پارادیم نوین، سازماندهی نوین جنبش آپویی و مواجە شدن با تصفیەگری
این متن برگرفتە از قسمت چهل و دوم برنامە ڕێگا و ڕێباز (راه و روش) میباشد. این برنامە برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین درروزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از طریق صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕێگا و ڕێباز پخش میشد.
موضوع آموزشی این برنامە: پارادیم نوین، سازماندهی نوین جنبش آپویی و مواجە شدن با تصفیەگری میباشد کە درتاریخ سیزدەهم ماە مە ٢٠٢١ توسط رفیق اهون چیاکو ارائە شدە است.
به راستی وقوع توطئە ١٥ فبریە ١٩٩٩ و ربودە شدن رهبر آپو، بە اندازە ترور ولیعهد اتریش از طرف فردی صربیایی که بهانه ای برای شروع جنگ جهانی اول شد، مهم و قابل تأمل است. اساسا میتوان گفت توطئە ١٥ فوریە نیز بە نقطە آغاز جنگ جهانی سوم تبدیل شد. به چه دلیل؟
به سبب اینکه قدرتهای سرمایە جهانی که در صدد بازترسیم نوین خاورمیانه بودند، تاب تحمل آلترناتیو(جایگزینی) و مدل جدیدی جز آنچە کە خود میخواستند را نداشتند. آنها میخواستند با تمام توان جلوی آلترناتیوهای انقلابی کە بتوانند جوابگوی وضعیت و خواستههای مردمان خاورمیانه باشند را بگیرند. نمیخواستند ملتهای این منطقه بتوانند آیندە خود را بە دست خود رقم بزنند و محتاج آلترناتیوهای وارداتی و تحمیلی این قدرتها نباشند.
درواقع رهبر آپو در صدد انجام خلق آلترناتیوی بود کە خلقها، ملل و جوامع خاورمیانە را از این قید و بند نجات دهد و یک آلترناتیو انقلابی، سوسیالیستی و دیموکراتیک را کە منطبق با وضعیت تاریخی و اجتماعی خاورمیانە و کوردستان باشد ارائە دهد. بە نوعی دیگر او در تلاش خلق آلترناتیوی بود که این آلترناتیو، آلترناتیوی قوی و توانمند برای حل مشکلات ملتهای خاورمیانه باشد.
میتوان گفت رهبر آپو در اوایل دهە ٩٠ میلادی، بعد از فروپاشی رئالسوسیالیسم و بخصوص از سال ١٩٩٣ به بعد در نتیجە درک بە یک خلاء سیاسی و اجتماعی در منطقە به اینکار مشغول شد. در این راستا وضعیت را تحلیل کرده و تحلیلات ارزندە و جدیدی ارائه داد. البتە خارج از خلق آلترناتیو برای حل مسائل ملی و از جملە مسئلە کورد تحلیلات جدیدی نیز در زمینە سوسیالیسم ارائە داد، چرا که در آن زمان رئالسوسیالیسم شکست بزرگی متحمل شدە بود و یاس و ناامیدی بر فضای چپ و سوسیالیستی مستولی گشتە بود.
میتوان گفت آلترناتیوی کە رهبر آپو در تلاش خلق آن بود بر ٥ پایە استوار بود. پایەهایی از قبیل:
١) امکان حیات مسالمتآمیز فرهنگها و ملتهای خاورمیانە با همدیگر با گذار از دولت ـ ملت و طبق معیارهای ملت ـ دموکراتیک.
٢) حل مسئلە کورد بعنوان یک مسئلە کلیدی در خاورمیانە خارج از مدل دولت ـ ملتی و طبق اصول ملت دموکراتیک. با اعتقاد بە این کە اگر این مسأله به شیوه ای درست و منطبق با بینش کورد آزاد چارەیابی گردد، فواید آن نە تنها برای کوردها بلکە تأثیر چشمگیری بر خاورمیانه و همه دنیا خواهد گذاشت.
٣) ایجاد جامعەای سوسیالیستی و دموکراتیک کە هم امکان تحقق خواستەهای اجتماعی را داشتە باشد و هم آن کە بسوی سوسیالیسم بوروکراتیک و سرمایەداری دولتی سوق نیابد.
٤) ایجاد جامعەای اکولوژیک کە در آن در راستای سود و قدرت، طبیعت و محیط زیست تخریب نگردد.
٥) رهایی زن و ایجاد جامعەای با برابری جنسیتی. در واقع رهبر آپو پایەهای تئوریک اجتماعی و سیاسی خود را بر پایە مسأله زن، که مسئلەای کاملا مهم و تأمل برانگیز است بنیان نهاد.
رهبر آپو در بدو اسارت خود در امرالی اشاره میکند: که وقتی بە امرالی آوردە شدم بە این فکر میکردم با کارهایی کە تا کنون در امر مبارزە سوسیالیستی و همچنین در مورد مسئلە کورد انجام دادەام تا حدودی وضعیت را تضمین شدە میبینم. یعنی با تلاشهایی کە انجام دادەایم رفقا و خلق بە آن سطح از آگاهی و هوشیاری رسیدە و نهادهای ملی و اجتماعی هم در این زمینە برساخت شدەاند کە اگر من هم نباشم، این راه دیگر برگشت ناپذیر است و راە ادامه پیدا خواهد کرد و پیش خواهد رفت. اما تمام نگرانی من پروژه ناتمامی بود که درمورد آزادی زن آن را شروع کرده بودیم و ترس من آن بود با اسارتم متوقف گردد و کامل نشود و در نهایت این پروژه به سرانجام خود نرسد.
در واقع رهبر آپو در آستانە کهن سالی و در پنجاە سالگی بە اسارت دولت فاشیست ترکیە و سیستم امرالی در آمد. اما با این وجود هم در آن شرایط سخت زندان امرالی از تداوم فعالیتهای خود در عرصە اندیشە متوقف نشد. لازم بە ذکر است کە جزیرە امرالی همیشە مکانی بودە است برای نگاە داشتن و زندانی کردن مخالفانی کە دولت ترکیە در زمان امپراتوریی عثمانی و جمهوری ترکیە آنان را بعنوان مخالفان بزرگ خود برشمردە است. امرالی جزیرای است با رطوبت شدید و هوای نمناک کە مکانی مناسب برای فرسودە شدن تن، جسم، روح و روان انسان میباشد. برای نمونە کسانی مانند عدنان مندرس و یلماز گونای نیز مدتی در این جزیرە زندانی بودەاند.
زمانی که رهبر آپو را به امرالی منتقل کردند بلافاصلە حکم اعدام را برای او صادر کردند و چنین گمان میکردند که رهبر آپو بعد از چند سال در این شرایط جوی و روانی از لحاظ جسمی، روحی و ذهنی توانش را از دست میدهد و حتی این وضعیت موجب مرگ وی شدە و از دست او نجات مییابند. بە همین دلیل نیز حکم اعدام وی را تا مدتی به تعویق انداختند تا باعث فشار روانی مضاعف بر وی گردد. بانیان سیستم امرالی فکر میکردند کە درکنار شرایط آب و هوایی نامتعارف جزیرە امرالی، در انتظار اعدام ماندن رهبر آپو فشار را بر رهبر آپو مضاعف خواهد گرداند و مسئلە چنان رقم خواهد خورد کە آنان خواهانش میباشند.
لازم بە ذکر است کە سال ١٩٩٩ برای رهبر آپو حکم اعدام صادر شد و در سال ٢٠٠٠ با لغو اعدام از سوی دولت ترکیە با هدف ورودش بە اتحادیە اروپا حکم اعدام رهبر آپو بە حبس ابد تغییر یافت. حتی در سال ۲۰۱۳ و ٢٠١٤ بود که اردوغان به فاشیستهای ترک در مورد سرنوشت رهبر آپو گفت: شما وظیفەی خود را به درستی انجام ندادید. اگر شما او را در آن زمان اعدام کرده بودید، ما امروز دچار بلایی اینچنینی نمیگشتیم.
بدونه شک رهبر آپو در چنین شرایطی با شیوهای بسیار زیرکانه و هوشیارانه برخورد کرد. یعنی هم پرنسیب ها و اصول را حفظ کردند و هم برای به اتمام رساندن پروژه های خود و بویژە برای آنکه بتواند با تلاش خود ملت کورد را بە سرمنزل آزادی برسانند، با صبر و شکیبایی قابل ستایشی با قضیه رفتار کرد.
رهبر آپو در آثار خودش و بویژە در دفاعیات پنج جلدییش موسوم بە مانیفست تمدن دموکراتیک میگوید: در ابتدا میخواستم احساسی با این قضیه برخورد کنم و در نظر داشتم من هم اعتصابی غذایی همچو شهید کمال پیر و یارانش در زندان آمد (دیاربکر) را آغاز کنم و تا شهید شدن آن اعتصاب را نشکنم. اما بعدها با تعمق فراوان به این نتیجه رسیدم که کە نباید چنین کاری کرد. نباید احساسی تصمیم بگیرم. حتی موقعیت و وظیفە خودم را با رفقای زندان متفاوت برشمردم.
وی میگوید: وقتی کە روزهای اول من را در زندان امرالی حبس کردند هر چند میدانستم که روزها و سالهای سختی در این تنهایی در انتظار من خواهد بود، اما بە سبب این که یک ملت و هزاران انسان آزادیخواە در زیر لوای رهبریت من قیام کرده اند و هزاران نفر در این راە جان باختەاند، من نمیتوانم از این مهم صرف نظر کنم و بجای ادای وظایف انقلابی در قبال آنها بە خود بیندیشم. پس میمانم و مقاومت میکنم و تا پایان به تلاش خود ادامه خواهم داد.
بی شک قبل از زندانی شدن نیز رهبر آپو اندوخته ای بس بزرگ را از لحاظ تئوریک و پراکتیک در مبارزه با خود حمل میکرد. یعنی بە هیچ وجە چنین نیست کە همە چیز از دوران زندان امرالی آغاز شدە باشد. اما نمیتوان این را هم انکار کرد کە دردوران امرالی بە آن اندوختە افزودە شد و تکوین یافت. درواقع رهبر آپو تهدید را بە فرصت تبدیل کرد. یعنی این وضعیت را که میتوانست سبب از بین رفتن وی شود را بە موقعیتی تبدیل کرد تا بیشتر فکر و اندیشه ی خود را توانمندتر سازد. چون ایشان آگاه بودند که اگر جنبش به صورت بهتری منسجم نگردد و فکری به حالش نشود عرصە گریلا و درکل روش جنبش مورد تهدید قرار خواهد گرفت.
ما میدانیم در هر جنبشی که رهبریت آن به اسارت در آمدە باشد یا کشتە شدە باشد به کجراهه رفتە و یا از هم فروپاشیدە و از بین رفته است، یا اینکه درنهایت زیان آن بیشتر از نفع آن برای ملت و جامعە شدە است. از سویی دیگر در زمان وقوع توطئە بزرگ بینالمللی در برابر رهبر آپو و خلق کورد، ما با ملتی روبه رو هستیم که قیامی را آغاز کرده، راهی را پیمودە و دستآوردهایی را هم کسب کردە است ولی هنوز به خواسته های نهایی خود نرسیده است. ملتی کە در زمان وقوع توطئە نیز بار دیگر ثابت کرد که به رهبری خود پایبند است و وجود او را یک نیاز حیاتی و مبارزاتی میداند.
اتفاقا در این باره رهبر آپو در بدو دستگیریش به همگان و بویژە بە آنانی کە او را ناروا محاکمە میکردند چنین گفت: زمانی که عیسی را به صلیب کشیدند، یارانش تنها برای او گریستند. آن وقت که محمد وفات کرد، نزدیکترین یارانش سه روز جنازە او را بر زمین نگاە داشتند و بر سر قدرت با همدیگر نزاع کردند و جنگیدند. زمانی که لنین مرد، هوادارانش حتی برایش اشک هم نریختند. اما هنگام توطئە بر علیە من و با به اسارت گرفتن من، دهها انسان تن خود را بە آتش کشیدند و صدها اعتراض و راهپیمایی در هر چهار بخش کوردستان و خارج از کوردستان به راه افتاد که این دو مورد زیل را نشان میدهد و بە آنها معنا میبخشد.
- 1. اول این کە حتما من ارزش و هویتی را بە آنها بخشیدەام که چنین میکنند. ارزش و هویتی را که اشغالگری آن را از آنها سلب کردە بود و با مبارزەای کە من آغاز کردم دوبارە مالک و صاحب آن شدند. بدون شک این ارزش قیام آزادی و رهایی و آن هویت نیز هویت انسانی و ملی آنها بود کە بعد از سالها ترس و انکار دوبارە صاحبش شدە بودند. این نیز باعث تبدیل شدن فرد و جامعە کورد به یک مقام انسانی، اجتماعی و ملی توام با ویژگی آزادی و ارزش انسانی بود.
- 2. نقطە دوم این است کە ملتی را که اینچنین وفادار است چگونه میتوان به حال خود رها کرده و پشتشان را خالی کرد و به آنها پشت کرد. در نتیجە من نمیتوانم بطور احساسی تصمیم بگیرم و به همه چیز خاتمه دهم.
به همین سبب رهبر آپو تصمیم به تداوم مقاومت میگیرد و به تعمق بیشتری در رابطه با اندیشه هایی کە قبل از دستگیری نیز ذهن وی را مشغول کردە بودند، میپردازد. درباره تغییراتی که نیاز بودند و پیشتر هم در تبیین آنها کوشیدە بود اما دگماتیسم فرهنگ خاورمیانه، ملیگرایی دولت ـ ملتی درون جامعە کورد و پ. ک. ک، همچنین دگماتیسم رئال سوسیالیسم بر سر راە تحقق این تغییرات ایجاد مانع میکرد، اندیشید و بە تعمق جهت یافتن راە و روش مناسب در راستای این امر مهم پرداخت. در این زمان بود که رهبر آپو برای جلوگیری از احتمال ضربە دیدن شدید جنبش و تمهیدات لازم جهت تجدید قوا چند تصمیم ستراتژیک و تاکتیکی را اتخاذ میکند.
یکی از این تصمیمات عقب نشینی گریلا از مناطق شمال کوردستان و ترکیە به مناطق کوهستانی تحت نفوذ گریلا در جنوب کوردستان در سال ١٩٩٩ بعد از دستگیری رهبر آپو بود کە توسط وکلای او بە جنبش ابلاغ شد. یعنی نیروهای گریلا از شمال کوردستان به جنوب کوردستان عقب نشینی کنند. بیشک این تصمیم سخت و دشواری بود. عقب نشینی گریلایی کە سالها در شمال کوردستان فعالیت داشت و اکنون با وجود به اسارت درآمدن رهبرش تصمیم عقب نشینی بر او تحمیل میگردد. ولی به راستی از سوی دیگر، گریلا با آن وضعیت سیاسی، نظامی و روحی کە بعد از توطئە بینالمللی دچارش گشتە بود، اگر این تصمیم را اجرا نمیکرد، میتوانست بقاییش را با مخاطرات بزرگی مواجە گرداند.
بدون تردید این تصمیم از سویی هم سبب اغفال دشمن شد کە فکر میکرد این عقبنشینی میتواند برای همیشە فشار گریلا را بر سر او از میان بردارد. رهبر آپو با این تصمیم در صدد بود که گریلا را از لحاظ روحی- فکری وتاکتیکی تجدید قوا بخشد و در نهایت مراتب دوباره به شمال کوردستان برگرداند. سرانجام این عقب نشینی با یک بحث و گفتگوی اقناعی در درون گریلا انجام پذیرفت.
در همین میان و در سال ٢٠٠٠ رهبر آپو کتابی را تحت عنوان ـ چارەیابی دموکراتیک ـ نوشت و تعدادی از تغییرات پایەای پارایمیک و وجوهی از پارادیم نوین را روشن و معین نمود. یعنی گذار از پارادیم قدرتگرا و دولت محور به سوی پارادیم دموکراتیک و جامعە محور، کە بعدها و در نوشتارهای متعاقب رهبر آپو تحت عنوان پارادیم جامعه ی دموکراتیک، اکولوژیک و مبتنی بر آزادی جنسیتی عبارت بندی گشت.
لازم به ذکر است کە کنگره ششم در حال اجرا بود که خبر دستگیری رهبر آپو به کنگره رسید. قطعا با شنیدن این خبرنتیجەی کنگره رضایت بخش نبود. به همین دلیل تصمیم بر این گرفته شد که کنگره هفتم نیز در نزدیکترین زمان ممکن برگزار شود. این کار هم انجام گرفت و بعد از گذشت چند ماە از کنگرە ششم، کنگرە هفتم پ. ک. ک هم برگزار شد. اما درکنگره هفتم نیز جو کنگره جوی آشفتە و مشوش بود. تعدادی هنوز در احاطە شک توطئە بودند و بطور عاطفی بە مسئلە مینگریستند. حتی تعدادی دچار ضعف ارادە گشتە و فکر میکردند کە بعد از انجام توطئە دیگر امیدی بە تداوم مبارزە باقی نماندە است. تعدادی هم اسارت رهبر آپو را آگاهانە بە بهانەای برای پایان مبارزە و امیال انحلالطلبانە خود تبدیل کردە بودند. اما با وجود همە این اوضاع نیز بدلیل اصرار رفقایی کە حقیقت رهبری و مبارزە را درک کردە بودند وضعیت پیش آمدە یارای آن را نیافت کە مانع تداوم مقاومت و مبارزە جنبش آپویی گردد.
تعدادی از آنانی کە میل تصفیە داشتند ولی نتوانستند میل خود را بر کنگرە غالب کنند با سرکردگی شخصی بنام دکتر سلیمان از کنگره جدا شده و به دولت ایران پناە میبرند. با دولت ایران به گفتگو نشستە و وضعیت بحرانی پ. ک. ک را مبالغە میکنند و میگویند پ. ک. ک در ورطە فروپاشی قرار دارد. بعد به سمت احزاب جنوب کوردستان بازگشته و با اتحادیە میهنی نشست کردە و از حال و وضع پ. ک. ک بعد از دستگیری رهبر آپو میگویند. میگویند کە وضعیت پ. ک. ک چنین و چنان است و کسی حرف دیگری را نمیخواند. رهبرشان به اسارت گرفته شده و خیلی ها دچار شک شده اند. به هر حال آنطور کە خود میخواهند وضعیت را بازگو میکنند.
در آن زمان دولت ایران با این تصور که اگر به پ. ک. ک در آن وضعیت حمله شود، میتواند پ. ک. ک را تحت کنترل خود در بیاورد، تصمیم گرفت بە پ ک ک حملە کند. اما میدانست که خود حق این حمله را ندارد و ورود بە درون خاک عراق (جنوب کوردستان) میتواند عواقبی برایش بە همراە بیاورد. در نتیجە سعی میکند بطور نیابتی و با بهرە جستن از اتحادیە میهنی این کار را انجام دهد. پس با کمک اتحادیە میهنی این کار را به انجام میرساند و نهایت طبق برنامە دولت ایران اتحادیە میهنی حمله را بە پ. ک. ک آغاز میکند.
یعنی سال ۲۰۰۰ اتحادیە میهنی به خیال اینکه با حمله به پ. ک. ک از سویی میتواند رضایت ایران را جلب کند و بە امتیازاتی برسد و همچنین به خیال اینکه PDK(حزب دموکرات کوردستان عراق) توسط دشمنی و جنگ با پ. ک. ک یکسری کمک های مالی از طرف ترکیه دریافت کردە است، او هم چنین خواهد کرد و در ازای جنگ با جنبش آپویی کمک مالی از دولت ترکیه دریافت میکند و توسط آن نیز بحرانهای خود را حل میکند، حملە بە جنبش آپویی را جهت ضربە زدن بە آن آغاز کرد.
البتە قبل از حملە بە قندیل اولین حمله اتحادیە میهنی بە کوە قرەداغ (کوهی است در اطراف شهر سلیمانییە) بود. آن زمان تعدادی از رفقای شرق کوردستان کە بعد از توطئە ١٥ فبریە بە نیروی گریلا ملحق شدە بودند حضور داشتند و مشغول گذراندن دورەهای آموزشی بودند کە در این حملە ١٢ نفر از این رفق شهید شدند. در واقع بە دلیل آنکە بسیاری از آنها تازە بە گریلا پیوستە شدە بودند، هنوز مسلح نشدە بودند کە توسط اتحادیە میهنی شهید شدند.
همچنین نیروهای اتحادیە میهنی در حملە بە کوە قرەداغ چند نفر از رفقا را نیز دستگیر کرده و تحویل ایران میدهند. در واقع اتحادیە میهنی با حملە بە قرەداغ ابتدا خواست رضایت کامل ایران را جلب کند و بعد بە قندیل حملە کند. بعید نیست کە ایران هم خواستە بودە باشد نخست بە قرداغ کە محل استقرار گریلاهایی از شرق کوردستان بود حملە شود و اتحادیە میهنی هم اطاعت امر کردە باشد.
در واقع بعد از حملە بە کوە قرەداغ این جنگ در قندیل هم اتفاق میافتد و بر خلاف تصورشان کە بە زعم آنها در آن شرایط پ. ک. ک توان مقاومت و جنگیدن را ندارد، گریلا در جنگ قندیل توانمند ظاهر شد و نتیجە جنگ به سود جنبش آپویی تغییر کرد. مناطق جدیدی از قندیل تحت نفوذ گریلا درآمد و حتی باعث شد کە وضعیت آشفتە بعد از دستگیری رهبر آپو بە یک وضعیت انسجام یافتە در درون جنبش تغییر کند. در نهایت نیز این جنگ با پیروزی پ. ک. ک و با شکست اتحادیە میهنی خاتمه میابد. بدون تردید اشاره به جنگ ۲۰۰۰ با اتحادیە میهنی نکته مهمی بود که میبایست در اینجا بدان اشاره میشد.
شایان ذکر است کە رهبر آپو قبل از دستگیری و در سال ۱۹۹۸ در مورد حساسیت مرحلەای کە خلق کورد با آن مواجە بود، گفته بود کە ما بر روی پل صرات قرار داریم. یعنی در مرحلەای حساس از مبارزە قرار گرفتەایم کە یا از آن گذار خواهیم کرد و بە پیروزی خواهیم رسید و یا همه چیز به ضرر کورد تمام میشود.
در چنین مقطعی بود کە توطئە بە وقوع پیوست. لازم بە ذکر است زمانی که رهبر آپو زندانی شد، بە مثابە فرد از خود دفاع فردی نکرد و از همان آغاز گفت که من تنها یک فرد نیستم کە با چنین توطئەای موجە گشتەام. گفت کە من در نتیجە اصرار بر مبارزە رهایی و موجودیت یک خلق مورد چنین برخوردی واقع شدە و به این مکان منتقل شده ام. در نتیجە من نە بطور فردی بلکە همانند جوهرە یک خلق و یک ملت از خود دفاع خواهم کرد.
حتی زمانی که وکلای رهبر آپو بعد از صدور حکم اعدام بە ملاقات وی میروند با نگرانی و چهرەای آشفتە و سراسیمە در مقابل وی ظاهرشدە بودند رهبر آپو با مشاهدە سراسیمگی آنها به وکلای خود امید میدهد و میگوید: میدانم کە بدلیل حکم صادر شده نگران و سراسیمە گشتەاید، ولی نیاز بە این نگرانی و سراسیمگی وجود ندارد. شما میتوانید در چهاچوب حقوق فردی بعنوان یک فرد از من دفاع کنید و من خود دفاعیات خودم را در چارچوب دفاع از یک خلق، جامعە، ملت و انسانیت تنظیم خواهم کرد. شما میتوانید دفاع حقوقی را مبنا قرار بدهید. ولی خود من یک دفاع اخلاقی و سیاسی را مبنا قرار میدهم. چرا کە از نظر من دفاع حقوقی آن نیز در چارچوب ارزشهای حقوق سیستم مدرنیتە ـ سرمایەداری دفاع از من کفایت نمیکند. چون ذاتا حقوق مرسوم برای کوردها جایگاهی تعین نکردە است و در بطن آن کورد از چنان حقی برخوردار نیست.
بە این ترتیب بود که رهبر آپو در دوران امرالی به تمرکز و تعمق بیشتر بر اندیشه های قبلی خود پرداخت و دفاعیات خود را نوشت.
نکته مهم دیگر این است که، رهبر آپو تصمیم تغییر نام پ. ک. ک را گرفت و استدلالهای خود را در این زمینە بیان کرد. او اعلام کرد کە پ. ک. ک با شێوەهای قبلی نمیتواند جوابگو باشد. حتی زیر لوای پ. ک. ک افراد اخلالگر و تصفیەگر کارهایی انجام دادەاند کە باعث مخدوش شدن چهرە پ. ک. ک شدە است و در واقع این کارها کاملا با ماهیت پ. ک. ک مغایرت داشتەاند. پس باید بسیاری از موارد سر راست شوند. اتفاقا رهبر آپو قبل از توطئە ١٥ فوریە اصرار خود را بر لزوم تغییرات در درون پ. ک. ک اعلام کردە بود. حتی بە صراحت گفتە بود کە اگر پ. ک. ک بر مسیر درست حرکت نکند، من کە خود از موسسین آن هستم از آن استعفا دادە و از آن اعلام برائت خواهم کرد.
به همین خاطر بعد از یک گفتگوی جمعی بر روی نظریات، تصمیمات و استدلالهای رهبر آپو در نهایت در سال ٢٠٠٢ پ. ک. ک نام خود را بە ـ کنگره دموکراتیک و آزاد کوردستان ـ KADK تغییر داد. از سوی دیگر و بە تبع آن ـ بعدها ـ ارتش رهایی ملی کوردستان ـ ARGK بە ـ نیروهای دفاعی خلق ـ HPG و ـ جبهە رهایی ملی کوردستان ـ ARNK به نهادهای نوینی از قبیل ـ کونگرەی جامعە دموکراتیک کوردستان در اروپا ـ KCDKE تغییر یافتند.
شایان ذکر است که در کنگره هفتم پ. ک. ک تعدادی از رفقا مانند رفیق جمعه ( جمیل بایک) خود را برای انتخاب عضو رهبری کاندید نکردند. آن نیز در نتیجە توصیە رهبر آپو بود کە تاکید میکرد باید راە برای ورود کادرهای جوان بە سطح رهبری گشودە شود. رفیق جمعە هم با توجە بە این توصیە رهبر آپو خود را کاندید نکرد. البتە کسانی مانند نظامالدین تاش (بوتان) و عثمان اوجالان (فرهاد) نە تنها توصیە رهبر آپو را نادیدە گرفتند، حتی آن را فرصتی یافتند برای نشستن بر صدر رهبری پ. ک. ک. در واقع هردو نیز در کنگرە بە عنوان کمیتە مرکزی برگزیدە میشوند.
در واقع هدف از عقب نشینی گریلا به جنوب کوردستان و تغییر نام پ. ک. ک، طبق برنامه رهبر آپو بە منظور تجدید قوا و آموزش گریلا طبق تغییرات پارادیگماتیک بود. ولی بوتان و فرهاد کە بعد از کنگرە ٧ بە عنوان عضو کمیتە مرکزی برگزیدە شدە بودند آن را سوء تعبیر و در صدد بودند طبق برنامەهای تصفیە گرانە خود آن را بە تحریف بکشانند.
آنان از این موقعیت برای تضعیف و تحت امر درآوردن پ. ک. ک به سود دولتهای استعمارگر کوردستان و در راستای منافع محدود و توهمی کە در آنها ایجاد شدە بود حرکت میکردند. این کار را هم کم و بیش به اجرا گذاشتند. مثلا با امریکایی ها و YNK و PDKدر تماس بودند و طبق وعدەهایی کە از آنها دریافت میکردند میخواستند جنبش را بسوی تغییری کە آنها میخواستند سوق دهند. در آن زمان AKP نیز تازه به قدرت رسیدە بود و در صدد تصفیه و انحلال پ. ک. ک به شیوه ای نرم بود. در واقع تصفیەگران با AKP نیز ارتباطاتی برقرار کردە بودند و طبق خواستەهای AKP نیز عمل میکردند.
به هر حال آنان در تحت لوای تغییراتی که رهبر آپو خواستار انجام آنها بود، در واقع طرح انحلال جنبش را در قبال وعدهایی کە با آنها دادە شدە بود ریختە بودند. بالاخص درسال ۲۰۰۲-۲۰۰۳ قوانینی را تحت عنوان قانون سوسیال رفورم در درون جنبش طرح کردند کە کاملا تصفیە جنبش را هدف قرار دادە بود. یعنی در نظر داشتند فرهنگ و اخلاق انقلابی، همچنین دیسپلین گریلایی را کنار بگذارند و زمینە را برای یک محیط لیبرالیستی فراهم کنند.
آنها سعی میکردند کە طرز زندگی ملیتانی را تقبیح و زندگی را بە یک زندگی روزمرە در میان گریلا تبدیل کنند. بە نوعی دیگر میخواستند زندگی روزمره مردم عادی را در صفوف گریلا باب و رواج داده و نقش پیشاهنگی گریلا و ملیتانهای جنبش را مورد هدف قرار دهند. در عین حال سعی میکردند کە وفاداری و تعلقخاطر گریلا را بە ارزشهای انقلابی جنبش بویژە به رهبر آپو و شهدا تضعیف کنند و از بین ببرند. همچنین سعی میکردند کە جنبش را بە سویی ببرند تا از منبع مادی و معنوی خود یعنی جامعە قطع شود و دست نیاز به سوی این کشور و آن کشور دراز کند.
باید بە این مسئلە هم اشارە کرد کە بعد ازسال ۲۰۰۳ که صدام سقوط کرد و حکومت اقلیم کوردستان در جنوب کوردستان تشکیل شد، پارت دموکرات کوردستان عراق و اتحادیە میهنی کوردستان قدرت گرفتند و همانطور کە خواستەهایی از قبیل قبول طرح فدرالیسم و پرچم جنوب کوردستان را بر احزاب شرق کوردستان تحمیل کردند و آنها را بیش از پیش بە انقیاد خود در آوردند، سعی میکردند از طریق بوتان (نظامالدین تاش) و فرهاد (عثمان اوجالان) همان بلا را بر سر جنبش آپویی بیاورند.
در این مقطع تحت نام مدیریت پ. ک. ک توسط عثمان و بوتان اطلاعات غلطی به رهبر آپو ارائه میشد و او بر این باور بود که مدیریت منتخب کنگرە هفتم پ. ک. ک دارد به وظیفه ی خود عمل میکند. آن نیز به این دلیل بود که نامه هایی که به دست ایشان میرسید، نه به اسم بوتان و یا عثمان بلکه به اسم مدیریت مرکزی پ. ک. ک به دست ایشان میرسید. در واقع اگر این نامه ها به اسم این دو شخص میبود، قطعا رهبر آپو با ملاحظه و احتیاط بیشتر به این قضیه نزدیک میشدند.
در این هنگام، در نتیجە برخوردهای تصفیەگرانە عثمان و بوتان کە آن زمان در صدر مدیریت پ. ک. ک قرار داشتند، پ. ک. ک بتدریج ضعیف و از مبارزە فاصله میگرفت. درست در این هنگام خط انقلابی درون پ. ک. ک با درک اوضاع در مسئلە دخالت میکند و با دشواری جلوی اضمحلال و تصفیە جنبش را توسط تصفیەگران میگیرد. لازم بە ذکر است کە رفقایی چون رفیق جمعه (جمیل بایک) تاثیر بسزایی در این مداخله انقلابی دارند.
رفیق جمعە در درس گفتار تاریخ پ. ک. ک بازگو میکند کە وقتی متوجە اقدامات تصفیەگرانە شدم ٤٨ ساعات تمام با خود فکر کردم کە چگونە مداخلە کنم. وی میگوید بعد از اینکە تصمیم بە مداخلە گرفتم سعی کردم با رفقایی کە لازم میدانستم آن را در میان بگذارم. در نتیجە بطور مخفیانە نامەای را برای رفقایی مانند رفیق جمال (موراد کارایلان)، رقیق عباس (دوران کانکال)، رفیق قره سو، رفیق فوئاد (علی حیدر قیطان) و رفیق رضا آلتون کە در آن زمان رفیق رضا مسئول جنبش در اروپا بود نوشتم و مسئلە را برایشان تشریح کردم کە عثمان و بوتان در صدد تصفیە جنبش میباشند.
رفیق جمعه در نامە خود به این رفقا شرح میدهد کە جنبش با یک خطر جدی مواجە است و من قصد دخالت دارم و این کار را با، یا بدون شما هم انحام میدهم. پس اگر بە من اعتماد دارید با من همراە شوید. اگر هم همراە نمیشوید حداقل تا درستی و نادرستی مسئلە برایتان روشن شود این موضوع را نزد خود نگاە دارید. میخواهم لااقل تا زنده هستم نگذارم پ. ک. ک از فرهنگ انقلابی خود فاصله بگیرد و دست نیاز به سوی کشورهای دیگر دراز کند و حیات، فرهنگ، اخلاق و دسیپلین انقلابی که برای مبارزە در راە آزادی و رهایی کوردستان یک نیاز مبرم است از بین برود. تحلیل این بخش از تاریخ پ. ک. ک در درسگفتارها و نوشتارهای مربوط بە تاریخ پ. ک. ک بویژە در کتاب تاریخی از آتش (مێژوویەک لە ئاگر) با جزئیات بیشتری مندرج است.
رفقایی کە رفیق جمعە بە آنها نامە میفرستد در جواب میگویند ما بە شما اطمینان داریم و تو را تنها نخواهیم گذاشت. رفیق جمعە هم فعالیتهای خود را برای پیشگیری از تصفیە میگیرد. آن را با بسیاری از رفقا بطور گروهی و فردی در میان میگذارد و عملکردهای عثمان و بوتان را برای آنها تجزیە و تحلیل میکند کە چگونە دارند جنبش را بە پرتگاە سوق میدهند. تصفیەگران با مشاهدە فعالیتهای رفیق جمعە در صدد توقف آن برمیآیند. حتی بە تهدید و اقدامات اخلالگرایانە و حتی حذف فیزیکی رفیق جمعە متوسل میشوند. اما بدلیل جایگاە رفیق جمعە در میان گریلا و خلق توان مقابلە آنچنانی را نداشتند. چرا کە بسیاری از رفقا اعتمادشان بە رفیق جمعە بیشتر بود تا بە آنها.
آنها وقتی متوجە شدند کە نمیتوانند خود رفیق جمعە را متوقف کنند و روز بە روز در میان گریلا رفقای بیشتری متوجە اهداف آنها میشوند و در برابرشان موضع میگیرند برای کنترل اوضاع تحت کنترل خودشان بە رهبر آپو متوسل شدند و سعی کردند با ارسال اطلاعات غلط خود را مجری دستورات رهبر آپو معرفی کنند و رفیق جمعە و ماباقی رفقای دیگر را کە در تلاش توقف اقدامات تصفیەگرانە آنان بودند مانع اجرای این دستورات نشان دهند. به همین سبب با نوشتن نامه ای به رهبر آپو از طریق وکلا ابراز نارضایتی کردند که ما در صدد اجرای اندیشه های شما هستیم، اما جمیل بایک و دوران کالکان مانع آن هستند و دارند مشکل ایجاد میکنند.
بدلیل اینکە رهبر آپو از این مسائل و اعمال آنان آگاه نبود و بدلیل اینکە این نامه ها تحت نام مدیریت پ. ک. ک بری او ارسال میشد و نە با نام عثمان و بوتان در نتیجە در جواب این نامەها رهبر آپو بە شدت از رفیق جمیل بایک و رفقای دیگر انتقاد میکند. او بە رفقا میگوید مگر شما اعتمادتان را نسبت بە من از دست دادەاید. مگر شک دارید کە مواردی کە من عنوان میکنم موجب تقویت جنبش میشود؟ میگوید مطمئن باشید اگر طبق این دستور عمل و تغییراتی کە من نیاز میبینم حرکت کنیم جنبش بە مراتب تقویت مییابد و نیرومند میشود. میگوید با رویەهای قبلی نمیتوان مبارزە را تداوم بخشید و باید تغییراتی در جهانبینی و عملکرد صورت داد و…
بە هرصورت رهبر آپو از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ – ۲۰۰۴ چهار کتاب مینویسند؛ یکی از این کتابها و در واقع اولین کتاب دورە امرالی کتاب “چارەیابی دموکراتیک” میباشد که در سال ۲۰۰۰ آن را مینویسد. یکی دیگر از این کتابها کتاب “اورفا مظهر قداست و لعنت” میباشد کە آن را بعنوان دفاعیە برای دادگاه اورفا مینویسد. در واقع چون کە رهبر آپو اهل اورفا هستند، محاکمەای را نیز در دادگاە اورفا برایش دایر کردە بودند و او نیز این کتاب را بعنوان دفاعیە نوشت.
یکی دیگر از آثار او در طی این سالها کتابی است تحت عنوان “کورد آزاد هویت نوین خاورمیانه” که آن را نیز بعنوان دفاعیە برای دادگاه یونان مینویسد. وی در این کتاب بە تفسیر فرهنگ یونان و تمدن اروپا میپردازد. این سه کتاب با حجم کم ولی حاوی محتوایی غنی میباشند کە خواندن آنها را بە رفقا توصیه میکنم. در همین سالها رهبر آپو کتاب دیگری نیز تحت عنوان “از دولت کاهنی سومر بەسوی تمدن دموکراتیک” نوشتند کە این کتاب برعکس کتابهای قبلی در دو جلد حجیم بە چاپ رسیدە است. لازم بە ذکر است کە آنرا برای دادگاه حقوق بشر اروپا نوشتند و بە تفصیل در آن تاریخ تمدن را تفسیر میکند.
بە هر تقدیر رهبر آپو در این کتابها و بویژە در کتاب “از دولت کاهنی سومر بە سوی تمدن دموکراتیک” درمورد تغییرات پارادایمیک خود صحبت میکند. اما تصفیەگران در صدد سوءاستفاده از آن بودند که رفقای انقلابی مداخله کردند. آنان (تصفیەگران) میخواستند با نوشتن نامه ای به رهبر آپو مسئلە را تخطئە کنند و رهبر آپو را نیز در راستای اهداف شوم خود بە کار ببندند. رهبر آپو نیز بدلیل عدم دریافت معلومات درست با شرح وقایع نقدهای شدیدی را متوجە رفقا بلاخص رفیق جمعه و رفیق عباس میکند و میگوید شما مرا میشناسید من با تمام توان از این جنبش حفاظت کرده و به ملت پشت نخواهم کرد.
میگوید شما باید اطمینان داشتە باشید کە اگراین تغییراتی که من در مورد آن بحث میکنم، انجام شود این جنبش نه تنها از بین نمیرود بلکه نیرومند تر میشود. دنیا حامل تغییرات پیچیدە و مداوم است و ما نمیتوانیم با اتکا بە پارادایم دولتی، پارادایم سوسیالیسم رئال، ملیگرایی دولت ـ ملتی، جامعە مردسالار، ذهنیت قدرتگرا، مرکزگرا و دگماتیسم خاورمیانه به مسائل بنگریم و در پی چارەیابی باشیم.
به هر حال رفیق جمعه و رفقا میدانستند که این نقد ها بر اساس اطلاعات غلطی است که بوتان و عثمان برای رهبر آپو میفرستند و بە این دلیل است کە رهبر آپو آین نقدهای شدید را متوجە آنها میکند. هرچند نقدهای رهبر آپو میتوانست موجب برخوردهای عاطفی بسیاری از رفقا در برابر رفیق جمعە و رفقای دیگری کە در صدد بودند جلو تصفیەگران را بگیرند و همچنین مورد سوءاستفادە تصفیەگران بشود، ولی رفیق جمعه و رفقا با اطمینان بە درستی اقداماتشان در برابر تصفیەگران فعالیت خود را ادامه میدهند و میگویند بلاخرە اگر ما کارمان را خوب انجام دهیم در نهایت حقیقت آشکار میشود. البتە افشای ماهیت بوتان و عثمان و مقابلە با برنامەهای آنها به خاطرگذشته ای که این دو در درون پ. ک. ک داشته و بە دلیل آن درمیان گریلا و خلق از چنان جایگاهی برخوردار نبودند بسیار دشوار نبود اما آنچە کار را برای رفقا دشوار میکرد نقدهای رهبر آپو بود کە بە دلیل اطلاعات غلطی کە عثمان و بوتان برایش ارسال میکردند متوجە رفقا میکرد.
رفیق جمعه در کتاب پ ک ک تاریخی از آتش بیان میکند که ما به هیج شیوه ای نمیتوانستیم صدای خود را به رهبر آپو برسانیم. تا این کە روزی وکلای ایشان بە قندیل آمدە بودند. وقتی یکی از آنها برای شستن دست و صورت بە کنار چشمە آب رفت من هم بە بهانە خوردن آب، بە او نزدیک شدم و از او تقاضا و خواهش کردم کە فقط یک پیام مرا به رهبر آپو برسانید و بە او بگویید: جمیل باید میگوید: جریان “اردوگاە زلە” سال ١٩٩٢ در حال تکرارشدن است و عثمان در حال تسلیمیتپذیری و تصفیە جنبش است.
بدلیل اینکە رهبر آپو به رفیق جمعه اعتماد کافی داشتە است وقتی این جمله رفیق جملە رفیق جمعە توسط آن وکیل به رهبر آپو میرسد و متوجه میشود واقعیت قضیه چیست، اینباررهبر آپو به اقتضای این واقعیت مواضع خودش را بیان میکند. در این برهە رهبر آپو مشغول نوشتن کتابی تحت عنوان “دفاع از یک خلق” بود کە در سال ٢٠٠٥ منتشر شد. این کتاب از این لحاظ از اهمیت زیادی برخوردار است که اساسا طرح کنفدرالیسم دموکراتیک در این کتاب اعلام شد. رهبر آپو قبل از انتشار این کتاب در دیدارهای هفتگی با وکلایش مواردی از محتوای این کتاب را بیان میکرد و وکلا هم آن را بە جنبش و خلق منتقل میکردند. رهبر آپو در میانە دیدارها دو موضوع را بیان میکند که بە هیچ عنوان با خواست و برنامەی تصفیەگران همخوانی نداشت.
یکی از این موضوعات این است کە رهبر آپو اعلام میدارد کە بایستی از نو پ. ک. ک را برساخت نمود و پ. ک. ک در درون جنبش فعالیتهای مجزایی نسبت بە نقش قبلی خود بە انجام برساند. بە این معنی کە پ. ک. ک باز تاسیس گردد اما اینبار نه بە مثابە فعالیتی که پیشتر داشته است عمل کند بلکه باید سعی در اجرای نقش روشنگری و ارتقاء ایدئولوژی در درون جنبش و جامعە را بر عهدە داشتە باشد. همچنین باید نقش کادر سازی و تولید محتوا برای تقویت سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک را کە یک سیستم اجتماعی میباشد را بر عهدە داشتە باشد.
موضوع دیگر بازگشت نیروهای گریلا بە درون شمال کوردستان و ترکیە بود کە در سال ١٩٩٩ از آنجا بە سوی جنوب کوردستان عقبنشینی کردە بودند. در واقع این تعلیمات رهبر آپو در تاریخ ١. ٦. ٢٠٠٤ صادر شد بە همین دلیل در درون جنبش بە فرمان ١ ماە ٦ یا فرمان “اول حزیران” مشهور است. چرا کە در ترکیە و شمال کوردستان بە ماە ششم میلادی ماە حزیران میگویند. این دو تصمیم رهبر آپو نیز بە هیچوجە با برنامەی تصفیەگران کە میخواستند فرهنگ انقلابی و مبارزە مسلحانە را منسوخ گردانند همسویی نداشت و عرصە را بر آنها تنگ کرد.
از سویی دیگر بعدا بهتر ارتباط برنامە تصفیەگران با نیروهای آمریکایی، آ. ک. پ و پارت دموکرات کوردستان و اتحادیە میهنی کوردستان آشکار شد. آنان (تصفیەگران) برای یک دیدار بطور مخفیانە بە شهر موصل رفتە بودند، در راە تصادف میکنند و مسئلە فاش میشود این نیز موجب اعتراض هرچە بیشتر جنبش و خلق بە کارهای آنها شد و دیگر کاملا افشا شد کە آنچە میکنند نە طبق یک ارادە قائم بە ذات است و کاملا برنامە آن از بیرون جهت تسلیمیت و انحلال جنبش طرح ریزی شدە است.
بە هر صورت مداخلە رهبر آپو و بویژە دستور لزوم بازتاسیس پ. ک. ک و فرمان اول حزیران همچنین افشای کامل تصفیەگران بعد از تصادف موسل باعث شد کە تصفیەگران کار خود را تمام شدە بدانند و جنبش را ترک کنند. در نتیجە آنها بە نیروهای جنوب کوردستان یعنی پارت دموکرات کوردستان و اتحادیە میهنی کوردستان پناە بردند. هرچند کە عاقبت از جنبش خارج شدند ولی تخریبات زیادی را نیز بە جنبش وارد کردند کە رفقا سالها مشغول ترمیم آنها بودند.
گریلا با مطالعە و آموزش کتاب “دفاع از یک خلق و کتابهای دیگر رهبر آپو” بیشتر مسئلە را درک کرد و از آن پس کنفدرالیسم دموکراتیک و پارادیم جامعە دموکراتیک، اکولوژیک مبتنی بر آزادی زن بە خمیرمایە و پایە آموزش جنبش تبدیل شد. توسط این آموزشها نیز تاثیرات تخریباتی که توسط تصفیەگران انجام شده بود زدودە میشد و جنبش را با تزریق خونی تازە بازسازی میکردند. کسانی هم که ارادە مبارزە را از کف دادە بودند بدنبال تصفیەگران ترک مبارزە کردند.
تعداد زیادی نیز به خاطر عدم درک درست از تغییراتی کە در درون جنبش باید انجام میگرفت مدتی با جنبش قطع رابطه کردند، البتە بسیاری نیز در واقع نە از کل جنبش بلکە بدلیل اعمال تصفیەگران در دوران تصفیەگری از جنبش دور شدند که بعدها بسیاری از این دو طیف به دلیل درک بهتر اوضاع بە مرور زمان دوباره بە نوعی بە درون جنبش بازگشتند.
در واقع طی سالهای ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٤ هیچ حمله ای از سوی AKP به دلیل وظیفه ای که به عثمان و بوتان سپرده بودند بە مناطق حفاظت شدە میدیا و جنبش صورت نمیگرفت، چرا کە کار تصفیە جنبش را بە آنها سپردە بودند. اما بعد از اینکه خط تصفیه به شکست انجامید و فرمان بازگشت گریلا به شمال کوردستان صادر شد و گنگره هشتم پ. ک. ک در سال ۲۰۰۶ کە بە کنگرە بازتاسیس نیز مرسوم است برگزار شد حملات از سال ٢٠٠٥ و ٢٠٠٦ بە جنبش شدت یافت. البتە با وجود این حملات گستردە پ. ک. ک نیز خود را از لحاظ نظامی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فکری و… بە سطحی بالاتر ارتقاء میبخشید و شدیدا در حال مبارزە و زدودن تاثیرات تصفیەگری بر روی جنبش بود.
در واقع پروسەی تغییر در جنبش آپویی در همچون شرایطی پیش رفت کە از سویی در مواجهە با تصفیگری درونی بود و از سویی دیگر با حملات گستردە اشغالگران مواجە بود. در حقیقت بە سرانجام رساندن پروسه تغییر در درون یک جنبش ملی و اجتماعی کار آسانی نیست. پروسە تغییر و گذار از یک پارادیم بە پارادیمی دیگر چنان دشوار است کە بسیاری از سیستم ها در مسیر گذار و تغییر ناکام ماندەاند و از بین رفتەاند. برای مثال اتحاد جماهیر شوروی در نتیجە تلاش ناکام خود جهت تبیین تغیراتی بود کە احساس بە وجود آنها کردە بود از هم فروفروپاشید.
بە هر صورت درست در مرحله ای که جنبش در شرایط گذار و تغییر پارادیم است، مرحلە تصفیە هم از سوی تصفیەگران داخلی و طبق برنامە بیرونی در حال انجام است. در واقع درچنین شرایطی جلوگیری از فروپاشی و بە سرانجام رساندن پروسە تغییر عمدە پارادیمیک تنها میتواند کار جنبش آپویی باشد. این عزم و ارادە ستودنی است کە گواە آن میباشد کە این جنبش توان عبور از مراحل دشوار را در هر وضعیت و شرایطی با خود بە همراە دارد.
رهبر آپو در مانیفست تمدن دموکراتیک مسئلە مهمی را عنوان میکند و میگوید: زمانی که شوروی از هم فروپاشید بعضی از جریانات چپ یا به سمت لیبرالیسم لغزیدند و یا بە محافل محدود تنزل پیدا کردند و نتوانستند با حفظ اصول تحولاتی را در شیوە کار و جهانبینی خود صورت دهند تا زمینە را جهت اجتماعی گشتن خود فراهم کنند. آنچە کە ما تلاش کردیم آن است کە نباید پ. ک. ک به همچین سرنوشتی دچار میشد. سعی کردیم کە با حفظ اصول انقلابی و پرهیز از لغزیدن جنبش بە درون لیبرالیسم و نئولیبرالیسم پ. ک. ک بە محفلی کوچک و سکتار تبدیل نشود و برعکس بە گسترە اجتماعی و ملی خود تا حد عالی دامن بزند.
اساسا رهبر آپو قبل از انتشار مجموعە پنج جلدی مانیفست ـ تمدن دموکراتیک درکتاب “دفاع از یک خلق” نیز این قضیه را بطور دقیق مورد نقد و بررسی قرار دادە بود.
از سوی دیگر بعد از توطئە ١٥ فبریە ١٩٩٩ و تصفیەگری ٢٠٠٣ و ٢٠٠٤ دیگر خیلی ها بر این باور بودند ک پ. ک. ک دیگر توان عملیاتی خود را از کف دادە است. حتی سعی کردند کە رفقایی کە در مبارزە با تصفیەگری نقش محوری را ایفا کردە بودند ترور کنند و یا با توسل بە توطئەای دیگر در صدد حملە امحاگرانەی دیگری بربیایند. برای نمونە دولت ترکیە با همدستی نیروهایی از جنوب کوردستان در سال ٢٠٠٦ با آوردن یک فروند هلیکپتر بە نزدیکی شهر رانیه سعی کردە بودند کە بە شیوەای رفیق جمعە (جمیل بایک) را در نتیجە یک دسیسە بە دام خود بیندازند و او را بربایند تا بە این شیوە انتقام شکست تصفیگری را بستانند. همچنین بدلیل نقش رهبر آپو در شکست تصفیگری در سال ۲۰۰۶ بە مدت شش ماه انزوای مطلق را در امرالی بر رهبر آپو اعمال کردند.
در واقع رفیق ویان سوران (لیلا والی حسین) در برابر خائنان و تصفیەگران داخل جامعە کورد و درون پ. ک. ک و همچنین خیانت نیروهای جنوب کوردستان، همچنین در برابر توطئە ١٥ فبریە و بویژە تحمیل انزوای شش ماهە بر رهبر آپو در سال ٢٠٠٦، یک عملیات فداییانە را بە انجام رساند کە در نتیجە آن بدن خود را بە آتش کشید. هرچند شیوە عملایات رفیق ویان جاف مورد پسند نباشد و آن زمان هم انتقادی بر آن وارد شدە باشد، ولی موضع وی در برابر خیانت، تصفیەگری و انزوای رهبر آپو قابل ستایش است.
در واقع در زمانی کە اشغالگران بر این باور بودند که پ. ک. ک دیگر توان فعالیت و عملیات ندارد، در سال ۲۰۰۶-۲۰۰۷ گریلاهای HPG مجموعه فعالیتهایی را انجام دادند کە آنانی را کە چنین میپنداشتند شوکە کرد. عملیاتهایی از قبیل اورامار، زاپ، بیزلە و تعدادی دیگر از عملیاتهای موثر نظامی. این عملیاتها بەراستی دشمن را هراسان و متوجە آن کرد کە پ. ک. ک نە تنها توان عملیاتی را از دست ندادە است، بلکە توان عملیاتی آن بیشتر از پیش ارتقا یافتە است.
همانطور کە پیشتر اشارە شد در نوروز سال ٢٠٠٥ ـ مجمع جوامع کوردستان ـ KCK از سوی رهبر آپو اعلام شد متن آن در مراسم نوروز شهر آمد (دیاربکر) قرائت شد. در واقع KCK بر همان بستر اجتماعی و میراث مبارزاتی جنبش آپویی بنیاد نهادە شد. PKK نیز همانند نیروی پیشتاز و پیشاهنگ در درون KCK عمل میکند. در واقع KCK فعالیتهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را بر عهده دارد و با اعلام آن سعی شد در چارچوب کنفدرالیسم دموکراتیک مبارزات ملی و اجتماعی در هر چهار بخش کوردستان بطور هماهنگ ارتقاء یابد.
لازم بە ذکر است کە از سال ٢٠٠٢ در جنوب کوردستان ـ حزب چارەیابی دموکراتیک کوردستان ـ PCDK، در سال ٢٠٠٣ در غرب کوردستان ـ حزب اتحاد دموکراتیک ـ PYD و در سال ٢٠٠٤ در شرق کوردستان ـ حزب حیات آزاد کوردستان ـ PJAK با سرمشق قرار دادن اندیشەهای آپویی تاسیس شدند و بە این طریق جنبش آپویی از لحاظ سازماندهی اجتماعی و ملی در هر چهار بخش کوردستان وارد مرحلەای جدید شد.
همچنین همانطور کە در بالا اشارە شد جنبش آپویی از لحاظ نظامی با عملیاتهای موثر بیزلە و اورامار ثابت کرد کە گریلا نە تنها ضعیف نشده، بلکه با وجود تمام ناملایمات حاصلە از توطئە ١٥ فوریە و اقدام تصفیەگرانە ٢٠٠٣ و ٢٠٠٤ با اتکا بە روحیە مقاومتطلبانە و قابلیت سیاسی، نظامی کە در جنبش ما موجود است نه تنها ناتوان نگشتە است بلکه بسیار قویتر از قبل ظاهر شد.
در سال ٢٠٠٨ نیز دولت فاشیست ترکیە حملە وسیعی را بە مناطق حفاظت شدە میدیا و بویژە منطقە زاپ صورت داد. گریلا بە مدت ٨ روز مقاومت بینظیری را در برابر ارتش ترکیە بە نمایش گذاست و ارتش فاشیست ترکیە را مجبور بە عقبنشینی کرد. در واقع مقاومت گریلا در جنگ زاپ باعث ارتقاء روحیە مبارزاتی در میان خلق کورد و ایجاد سمپاتی برای گریلا و جنبش آپویی در هر چهار بخش کوردستان، بویژە در جنوب کوردستان شد. حتی مردم در منطقە بامرنی در جنوب کوردستان بر سر جادە آمدند و راه را بر تانکهای ارتش فاشیست ترکیە بستند و دوش به دوش گریلا در این مقاومت سهیم شدند و فداکاری وصف ناپذیری انجام دادند.
لازم بە ذکر است کە در سال ٢٠٠٨ کنگره نهم پ. ک. ک نیز برگزار شد و در آن درباره نقش کادر و وظایف انقلابی و ملیتانی کادرها بحث و گفتگو بسیار عمیقی انجام گرفت. میتوان گفت تاثیرات تصفیەگری با فعالیتهای مستمر فکری و برگزاری دورەهای متعدد آموزشی در سال ۲۰۰۸ در حد بالایی به اتمام رسیده بود و پ. ک. ک در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ سیاسی با توان بزرگی به میدان مبارزە آمد.
دولت ترکیە با درک این توان پ. ک. ک و در نتیجە شکستی کە در جنگ زاپ دچارش شدە بود با پ. ک. ک وارد گفتگو شد و مرحلەای از گفتگو و مزاکرە آغاز شد. این گفتگو و مذاکرە در اروپا و در شهر اسلو پایتخت کشور نروژ پیش میرفت. بە همین دلیل این مزاکرات بە مذاکرات اسلو مشهور است. چرا کە هیئت دولت ترکیه و هیئت پ. ک. ک با میانجیگری یک نهاد نروژی در شهر اسلو بر سر میز مزاکرە نشستند. این مذاکرات نیز تا مراحلی پیش رفت ولی دولت ترکیه از انجام این نشستها نە هدف چارەیابی بلکە هدف تصفییه جنبش رهاییبخش ملی کورد و بویژە پ. ک. ک را دنبال میکرد.
دولت ترکیە سعی میکرد شرایطی را فراهم سازد تا نقشەهایی کە در مقابل ببرهای تامیل در سریلانکا انجام گرفت و زیر لوای آشتی آنان را قتل و عام کردند و یا مانند تضعیف جنبش آزادیبخش فلسطین زیر لوای مذاکرە اسرائیل و فلسطینی ها جنبش ما را ضعیف و بستر سرکوب آن را فراهم سازد. جالب آنجاست که همە این نشستها نیز با میانجیگری نهادهای نروژی در اسلو انجام میگرفتند کە باعث تصفیە و تضعیف جنبش فلسطین و قتل و عام گریلاهای تامیل شد. در واقع در نظر داشتند کە گریلا، پ. ک. ک و جنبش کوردستان را نیز به این مسیر کشیده و آن را قتل و عام، تضعیف و در نهایت مراتب آن را تصفیه کنند.
اما در دوران مزاکرات اسلو رهبر آپو همیشه در نامەهایی کە توسط دیدار با وکلایش انتشار میداد تذکر میداد که باید هشیار باشید، چرا کە زیر نام مذاکرە و آشتی میخواهند تجربە تامیلها را نیز روی شما بە اجرا بگذارند. تاکید میکرد کە شما میتوانید از ضعف دولت استفاده کنید ولی نباید دچار توهم شوید که دولت قصد چارەیابی مساله را دارد. باید اطمینان داشتە باشید کە دولت به هیچ شیوه ای نیت حل مسئلە را ندارد و تا جایی کە فرصت بیابد هدفش تصفیه جنبش است.
در نهایت مذاکرات اسلو در سال ۲۰۰۹ بدون نتیجە بە شکست انجامید و از سال ٢٠١٠ مرحلەای تازە آغاز شد. بویژە در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ شاهد حملات وسیع دولت ترکیە و مقاومت گریلا هستیم. شاهد جنگ سال ٢٠١٢ شمزینان هستیم کە در هفتە ایندە سعی خواهیم کرد بیشتر بە تجزیە و تحلیل این مرحلە بپردازیم. بە هرحال میتوان گفت پ. ک. ک مرحلەای دیگر از مبارزاتش را در درون تلاطمات و فراز و نشیبهای بسیار بە پایان رساند و از سال ٢٠١٠ وارد مرحلە چهارم مبارزە خود شد.
لازم بە ذکر است کە در طی این سالها (٢٠٠٠ تا ٢٠١٠) در موازات با فعالیتهای سیاسی و عملیاتهای نظامی از لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز فعالیتهای ارزندە و گستردەای نیز انجام گرفتند. برای نمونە همانطور کە پیشتر هم اشارە کردیم در این مرحلە در هر چهار بخش کوردستان احزاب و نهادهای متعدد آپویی تشکل یافتند کە اکنون نیز با تمام توان در حال مبارزە هستند.
در مبحث گذشتە بە این موضوع اشارە کردیم کە در سال ١٩٩٥ پارلمان خارج از میهن کوردستان تشکیل شد که آن هم بە ابتکار رهبر آپو و جنبش آپویی تاسیس شد. اما بعد از توطئە ١٥ فوریە سال ١٩٩٩ رهبر آپو در نتیجە پیشنهاداتی کە در مسیر تحول در مبارزە ملی از طریق وکلایش ارائە میداد پشنهاد کرد که ـ پارلمان خارج از میهن ـ بە ـ کنگره ملی کردستان ـ KNK تغییر یابد. این پیشنهاد هم پذیرفتە شد و مقدمات اجرای آن نیز چیدە شد. طی این اقدامات نیز طی سالهای ١٩٩٩ و ۲۰۰۰ کارهای بزرگی از طریق برگزاری کنفرانسها، تجمعات و دیالوگهای ملی انجام گرفت.
میتوان گفت کە ـ کنگرە ملی کوردستان ـ KNK سعی بر آن داشتە است کە کوردهای هر چهار بخش کوردستان و سرتاسر جهان را در چارچوب یک اتحاد ملی کنار هم بیاورد. با جرات میتوان گفت کە یکی از نهادهای کاملا فعال خلق کورد در این دوره ۱۰ ساله KNK بودە است که از لحاظ سیاست و دیپلماسی ملی کورد گامهای مهم و موثری را برداشت. بویژە از لحاظ نزدیک کردن احزاب، سازمانها، گروها و شخصیتهای ملی هر چهار بخش کوردستان بە همدیگر نقش بسزایی ایفا کردە است.
بی شک AKP از سال ٢٠٠٠ تا ٢٠١٠ بویژە در سالهای آغازین سر کار آمدنش بطور مزورانە مواضع منعطفی را در مورد مسئلە کورد از خود نشان داد. ولی تمام هدفش از این نرمش برای فراهم کردن تصفیە پ. ک. ک بود. اساسا میتوان گفت کە AKPبرای تصفیە پ. ک. ک به میدان آمدە بود. در واقع دولت ترکیە دو نوع فاشیسم را در تقابل با خلق کورد و پ. ک. ک پیشتر آزمایش کردە بود و میخواست در قالب AKP نسخە سوم فاشیسم را در تقابل با جنبش رهاییبخش خلق کورد قرار دهد.
فاشیسم سفید کە JHPنمایندە آن بود و فاشیسم سیاه که MHP آن را نمایندگی میکند در طول قرن بیستم در قالب دولتهای جداگانه بر سر کار آمدە بودند و بزرگترین دشمنیها و حملات را در مقابل خلق کورد و جنبش رهاییبخش آن بە اجرا گذاشتند. اما تمام تلاشهایشان ناکام ماند و خلق کورد و جنبش رهاییبخش آن با توان بسیار قرن بیستم را پشت سر گذاشتند و وارد قرن بیست و یکم شدند.
اینبار و در آغاز قرن بیست و یکم AKP همانند فاشیسم سبز وارد تقابل با خلق کورد و جنبش رهاییبخش آن بە پیشاهنگی پ. ک. ک شد. در واقع فاشیسم سبز به معنای ملیگرایی با ماهیت عجین شدە ملیگرایی ترک و اسلام سیاسی است. این نوع فاشیسم که AKP نمود آن است ملت کورد را همانند فاشیسم سیاە و سفید نمود یافتە در JHP-MHP بطور آشکار انکار نمیکرد ولی بە شیوەای نرم و بطور مزورانە همان کار را میکرد. حتی میتوان گفت بسیار خطرناکتر آن کار را انجام میداد. برای نمونە کورد را نە بعنوان ملت بلکە بعنوان بخشی از امت اسلام بر میشمارند تا بە این طریق آن را اغفال و در نهایت استحالە نمایند و از مبارزات ملی و سوسیالیستی کە پ. ک. ک پیشاهنگی آن را میکرد دور بدارند.
در واقع پیشتر و در دهه ١٩٩٠ میلادی نیز دولت ترکیە اسلام را بر علیه جنبش ما به کار بستە بود. برای نمونە در سالهای ۹۰ و ۹۲ نیرویی تحت نام حزب الله در شمال کوردستان تاسیس شد و بنام اسلام بسیاری از میهندوستان و اعضای جنبش ما را سربە نیست میکردند و بە شهادت می رساندند. برای نیروهای حزب للە نیز هدف کسانی بودند که با پ. ک. ک در تماس بودند. اما استفادە کردن از اسلام توسط AKP بیشک با وسعت بیشتر و با مفهومی سیاسی تر و بطور نظامند و هدفمندتری بود کە در مقایسە با کارهای حزب اللە بسیار متفاوت است.
در پایان باید اشارە کنم کە رهبر آپو مدام در مورد نرمشهای AKP و مراحل گفتگو بە خلقمان و گریلا میگفت: باید همانند ماهی زیرک رفتار کرد، یعنی طعمە را از قلاب بستانید ولی بە قلاب گرفتار نشوید. براستی یکی از دلایلی کە AKPرا به شدت عصبی کرد و فشار بر امرالی، جنبش و ملت کورد را مضاعف گرداند آن بود کە در طی آن ده سال، یعنی از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۱۰ کارهایی را که برای تصفیە جنبش کوردستان برنامەریزی کردە بود بە شکست انجامید و نتوانست به اهداف خود دست یابد.
بە هرصورت آغاز دوران امرالی تا سال ۲۰۱۰ را میتوانیم مرحلە سوم مبارزە جنبش آپویی بنامیم کە در این مبحث بە آن پرداختیم و در هفتە آیندە نیز بە تجزیە و تحلیل مرحلە چهارم مبارزە جنبش آپویی خواهیم پرداخت کە همکنون نیز در آن قرار داریم.