جنگ خلق انقلابی، روش مبارزە رهایی ملی و اجتماعی خلق کورد و خلقهای آزادیخواه در قرن بیست و یکم
این متن برگرفتە از قسمت یازدەهم برنامە ریگا و ریباز (راه و روش) میباشد. این برنامە برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین در روزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ریگا و ریباز پخش می شود.
موضوع آموزشی این قسمت در مورد جنگ خلق انقلابی می باشد کە در تاریخ هشتم اکتبر ٢٠٢٠ توسط رفیق اهون چیاکو برگزار شد.
با عرض سلام خدمت رفقا و دوستانی کە بینندە ما بودە و صدایمان را میشنوند. قبل از هر چیزی با توجە بە اینکە در سالگرد توطئە بینالمللی علیە رهبر آپو و خلق کورد قرار داریم، کە در روز نهم اکتبر١٩٩٨شروع شدە و در پانزدهم فوریه ١٩۹۹به اوج خود رسید، بار دیگر انجام دهندگان این توطئە را، که قدرتهای جهانی مدرنیتە ـ سرمایداری، قدرتهای منطقەای و همچنین خط مزدوری و خیانت در کوردستان میباشند، را محکوم میکنم. روز ۹ اکتبر اولین سالگرد یورش متجاوزانە دولت ترکیە بە روژآوای کوردستان نیز است . درچنین روزی (۹ اکتبر ۲۰۱۹) به صورت آگاهانە و بدلیل مصادف بودن این روز با توطئە بین المللی علیە رهبر آپو برای حمله و تجاوز به روژآوای کوردستان از سوی اشغالگران و قدرتهای سلطه گر جهانی انتخاب و برنامە ریزی شدە و به اجرا در آمد. یک بار دیگر این یورش فاشیستی را محکوم کردە و در برابر شهیدان این مقاومت، سر تعظیم فرود میاورم و با احترام بە شخصیت آنان و همه همه شهیدان راه رهایی خلق و سرزمینمان با ایشان تجدید پیمان میکنم.
موضوع امروز ما جنگ خلق انقلابی، روش مبارزە رهایی ملی و اجتماعی خلق کورد و خلقهای آزادیخواه، در قرن بیست و یکم میباشد. دلیل انتخاب این بحث برای امروز، اهمیت موضوع می باشد.
اگر استراتژی خط سوم را کە در جلسە گذشتە بە آن پرداختیم درنظر بگیریم، با توجه به این که، این استراتژی مبارزە برای رهایی خلق و مبارزات ملی ـ دموکراتیک میباشد، میتوان گفت کە جنگ خلق انقلابی بە معنای تعین تاکتیکها و شیوە عملی کردن این استراتژی میباشد.
دلیل انتخاب این موضوع مهم بودن آن میباشد، چون ما گفتیم کە خط سوم استراتژی یا آلترناتیو ملت ـ دمکراتیک و مدرنیتە ـ دموکراتیک میباشد. در نتیجە میتوان گفت کە به عمل تبدیل شدن تئوری رهایی خلق بدون جنگ خلق انقلابی امکان پذیر نمیباشد. وقتی از جنگ خلق انقلابی می گوییم، ابتدا باید تعریفی در مورد این عبارت ارائە داد. جنگ خلق انقلابی برخواستە از ارادە یک خلق است و بە گروه خاصی محدود نمیشود. امکان دارد کە گروهی پیشاهنگ این جنگ باشند. در این جنگ همه خلق نقش ایفا کردە و جنگی انقلابی مبتنی بر ارادە خلق میباشد. بە همین دلیل ما بە آن، جنگ خلق انقلابی می گوییم، جنگی کە هم ارادە خلق در آن نقش دارد و هم جنگی انقلابی و برحق است. بە همین دلیل در این عبارت فورمول بندی شدە است. باید این را نیز مشخص کرد کە جنگ خلق انقلابی، جنگی است که برپایه دفاع مشروع استوار است، جنگ خلق انقلابی در حقیقت برای ریشه کن کردن علل جنگ و پایان دادن به جنگ صورت میگیرد در جهت منافع انسانهای تحت ستم وآسیب دیده از جنگهای اشغالگرانه و توسعه طلبانه اشغالگران.
نقطه مهمی که بین جنگ انقلابی خلق با جنگهای دیگر(جنگهایی که بر پایه چپاول، توسعه طلبی و سلطه گری توسط قدرتهای سلطه گرایجاد میشود) تمایز ایجاد میکند همین است که همانطور گفته شد جنگ خلق انقلابی در جهت منافع خلق تحت ستم است.
جنگ خلق انقلابی در قرن بیست و یکم، عدم جواب دهی راه و روشهای مبارزە قرنهای ١٨ و ١٩ در برابر موقعیت کنونی و وضعیت دنیای امروز سرمایداری و استعمارگری موضوعهایی هستند که میخواهیم مورد برسی قرار دهیم. با توجه به تار و پودی کە سیستم سرمایه داری و قدرتطلب در تمام م جهان تنیدە است راههای مبارزە ما نیز باید مناسب قرن بیست و یکم بوده تا بتواند جوابگوی حمله نظام حاکم به انسانیت دراین مرحلە ازاوج هاری و وحشیگری سرمایەداری باشد.
جنگ خلق انقلابی در روند مبارزات جنبش آپوئیستی، همچون مرحلە چهارم مبارزە شناختە می شود. مرحلەای کە از سال۲۰۱۰ شروع گشتە و رهبر آپو این مرحله را مرحلە جنگ خلق انقلابی مینامد.
مرحلە نخست در تاریخ جنبش آپویی، از اوایل شروع مبارزە رهبر آپو تا بنیاد نهادن “پ ک ک” میباشد. میتوان دورە سالهای ١٩٧٠ تا ١٩٧٨ را بە عنوان مرحلە ایدئولوژی و اکیپ یا گروه شدن نام برد. مرحلە بعد از١٩٧٨ کە حزب کارگران کوردستان پ ک ک تاسیس گردید را تا ١٩٩٣ را مرحلە حزبی شدن و ارتش شدن نام برد. کە از آن بە عنوان مرحلە دوبارە احیا گشتن و مرحلە دوم مبارزە هم نام بردە می شود. از ١٩٩٣ تا ٢٠١٠ نیز بعنوان مرحلە خلقی شدن و ایجاد نهادها و سازماندهی خلق و مرحلە سوم مبارزە نام بردە میشود. از سال ٢٠١٠ بە بعد، بعد از تکوین پارادایم نوین رهبر آپو، این مرحلە مبارزە ما تحت عنوان مرحلە چهارم و جنگ انقلابی خلق نام نهادە شد. البتە همانطور کە پیشتر ذکر شد خود تئوری جنگ انقلابی خلق ابزار رهایی خلقهای مبارز، از جملە خلقمان است. خواستم قبل از هر چیزی تعریف و فرمول خلق انقلابی را اینگونە بیان کنم تا زمانی که بە بحث اصلی می پردازیم روشنتر و قابل درک تر باشد.
در قرن ١٨ و ١٩ میلادی مبارزاتی برای رهایی در بسیاری از نقاط جهان بە وقوع پیوستە است. یکی از مشهورترین آنها کە از آن بسیار نام بردە میشود جنگ رهایی آمریکا بە رهبری جرج واشنگتن بود و هدف مبارزات رهایی آمریکا از یوغ استعمار انگلیس بود. بدون شک در این جنگ فرانسە بە عنوان رقیب آن دوران انگلیس، بە آمریکاییها کمک کرد. شیوە استعمار و استثمار، در آن زمان دارای فاکتورهای مخصوص به خود بودە و بە طبع آن، شیوەهای مبارزاتی آن زمان نیز، جوابگوی آن دورە بودە است. بعدها در آمریکای لاتین هم مبارزاتی برای رهایی در برابر کولونیالیسم و استعمار اسپانیا بە پا خواست. اگر بە فیلمها و شواهدی در مورد زندگی سیمون بولیوار بعنوان یکی از رهبران آمریکای لاتین در این دورە رجوع کنیم میتوان بە شیوەهای مبارزاتی آن موقع دست یابیم. درحمایت این خیزشهای آمریکای لاتین، بریتانیا و فرانسە بەعنوان رقبای اسپانیا دارای نقش بودەاند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی با پیشرفت سرمایه داری صنعتی مفاهیمی نو وارد عرصە مبارزاتی شدند. مانند سوسیالیسم علمی کە از طرف کسانی همچون انگلس و مارکس، یا مانند آنارشیسم کە از طرف کسانی همچون پرودون و باکونین ارائە و پیشاهنگی میشدند که البته در آن برهە تا حدی این نظریه پردازان اتحاد عمل داشتند و به سرعت مطرح گشتند. آنها هم بە شیوەای از جنگ رهایی صحبت می کردند و در رابطە با چگونگی مقابلە با قدرتطلبی و سرمایه داری، تئوریهایی مبارزاتی ارائە دادند. نقش این تلاشها را در کمون پاریس میتوان دید هر چند کە متاسفانە نتوانست نتیجە مطلوبی حاصل کند و کمون پاریس در مدت کوتاهی شکست خورد.
در اوایل قرن بیستم و در نتیجە خلاهایی کە به دلیل جنگ جهانی اول حاصل گشت ،انقلاب اکتبر بە رهبری لنین و بلشویکها در روسیە روی داد. این انقلاب فراتر از آنکە جنگی مسلحانە و نظامی باشد و در نتیجە حملە نظامی صرف بە یک دولت حاصل شدە باشد، انقلابی در نتیجە قیام و خیزشی داخلی و خلا درست شدە در نتیجە جنگ جهانی اول صورت گرفت چرا که امپراتوری تزار روسیە ضعیف شدە بود. متحدین در برابر متفقین قرار گرفتە بودند، هر چند روسیە در جبهە متفقین بود، اما همچون فرانسە و انگلستان قدرت نداشت، رژیم تزار کم کم ضعیف شدە و فضایی درست شد کە همراه با تضادهای داخلی و جنگهای پراکندە درونی دولت تزاری موجب فروپاشی تزار را فراهم سازد و بلشویکها نیز با سرعت عمل انقلابی وضعیت را کنترل کردند و انقلاب بلشویکی را صورت دادند. نتیجە آن قیام بە انقلابی رهاییبخش ختم شدە و بعدها گسترش پیدا کرد.
در اواسط قرن بیستم مائو تسەدنگ نیز در چین با توجە بە وضعیت چین طرحهای مبارزاتی را وضع کرد کە بعدها تاثیر جهانی را بە دنبال خود داشت. مائو با درک اینکە چین سرزمینی توسعە نیافتە بودە و تنها با توسل بە قیام در شهرها امکان رهایی وجود ندارد، اقدام بە ساخت تئوری نوینی کرد کە بر اساس آن برای ایجاد انقلاب ابتدا باید روستاها سازماندهی شدە و از طریق این سازماندهی شهرها را بە محاصرە درآوردە و بە این شیوە بود که انقلاب به پیروزی رسید. این تئوری مائو ـ جنگ طولانی مدت خلق ـ نام گرفت، کە متشکل از سە مرحلە بود.
مرحلە اول استراتژی دفاع بود، کە شروع آن از طرف یک گروه کوچک هم امکان پذیر بودە و در مناطق روستایی و کوهستانی گروههای گریلایی یا پارتیزانی در حرکت مداوم بودە و برای جذب مردم و گسترش نیرو تلاش مینمودند، تا زمینە و نیروی قدم گذاشتن بە مرحلە دوم را فراهم نمایند. مرحلە دوم استراتژی تعادل یا توازن بود، دراین مرحله باید آنقدر نیرو جمع میشد کە توانایی آزاد سازی برخی نقاط را داشتە و خود در این نقاط مستقر و قرارگاههای خود را تشکیل دهند، سیستم آموزشی خود را مستقر کردە و نیروی منع ورود دشمن بە آن مناطق آزاد شدە را ایجاد کردە و بە گسترش مبارزات خود، برای وارد شدن بە مرحلە سوم میپرداختند.
مرحلە سوم استراتژی حملە نهایی بود. در این مرحلە باید نیرویی کە در مناطق آزاد شدە طی دو مرحلە قبلی جمعآوری گشتە بودند، باید نیروی کافی برای ساقط کردن نیروی مستبد و استثمارگر و پیروزی بر آنان را داشته باشند. اما در مرحلە سوم حمایت کشوری دیگرالزامی بود، در آن زمان اساسا بیشتر روی شوروی حساب شده بود چرا که بە عنوان قدرت اول سوسیالیسم موجود، حساب میشد. این تئوری مائو بە پیروزی انقلاب چین انجامید. بعدها از تئوری مائو در بسیاری از کشورها همچون کوبا، آلبانی، ویتنام و… الگوبرداری شد و اینبار خود چین هم بە کشور حامی جنبشهای رهایی بخش، بویژە در مرحلە سوم جنگ طولانی مدت خلق تبدیل شد. الگوبرداری از تئوری مائو بطور گستردە توسط جنبشهایی اجتماعی کە بر ضد ستم طبقاتی و جنبشهای رهاییبخش ملی کە مبارزات رهایی ملی را رهبری میکردند، مورد توجە قرار گرفت. در برخی نقاط نیز نتیجەبخش بود. ولی در برخی نقاط دیگر نتیجەای از آن حاصل نشد.
تئوری ـ جنگ طولانی مدت خلق ـ در کوردستان هم از طرف برخی از احزاب و از طرف جنبش ما مورد توجە و الگوبرداری قرار گرفت. تا سال ٢٠٠٠ میلادی اگرچە با توجە بە موقعیت خاص کوردستان، در آن نوآوریهایی هم صورت گرفت، اما بە صورتی بنیادین در جنبش آزادیخواهی کوردستان هم این روش مائوئیستی پیروزمیشد.
در بسیاری از نقاط دیگر جهان کە جنگ رهایی بە وقوع پیوستە، همچون الجزایر، ایرلند، باسکها دراسپانیا و… از طریق چریکهای شهری مبارزە صورت گرفتە کە وجهە متفاوتتری نصبت بە انقلابهای متمایل بە روسیە و چین داشتە است. هرچند در مواردی نیزاز آنها الگوبرداری کردە باشند. این اشکال از مبارزە در سدە بیستم در بسیاری از نقاط نتیجە بخش بودە و با توجە بە جنگهای رهایی قرن نوزدەهم نوآوری هایی بە همراه داشت. اما با توجە بە اینکە بعد از دهە نود میلادی، سرمایەداری مالی رواج یافتە، انفجار تکنولوژیک صورت گرفتە و بە همە جا رسیدە است، و دیگر چیزی بە اسم قطب شرق و غرب رنگ باختە است، این راههای مبارزە دیگر نتیجەای حاصل نخواهند کرد. برای همین تئوری جنگ خلق انقلابی کە ما برای تداوم مبارزە بر آن تاکید داریم، هم نیاز سیاسی قرن کنونی بودە و هم با توجە بە پیشرفت و تحول در زمینە نظامی، امنیتی و اطلاعاتی در دوران ما تدوین شدە، تا بتواند جوابگوی نیازهای مبارزات رهاییبخش اکنون باشد.
جنگ خلق انقلابی قبل از هر چیز طبق تئوری گل عمل میکند. یعنی گل با تمام لطافت و زیبایی خودش در دور شاخەی خودش خارهایی برای حفاظت از خود دارد. همچنین دربدن تمام جاندارن بدون استثناء مکانیسمهای دفاعی، وجود دارد. بدون تردید، برخوردای از سازوکارها، برای دفاع و حفاظت از خود حق طبیعی خلق و جامعه انسانی میباشد، یعنی حق دفاع مشروع. جنگ خلق انقلابی نیز بر پایەهای دفاع مشروع استوار میباشد. دفاع مشروع جنگ خلق انقلابی بر دو ستون اصلی گریلا و قیام خلق متکی میباشد. سازماندهی خلق برای قیام هدف اصلی و استراتژی بودە و جنگ گریلایی تاکتیکی برای پیشبرد این هدف میباشد.
میتوان بە طریقی دیگر نیز جنگ خلق انقلابی را تعبیر کرد. یکی از رکنهای اساسی جنگ خلق انقلابی، دفاع نظامی است کە بر دو پایە نظامی استوار میباشد. ابتدا نیروی گریلای پروفشنال یا نیروی جنگجوی حرفەای و تمام وقت و واحدهای دفاعی نیمە حرفەای مردمی، کە از آنها نیز بعنوان واحدهای دفاع ذاتی نیز میتوان نام برد.
گریلای پروفشنال بە معنای نیروی جنگجوی حرفەای است کە از لحاظ زمانی، تکنیک و شیوەهای جنگ بە صورت تخصصی عمل میکند. از آن نیز بە عنوان گریلای مدرن یا گریلای قرن بیستویکم نام می بریم. این نیروی گریلایی قبل از هر چیز دارای باوری ایدئولوژیک است کە روحیە اخلاقی جنگ را در وی تعالی میبخشد، درکنار باوری محکم، نیرویی با دیسیپلین و سازمان یافته و همچنین مسلح به تکنیکهای نوین جنگی، نیزدر چارچوب دفاع مشروع و اخلاق رزمندگی ارتقاء بخش میباشد.
میدانیم کە جنگهای امروزی بیشتر شیوەی جنگ الکترونیک و حتی بیولوژیک به خود گرفته است. همچنین با توجه به شدت بسیار بالای محاصره اطلاعاتی جامعه انسانی از سوی سیستم سرمایه، خلقها و جنبشهای مبارزنیز در این محاصره قرار دارند. در نتیجە گریلا یا همان نیروی پروفشنال نیاز بە نوگرایی دارد و نمیتواند با باوری سست بنیاد، نداشتن دیسیپلین و سازماندهی منسجم و عدم تطبیقدهی با حقیقت و واقعیت دنیای امروز، در جنگ و مبارزە بە پیش برود.
همانطور کە پیشتر اشارە شد، بخش دیگری از جنگ دفاعی یا نظامی در جنگ خلق انقلابی، دفاع ذاتی میباشد. دفاع ذاتی بە واحدها یا یگانهایی گفتە میشود کە در میان خلق بە صورت نیمە حرفەیی تشکیل میشوند. این واحدها از طرف گریلاهای پروفشنال آموزش دیدە و در همان حال زندگی شخصی خود را نیز ادامە میدهند و در این چارچوب در دوران مبارزە تا رسیدن بە رهایی نیرویی فعال اما کاملا مخفی در میان خلق هستند. در واقع بعد از رهایی و امکان فعالیت آشکار در جامعە و بدست گرفتن مدیریت اجتماعی توسط خود جامعە، دفاع ذاتی برای روبرویی با احتمال هر حملەای دیگر باید همگانی گردد و دفاع در برابر حملات احتمالی بە یک امر و وظیفە اجتماعی تبدیل شود. بدین معنی یکی از وظایف گریلای پروفشنال آموزش و سازماندهی این واحدها میباشد. در ادامە باید دوبارە بە آن تاکید داشتە باشم کە یکی ستونهای جنگ خلق انقلابی امر نظامی بودە و یکی دیگر نیز اتحاد اجتماعی و ملی است. با توجە بە این لازمە آن برای توان مبارزە و مقابلە با اشغالگران، سازماندهی تمام اقشار و بخشهای جامعە میباشد.
یکی دیگر از پایەهای جنگ خلق انقلابی اتحاد و همکاری نیروهای سیاسی است کە در برابر اشغالگران ادعای مبارزە می کنند. این اتحاد میتواند بە عنوان یک ائتلاف سیاسی صورت بگیرد. این نیروها هر چند از لحاظ ایدئولوژی و سیاسی دیدگاەهای متفاوت داشتە باشند، اما میتوانند بر سر مسائل همگانی مبارزە بە توافق رسیدە و در یک جبهە مشترک قرار بگیرند. لازمە دیگر جنگ خلق انقلابی در کنار اتحاد اجتماعی و ائتلاف سیاسی اتحاد و یکدست شدن نظامی است. اتفاقا این امر از هر امر دیگری مهمتر و الزامی میباشد.
بسیار عادی است کە در میان خلقی کە در برابر استعمار مبارزە میکند، اختلافات فکری و سیاسی وجود داشتە باشد، اما پراکندگی نظامی بە هیچ وجه منطقی نبودە و راه را بر پیروزی بە غایت دشوار میکند. حتی می تواند باعث جنگهای داخلی و پراکندگی نیروی جنگی و دفاعی شدە کە تنها دشمن از آن سود ببرد.
بە این صورت بار دیگر بر ستونهای جنگ خلق انقلابی تاکید میکنم. جنگ نظامی در چارچوب گریلای پروفشنال و واحدهای نیمە حرفەای، اتحاد اجتماعی یا همان هم پیمانی اجتماعی، اتحاد ملی، همچنین ائتلاف سیاسی مابین نیروهای سیاسی و درست کردن نیروی نظامی یکدست کە تنها در اختیار استراتژی دفاع ملی و اجتماعی قرار بگیرد، می باشند.
جنگ خلق انقلابی محدود بە یک عرصە یا چند عرصە نمیباشد. باید در تمامی عرصەها در جریان باشد. از عرصە نظامی صحبت کردیم، اما این جنگ تنها در میدان نظامی نمیتواند در جریان باشد، بلکە باید در تمامی عرصەهای سیاسی، دیپلماسی، فرهنگی و اجتماعی فعال بودە و در جریان باشد. عرصە اجتماعی عرصەای بسیار مهم میباشد، بە دلیل اینکە این عرصە مبارزە، هم در رابطە با پاسخ صحیح بە سیاستهای تخریبگرانه دشمن بر روی جامعە، هم در امر سازماندهی اجتماعی، ایجاد همگرایی اجتماعی و ملی نقش منبع و مادر سایر عرصەها را دارارمیباشد.
جنگ خلق انقلابی باید تمامی گروهای فرهنگی و مناطق مختلف را برای مبارزە آمادە کند. حتی جنگ خلق انقلابی، در رابطە با مسائل اقتصادی باید سعی کند در برابر اقتصاد تحمیل شدە از طرف دشمن استعمارگر کە سعی در بە بیراهە کشیدن، غصب، آسمیلە و نابود کردن نیروی کار جامعە را داشتە، و سعی در ایجاد یک جامعە مصرف گرا را دارد، مقابلە کند و آلترناتیوی اقتصادی جایگزین نماید.
جنگ خلق انقلابی همچنین در رابطە با مسئلە مهمی همچون عرصە ایدئولوژیک و فرهنگی در برابر ایدئولوژی حاکم و استعمارگر مبارزە کردە و برای شکوفایی امر ذهنی و روانی جامعە در برابر هجمە ذهنی و روانی دشمن بە منظور از بین بردن جامعە، تلاش کند. همزمان بر خلاف تئوری ـ جنگ طولانی مدت خلق ـ کە در مرحلە سوم جنگ، حمایت کامل یک نیروی خارجی را برای رسیدن بە پیروزی لازم می دانست، باید با مبنا قرار دادن خط سوم، از خلاءهای ایجاد شدە در نتیجە اختلافات نیروهای خارجی برای رسیدن بە پیروزی استفادە کند، اما همچنان برای پیروزی تنها بە نیروی اجتماعی و ملی تشکل یافتە تکیە نماید. در این رابطە در برنامە قبل بطور مفصل صحبت کردیم.
آنچە تا کنون از آن صحبت کردیم، تعریفی بود از جنگ خلق انقلابی کە در هر بخش یا منطقەای با توجە بە خصوصیات آن، از جملە ویژگیهای سیاسی و نظامی میتوان این روش و تاکتیکها را بە مرحله عمل برساند. از روش جنگ خلق انقلابی برای مقابلە و مبارزە با اشغالگران و همچنین در مقابل نیروهای قدرت طلب داخلی نیز استفادە برد.
در خصوص شرق کوردستان میدانیم کە دولت اشغالگر ایران، دولتی استعمارگر است کە سعی در ناتوان کردن و زیر دست نگە داشتن ملت ما دارد. مبارزه خلق کورد در شرق کوردستان با سیستم اشغالگر ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد و خلق ما در شرق بهای بسیاری در این مبارزات پرداخته اند، فداکاریها کرده ومتحمل هزینە های بسیاری گشته اند، اما این سوال پیش می آید که چرا هنوز نتیجە لازم حاصل نگشتە است؟ برای ذکر دلیل اصلی میتوان بە عدم فرمول و روش مبارزاتی مناسب و منطبق بە روح زمان و ویژگیهای شیوە اشغالگری بر کوردستان اشاره کرد.
شیوە مبارزاتی کە تا بحال توان جمع کردن تمام پتانسیل مبارزاتی شرق کوردستان را نداشتە است. تفرقە و پراکندگی مضاعفی در صفوف مبارزە وجود داشتە و هر طرفی بر مبنای درک خود از مسئلە عـمل کردە است. بدون شک این هم سبب طول عمر حکمرانی جمهوری اسلامی ایران گشتە و این شیوە از این پس نیز، ما را بە پیروزی نخواهد رساند.
ما معتقدیم کە اگر درک صحیحی از جنگ خلق انقلابی درست شود، همانطور کە کوردستان بە طور کلی بستر مناسبی برای بە پیروزی رساندن این مبارزە است، شرق کوردستان بە دلیل جغرافیای کوهستانی مناسب برای جنگ نیروهای گریلایی پروفشنال مناسبترین مکان برای خلق دست آورد مبارزاتی است کە با سهولت هرچە بیشتر این جنگ را بە پیروزی رساند. جغرافیای شرق کوردستان بر خلاف غرب کوردستان (روژاوا) کە از هم گسستگی جغرافیایی دارد، جغرافیای شرق کوردستان (روژهەلات) جغرافیایی بە هم پیوستە و کوهستانی است. این نیز دارای ظرفیتهای کافی برای جنگ گریلایی میباشد. در این چارچوب اگر تفرقە و پراکندگی موجود برداشتە شود، کوهستانها و روستاهای شرق کوردستان دارای بهترین موقعیت برای مبارزات گریلایی پروفشنال میباشند.
از طرفی دیگر خلق ما در شرق کوردستانم بر ارادە و جسارت مبارزاتی اش افزودە شدە و خلقی هوشیاراست، کە اگر نیروهای پروفشنال گریلا خود را سازماندهی کنند، بخش دوم دفاع ذاتی کە تشکیل واحدها و یگانهای نیمە پروفشنال مردمی است، قابل اجرا بودە و خلق کورد در شرق کوردستان آمادگی این نوع سازماندهی را دارا میباشد. این یگانها و واحدها را میتوان در تمامی روستاها و شهرها سازماندهی کرد تا در صورت هرگونه حملەایی از تمامی ابزارهای نیروی دفاعی برخوردار بودە و از خلق و جامعە دفاح راسخ نماید.
در عرصە جنگ ودفاع، خلق درشرق کوردستان دارای تجربە هستند، مردم از لحاظ ذهنی وانگیزه مبارزاتی زمینە سازماندهی و آماده شدن برای دفاع زاتی را دارند.
هر وقت از جنگهایی همچون جنگ ٢٤ روزە سنندج، جنگ سە ماهە شرق کوردستان و…، کە در بدو آمدن جمهوری اسلامی صورت گرفت، سخن بە میان می آید در ضمیر ناخودآگاه مردمی کە خود شاهد این جنگها بودەاند و حتی نسلهایی هم کە بعد از این جنگ بە دنیا آمدەاند و از طرف والدینشان یا اطرافیانشان برایشان تعریف شدە، احتمال هجومهای دیگر و نیاز بە دفاع بە بخشی از ضمیر خودآگاە و ناخودآگاهشان تبدیل شدە است. خلق کورد در شرق کوردستان، اگر در رابطە با دفاع ذاتی، گروهی پیشاهنگ و پروفشنال بە سازماندهیشان اقدام کند، قطعا از آن استقبال خواهند کرد. چرا کە هم احساس نیاز بە آن وجود دارد، هم خواهان آن بودە، هم در این زمینە دارای تجربە میباشند و از امکان دوبارە شدن حملەهای مشابە در آینده آگاه هستند.
در رابطە با مسئلە اجتماعی و ملی در شرق کوردستان، میل همگرایی و اتحاد در میان خلق وجود دارد. بویژە طی یک دهە گذشتە در بسیاری مواقع و موارد همچون بە خیابان آمدن و پشتیبانی خلق در موقع رویدادهای مهم دیگر بخشهای کوردستان، کە خود این اثبات میل بە اتحاد و سطح هوشیاری و آگاهی جمعی در سطح ملی و اجتماعی میباشد، چرا که با تمام ظلم و ستم تحمیل شدە بر مردم در بسیاری رویدادها همچون زلزلە کرماشان و اعتصابات عمومی، مردم واکنش تحسین برانگیز از خود نشان دادەاند کە خود این در کناررشد سطح آگاهی ملی، دلیل هوشیاری و احساس مسئولیت اجتماعی نیز میباشد.
در رابطە با ائتلاف سیاسی کە در برآورد با اتحاد ملی و همگرایی اجتماعی اهمیت آن در درجە دوم میباشد، متاسفانە در شرق کوردستان مشکلاتی بر راە آن وجود دارد. چگونگی درست شدن این ائتلاف هم از نظر ذهنی و هم چگونگی شکل گیری ساختاری آن تا حدی بە موضع طرفهای سیاسی و حتی فعالین سیاسی برمیگردد کە لازم است در چارچوب نیازهای سیاست ملی فرمولە گردد. بر خلاف خواست جامعە طرفهای سیاسی متمایل بە تشکیل این ائتلاف نبودە و در بسیاری اوقات از آن حذر هم میکنند. این نیز مشکلی جدی در این راستا میباشد.
متاسفانە در شرق کوردستان بیشتر بە جای نیروهای نظامی ملی، نیروهای نظامی حزبی همچون مدلی بە جامعە ارائە دادە میشود، آن نیز با وجود تمامی تجربیات تلخ ومشکلاتی کە با خود بە همراه داشتە است و باعث جنگهای داخلی و ضرر و زیان زیادی گشتە است، هنوز هم بر وجود آن اصرار ورزیدە میشود. در واقع این إصرار، نادرست و غیرە مسئولانە میباشد. در صورت چنین اصراری هر فرصتی هم کە برایمان پیش بیاید، اگر در زمینە نظامی، اتحاد ملی و اجتماعی صورت نگیرد، این فرصتها از دست خواهند رفت.
تشکیل یک نیروی نظامی میهنی بە سە صورت امکان پذیر خواهد بود. اولین و بهترین گزینە میتواند در چارچوب یک ائتلاف سیاسی، طرفهای مذکور با هماهنگی یک نیروی نظامی میهنی کە دارای یک نوع آموزش، یونیفرم، شعار و… بودە و تمام اهداف و ویژگیهای آن در چارچوب هویت ملی باشد را تشکیل دهند. اگر این نیروی میهنی تشکیل شود جوانان کورد با اطمینان خاطر بیشتر و راحت تر بە صفوف آن پیوستە و پتانسیل مبارزاتی و دفاعی شرق کوردستان افزایش می یابد.
دومین گزینە اگر بە صورت ابژکتیو آن را بیان کنیم، در شرق کوردستان دو نیروی نظامی وجود دارد کە نیروهای گریلا و پیشمرگە هستند. یعنی تمام احزابی کە نیروی خود را پیشمرگ میخوانند و نیروهای واحدهای شرق کوردستان ی ر ک کە نیروی گریلایی کودار و پژاک هستند. واحدهای شرق کوردستان ی.ر.ک لحاظ ایدئولوژی، فلسفی و سیاسی جزو کودار و پژاک هستند، اما اساسا از لحاظ پراکتیکی و اخلاقی حفظ و دفاع از منافع شرق کوردستان را اساس می گیرند. ولی نیروهای پیشمرگ همانند نیروهای گریلا یکدست نبودە و هر حزب و سازمانی دارای نیروی پیشمرگ مختص بە خود بودە و بسیار پراکندە و متفرق هستند. در صورتی کە یکدست نشدە و این سنت شکستە نشود، در آیندە هر گروهی کە درست گردد نیز نیروی نظامی خود را تشکیل میدهد و سعی خواهد کرد با توجە بە این وضعیت بە عمل خود مشروعیت ببخشد کە این خود میتواند مشکل اساسی باشد. در این صورت چە باید کرد؟ بە باور من اگر گزینە اول کە تشکیل یک نیروی نظامی یکدست و میهنی است قابل اجرا نیست، همانطور کە نیروهای گریلا یکدست هستند، حداقل طرفهای سیاسی کە نیروهای پیشمرگ دارند، میتوانند یک نیروی متحد پیشمرگە تشكیل دادە و بە این صورت نیروی پیشمرگ و گریلا میتوانند در یک ستاد مشترک هماهنگ شوند و با گذشت زمان هم این دو نیرو در هم ادغام گردند.
اگر امکان عملی شدن هریک از این دو گزینە صورت نگیرد، گزینە سوم اینست کە یکی از این نیروها کە از لحاظ ایدئولوژی، سیاسی، اخلاقی و فداکاری لازم توانای جلب اطمینانخاطر و اعتماد جامعە را دارد، بە صورت یکطرفە نیروی نظامی میهنی متحد تشکیل دهد. احتمال دارد در این راستا مجبور بە اعمال بعضی برخوردهای نا دموکراتیک در برابر موانع نامسئول نیز بگردد. حداقل بە این صورت میتوان مانع از پراکندگی نیرو کە دشـن از آن بهرە ببرد ویا جنگ داخلی شد. این در صورتی میتواند اتفاق بیفتد کە گزینە اول و دوم محقق نگردد. اگر هیچ یک از این گزینەها هم عملی نشوند بار دیگر و متاسفانە شاهد وقوع جنگهای داخلی همچون تاریخ جنوب و شرق کوردستان، از بین رفتن فرصتها، سود رساندن بە دشمن و شکست خلق کورد خواهیم بود.
ما نباید بە صورت غفلت گونە و از دیدگاه مرحلەهای پیشین تاریخی بە مسئلە کورد و مبارزە بنگریم. باید بدانیم کە در حال حاضر در خاورمیانە جوی نظامی، استخباراتی و امنیتی حاکم بودە و وضعیت مانند پنج سال پیش نیز نمیباشد کە فقط بر فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک اتکا کرد. باید کوشش در راستای سازماندهی در مسیر نظامی، استخباراتی و امنیتی را کە تمام دولتها هم بە کار میگیرند، اساس کار قرار داده شود. این بە معنای اهمیت ندادن بە مبارزە در زمینە سیاسی و دیپلماتیک نیست، منظور این است اتکا صرف بە فعالیتهای سیاسی و دیپلوماتیک جوابگو نخواهد بود.
نمیتوان بر مبنای روش و موقعیت اروپا و آمریکا کە حل مسائل بیشتر بە روش سیاسی و دیپلماسی است، باید بە مسئلە کورد در خاورمیانە نگریست. بە خوبی از وضعیت کنونی عراق، سوریە و ارمنستان آگاهیم کە با وجود آنکە دولت هم میباشند، در معرض تهدید نظامی بسیاری از نیروهای منطقە میباشند. همچنین نمیتوان بە متد دیپلماتیک دولتی با دولتهایی کە با دولتهای ایران و دیگر اشغالگران مناسبات عمیق دارند، دل خوش کرد.
بنابراین ما باید در وهلە نخست، پیشبرد جنگ خلق انقلابی بە خصوص در زمینە نظامی و همچنین تلاش برای اتحاد اجتماعی و ملی را بە مبدا مبارزاتمان تبدیل کردە و در این راستا بە صورت فردی، سازمانی، ملی و اجتماعی گام برداریم. باید با موازین ملی، اجتماعی، انقلابی و سازمانی جوابگوی این مرحلە شویم.
برای شرق کوردستان مکان تصمیم گیری و قرارگاه نیروی پیشاهنگ بسیار مهم میباشد. با توجە بە تجارب قبلی این قرارگاه نمیتواند در جنوب کوردستان یا در کشورهای اروپایی و آمریکایی جوابگو باشد. این مکانها تنها میتوانند، نقش یک مکان یدک و پشت جبهەای را داشتە باشند. بنابراین باید درمرحله اول کوهستانهای کوردستان و بعد از آن در بطن جامعە بە صورت مخفی حضور داشت، چرا کە هم امکانات دفاعی و هم کارا بودنش بیشتر است، به این شیوه میتوان برای مدیریت انقلاب، پیشرفت.
در واقع مبارزە بر علیە اشغالگری ایران لازم است کە در تمامی عرصەها، اعم از عرصە اجتماعی، اقتصادی، نظامی، سیاسی، با توجە بە تاریخ ٢٥٠٠ سالە آن کە سعی در فاسد کردن ذهنیت جامعە ما در چارچوب ایرانگرایی دارد، صورت گیرد. در برابر تلاش این حکومت برای تخریب ذهن جوانان ما و بە بیراهە بردن تاریخمان باید برخورد قاطع داشتە و حقیقت دشمن را بە خلقمان معرفی کرد.
بدون شک در برنامەهای بعدی بە مبحثهای تاریخی و بازگشت بە حقیقت خود پرداختە و تاریخ خود را از زمان پیدایش تا کنون و چگونگی درس گرفتن از آن را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد، تا هم از خود و هم از دشمنانمان شناخت کافی بدست آوریم. شناخت خود و دشمن دو رکن اصلی در جنگ خلق انقلابی است کە با مبنا قرار دادن آنها پیروزیمان را تضمین خواهیم کرد.
هموارە هنگامی در ساختارهای مادی و ذهنی نیروهای قدرتطلب خلاء و بحران بە بوجود می آید، امکان پیروزی و پیشروی ساختارهای آزادیخواه و دمکراتیک نیز بیشتر فراهم میگردد. میتوان بە خلاءی کە در نتیجە جنگ جهانی اول درست شد و در نتیجە آن انقلاب شوروی بە پیروزی رسید اشارە کرد. میدانیم کە این انقلاب در سطح جهان نیز تاثیر گذاشت. بغیر از این دوران جنگ جهانی اول و دوم در نتیجە خلاهای ایجاد شده، باعث رهایی و پیروزی چندین انقلاب دیگر شد.
در حال حاضر هم از خلاءهایی کە در میان نیروهای مدرنیتە ـ سەمایداری بوجود آمدە و درواقعیت زمینه و شروع جنگ جهانی سوم را رقم زده است، در صورتی که ما خواستههایمان را فرمولبندی کردە و خود را بە خوبی سازمان دهیم، می توانیم از آن سود بردە و امکان پیروزی را بدست آوریم. برای این کار بە اتحادی محکم بر محور خطوط اصلی کە همگی با آن موافق هستیم، همچون آزادی هویت و سرزمین اشغال شدە مان کوردستان، رهایی خلقمان از زیر سلطە دولتهای استعمارگر و رسیدن بە حق تعیین سرنوشت خود، نیاز داریم. لازم نیست در تمام مسائل جزئی و خرد با یک بە توافق برسیم، زیرا در تمام دنیا هرزمان اتحادی ملی یا اجتماعی صورت میگیرد، این اتحادیە بر سر مسائل خرد نیست، چون اگر اینچنین باشد دیگر نمیتوان نام آن را اتحاد گذاشت، بلکە ایجاد یک سازمان یک دست خواهد بود.
ما برای این اتحاد میتوانیم دورمواردی چون کوردستان و ملت کورد، جمع شویم. همچنین می توان بر مبنای سمبلهای تاریخی و فرهنگی کوردستان و ملت کورد کە پیش از همە شهیدانمان هستند، جمع شویم. بلە، واقعا میتوانیم با تمام اختلافات ایدئولوژیک و سیاسی با مبنا قراردادن هویت ملی و اجتماعی خود، مفاهیم و سمبلهای مشترک ملی و میهنی خود در کنار هم بە اتحاد رسیدە و در این راستا تمام ملزومات جنگ خلق انقلابی را برای نیل بە پیروزی مهیا گردانیم.
٠١-١٠-٢٠٢٠