سیاست دولتی؛ رسانه‌ی دولتی! (با محوریت رویکرد ابزاری حاکمیت‌های ایران و ترکیه از رسانه)

 پژار آبدانان

در گیر و دار جنگ میان گریلاهای حزب کارگران کوردستان و حکومت ترکیه که می‌رود تا ابعاد بسیار گسترده‌ای را پیدا کند٬ «خبرهای مستندی!» از تسلیم شدن بیست‌و‌پنچ تن از اعضای یگان‌های مدافع خلق (YPS) در رسانه‌های ترکیه منتشر شد که در ظاهر امر هیچ‌گونه شبهه‌ای را در صحت این امر را نمی‌شد پیدا نمود؛ چهره‌هایی که صورت‌های آنان در مقابل دوربین تار شده بود و در میان ویرانه‌های ناشی از جنگ خیابانی٬ با لباس‌های مندرس و پاره‌پوره و دست‌هایی که به نشانه‌ی تسلیمیت بالا برده بودند٬ خود را به نیروهای ارتش ترکیه تسلیم نمودند. و پشت‌بند آن تصویری از صحنه‌ی یکی از همین تسلیم شدگان که در اداره‌ی پلیس٬ میان مأموران امنیتی خانواده‌ی خود را ملاقات می‌کند و مادر خود را در آغوش می‌کشد. پدر نیز با فاصله‌ی اندکی از دخترک خجل و پشیمان!٬ به امر و نهی‌اش می‌پردازد که «آیا خجالت نمی‌کشی که در برابر جمهوری مقدس ترکیه سلاح برداشته و به تروریست‌ها پیوسته‌ای؟!». این تصاویر بارها و بارها از کانال‌های مختلف دولت ترکیه پخش شد و در بوق و کرنای همه‌شان پیچید که «عاقبت پیوستن به YPS و طلب آزادی همین است».

اما ماجرا به همان سادگی نبود و با یک رویداد غیرمنتطره٬ یک‌باره همه‌ی آن سروصداها فروکش کرد و هیچ‌یک از همان کانال‌های تلویزیونی دیگر رغبتی به پخش آن صحنه‌ها نشان ندادند. تصاویر غیرمنتطره‌ای که بدست کانال‌های کورد زبان افتاد٬ به‌مانند ضربه‌ای محکم بر دیوار دروغ‌پردازی‌هایشان بود و هم‌چون آوار بر سر همان کانال‌ّ‌ها فرور ریخت و به‌اصطلاح درِ همه‌شان را تخته نمود. در این تصاویر جدید٬ صحنه‌‌ها یا در حقیقت پشت‌صحنه‌های همان فیلم کذایی منتشر شد که یکی از مأموران ارتش با بلندگویی در دست٬ نقش کارگردانِ سناریو را بازی می‌کند و بارها و بارها سکانس‌های فیلم را در میان خرابه‌ها و آوارها برای بازیگران نابلد توضیح می‌دهد. بازیگران آنقدر ناشی هستند که حتی دختری که روی برانکارد خوابیده و قرار است که نقش یک جنازه را بازی نماید نیز نمی‌تواند نقش خود را درست بازی نماید و این خود کارگردان (بخوانید افسر بلندگو بدست) است که مرتباً نقش جنازه بودن را به او یاد می‌دهد. چندی نگذشت که معلوم شد تمامی این بازیگران بچه‌های مزدوران محلی بوده‌اند که با لباس‌ّهای مندرس و پرچمِ سفید٬ عهده‌دار نقشِ «شورشی‌های تسلیم‌شده» شده بودند. البته داستان به‌همین مورد ختم نمی‌شود و دولت ترکیه در گیر و دار جنگ داخلی٬ سعی نمود تا به هر ترتیبی واقعیات جنگ را به کج‌راهه کشانده و یا به‌عبارت صحیح‌تر٬ افکار عمومی جهانیان را فریب دهد. در پی سقوط هلی‌کوپتری که منجر به کشته‌شدن تعداد زیادی از افسران عالی‌رتبه‌ی ارتش ترکیه در جنگ با انقلابی‌های کورد شد٬ دولت ترکیه اعلام نمود که سقوط هلی‌کوپتر به‌علت نقص فنی بوده است. حتی در مورد تعداد کشته‌های این حادثه نیز اطلاعات ضد‌نقیضی به بیرون درز نمود. ولی بلافاصله نیروی مدافع خلق (HPG) صحنه‌ی هدف‌گیری هلی‌کوپتر توسط یک موشک دوش‌پرتاب را در رسانه‌ها منتشر نمود که یک گریلا را از میان انبوه درختان٬ با دقت درحال هدف‌گیری و شلیک بسوی هلی‌کوپتر مورد نظر نشان می‌داد. درست به‌مانند مورد قبلی باز یک‌باره سروصدای رسانه‌های وابسته به حکومت ترکیه فروکش نمود و تنها چیزی که عاید گردانندگان این دروغ‌پردازی‌ها شد٬ بی‌اعتمادی و صدای اعتراض افکار عمومی داخل ترکیه بود که همگی از ریاکاری حاکمیت و دستکاری واقعیات به‌خشم آمده بودند.

واقعیت این‌ست که هیچ کدام از این اقدامات دولت ترکیه در برابر جنبش آزادی‌خواهی ملت کورد٬ تصاوفی نبوده و فی‌البداهه به مغز کارگردان‌های ارتشی و رسانه‌های حکومتی بروز نمی‌کند. در حقیقت تمامی این موارد بخشی از پروژه‌ی بزرگی به‌نام «جنگ‌ویژه» می‌باشند که مستقیماً توسط دایره‌ای ویژه به همین نام یا همان «گلادیوی ناتو» طرح‌ریزی و به‌اجرا گذارده می‌شوند. تمامی این اعمال تنها می‌توانند یک واقعیت را برسانند و آن اینکه: نباید به‌هیچ وجه افکار عمومی از واقعیات جنگ باخبر شوند؛ واقعیتی که درصورت برملا شدن می‌تواند درست به‌معنای نابودی این سیستم‌های مستبد و خونخوار توسط خلق‌های همان سرزمین باشد. و این‌جاست که رسانه‌ که قائدتاً باید وسیله‌ای برای رساندن آگاهی به افکار عمومی باشد٬ به‌صورت یک «ابزارِ» صرف٬ در خدمت پیشبرد اهداف دولت‌های مستبد و رفتارهای فاشیستی‌شان به‌کار گرفته می‌شود.

رژیم ایران نیز که سال‌هاست خود در فریب افکار عمومی و چرخاندن ۱۸۰ درجه‌ه‌ای حقایق دست تبحری دارد٬ این‌بار با استفاده از تجربیات گلادیوی ناتو و دایره‌ی جنگ‌ویژه که نزدیک به چهل سال‌است برعلیه ملت کورد در شمال کوردستان در جریان است٬ به مقابله با صدای آزادی‌خواهی ملت کورد برخاسته و سعی دارد تا با استفاده از همین تجارب٬ به شیوه‌ای نوین جنگ برعلیه جبهه‌ی شرقی انقلاب کوردستان را پی بگیرد. و درهمین راستا٬ تلویزیون RUDAW٬ بلندگوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی می‌شود و زبان رسای این حاکمیت مستبد در برابر خلق کورد. خبرهای زیادی پخش می‌شوند و گاهی هم برخی از آن‌ها به ضرر و برضد جمهوری اسلامی!. ظاهراً این‌طور بسیار بهتر می‌شود با افکار عمومی منطقه بازی نمود. یکی به میخ زده می‌شود و یکی به تخته. این‌طور همه فکر می‌کنند که RUDAW راست می‌گوید و خبرها را بی‌طرفانه منتشر می‌کند. در لابلای خبرهایی از همین دست٬ ناگهان به‌صورت «به‌په‌له» یا همان «خبر فوری»٬ اعلام می‌شود که  «سپاه پاسدران٬ منطقه‌ی سردشت و پیرانشهر را میلیتاریزه نموده است و هم‌اکنون تعداد زیادی از نیروهای امنیتی سپاه در درون این شهرها مستقر شده‌اند» و طبق معمول خبر مذکور با تصاویر ارسالی خبرنگاران این کانال که از تهران تا امریکای لاتین حضور فعالانه دارند مستند می‌شود و مهر تأییدی بر گفته‌های این رسانه. علت آن را هم عرض می‌نمایند: تهدید یکی از احزاب شرق کوردستان به ازسرگیری مبارزات مسلحانه برضد جمهوری اسلامی. ولی این‌که این رسانه و قدرت‌های سیاسی و اقتصادیِ پشت‌پرده چه اهدافی را دنبال می‌کنند‌ را فقط می‌توان با نگاهی موشکافانه و تحلیلی بر رسانه‌های دولتی افشا نمود؛ امری که ظاهراً تشخیص آن برای یک بیننده‌ی عادی تقریباً امری غیرممکن است. چون اصولاً قرار است که دقیقاً ناخوداگاه افکار عمومی عدف قرار گرفته شود و خودشان اصلاً بویی از قضیه نبرند.

حاکمیت ایران برای مبارزه با جنبش آزادی‌خواهی خلق کورد٬ مبادرت به اخذ تاکتیک‌های دایره‌ی جنگ ویژه یا همان «گلادیوی ناتو» از ترکیه نموده است تا بتواند با استفاده از تجربیات چندین ساله‌ی حاکمیت ترکیه٬ به مبارزه در برابر این دشمن مشترک دست یازد. همان‌طور که می‌دانیم نیروهای نظامی پژاک نزدیک به یک دهه است که تقریباْ در سراسر خاک کوردستان نفوذ و به ایجاد پایگاه‌هایی در تمامی مناطق شرق کوردستان مبادرت ورزیده‌اند. علی‌رغم سکوت خبری رسانه‌های خود رژیم٬ رسانه‌های وابسته مانند RUDAW و حتی رسانه‌های غربی مانند BBC و VOA و …٬ درگیری و جدال با نیروهای سپاه و مدوران محلی٬ بخشی جدایی‌ناپذیر از این فعالیت‌ها بوده است. (سکوت تمامی این رسانه‌ها در برابر اعتصاب غذای اخیر زندانیان کورد زندان ارومیه و موارد بسیاری دیگر نیز قابل ذکر و تأمل!) در این مدت سپاه برای مقابله با نیروهای گریلا پایگاه‌های بی‌شماری را در سرتاسر شرق کوردستان و ازجمله در درون یکایک روستاهای منطقه درست کرده و ادوات نظامی بسیاری را به منطقه وارد نموده است. ترس حاکمیت از نفوذ نیروی گریلا در شرق کوردستان در این مورد به‌خوبی روشن است اما همان‌طور که مشاهده می‌شود تمامی این اعمال در سکوت خبری محض دنبال می‌شوند و به ندرت خبرهایی از آمار درگیری‌ها و کشته‌های سپاه پاسداران به بیرون درز پیدا می‌کند. این در حالی‌ست که تنها با یک تهدید و سخن صرفِ یک سرکرده‌ی حزبی مستقر در جنوب کوردستان٬ تعداد زیادی از افراد سپاه و مزدوران محلی در رسانه‌ی RUDAW ظاهر می‌شوند و آماده برای مقابله با این تهدیدات!. در اینکه نیروهای سپاه پاسداران همیشه آماده‌ی مقابله با جنبش آزادی‌خواهی خلق کورد می‌باشند شکی وجود ندارد اما این موضوع که برای یک تهدید خشک و خالی که محتملاً هیچ‌گاه صورت واقعی به‌خود نخواهد گرفت٬ چند شهر در کوتاه‌ترین زمان میلیتاریه شود٬ موضوعی‌ست که کمی شبهه‌برانگیز به‌نظر می‌رسد. تنها یک منطق به ذهن خطور می‌کند: قرارداد نانوشته‌ای میان حاکمیت جمهوری اسلامی٬ تلویزیون RUDAW و احتمالاً برخی گروه‌ها برای انحراف مبارزات آزادی‌خواهانه‌ی خلق کورد در شرق کوردستان. قرارداد نانوشته‌ای که سعی دارد پژاک که به‌عنوان قدرتمندترین٬ هدفمند‌ترین و تأثیرگذارترین حزبی که بیش از یک دهه به سازماندهی و فعالیت در شرق کوردستان مشغول است را با استفاده از ابزار رسانه٬ به حاشیه رانده و آن را مخاطب دسته چندم یا حداقل دسته دوم مبارزات آزادی‌خواهانه در شرق کوردستان معرفی نماید.

قائدتاً مبارزه‌ی مسلحانه توسط حزب حیات آزاد کوردستان برای رژیم جمهوری اسلامی تاکنون هزینه‌های زیادی را در بر داشته و این رژیم که آشکار شده است قدرت تصفیه و به‌عقب راندن نیروی نظامی گریلا در شرق کوردستان (برخلاف نمونه‌های قبلی!) را ندارد٬ بر آن داشته است تا قدرت خود را با استفاده از تاکتیک‌های جنگ‌ویژه و تجربیات حاکمیت ترکیه٬ لااقل بر فریب افکار عمومی ایران و شرق کوردستان متمرکز نماید و مانع از رشد مبارزات رادیکال برعلیه آن حاکمیت شود. امری که با استفاده از ذکر یک نمونه‌ی دیگر می‌توان به اثبات آن پرداخت: اصرار بلندگوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی یا همان کانال RUDAW بر راهیابی بیش از چهل نماینده‌ی کورد به مجلس دهم و جای گرفتن دو کوردِ سنی تبار در شورای مدیریتیِ ریاست مجلس٬ تنها می‌تواند بیانگر یک حقیقت باشد و آن‌هم این‌که: باز برای ملت کورد و اخلال در روند مبارزات مشروع‌شان خواب جدیدی دیده‌اند و می‌خواهند کوردها را قانع نمایند که می‌توان با فرستادن چند نماینده به مجلس شورای اسلامی٬ کوردستان را از زیر ستم حاکمیت جمهوری‌اسلامی نجات داد. ولی یک حقیقت را نباید از یاد برد: استفاده‌ی ابزاری از رسانه و کاشتن حرف‌ّهای شیرین در دهان ملت کورد نمی‌تواند این ملت را از مبارزات مشروع خویش بازدارد. بی‌میلیِ همان جمعیت مختصر و مزدبگیری که برای شنیدن سخنان آقای روحانی در مهاباد پانصدهزار نفری تجمع کرده بودن٬ و دوربین‌ّهای همان کانال‌ها نمی‌توانستند برای آن چاره‌ای بیابند٬ خود بهترین گواه بر این مدعاست.

Related posts