزاب کلاسیک بجای
رویە درست به مانعی در برابر مبارزات پژاک تبدیل شدند و پژاک مجبور بود کە بخشی از
نیروی خود را صرف خنثی سازی موانع ایجادشدە از سوی آنها کند.
در آن زمان بدلیل وضعیت نسبتا آرام سایر بخش‌های کوردستان کە در بالا بە آن اشارە شد
جنبش آپویی برای هزینە فعالیت در شرق کوردستان مجال و فراغت بیشتری داشت. اما در سال
٢٠١٣وضعیت جهان، منطقە و کورستان در بسیاری از ابعاد عوض شد. انقلاب روژآوا آغاز
شد. ابتدا القاعدە، جبهت‌النصر و گروهای دیگری از اسلامگرایان فوندامندالیست بر علیە خلق
کورد و نیروهای انقلابی سربرآوردند. بعد از شکست هریک از آنها نیز در نهایت مراتب جریان
مخوف داعش پدید آمد و به انقلاب روژآو حملەور شد.
همچنین داعش بە شنگال حمله کرد و بارزانی‌ها از شنگال فرار کردە و آنجا را تحویل داعش
دادند. این فاجعه انقدر بزرگ بود که نه تنها شرق کوردستان بلکە دنیا را متاثر گرداند. جنبش
آپویی نیز مجبور بود یک تنە در مقابل تمام این حملات مقاومت کند. از سویی نیز مقاومت گریلا
در روژآوا و شنگال چنان معظم بود کە بە سرتیتر بسیاری از روزنامەها و برنامە رادیو و
تلوزیونهای جهان تبدیل شد. در کل انقلاب روژآوا بە موضوع اصلی و کانون توجە جهان و
منطقە تبدیل شد.

در چنین صورتی کە توجە تمام دنیا معطوف بە انقلاب روژاوا است چطور شرق کوردستان از
این دید جهانی بە انقلاب روژآوا مستثنی گردد؟ در حالی کە بین شرق کوردستان و روژآوا یک
همذات پنداری و احساس ملی مشترک هم در میان است. در چنین صورتی چگونە ممکن است
کە انقلاب روژاوا بە کانون توجە خلق و جنبش شرق کوردستان بویژە پژاک تبدیل نشود!؟

در واقع برای درک درست هر گونە وضعیت سیاسی و ارائە قضاوت و نقد و انتقاد درست باید
ابتدا اتفاقات و اجزای پدید آورندە آن مراحل را بە درستی شناخت و آن را مورد تجزیە و تحلیل
قرار داد. بە نظر میرسد کە با توجە بە توضیحی کە صورت گرفت دیگر باید برایمان محرز
باشد کە بدلیل اتفاقات و موضوعات روژاوا و شنگال کە بە موضوعات جهانی تبدیل شدند طبیعی
است کە موضوعات شرق کوردستان و فعالیت‌های پژاک نسبت بە قبل از ٢٠١١ تا حدودی
تحت شعاع این وضعیت کلی جهان، منطقە و کوردستان قرار گرفتە باشد.

البتە فارغ از وضعیت کلی منطقە و کوردستان در سال ٢٠١٣ در ایران هم تغییراتی به وجود
آمد کە نمیتوانیم تاثیر این تغییرات را نیز بر روی اتمسفر کلی شرق کوردستان از جملە
فعالیت‌های پژاک نادیدە بگیریم. سال ٢٠١٣ حسن روحانی بە رئیس‌جمهوری ایران رسید و
دوران رئیس‌ جمهوری پر تنش محمود احمدی نژاد پایان یافت. روحانی و کابینەی وی ژستی
لیبرال و تکنوکرات می‌گرفتند و در صدد بودند بە عادی سازی روابط ایران با خارج تبیین
بخشند و وضعیت پرتنش دوران محمود احمدی نژاد با خارج را تا حدودی کاهش دهند. میدانیم
کە اولین کاری کە کابینە حسن روحانی انجام داد نشست با خارج و بویژە با آمریکا زیر لوای
حل مسئلە هستەای ایران بود کە بە امضاء قرارداد برجام شهرت یافت.

یکی از اهداف ایران در دوران روحانی تروریزە کردن پژاک بود ودر بسیاری از نشست‌های
برجام سعی میکرد کە کشورهای غربی را متقاعد کند تا پژاک را در لیست ترور قرار دهند. بە
همین دلیل در نشست‌ها عنوان میکرد که پژاک همان پ ک ک است و همانطور کە شما پ ک
ک را در لیست ترور قرار دادەاید باید پژاک را نیز بە لیست ترور خود اضافه کنید. آن ها نیز
عنوان می کردند که فاکت و شواهد کافی دال بر تروریست بودن پژاک وجود ندارد و شما باید
بە اندازە کافی فاکت در اختیار ما بگذارید. حتی دولت ایران برای جمع‌آوری فاکت سعی میکرد
دست به تحریک پژاک بزند تا پژاک ناسنجیدە عمل کند و دست به کارهایی بزند تا ایران جهت
تروریزە کردن پژاک و قرار دادنش در لیست ترور کشورهای غربی، آمریکا و اروپا از آنها
استفاده کند. ولی پژاک دست آنها را خواندە بود و سنجیدە عمل میکرد تا آب در آسیاب نقشەهای
آنها نریزد. اما با همه این اوضاع گریلا در طی این سال‌ها در تابستان و زمستان و درکل در
تمام فصول سال در درون شرق کوردستان حضور خود را حفظ کردە و کار و مبارزه خود را
هیچوقت متوقف نکرد.

در عین حال در دو سال گذشته دیوانه بازی های ترامپ از سویی و اپدمیی کرونا از سوی دیگر
همان گونه که بر جهان و منطقە تاثیرات سلبی خود را گذاشتند بر وضعیت کوردستان از جملە
شرق کوردستان هم تاثیرات خود را گذاشتند. حملات وسیع جمهوری اسلامی بە افراد و
نهادهایی کە در درون شرق کوردستان فعالیت مدنی و سیاسی میکردند هم مذید بر علت میباشد.
اما همانطور کە اشارە کردیم با همه این اوصاف گریلا همچنان در درون شرق کوردستان
مستقراست و به کار و فعالیت خود می‌پردازد. در جنوب کوردستان هم در کمپ‌ها زمینگیر
نشدە است و تاکنون در مناطق کوهستانی استحکامات خود را حفظ کردە است. هر چند عدەای
گاها مغرضانە شایع میکنند کە پژاک منفعل شدە وبا کنایە می‌پرسند که تفاوت کوهستان‌های
قندیل و آسوس کە پژاک در آنجا ساکن است با کمپ‌‌های درون جنوب کوردستان کە احزاب
کلاسیک در آن مستقر هستند، چیست؟

البتە گریلاهای پژاک تنها در آسوس و قندیل و درکل تنها در مناطق کوهستانی بین جنوب و
شرق کوردستان ساکن نیستند. گریلا امروز در درون شرق کوردستان و در کوهستانهای
کوسالان، شاهو، دالاهو و تمام مناطق شرق کوردستان حضور دارند ولی ما در پاسخ بە این
سوال‌های انحرافی جواب خواهیم داد کە اگر ده روز در قندیل و آسوس و در شرایط گریلایی
حضور بیابید و شیوە و مشقت زندگی کوهستانی را درک کنید بطور یقین تفاوت درک خواهد
شد. در واقع دلاهو، شاهو و کوسالان کە در تمام فصول سال گریلا در آنجا مستقراست بجای
خود، یک ماە در قندیل و آسوس ماندن و بطور کلی در کوهستان زندگی گریلایی حتی برای یک
ماە هم نیاز به اراده ای آهنین و اقناع قوی و انگیزە مبارزاتی راسخ دارد. در حقیقت نباید این
گونه نامنصفانە و از دور موضوعات را به دست بگیریم و بدون آنکه از حقیقت موضوع آگاه
باشیم بە قضاوت بپردازیم. به قول معروف باید ـ تا کفش های کسی را نپوشیده ایم در باره راه
رفتنش قضاوت نکنیم ـ.

در واقع در طول همە این سال ها، از سویی مبازره ما متوقف نشدە و همچنان در جریان بودە
است و از سویی دیگر دشمن حملات خود را هیچگاە بر علیە ما متوقف نکردە و بطور مداوم ما
هدف شدیدترین حملات دشمن از جملە حملات هوایی بودەایم. در نتیجە ی این حملات نیز
تعدادی از عزیزترین رفقایمان را هم از دست دادەایم. هم حملات توپخانه ای توسط ایران در
جریان بودە است و هم حملات درونها و هواپیماها توسط ترکیه بی‌وقفە در جریان بودەاند. برای
نمونە توسط هواپیماهای ترکیە و با کمک و هماهنگی ایران در سال ٢٠٢٠ پنج رفیق ما در
آسوس شهید شدند. با وجود این نیز پژاک سال ٢٠٢٠ کنگرە ششم خود را برگذار کرد و رفقا
سیامند معینی و زیلان وژین دوبار بعنوان ریاست مشترک پژاک انتخاب شدند. در همان سال
KODAR و KJAR هم کنگرەهای خود را برگذار کردند.

این نکته را هم لازم است عنوان کنم که در زمان تشکیل کودار در سال ٢٠١٤ تشکیلات زنان و
تشکیلات نیروی نظامی شرق کوردستان هم کنفرانس‌های خود را برگذار کردند و تغییراتی در
شیوە سازماندهی خود پدید آوردند. در نتیجە آن نیز ـ اتحادیە زنان شرق کوردستان ( یەکیەتی
ژنانی رۆژهەڵاتی کوردستان) ـ YJRK تبدیل شد به ـ جامعە زنان آزاد شرق کوردستان
(کۆمەڵگای ژنانی ئازادی رۆژهەڵاتی کوردستان) ـ KJAR. کژار هم تا کنون سه کنگره خود را
برگزار کرده است. همچنین ـ نیروهای شرق کوردستان (هێزەکانی رۆژهەڵاتی کورستان)
ـHRKبە ـ واحدهای شرق کوردستان (یەکینەکانی رۆژهەڵاتی کوردستان) ـ YRK تبدیل شد.

بە هر تقدیر در حال حاضر در نتیجە مبارزات جنبش آپویی، شرق کوردستان هم دارای سیستم
اجتماعی KODAR و هم دارای حزب سیاسی PJAK میباشد کە برای ایجاد کنفدرالیسم ـ
دموکراتیک در شرق کوردستان و ایران فعالیت میکنند. می توانم بگویم برنامە جنبش آپویی
برای شرق کوردستان و ایران مناسبترین برنامه است. چرا که تفاوت مندی‌های کوردستان و
ایران را مدنظر قرار دادە و بە این طریق بە امر برساخت ساختار مورد قبول خود می‌پردازد.

در عین حال اکنون شرق کوردستان دارای سازماندهی ویژە زنان KJAR، جمعیت جوانان
KCR و از همه مهمتر دارای نیروی دفاعی YRK میباشد. بویژە نیرویی کە در درون شرق
کوردستان حضور دارد. ما می دانیم با توجە بە استراتژی و ماهیت جنگ حضور نیروی نظامی
در مقابل دشمن خود نیمە در حال جنگ بودن با دشمن است و درگیری نیمە دوم آن است. بە این
معنی کە درست است ما از سال ٢٠١١ بە بعد جنگ و درگیری گستردە ای با دشمن نداشتەایم
ولی خود حضور نظامی ما در مقابل دشمن در حال جنگ بودن ما با دشمن را نشان میدهد.
در واقع اتش بس سال ٢٠١١ در بین پژاک و ایران در همان سال ٢٠١٣ و با اعدام رفقایمان
معنی خود را از دست داد. شاید بدلیل وضعیت سیاسی جنگ گستردە و ادامەداری بین ما و
دشمن در طی این سالها صورت نگرفتە باشد، ولی بارها درگیری‌های منطقەای و موردی بە
وقوع پیوستە است. شاید گریلا بە دلیل وضعیت کلی موجود در کوردستان حملات وسیعی را بە
دشمن صورت ندادە بودە باشد و نخواستە باشد جبهەای دیگر بە جبهەهای موجود جنگ در
کوردستان افزودە شود اما دشمن هم می دانست که اگر دست به حمله بزند نیروی گریلا نیز
جوابی در خور می دهد. در حقیقت اگر وضعیتی نسبتا غیر جنگی بین جنبش ما و نیروهای
جمهوری اسلامی طی این سال‌ها در جریان بودە است بە این واقعیت برمی‌گردد و بە هیچ
شیوە نباید بە معنی پایبندی دشمن بە آتش بس سال ٢٠١١ و یا سازش جنبش ما با رژیم تلقی
گردد.

در واقع در چهار چوب خط سوم و کنفدرالیسم ـ دمکراتیک هر چند دفاع مشروع امری لازم و
به حق است اما هیچگاە برای جنبش ما جنگ مسلحانە بر مبارزه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و
تشکیلاتی ارجحیت ندارد و جنگ مسلحانە تنها با توجە بە ضرورت سیاسی تکمیل کننده و
نیروی گشودن راە مبارزە سیاسی میباشد. تاریخ مبارزە و جنگ انقلابی ملت‌ها بارها این را
نشان دادە است کە اگر بزرگترین عملیات‌های نظامی با موفقیت هم بە انجام برسند مادام از لحاظ
سیاسی خط مشی درست لحاظ نگردد، پیروزی میسر نخواهد گشت. همچنین ما معتقد هستیم کە
یک برد سیاسی و تضمین آن نیاز بە تحقق انقلابی اجتماعی و فرهنگی دارد. حتی رهبر آپو
میگوید: ـ اگر انقلاب و تحول دموکراتیک در عرصە فرهنگ صورت نگیرد، بزرگترین
دستاوردهای نظامی و سیاسی هیچگاە تضمین نخواهند شدـ. بهر حال رفقای عزیز در اینجا بە

این بحث پایان میدهیم و در برنامه ی بعدی در مورد نقش پژاک و جنبش آپویی در خارج از
کوردستان و بطور مشخص در اروپا بە بحث خواهیم پرداخت.

Related posts