ویژگی کادر، مبارز و میهندوست در درون صفوف پژاک
این متن برگرفتە از قسمت پنجاهم برنامە ڕێگا و ڕێباز (راه و روش) میباشد. این برنامە
برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین درروزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از طریق
صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕێگا و ڕێباز پخش میشد.
موضوع آموزشی این برنامە: ویژگی کادر، مبارز و میهندوست در درون صفوف
پژاک میباشد کە درتاریخ هشتم ماە جولای ٢٠٢١ توسط رفیق اهون چیاکو ارائە شدە
است.
خوشحال هستم در آخرین حلقە از حلقەهای آموزش راە وروش با شما هستم. ما در
٤٩ حلقە از مباحث قبلی در تمامی موارد از جملە تاریخ جهان، خاورمیانە،
کوردستان و تاریخ جنبش و احزاب کورد صحبت کردیم. همچنین در مورد بسیاری
از اصلاحات، مفاهیم، تئوریها و عبارات مختلف بحث و گفتگو کردیم و تاکید
کردیم کە بایستی نقش موثر خود را بە معنای واقعی در مبارزات پیش رو برجستە
نماییم. همچنین تاکید کردیم کە بمانند خلق کورد بایستی نقش فعالی در آیندە جهان و
خاورمیانە داشتە باشیم و این بدون آزادی سرزمین و خلقمان میسر نخواهد گشت.
برای این مهم هم قبل از هر چیزی بایستی بە معنا و مفهوم واقعی کلمە یک
میهندوست باشیم. بە این معنی کە یک میهندوست واقعی هر چیزی را پیش روی
خود خواهد گذاشت و حتی در صورت لزوم جان را هم در این راه خواهد گذاشت.
در مرحلە بعدی نقش کادر بودن است کە باید نقش پیشاهنگی میهندوستان و در کل
جامعە را ایفا کند. کادر بودن نیز بە دو موقعیت سازمانی تقسیم میشود. کادر
حرفەای و تمام وقت و فرا محلی و سپس کادر نیمە حرفەای و محلی. بدون تردید در
مقایسە با یک انسان صرفا میهن دوست، مسئولیت کادر و بویژە کادرهای حرفەای
بیشتر است اما این مورد بە هیچ وجە از اهمیت جایگاە میهندوستی نمیکاهد. برای
مشخص نمودن بهتر این مسئلە و اهمیت این مقولە میتوان گفت کە یک انسان
میهندوست میتواند یک فعال سازمانی و یا کادر نباشد ولی برعکس یک فعال
سازمانی و یک کادر نمیتوانند میهندوست نباشند. یعنی در مبارزە ملی ما
میهندوستی یک اصل پایەای میباشد و صرفا یک موقعیت سازمانی نیست.
باید یادآور شد کە یک کادر محلی نیزشخصی است کە همگام با زندگی شخصی خود
در محل زندگی خودش بە فعالیت سازمانی میپردازد و در درون یکی از کمیتەها و
نهادهای پژاک، کودار و کژار جایی میگیرد. کادر حرفەای هم کسی است کە زندگی
عادی شخصی را کنار گذاشتە و مکان ثابتی ندارد و هر کجا کە حزب، جنبش و نیاز
انقلاب اقتضا کند برای قبول وظیفە آمادە است در آنجا حضور داشتە باشد. یک کادر
حرفەای تنها یک دست لباس برای پوشیدن و خوراک روزانە برای داشتن انرژی
کافی جهت تدوام کار و فعالیتهای انقلابی را برای خود کافی میبیند. در مقابل
بازتولید آن نیرو نیز تنها فداکاری و خدمت بە جامعە و مبارزە را مبنا میگیرد.
اساسا یک انسان کە قدرت گرفتن این تصمیم را داشتە است و بە آن پایبند میباشد در
حد اعلایی نیز کارکرد خواهد داشت.
برای این مهم بایستی یک کادر، در کنار ویژگی سیاسی و اخلاقی از ویژگی
ایدئولوژیک و سازمانی نیز برخوردار باشد تا بتواند جامعە را سازماندهی نماید. بنا
بە تعریف و درک ما از ایدئولوژی، اگر ایدئولوژی موجود نباشد آنوقت امکان خلق
فکر و ایدە راەگشاە نیز وجود نخواهد داشت. اما این ایدئولوژی باید بر بنیانی علمی
استوار باشد و دچار ایستایی و انجماد نگردد. البتە در این مورد جنبش آپویی نیز از
طرف بسیاری از اشخاص مورد انتقاد قرار گرفتە میشود کە چرا بە این اندازە بە
لزوم وجود ایدئولوژی اصرار میورزد.
در واقع آنهایی کە دیدگاە ما را بە لزوم امر ایدئولوژیک در زندگی و مبارزە
نادرست میبینند نتیجە تاسی آنها از تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما است کە بعد
از شکست اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد کە دیگر عصر ایدئولوژی بە پایان
رسیدە و پیروزی سرمایەداری امری اجتنابناپذیر است. این در حالی است کە خود
پایان ایدئولوژی یک ایدئولوژی است و لیبرالیسم و نئولیبرالیسم بهترین استفادە را از
آن برد. در واقع ایدئولوژی بە معنی با توسل بە ابزارهایی از قبیل خرد، فکر و
اندیشە بە جستجوی حقیقت پرداختن است. چون در مباحث قبلی مبحثی ویژە راجع
ایدئولوژی را ارائە دادەایم و بە تفاوت جوانب ایدئولوژی سرکوبگر و ارتجاعی و
ایدئولوژی رهاییبخش پرداختەایم در اینجا از طولانی کردن بحث در این خصوص
پرهیز خواهیم کرد.
در مقولە انقلاب نیز یک کادر پژاک معتقد بە انقلاب مداوم است و بعنوان یک
انقلابی مداوم بە وظایف مینگرد و هیچ وقت دیدگاهی مقطعی نسبت بە انقلاب
نخواهد داشت. این نیز نە تنها برای کادر حرفەای بلکە برای یک کادر محلی هم
صدق میکند. در واقع تنها فرق مابین یک کادر محلی و کادر حرفەای در موقعیت
سازمانی و واگذاری وظایف سازمانی است وگرنە از لحاظ مسئولیت پارادایمیک،
ایدئولوژیک، سیاسی و برنامە استراتژیک تفاوتی در بین آنها نیست. بنابراین تمامی
مسائلی کە در مورد یک کادر گفتە میشود در بیشتر موارد شامل کادر محلی نیز
میگردد. در نتیجە در ادامە بحث وقتی کە از کادر صحبت میکنیم باید چنین درک
شود و تمام رفقای کادر محلی نیز خود را مشمول آن تعریف و وظایف بدانند.
در واقع یک کادر سە وظیفە اصلی را داراست. وظیفە اول اخلاقی بودن است. یعنی
مسئولیت پذیری در برابر جامعە، انسان، طبیعت در بعد کلی خود و بویژە در برابر
خلقمان، فرهنگ، زبان، تاریخ و همە ارزشهای انسانی، اجتماعی و ملیمان و در
عین حال مسئولیت پذیری در برابر ارزشهای جهانشمول و جهانی کە در آن
زندگی میکنیم. وظیفە دیگر سیاسی بودن است. بە این معنی کە بایستی دارای برنامە
و استراتژی باشیم. عواطف و احساساتمان را سازماندهی و سیستماتیک نمایم. ما
بایستی در راه بنیاد نهادن یک جامعە و ملت ـ دمکراتیک کە همە نهادهای اجتماعی،
اقتصادی و دفاعی را در برمیگیرد کوشا باشیم. این مهم جوهرە سیاست ما را
مشخص میکند. سیاست و اخلاق بایستی مکمل همدیگر باشند. اخلاق ما در واقع
مواضع، تدابیر و معیارهای اجتماعی زندگی ماست و سیاست ما نیز پراکتیک و
عمل روزانە ما جهت عملی کردن این مواضع، تدابیر و معیارها میباشد.
وظیفە سوم ما بە عنوان یک کادر نیز انتلکتوئل بودن و یا همان روشنفکر بودن
است. البتە نە آن شیوە روشنفکری کە سیستم حاکم آن را تعریف کردە است؛ بە این
معنی کە هرچی او میگوید بایستی دیگران انجام دهند. منظور ما از روشنفکری
حرافی، گندەگویی و عالم بی عمل نیست. بلکە یک روشنفکر در کنار جامعە و خلق
خود بە سازماندهی و آگاهی خلق گسترش میدهد و خود را هیچ وقت برتر از جامعە
نمیبیند. یعنی خود را در کنار جامعە میبیند نە بالای سر جامعە. در واقع این سە
وظیفە مهم مکمل همدیگر هستند. اساسا نبود هر کدام از این اصلها در شخصیت
یک کادر از سطح کادر بودن او میکاهد و نقصی بزرگ برای وی بشمار میاید.
یک اصل مهم دیگر برای یک کادر صداقت او است. بە هیچ عنوان دورویی و
منافق بودن لایق یک کادر آپویی نیست. تنها صداقت است کە پایە و بستر کاراکتر
یک کادر آپویی را شکل میدهد. پیشرفت و خودآزمایی نیز یکی از نیازهایی است کە
بایستی از سوی یک کادر در نظر گرفتە شود. یک کادر آپویی نبایستی هیچ وقت بە
وضع موجود خود از لحاظ دانش و سطح آگاهی راضی باشد و همیشە در تلاش
ارتقای دانش، آگاهی و شخصیت اخلاقی، سیاسی، اجتماعی خود میباشد.
یک کادر بایستی قبل از هر چیز یک انقلاب وجدانی و ذهنی را در خود بوجود
بیاورد. قبلن هم گفتە شد کە وجدان حس است و حس سادیستی و ناسالم بە خودی
خود یک بی وجدانی است. اما یک حس پاک نسبت بە اطراف و جامعە نمود وجدان
است. انقلاب ذهنی را نیز بایستی در خود ارتقا داد. ذهنیتی کە در طول تاریخ از
طریق متولوژیها و ادیان اقتدارگرا و دولتی و نهادهای آموزشی مدرنیتە ـ
سەرمایەداری دچار انحراف گشتە باید در آن تحولی انقلابی و مطابق با اصول و
مشخصەهای یک کادر آپویی در آن ایجاد گردد.
یک کادر بایستی منتقد و انتقادپذیر باشد. ما بیشتر اوقات در انتقاد کردن رادیکال
هستیم ولی برعکس در انتقادپذیری ضعیف عمل میکنیم و این یک اشتباه است.
مبنای انتقاد یا درست است یا اینکە نحوە حرکت و عمل ما طوری بودە کە برای
طرف منتقد باعث بوجود آمدن انتقاد شدە است. در هر دو صورت اگر انتقاد صحیح
باشد بایستی آنرا پذیرفت. اگر کاری کە ما انجام دادەایم در نفس خود درست بودە
باشد ولی اسلوب، شیوە و ظاهر عمل ما در مشاهدە طرف منتقد باعث بوجود آمدن
انتقاد شدە باشد نیز باید بر آن تامل کنیم و در صورت اشکال در اسلوب و شیوە
عملکرد با اسلوب و شیوە درست در آیندە بایستی دیدگاه او را نسبت بە خود عوض
کنیم.
یک کادر بایستی شفاف و بدون نقاب باشد. رهبر آپو از اتحاد فکر، ذکر و عمل
میگوید. یعنی آن چیزی کە در فکر است بە زبان آوردە شود و آن چیزی کە بە زبان
آوردە میشود بە عمل تبدیل شود. یک کادر پشت سر رفیق و کسان دیگر از بدگویی
و یا غیبت اجتناب میورزد.
همچنین یک کادر مصرف گرا نیست. اصرار سیستم سرمایەداری بر مبنای شکل
دادن بە شخصیتی است کە در خرید افراطی و حضور در بازار لذت ببرد و همیشە
بدنبال مد و مدگرایی باشد. این اساسا با شخصیت کادر آپویی مغایرت دارد. یک
کادر بایستی خلاق و مولد باشد نە منفعل در امر تولید مادی و ارزشهای اجتماعی
و یا موجودی مصرف گرا باشد.
یک کادر بایستی بە معنویات بر پایە واقعیت اجتماعی ارج نهد و زندگی مادی را
توام با معنای انسانی و اجتماعی آن مورد ارزیابی قرار دادە و آن را بپذیرد. در واقع
معنویات ما زندگی آزاد و اصول دمکراتیک ما میباشد کە همانا با آزادی خلق و
جامعەمان شکل میابد. کادر آپویی نبایستی دیدی صرفا لیبرال بە مسائل داشتە باشد.
بە این معنی کە نباید در آزادیهای فردی غرق و نسبت بە آزادیهای جمعی و
لزوم اجتماع بی تفاوت باشد. انسان در هر کجا کە باشد بخشی از یک جامعە است.
بنابراین لیبرال بودن بە عنوان تعریفی کامل از آزادی صحیح نیست. مخصوصا
برای ما کە هنوز سرزمینمان تحت اشغال است امری کاملا اشتباە میباشد. در مقابل
اندویدیالیسم و اگوئیسم بە مثابە شاخصەهای لیبرالیسم، یک کادر آپویی ضمن فرد
باوری، بایستی کومینال و جامعە محور باشد. این هم بە معنای سلب آزادیهای
فردی و فردیت نیست بلکە انسان بایستی بە فردیت خود و افراد پیرامون باور داشتە
باشد و بە آنها احترام بگذارد. اما در عین حال کمینال و اجتماعی باشد و خود را
بخشی از کمونیتە محسوب کند؛ چرا کە جامعە نیز از افراد تشکیل شدە است. اگر
این افراد جامعە ضعیف باشند در نتیجە ی آن جامعە نیز ضعیف خواهد بود و عکس
آن نیز صحیح است.
یک کادر انقلابی چشم بە روی اشتباهات اطراف خود نمیبندد. وی در برابر
اشتباهات حتی اگر رفتار و سخنی کە مستقیما بە او زیان نرساند ولی برای جامعە،
کار جمعی، دیگر رفقا و سازمان زیانبار باشد، بە بهترین نحو ممکن مداخلە خواهد
کرد. رفاقت (هەڤاڵیەتی) یکی از ارزشهای پایەای میباشد کە یک کادر بایستی بە
آن پایبند باشد. رفاقت ما بر مبنای رفیقبازیهای کوچە و بازار شکل نگرفتە است
بلکە ما رهروان یک خط مشی و اصول انقلابی هستیم. رفاقت انقلابی نیز بر پایە
چرب زبانی و چاپلوسی شکل نخواهد گرفت بلکە بر پایە هدف، فکر، تلاش و رنج
مشترک است.
همچنین یک کادر بایستی بە هدف انقلاب و تصمیمی کە برای ورود بە راە مبارزە
گرفتە است وفادار و متعهد باشد. تعهد بە هدف نیزباید در فکر، کلام، برنامە و عمل
ما متبلور شود. بایستی در این راه فاتح بود. یعنی فاتح اهداف مشترک و تلاش
رسیدن بە قلە پیروزی و نتیجە بخش نمودن برنامەهای جنبش.
یک کادر بایستی انتقاد و خود انتقادی را در مسیر درست هدایت کند. انتقاد بمانند
یک اسلحە است. بە عنوان مثال وجود اسلحە در دستان انسانهای ناآگاه پیامدهای
ناگواری را بە دنبال خواهد داشت و باعث رساندن زیان بە خود و دیگران خواهد
شد. اما برعکس اگر همان اسلحە در دست یک انسان آگاه باشد بدون شک، هم
ضامن حفظ وجود خود و هم دیگران خواهد شد. بر همین اساس وجود نقد و انتقاد
بایستی در جهت اصلاح و سازندەگی باشد. بنابراین یکی از مبانی انتقاد عدالت
است. بایستی بر این واقف بود کە وقتی یکی از رفقا انتقادی را از موضوع و یا
رفیقی دیگر میگیرد در واقع با این کار دو عمل را بە پیش بردە است. یکی اینکە از
موضوع و یا رفیق مقابل انتقاد گرفتە و دوم اینکە خود را نیز با طرح انتقاد معرفی
خواهد کرد کە بر چە مبنایی انتقاد را مطرح کردە است و تا چە اندازە بە موضوع
اشراف دارد. آیا انتقادش ناصحیح و سطحی نیست؟ یا اینکە واقعا با شناخت درست
از مسئلە نقدی صحیح و عمیق را ارائە دادە است. در عین حال نشان میدهد کە تا چە
اندازە نقدش صادقانە میباشد و بر پایەهای سست و حسابات محدود شخصی استوار
نیست.
یک کادر، ضعف رفیق خود را بمانند ضعف خود میبیند و در این جهت برای رفع
آن کوشش خواهد کرد و رفیق خود را یاری خواهد داد. وی بە هیچ وجە ضعف
رفقای خود را و انسانهای درون جامعە را بە عنوان سلاحی در مقابلشان بە کار
نخواهد گرفت و از ضعفهای دیگران بە نفع خود سوءاستفادە نخواهد کرد. چرا کە
سوءاستفادە از ضعف رفیق و دیگر انسانهای درون جامعە در راستای منافع فردی
هیچ اصول اخلاقی را در بر نمیگیرد و یک کادر انقلابی بە هیچوجە طبق آن عمل
نخواهد کرد.
اسلوب انقلابی یکی دیگر از خصایص یک کادر انقلابی است. در اسلوب انقلابی
هرگز الفاظ رکیک جنسی و جنسیتی محلی از ارعاب نخواهند داشت. در عین حال
فحش و بد و بیراه بە دیگران در کلام یک انسان انقلابی وجود ندارد. کادرها بایستی
در مقابل همدیگر متانت و صبر داشتە باشند. متاسفانە بعضی از انسانهای کورد
کوچکترین دلخوری خود از فامیل و یا رفیق خود را سالها در اذهان و در دل خود
نگە میدارند؛ در حالیکە شاید سالی تنها یکبار یا در صورت وقایعی بسیار دهشتناک
بە یاد اعمال اشغالگران کوردستان بیفتند. این برخوردهای کلاسیک و ارتجاعی در
مغایرت کامل با پرنسیپهای یک کادر انقلابی میباشد. یک کادر بایستی هرگز
اجازە تنفر و کینە از رفیق خود را بە دل راه ندهد. چرا کە تنفر و کینە را بایستی
برای استثمارگران، اشغالگران و دشمنان انسانیت و سرزمینمان داشت نە برای افراد
جامعە و رفقای همسنگر. بایستی بر این امر نیز واقف بود کە همە ما هر چند دارای
افکار و اهداف مشترکی هم باشیم نهایتا دارای ویژگیهای شخصیتی مختص بە
خودمان نیز هستیم کە احتمالا امکان بە وجود آوردن موانعی را بر سر راه داشتە
باشد. بنابراین بایستی آستانە تحمل و متانتمان را در مقابل همدیگر هر چە بیشتر
تقویت کنیم. باید واقف بود کە رفیقی کە باعث ناراحتی من شدە است حداقل در
انتخاب دو جبهە میهندوستی و میهنفروشی جبهە میهندوستی را انتخاب کردە
است. در عرصە میهندوستی نیز خط مشی کە برای من هم مبنا میباشد و در آن
قرار دارم را انتخاب کردە است. بنابراین میتوان این را بە عنوان یکی از بزرگترین
دلایل گذشت و تحمل ما در برابر خطاهای یکدیگر مبنا قرار داد.
یک کادر هرگز وارد نزاع و رقابت قدرت با رفقایش نخواهد شد. شاید این در میان
جریانها و احزاب دیگر وجود داشتە باشد، ولی جنگ بزرگ ما یک جنگ انقلابی
برای رهایی و آزادی است بر علیە استعمار و استثمار نە جنگی درون سازمانی
برای کسب قدرت در درون جنبش و جامعە. جنگ قدرت در درون یک جریان
مدعی مبارزە با استعمار و استثمار بمانند سمی است کە جسم را فرسودە و بی جان
میکند. جنگ قدرت بە حذف افراد مبارز توسط همدیگر منجر میشود و عاقبت آن
چیزی نیست جز بە تحلیل رفتن نیرو و فاسد شدن جنبش. جنبش ما تنها و تنها با نیرو
گرفتن و تقویت یکدیگرمیتواند نتایج بزرگ نیل بە رهایی و آزادی را کسب کند.
یک کادر خدمتکار خلق و رفقای خود است و همیشە با طرز و خلق و خوی
فئودالی، بورژوایی و خردەبورژوایی در نزاع خواهد بود. تمامی این پرنسیپهایی
کە در اینجا ذکر شدند نبایستی راه را بر تحلیل اشتباه هموار کنند و ما را بە یک
ایدئالیسم فرو برد. منظور از ذکر موارد فوق آن نیست کە کادر هیچگونە خطایی را
مرتکب نمیشود و نباید اشتباهی از او سر بزند. در واقع یک کادر نە روبوت است و
نە ملائکە و یا فرشتە. او بمانند یک انسان میتواند اشتباهاتی را نیز مرتکب شود اما
ذهنیت قدرتگرایی فئودالی، بورژوایی و خردە بورژوایی را از همە لحاظ باید رد کند
و طبق آن اعمال خود را مورد ارزیابی قرار دهد.
در جنبش ما مسئولیت دائمی و مادام العمر نیست. بر اساس زمان و موقعیت شاید
امکان بر عهدەگرفتن مسئولیت بزرگی وجود داشتە باشد و درهمان حال شاید لازم
شد مسئولیتهای پاینتری را نیز عهدەدار شد. چیزی کە دراین میان قابل تغییر است
مسئولیتهای سازمانی و پراکتیکی ماست اما آنچە کە باید بطور مداوم ارتقاء بیابد
رفاقت انقلابی و نقش انقلابیگری ماست. یک کاراکتر قوی، هیچ وقت وجود خود را
در گرو مسئولیتهای رسمی و بوروکراتیک نمیبیند بلکە بدون مسئولیت رسمی هم
بە وظایف انقلابی پایبند است و در میان جمع هم دارای احترام خواهد بود. متاسفانە
بسیاری اوقات کسانی پیدا میشوند کە برای مسئولیتهای بزرگ خود را آمادە و
پروردە نمیکنند و مسئولیتها و کارهای بە زعم آنها کمتر را بە بهانە آنکە حق او
بیشتر است نمیپذیرند. این نیز جز اپورتونیسم چیز دیگری نیست. در واقع همە
کارها و مسئولیتها در مبارزە مهم هستند بقیە میماند بە سطحی کە ما بە آن
رسیدەایم و این سطح مشخص میکند چە توانایی را برای قبول مسئولیت داریم و یا
سازمان و جامعە چە مسئولیتی را بە ما میسپارد.
یک کادر انقلابی بایستی بە خط آزادی زن باورمند باشد. چرا کە این موضوع مبنای
مبارزە و انقلاب ماست. این را بایستی در عمل خود نیز نهادینە کرد و نباید هیچ
وقت نگاهی جنسی و جنسیتی بە زن داشت. بلکە باید زن بودن را ارج نهاد و
نیروی زن را بە عنوان یک اهرم بغایت ماثر و پیشاهنگ پویایی جامعە پذیرفت و
مسیر را بر سیال بودن این نیرو و انرژی هموار کرد.
ما بایستی تعریف انقلابی خود را از تعاریف غیرە انقلابی جدا سازیم. در این راستا
کادر ما نبایستی دیدگاهی مامور مابانە و کارمندی بە کار و فعالیت خود و اطرافیانش
داشتە باشد. نباید یک شخصیت شکایت گونە و دارای انتظارت نامعقول و منفعت
پرستانە داشتە باشد. یک کادر بایستی خلاق و آفرینندە باشد. باید شیوە تفکر و عمل
او همیشە در راستای بهتر کردن وضعیت بد بە خوب باشد نە برعکس آن.
کادر اشتباهات را میپذیرد و بجای توجیهات بیمورد بە رفع آنها همت میگمارد. او
میتواند بە روشنگری خود در مورد حقیقت مسائل، رخدادها و پدیدەها بپردازد ولی
هیچ وقت برای فرار از حقیقت بە توجیە کردن کاستیها نمیپردازد.
بدون شک یک کادر بایستی اسرار و رازهای محرمانە جنبش را حفظ بکند. در این
مورد جملەای پر مفهوم در میان کوردها وجود دارد کە از فرهنگ و تاریخ
مقاومتشان و وفاداری بە آن نشات میگیرد. این جملە نیز چنین است ـ سەر دەدەین
سڕ نادەین ـ یعنی سر خود را میدهیم ولی اسرار را در برابر دشمن حفظ خواهیم
کرد.
یک کادر انقلابی هیچ وقت نبایستی الیتگرا و بوروکراتیک بیندیشد و عمل کند.
یعنی نباید خود را برتر از دیگر افراد و جامعە بپندارد. بلکە بایستی خود را مدام در
کنار جامعە و زحمتکشان بپندارد. اگر تواناییهایی را هم دارد آنها را منفک از
جامعە نپندارد و یک نقش پیشاهنگی و سازندە را ایفا کند. یعنی باید دارای ویژگی
توامان از تواضع و وقار انقلابی را در خود نهادینە کند. یعنی نە دچار خود شیفتگی
و خود بزرگ بینی و اعتماد بنفس کاذب گردد و نە دچار ضعف، انفعال و بی
تاثیری. یک کادر باید بجای اتوریتە قدرت طلبانە و یا عدم هرگونە اتوریتە ای؛
اتوریتە دموکراتیک را در خود تجلی نماید. اتوریتە دموکراتیک بر اساس گفتار و
اعمال درست فرد و همسو با اتوریتە کولکتیو و منافع جامعە معنی مییابد. این
اتوریتە بر مبنای زور و بوروکراسی صرف نیست بلکە بر اساس مقبولیت جمعی و
یک امر کارکردی میباشد کە کومینالیتە و جامعە اخلاقی و سیاسی برای ادامە حیات
آن را میپذیرد و بە آن نیازمند است.
یک کادر انقلابی بایستی استقلال مادی و اقتصادی نهاد، سازمان، جنبش و جامعە
خود را حفظ کند. بە این معنا کە جامعە را سازماندهی کند و از طریق امکانات
اجتماعی نیازهای جنبش و مبارزە را تامین نماید. بە این طریق نبایستی تسلیم سیستم
مدرنیتە ـ سرمایداری و نیروهای دولت ملتی در سطح جهان و منطقە شد و برای نفع
نیازهای جنبش بە درگاە آنها زانو زد. رابطە با این نیروها باید از مرز تاکتیکهای
آگاهانە عبور نکند وآنها را بعنوان منشاء تامین نیازهای جنبش و تکیەگاە خود
ندانست. منشاء اصلی و تکیەگاە جنبش باید جامعە باشد و سرازیری امکانات
اجتماعی بە درون جنبش نیز تنها از طریق سازماندهی میسر میگردد کە آن هم از
وظایف پایەایی یک کادر انقلابی میباشد.
از سوی دیگر یک کادر و مبارز جنبش آپویستی نبایستی خود را بە یک شیوە روتین
زندگی عادت دهد. یک کادر باید جسور، عصیانگر و ریسک پذیر باشد اما با دقت
کامل گام بردارد. باید داری ابتکار عمل باشد. در واقع ابتکار عمل یعنی اقدام آگاهانە
جهت حصول نتیجە مطلوب. متاسفانە برخی افراد همیشە برای راحت طلبی، تنبلی و
کارنکردن خود توجیهاتی را دارند. بە عنوان مثال بسیاری در همین اروپا وقتی
میگویی چرا فعال نیستی؟ میگویند بە دلیل اینکە فعلن مشغول تحصیلات هستم و
وقت کافی برای فعالیت ندارم. در عین حال برای آیندە قولهایی میدهد و میگوید
حتمن بعد از پایان یافتن درسهایم جبران خواهم کرد. یا اینکە کار و شغل خودش
را مسبب میداند و میگوید کارم زیاد است و سعی میکنم برای آیندە کار مناسبتری
پیدا کنم تا بتوانم بهتر بە فعالیتهای سازمانی و سیاسی بپردازم. بە این بهانە از تقبل
مسئولیت پرهیز میکند. اما با تمام کردن یک دورە تحصیلی و اخذ مدرک طمع یک
دورە دیگر تحصیلی او را فرا میگیرد و بە تحصیل در رشتەای دیگر وارد میشود.
میدانیم کە در اروپا هم برای تحصیل تسهیلات چشم گیری را لحاظ میکنند. یا اینکە
با یک کار راضی نمیشوند و چند کار را انجام میدهند و با وجود ادعای دغدغە برای
آزادی کوردستان، اما بیشتر در چارچوب منافع شخصی و خانوادگی قدم برداشتە
میشود. بە نوعی دیگر آزادی کوردستان در حرف ردە اول را دارد اما در عمل بە
این ترتیب نیست. از سویی بر علیە سیستم سرمایداری دم زدە میشود و اما از سوی
دیگر کامل در خدمت سیستم درمیآیند. متاسفانە فراتر از تلاش برای رفع نیازها،
محصور جاذبە لیبرالیسم شدە و طمع بیشتر آنها را فرا میگیرد. البتە کە مخالفت ما
با تحصیل، آزمودن حرفە و کارکردن نیست. آنچە کە مورد رد ما است غرق شدن
در سیستم و پرهیز از وظایف اجتماعی و سیاسی با طرح بهانەهای واهی لیبرالیستی
و اگوئیستی میباشد. در کل باید در برابر مصرف گرایی هوشیار بود چرا کە انسان
را تا حد یک ابزار کار و مصرف کنندە تنزل میدهد و او را از وظایف سیاسی،
اجتماعی و ارزشهای انسانی و اخلاقی تهی میگرداند.
یک کادر انقلابی، خلاق و نیروی چارەیابی میباشد. وی دچار یک سیر تکرار
نخواهد شد و حیاتش بە وضعیت روزمرەگی درنخواهد آمد. ریسک پذیر است و
دارای قدرت تصمیمگیری صحیح میباشد. یک کادر بە هیچ عنوان منفی نگر و از
منطق سیاە و سفید طبعیت نمیکند و فردی واقع بین است. چرا کە منفی نگری همیشە
تنبلی و در نهایت انفعال را بە همراە دارد.
یک کادر بایستی بەطور مداوم و سیستماتیک گزارشات کاری خود را بە سازمان
بفرستد. چرا کە سازمان هم بە این طریق در شناخت عرصەهای مبارزە و وضعیت
کمیتەها و نهادهای خود بە روز میشود. هرچند هم کە سازمان از طریق گزارشات
صحیح اعضایش از آگاهی کافی برخوردار شود بهتر میتواند رهنمودهای موثر و
صحیح را بە اعضا و نهادهای خود ارئە دهد. البتە گزارشات بایستی واقعی، دقیق و
خالی از مبالغە باشند.
یک کادر هیچ وقت سازمان را بە مسائل بیهودە و بویژە مسائل شخصی خود مشغول
نخواهد کرد. متاسفانە بعضی اوقات کسانی هستند آنقدر بە بهانە متوسل میشوند و
توجیهات میآورند تا کاری انجام ندهند اگر برای انجام کارها بە این اندازە بە ذهن
خودشان فشار بیاورند کارهای زیادی انجام میگیرند. بسیاری اوقات افرادی بە خود
میبالند کە ضرری بە جنبش نرساندەاند. هرچند کە این خوب است کە کسی ضرر
نرساند ولی مگر تنها ضرر نرساندن کفایت میکند وقتی نتوانی فوایدی را بە جنبش
و مبارزە برسانی؟ در واقع ما برای این بە مبارزە ملحق نشدەایم تنها ضرر نرسانیم
ما ملحق شدەایم کە فایدەمند باشیم و بە مبارزە ارتقاء بخشیم.
یک کادر انقلابی نباید یاس و ناامیدی بە دل راە دهد و دچار انفعال گردد. او همیشە
امیدوارانە بە مبارزە خود ادامە میدهد و بە دیگران هم امید و الهام میبخشد. در
مقابل نیروهای جنگ ویژە و عملکردهای آنها مقاوم است و متزلزل نمیگردد. در
واقع امید بە اندازە پیروزی ارزشمند است. چرا کە اگر امید نباشد پیروزی هم میسر
نخواهد گشت. باید گفت اگر فرد، گروە و جامعە ای همە چیز خود را از دست دادە
باشد اما امیدش را از دست ندادە باشد بەطور یقین همە آن چیزهای از دست دادە شدە
را دوبارە بە دست خواهد آورد. برعکس اگر فرد، گروە و جامعەای دارای هرچیزی
باشید ولی امید خود را از دست دادە باشد این خود کافیست کە هرآنچە را در دست
دارند از دست بدهند. امید و هدف دو امر مهم و لازم و ملزوم همدیگر هستند. در
این مورد جملەای از رهبر آپو وجود دارد کە میگوید: ـ امید و مبارزە در راە هدف
بە اندازە خود هدف مهم و ارزشمند میباشد ـ.
در اینجا میخواهیم بە تعریف چهار تیپ شخصیتی بپرادزیم کە در میان آنها یکی از
آنها ایدال مبارزە میباشد. دستەای از رفقا هستند کە کار خودشان را خوب انجام
میدهند ولی بە اطراف خود چنان توجهی ندارند و اهمیتی بە کار دیگران نمیدهند.
این نیز با یک کاراکتر ایدەآل انقلابی مغایرت دارد. در واقع ما بایستی بە آنچە کە در
اطرافمان میگذرد اهمیت بدهیم. چرا کە در نهایت از کارهایی کە توسط خود ما
و دیگر رفقا انجام میگیرد یک نتیجە کلی آز آن حاصل میشود. این کاراکتر صرفا
بە کمیتە و نهادی کە در آن کار میکند توجە دارد و توجەای بە سایراجزای جنبش در
او موجود نیست. در حالیکە کار همە ما در نهایت در چهارچوب موفقیت کلی
سازمان معنا پیدا میکند.
دستەای هم وجود دارند کە در کنار انجام کارهای خود بە اطراف خود هم توجهی
دارند. اما در این مورد هم اگر با هوشیاری، آگاهی و فرهنگ درست سازمانی
برخورد نکنیم بە مشکل برخواهیم خورد. بە عنوان مثال تحت نام مسئولیتپذیری بە
خود اجازە هرگونە مداخلاتی را در همە کارها میدهیم و بدون شناخت از مسئلە در
مسئلە مداخلە خواهیم کرد و این نیز موجب نتیجە معکوس خواهد شد. در واقع اگر
فرهنگ سازمانی را رعایت نکنیم و بە شناخت درست در مورد مسائل اطرافمان
دست نیابیم مداخلاتمان نتیجە منفی بە بار خواهد آورد. بویژە زمانی کە میدانیم
رفقایی در بطن آن مسئلە هستند و از ما بهتر میتوانند حقیقت موضوع را بررسی
کنند و ما بدون هماهنگی با آنها و صرفا بر مبنای نیت درست و خود را در قبال
سازمان مسئول دانستند بە مداخلە بپردازیم.
متاسفانە یک دستە دیگر وجود دارند کە نسبت بە دو دستە قبلی بە مراتب بیشتر از
ویژگیهای نامطلوب برخوردارند. آن هم آن دستەای میباشند کە با وجود آنکە
کارهای خود را بە درستی انجام نمیدهند ولی در کار دیگران دخالت میکنند و بطور
ناجور درهمە مسائل و کارها بە مداخلە میپردازند و خود را قاطی هر چیزی میکنند.
این کاملن برخوردی غیرە انقلابی و اشتباه محض است. تا جایی کە فرد دارای
چنین خصوصیتی بزرگترین زیان را بە خود، رفقا، سازمان و جامعە وارد
میسازد.
در واقع ایدەآل ترین تیپ آن دستە از رفقای عزیزی میباشند کە ابتدا بر وظایف
مستقیم خود واقف هستند و این وظایف را تا حد توان بە بهترین شیوە بە انجام
میرسانند. در کنار آن نیز نسبت بە کار و مبارزە کل سازمان و فعالیتهای انقلابی
جامعە توجە کافی دارند و بە کل مسئلە اهمیت کافی میدهند. اما در عین حال با
آگاهی و شناخت کافی از مسائل و با رعایت فرهنگ سازمانی و با همانگی کامل اگر
نیاز بود در مسائل دخالت خواهند کرد. امیدوارم همە ما سعی کنیم ویژگیهای این
تیپ شخصیتی انقلابی را در خود نهادینە کنیم و در کل سازمان بە آن ارتقاء بخشیم.
در پایان باید یادآور شوم هیچ کاری در یک مشارکت جمعی بیاهمیت نیست و تمام
کارها از ریز و درشت مهم هستند و با همدیگر موفقیت را میسر خواهند کرد. اگر
کار خود را بە یک ارکستر تشبیە کنیم باید گفت کە هرچند هر یک از ما نوازندە یک
آلت موسیقی است ولی در نهایت از تمامی این صداها باید یک آهنگ دلنواز بیرون
بیاید. در واقع در کار گروهی نیز ایجاد هارمونی نیاز بە دقت و تبحر بسیار دارد.
این را هم اضافە کنم کە در امر انقلاب و کارهای جمعی بە خرج دادن صبر و
متانت بسیار مهم است. همیشە مسائلی وجود دارند کە درست هستند. کارهایی هستند
باید انجام بگیرند ولی زمان کافی نیز لازم است تا پروسە طی شود بستر فراهم گردد
و جامە عمل بپوشند. در نتیجە بسیاری مواقع نبایستی عجلە کرد. اما بعضی اوقات
هم فرصت و بستر کامل برای انجام کاری فراهم است و نباید تعلل کرد و فرصت را
از کف داد.
در واقع زمانی کە زمینە و بستر انجام کاری فراهم نشدە باشد و بە انجام آن اصرار
بی مورد بورزیم دچار چپ روی و اپورتونیسم چپ گشتەایم و بر عکس آن نیز
زمانی کە فرصت و بستر برای انجام امری فراهم است اما بە هردلیل تعلل کنیم و
فرصت را از دست بدهیم دچار راست روی و اپورتونیسم راست شدەایم.