انقلاب نوین شرق کوردستان با پیشاهنگی جنبش آپویی

انقلاب نوین شرق کوردستان با پیشاهنگی جنبش آپویی

این متن برگرفتە از قسمت چهل و چهارم برنامە ڕێگا و ڕێباز (راه و روش) میباشد. این برنامە برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین درروزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از طریق صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕێگا و ڕێباز پخش میشد.

 موضوع آموزشی این برنامە:انقلاب نوین شرق کوردستان با پیشاهنگی جنبش آپویی میباشد کە درتاریخ بیست و هفتم ماە مە ٢٠٢١ توسط رفیق اهون چیاکو ارائە شدە است.

همانطور کە مطلع هستید در برنامە های قبلی با اشارە بە خط کلاسیک مبارزاتی شرق کوردستان و دلایل آغاز فعالیت جنبش آپویی در سی سال گذشتە بە طور خلاصە مباحثی ارائە دادیم. اما در این برنامە سعی بر آن داریم کە بطور مفصلتر بە دلایل ظهور جنبش آپویی در شرق کوردستان و فعالیتهای آن بپردازیم.ظهور اولین دستەی رفقای آپویی در شرق کوردستان و ایران بە ابتدای سالهای ١٩٨٠ برمیگردد .

باید گفت کە بدلیل عدم شناخت رفقا از موقعیت جغرافیایی و جامعەی شرق کوردستان حضور رفقای جنبش آپویی بیشتر جنبەی شناسایی داشت. در آن دوران مردم شرق کوردستان خط فکر آپویی را بە خوبی نمیشناختند. در نتیجە انتظاری نبود کە جنبش آپویی در آن دوران بتواند فعالیتی بیشتر از آن انجام دهد. اما در میان سالهای آغازین دهە ١٩٩٠ میلادی و بخصوص از سال ١٩٩٥ بە بعد جنبش آپویی وارد فاز نوینی از اقدام بە سازماندهی جوانان و مردم شرق کوردستان شد.

در کل اگر بخواهیم یک جریان سیاسی را تحلیل کنیم باید شرایط و دلایل بوجود آمدن آنرا در دوران قبل و بعد از ظهور آن مورد تحلیل قرار دهیم. برای نمونە میتوان بە وضعیت سیاسی اجتماعی شمال کوردستان قبل و بعد از ظهور پ.ک. ک اشارە کرد کە در مباحث قبلی بە واضحی بە این موضوع پرداختیم و تاثیرات آن را برشمردیم و مورد تحلیل قرار دادیم. در مورد شرق کوردستان هم باید بە این طریق بە تحلیل بپردازیم و ابتدا نگاهی بە دوران قبل از آغاز فعالیت های ملموس جنبش آپویی بیندازیم تا پی ببریم ظهور و فعالیت آن حاوی چە تاثیرات و تغییراتی در این بخش از کوردستان و حتی ایران بودە است.

همانطور کە میدانیم جریانات کلاسیک در اوایل ١٩٩٠روز بە روز از شرق کوردستان بە داخل  جنوب کوردستان راندە میشدند، بە طوری کە خط مبارزاتی آنها دچار بن بست شدە بود. آنها همچنین ناچار شدند کە بە سیاست کمپ نشینی تن دهند،یعنی تسلیم شدن در مقابل وضعیتی کە بر آنها تحمیل شدە بود. شوربختانە بیشتر از آن بە راهی دیگر نیندیشیدند کە میتوانستند بیندیشند و تسلیم آن وضعیت نشوند. اما آن نیز ارادە و فداکاری میطلبید کە آن را در خود ندیدند.

در نتیجە علاوە بر دوری آنها از جامعەی شرق کوردستان، کمپ نشینی بطور کل موجب تضعیف این احزاب در میادین عملی شدە بود. در واقع نتیجەی کمپ نشینی احزاب دو مورد بسیار بغرنج را بدنبال خود داشت. اولا دولت اشغالگر ایران بیشتر از گذشتە توانست توسط ایجاد رعب و وحشت از طریق راههایی همچون دستگیری، زندان، شکنجە، اعدام، ملیتاریزە کردن کوردستان، توسعەی سیستم بسیج و  مزدوری (جاشایتی) جایگاە خود را در کوردستان مستحکم کند. دوما عدم نتیجەی مطلوب از مبارزات دهە ١٩٨٠ میلادی موجب مستولی گشتن فضای یاس و نامیدی بر مردم در شرق کوردستان شد.

حتا فراتر از آن، وضعیت پیش آمدە موجب سرخوردگی افرادی بسیار از فراد و گروهای مبارز در میان خلق‌مان شدە کە در دە سال گذشتە یعنی در طول دهە ١٣٦٠ شمسی بە بهترین شیوە در میدان مبارزە وظایف میهن دوستانە و انقلابی خود را ایفاە کردە بودند ولی نتیجە مطلوب حاصل نشدە بود. در حقیقت بە بن بست رسیدن راهکارهای سیاسی، مبارزاتی و مدیریتی احزاب کلاسیک موجب تقویت جمهوری اسلامی در شرق کوردستان شدە بود و دیگر رژیم خود را تک تاز میدان میپنداشت.

 احزاب کلاسیک هم بجای نقد از راە و شیوەی مبارزاتی خویش کە باید شیوەهای نوین مبارزاتی را دنبال می‌کردند، از یک طرف دلیل گرفتار شدنشان در این وضعیت را نتیجە توحش و قوی بودن دولت جلوە میدادند و از طرف دیگر مردم را  مقصر میدانستند کە بە زعم آنها بە اندازە کافی از مبارزات آنها حمایت نکردە اند. این موارد را عامل شکستهای خود معرفی میکردند و بە این طریق بجای نقد ریشەای از خود، شکست و بن بستی را کە بە آن دچار شدە بودند توجیە میکردند.

بە هر تقدیر خالی کردن میدان مبارزە از سوی احزاب کلاسیک از سویی سبب رنجش خلق‌مان در شرق کوردستان شد و از سویی دیگر موجب شد کە جمهوری اسلامی ایران بیشتر از گذشتە بە سازماندهی خود در درون جامعە کورد از طریق نهادها و موسسات استعماری و سرکوبگر خود دامن بزند، بطوری کە سعی میورزید کە روز بە روز جایگاە خود را در کوردستان مستحکمتر سازد و بە مزدورسازی و تضعیف ارزش های انقلابی و فرهنگ مقاومت دامن بزند.

 در واقع قبل از ترک میدان مبارزە از سوی احزاب کلاسیک با وجود تمام ضعف ها و کاستی ها عرصە بر سیاست اشغالگر جمهوری اسلامی ایران و دامنە دادن برای سیستم مزدوری و بسیجی آنچنان هموار نبود. حتی افرادی کە بە  نیروی بسیج و مزدور جمهوری اسلامی در می‌آمدند کارشان بشدت از سوی جامعە تقبیح میشد و از نظر جامعە خیانتی نابخشودنی بشمار می آمد. ولی در نتیجە خلاء مبارزاتی کە در دهە ١٣٧٠ شمسی پیش آمد جمهوی اسلامی تمام سعیش معطوف بە عادیسازی این امر یعنی بسیجی شدن و سیستم مزدوری (جاشایەتی) بود. تا حدودی هم میرفت کە نتایجی از آن حاصل کند کە با ظهور جنبش آپویی در شرق کوردستان معادلە بر هم خورد و  بسیاری از حساب هایی کە جمهوری اسلامی باز کردە بود نقش بر آب شدند.

البتە جامعە با اتکا بە ناخوداگاە تاریخی خود در درک استعمار و استثمار در مقابل اجرای سیاست های اشغالگرانەی جمهوری اسلامی ایران با وجود عدم حضور احزاب کلاسیک شرق کوردستان در میدان مبارزە بطور خود جوش در اشکال گوناگون وظایف اخلاقی و میهن دوستی خویش را برای دفاع از ارزشهایش بجا میاورد. اما با همەی تلاشهای مردمی در مبارزە بر علیە اشغالگری جمهوری اسلامی ایران، باز دولت توانست کە در دەهەی ١٣٧٠ شمسی بیشتر از گذشتە بە بحران های اجتماعی از جملە فساد، اعتیاد، مزدور سازی دامن بزند و بە حضور خودش در کوردستان استحکام بخشد.

 برای نمونە محمد رضا رحیمی در سال ١٣٧٥ بعنوان استاندار کوردستان گفتەی مشهوری دارد کە در آن اشارە بە معتاد کردن شمار زیادی از جوانان کورد توسط سیاست های سیستماتیک دولت جهت تضعیف انگیزە مبارزە در میان جوانان را کردە است. وی گفتە بود من اسلحە را از دست جوانان کورد گرفتم و  بافور استعمال مواد مخدر  را بە دست آنها دادم .

در مقابل این وضعیت دو نیرو شرایط وقت را قبول نکردند و بە تقابل با آن برخواستند. نیروی اول آن بخش هوشیار جامعە بود کە بە هیچ‌وجە امید بە مبارزە را از دست ندادە و در جستجوی فرصت و راه نوین مبارزە بود. بویژە بخشی از زنان، جوانان و دانشجویان مبارزی کە جهت رسیدن بە رهایی و آزادی در جستجوی حقیقت و یافتن راە تازەای برای تداوم مبارزە بودند. نیروی دوم نیز، خط مبارزاتی جنبش آپویی کە در ابتدای ظهورش دفاع از ارزشهای انسانی و ملی کوردها و مبارزە جهت آزادی کل کوردستان را در برنامەی مبارزاتی خویش قرار دادە بود.

در واقع با اینکە با آغاز تاریخ مبارزاتی جنبش آپویی ممانعتهای زمانی و مکانی برای گسترش این تفکر در هر چهار بخش کوردستان از جملە شرق کوردستان وجود داشت اما دفاع از کورد و کوردستان در تمام بخش‌ها و هر گوشە از جهان همچو استراتژی در برنامەی مبارزاتی خط آپوییاز  همان آغاز گنجاندە شدە بود. این هم باعث  شد کە در آن شرایط سخت شرق کوردستان فراموش نشود و  تمهیدات لازم تدارک دیدە شوند تا جنبشی نوین با راهکارهای نوین و نتیجە بخش در شرق کوردستان وارد  میدان کارزار مبارزاتی شود.

در واقع پایان دوران جنگ سرد و  فروپاشی شوروی بحران‌هایی را در خط مبارزاتی در سطح جهانی و منطقەای سبب شد و تاثیرات زیادی را برروی وضعیت و موقعیت جریانات چپ و سوسیالیستی و در عین حال جنبش‌های رهایی‌بخش ملی بە همراە داشت. بخشی از این تاثیرات نیز در اوایل دهە ١٩٩٠ شامل حال جنبش رهایی‌بخش سوسیالیستی و ملی شرق کوردستان شد. در نتیجە آن نیز احزاب کلاسیک شرق کوردستان در جناح چپ و سوسیالیستی جریانی مانند کوملە و در عرصە ناسیونالیستی جریانی همچو دمکرات در کنار بحران‌های سیاسی کە با توجە بە وضعیت سیاسی منطقە پیش آمدە بود و آنها را بە یک انفعال و اردوگاەنشینی سوق دادە بود دچار بحرانهای فکری و ایدئولوژیک نیز شدند.عمق آن بحران فکری و ایدئولوژیک نیز در سطحی بود کە دیگر افکار و ایدیولوژی آنها جوابگوی خواستهای نسل جدید در آن دورە نبود و باید راهی نوین یافتە می‌شد.

در چنین وضعیتی بود کە شروع بکار مد تیوی (تلوزیون ماد ــ یک کانال ماهوارەای بە زبان کوردی بود کە در سال ١٩٩٦ با ابتکار جنبش آپویی تاسیس شد) از یک سو و ایجاد پارلمان کوردستان خارج از میهن موجب  نزدیک شدن و فعالیت مشترک کوردهای هر چهار بخش کوردستان و سایر ‌نقاط جهان در اروپا و در درون چنین نهادهایی بود. بخصوص کوردهای شرق کوردستان با کوردهای قسمتهای دیگر کوردستان بیشتر آشنا شدند و در عین حال کوردهای سایر بخش‌های کوردستان نیز بیشتر با خصوصیات شرق کوردستان آشنا شدند. آنچە کە از اهمیت ویژە برخوردار بود ایجاد این روابط ملی و تاسیس این نهادهای ملی، سیاسی و رسانەای موجب آشنایی متقابل رفقای جنبش آپویی و بسیاری از گروها و افراد جامعە شرق کوردستان با همدیگر بود. در این راستا نیز جوانان شرق کوردستان شناخت بیشتری در مورد جنبش آپویی یافتند و بە آن گرایش پیداکردند و زمینە ملحق شدن آنها بە جنبش فراهم گشت.

در داخل شرق کوردستان هم جوانان کورد کە عمدتا از جوانان شمال شرق کوردستان بودند هرچند محدود اما با آغاز دهە ٩٠ میلادی با شرکت در صفوف گریلا و بویژە در نیمە دوم این دهە زمینە را برای آشنایی و شرکت بیشتر جوانان شرق کوردستان از جنبش آپویی و پیوستن بە صفوف مبارزاتی جنبش آپویی باز کردند. در حقیقت تا اوخر سال ١٩٩٨ آنچنان و بە گستردگی کە بعدها میسر گشت بە جنبش نپیوستە بودند و شمار حضور جوانان شرق کوردستان در درون کلیت جنبش و بویژە در صفوف گریلا قلیل بود. اما بعد از سال ١٩٩٨ آشنایی متقابل و مضاعف جنبش آپویی از جامعە شرق کوردستان و جامعە شرق کوردستان بویژە جوانان و دانشجویان از جنبش آپویی کە موجب بالا رفتن بینش سیاسی جوانان بخصوص در مورد فلسفەی رهبر اوجلان و سیاستهای خط آپویی شد دیگر شرق کوردستان از لحاظ سیاسی اجتماعی وارد دورەایی نوینی در تاریخ معاصر خود گشت. 

بطوری کە از سوی شماری از کادرهای جنبش کە هرچند اهل شرق کوردستان نبودند ولی مدت‌ها در شرق کوردستان فعالیت میکردند و همچنین توسط جوانان شرق کوردستان کە بە جنبش ملحق شدە بودند اطلاعات دقییقتر و جامعتر از گذشتە و حال در مورد کوردهای شرق کوردستان بە مرکزیت پ. ک. ک و بخصوص بە دست رهبر آپو رسید. آگاهی بیشتر خط آپویی و رهبر آپو از وضعیت شرق کوردستان بخصوص در مورد وضعیت احزاب کلاسیک کە دچار انفعال و اردوگاەنشینی شدە بودند و حاکمیت سرکوبگرانە دولت جمهوری اسلامی ایران و خواستەهای جامعە و بویژە جوانان برای یک الترناتیو نوین مبارزاتی را میتوان بە اولین محرک و انگیزە آغاز مرحلەای جدید و  یک تحول بزرگ در شرق کوردستان و ایران دانست.

در آرشیو مبارزات شرق کوردستان موجود است کە در سال ١٩٩٨ رهبر آپو با گروهی از گریلاهای پ.ک. ک در منطقەی آگری (ارارات) کە با شرق کوردستان هم مرز است از طریق بیسیم تماس میگیرد و از آنها درخواست میکند کە با گریلایی از شرق کوردستان گفتگو کند. متاسفانە رفقای گریلا  بیان میکنند کە در میان آنها گریلایی از روژهلات و یا شرق کوردستان وجود ندارد. رهبر آپو علاوە بر نقد آنها میگوید کە چگونە است کە  شما در مرز شرق کوردستان فعالیت دارید و گریلای شرق کوردستان در میان شما نیست!؟ این مسئلە نیز موجب می‌شود کە رهبر آپو با مسئولیت خویش گروهی از جوانان غرب کوردستان (روژآوای کوردستان)کە عمدتا رفقای زن نیز بودند را برای حضور و فعالیت در شرق کوردستان آموزش دهد و آمادە کند.

یکی از دلایلی کە رهبر آپو جوانان غرب کوردستان را برای این کار برگزید این بود کە در صورت دستگیر شدن توسط دولت ایران آنها بە تورکیە تحویل دادە نشوند. چرا کە اگر این رفقا رفقای اهل شمال کوردستان می‌بودند و توسط ایران در حین مبارزە در شرق کوردستان دستگیر میشدند بە احتمال زیاد تحویل دولت ترکیە دادە میشدند. دوم اینکە آنها (رفقای روژآوا) همچو جوانان شرق کوردستان با الفبای آرامی یا عربی آشنایی داشتند و بهتر میتوانستند در داخل ایران تردد داشتە باشند. انتخاب رفقای زن هم بە این دلیل بود کە فعالیت سیاسی زنان آنچنان متداول نبودە و این نیز باعث برانگیختن شک و گمان کمتری می‌شد. در عین حال بدلیل وضعیت پوشش زنان در شرق کوردستان و ایران امکان استتار برای رفقای زن بیشتر بود.

بە هر تقدیر در نتیجەی فعالیت کادرهای جنبش آپویی بویژە در میان سالهای ١٩٩٦ تا ١٩٩٨ جوانان شرق کوردستان با ادبیاتی نوین از مبارزات ملی با رویکردهای نوین، سوسیالیستی، انترناسیونالیستی، مسئلە زن، اکولوژیک و … با تعابیر پیشروندە آپوئیستی آشنا میشوند. بطوری کە  با شروع توطئەی بین‌المللی در ٩ اکتبر ١٩٩٨ کە برای دستگیری رهبر آپو تدارک دیدە شدە بود کە متاسفانە این توطئە در ١٥-٢-١٩٩٩ بر خلاف تمام مفاد بین المللی بە واقعیت انجامید در کنار اعتراض عمومی کوردها در داخل و خارج از کوردستان اعتراضات وسیع خلق‌مان در شرق کوردستان را نیز بە دنبال داشت. عکس‌العمل گستردە خلقمان در شرق کوردستان در برابر توطئە بزرگ همگان را در بهت و حیرت قرار داد. در اوج ناباوری بر خلاف تمام پیشبینی‌ها کە از سوی بسیاری چنین انتظاری از شرق کوردستان وجود نداشت، مردم در اکثر شهرها بە خیابانها آمدند و اعترض خود را نسبت بە دستگیری رهبر آپو بصورت باشکوە بە معرض نمایش گذاشتند.

رویداد ١٥ فبروری  علاوە بر تمام مسائل ناخوشایند آن، رهبر آپو را بیشتر بە مردم شرق کوردستان و ایران شناساند. رفقایی کە برای فعالیت مبارزاتی در شرق کوردستان بە شرق کوردستان وارد شدە بودند با جوانانی کە در این مدت با افکار و شیوەی مبارزاتی خط آپویی آشنا شدە بودند برای هدایت درست نارضایتی‌ها و عکس‌العمل‌های خودجوش خلق‌مان در شرق کوردستان نسبت بە توطئەی ١٥ فبریە فعالیتهایی از جملە اعتراضات و راەپیمایهایی را در شهرهای ارومیە، تهران، مهاباد و بعدا سنندج، مریوان، کامیاران، کرماشان، ایلام و غیرە سازماندهی کردند.

در واقع این فعالیتها  موجب بازگشت امید و ارادە بە بطن مبارزاتی جامعەی شرق کوردستان گردید. باید گفت اکثر کسانی کە در این اعتراضات شرکت کردند همان کسانی بودند کە در طول سال ها شاهد شهید شدن رهبران، رفقای خود و اعضای خانوادە و فامیل خود توسط جمهوری اسلامی ایران شدە بودند. کل اعتراض‌ها و تظاهرات‌هایی را کە در محکومیت توطئە ١٥ فبریە در شرق کوردستان و ایران (بویژە تهران) صورت میگرفتند نمیتوان تنها نتیجەی کار سازماندهی مستقیم رفقا دانست. در حقیقت قسمت عظیمی از  انفجاری کە در جامعەی شرق کوردستان در این مورد و در این مقطع رویدادترکیبی از بغض و کینەی تلنبار شدە مردم شرق کوردستان بخصوص طرفداران همەی احزاب کلاسیک  از سیستم اشغالگری جمهوری اسلامی و همچنین هم ذاتپنداری ملی، سیاسی و اجتماعی خلق‌مان در شرق کوردستان با سایر بخش‌های کوردستان بود. آنان توطئە بر ضد رهبر آپوو جنبش تحت رهبری او را توطئە بر علیە موجودیت کل کوردها از جملە خود میدانستند. این نیز انگیزەی بزرگی را بە خلقمان در حمایت از جنبش آپویی میبخشید و سبب بروز عکس‌العمل عمدە ملی، انسانی و اجتماعی خلق‌مان در شرق کوردستان در برابر توطئە بزرگ شد.

گستردگی اعتراضات بر خلاف پیشبینیهای دولت ایران کە انتظار آنرا داشت کمتر از یک یا دو روز تداوم داشتە باشد و بعد بە خاموشی بگراید نزدیک بە یک هفتە طول کشید. با تداوام اعتراضات برنامەریزی دولتدر کنترل شهرهای شرق کوردستان با مشکل جدی موجە گشت و در وی بیم و هراس مضاعفی ایجاد کرد. دولت فکر نمی‌کرد کە این اعتراضات در چنان حدی کە همەی شهرهای شرق کوردستان از جملە جنوب شرق کوردستان را در برگیرد ادامە پیدا کند. وضعیت طوری شد کە دولت برای کنترل اوضاع از شهرهای مرکزی ایران نیروی امنیتی سرکوبگر بە سوی کوردستان روانە کرد. بطوری کە در ٣ اسفند ١٣٧٧ در بسیاری از شهرهای شرق کوردستان دست بە سرکوب و قتل عام کرد.

برای نمونە در سنندج سی نفر از معترضین را شهید کرد. همچنین در مهاباد، ارومیە، ماکو، مریوان، بانە و سقز شاهد شهادت بسیاری از هم میهنانمان شدیم. بسیاری هم دستگیر و زندانی شدند. در زندان نیز با انواع شکنجە و آزارهای جسمی و روانی روبرو شدند. بسیاری هم ناچارا متواری و بە اختفاء رفتند. در اعتراضات مردم شعارهایی با محتوای ضد اشغالگری و  همبستگی و اتحاد ملی کوردها سر میدادند. روحیەایی کە در مدت یک هفتە فراگیر شدە بود دولت را بر آشفتە و هراسان کردە بود. این واکنش گستردە ملی نیز دولت را بر آن واداشت کە زمینە سرکوب را فراهم کند تا از تکرار چنین رویدادای در آیندە جلوگیری کند و در این راستا دست بە اعمال اخلاگرانە در درون اعتراضات می‌زد تا زمینە توجیە سرکوب و اعمال خود را فراهم نماید.

دولت با تشکیل دستەهای وابستە بە خویش و فرستادن آنها بە میان تظاهرات کنندگان سعی میکرد مسیر تظاهرات را بە آنچە کە خود میخواست سوق دهد. میخواست این دستەها بە تخریب اموال عمومی بپردازند و آن را از اعمال معترضین جلوە دهد تا از این راە بتواند اعتراضات را بە بهانەی کنترل جو امنیتی سرکوب کند. در واقع حوادث ٣ اسفند یکبار دیگر ماهیت اصلی و ضد کورد رژیم جمهوری اسلامی ایران را در مقابل خواستەهای ملت کورد نشان داد. در مقابل وحشیگری دولت در بە شهادت رساندن و دستگیری کثیر زیادی از معترضین، مقاومت مردم بخصوص در شهر سنندج کە بە شهادت نزدیک بە سی تن از هم وطنانمان منجر گشت، بە اوج یک حرکت انقلابی رسید.

 رویداد سنندج را در سوم اسفند سال ١٣٧٧میتوان تجلی مقاومت ٢٤ روزەی نوروز ١٣٥٨ دانست. این در حالی بود کە دولت بە اصطلاح اصلاحات محمد خاتمی کە تازە روی کار آمدە بود و میخواست ماهیت خویش را نسبت دولتهای قبلی دمکراتیک تر نشان دهد همان راهی را دنبال کرد کە بقیە انجام دادە بودند. بە هر تقدیر رویداد تاریخی سوم اسفند ١٣٧٧ موجب شد کە جوانان شرق کوردستان کە مدت ها در سردرگمی و بی آلترناتیوی رنج می‌بردند راهی تازە بیابند و دستە دستە بە صفوف جنبش و گریلا بپیوندند.

در واقع بعد از سوم اسفند سال ١٣٧٧صدها و هزاران جوان شرق کوردستان بە صفوف مبارزاتی گریلا و عرصەهای دیگر جنبش آپویی پیوستند. جوانان زیادی در دانشگاها بە فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با سرمشق قراردادن اندیشە آپویی بطور مخفی مشغول شدند و سعی کردند زمینە یک سازماندهی نتیجە بخش را فراهم سازند. حقیقتا سوم اسفند ١٣٧٧ با اندوختە مبارزاتی جنبش آپویی کە قبل از این واقعە در شرق کوردستان انجام دادە بود موجب جرقەی یک حرکت نوین مبارزاتی برای شرق کوردستان شد ودر نهایت بە تاسیس یک حزب و سازماندهی مقاوم و پویا تحت نام ــ حزب حیات آزاد کوردستان ــ پژاک، انجامید.

بعدها جنبش آپویی و بویژە رهبر آپو بطور عمیق قیام سوم اسفند ١٣٧٧ ملتمان را در شرق کوردستان تحلیل کردە، آنرا تمجید و بعنوان سرآغاز انقلاب نوین شرق کوردستان تقویت کردند. قیام و انقلابی کە از یک بعد نتیجە انزجار و خشم خود جوش ملتمان از سلطەی اشغالگری ایران و در برابر انجام توطئە بزرگ بر علیە رهبر آپو و خلق بود و بعد دیگر آننتیجەی تمهیدات و سازماندهی رفقا در سالهای قبل‌تر بود کە امید بە جنبش آپویی را ارتقاء بخشیدە بود.

بە هر صورت تحولات سال ١٩٩٩ موجب شد کە در داخل  و خارج میهن افراد زیادی در ابعاد گوناگون با فکر و خط آپویی آشنا شوند. بخصوص در اروپا بعد از تغییر نام پارلمان کوردستان بە کنگرەی ملی کوردها ( ک.ن.ک) بسیاری از کوردهای میهن دوست شرق کوردستان کە قبلا در صفوف احزاب و جریانات دیگر فعالیت داشتە بودند بە سازمانهای ملی کە با پیشاهنگی جنبش آپویی در اروپا دایر شدە بودند راە یافتند و  مسئولیت های ملی و مبارزاتی را بدوش گرفتند.

همانطور کە پیشتر هم اشارە کردیم با ایجاد این‌ نهادهای ملی در اروپا و با پیشاهنگی جنبش آپویی و نزدیکی کوردها در زیر یک چتر مبارزاتی موجب آشنایی آنها از مسائل و خصوصیات منطقەایی همدیگر شد. بنوعی میتوان گفت کە با پیشاهنگی جنبش آپویی کوردها وارد مرحلەایی نوین در ارتباطات و مناسبات ملی خود شدند. بعدها نیز وقتی کە رهبر آپو در درون زندان امرالی نوشتەهایی از طریق وکلای خود بە بیرون انتقال دادە بود از رفقا خواستە بود کە در مقابل خونی کە در شرق کوردستان ریختە شدە موضع ملی، درست و انقلابی بایستی اتخاذ گردد. یعنی این خونهای ریختە شدە باید زمینەی یک سازماندهی محکم و اساسی برای ملتمان در شرق کوردستان گردد و بە این طریق باید جوابگوی خلقمان در شرق کوردستان بویژە خانوادەی شهدا باشیم و در مقابل اشغالگران نیز زمینە انتقام و حصاب‌خواهی جدی و تند بستر سازی گردد.

لازم بە ذکر است کە جنبش آپویی در سال ٢٠٠٠ بە درخواست و پیشنهاد رهبر آپو کە پارادیم نوین خود را برای سازماندهی کوردها در هر چهار قسمت کوردستان با توجە بە خصوصیات هریک از آن بخش ها و حل مسائل بویژە مسائل خاورمیانە ارائە دادە بود، کنفرانسی در کوهستان های آزاد کوردستان و مشخصا در کوهای قندیل تشکیل داد. این کنفرانس تحت عنوان کنفرانس خاورمیانە نامگذاری شد. این کنفرانس زمینەی تاسیس یک سازمان و جریان سیاسی و اجتماعی را برای شرق کوردستان مورد بررسی قرار داد.

در کنفرانس گریلاها و کادرهای شرق کوردستان کە عمدتا کادرهای جوانی بودند کە تازە بە جنبش ملحق شدە بودند با اتکا بە اندیشە آپویی و تجربە و اندوختە مبارزات بیش از ٢٠ سال پیشتر جنبش آپویی، اقدامات اولیە را برای تشکیل یک جریان سیاسی مستقل با توجە بە اصول پارادیم نوین جنبش آپویی انجام دادند. بر این اساس نیز در همان سال (سال ٢٠٠٠) کارگروهی تحت نام میز (کولکتیو یا پلاتفورم) روژهلات یا شرق کوردستان برای تحقیقات اولیە در شرق کوردستان و ایران تشکیل شد.

باید اینرا بیان کرد کە عدەایی این تغییر سیاست جنبش آپویی کە در ابتدا بحث از تشکیل دولت کوردستان مستقل و سوسیالیستی در کوردستان واحد را می‌کرد و اکنون پارادیم نوینی را طرح و طبق آن آرای سیاسی خود را ارئە میداد نوعی سازش در مقابل فشارهای موجود بعد از دستگیری رهبر آپو می دیدند. حتی تعدادی فراتر رفتە و رهبر آپو و جنبش آپویی را بە تسلیمیت متهم می‌کردند. غافل از اینکە این تغییر پارادیگماتیک توان جنبش آپویی را بالا میبرد. در حقیقت نیز جنبش آپویی با اتکا بە پارادیم نوین بهتر و بیشتر از گذشتە توانست بە گسترە گفتمانی و سازمانیابی خود دامن بزند. جوانان زیادی را سازماندهی و مسئلە کوردها را در هر قسمت از کوردستان بیشتر از گذشتە مطرح کرد.

پلاتفورم روژهلات دو مکان را برای سازماندهی و مدیریت جنبش نوین شرق کوردستان مشخص کرد و در آنجا مستقر گشت. این دو مکان نیز کوەهای قندیل و قرەداغ بودند کە در آنجا علاوە بر اقدامات تحقیقاتی، همچنین فعالیت‌های مطبوعاتی و رسانەای تلاش در راستای جذب نیرو در میان خلق و بویژە جوانان شرق کوردستان انجام می‌گرفت. همچنین جوانانی کە بە جنبش ملحق میشدند در دورهای آموزشی تحت آموزشهای فکری  و نظامی ــ گریلایی در می‌آمدند. در میان خلق هم گروها و افرادی بە آنجا می‌آمدند آموزش‌های کوتاە مدت را سپری میکردند و بە آنها رهنمود دادە میشد تا بە داخل شرق کوردستان برگردند و بە فعالیت بپردازند.

در واقع پلاتفورم یا میز روژهلات هم مسئول مدیریت اقدامات عملی بود و هم اینکە کارهای تحقیقی و تحلیلی را پیش می‌برد. تحقیقات و تحلیلاتی در خصوص وضعیت شرق کوردستان از همە لحاظ و در تمام عرصە ها، بویژە در خصوص نظام جمهوری اسلامی و  شیوەی اشغالگری آن در ایران و شرق کوردستان، در عین حال جستجو جهت یافتن راه حلهای مبارزاتی نوین کە با واقعیت شرق کوردستان، ایران، منطقە و جهان همخوانی داشتە باشد.

همانطور کە قبلا اشارە کردیم در سال ٢٠٠٠ اتحادیە میهنی کوردستان با درخواست ایران با جنبش آپویی بە جنگ رویی آورد. در حقیقت جمهوری اسلامی ایران بعد از رویدادا ١٥ فبریە ١٩٩٩ با اطلاعاتی کە در دست داشت درصدد از بین بردن پایەی نو بنیاد مبارزە جنبش آپویی شرق کوردستان در داخل خاک جنوب کوردستان برآمد.  در نتیجە جمهوری اسلامی برای اینکە بە خیال خود نطفە را قبل از تولد خفە کند از طریق هماهنگی با نیروهای YNK(اتحاد میهنی کوردستان – عراق ) جنگی نابرابر در برابر رفقای ما در قرداغ  بە راە انداخت، یعنی در صورتی کە عدەایی از رفقای فاقد اسلحە بودند  مورد حملە مشترک دولت ایران و اتحادیە میهنی کوردستان قرار گرفتند. متاسفانە چندین رفیق در این هجوم شهید شدند و چندین جوان دیگر کە تازە بە صفوف جنبش پیوستە بودند از سوی نیروهای حزب اتحاد میهنی کوردستان – عراق دستگیر و بە ایران تحویل دادە شدند.

با اینکە این هجوم و جنگ نابرابر برای شروع یک مبارزەی نوین ضربەی سنگینی بود، اما جنبش از تداوم مبارزە متوقف نگشت و گام‌های نوینی را برداشت. برای تداوم و انسجام مبارزە و بە پاس داشت خون رفقایی کە ریختە شد،جنبش آپویی با اتکا بە ارادەی جوانان و زنان بە فعالیت‌های خود ارتقا بخشید. بویژە بە فعالیت‌های فکری و آموزشی. در آن زمان آنچنان متون ترجمە شدەای هم در اختیار نبود و بیشتر بە آن بخش از ماتریال جنبش کە اکثرا از تورکی بە کوردی سورانی در جنوب کودستان ترجمە و چاپ شدە بودند اتکا می‌شد. در نهایت در مقابل خون ریختە شدەی رفقای قرداغ در سال ٢٠٠٢ پایەهای اولین سازمان آپویی در شرق کوردستان تحت عنوان ــ جنبش اتحاد دموکراتیک ــبنیادنهادە شد. یعنی میز و پلاتفرم روژهەلات کە در سال ٢٠٠٠ بعد از کنفرانس خاورمیانە تاسیس شد و بیشتر از یک سازمان و تشکیلات سیاسی اجتماعی نقش یک کارگروە تحقیقاتی و تدارکی برای آغاز مبارزە بود بعد از دو سال و در سال ٢٠٠٢ بە ـــ جنبش اتحاد دموکراتیک ــبعنوان یک تشکیلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ارتقاء یافت.

جنبش اتحاد دمکراتیک در آغاز مبارزەی خود در چندین  حوزەی جدا شروع بە فعالیت کرد. گروهایی مسئول تحقیق در مورد مسائل روز بخصوص سیاستهای جمهوری اسلامی و جامعەی شرق کوردستان شدند. گروهایی دیگر مسئولیت ارتباط با شخصیتهای نامدار و فعال جامعە و بویژە اساتید دانشگاە، دانشجویان، روشنفکران، فعالین در حوزەهای متعدد موجود در جامعە شرق کوردستان و ایران را در دست گرفتند. گروهایی دیگر بە تشکیل و تقویت نهادهای مدنی از قبیل انجمن‌های ادبی، محیط زیست، زنان، جوانان، معلمان، کارگران، انجمن های فرهنگی، هنری، نهادهای حقوق بشری و… پرداختند. در واقع با شروع مبارزەی اتحاد جنبش دمکراتیک در شرق کوردستان بود کە بطور وسیع شاهد تاسیس اولین سازمان های خود جوش، مدرن و دموکراتیک مردمیبعد از یک دهە سکوت در شرق کوردستان (روژهەلات) شدیم.

جنبش اتحاد دموکراتیک ـ در سال ٢٠٠٣خوب دریافتە بود کە بعد از دولت بە اصطلاح اصلاح‌طلب خاتمی کە خود را حامی اصلاحات جلوە میداددولتی محافظەکار و ملیتاری روی کار خواهد آمد. در حقیقت دولت خاتمی نوعی عوام فریبی عمومی در مقابل اپوزسیون داخلی و خارجی برای ترمیم سیاست خارجەی جمهوری اسلامی ایران بیش نبود. اما جنبش اتحاد دموکراتیک از این وضعیت بە خوبی استفادە کرد و با فعالیت‌های مخفی خود بسیاری از اقدامات نیمە مخفی و علنی درون جامعە شرق کوردستان کە بر آمدە از وضعیت دورە اصلاحات در ایران بود را بە سوی یک مبارزە رادیکال اجتماعی و ملی دموکراتیک سوق داد.

جنبش آپویی شرق کوردستان با پیشبینی درست آیندە و برای مقابلە با تهدیدها و پاسداری از دستاوردهایی کە با خون شهیدان میسر گشتە بودند بە چنین نتیجە ای رسید کە باید نیرویی نظامی در شرق کوردستان تاسیس شود و مقدمات حضور گریلا در تمام مناطق شرق کوردستان انجام بگیرد. بر همین اساس جنبش اتحاد دمکراتیک در نشست سالانەی خود ضرورت سازماندهی یک نیروی نظامی سیاسی کە از لحاظ فکری، آموزشی و سازمانی نیز مجهز و جوابگوی موقعیت موجود و آیندە باشد را اجتناب‌ناپذیر ارزیابی کرد.

در نتیجە بعد از یک سال فعالیت های جنبش آپویی شرق کوردستان در قالب ــــ جنبش اتحاد دموکراتیک ـــ در سال ٢٠٠٣ با پیش قدم شدن تیم‌هایی از گریلاهای جنبش آزادی و با مبنا قراردادن فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و سازماندهی کە پیشتر انجام گرفتە بودند دورەای از تبلیغات ضرورت مبارزە مسلحانە کە مبتنی بر شناسایی مناطق کوهستانی شرق کوردستان برای استقرار گریلا، کارهای فرهنگی و تبلیغاتی جهت معرفی گریلا، فعالیت هایی برای جذب نیرو و مشارکت جوانان در نیروی گریلایی و… بود، آغاز شد.

در واقع در حالی کە گریلا در حال استقرار در شرق کوردستان بود از سویی دیگر تدارک تشکیل یک حزب توانمند و قوی در جریان بود. زیرا دیگر مبارزە در قالب نهادی مانند جنبش اتحاد دموکراتیک نمی‌توانست جوابگو باشد و شرایط، یک حزب توانمند کە همە عرصەهای مبارزە را نمایندگی کند را میطلبید. چرا کە فارغ از نیاز بر آمدە از شرایط پیش رو زمینە برای ظهور یک حزب پیشاهنگ نیز فراهم گشتە بود. بە طوری کە بخش انتشارات، رسانەای و مطبوعات جنبش تا اندازەای تولید محتوا کردە بود. کتاب ها و متونی از اندیشە های رهبر آپو بە فارسی و کوردی سورانی ترجمە شدە بودند. مقالات و جزوهایی در مورد ایران و شرق کوردستان منتشر شدە بودند، ارتباطات و سازماندهی در میان خلق، بویژە جوانان و دانشجویان برقرار شدە بود و جوانان زیادی بە جنبش و بویژە بە صفوف گریلا ملحق شدە بودند. همچنین در مناطق بین شرق و جنوب کوردستان از آسوس گرفتە تا شاهو،از اورامان گرفتە تا مناطق برادوست و بە تعبیری دیگر از ماکو تا ایلام گریلا مستقر گشتە بود.

در واقعدر شرایطی با اتکا بر  اندیشە رهبر آپو مبتنی بر پارادایم نوین و ارادەی معطوف بە رهایی و آزادی جامعە شرق کوردستان بویژە زنان و جوانان شرق کوردستان تصمیم بە تشکیل حزب گرفتە میشد کە جنبش گریبانگیر دورەایی پر از کشمکشهای داخلی و  اقدامات تصفیەگرانە عثمان اوجالان (فرهاد) و نظام‌الدین تاش (بوتان) بود. شرایط سختی کە با رهنمود های رهبر آپو و مقاومت خط انقلابی توانست از آن عبور و مرحلەی نوینی را آغاز کند.

اما در نهایت و در این شرایط سخت سرانجام حزبی نوین بنام حزب حیات آزاد کوردستان – پژاک با برگزاری یک کنگرە و در تاریخ ٤/٤/ ٢٠٠٤ کە این روز همزمان مصادف بود با سالروز تولد رهبر آپو تاسیس گردید. در واقع من (اهون چیاکو) در کتاب در جستجوی ساحلی آرام سعی کردەام این دورە را بطور مختصر شرح دهم. ولی در کتاب تاریخ پژاک موسوم بە ـــ حیات آزاد یک خلق ــ با تفصیل و بطور مستدل و مستند بە شرح حال این دورە پرداختە شدە است کە مطالعە کل کتاب تاریخ پژاک خالی از لطف نیست.

باید گفت همانطور کە ظهور پ.ک.ک. در نتیجە خلاء پیش آمدە بدلیل سقوط یک دولت در مرکز نبود و اتفاقا زمانی ظهور کرد کە دولت ترکیە در اوج قدرت خود بود و یاس و ناامیدی بر جامعە کوردستان حاکم بود، یعنی همانطور کە زمانی پ. ک. ک پا بە میدان مبارزە گذاشت کە تمام روزنەهای امید برای آغاز مبارزە مسدود شدە بودند و تنها ارادەای فولادین و انقلابی تمام عیار متوانست این جو را در هم بشکند پژاک هم زادەی چنین شرایطی در شرق کوردستان بود و در وضعیتی مشابە ظهور کرد. یعنی درست زمانی کە دولت جمهوری اسلامی ایران خود را در قویترین موقعیت می پنداشت و بویژە سر مست آن بود کە بە مسئلە کورد پایان بخشیدە است حزب حیات آزاد کوردستان ــ پژاک تاسیس گردید.

در عین حال پژاک در شرایطی پا بە عرصە مبارزە نهاد کە بدلیل ناکامی‌های دو دهە پیشتر یاس و نامیدی تمام بر جامعە شرق کوردستان مستولی بود. در واقع در چنین شرایطی در شرق کوردستان نیز تمام روزنەهای امید بە آغاز مبارزە مسدود شدە بودند و این پژاک بود کە با ارادەای فولادین و انقلابی بە میدان آمد و این جو سکوت را در هم شکست.

اما اگر بە تاریخ تاسیس دیگر احزاب در شرق کوردستان نگاە کنیم، بویژە تشکیل حزب دموکرات کوردستان و کوملە درنتیجە ایجاد خلاء در هستە مرکزی قدرت در دولت ایران و سقوط در مرکز بودە است کە پا بە عرصە گذاشتە اند. برای نمونە حزب دموکرات بعد از سقوط رضاخان در سالهای ١٣٢٠ و کوملە بعد از سقوط محمد رضا شاە در سال ١٩٧٩ بە منصە ظهور آمدند. یعنی زمانی کە دولت مرکزی سقوط کردە بود، دولت جدید استحکام نیافتە بود و مردم هم در اوج امید و هیجان انقلابی بودند.

اما همانطور کە پیشتر نیز اشار شد بر خلاف این احزاب پژاک در موقعیتی تاسیس شد کە هیچ حزب و جریانی نە تنها در شرق کوردستان بلکە در سرتاسر ایران نیز در میدان مبارزە حضور فعال نداشتند و احزاب کلاسیک بە حاشیە رفتە و برنامەایی مدون و پویا برای مبارزە با جمهوری اسلامی در دستور کار نداشتند. از سوی دیگر مردم در یاس و نامیدی بسر میبردند و هیچ جریان کوردی فعالانە در میدان مبارزە نبود. همچنین جمهوری اسلامی ایران نیز در اوج قدرت نظامی و سیاسی خود در داخل و خارج بسر میبرد. بدون تردید این یکی از تفاوت‌های بزرگ ظهور جنبش آپویی در کل و پژاک بطور ویژە با ظهور سایر جریانات کلاسیک کوردستان میباشد.

در واقع قبل از  تاسیس پژاک،  اکثر احزاب در سکوت مطلق تنها چشم انتظار رخدادی همچو جنگ ایران و آمریکا بودند کە بتوانند روزنەایی برای رسیدن بە قدرت در دولت آیندەی ایران پیدا کنند. بطور واقع دوران قبل از تاسیس پژاک در بین سالهای ١٩٩٥ تا ٢٠٠٤ را میتوان بە سالهای ١٩٣٧ کە بە سال قتل عام درسیم در شمال کوردستان شناختە شدە است تا تاسیس پ.ک.ک در ٢٧/١١/١٩٧٨ تشبیە کرد. در حقیقت تاسیس پژاک تنها تاسیس یک حزب بە این مفهوم کە احزابی وجود دارند و بگذار حزبی دیگر بە آنها افزودە شود نبود. بلکە تصمیم نوعی دیگر از حیات بود.

پژاک محصول منازعات بین دولی نیز نیست کە دولتی منطقەای و جهانی در نتیجە نزاع خود با دولت ایران بر ضد منافع جمهوری اسلامی بانی تاسیس آن بودە باشد. تاسیس پژاک آغاز یک انقلان نوین با اتکا بە پارادیم و تفکر رهایی بخش انسان کورد و کوردستان از زنجیر استثمار، استعمار و اشغالگری بود. در حقیقت تاسیس پژاک ثمرەی پارادایم و ایدەهای ملی دموکراتیک و سوسیالیستی رهبر آپو، مبارزە رفقا و ثمرە خون شهیدانبین سالهای ١٩٩٥ تا ٢٠٠٤ بویژە شهیدان سوم اسفند سال ١٣٧٧ و شهیدان کوە قرەداغ در سال ٢٠٠٠ در حملە مشترک جمهوری اسلامی و اتحادیە میهنی کوردستان بود. همچنین پژاک محصول مبارزات تاریخی خلق‌مان در شرق کوردستان در برابر دولت های استعمارگر ایرانی و ثمرە خون شهیدان تمام این ادوار از مبارزات میباشد.

قطعا در کنار تمام موارد ذکر شدە بزرگترین محرک و انگیزە پژاک برای مبارزە قیام مردم شرق کوردستان در محکوم کردن توطئە ١٥ فبریە ١٩٩٩ بود تا خون‌های ریختە شدە در این عکس‌العمل ملی و انقلابی خلقمان در شرق کوردستان پایمال نگردد و مسیر رهایی و آزادی تا پایان طی شود. بە هر صورت در سال ٢٠٠٤ پژاک بعنوان یک جنبش نوین فکری، سیاسی، دفاعی، ملی، اجتماعی، فرهنگی و بر پایە پارادیم جامعەای دیموکراتیک، اکولوژیک و مبتنی بر رهایی، برابری و آزادی زن پا بە عرصە مبارزە گذاشت و در مدت کوتاهی با قابلیتی کە از خود نشان داد در سطح ملی و بین‌المللی گسترش یافت و توجهات را بە خود جلب کرد.

باید گفت کە پژاک همچو تمام احزابی کە در بدو تاسیس از احزاب همفکر خود کمک دریافت میکنند، از پ.ک.ک بعنوان حزب هم فکر برای تاسیس خود از لحاظ فکری و آموزشی کمک دریافت کرد و این یک امر بدهی میباشد. اما همانطور کە پیشتر هم اشارە شد پژاک در دورەای اعلام موجودیت کرد کە جنبش آپویی در یک بحران جدی بسر میبرد. آن نیز دوران تصفیەگری بود و نمیتوان انکار کرد کە تاثیرات این دورە نیز مدتی بر پژاک تاثیرگذار بودە و تخریباتی را در همان آغاز موجب شد.

از همان آغاز عدەایی در میان پژاک نیز میل بە بیراهە بردن اهداف پژاک بسوی یک جریان لیبرال و کمپ نشین را داشتند،تا بە حزبی تبدیل شود کە همچو احزاب دیگر بە فعالیتهای خارج از درون شرق کوردستان پسندە کند و در کمپهای جنوب کوردستان زمین‌گیر شود. طرحی کە  عثمان اوجلان و بوتان از رهبران وقت پ.ک.ک با دریافت وعدەهایی کە از احزاب پارتی (حزب دمکرات کوردستان – عراق ) و حزب اتحاد میهنی کوردستان دریافت کردە بودند برای تصفیە کردن پ.ک.ک و پژاک در پی اجرای آن بودند. اما مقاومت خط رهبر آپو و شهیدان موجب تداوم مبارزات آزادیخواهانەی ملتمان در شمال و شرق کوردستان با پیشاهنگی پ.ک.ک و پژاک شد و نقشە نیروهای مدرنیتە سرمایەداری، اشغالگران کوردستان، خائنین و تصفیە‌گران را نقش بر آب کرد.

در هر صورت پژاک از بدو تاسیس خود تا کنون دوران پر از فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتە است. در اولین کنگرە پژاک در تاریخ ٤/٤/٢٠٠٤ با انتخاب شماری از رفقا بعنوان اعضای مجلس پژاک رفیق مهندس عبدالرحمان حاج احمدی نیز بعنوان ریاست پژاک انتخاب شد. همچنین در اولین جلسە مجلس پژاک نیز تعدادی از رفقایی کە در کنگرە بعنوان عضو مجلس انتخاب شدە بودند برای هماهنگی و پیشبرد کارهای عملی مابین زمان برگزاری جلسات مجلس پژاک بعنوان اعضای کوردیناسیون پژاک انتخاب شدند.

لازم بە ذکر است کە در همان ابتدا پژاک نامەایی برای تمام احزاب و جریانات سیاسی شرق کوردستان ارسال کرد. در نامەای پژاک بیان شدە بود کە پژاک الترناتیو هیچ حزب و جریانی نیست. پژاک احساس مسئولیتی است در قبال خلقمان و نیروی مقابل ظلم و ستم جمهوری اسلامی ایران. در واقع در همان ابتدا پژاک از احزاب درخواست اتحاد، فعالیت مشترک و  پیشبرد برنامەی هماهنگ با همدیگر را داشت. اما متاسفانە عدم درک و تحلیل درست از حقیقت تاسیس پژاک از سوی احزاب تا بە امروز مشکلات فروانی برای طرفین در مبارزە با جمهوری اسلامی پیشرو آوردە است، بطوری کە عدەایی از این احزاب پژاک را سدی بر سر راە خود در آیندەی شرق کوردستان میبینند و متاسفانە چنان توجهی هم تاکنون بە حسن نیت‌های پژاک نشان ندادەاند.

درس چهل و چهارم: انقلاب نوین شرق کوردستان با پیشاهنگی جنبش آپویی

این متن برگرفتە از قسمت چهل و چهارم برنامە ڕێگا و ڕێباز (راه و روش) میباشد. این برنامە برنامەای آموزشی است کە بە صورت آنلاین درروزهای پنجشنبە بە زبان کوردی از طریق صفحە فیسبوکی و کانال یوتیوب ڕێگا و ڕێباز پخش میشد.

 موضوع آموزشی این برنامە:انقلاب نوین شرق کوردستان با پیشاهنگی جنبش آپویی میباشد کە درتاریخ بیست و هفتم ماە مە ٢٠٢١ توسط رفیق اهون چیاکو ارائە شدە است.

همانطور کە مطلع هستید در برنامە های قبلی با اشارە بە خط کلاسیک مبارزاتی شرق کوردستان و دلایل آغاز فعالیت جنبش آپویی در سی سال گذشتە بە طور خلاصە مباحثی ارائە دادیم. اما در این برنامە سعی بر آن داریم کە بطور مفصلتر بە دلایل ظهور جنبش آپویی در شرق کوردستان و فعالیتهای آن بپردازیم.ظهور اولین دستەی رفقای آپویی در شرق کوردستان و ایران بە ابتدای سالهای ١٩٨٠ برمیگردد .

باید گفت کە بدلیل عدم شناخت رفقا از موقعیت جغرافیایی و جامعەی شرق کوردستان حضور رفقای جنبش آپویی بیشتر جنبەی شناسایی داشت. در آن دوران مردم شرق کوردستان خط فکر آپویی را بە خوبی نمیشناختند. در نتیجە انتظاری نبود کە جنبش آپویی در آن دوران بتواند فعالیتی بیشتر از آن انجام دهد. اما در میان سالهای آغازین دهە ١٩٩٠ میلادی و بخصوص از سال ١٩٩٥ بە بعد جنبش آپویی وارد فاز نوینی از اقدام بە سازماندهی جوانان و مردم شرق کوردستان شد.

در کل اگر بخواهیم یک جریان سیاسی را تحلیل کنیم باید شرایط و دلایل بوجود آمدن آنرا در دوران قبل و بعد از ظهور آن مورد تحلیل قرار دهیم. برای نمونە میتوان بە وضعیت سیاسی اجتماعی شمال کوردستان قبل و بعد از ظهور پ.ک. ک اشارە کرد کە در مباحث قبلی بە واضحی بە این موضوع پرداختیم و تاثیرات آن را برشمردیم و مورد تحلیل قرار دادیم. در مورد شرق کوردستان هم باید بە این طریق بە تحلیل بپردازیم و ابتدا نگاهی بە دوران قبل از آغاز فعالیت های ملموس جنبش آپویی بیندازیم تا پی ببریم ظهور و فعالیت آن حاوی چە تاثیرات و تغییراتی در این بخش از کوردستان و حتی ایران بودە است.

همانطور کە میدانیم جریانات کلاسیک در اوایل ١٩٩٠روز بە روز از شرق کوردستان بە داخل  جنوب کوردستان راندە میشدند، بە طوری کە خط مبارزاتی آنها دچار بن بست شدە بود. آنها همچنین ناچار شدند کە بە سیاست کمپ نشینی تن دهند،یعنی تسلیم شدن در مقابل وضعیتی کە بر آنها تحمیل شدە بود. شوربختانە بیشتر از آن بە راهی دیگر نیندیشیدند کە میتوانستند بیندیشند و تسلیم آن وضعیت نشوند. اما آن نیز ارادە و فداکاری میطلبید کە آن را در خود ندیدند.

در نتیجە علاوە بر دوری آنها از جامعەی شرق کوردستان، کمپ نشینی بطور کل موجب تضعیف این احزاب در میادین عملی شدە بود. در واقع نتیجەی کمپ نشینی احزاب دو مورد بسیار بغرنج را بدنبال خود داشت. اولا دولت اشغالگر ایران بیشتر از گذشتە توانست توسط ایجاد رعب و وحشت از طریق راههایی همچون دستگیری، زندان، شکنجە، اعدام، ملیتاریزە کردن کوردستان، توسعەی سیستم بسیج و  مزدوری (جاشایتی) جایگاە خود را در کوردستان مستحکم کند. دوما عدم نتیجەی مطلوب از مبارزات دهە ١٩٨٠ میلادی موجب مستولی گشتن فضای یاس و نامیدی بر مردم در شرق کوردستان شد.

حتا فراتر از آن، وضعیت پیش آمدە موجب سرخوردگی افرادی بسیار از فراد و گروهای مبارز در میان خلق‌مان شدە کە در دە سال گذشتە یعنی در طول دهە ١٣٦٠ شمسی بە بهترین شیوە در میدان مبارزە وظایف میهن دوستانە و انقلابی خود را ایفاە کردە بودند ولی نتیجە مطلوب حاصل نشدە بود. در حقیقت بە بن بست رسیدن راهکارهای سیاسی، مبارزاتی و مدیریتی احزاب کلاسیک موجب تقویت جمهوری اسلامی در شرق کوردستان شدە بود و دیگر رژیم خود را تک تاز میدان میپنداشت.

 احزاب کلاسیک هم بجای نقد از راە و شیوەی مبارزاتی خویش کە باید شیوەهای نوین مبارزاتی را دنبال می‌کردند، از یک طرف دلیل گرفتار شدنشان در این وضعیترا نتیجە توحش و قوی بودن دولت جلوە میدادند و از طرف دیگر مردم را  مقصر میدانستند کە بە زعم آنها بە اندازە کافی از مبارزات آنها حمایت نکردە اند. این موارد را عامل شکستهای خود معرفی میکردند و بە این طریق بجای نقد ریشەای از خود، شکست و بن بستی را کە بە آن دچار شدە بودند توجیە میکردند.

بە هر تقدیر خالی کردن میدان مبارزە از سوی احزاب کلاسیک از سویی سبب رنجش خلق‌مان در شرق کوردستان شد و از سویی دیگر موجب شد کە جمهوری اسلامی ایران بیشتر از گذشتە بە سازماندهی خود در درون جامعە کورد از طریق نهادها و موسسات استعماری و سرکوبگر خود دامن بزند، بطوری کە سعی میورزید کە روز بە روز جایگاە خود را در کوردستان مستحکمتر سازد و بە مزدورسازی و تضعیف ارزش های انقلابی و فرهنگ مقاومت دامن بزند.

 در واقع قبل از ترک میدان مبارزە از سوی احزاب کلاسیک با وجود تمام ضعف ها و کاستی ها عرصە بر سیاست اشغالگر جمهوری اسلامی ایران و دامنە دادن برای سیستم مزدوری و بسیجی آنچنان هموار نبود. حتی افرادی کە بە  نیروی بسیج و مزدور جمهوری اسلامی در می‌آمدند کارشان بشدت از سوی جامعە تقبیح میشد و از نظر جامعە خیانتی نابخشودنی بشمار می آمد. ولی در نتیجە خلاء مبارزاتی کە در دهە ١٣٧٠ شمسی پیش آمد جمهوی اسلامی تمام سعیش معطوف بە عادیسازی این امر یعنی بسیجی شدن و سیستم مزدوری (جاشایەتی) بود. تا حدودی هم میرفت کە نتایجی از آن حاصل کند کە با ظهور جنبش آپویی در شرق کوردستان معادلە بر هم خورد و  بسیاری از حساب هایی کە جمهوری اسلامی باز کردە بود نقش بر آب شدند.

البتە جامعە با اتکا بە ناخوداگاە تاریخی خود در درک استعمار و استثمار در مقابل اجرای سیاست های اشغالگرانەی جمهوری اسلامی ایران با وجود عدم حضور احزاب کلاسیک شرق کوردستان در میدان مبارزە بطور خود جوش در اشکال گوناگون وظایف اخلاقی و میهن دوستی خویش را برای دفاع از ارزشهایش بجا میاورد. اما با همەی تلاشهای مردمی در مبارزە بر علیە اشغالگری جمهوری اسلامی ایران، باز دولت توانست کە در دەهەی ١٣٧٠ شمسی بیشتر از گذشتە بە بحران های اجتماعی از جملە فساد، اعتیاد، مزدور سازی دامن بزند و بە حضور خودش در کوردستان استحکام بخشد.

 برای نمونە محمد رضا رحیمی در سال ١٣٧٥ بعنوان استاندار کوردستان گفتەی مشهوری دارد کە در آن اشارە بە معتاد کردن شمار زیادی از جوانان کورد توسط سیاست های سیستماتیک دولت جهت تضعیف انگیزە مبارزە در میان جوانان را کردە است. وی گفتە بود من اسلحە را از دست جوانان کورد گرفتم و  بافور استعمال مواد مخدر  را بە دست آنها دادم .

در مقابل این وضعیت دو نیرو شرایط وقت را قبول نکردند و بە تقابل با آن برخواستند. نیروی اول آن بخش هوشیار جامعە بود کە بە هیچ‌وجە امید بە مبارزە را از دست ندادە و در جستجوی فرصت و راه نوین مبارزە بود. بویژە بخشی از زنان، جوانان و دانشجویان مبارزی کە جهت رسیدن بە رهایی و آزادی در جستجوی حقیقت و یافتن راە تازەای برای تداوم مبارزە بودند. نیروی دوم نیز، خط مبارزاتی جنبش آپویی کە در ابتدای ظهورش دفاع از ارزشهای انسانی و ملی کوردها و مبارزە جهت آزادی کل کوردستان را در برنامەی مبارزاتی خویش قرار دادە بود.

در واقع با اینکە با آغاز تاریخ مبارزاتی جنبش آپویی ممانعتهای زمانی و مکانی برای گسترش این تفکر در هر چهار بخش کوردستان از جملە شرق کوردستان وجود داشت اما دفاع از کورد و کوردستان در تمام بخش‌ها و هر گوشە از جهان همچو استراتژی در برنامەی مبارزاتی خط آپوییاز  همان آغاز گنجاندە شدە بود. این هم باعث  شد کە در آن شرایط سخت شرق کوردستان فراموش نشود و  تمهیدات لازم تدارک دیدە شوند تا جنبشی نوین با راهکارهای نوین و نتیجە بخش در شرق کوردستان وارد  میدان کارزار مبارزاتی شود.

در واقع پایان دوران جنگ سرد و  فروپاشی شوروی بحران‌هایی را در خط مبارزاتی در سطح جهانی و منطقەای سبب شد و تاثیرات زیادی را برروی وضعیت و موقعیت جریانات چپ و سوسیالیستی و در عین حال جنبش‌های رهایی‌بخش ملی بە همراە داشت. بخشی از این تاثیرات نیز در اوایل دهە ١٩٩٠ شامل حال جنبش رهایی‌بخش سوسیالیستی و ملی شرق کوردستان شد. در نتیجە آن نیز احزاب کلاسیک شرق کوردستان در جناح چپ و سوسیالیستی جریانی مانند کوملە و در عرصە ناسیونالیستیجریانی همچو دمکرات در کنار بحران‌های سیاسی کە با توجە بە وضعیت سیاسی منطقە پیش آمدە بود و آنها را بە یک انفعال و اردوگاەنشینی سوق دادە بود دچار بحرانهای فکری و ایدئولوژیک نیز شدند.عمق آن بحران فکری و ایدئولوژیک نیز در سطحی بود کە دیگر افکار و ایدیولوژی آنها جوابگوی خواستهای نسل جدید در آن دورە نبود و باید راهی نوین یافتە می‌شد.

در چنین وضعیتی بود کە شروع بکار مد تیوی (تلوزیون ماد ــ یک کانال ماهوارەای بە زبان کوردی بود کە در سال ١٩٩٦ با ابتکار جنبش آپویی تاسیس شد) از یک سو و ایجاد پارلمان کوردستان خارج از میهن موجب  نزدیک شدن و فعالیت مشترک کوردهای هر چهار بخش کوردستان و سایر ‌نقاط جهان در اروپا و در درون چنین نهادهایی بود. بخصوص کوردهای شرق کوردستان با کوردهای قسمتهای دیگر کوردستان بیشتر آشنا شدند و در عین حال کوردهای سایر بخش‌های کوردستان نیز بیشتر با خصوصیات شرق کوردستان آشنا شدند. آنچە کە از اهمیت ویژە برخوردار بود ایجاد این روابط ملی و تاسیس این نهادهای ملی، سیاسی و رسانەای موجب آشنایی متقابل رفقای جنبش آپویی و بسیاری از گروها و افراد جامعە شرق کوردستان با همدیگر بود. در این راستا نیز جوانان شرق کوردستان شناخت بیشتری در مورد جنبش آپویی یافتند و بە آن گرایش پیداکردند و زمینە ملحق شدن آنها بە جنبش فراهم گشت.

در داخل شرق کوردستان هم جوانان کورد کە عمدتا از جوانان شمال شرق کوردستان بودند هرچند محدود اما با آغاز دهە ٩٠ میلادی با شرکت در صفوف گریلا و بویژە در نیمە دوم این دهە زمینە را برای آشنایی و شرکت بیشتر جوانان شرق کوردستان از جنبش آپویی و پیوستن بە صفوف مبارزاتی جنبش آپویی باز کردند. در حقیقت تا اوخر سال ١٩٩٨ آنچنان و بە گستردگی کە بعدها میسر گشت بە جنبش نپیوستە بودند و شمار حضور جوانان شرق کوردستان در درون کلیت جنبش و بویژە در صفوف گریلا قلیل بود. اما بعد از سال ١٩٩٨ آشنایی متقابل و مضاعف جنبش آپویی از جامعە شرق کوردستان و جامعە شرق کوردستان بویژە جوانان و دانشجویان از جنبش آپویی کە موجب بالا رفتن بینش سیاسی جوانان بخصوص در مورد فلسفەی رهبر اوجلان و سیاستهای خط آپویی شد دیگر شرق کوردستان از لحاظ سیاسی اجتماعی وارد دورەایی نوینی در تاریخ معاصر خود گشت. 

بطوری کە از سوی شماری از کادرهای جنبش کە هرچند اهل شرق کوردستان نبودند ولی مدت‌ها در شرق کوردستان فعالیت میکردند و همچنین توسط جوانان شرق کوردستان کە بە جنبش ملحق شدە بودند اطلاعات دقییقتر و جامعتر از گذشتە و حال در مورد کوردهای شرق کوردستان بە مرکزیت پ. ک. ک و بخصوص بە دست رهبر آپو رسید. آگاهی بیشتر خط آپویی و رهبر آپو از وضعیت شرق کوردستان بخصوص در مورد وضعیت احزاب کلاسیک کە دچار انفعال و اردوگاەنشینی شدە بودند و حاکمیت سرکوبگرانە دولت جمهوری اسلامی ایران و خواستەهای جامعە و بویژە جوانان برای یک الترناتیو نوین مبارزاتی را میتوان بە اولین محرک و انگیزە آغاز مرحلەای جدید و  یک تحول بزرگ در شرق کوردستان و ایران دانست.

در آرشیو مبارزات شرق کوردستان موجود است کە در سال ١٩٩٨ رهبر آپو با گروهی از گریلاهای پ.ک. ک در منطقەی آگری (ارارات) کە با شرق کوردستان هم مرز است از طریق بیسیم تماس میگیرد و از آنها درخواست میکند کە با گریلایی از شرق کوردستان گفتگو کند. متاسفانە رفقای گریلا  بیان میکنند کە در میان آنها گریلایی از روژهلات و یا شرق کوردستان وجود ندارد. رهبر آپو علاوە بر نقد آنها میگوید کە چگونە است کە  شما در مرز شرق کوردستان فعالیت دارید و گریلای شرق کوردستان در میان شما نیست!؟ این مسئلە نیز موجب می‌شود کە رهبر آپو با مسئولیت خویش گروهی از جوانان غرب کوردستان (روژآوای کوردستان)کە عمدتا رفقای زن نیز بودند را برای حضور و فعالیت در شرق کوردستان آموزش دهد و آمادە کند.

یکی از دلایلی کە رهبر آپو جوانان غرب کوردستان را برای این کار برگزید این بود کە در صورت دستگیر شدن توسط دولت ایران آنها بە تورکیە تحویل دادە نشوند. چرا کە اگر این رفقا رفقای اهل شمال کوردستان می‌بودند و توسط ایران در حین مبارزە در شرق کوردستان دستگیر میشدند بە احتمال زیاد تحویل دولت ترکیە دادە میشدند. دوم اینکە آنها (رفقای روژآوا) همچو جوانان شرق کوردستان با الفبای آرامی یا عربی آشنایی داشتند و بهتر میتوانستند در داخل ایران تردد داشتە باشند. انتخاب رفقای زن هم بە این دلیل بود کە فعالیت سیاسی زنان آنچنان متداول نبودە و این نیز باعث برانگیختن شک و گمان کمتری می‌شد. در عین حال بدلیل وضعیت پوشش زنان در شرق کوردستان و ایران امکان استتار برای رفقای زن بیشتر بود.

بە هر تقدیر در نتیجەی فعالیت کادرهای جنبش آپویی بویژە در میان سالهای ١٩٩٦ تا ١٩٩٨ جوانان شرق کوردستان با ادبیاتی نوین از مبارزات ملی با رویکردهای نوین، سوسیالیستی، انترناسیونالیستی، مسئلە زن، اکولوژیک و … با تعابیر پیشروندە آپوئیستی آشنا میشوند. بطوری کە  با شروع توطئەی بین‌المللی در ٩ اکتبر ١٩٩٨ کە برای دستگیری رهبر آپو تدارک دیدە شدە بود کە متاسفانە این توطئە در ١٥-٢-١٩٩٩ بر خلاف تمام مفاد بین المللی بە واقعیت انجامید در کنار اعتراض عمومی کوردها در داخل و خارج از کوردستان اعتراضات وسیع خلق‌مان در شرق کوردستان را نیز بە دنبال داشت. عکس‌العمل گستردە خلقمان در شرق کوردستان در برابر توطئە بزرگ همگان را در بهت و حیرت قرار داد. در اوج ناباوری بر خلاف تمام پیشبینی‌ها کە از سوی بسیاری چنین انتظاری از شرق کوردستان وجود نداشت، مردم در اکثر شهرها بە خیابانها آمدند و اعترض خود را نسبت بە دستگیری رهبر آپو بصورت باشکوە بە معرض نمایش گذاشتند.

رویداد ١٥ فبروری  علاوە بر تمام مسائل ناخوشایند آن، رهبر آپو را بیشتر بە مردم شرق کوردستان و ایران شناساند. رفقایی کە برای فعالیت مبارزاتی در شرق کوردستان بە شرق کوردستان وارد شدە بودند با جوانانی کە در این مدت با افکار و شیوەی مبارزاتی خط آپویی آشنا شدە بودند برای هدایت درست نارضایتی‌ها و عکس‌العمل‌های خودجوش خلق‌مان در شرق کوردستان نسبت بە توطئەی ١٥ فبریە فعالیتهایی از جملە اعتراضات و راەپیمایهایی را در شهرهای ارومیە، تهران، مهاباد و بعدا سنندج، مریوان، کامیاران، کرماشان، ایلام و غیرە سازماندهی کردند.

در واقع این فعالیتها  موجب بازگشت امید و ارادە بە بطن مبارزاتی جامعەی شرق کوردستان گردید. باید گفت اکثر کسانی کە در این اعتراضات شرکت کردند همان کسانی بودند کە در طول سال ها شاهد شهید شدن رهبران، رفقای خود و اعضای خانوادە و فامیل خود توسط جمهوری اسلامی ایران شدە بودند. کل اعتراض‌ها و تظاهرات‌هایی را کە در محکومیت توطئە ١٥ فبریە در شرق کوردستان و ایران (بویژە تهران) صورت میگرفتند نمیتوان تنها نتیجەی کار سازماندهی مستقیم رفقا دانست. در حقیقت قسمت عظیمی از  انفجاری کە در جامعەی شرق کوردستان در این مورد و در این مقطع رویدادترکیبی از بغض و کینەی تلنبار شدە مردم شرق کوردستان بخصوص طرفداران همەی احزاب کلاسیک  از سیستم اشغالگری جمهوری اسلامی و همچنین هم ذاتپنداری ملی، سیاسی و اجتماعی خلق‌مان در شرق کوردستان با سایر بخش‌های کوردستان بود. آنان توطئە بر ضد رهبر آپوو جنبش تحت رهبری او را توطئە بر علیە موجودیت کل کوردها از جملە خود میدانستند. این نیز انگیزەی بزرگی را بە خلقمان در حمایت از جنبش آپویی میبخشید و سبب بروز عکس‌العمل عمدە ملی، انسانی و اجتماعی خلق‌مان در شرق کوردستان در برابر توطئە بزرگ شد.

گستردگی اعتراضات بر خلاف پیشبینیهای دولت ایران کە انتظار آنرا داشت کمتر از یک یا دو روز تداوم داشتە باشد و بعد بە خاموشی بگراید نزدیک بە یک هفتە طول کشید. با تداوام اعتراضات برنامەریزی دولتدر کنترل شهرهای شرق کوردستان با مشکل جدی موجە گشت و در وی بیم و هراس مضاعفی ایجاد کرد. دولت فکر نمی‌کرد کە این اعتراضات در چنان حدی کە همەی شهرهای شرق کوردستان از جملە جنوب شرق کوردستان را در برگیرد ادامە پیدا کند. وضعیت طوری شد کە دولت برای کنترل اوضاع از شهرهای مرکزی ایران نیروی امنیتی سرکوبگر بە سوی کوردستان روانە کرد. بطوری کە در ٣ اسفند ١٣٧٧ در بسیاری از شهرهای شرق کوردستان دست بە سرکوب و قتل عام کرد.

برای نمونە در سنندج سی نفر از معترضین را شهید کرد. همچنین در مهاباد، ارومیە، ماکو، مریوان، بانە و سقز شاهد شهادت بسیاری از هم میهنانمان شدیم. بسیاری هم دستگیر و زندانی شدند. در زندان نیز با انواع شکنجە و آزارهای جسمی و روانی روبرو شدند. بسیاری هم ناچارا متواری و بە اختفاء رفتند. در اعتراضات مردم شعارهایی با محتوای ضد اشغالگری و  همبستگی و اتحاد ملی کوردها سر میدادند. روحیەایی کە در مدت یک هفتە فراگیر شدە بود دولت را بر آشفتە و هراسان کردە بود. این واکنش گستردە ملی نیز دولت را بر آن واداشت کە زمینە سرکوب را فراهم کند تا از تکرار چنین رویدادای در آیندە جلوگیری کند و در این راستا دست بە اعمال اخلاگرانە در درون اعتراضات می‌زد تا زمینە توجیە سرکوب و اعمال خود را فراهم نماید.

دولت با تشکیل دستەهای وابستە بە خویش و فرستادن آنها بە میان تظاهرات کنندگان سعی میکرد مسیر تظاهرات را بە آنچە کە خود میخواست سوق دهد. میخواست این دستەها بە تخریب اموال عمومی بپردازند و آن را از اعمال معترضین جلوە دهد تا از این راە بتواند اعتراضات را بە بهانەی کنترل جو امنیتی سرکوب کند. در واقع حوادث ٣ اسفند یکبار دیگر ماهیت اصلی و ضد کورد رژیم جمهوری اسلامی ایران را در مقابل خواستەهای ملت کورد نشان داد. در مقابل وحشیگری دولت در بە شهادت رساندن و دستگیری کثیر زیادی از معترضین، مقاومت مردم بخصوص در شهر سنندج کە بە شهادت نزدیک بە سی تن از هم وطنانمان منجر گشت، بە اوج یک حرکت انقلابی رسید.

 رویداد سنندج را در سوم اسفند سال ١٣٧٧میتوان تجلی مقاومت ٢٤ روزەی نوروز ١٣٥٨ دانست. این در حالی بود کە دولت بە اصطلاح اصلاحات محمد خاتمی کە تازە روی کار آمدە بود و میخواست ماهیت خویش را نسبت دولتهای قبلی دمکراتیک تر نشان دهد همان راهی را دنبال کرد کە بقیە انجام دادە بودند. بە هر تقدیر رویداد تاریخی سوم اسفند ١٣٧٧ موجب شد کە جوانان شرق کوردستان کە مدت ها در سردرگمی و بی آلترناتیوی رنج می‌بردند راهی تازە بیابند و دستە دستە بە صفوف جنبش و گریلا بپیوندند.

در واقع بعد از سوم اسفند سال ١٣٧٧صدها و هزاران جوان شرق کوردستان بە صفوف مبارزاتی گریلا و عرصەهای دیگر جنبش آپویی پیوستند. جوانان زیادی در دانشگاها بە فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با سرمشق قراردادن اندیشە آپویی بطور مخفی مشغول شدند و سعی کردند زمینە یک سازماندهی نتیجە بخش را فراهم سازند. حقیقتا سوم اسفند ١٣٧٧ با اندوختە مبارزاتی جنبش آپویی کە قبل از این واقعە در شرق کوردستان انجام دادە بود موجب جرقەی یک حرکت نوین مبارزاتی برای شرق کوردستان شد ودر نهایت بە تاسیس یک حزب و سازماندهی مقاوم و پویا تحت نام ــ حزب حیات آزاد کوردستان ــ پژاک، انجامید.

بعدها جنبش آپویی و بویژە رهبر آپو بطور عمیق قیام سوم اسفند ١٣٧٧ ملتمان را در شرق کوردستان تحلیل کردە، آنرا تمجید و بعنوان سرآغاز انقلاب نوین شرق کوردستان تقویت کردند. قیام و انقلابی کە از یک بعد نتیجە انزجار و خشم خود جوش ملتمان از سلطەی اشغالگری ایران و در برابر انجام توطئە بزرگ بر علیە رهبر آپو و خلق بود و بعد دیگر آننتیجەی تمهیدات و سازماندهی رفقا در سالهای قبل‌تر بود کە امید بە جنبش آپویی را ارتقاء بخشیدە بود.

بە هر صورت تحولات سال ١٩٩٩ موجب شد کە در داخل  و خارج میهن افراد زیادی در ابعاد گوناگون با فکر و خط آپویی آشنا شوند. بخصوص در اروپا بعد از تغییر نام پارلمان کوردستان بە کنگرەی ملی کوردها ( ک.ن.ک) بسیاری از کوردهای میهن دوست شرق کوردستان کە قبلا در صفوف احزاب و جریانات دیگر فعالیت داشتە بودند بە سازمانهای ملی کە با پیشاهنگی جنبش آپویی در اروپا دایر شدە بودند راە یافتند و  مسئولیت های ملی و مبارزاتی را بدوش گرفتند.

همانطور کە پیشتر هم اشارە کردیم با ایجاد این‌ نهادهای ملی در اروپا و با پیشاهنگی جنبش آپویی و نزدیکی کوردها در زیر یک چتر مبارزاتی موجب آشنایی آنها از مسائل و خصوصیات منطقەایی همدیگر شد. بنوعی میتوان گفت کە با پیشاهنگی جنبش آپویی کوردها وارد مرحلەایی نوین در ارتباطات و مناسبات ملی خود شدند. بعدها نیز وقتی کە رهبر آپو در درون زندان امرالی نوشتەهایی از طریق وکلای خود بە بیرون انتقال دادە بود از رفقا خواستە بود کە در مقابل خونی کە در شرق کوردستان ریختە شدە موضع ملی، درست و انقلابی بایستی اتخاذ گردد. یعنی این خونهای ریختە شدە باید زمینەی یک سازماندهی محکم و اساسی برای ملتمان در شرق کوردستان گردد و بە این طریق باید جوابگوی خلقمان در شرق کوردستان بویژە خانوادەی شهدا باشیم و در مقابل اشغالگران نیز زمینە انتقام و حصاب‌خواهی جدی و تند بستر سازی گردد.

لازم بە ذکر است کە جنبش آپویی در سال ٢٠٠٠ بە درخواست و پیشنهاد رهبر آپو کە پارادیم نوین خود را برای سازماندهی کوردها در هر چهار قسمت کوردستان با توجە بە خصوصیات هریک از آن بخش ها و حل مسائل بویژە مسائل خاورمیانە ارائە دادە بود، کنفرانسی در کوهستان های آزاد کوردستان و مشخصا در کوهای قندیل تشکیل داد. این کنفرانس تحت عنوان کنفرانس خاورمیانە نامگذاری شد. این کنفرانس زمینەی تاسیس یک سازمان و جریان سیاسی و اجتماعی را برای شرق کوردستان مورد بررسی قرار داد.

در کنفرانس گریلاها و کادرهای شرق کوردستان کە عمدتا کادرهای جوانی بودند کە تازە بە جنبش ملحق شدە بودند با اتکا بە اندیشە آپویی و تجربە و اندوختە مبارزات بیش از ٢٠ سال پیشتر جنبش آپویی، اقدامات اولیە را برای تشکیل یک جریان سیاسی مستقل با توجە بە اصول پارادیم نوین جنبش آپویی انجام دادند. بر این اساس نیز در همان سال (سال ٢٠٠٠) کارگروهی تحت نام میز (کولکتیو یا پلاتفورم) روژهلات یا شرق کوردستان برای تحقیقات اولیە در شرق کوردستان و ایران تشکیل شد.

باید اینرا بیان کرد کە عدەایی این تغییر سیاست جنبش آپویی کە در ابتدا بحث از تشکیل دولت کوردستان مستقل و سوسیالیستی در کوردستان واحد را می‌کرد و اکنون پارادیم نوینی را طرح و طبق آن آرای سیاسی خود را ارئە میداد نوعی سازش در مقابل فشارهای موجود بعد از دستگیری رهبر آپو می دیدند. حتی تعدادی فراتر رفتە و رهبر آپو و جنبش آپویی را بە تسلیمیت متهم می‌کردند. غافل از اینکە این تغییر پارادیگماتیک توان جنبش آپویی را بالا میبرد. در حقیقت نیز جنبش آپویی با اتکا بە پارادیم نوین بهتر و بیشتر از گذشتە توانست بە گسترە گفتمانی و سازمانیابی خود دامن بزند. جوانان زیادی را سازماندهی و مسئلە کوردها را در هر قسمت از کوردستان بیشتر از گذشتە مطرح کرد.

پلاتفورم روژهلات دو مکان را برای سازماندهی و مدیریت جنبش نوین شرق کوردستان مشخص کرد و در آنجا مستقر گشت. این دو مکان نیز کوەهای قندیل و قرەداغ بودند کە در آنجا علاوە بر اقدامات تحقیقاتی، همچنین فعالیت‌های مطبوعاتی و رسانەای تلاش در راستای جذب نیرو در میان خلق و بویژە جوانان شرق کوردستان انجام می‌گرفت. همچنین جوانانی کە بە جنبش ملحق میشدند در دورهای آموزشی تحت آموزشهای فکری  و نظامی ــ گریلایی در می‌آمدند. در میان خلق هم گروها و افرادی بە آنجا می‌آمدند آموزش‌های کوتاە مدت را سپری میکردند و بە آنها رهنمود دادە میشد تا بە داخل شرق کوردستان برگردند و بە فعالیت بپردازند.

در واقع پلاتفورم یا میز روژهلات هم مسئول مدیریت اقدامات عملی بود و هم اینکە کارهای تحقیقی و تحلیلی را پیش می‌برد. تحقیقات و تحلیلاتی در خصوص وضعیت شرق کوردستان از همە لحاظ و در تمام عرصە ها، بویژە در خصوص نظام جمهوری اسلامی و  شیوەی اشغالگری آن در ایران و شرق کوردستان، در عین حال جستجو جهت یافتن راه حلهای مبارزاتی نوین کە با واقعیت شرق کوردستان، ایران، منطقە و جهان همخوانی داشتە باشد.

همانطور کە قبلا اشارە کردیم در سال ٢٠٠٠ اتحادیە میهنی کوردستان با درخواست ایران با جنبش آپویی بە جنگ رویی آورد. در حقیقت جمهوری اسلامی ایران بعد از رویدادا ١٥ فبریە ١٩٩٩ با اطلاعاتی کە در دست داشت درصدد از بین بردن پایەی نو بنیاد مبارزە جنبش آپویی شرق کوردستان در داخل خاک جنوب کوردستان برآمد.  در نتیجە جمهوری اسلامی برای اینکە بە خیال خود نطفە را قبل از تولد خفە کند از طریق هماهنگی با نیروهای YNK(اتحاد میهنی کوردستان – عراق ) جنگی نابرابر در برابر رفقای ما در قرداغ  بە راە انداخت، یعنی در صورتی کە عدەایی از رفقای فاقد اسلحە بودند  مورد حملە مشترک دولت ایران و اتحادیە میهنی کوردستان قرار گرفتند. متاسفانە چندین رفیق در این هجوم شهید شدند و چندین جوان دیگر کە تازە بە صفوف جنبش پیوستە بودند از سوی نیروهای حزب اتحاد میهنی کوردستان – عراق دستگیر و بە ایران تحویل دادە شدند.

با اینکە این هجوم و جنگ نابرابر برای شروع یک مبارزەی نوین ضربەی سنگینی بود، اما جنبش از تداوم مبارزە متوقف نگشت و گام‌های نوینی را برداشت. برای تداوم و انسجام مبارزە و بە پاس داشت خون رفقایی کە ریختە شد،جنبش آپویی با اتکا بە ارادەی جوانان و زنان بە فعالیت‌های خود ارتقا بخشید. بویژە بە فعالیت‌های فکری و آموزشی. در آن زمان آنچنان متون ترجمە شدەای هم در اختیار نبود و بیشتر بە آن بخش از ماتریال جنبش کە اکثرا از تورکی بە کوردی سورانی در جنوب کودستان ترجمە و چاپ شدە بودند اتکا می‌شد. در نهایت در مقابل خون ریختە شدەی رفقای قرداغ در سال ٢٠٠٢ پایەهای اولین سازمان آپویی در شرق کوردستان تحت عنوان ــ جنبش اتحاد دموکراتیک ــبنیادنهادە شد. یعنی میز و پلاتفرم روژهەلات کە در سال ٢٠٠٠ بعد از کنفرانس خاورمیانە تاسیس شد و بیشتر از یک سازمان و تشکیلات سیاسی اجتماعی نقش یک کارگروە تحقیقاتی و تدارکی برای آغاز مبارزە بود بعد از دو سال و در سال ٢٠٠٢ بە ـــ جنبش اتحاد دموکراتیک ــبعنوان یک تشکیلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ارتقاء یافت.

جنبش اتحاد دمکراتیک در آغاز مبارزەی خود در چندین  حوزەی جدا شروع بە فعالیت کرد. گروهایی مسئول تحقیق در مورد مسائل روز بخصوص سیاستهای جمهوری اسلامی و جامعەی شرق کوردستان شدند. گروهایی دیگر مسئولیت ارتباط با شخصیتهای نامدار و فعال جامعە و بویژە اساتید دانشگاە، دانشجویان، روشنفکران، فعالین در حوزەهای متعدد موجود در جامعە شرق کوردستان و ایران را در دست گرفتند. گروهایی دیگر بە تشکیل و تقویت نهادهای مدنی از قبیل انجمن‌های ادبی، محیط زیست، زنان، جوانان، معلمان، کارگران، انجمن های فرهنگی، هنری، نهادهای حقوق بشری و… پرداختند. در واقع با شروع مبارزەی اتحاد جنبش دمکراتیک در شرق کوردستان بود کە بطور وسیع شاهد تاسیس اولین سازمان های خود جوش، مدرن و دموکراتیک مردمیبعد از یک دهە سکوت در شرق کوردستان (روژهەلات) شدیم.

جنبش اتحاد دموکراتیک ـ در سال ٢٠٠٣خوب دریافتە بود کە بعد از دولت بە اصطلاح اصلاح‌طلب خاتمی کە خود را حامی اصلاحات جلوە میداددولتی محافظەکار و ملیتاری روی کار خواهد آمد. در حقیقت دولت خاتمی نوعی عوام فریبی عمومی در مقابل اپوزسیون داخلی و خارجی برای ترمیم سیاست خارجەی جمهوری اسلامی ایران بیش نبود. اما جنبش اتحاد دموکراتیک از این وضعیت بە خوبی استفادە کرد و با فعالیت‌های مخفی خود بسیاری از اقدامات نیمە مخفی و علنی درون جامعە شرق کوردستان کە بر آمدە از وضعیت دورە اصلاحات در ایران بود را بە سوی یک مبارزە رادیکال اجتماعی و ملی دموکراتیک سوق داد.

جنبش آپویی شرق کوردستان با پیشبینی درست آیندە و برای مقابلە با تهدیدها و پاسداری از دستاوردهایی کە با خون شهیدان میسر گشتە بودند بە چنین نتیجە ای رسید کە باید نیرویی نظامی در شرق کوردستان تاسیس شود و مقدمات حضور گریلا در تمام مناطق شرق کوردستان انجام بگیرد. بر همین اساس جنبش اتحاد دمکراتیک در نشست سالانەی خود ضرورت سازماندهی یک نیروی نظامی سیاسی کە از لحاظ فکری، آموزشی و سازمانی نیز مجهز و جوابگوی موقعیت موجود و آیندە باشد را اجتناب‌ناپذیر ارزیابی کرد.

در نتیجە بعد از یک سال فعالیت های جنبش آپویی شرق کوردستان در قالب ــــ جنبش اتحاد دموکراتیک ـــ در سال ٢٠٠٣ با پیش قدم شدن تیم‌هایی از گریلاهای جنبش آزادی و با مبنا قراردادن فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و سازماندهی کە پیشتر انجام گرفتە بودند دورەای از تبلیغات ضرورت مبارزە مسلحانە کە مبتنی بر شناسایی مناطق کوهستانی شرق کوردستان برای استقرار گریلا، کارهای فرهنگی و تبلیغاتی جهت معرفی گریلا، فعالیت هایی برای جذب نیرو و مشارکت جوانان در نیروی گریلایی و… بود، آغاز شد.

در واقع در حالی کە گریلا در حال استقرار در شرق کوردستان بود از سویی دیگر تدارک تشکیل یک حزب توانمند و قوی در جریان بود. زیرا دیگر مبارزە در قالب نهادی مانند جنبش اتحاد دموکراتیک نمی‌توانست جوابگو باشد و شرایط، یک حزب توانمند کە همە عرصەهای مبارزە را نمایندگی کند را میطلبید. چرا کە فارغ از نیاز بر آمدە از شرایط پیش رو زمینە برای ظهور یک حزب پیشاهنگ نیز فراهم گشتە بود. بە طوری کە بخش انتشارات، رسانەای و مطبوعات جنبش تا اندازەای تولید محتوا کردە بود. کتاب ها و متونی از اندیشە های رهبر آپو بە فارسی و کوردی سورانی ترجمە شدە بودند. مقالات و جزوهایی در مورد ایران و شرق کوردستان منتشر شدە بودند، ارتباطات و سازماندهی در میان خلق، بویژە جوانان و دانشجویان برقرار شدە بود و جوانان زیادی بە جنبش و بویژە بە صفوف گریلا ملحق شدە بودند. همچنین در مناطق بین شرق و جنوب کوردستان از آسوس گرفتە تا شاهو،از اورامان گرفتە تا مناطق برادوست و بە تعبیری دیگر از ماکو تا ایلام گریلا مستقر گشتە بود.

در واقعدر شرایطی با اتکا بر  اندیشە رهبر آپو مبتنی بر پارادایم نوین و ارادەی معطوف بە رهایی و آزادی جامعە شرق کوردستان بویژە زنان و جوانان شرق کوردستان تصمیم بە تشکیل حزب گرفتە میشد کە جنبش گریبانگیر دورەایی پر از کشمکشهای داخلی و  اقدامات تصفیەگرانە عثمان اوجالان (فرهاد) و نظام‌الدین تاش (بوتان) بود. شرایط سختی کە با رهنمود های رهبر آپو و مقاومت خط انقلابی توانست از آن عبور و مرحلەی نوینی را آغاز کند.

اما در نهایت و در این شرایط سخت سرانجام حزبی نوین بنام حزب حیات آزاد کوردستان – پژاک با برگزاری یک کنگرە و در تاریخ ٤/٤/ ٢٠٠٤ کە این روز همزمان مصادف بود با سالروز تولد رهبر آپو تاسیس گردید. در واقع من (اهون چیاکو) در کتاب در جستجوی ساحلی آرام سعی کردەام این دورە را بطور مختصر شرح دهم. ولی در کتاب تاریخ پژاک موسوم بە ـــ حیات آزاد یک خلق ــ با تفصیل و بطور مستدل و مستند بە شرح حال این دورە پرداختە شدە است کە مطالعە کل کتاب تاریخ پژاک خالی از لطف نیست.

باید گفت همانطور کە ظهور پ.ک.ک. در نتیجە خلاء پیش آمدە بدلیل سقوط یک دولت در مرکز نبود و اتفاقا زمانی ظهور کرد کە دولت ترکیە در اوج قدرت خود بود و یاس و ناامیدی بر جامعە کوردستان حاکم بود، یعنی همانطور کە زمانی پ. ک. ک پا بە میدان مبارزە گذاشت کە تمام روزنەهای امید برای آغاز مبارزە مسدود شدە بودند و تنها ارادەای فولادین و انقلابی تمام عیار متوانست این جو را در هم بشکند پژاک هم زادەی چنین شرایطی در شرق کوردستان بود و در وضعیتی مشابە ظهور کرد. یعنی درست زمانی کە دولت جمهوری اسلامی ایران خود را در قویترین موقعیت می پنداشت و بویژە سر مست آن بود کە بە مسئلە کورد پایان بخشیدە است حزب حیات آزاد کوردستان ــ پژاک تاسیس گردید.

در عین حال پژاک در شرایطی پا بە عرصە مبارزە نهاد کە بدلیل ناکامی‌های دو دهە پیشتر یاس و نامیدی تمام بر جامعە شرق کوردستان مستولی بود. در واقع در چنین شرایطی در شرق کوردستان نیز تمام روزنەهای امید بە آغاز مبارزە مسدود شدە بودند و این پژاک بود کە با ارادەای فولادین و انقلابی بە میدان آمد و این جو سکوت را در هم شکست.

اما اگر بە تاریخ تاسیس دیگر احزاب در شرق کوردستان نگاە کنیم، بویژە تشکیل حزب دموکرات کوردستان و کوملە درنتیجە ایجاد خلاء در هستە مرکزی قدرت در دولت ایران و سقوط در مرکز بودە است کە پا بە عرصە گذاشتە اند. برای نمونە حزب دموکرات بعد از سقوط رضاخان در سالهای ١٣٢٠ و کوملە بعد از سقوط محمد رضا شاە در سال ١٩٧٩ بە منصە ظهور آمدند. یعنی زمانی کە دولت مرکزی سقوط کردە بود، دولت جدید استحکام نیافتە بود و مردم هم در اوج امید و هیجان انقلابی بودند.

اما همانطور کە پیشتر نیز اشار شد بر خلاف این احزاب پژاک در موقعیتی تاسیس شد کە هیچ حزب و جریانی نە تنها در شرق کوردستان بلکە در سرتاسر ایران نیز در میدان مبارزە حضور فعال نداشتند و احزاب کلاسیک بە حاشیە رفتە و برنامەایی مدون و پویا برای مبارزە با جمهوری اسلامی در دستور کار نداشتند. از سوی دیگر مردم در یاس و نامیدی بسر میبردند و هیچ جریان کوردی فعالانە در میدان مبارزە نبود. همچنین جمهوری اسلامی ایران نیز در اوج قدرت نظامی و سیاسی خود در داخل و خارج بسر میبرد. بدون تردید این یکی از تفاوت‌های بزرگ ظهور جنبش آپویی در کل و پژاک بطور ویژە با ظهور سایر جریانات کلاسیک کوردستان میباشد.

در واقع قبل از  تاسیس پژاک،  اکثر احزاب در سکوت مطلق تنها چشم انتظار رخدادی همچو جنگ ایران و آمریکا بودند کە بتوانند روزنەایی برای رسیدن بە قدرت در دولت آیندەی ایران پیدا کنند. بطور واقع دوران قبل از تاسیس پژاک در بین سالهای ١٩٩٥ تا ٢٠٠٤ را میتوان بە سالهای ١٩٣٧ کە بە سال قتل عام درسیم در شمال کوردستان شناختە شدە است تا تاسیس پ.ک.ک در ٢٧/١١/١٩٧٨ تشبیە کرد. در حقیقت تاسیس پژاک تنها تاسیس یک حزب بە این مفهوم کە احزابی وجود دارند و بگذار حزبی دیگر بە آنها افزودە شود نبود. بلکە تصمیم نوعی دیگر از حیات بود.

پژاک محصول منازعات بین دولی نیز نیست کە دولتی منطقەای و جهانی در نتیجە نزاع خود با دولت ایران بر ضد منافع جمهوری اسلامی بانی تاسیس آن بودە باشد. تاسیس پژاک آغاز یک انقلان نوین با اتکا بە پارادیم و تفکر رهایی بخش انسان کورد و کوردستان از زنجیر استثمار، استعمار و اشغالگری بود. در حقیقت تاسیس پژاک ثمرەی پارادایم و ایدەهای ملی دموکراتیک و سوسیالیستی رهبر آپو، مبارزە رفقا و ثمرە خون شهیدانبین سالهای ١٩٩٥ تا ٢٠٠٤ بویژە شهیدان سوم اسفند سال ١٣٧٧ و شهیدان کوە قرەداغ در سال ٢٠٠٠ در حملە مشترک جمهوری اسلامی و اتحادیە میهنی کوردستان بود. همچنین پژاک محصول مبارزات تاریخی خلق‌مان در شرق کوردستان در برابر دولت های استعمارگر ایرانی و ثمرە خون شهیدان تمام این ادوار از مبارزات میباشد.

قطعا در کنار تمام موارد ذکر شدە بزرگترین محرک و انگیزە پژاک برای مبارزە قیام مردم شرق کوردستان در محکوم کردن توطئە ١٥ فبریە ١٩٩٩ بود تا خون‌های ریختە شدە در این عکس‌العمل ملی و انقلابی خلقمان در شرق کوردستان پایمال نگردد و مسیر رهایی و آزادی تا پایان طی شود. بە هر صورت در سال ٢٠٠٤ پژاک بعنوان یک جنبش نوین فکری، سیاسی، دفاعی، ملی، اجتماعی، فرهنگی و بر پایە پارادیم جامعەای دیموکراتیک، اکولوژیک و مبتنی بر رهایی، برابری و آزادی زن پا بە عرصە مبارزە گذاشت و در مدت کوتاهی با قابلیتی کە از خود نشان داد در سطح ملی و بین‌المللی گسترش یافت و توجهات را بە خود جلب کرد.

باید گفت کە پژاک همچو تمام احزابی کە در بدو تاسیس از احزاب همفکر خود کمک دریافت میکنند، از پ.ک.ک بعنوان حزب هم فکر برای تاسیس خود از لحاظ فکری و آموزشی کمک دریافت کرد و این یک امر بدهی میباشد. اما همانطور کە پیشتر هم اشارە شد پژاک در دورەای اعلام موجودیت کرد کە جنبش آپویی در یک بحران جدی بسر میبرد. آن نیز دوران تصفیەگری بود و نمیتوان انکار کرد کە تاثیرات این دورە نیز مدتی بر پژاک تاثیرگذار بودە و تخریباتی را در همان آغاز موجب شد.

از همان آغاز عدەایی در میان پژاک نیز میل بە بیراهە بردن اهداف پژاک بسوی یک جریان لیبرال و کمپ نشین را داشتند،تا بە حزبی تبدیل شود کە همچو احزاب دیگر بە فعالیتهای خارج از درون شرق کوردستان پسندە کند و در کمپهای جنوب کوردستان زمین‌گیر شود. طرحی کە  عثمان اوجلان و بوتان از رهبران وقت پ.ک.ک با دریافت وعدەهایی کە از احزاب پارتی (حزب دمکرات کوردستان – عراق ) و حزب اتحاد میهنی کوردستان دریافت کردە بودند برای تصفیە کردن پ.ک.ک و پژاک در پی اجرای آن بودند. اما مقاومت خط رهبر آپو و شهیدان موجب تداوم مبارزات آزادیخواهانەی ملتمان در شمال و شرق کوردستان با پیشاهنگی پ.ک.ک و پژاک شد و نقشە نیروهای مدرنیتە سرمایەداری، اشغالگران کوردستان، خائنین و تصفیە‌گران را نقش بر آب کرد.

در هر صورت پژاک از بدو تاسیس خود تا کنون دوران پر از فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتە است. در اولین کنگرە پژاک در تاریخ ٤/٤/٢٠٠٤ با انتخاب شماری از رفقا بعنوان اعضای مجلس پژاک رفیق مهندس عبدالرحمان حاج احمدی نیز بعنوان ریاست پژاک انتخاب شد. همچنین در اولین جلسە مجلس پژاک نیز تعدادی از رفقایی کە در کنگرە بعنوان عضو مجلس انتخاب شدە بودند برای هماهنگی و پیشبرد کارهای عملی مابین زمان برگزاری جلسات مجلس پژاک بعنوان اعضای کوردیناسیون پژاک انتخاب شدند.

لازم بە ذکر است کە در همان ابتدا پژاک نامەایی برای تمام احزاب و جریانات سیاسی شرق کوردستان ارسال کرد. در نامەای پژاک بیان شدە بود کە پژاک الترناتیو هیچ حزب و جریانی نیست. پژاک احساس مسئولیتی است در قبال خلقمان و نیروی مقابل ظلم و ستم جمهوری اسلامی ایران. در واقع در همان ابتدا پژاک از احزاب درخواست اتحاد، فعالیت مشترک و  پیشبرد برنامەی هماهنگ با همدیگر را داشت. اما متاسفانە عدم درک و تحلیل درست از حقیقت تاسیس پژاک از سوی احزاب تا بە امروز مشکلات فروانی برای طرفین در مبارزە با جمهوری اسلامی پیشرو آوردە است، بطوری کە عدەایی از این احزاب پژاک را سدی بر سر راە خود در آیندەی شرق کوردستان میبینند و متاسفانە چنان توجهی هم تاکنون بە حسن نیت‌های پژاک نشان ندادەاند.

Related posts